|
|
|
|
|
روش آموزش و افزايش شناخت كودك نابينا
بازي و جست وجو
|
|
جنبش و حركت براي بهبود و پيشرفت توانايي هاي ذهني بسيار حائز اهميت است. تحرك بيشتر كودكان منجر به كسب مفاهيم جديد ذهني مي شود تا قوه ادراك آنها از پديده ها را گسترش داده و در نتيجه اين مفاهيم پايه هاي اساسي شناخت مهارت ها شود
هنگامي كه انسان وارد يك محيط جديد مي شود، اطراف خود را جستجو مي كند و وقتي كه بچه ها اين جستجو را انجام مي دهند، اين فعاليت بازي ناميده مي شود. جستجوي مقدماتي و اوليه در مورد چيزهاي ناشناخته، معمولاً با انتخاب يك علامت مرجع شروع و از آن نقطه فرضي، حركت آغاز مي شود. توقف هاي موقتي در مسير ناشناخته موجب شناخت و آگاهي از علامتها، رابطه مكاني آنها با يكديگر و چگونگي تغيير روابط مكاني مختلفي مي شود. براي كودكان نابينا قسمت هاي كوچكي از محيط به طور متوالي شبيه سازي مي شود. تجزيه و تحليل اين علامتها و تشخيص نشانه ها و وصف آن به صورت متوالي منجر به شكل دهي مسيرها مي گردد. به نمايش گذاشتن تصور ذهني كودك نابينا از قسمت هايي از محيط كه او را قادر سازد به جلو و عقب حركت و جهت گيري كند، بسيار سودمند است. آنها مكانهايي را كه علاقه دارند به آنجا بروند جستجو كرده و در بستر اين مسيرها راههاي ارتباطي مورد نياز را شناسايي مي كنند. اين كودكان به تدريج قادر به تغيير دادن اين مسيرها شده، راههاي ارتباطي مناسب تري را كشف مي كنند. بزرگسالاني كه از ديدن محروم شده اند، معمولاً براي شناسايي يك مسير جديد تحقيق كرده و يا از نقشه استفاده مي كنند و يا از كسي تقاضاي كمك مي نمايند. در حالي كه كودكان مجذوب و شگفت زده مسيرهاي جديد مي شوند.
آگاهي و شناخت از محيط اطراف به سه طريق جستجو كردن، توضيح لفظي و يا از طريق استفاده از نمايش هاي گرافيكي مثل نقشه ها، جدول ها و نقاشي ها به دست مي آيد. مقدار زيادي از اين جستجو ها از طريق ديدن صورت مي پذيرد. به همين دليل يك شخص بينا مي تواند در يك مكان ناشناس با يك نگاه اجمالي به علامت ها و نشانه هايي به موقعيت مكاني خود پي برده و به سرعت يك نقشه يا تصوير ذهني ايجاد كند. براي كودكان داراي آسيب بينايي جستجو و بازي كردن ممكن است مشكل باشد لذا والدين يا معلم راهنما تلاش مي كند با توضيح و توصيف مراحل بازي و جستجو به همراه تشويق و شادي ادامه كار دهند.
جنبش و حركت براي بهبود و پيشرفت توانايي هاي ذهني بسيار حائز اهميت است. تحرك بيشتر كودكان منجر به كسب مفاهيم جديد ذهني مي شود تا قوه ادراك آنها از پديده ها را گسترش داده و در نتيجه اين مفاهيم پايه هاي اساسي شناخت مهارت ها شود. لازم نيست براي بچه ها فعاليت ها را به شكل درس برگردانيم مثلاً امروز راجع به اجزا بدن چيزي بياموزند و روز بعد آن را به صورت تمرين انجام دهند. زندگي واقعي و فعاليت هاي روزمره شامل حوادث و رويدادهاي جالبي هستند كه همه را در محاصره خود درآورده و ما علاقه داريم كودكان آنها را فراگيرند.
يك متخصص جهت يابي نياز دارد كه رفتار كودكان را دنبال كند، با آنها همراه شود اما دستور ندهد. قانون در نزد بچه ها يعني يادگيري در طول بازي و نه درس. اولين مكان بازي بچه ها خانه است. به عبارتي، قلمرويي كه در آنجا احساس راحتي و حركت مي كنند و با آن كاملاً آگاه و آشنا هستند. هر شخص براي خود محدوده آشنايي دارد به تمام زواياي آن آشناست و محدوده خانه، زير مجموعه اين محدوده آشناست. محدوده آشنا اغلب بزرگتر اما كم استفاده تر از محدوده خانه است. يك محدوده آشنا مجموعه اي از تمام مكان هايي است كه ديده شده و نقشه آن شناخته شده باشد. راهنماي جهت يابي آموزش هايي را جهت شناسايي اتاق هاي خانه و يا كلاس درس آغاز مي كند. مدرسه و خانه دو محيط و فضايي هستند كه دانش آموزان نابينا زود به آن خو مي گيرند. ضرورت استفاده از اين فضاها به متخصصان حركتي و يا والدين كودك، اين اجازه را مي دهد كه اكثر مفاهيم پايه اي را به مرور زمان كه بچه ها بزرگتر مي شوند، به منظور تسلط و تعامل بيشتر با محيط به آنها آموزش دهند.
تعدادي از مفاهيمي كه مي توانند آموخته شوند به شرح ذيل مي باشند:
- اتاق ها استفاده هاي گوناگوني دارند مثلاً آشپزخانه براي غذا خودن، اتاق خواب براي خوابيدن و يا خلوت كردن و نظاير آن.
- هر اتاق اسباب و اثاثيه مخصوص به خود دارد كه استفاده خاص خود را دارند.
- اغلب همه اتاق ها چهار ديوار دارند به عبارت ديگر آنها مستطيل شكل و يا مربع شكل هستند(داراي گوشه هايي با زاويه ۹۰ درجه)
- اتاق ها داراي يك راه و بعضي اوقات دو راه به منظور ورود و خروج به آن هستند. بعضي اتاق ها در دارند. درها اغلب وجه مشخصه اتاق هايي هستند كه در آن جاي گرفته اند. (درهاي سنگين تر و محكم تر و همراه درهاي حفاظ دار مخصوص جلو و عقب خانه، درهاي سبك تر براي حمام و يا زيرزمين، درهاي شيشه اي براي پاسيو و نظاير آن)
- اتاق ها داراي كف پوش هستند كه مي توانند به تشخيص آنها كمك نمايد(كاشي در آشپزخانه و حمام، قاليچه در اتاق نشيمن، سطوح چوبي در فضاي نهارخوري)- سطوح كفي مي توانند حاوي مشخصه هاي حسي و يا صدايي باشند. سطوح مي توانند مايل و يا شيب دار باشند، صداي توخالي و يا سخت بدهند، صاف و صيقلي باشند و يا داراي برآمدگي و نظاير آن.
- اتاق ها داراي بوهاي مشخصي هستند.
- اتاق ها صداهاي مشخصي دارند (وسايل صوتي و تصويري، آكواريوم و نظاير آن)
- اتاق ها كوچك و بزرگ هستند و بنابر اين انعكاس صدا در اتاق ها متفاوت است (در اتاق هاي كوچك انعكاس صدا بيشتر و در اتاق هاي بزرگ انعكاس صدا كمتر است).
- بعضي اتاق ها داراي پنجره هايي با پرده و يا سايه بان هستند. انواع مختلفي پنجره وجود دارد و پنجره ها كاربردهاي مختلفي مثل كنترل نور، كنترل دما، كنترل بو و غيره دارند.
- اتاق ها داراي مبلمان هستند. صندلي ها براي هر نوع اتاق طراحي متفاوتي دارند.(مثلاً صندلي هاي چوبي در كنار ميز نهارخوري، چهارپايه در آشپزخانه، كاناپه در اتاق نشيمن، تختخواب در اتاق خواب و غيره)
- سقف اتاق ها مي توانند متفاوت باشند.(برخي سقف ها كوتاه و برخي بلندند)
- كارهاي روزمره متفاوتي در اتاق ها، انجام مي شود.(پختن غذا، استحمام، خواب و نظاير آن.) و دانش آموز نابينا مي بايد در اين كارهاي روزمره به مقتضاي سن، مشاركت نمايد.
هنگامي كه ويژگيهاي يك اتاق در يك خانه فرا گرفته شد، پس از آن فراگيري ويژگيهاي كل يك خانه و يا حدس هاي هوشمندانه درباره اتاق ها در ساير منازل، آسان خواهد بود.
از طريق شناسايي محدوده خانه و تعميم آن مي توان مكانهاي بيشتري را مانند همسايه ها شناسايي و براي اين مكان ها در ذهن خود نقشه هايي ترسيم كرد. محدوده خانه مكان كوچكي است كه به وسيله بازيهايي توأم با كنكاش شناخته مي شود. اكثر كودكان با توانايي هاي ادراكي معمول مكان اتاق خود و ترتيب خانه را به طور طبيعي خواهند شناخت و به سرعت راههايي را براي به دست آوردن آنچه كه نياز دارند، مي آموزند. در حالي كه مدرسه داستان جدايي دارد، زيرا بازيهاي همراه با جستجو در كلاس درس هميشه مورد تشويق واقع نمي شود.
به طور كلي دو نوع جهت يابي وجود دارد:
۱- راهها و مسيرهايي كه با جهت يابي مشخص شده اند: مثل نشانه ها و علامت هايي كه در مسير راهها قرار مي گيرند و يا نكات و دامنه هاي دستوري كه در مراحل مختلف يك سفر مد نظر قرار مي گيرند.
۲- شناختن بر پايه جهت يابي: بعضي از علامت ها كه در مسير راهها قرار نگرفته اند اما براي جهت يابي مورد استفاده قرار مي گيرند مثل جهت يابي به وسيله خورشيد و مشخص شدن شرق و غرب و شمال و جنوب از روي حركت خورشيد در آسمان.
گردآوري و ترجمه: كبري شعبان پور
|
|
|
هدايت صندلي چرخدار معلولان با استفاده از امواج مغزي
|
|
ايرنا: محققان سوئيسي و اسپانيايي با همكاري يكديگر دستگاهي را در دست تكميل دارند كه به معلولان امكان مي دهد وسايل و ابزار مورد نياز خود را با استفاده از امواج مغزي خود به حركت درآورند.
مزيت بزرگ دستگاه تازه در آن است كه براي بكارگيري آن نيازي به جراحي و كار گذاشتن ادوات در كاسه سر نيست و امواج مغزي از طريق كلاه كوچكي كه شخص بر سر مي كند جمع آوري مي شوند.
به نوشته هفته نامه علمي نيوساينتيست چاپ انگلستان در نخستين آزمايش هايي كه با اين دستگاه صورت گرفت مشخص شد كه مي توان با كمك آن يك روبات را در مسيرهاي مختلف به حركت درآورد.
دستگاه هايي كه هم اكنون براي هدايت صندلي چرخدار و انجام بقيه كارها در اختيار معلولان قطع نخاعي قرار دارد يا با استفاده از دميدن هوا درون يك لوله كار مي كنند و يا با «فرمان » مخصوصي كه با حركت چانه عمل مي كند، اما هر دو اين روش ها خسته كننده اند و در عين حال حوزه عمل محدودي دارند.
اين دستگاه تازه مي تواند به نحو قابل اعتمادي انواع حالات مغز را شناسايي كند. كلاه كوچكي كه شخص بر سر مي گذارد فعاليت هاي الكتريكي مغزي او را در ناحيه زير كاسه سر تحت نظر قرار مي دهد و اطلاعات دريافتي را به يك رايانه منتقل مي كند.
رايانه اين اطلاعات را تجزيه و تحليل مي كند و فرامين لازم را به دستگاهي كه مي بايد مورد استفاده قرار گيرد، انتقال مي دهد.
در حال حاضر شخص مي تواند ميان سه نوع فرمان مختلف «گردش به راست »، «گردش به چپ » و «حركت به جلو» يكي را انتخاب كند. تمايل شخص به انجام هريك از اين حركات الگوي معيني را در فعاليت امواج الكتريكي مغز به وجود مي آورد و دستگاه با استفاده از همين الگو پيام را تشخيص مي دهد.
محققان براي آنكه روبات با اشيا بيروني برخورد نكند نرم افزار هوشمندي در درون آن كار گذارده اند كه با كمك يك سنجنده امواج مادون قرمز از برخورد با موانعي كه در سر راه ظاهر مي شوند احتراز مي كند.
دستگاه جديد نسبت به شيوه هاي قبلي براي كمك به معلولان پيشرفت قابل ملاحظه اي به شمار مي آيد. پنج سال قبل جراحان در آتلانتا واقع در ايالت جورجيا الكترودهايي را در درون كاسه سر و متصل به مغز چند داوطلب كارگذاردند و به اين شيوه امواج مغزي آنان را به يك رايانه انتقال دادند.
اما اين نوع جراحي ها با خطر همراه است .
دستگاه تازه كه هنوز مراحل تكميل را پشت سر مي گذارد از روش الكتروآنسفالوگرافي براي تشخيص امواج آلفاي مغز استفاده مي كند. از آنجا كه اين امواج از شدت كمي برخوردارند و شخص براي ازدياد شدت آنها مي بايد چشمها را ببندد و حواس خود را كاملاً متمركز كند، محققان براي بالا بردن بازده عمل نرم افزاري را تكميل كردند كه به شيوه شبكه هاي عصبي خود را سامان مي دهد و با نحوه عمل انواع امواج مغزي شخص آشنا مي شود و با استفاده از امواج غيرآلفا با سرعت نيات يا فرامين شخص را تشخيص مي دهد و بر همان اساس عمل مي كند.
محققاني كه دستگاه تازه را در دست تكميل دارند در حال حاضر سرگرم ازدياد توانايي تشخيص حالات مغزي شخص به وسيله نرم افزار ابداعي خود هستند.
از آنجا كه فعاليت مغز در حالتي كه شخص در محيطي ساكت و آرام بر روي صندلي چرخدار خود نشسته با فعاليت اين عضو در محيط هاي شلوغي كه شخص در حال عبور از آنهاست تفاوت مي كند، براي ازدياد بازده دستگاه مي بايد توانايي تميز و تفكيك نرم افزار تا حد بيشتري افزايش يابد.
|
|
|
چگونه با نابينايان ارتباط برقرار كنيم
چشم هايش نمي بينند اما چنانچه مهر و مودت را بر زبان جاري سازي، او با تمام وجود آن را مي شنود، احساس مي كند و در عمق وجود خويش بر آن نقشي از معرفت مي زند. اگر دست محبت به طرفش دراز كني، دستت را مي فشارد و اينجا است كه سخن از عشق، عاطفه و ظهور جوهره انساني توان گفت و ماحصل چنين ميثاقي، پيامي است ارزنده و آن اين كه: انسانها فراتر از آنند كه در محدوديت هاي حسي و جسماني شان خلاصه شوند.
هر يك از ما ممكن است بارها در مجامع عمومي و طي مناسبات اجتماعي، با افراد داراي معلوليت بينايي مواجه شده باشيم. فردي كه عينك سياه بر چشم دارد و با عصاي سفيد و يا فرد همراه خود حركت مي كند، بي درنگ ما را با اين سئوال مواجه مي سازد كه به راستي آيا مي توان با افراد نابينا ارتباط سازنده اي برقرار كرد؟ آيا آنان توانمندي هاي خود را مي شناسند و قادر به زندگي مستقل در جامعه مي باشند؟ چگونه مي توان به فرد نابينا كمك كرد تا بر مشكلات خود غلبه كند و سئوالاتي از اين دست، پرسش هايي هستند كه ارائه پاسخي آگاهانه براي آنها، نوع برخورد و نگرش ما را نسبت به افراد معلول بينايي، تحت تأثيرات مثبت خود قرار مي دهد.
براي آن كه بتوانيم ارتباط مؤثري با فرد نابينا برقرار كنيم، نخست بايد به اين نكته مهم توجه داشته باشيم كه نياز اين افراد به كمك و راهنمايي ما دليل بر ناتواني، ضعف و بي كفايتي آنان نيست. هر فرد به لحاظ ويژگي ها، محدوديت ها و قابليت هاي فردي و اجتماعي خود، بخشي از نيازهاي خويش را از خلال مساعدت ها و رهنمودهاي ساير افراد برطرف مي سازد. اين كه افراد نابينا در مقايسه با ساير اشخاص با محدوديت هاي مضاعفي مواجه مي شوند، دال بر ناتواني آنها نسبت به ديگران نيست بلكه نشانگر اين واقعيت است كه جامعه ما كماكان به آن حد از غنا و توسعه اجتماعي دست نيافته است كه بتواند براي افراد معلول و نابينا امكاناتي برابر با ساير آحاد مردم فراهم كند. به همين دليل است كه فرد نابينا در جامعه ما در بسياري از امور مربوط به زندگي روزمره، اعم از تردد در معابر عمومي و استفاده از وسايل حمل و نقل، بهره مندي از امكانات فرهنگي و آموزشي، اشتغال، مسكن و... با دشواري هاي متعددي مواجه است. بنابر اين مساعدت فرد نابينا، وظيفه اجتماعي ما است. وظيفه اي كه بر اساس اعتقاد به شأن والاي انسان و اعطاي حق زندگي بهتر به تك تك اشخاص در جامعه، آن را به انجام مي رسانيم.
پذيرش اين واقعيت كه مساعدت افراد نابينا در راستاي عمل به تعهدات اجتماعي و رفع محدوديت ها و جلوه گر ساختن توانمندي هاي ارزنده آنان صورت مي گيرد، نقطه عطفي است در ايجاد يك رابطه انساني با اين اشخاص. گام بعدي آن است كه نيازهاي فرد نابينا را بشناسيم و طريقه كمك به او را بياموزيم. ميان افراد داراي معلوليت بينايي همچون سايرين، تفاوت هاي فردي بسياري وجود دارد و نوع نيازها و محدوديت هاي آنان نيز در بسياري از زمينه ها با هم متفاوت است. براي پي بردن به اين كه آيا فرد نابينا به كمك ما نياز دارد يا خير، راه صحيح آن است كه اين سئوال را از خود او بپرسيم و از او بخواهيم تا برايمان روشن سازد كه در چه زمينه اي مي توانيم به او كمك كنيم. اينجا است كه مي توانيم شرايط خود را بسنجيم و با توجه به توانايي ها و امكانات خويش، در رفع نيازهاي وي تلاش كنيم. راهنمايي يك فرد نابينا در عبور از خيابان، كمك به وي در پر كردن يك فرم، ضبط يك كتاب يا جزوه بر روي نوار و... از جمله كمك هايي به شمار مي روند كه افراد نابينا مي توانند از آن بهره مند شوند. اما چنانكه گفته شد، ميزان و نحوه انجام اين مساعدت ها، نكاتي هستند كه طي ايجاد يك ارتباط صميمانه با فرد مورد نظر و كسب اطلاعات دقيق از وي، براي ساير افراد روشن مي گردد. در بخش هاي بعدي اين سلسله نوشتار، نحوه راهنمايي اشخاص داراي معلوليت بينايي را بيشتر مورد بررسي قرارمي دهيم.
علي خواجه حسيني، كارشناس ارشد
روانشناسي
|
|
|
فراگيري موسيقي كارايي مغز كودكان را بالا مي برد
مطالعات محققان هنگ كنگي نشان مي دهد كودكاني كه تحت آموزش موسيقي قرار مي گيرند در مقايسه با ساير كودكان از حافظه شفاهي قويتري برخوردارند.
به گزارش سايت اينترنتي «بي بي سي نيوز»، نتايج مطالعات انجام گرفته در اين زمينه مي تواند علاوه بر كودكان سالم ، براي افرادي كه دوران بهبودي پس از آسيب ديدگي مغزي را سپري مي كنند، نيز مفيد باشد.
روانشناسان دانشگاه «هنگ كنگ » در يك مطالعه به بررسي وضعيت توانايي هاي ذهني ۹۰ كودك ، بين سنين ۶ تا ۱۵ سال پرداختند. نيمي از اين كودكان عضو اركسترهاي مدارس خود بودند و حداكثر پنج سال به يادگيري موسيقي كلاسيك پرداخته بودند و بقيه دانش آموزان كه عضو همين مدارس بودندهيچگاه تحت آمورش موسيقي قرار نگرفته بودند.
هر دو گروه از اين دانش آموزان براي سنجش حافظه شفاهي و حافظه بينايي مورد آزمايش قرار گرفتند به طوري كه از آنها خواسته شد پس از مطالعه فهرستي از لغات ، آن دسته از لغاتي را كه به يادشان مانده بازگو كنند وهمچنين پس از مشاهده مجموعه اي از تصاوير، آنها را به ياد بياورند.
نتايج مطالعه نشان داد كودكاني كه در گذشته تحت آموزش موسيقي قرارگرفته بودند حافظه شفاهي بسيار قوي تري دارند و مي توانند لغات بيشتري را از فهرست خوانده شده به ياد بياورند و در هر سنجش ، بهتر از سنجش قبل عمل مي كنند.اين كودكان همچنين قادر بودند پس از گذشت نيم ساعت از آزمايش ، تعداد لغات بيشتري را در ذهن خود حفظ كرده و بازگو كنند. هر چه اين كودكان مدت زمان بيشتري تحت آموزش موسيقي قرار گرفته بودند نتايج بهتري نيز در آزمون حافظه كسب كردند.
با اين وجود هر دو گروه از كودكان در آزمون به ياد آوردن تصاوير،مشابه يكديگر بوده و داراي حافظه بينايي يكساني بودند.
محققان عقيده دارند آموزش موسيقي نيم كره چپ مغز را تحريك مي كند ويادگيري شفاهي نيز توسط همين قسمت از مغز انسان كنترل مي شود.مطالعات بعدي اين محققان نشان داد بهبود حافظه انسان با ادامه يادگيري موسيقي ، ادامه پيدا مي كند و با توقف آموزش موسيقي متوقف مي شود.
|
|
|