فنوني براي آموزش جهت يابي به كودكان نابينا
فراگيري نخستين پايه هاي حركت
|
|
قبل از اين كه از يك كودك نابينا انتظار داشته باشيم كه دقيقاً گامهاي نخستين حركت را بشناسد، ضرورت دارد يك سري از مهارتهاي مقدماتي را فرا گيرد.
اين فنون پايه، نكات اساسي توانايي جهت يابي است. اگر كودك اين فنون را نداند، نمي تواند خود را با محيط هماهنگ كرده، راهها و مسيرها را بشناسد يا مسير را به تصوير بكشد. متخصصين جهت يابي بايدبراي آموزش مقدماتي بچه هاي نابينا، روي پرورش اين مهارتها تمركز لازم به عمل آورند.
كودكان بايد اعضاي بدنشان و كاربرد آنها را بهتر بشناسند و نيز دريافتي از مفهوم فعل «عبور كردن ازخيابان و غيره» داشته باشند.
مهارتهاي اساسي شامل:
۱- كودك بايد از تركيب و اندام خودش حس خوبي داشته باشد و واژه هاي چپ، راست، جلو، عقب را بداند و ياد بگيرد كه چگونه چشم و جسم خودش را با علامتها و راهنماها هماهنگ كند. كودكان بايد وقتي مي چرخند زاويه هاي ۴۵ ، ۹۰ ، ۱۸۰ و غيره را تشخيص دهند.
۲- كودك بايد قدمهايش را در راستاي سرش حركت دهد. يعني وقتي در راستاي حركت روبه جلوي سرش قدم برمي دارد، اگر پايش را اين طرف و آن طرف بگذارد از مسير اصلي منحرف مي شود. او بايد ياد بگيرد كه چگونه روي يك خط ممتد و كشيده قدم بردارد. يا چه وقت به چپ و راست قدم بگذارد. او مي آموزد كه بعد از مواجه شدن با يك مانع در مسير راه خود چگونه مسير را تغيير دهد.
۳- كودك بايد ياد بگيرد كه چگونه در مسيري بدون تكيه به اطراف بايستد و اگر در مسيري ايستاد بدون متمايل شدن به چپ و راست چگونه در همان مسير مستقيم گام بردارد.
۴- بعد از تست جهت يابي دقيق، كودك فرامي گيرد كه از مسيرهاي اصلي استفاده كند و آنها را از يكديگر تميز دهد و چپ و راست و جلو و عقب را كاملاً بشناسد.
۵- كودك نياز دارد كه تفاوت بين راهنما، علائم و اشاره ها را ياد بگيرد و بايد قادر باشد كه ارتباط ها را تفسير كند. آنها در روبه رو شدن با هر علامت و پيامي بايد بفهمند پيغام آن چيست؟ مانند: شروع از اينجا، دور اين مسير، برو، اينجا برگرد به چپ، جست وجو كن يك علامت را، بايست، مسير اشتباه و غيره. وقتي كودك تواناييهاي لازم براي انجام فنون بالا را داشته باشد، آنگاه آمادگي لازم را براي يادگيري مهارتهاي بيشتر راه رفتن دارد، كه به نمونه هايي از آنها در ذيل اشاره شده است:
الف: كودك بايد بياموزد كه چگونه نقشه هاي ذهني را خلق كند و يك نقشه ذهني از سطحي كه روي آن قدم مي گذارد داشته باشد و اگر اين سطح و مكان ناشناخته است او بايد از نقشه هاي مربوط به لامسه يا شنوايي براي شناسايي موقعيت مكاني استفاده كند.
ب: كودك به يك فهم عمومي از نقشه ها براي
حدس زدن هاي منطقي نياز دارد. او بايد شناخت از محيط هاي عمومي و دروني مثل: ديوارها، درها، كف زمين، اسباب و اثاثيه و غيره و محيط هاي بيروني مثل: پياده رو، سنگ جدول ها، محيط هاي چمن كاري شده و غيره داشته باشد.
ج: كودكان به دانستن طرحها و شكلهاي ويژه براي ايجاد حدسهاي محيطي متنوع، نياز دارند. مثلاً آشپزخانه ها معمولاً يك الگوي ساختاري و اسباب و اثاثيه هاي تقريباً يكساني دارند و معمولاً جاهاي مشخصي مثل سوپرماركت ها، گردشگاه ها، خانه هاي مسكوني، حمام، گاراژ و فرودگاه ها و غيره ساختار معيني دارند.
هنگامي كه كودك به موارد فوق مسلط شد، براي هماهنگ كردن مسيرها و كارهاي روزمره پيچيده تر، آماده مي شود.
كارهاي روزمره آسان در محيط هاي با مقياس كوچك، مثل داخل خانه، به وسيله تكرار، سريعاً فرا گرفته مي شوند. اما يادگيري و آموزش در مسيرها و مكاني در مقياس بزرگ نياز به فنوني دارد كه در اينجا شرح داده مي شود. اين فنون شامل: تجربه و تمرين، ورزش و آگاهي و استعداد است.
در طي سال هاي ابتدايي هدف اصلي و اساسي يك معلم جهت يابي، اين است كه كودكان را به تمرين هر چه بيشتر وادارد. مثل: رفتن به گردشگاه ها، مغازه ها، خواربار فروشي ها، پارك هاي شهر، ايستگاه هاي اتوبوس و غيره. اگر يك كودك در گردشگاه است و نياز به استفاده از پلكان متحرك دارد، معلم يا شخص راهنما مي تواند به كودك در انجام عمل صحيح و درست كمك كند. اگر كودك مي خواهد از خيابان عبور كند معلم جهت يابي او مي تواند با او عصا بزند يا آرام و بي صدا با او در طول خيابان قدم بزند و بالا و پايين خيابان را به او بشناساند و همين طور با قدم زدن در پياده روها و كنار جدول خيابانها، تمام اين مفاهيم را به او آموزش دهد. قبل از اين كه به كودك اجازه داده شود كه به تنهايي بيرون برود، بايد آزمون جهت يابي انجام شود. مثال زير بيان مي كند كه كودكان نابينا، چگونه موقعيت اصلي خودشان را تشخيص مي دهند. يك كودك نابينا بايد شش وضعيت اصلي را در هنگام ايستادن و حركت تشخيص دهد. بهترين مكان براي شروع آموزش، يك محيط بسته يا يك اتاق خيلي كوچك است. بهتر است كه اتاق به اندازه كافي كوچك باشد كه كودك بتواند سريع به چهار سمت آن دست يافته و ديوارها را لمس كند. والدين كودك مي توانند اتاقكهاي كوچك مصنوعي با بلوكهاي ديواري ايجاد كنند كه قابليت حركت دارد.
ابتدا با جهت بالا و پايين شروع كنيد و به كودك بگوييد كه روي چيزي بايستد. مثلاً: كف زمين كنار ديوار، خيابان، يا روي چمن و سپس توصيف كنيد كه اين كف، سطح زمين است كه شايد از چوب ساخته شده باشد و كودك بايد قادر باشد جنس آن را حس كند. او را روي سطح زمين قرار دهيد و بگوييد كه روي آن بپرد و يك اسم روي اين عمل بگذاريد. آنگاه كودك را به بالاي سقف ببريد و براي او راجع به اهداف ساختن سقف و اين كه سقف گرما، سرما و درجه حرارت را كنترل مي كند و خانه را از باران و برف حفظ مي كند شرح دهيد. به او چيزي بدهيد كه به ديوار بزند و به او بگوييد كه ديوار نمي ريزد و او را مرتب به سمت بالا و پايين سقف ببريد و از سقف به كف اتاق و بر عكس تا آنجا كه درك واقعي از ارتفاع و عمق پيدا كند، سپس به او آموزش دهيد كه اينجا چهار ديوار وجود دارد. (يك ديوار جلو و يكي پشت و دو ديوار در طرفين). ديوار جلويي جايي است كه از در اتاق شروع مي شود. براي اين ديوار يك اسم بگذاريد. مثلاً : ديوار در دارد و سپس ديوار عقب را معرفي كنيد و راجع به جزييات آن صحبت كنيد. ديوار عقبي روبه روي ديوار در دار است. وقتي صورت شما روبه روي ديوار دردار است ديوار پشتي درست پشت سر شماست. چيزي مثل برجستگي روي ديوار پشتي پيدا كنيد و يك اسم براي آن بگذاريد و حالا راجع به ديوارهاي اطراف اين كار را انجام دهيد. نامي به اين ديوارها بدهيد و اين نام را از روي يك نشانه و علامتي كه برجسته و روي هر ديوار قابل توجه هستند انتخاب كنيد و اگر روي ديوارها علامتي نيست، چيزي روي آن قرار دهيد.
شما با ديوارها مي توانيد يك بازي انجام دهيد نام يكي را ديوار مزه بگذاريد و يك خوراكي آنجا قرار دهيد و نام ديگري را ديوار بو بگذاريد و در آنجا يك عطر قرار دهيد يكي را ديوار لامسه نامگذاري كنيد و آنجا شيء خاصي را قرار دهيد. ديواري كه در دارد و مي توان در را باز و بسته كرد را ديوار حركت قرار دهيد يا يك شيء متحركي را مثل يك اسباب بازي متحرك در آنجا قرار دهيد.
بعد از اين كه كودك شناسايي اتاق ها و نامگذاري آنها را براساس تمرين فرا گرفت به او توضيح دهيد كه براي جهت يابي چه كاري بايد انجام دهد. به كودك توصيه كنيد كه جهت يابي خيلي مهم و ضروري است زيرا بايد در تمام طول زندگيشان از آنها استفاده كنند و جهت يابي را در تمام اتاقهاي يك خانه كه كودك نابينا در آن رفت و آمد دارد تمرين كنيد.
تمرينها تا جايي تكرار شود كه كودك براي انجام يك تست جديد ابراز علاقه كند. حالا برگرديم به اتاقهاي بسته يا كوچك.
رو به در بايستيد و آزمون جهت يابي را انجام دهيد و براي او توضيح دهيد كه وقتي ۹۰ درجه بچرخد موقعيت ها و ديوارها چگونه تغيير مي كنند. حالا به سمت راست بچرخيد و تست جهت يابي را انجام دهيد. اين تست را بيشتر در اتاقها تمرين كنيد تا اين ايده و موضوع كاملاً تثبيت شود. هنگامي كه جهت يابي را انجام مي دهيد به چپ يا راست بچرخيد تا اين كه كودك كاملاً آنها را فراگيرد. كودكان نياز دارند كه بدانند چرا آنها ياد مي گيرند كه جهت يابي كنند. چرا راهنما كوشش مي كند كه هر درس مشخصي را چگونه به آنها آموزش دهد و چرا مهم است كه اين درس ها را ياد بگيرند. به آنها بگوييد كه چگونه آنها سال به سال بهتر و بهتر مي توانند از اين فنون استفاده كنند و سفر كننده هاي خوبي باشند.
گردآورنده و ترجمه: سيدجلال موسوي
كبري شعبانپور
|