احتمالاً  شما هم مثل من عادت كرده ايد به روزنامه ها را سرسري ورق زدن، فقط تيترها را خواندن، به ندرت ليد و يا سوتيتر خبري را هم ديد زدن و خيلي كم فحواي مطلبي را مورد توجه قرار دادن. در اين قضيه اشكال از روزنامه نويس هاست يا روزنامه خوانها يا اصلاً  اشكال از جاي ديگري است يا نه، موضوعي است كه به آنچه كه مي خواهم بنويسم ارتباط ندارد بلكه مي خواهم شما را سهيم كنم در اعجابي كه از مرور كامل خبر سرقت از موزه ايران باستان به آن دچار شدم. خبر مربوط به يك ماه پيش است. همان وقت من هم مثل شما در روزنامه ها خواندم كه دزد موزه ايران باستان  گير افتاد و پليس اموال مسروقه را پس گرفت و همه چيز به خير و خوشي تمام شد. خبر را در همين حد خواندم و شنيدم. احتمالاً  شما هم مثل من با توجه به عادت موصوف در آن وقت به جزئيات خبر دقت نكرده بوديد.
اما پريروز به طور اتفاقي يكي از روزنامه هاي يك ماه پيش را كه تفصيل خبر را نوشته بود ناچار شدم بخوانم.
دليل اين ناچاري هم موضوع بحث ما نيست. موضوع اين بحث در تفاوت نحوه سرقت از موزه ايران باستان با تصوري بود كه من در ذهن داشتم و احتمالاً  شما كه تا اينجاي اين مطلب را خوانده ايد در ذهن داريد.
آل كاپون وطني
قطعاً  تصور شما هم از موزه ايران باستان يك جاي مهم است، خيلي مهم؛ جايي پر از اشياء بسيار بسيار گرانبها و قطعاً  تصور مي كنيد كه چنين جايي بايد سيستم ايمني بسيار پيچيده و مدرني داشته باشد و سرقت از آن فقط بايد از امثال آل كاپون بربيايد و بس و لابد ماجراي سرقت هم بايد داستان هيجان انگيزي باشد كه دستمايه جذابي فراهم كند براي ساختن يك قسمت جديد از مجموعه جيمز باند. و يك لابد ديگر اين كه حتماً  شيوه به دام انداختن سارق هم بايد از آن كارهاي عجيب و غريبي باشد كه فقط مأمور۰۰۷ قادر به انجام آن است .و اما اصل ماجرا: سارق،جوان ۲۵ ساله اي بوده به نام احمد. او كارگر پيماني بخش نظافت محيطي موزه بوده. مشكل مالي داشته (مگر مي شود كارگر پيماني مشكل مالي نداشته باشد؟) پس وسوسه شده است و هر از چند گاهي دست مي كرده چيزي از توي ويترين  هاي موزه برمي داشته. از جمله ۸ قطعه مهر و مجسمه از اشياي عتيقه هزاره دوم قبل از ميلاد. با برداشتن هر شيء از توي يك ويترين، اشياء باقي مانده را جابه جا مي كرده تا كسي متوجه مفقود شدن چيزي نشود. نحوه گير افتادنش هم به اين شكل بوده كه بعد از دو ماه كه ديگر تعداد اشياء سرقت شده به حدي رسيده است كه مديران موزه متوجه موضوع شده و به كلانتري محل شكايت مي كنند، پليس با توجه به سالم بودن همه چفت و بست ها سرقت را اصطلاحاً  داخلي تشخيص داده و شروع مي كند به بازجويي از همه افراد شاغل در موزه و در نهايت احمدآقا ظاهراً  به خاطر عدم لذت بردن از بخشي از بازجويي ها اعتراف كرده و ماجرا را از سير تا پياز باز مي گويد.
براي اين كه اعجاب شما از موضوع بيشتر بشود، ناچارم چند جمله اي با مدير فرضي مرتبط با موضوع در ميان بگذارم. اين مدير مي تواند هر كسي باشد كه در طول ساليان گذشته به نحوي در موضوع حفاظت ميراث فرهنگي داراي مسئوليت بوده و از شرايط ايمني موزه ايران باستان خبر داشته است. مي خواهم به ايشان بگويم كه فرض كنيد موزه ايران باستان نه يكي از چند موزه مهم جهان بلكه فقط و فقط و فقط مغازه خرازي فروشي ابوي حضرت عالي بود. آيا نظافت اين مغازه را به دست يك كارگر پيماني مي سپرديد؟ آيا ويترين آن اين قدر بي چفت و بست بود كه يك كارگر نظافتچي راحت بتواند دست بكند توي آن و چيزي بردارد؟ آيا مغازه اين قدر بي حساب و كتاب بود كه چند ماه بگذرد و ابوي محترم متوجه كم شدن اجناس توي مغازه نشود؟ آيا واقعاً  نمي توان مطمئن بود همين الان، بله همين الان سرقت از مغازه ابوي شما سخت تر از سرقت از موزه ايران باستان باشد؟
نگارنده كودكي خود را در شهرستان شوش دانيال گذرانده است. آن موقع، بقاياي كاخ هاي آپادانا و ماندانا محل بازي ما بود، روي تپه ها پر بود از سر ستون  ها،  سرديس هاي عظيم و چند تني پايتخت زمستاني هخامنشيان. در حال حاضر از آن آثار كمتر از يك سوم روي تپه ها باقي مانده است. سه سال پيش در همين روزنامه همشهري خبري چاپ شد مبني بر اين كه در شوش سنگ فروشي پيدا كرده اند كه از سنگ هاي محكم و صيقلي بقاياي كاخ آپادانا براي ساخت لوازمي همچون كاسه توالت و ... استفاده مي كرده است. خدا حفظش كند، آقاي دريايي ،مدير سابق تحريريه روزنامه را كه آن وقت با شوخ طبعي هميشگي اش عبارتي به كار برده بود كه در جايي از آن چيزي معادل استراحت جهاز هاضمه داخلي قرار داشت و در جاي ديگر آن اشاراتي به ماترك فرهنگي. خوب، وقتي كه مي شود سرستون كاخ آپادانا را برد و با آن كاسه توالت درست كرد، عجيب نيست كه احمد كارگر نظافتچي مي تواند دست بكند توي ويترين موزه ايران باستان و هر چه دلش مي خواهد بردارد. اصلاً  عجيب نيست.

موزه ايران باستان قديمي ترين و مهمترين موزه ايران است. اين موزه در حد فاصل سالهاي ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۶با طراحي پروفسور آندره گودار، معمار مشهور فرانسوي ساخت شده است. جالب است كه پروفسور گودار همان وقت در نامه اي نوشته بود كه اين موزه فقط تكافوي ۱۰ سال بعد را مي كند و براي بعد از آن بايد شما يك موزه بزرگتر و مجهز تر بسازيد. كاري كه هنوز نشده است. به همين خاطر  است كه چندي پيش از زبان رئيس همين موزه مي خوانيم كه «موزه ايران باستان شصت سال از هنر موزه داري عقب است... ساختمان آن تحمل يك زلزله حتي سه ريشتري را هم ندارد... و براي نمايش ۳۰۰ هزار اثر تاريخي فقط دو هزار متر مربع فضا دارد.»
... و به همين خاطر است كه يك كارگر غيراستخدامي و روزمزد مي تواند در اين موزه دست به سرقت بزند بدون آن كه هفته ها بگذرد و كسي اصلاً  متوجه وقوع چنين سرقتي بشود.

باستان شناسان مي گويند كاوش، يك نوع تخريب است. بعد از خواندن اين جمله اين خبر را به شما مي دهيم كه قسمت هايي از شهر باستاني «لور» كه چندي پيش خبري كشفياتي در اين محوطه منتشر شده  بود، به دليل بارش باران و جاري شدن سيل  تخريب شده است.
ظاهراً به دليل بارش شديد باران و جاري شدن سيلاب و تخريب قسمت هايي از كانالي كه براي عبور و هدايت آب در شهر باستاني «لور» در انديمشك حفر شده بود، آب در بخش هايي از اين شهر باستاني جاري شد و صدمه ها و خسارت هايي به آن وارد كرد و تخريب قسمت هايي از آن را موجب شد.
همچنين بخش هايي از قلعه «كو ران» كه قدمت آن به دوره صفويه بازمي گردد و در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده است، تخريب شده  است.

ايران در نمايشگاه پزشكي سوريه كه از ۲۲ تا ۲۵ اسفند برپا مي شود توانايي هاي خود را در زمينه توريسم درماني به نمايش مي گذارد.
وزارت بهداشت بيش از يك سال است كه براي ورود گردشگراني كه به منظور درمان به ايران بيايند برنامه ريزي كرده ولي هنوز به موفقيت چشم گيري در اين خصوص دست نيافته است. حالا شايد با سفر مسئولان وزارت بهداشت به همراه تعدادي از  تورهاي درماني به نمايشگاه پزشكي به سوريه فرجي شود و توريست ها براي درمان به ايران بيايند.
عبدالحسين ناصري، دبير ستاد توريسم درماني سازمان گردشگري اعلام كرده است كه با توجه به محدوديت مكاني در نمايشگاه سوريه، امكان حضور براي فقط ۴ الي ۵ آژانس دار فراهم است.
او گفته است: به هر ميزان آگاهي كشورها نسبت به وضعيت بهداشت و درمان و نيز آبهاي گرم و معدني ايران بيشتر شود به همان ميزان گردشگران بيشتري از اين كشورها عازم ايران مي شوند.

جمعيت صدهزار نفري ايرانيان مقيم كانادا موجب شد كه مسئولان ايالت اونتاريو نتوانند از اين جامعه چشم پوشي كنند و لايحه به رسميت شناختن نوروز به عنوان جشن ملي ايرانيها، به مجلس اونتاريو تقديم شد.
انجمن دوستداران ايران گزارش داده  است، به موجب اين لايحه پيشنهادي روز ۲۱ ماه مارس (اول فروردين) در اين ايالت به عنوان روز «نوروز» شناخته مي شود. بر اساس آخرين آمار از ايرانيان مقيم كانادا، ۲۰ درصد مهاجران تورنتو و ۱۲ درصد مهاجران ونكوور ايراني هستند. ايالت اونتاريو پنج ميليون نفر جمعيت دارد و بيش از ۵۳ درصد جمعيت ايرانيهاي مقيم كانادا كه در حدود صدهزار نفر هستند در اين شهر زندگي مي كنند و اكثريت آنها به قشر برتر جامعه كانادايي تعلق دارند.
سال گذشته دولت «بريتيش كلمبيا» با تصويب اين لايحه در مجلس ايالتي، اولين ايالت در كانادا بود كه «نوروز» جشن باستاني ايرانيان را به رسميت شناخت.

گروه شهري: معاون هماهنگي و برنامه ريزي شهرداري تهران، هم سويي، تبادل نظر و هماهنگي را از اصول اساسي پيشرفت سازماني توصيف كرد.
به گزارش روابط عمومي شهرداري تهران، مهندس حسين كلخوراني معاون هماهنگي و برنامه ريزي شهرداري گفت: حركت به سمت رشد و تعالي هدف غايي يك سازمان است و براي رسيدن به اين هدف نيازمند اقدامات هماهنگ و سيستمي هستيم.
او با اشاره به تغيير نظام مالي در شهرداري تهران اظهار كرد: موفقيت شهرداري در اين زمينه به منزله يك موفقيت ملي است و همه معاونت ها و مجموعه هاي شهرداري بايد در رسيدن به آن تلاش كنند.
كلخوراني با تاكيد بر نقش معاونت هماهنگي و برنامه ريزي در موفقيت و وحدت سازماني شهرداري گفت: تحقق برنامه در گرو برنامه ريزي است و براي آنكه بتوانيم برنامه ريزي مناسبي داشته باشيم بايد وضعيت موجود را شناسايي كنيم.
او هماهنگي، تبادل نظر و هم سويي را از اصول اساسي پيشرفت سازماني دانست و تاكيد كرد: اگر بتوانيم ميان مجموعه شهرداري هماهنگي ايجاد كنيم قطعا در تحقق برنامه ها و بالابردن كيفيت خدمات به شهروندان موفق خواهيم بود.

ميراث خبر: يگان پاسداران ميراث فرهنگي به منظور بهره گيري از قابليت هاي پليس بين الملل (اينترپل)، مذاكراتي را با نيروي انتظامي آغاز كرد. با آغاز اين همكاري ها، زمينه استرداد اشياي تاريخي و نيز تقويت امنيت گردشگران ورودي بررسي و محقق مي شود.
مسئولان يگان پاسداران ميراث فرهنگي و گردشگري با همكاري پليس بين الملل (اينترپل) از طريق نيروي انتظامي، قصد دارند از امكانات و خدمات اين مرجع جهاني براي حفاظت بيشتر از آثار تاريخي استفاده كرده و با تقويت امنيت گردشگران ورودي به ايران، سطح درآمدزايي در اين حوزه را افزايش دهند.
«عباسعلي روحي» ، فرمانده يگان پاسداران ميراث فرهنگي در اين باره به ميراث خبر گفت: «از آنجا كه قصد داريم زمينه همكاري هاي بيشتر با اين مرجع بين الملل را براي حفاظت از آثار تاريخي فراهم كنيم از حدود يك ماه پيش سطح همكاري ها با اينترپل را گسترش داده و جلساتي را نيز برگزار كرده ايم.»
روحي گفت: «به دنبال هرگونه سرقت و خروج يك اثر تاريخي از كشور، بايد براي استرداد آن از اينترپل كمك بگيريم، از اين رو در گفت و گوهايي كه با اينترپل صورت مي گيرد به بحث استرداد اشياي تاريخي قاچاق نيز پرداخته مي شود.»
وي افزايش همكاري هاي يگان پاسداران ميراث فرهنگي با اينترپل را امري مؤثر در بازگرداندن اشياي تاريخي قاچاق دانست و گفت: با تحقق اين همكاري ها تعداد بيشتري از اشياي تاريخي به ايران بازگردانده مي شوند.
وي با تاكيد بر اهميت بهره گيري از قابليت هاي پليس بين المللي در سطح جهاني گفت: «اهداف اين يگان براي استفاده از امكانات پليس اينترپل تنها بر موضوع استرداد اشياي تاريخي متمركز نشده و يگان براي ارتقاي سطح امنيت در عرصه گردشگري نيز اهدافي را دنبال مي كند.»
اين مسئول افزود: «مسئولان امنيت موجود براي گردشگران ورودي به ايران را مطلوب عنوان مي كنند و در همين حال ما قصد داريم در تعامل با اينترپل و در حوزه گردشگري، ارزيابي هايي را در مورد جرايم صورت گرفته در كشورهاي هدف گردشگري در مقايسه با ايران انجام دهيم.»
وي همچنين تصريح كرد: «با اين كار، مي توان به صورت مستند و در قالب بروشورهايي مشخص كرد كه در حال حاضر ايران به لحاظ امنيت گردشگري در چه شرايطي قرار داشته و در صورت وجود كاستي هايي چه اقداماتي بايد صورت گيرد.»
به گفته سردار روحي تا كنون جلسه هايي با مسئولان اينترپل در ايران برگزار شده است اما بايد جلسات كارشناسي تري برگزار و بررسي هاي لازم انجام شود.
وي تصريح كرد: «در نيروي انتظامي بخشي وجود دارد كه با پليس اينترپل در ارتباط بوده و از داخل كشور تعاملات لازم را برقرار و همچون پلي ارتباطي عمل مي كند. بر همين اساس يگان پاسداران ميراث فرهنگي همكاري هاي خود را با اين بخش آغاز كرده است.»

ايسنا : «دولت از ورود شهرداري ها به ويژه شهرداري كلانشهرها در ساخت مسكن ارزان قيمت براي محرومان و افراد كم درآمد حمايت مي كند.»
رئيس بنياد مسكن انقلاب اسلامي ضمن بيان اين مطلب افزود: «آمادگي داريم در صورت مشاركت شهرداري ها تسهيلات ويژه اعطا كنيم.»او گفت: «معتقديم در شهرهاي بزرگ شهرداري ها از پشتوانه خوبي برخوردار بوده و مي توانند در زمينه ساخت مسكن ارزان قيمت نقش آفريني كنند ضمن اينكه بافت هاي فرسوده كلانشهرها به دليل فراهم بودن زيرساخت ها بهترين گزينه براي ساخت مسكن ارزان قيمت براي افراد كم درآمد است.»
تابش گفت: «معتقديم با ورود شهرداري ها به ساخت مسكن ارزان قيمت از گسترش پديده حاشيه نشيني جلوگيري شده و وضعيت فعلي سامان مي يابد.»وي اظهار كرد: «براي ساخت مسكن ارزان قيمت در شهرها با همكاري وزارت مسكن، مجمع خيرين مسكن ساز در كشور تقويت مي شود.»
رئيس بنياد مسكن انقلاب اسلامي كشور گفت: «هم اكنون ۱۳ هزار واحد مسكوني توسط اين بنياد در شهرهاي كشور در دست ساخت است.»او افزود: «همچنين عمليات ساخت ۷۰۰۰ واحد مسكوني سال آينده در شهرهاي كشور آغاز مي شود كه منابع مالي آن عمدتا از حساب ۱۰۰ امام خميني (ره) هزينه خواهد شد.»
تابش از بيمه شدن واحدهاي مسكوني روستايي در مقابل زلزله، سيل، انفجار و صاعقه از سال آينده خبر داد و گفت: «در اجراي اين طرح دو سوم حق بيمه را دولت و بقيه توسط روستاييان پرداخت شده به طوري كه واحدهاي مسكوني آنان تا ۱۲ سال بيمه خواهد بود.»
رئيس بنياد مسكن انقلاب اسلامي كشور از حمايت دولت از مجموعه سازي و دو طبقه سازي در روستاها خبر داد و افزود: «به سرمايه گذاران در اين زمينه به ازاي هر واحد مسكوني ۵۰ ميليون ريال تسهيلات با بهره چهار درصد پرداخت مي شود.»

ضرورت ثبت محورهاي تاريخي- طبيعي به عنوان بخشي از ميراث فرهنگي، محور گفت وگويي است با مهندس اسكندر مختاري، معاون سابق حفظ و احياي ميراث فرهنگي كه به همت پايگاه اطلاع رساني شهرسازي و معماري صورت گرفته است.
مختاري مي گويد: شناسايي ثروت هاي منظر شهري و اهميت دادن به آنها امري است كه در تهران مورد غفلت قرار گرفته است. وي مي افزايد: ثبت محورطبيعي دربند در فهرست آثار تاريخي و طبيعي، راهي است كه توجه مسئولان شهري را به حفظ ارزش هاي زيست محيطي، بصري و منظر شهري جلب مي كند.
وي با يادآوري اين كه محور دربند نخستين محوري است كه با ويژگي هاي تاريخي و طبيعي به ثبت ملي رسيده است، گفت: «هدف از ثبت اين محور در فهرست آثار تاريخي و ملي، حفظ و ترميم ارزش ها و ميراث طبيعي باقي مانده در قالب درختان و چشم اندازهاي طبيعي است.»
معاون سابق حفظ و احياي ميراث فرهنگي تهران در ادامه گفت: «آن چه كه در حال حاضر در تهران رخ مي دهد افزايش كميت ها و توسعه شهري بدون در نظر گرفتن كيفيت ها يا همراه با از بين بردن كيفيت هاست به اين ترتيب حضور ميراث فرهنگي در حفاظت از ارزش هاي پايدار شهري در اصل كمكي است به نسل هاي آينده تا شهري بهتر داشته باشند.»
با اتمام مراحل نخست ثبت محور تاريخي طبيعي دربند در شمار آثار ملي و پايان عمليات مستندسازي آن، بافت تاريخي اين محور به فهرست آثار ملي كشور پيوست.
بافت تاريخي طبيعي دربند طي سال هاي اخير به دليل بي توجهي مسئولان و دستگاه هاي مختلف و گسترش فعاليت ساختمان سازان در اين منطقه به شدت آسيب ديده و هم اكنون طبيعت بكرش در معرض تخريب قرار گرفته است كه با ثبت در فهرست آثار ملي، سيماي تاريخي آن از گزند آسيب هاي بيشتر در امان مي ماند.
به گفته مختاري ،پس از ثبت محور تاريخي طبيعي دربند در فهرست آثار ملي، ضوابط مرتبط با ساخت و ساز در حريم اين محور تاريخي، تعريف شده و براساس اين ضوابط، اصالت ميراث تاريخي طبيعي دربند به عنوان بخشي از ميراث فرهنگي تهران، مورد حمايت و حفاظت قرار مي گيرد به گونه اي كه با كنترل ساخت و سازها در اين محدوده سيماي تاريخي آن حفظ شود.
درختان دربند و ساير محورهاي شمال تهران بخشي از ميراث طبيعي شهر هستند كه همانند ميراث تاريخي جزو ارزش هاي پايدار يك شهر محسوب مي شوند. درختان جزو جدايي ناپذير اقليمي دربند محسوب مي شوند كه زماني بستر مناسبي را براي زيست انسان ها فراهم مي كردند.
به اعتقاد بسياري از كارشناسان مسائل شهري، اجراي عمليات عمراني براي آباداني شهر بايد با توجه به همه ارزش هاي زيستي آن انجام شود و اگر قرار باشد كه فشار تقاضا و گسترش جمعيت بدون كنترل افزايش يابد، آسيب هايي به تهران و نيز محورهاي طبيعي آن وارد مي شود كه همه ارزش هاي طبيعي آن را در مدت كوتاهي نابود مي كند.