سه شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۱۳۴ - Aug. 12, 2003
گفت وگو با استاد رضا رحيمي
كمانچه ؛ صداي روح
008590.jpg
اشاره؛ وقتي سخن از پيش كسوتان به ميان مي آيد، سرها به نشانه احترام پايين مي آيد و لب ها خاموش مي شوند. اما هنگامي كه در احوال استادي گفته مي شود كه در كنج انزوا به سر مي برد، افسوس و دريغ. استاد رضا رحيمي بيش از شصت سال است كه كمانچه مي نوازد و در اين سال ها تجربه هاي فراوان اندوخته است و شاگردان زيادي در اين زمينه تربيت كرده، اما همچنان ناشناخته و منزوي است. اين انزوا انزوايي خودخواسته نيست، كه جبر زمانه است. او در سال ۱۳۰۸ متولد شده و از هشت سالگي آموختن هنري به نام موسيقي را آغاز كرده است. از تنبك در محضر استاد حسين تهراني گرفته تا آموختن سازي چون كمانچه در حضور استاداني چون علي اصغر بهاري، روح افزا و...
اولين اجراي راديويي را با تنبك و در پانزده سالگي آغاز كرده است. كمانچه در ۱۸ سالگي به او رخ نمود و اكنون نيز همدم و همراه هميشگي اوست. او دوست دارد كمانچه را با لهجه ايراني بنوازد و درد دلش را در ساز و با ساز خالي كند. اما جبر روزگار، ساز او را مهجور داشته و صداي ساز او كم تر به گوش رسيده است. درد دل هاي استاد رضا رحيمي را با هم مي خوانيم:
گفت وگو: داود عزتي -صادق عزتي
* چه طور شد كه با ساز كمانچه آشنا شديد؟
- ده ساله بودم كه مادرم كمانچه اي به قيمت ۳۰۰ تومان برايم خريد. اين براي من يك موقعيت استثنايي بود. چرا كه آن وقت ها براي ما كه از خانواده اي كم درآمد بوديم، خريدن يك كمانچه با قيمت ۳۰۰ تومان، يك اتفاق بزرگ بود. به هرحال من با همان كمانچه خودم كار كردم، چون كه موقعيت كلاس رفتن براي من به دليل مشكلات مالي و غيره وجود نداشت. من خودم كار مي كردم، كتاب مي خريدم و در ضمن كلاس ضرب هم مي رفتم.
* آموزش ضرب، مشكلي براي شما به وجود نمي آورد؟
- نه، به هرحال ريتم خواني و ضرب و چيزهاي ديگر را اين طور ياد مي گرفتم.
* وضعيت آموزش در آن دوره چه طور بود؟
- نت براي تنبك نبود، وقتي صبا آمد، نت خواني براي ضرب هم در كلاس ها متداول شد.
* استاد بهاري چه تأثيري روي شما گذاشتند؟
- استاد بهاري از دوستان صميمي من بود. اول با او آشنا شدم و وقتي كه صداي ساز مرا شنيد، خيلي تشويقم كرد و سفارش كرد كه نوازندگي با كمانچه را به طور جدي ادامه بدهم. بعد آقاي روح افزا را به من معرفي كرد. من هم نزد آقاي روح افزا كمانچه را به طور كلاسيك يعني با نت كار كردم، هفت تا هشت سال نزد آقاي روح افزا شاگردي كردم و تا آن زمان كه ايشان زنده بود، من هم آموزش كمانچه را در محضر درس ايشان ادامه دادم. اما همچنان با استاد بهاري تماس داشتم. مرحوم بهاري حرف قشنگي به من مي زدند، ايشان مي گفتند من از يكي ديگر ياد گرفتم و تو چون استعداد داشتي از من ياد گرفتي، پس بايد همين روند را ادامه بدهي تا به مقصودت برسي.
تا موقعي كه استاد بهاري زنده بود، ما با هم رفت وآمد خانوادگي داشتيم و با هم ساز مي زديم، ايشان درآمدهاي زيبايي در افشاري، اصفهان و قطعاتي در چهارگاه، بيات ترك و ابوعطا و... داشت كه من همه را از او ياد گرفتم. در هر صورت او استاد بزرگي بود و معلومات موسيقايي فراواني داشت كه بيشتر گوشي و تجربي بود.
* شما ويولون هم مي زنيد؟
- بله من ويولون مي زنم. هركسي كمانچه مي زند، نوازندگي ويولون برايش راحت تر مي شود. چون شخصي كه در اين دوساز سر رشته اي داشته باشد، مي داند كه به دلايلي نواختن كمانچه از نواختن ويولون مشكل تر است.
* چه سبكي در كمانچه داريد؟
- سبكي كه ويژه خودم است: آهسته نوازي و شمردن نت ها، يعني بيان صدايي تازه از پس پرده هاي ساز و اين شمرده شمرده نواختن، باعث شده كه اين سبك در بين نوازندگان كمانچه منحصر به فرد باشد. حتي يك شخصي كه نوازنده گيتار كلاسيك بود، وقتي صداي ساز مرا شنيد گفت كه صداي اين ساز يك سوز خاصي دارد كه در ديگر نوازندگان كمانچه تا به حال نشنيدم.
* در حال حاضر چه سازهايي را تدريس مي كنيد؟
- كمانچه، سه تار، تنبك، ويولون و دف.
*علت كم اقبالي به اين ساز چيست؟ آيا به نظر نمي رسد خودساز، ساز مشكلي براي آموزش باشد؟
- مشكل اصلي آموزش كمانچه، سخت بودن شيوه هاي يادگيري است. چرا كه كمانچه نسبت به بقيه سازها، ساز سختي به شمار مي آيد و اين باعث شده فقط كساني كه پشتكار زياد دارند به سمتش كشش داشته باشند. از طرفي اين ساز، يك ساز ناشناس است. چرا كه به آن از طريق رسانه هاي جمعي كم تر توجهي نشان داده مي شود. در مغازه هاي سازفروشي نيز همه نوع ساز هست، الا كمانچه. چون كه فروشندگان ساز معتقد هستند كه با فروش كمانچه، چيزي عايد آنها نمي شود.
* مركز موسيقي چه حمايتي براي گرايش جوانان به سمت اين ساز به عمل مي آورد؟
- من فكر مي كنم از لحاظ تبليغاتي كار چنداني انجام نگرفته است. من چندين بار براي دونوازي تنبك و كمانچه در تالار وحدت اقدام كرده ام، ولي متأسفانه، تا الان نتوانسته ام هيچ كنسرتي برگزار كنم. علاقه  بنده به كمانچه آن چنان زياد است كه براي به دست آوردن اين ساز، سختي هاي فراواني كشيده ام.
*درباره ويژگي هاي دوكمانچه تان بگوييد؟
- اين دو كمانچه تقريباً اگر اشتباه نكنم متعلق به ۲۰۰ سال پيش است و با استخوان و فوفل و صدف ساخته شده و در چندين سال پيش اروپائيان مي خواستند اين دوساز را از من بخرند، ولي من راضي نشدم كه آنها را بفروشم چون معتقد هستم كه اين سازها جزو ميراث فرهنگي اين مملكت است و بايد بعد از من به موزه برود تا همگان آنها را ديده و از زيبايي كه در ساخت آنها به كار رفته لذت ببرند.
* چه اقدام هايي در زمينه تهيه نوار انجام داده ايد؟
- متأسفانه از من تا به حال نواري منتشر نشده است، اما به تازگي براي دريافت يك نوار با قطعاتي در همايون، شور، ماهور و اصفهان، اقدام كرده ام، اما تا به امروز جوابي نگرفته ام. حتي رئيس مركز موسيقي هم تأييد كرده اند، اما سرمايه گذاري در اين زمينه متأسفانه وجود ندارد. همه به سمت توليد نوار در زمينه موسيقي پاپ (چه ايراني و چه غربي) گرايش دارند. انتظار دارم دولت از من حمايت كند تا سبكم را با خودم به گور نبرم. اما كسي مرا نمي شناسد، هفتاد و چهار سال از عمر من مي گذرد، اما هنوز نتوانسته ام صداي كمانچه ام را به گوش علاقه مندان برسانم. چرا براي من سالخورده كنسرت نمي گذارند تا كمانچه را با لهجه كاملاً ايراني به مردم بشناسانم؟
*علت بي توجهي جوانان و نوجوانان و ساير گروه هاي سني به موسيقي سنتي چيست؟
- اجازه بدهيد كه اين سؤال را اين گونه پاسخ دهم كه يك روزي از تني چند از جوانان محل خودمان پرسش هايي را درباره بي توجهي آنان به موسيقي ملي پرسيدم و آنها پاسخ دادند كه موسيقي ما به غير از رنگ هاي شاد، بقيه اش خالي از هيجان و متأثر كننده و غم انگيز است و انسان را به حالت ناراحتي مي رساند. از آنها پرسيدم كه آيا به آثار بزرگان موسيقي كلاسيك و كلاً به موسيقي كلاسيك گوش مي دهند و آنها پاسخ دادند كه موسيقي كلاسيك مخصوص آدم هايي است كه اعصاب گوش كردن به آن همه صداهاي سازهاي عجيب و غريب را دارند و من متوجه شدم كه اصلاً در جامعه فرهنگ گوش دادن به سبك هاي مختلف موسيقي وجود ندارد و توجه بيشتر به موسيقي پاپ است. به عقيده من بايد از همان دوران ابتدايي در مدارس مان اين فرهنگ را جا بيندازيم كه هر موسيقي به درد چه مكاني مي خورد و ما بايد به عقايد يكديگر در همه زمينه ها مخصوصاً در اين زمينه احترام بگذاريم.
خواست من از دست اندركاران و تهيه كنندگان برنامه هاي موسيقي راديو و تلويزيون اين است كه همانطور كه به موسيقي پاپ بها مي دهند به ساير سبك هاي موسيقي مخصوصاً موسيقي سنتي نيز بها دهند و طوري شود كه ميزان پخش اين برنامه ها با هم برابر باشد. چون من عقيده دارم كه هر انساني سليقه مخصوص به خودش را دارد و بايد به همه سليقه ها توجه كرد. البته در اينجا از تهيه كنندگان برنامه با كاروان شعر و موسيقي كه چند وقتي است از شبكه دوم تلويزيون پخش مي شود، تشكر مي كنم و تقاضا دارم كه همانطور كه يك فيلم در يك روز پخش مي شود و در روزهاي بعد چندين تكرار دارد، اين برنامه نيز در چند نوبت تكرار شود تا كساني كه موفق به ديدن آن نمي شوند، بتوانند در ساير روزها از آن استفاده كنند. همين طور از تهيه كنندگان برنامه راديو فرهنگ تشكر مي كنم كه در زمينه اشاعه موسيقي سنتي در راديو تلاش مي كنند و اميدوارم كه در آينده اي نه چندان دور اين قبيل برنامه ها در راديو و تلويزيون بيشتر شود تا موسيقي سنتي از اين ركود و بي علاقگي خارج شود و زمينه گرايش همه قشرها مخصوصاً قشر نوجوان و جوان به موسيقي سنتي و شناخت هر چه بيشتر درباره اين موسيقي بيشتر شود. در پايان اميدوارم از سازهاي سنتي و موسيقي سنتي و از استادان و پيشكسوتان اين عرصه حمايت بيشتر شود.

گفت وگو با لوسين دوبويي آهنگساز و نوازنده جاز
بازار موسيقي، تجاري شده است
008595.jpg
لوسين دوبويي جازيست، آهنگساز و نوازنده جاز سوئيسي در سال ۱۹۷۴ در شهر پورنتري سوئيس به دنيا آمد. وي در زمينه موسيقي جاز در مدرسه  جاز سوئيس تحصيل كرد و موسيقي جاز حرفه اي را در كنسرواتور مونترو فرا گرفت. وي هم اكنون معلم ساكسيفون و كلارينت باس در مجتمع سورتون در سوئيس است.
دوبويي از سال ۱۹۹۶ جزو موسيقيدانان فعال موسيقي جاز و بداهه نوازي بوده است. نوازندگي در تئاتر، موسيقي فيلم و آوازهاي محلي بخشي ديگر از تجربيات او در زمينه موسيقي به شمار مي رود. اين هنرمند موسيقي جاز تاكنون جايزه موسيقي كنتن برن سوئيس را در سال ۱۹۹۸ و ديپلم كنسرت را در فستيوال جاز مونترو در سال ۱۹۹۹ دريافت كرده و سي دي in person را در سال ۱۹۹۶ منتشر ساخته است. تدريس در مدرسه كوراتت لوسين دوبويي با همكاري اعضاي گروه خود نومن نوكا، سيمون گربر و لئول فردلي و اجراي كنسرت در سوئيس و فرانسه از ديگر فعاليت هاي او محسوب مي شود.
لوسين دوبويي به دعوت پروژه «بناها و آواها» در روزهاي ۲۳ ، ۲۴ و ۲۵ مرداد ماه در موزه ميرعماد كاخ سعدآباد و روزهاي ۳۰ و ۳۱ مرداد ماه در باغ عفيف آباد شيراز به همراه گروه خود به اجراي كنسرت جاز مدرن با عنوان رقص ماشين ها مي پردازد. به بهانه اجراي اين كنسرت پيش از ورود به ايران با او گفت وگويي انجام داده ايم كه در پي مي خوانيد.
زحمت ترجمه اين گفت وگو به عهده سارا خلعتبري بوده است.
گفت وگو: منيژه فريدي
* موسيقي جاز در موسيقي امروز دنيا چه جايگاهي دارد؟
- به گمان من متأسفانه جاز بيشتر از جنبه تجاري و منحصر به فرد بودنش استفاده مي شود. به عنوان مثال جشنواره جاز مونترو. همچنين معتقدم از موسيقيدانان جاز به وفور در اجراي موسيقي هاي ديگر استفاده مي شود چون گاهي آنها قادرند فرم هاي مختلفي موسيقي را بنوازند.
* در حوزه موسيقي بويژه موسيقي جاز چه تحولات عميقي انجام شده يا در حال انجام است؟
- پاسخ به اين سؤال، به بحث تاريخي بازمي گردد و اين بحث گسترده و طولاني است. هر بخشي از تاريخ موسيقي براي من مهم است. حتي اگر به تمام اين بخش ها آشنايي نداشته باشم. شايد هنوز خيلي زود باشد كه در اين مورد نظر كارشناسي بدهم.
* آيا در ساخت موسيقي جاز، از ملودي هاي ساير كشورها هم استفاده كرده ايد يا خير؟
- پاسخ دقيقي نمي توانم بدهم. شايد استفاده كرده باشم، اما استفاده از ملودي هاي ساير كشورها در موسيقي خود آگاهانه نبوده است.
* ايده اصلي ساخت قطعات موسيقي جاز شما براي اجرا در ايران از كجا شكل گرفت و چه قدر بر روي ساخت آن كار كرديد؟
- براي اجرا در ايران آهنگسازي ويژه اي انجام نداده ام. ولي آهنگ هاي جديدي را كه بخشي از برنامه جديد ماست، در ايران خواهيم نواخت. البته اميدوارم به زودي يك سي دي از اين اجرا ارائه دهيم. همچنين برخي از قطعات قديمي را هم اجرا خواهيم كرد، اما همه قطعات از تفكرات و ايده هايم ناشي مي شود. اين نكته را هم بگويم كه چون در اين قطعات جاي زيادي براي بداهه نوازي وجود دارد، به نظر مي رسد كه ناخودآگاه در جهت اجرايي ويژه ايران حركت كنيم. اجراي موسيقي در ايران نتيجه تجربيات موسيقايي ام است كه محصول سالها كار و تجربه ام در زمينه موسيقي است.
* آهنگسازان و موسيقيدانان سوئيسي به پژوهش در موسيقي چقدر اهميت مي دهند؟
- من فكر مي كنم اهميت آن نزديك شدن بيشتر و بيشتر به شخص است. اين تلاشي براي بهتر نشان دادن ايده هاي يك فرد است. پيامي كه گفته مي شود، مهمتر از وسيله ارسال آن است. اين اهميت پژوهش براي من است.
* فكر مي  كنيد پژوهش در انواع موسيقي در كار آهنگسازان چقدر مهم است؟
- نمي دانم؛ شايد مثل هر جايي بعضي ها توجه زيادي به اين مسأله مي كنند و بعضي ها اصلاً توجهي به آن نمي كنند.
* در سوئيس پژوهش در عرصه موسيقي جاز در چه وضعيتي است؟
- در سوئيس مراكز كمي وجود دارند كه درباره موسيقي پژوهش مي كنند و به صورت معدودي از پژوهش در موسيقي حمايت مي شود ولي به عقيده من در حوزه موسيقي جاز اصلاً پژوهشي انجام نمي شود.
* از شما سپاسگزارم

موسيقي
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
آموزشي
انديشه
خارجي
سخنگاه آزاد
سياسي
شوراها
شهري
علمي فرهنگي
محيط زيست
معلولين
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
انفورماتيك
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   آموزشي   |   انديشه   |   خارجي   |   سخنگاه آزاد   |   سياسي   |  
|  شوراها   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   محيط زيست   |   معلولين   |   موسيقي   |   ورزش   |   ورزش جهان   |  
|  صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |