گفت وگو با كليم الله توحدي پژوهشگر موسيقي نواحي ايران
موسيقي نواحي همچنان غريب است
|
|
كليم الله توحدي از جمله پژوهشگران شاخص موسيقي نواحي خراسان است كه علاوه بر پژوهش گسترده در موسيقي نواحي خراسان در حوزه هاي مردم شناسي و قصه هاي عاميانه نيز دستي چيره دارد و چند كتاب نيز در اين زمينه منتشر كرده است. وي همزمان با جشنواره موسيقي فجر به تهران آمد و در سميناري پژوهشي درباره موسيقي كردهاي خراسان به ايراد سخن پرداخت. اين فرصت را مغتنم شمرده و از وي خواستيم از پژوهش ها و كارهاي گذشته و حالش براي ما بگويد.
* ابتدا پيشينه اي از فعاليت هاي پژوهشي خود را بيان كنيد؟
- من از كودكي بيشتر از اينكه به دبستان بروم فعاليت خود در مورد موسيقي را انجام دادم. بدين گونه كه نخست معلم موسيقي ام، مادرم سكينه بود كه بسيار لالايي زيبايي را براي خواهران و برادران كوچكتر از خودم اجرا مي كرد و گهواره را تكان مي داد تا كودكش را خواب كند و سپس به كارهاي روزمره اش در روستا بپردازد.
مرحله دوم آموزش موسيقي ام، موسيقي مذهبي بود. چون پدرم روحاني روستا بود، برخي شبهاي زمستان در منزل ما با حضور ريش سفيدان و علاقه مندان به روضه، روضه خواني مي كرد و يا قرآن مي خواند، من از اين موسيقي مذهبي بسيار لذت مي بردم، به گونه اي كه در ماه محرم در مراسم شبيه خواني معمولاً نقش يكي از طفلان مسلم را اجرا مي كردم.
معلم بعدي من عمويم ملارمضان بخشي منطقه بود كه او نيز علاوه بر موسيقي مذهبي روضه خواني و نوحه خواني يكي از شعرا و موسيقيدانان ماهر در رشته آواز كرمانجي بود، كه بسياري از آهنگها را از او فرا گرفتم.
معلم هاي مرحله سوم من پيرزنان و پيرمردان بي سواد موسيقيدان محلي بودند كه آنها موسيقي را سينه به سينه حفظ كرده و با تمام اصالتهايش به من آموختند.
در مرحله چهارم معلم هاي موسيقي من عاشق هاي كرمانج خراسان بودند. مرحوم رجبعلي بگ رئيس گروه هاي عاشق شمال خراسان كه پدر مرحوم نيازعلي صحرا روشن، پدر آقاي نايب علي صحرا روشن بود. من دوران نوجواني ام را بيشتر در لحظات بيكاري با عاشق ها و بخشي هاي محلي مي گذراندم. مرحله پنجم دوران جواني بود كه همراه كوچ عشاير و چادرنشينان كرد خراسان به قشلاق و ييلاق مي رفتيم. موسيقي در ميان عشاير چادرنشين بسيار غني و اصيل و پربار بود.
زنان و دختران كرد، گاه به طور دسته جمعي با هم همآواز مي شدند و آواز مي خواندند و گاه همراه با ني هفت بند چوپانان.
شبانان كرد خود به علت ويژگي كاري خود در كوه و بيابان با فريادهاي عاشقانه و زيباي خويش درس بزرگي را به من آموختند. در اين كوچ نشيني با موسيقي تركمن در تركمن صحرا نيز آشنا شدم.
اين زمان با سازهاي رايج در ميان كردهاي خراسان اعم از دهل نوازي، سرنانوازي، كمانچه نوازي، قوشمه نوازي كه ويژه عاشق ها بود آشنا شدم.
امان الله عاشق از بهترين كمانچه نوازها بود كه اكنون هم با حدود ۹۵ سال سن دارد گدايي مي كند. چون دستهايش مي لرزد او را به عروسي ها و مراسم جشن نمي برند. امان الله تنها رابط فرهنگي و هنري مكتب السفير است كه وسيله اصلان خان روشن در آنجا شكل گرفته بود و مجمع بزرگي براي حمايت از هنرمندان منطقه بود. امان الله كمانچه را به مرحوم نياز علي ياد داد.
مرحوم رمضانعلي عزيزي از ديگر برجستگان عاشق موسيقي شمال خراسان بود كه زندگي او نيز مانند نيازعلي به موسيقي گره خورده بود و هر دو در اين راه جان باختند، روانشان شاد باد. در سال ۱۳۴۲ كه به سربازي رفتم، در مركز لشكر ۵ گرگان، براي اولين باريك گروه موسيقي كرمانجي در گرگان ايجاد كردم، كه همه روزه عصرها در پادگان موسيقي زنده را با كمك روابط عمومي لشگر گرگان اجرا مي كرديم و سربازان لشگر را از هر گروه و قوميتي گردهم مي آورديم تا هنر خويش را به اجرا درآورند.
بعدها در سال ۱۳۴۴ كه گذرم به تهران افتاد، در تالارهاو تئاترهاي تهران با هنر موسيقيدانان برجسته آشنا شدم كه مهمترين آنها آقايان اكبر گلپايگاني و ايرج و مسعودي معروف به بلبل شمال بود. من از آواز اينها خيلي لذت مي بردم و آرزو مي كردم كاش مي توانستم، استاد نيازعلي و استاد رمضانعلي عزيزي را به تهران بياورم و همراه آنها يك برنامه از آهنگ «الله مزاره» كرمانجي را اجرا مي كردم، ولي اين آرزو برايم امكان نداشت و همواره رنج مي بردم كه چرا نمي توانم موسيقي منطقه خود را كه بسيار غني و پربار و زيباست، در تهران اجرا نمايم و هموطنانم را با هنر موسيقي كرمانجي آشنا سازم. اين آرزو سرانجام پس از ۲۶ سال به همت حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي به مرحله اجرا درآمد كه دوستان موسيقي شناس من آقايان هوشنگ جاويد و محمدرضا درويشي از من دعوت كردند گروه موسيقي شمال خراسان را به تهران بياورم كه در نخستين جشنواره ني نوازان سراسر كشور شركت كرديم و با زحمات زيادي كه استاد محمدرضا درويشي متحمل شدند، سرانجام موسيقي شمال خراسان را كه از آهنگ هايي انتخاب كرده بود در يك آلبوم به نام موسيقي شمال خراسان منتشر ساخت.
به هرحال از سال ۱۳۷۰ به بعد بارها به تهران دعوت شده ايم. به دعوت آقاي شكوهي كه مديركل موزه ها و كاخ ها بود، در كاخ هاي سعدآباد و نياوران برنامه اجرا كرديم. در موسيقي آئيني كه با همت و پشتكار استاد هوشنگ جاويد در تهران برگزار مي شود، بارها شركت كرده ايم و موفقيت هاي چشمگيري داشته ايم. در كيش در كردستان و در خراسان برنامه هاي زيادي انجام داده ايم.
موسيقي محلي را از سال ۱۳۷۳ در خراسان نخست در شهر قوچان به اجرا در آوردم و سپس به شهرهاي بجنورد و شيروان و مشهد كشيده شد كه اكنون بسيار مورد توجه و استقبال است.
در طول اين ساليان دراز كه بيش از نيم قرن را شامل مي شود با بسياري از موسيقيدانان منطقه مصاحبه كرده ام و يا در استوديوي كوچك منزلم صداي آنها را ضبط كرده و نگه داشته ام. كساني كه اكنون در قيد حيات نيستند و من توانستم از سال ۱۳۴۵ با اولين حقوق كارمنديم كه گرفتم، يك ضبط صوت ريلي فيليپس بخرم و روستا به روستا و محله به محله بروم صدا و ساز هنرمندان را ضبط كنم كه بيش از ۱۲۰ ساعت موسيقي را در آرشيو خود دارم كه برخي بي نظيرند.
من بيشتر آهنگ هاي كرمانجي را از نابودي نجات دادم و خودم نيز با آواز خود بسياري را ضبط كرده ام، متأسفانه به علت نبودن امكانات مالي بسياري از هنرمندان را هم كه نتوانسته با آنها ارتباط برقرار كنم، درگذشتند و بسياري از آهنگ ها و مقام هاي موسيقي ما را با خود در دل خاك تيره پنهان ساختند.
حاصل اين زحمات را اكنون يا در سينه خود حفظ كرده ام يا روي كاغذ و نوار ضبط صوت به تثبيت آن اقدام نموده ام. از هنرمندان عكس گرفته ام و نوار ضبط كرده ام و شرح حال زندگيشان و اينكه چگونه از پيشينيان، اين هنر را آموختند، يادداشت نموده ام.
*چه شد كه در جشنواره موسيقي فجر حضور پيدا كرديد و از چه زماني؟
- براي اولين بار بود كه توسط جناب هوشنگ جاويد به جشنواره فجر دعوت شدم و من هم براي شركت در اين جشنواره ملي كه به همت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي هر ساله برگزار مي شود و كاري در خور تقدير است، شركت نمودم تا فرياد مظلوميت و غريبي موسيقي محلي خود را به گوش اولياي محترم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي برسانيم و توجه و عنايت آنها را براي هرچه بيشتر شكوفا شدن اين هنر جلب نمائيم كه تا هنوز برخي از پيرمردان و پيرزنان هنرمند ما زنده هستند، با آنها ارتباط برقرار كنيم و نگذاريم مانند گذشته فرهنگ زيباي ما كه ميراث گذشتگان است، آنچه مانده نابود شود.
موسيقي كردهاي خراسان كه بزرگتر مرزبانان شرق كشور بوده اند، عين تاريخ آنهاست و تاريخ آنها موسيقي آنهاست. همه چيز در موسيقي متبلور شده است. بايد بيشتر روي آن كار و تحقيق شود. علاوه بر عاشق ها، بخشي ها با ساز دوتار و آواز خود و لوطي ها با آواز و دايره خود در نگهداري و حفظ موسيقي كرمانجي خراسان نقش اصلي را داشته اند.
* از چه برنامه هايي در اين جشنواره ديدن كرده ايد؟
- ما روز ۲۸/۱۱/۸۱ از مشهد حركت كرديم. شب ۵ ساعت در ميان برف به علت تصادف و راه بندان گير كرديم و پس از ۲۰ ساعت به تهران رسيديم.
هنوز استراحت نكرده ما را به خانه هنرمندان بردند كه در آنجا گروه هاي تركمن و كاشمر برنامه اجرا كردند كه برنامه آنها را ديديم و بعد خودمان برنامه موسيقي كرمانجي خراسان را اجرا كرديم. بعد هم در تاريخ۳۰/۱۱/۸۱ بايد به خراسان برمي گشتيم. بنابر اين فرصتي نبوده است كه ما از ديدار ديگر برنامه ها بهره مند شويم و اين باعث تأسف است.
*نظرتان را درباره نحوه برگزاري بخش آئيني جشنواره بگوييد و اينكه اين بخش داراي چه نقاط مثبت و منفي بود؟
- به عقيده بنده اصلاً نبايد موسيقي آئيني را در اين جشنواره عظيم گنجاند يا به آن وصله كرد. وقتي كه مهمترين تالارها و خدمات در اختيار اركستر سمفونيك ها و ديگران است و آن توجه و احترامي كه بايد به موسيقي آئيني بشود، مبذول نمي شود و فريادها و آه و ناله هاي ما را هم كسي نمي شنود و برنامه ما در تالاري انجام مي شود كه بيش از صد نفر گنجايش و تماشاگر ندارد، و خدمات هم در حد بسيار ناچيز و نارسايي است، چه انتظاري مي توان داشت. گمان مي كنيم همان برنامه موسيقي آئيني كه آقاي جاويد در آبانماه ۸۱ برگزار كرد، بيشتر از اين نمود داشت.
اگر قرار است موسيقي آئيني هم در بهمن ماه اجرا شود، بايد زمان به سه مرحله تقسيم گردد:
۱- گروه هاي نمايشي فيلم و تئاتر ده روز اول بهمن.
۲- موسيقي ملي و اركسترهاي داخلي و خارجي، دهم تا بيستم بهمن.
۳- موسيقي آئيني از بيستم تا سي ام بهمن.
كه هم در مورد آن تبليغ شود كه طرفداران آن در صحنه حضور يابند و هم اينكه امكانات بيشتري در اختيار گروه هاي هنري قرار گيرد وگرنه تلاش و زحمات آقاي جاويد و ديگر عزيزان دست اندركار و هزينه هاي انجام شده، اثر مطلوب را به دست نمي دهد.
*از آخرين كارهاي تحقيقي خود بگوييد؟
- سال گذشته چندين جشنواره موسيقي در شهرهاي قوچان و شيروان و مشهد و بجنورد اجرا كرديم كه فوق العاده مورد استقبال مردم و مسئولين قرار گرفت. الآن كتاب تاريخ موسيقي ايران را آماده چاپ كرده ام. كتاب «نادرشاه در اسناد نويافته» را اكنون زير چاپ برده ام كه دوازدهمين كتاب چاپ شده من مي باشد.
اميدوارم تاريخ موسيقي ايران را در سال آينده چاپ كنم. مشكل من نداشتن امكانات مالي است.
اين كتاب شامل تاريخ موسيقي ايران تا زمان صدر مشروطيت و شكل گيري واحدهاي موسيقي ملي ايران مي باشد كه از دانشجويان دارالفنون بودند. پس از مشروطيت به موسيقي محلي خراسان پرداخته ام مانند:كردي، تركي و فارسي كه كار پرزحمتي بوده است. من آرزو دارم روزي نوارهايي كه ضبط كرده ام منتشر شوند و اين كتاب هم چاپ شود تا دين و وظيفه اي كه از هنرمندان برگردن دارم ادا نمايم.
|