با دقت نظر كارآگاه اداره دهم آگاهي تهران بزرگ
ابهامات سقوط مرگبار يك دكتر داروساز فاش شد
گروه حوادث: بعد از گذشت شش ماه از سقوط مرگبار يك پسر جوان از بالاي پل اتوبان نيايش با دقت نظر يكي از كارآگاهان اداره دهم آگاهي تهران، پرونده اي كه مي رفت تا مختومه شود وارد مرحله اي تازه شد.
سقوط مرگبار از بالاي پل اتوبان نيايش
عصر يكي از روزهاي شهريورماه ناگهان در مقابل چشمان متعجب رانندگان خودروهاي عبوري پيكر پسرجواني از بالاي پل اتوبان نيايش به پايين سقوط و با ضرب محكمي روي آسفالت سياه اتوبان افتاد. صورت پسر جوان در اثر شدت برخورد متلاشي شد. دقايقي بعداز وقوع اين حادثه مأموران كلانتري محل درصحنه حاضر شدند. در بررسي اوليه از جسد هيچ مدركي كه نشانگر هويت وي باشد كشف نشد. مراتب به اطلاع بازپرس كشيك ويژه قتل رسيد. كارآگاهان اداره دهم آگاهي تهران بزرگ نيز در صحنه حضور يافتند. تحقيقات اوليه انجام شد و در نهايت با دستور قضايي جسد به پزشكي قانوني انتقال يافت تا با انجام آزمايشات علت تامه مرگ اين پسر جوان مشخص شود.
پليس تمام جوانب موضوع را در روز حادثه بررسي كرد و تنها يك شيء كوچك كه راز يك واقعه تلخ را در خود جاي داده بود، آن روز از دقت نظر پليسي مراجع قضايي به دور ماند و تنها به عنوان يك شيء همراه متوفي در كيسه اي قرار گرفت.
جسد اين پسر مجهول الهويه در پزشكي قانوني تحت بررسي دقيق قرار گرفت و پزشكان بعد از انجام آزمايشات علت مرگ وي را اصابت چندين جسم سفت بر سرش و سقوط مرگبار پس از فوت از بالاي پل عنوان كردند. اين موضوع پليس را بر آن داشت كه با يك پرونده جنايي مواجه است. بدين ترتيب تحقيقات براي كشف هويت مجهول اين پسر جوان و در نهايت دستگيري عامل يا عاملان اين جنايت آغاز شد.
حضور زوج ميانسال در كلانتري سيدخندان
چند ساعت بعد از سقوط پيكر پسر جوان از بالاي پل اتوبان نيايش، زوج ميانسالي مضطرب از غيبت غيرعادي پسرشان به كلانتري سيدخندان مراجعه كردند و با نگراني از پليس خواستند جست وجو براي يافتن پسر جوانشان به نام كاوه را كه دكتر داروساز بود آغاز كنند. اين زوج به پليس گفتند: «شش ماه قبل كاوه با دختر جواني آشنا شد و در اين مدت علاقه زيادي به اين دختر پيدا كرد به صورتي كه قصد ازدواج با او را داشت ولي دو روز پيش ما متوجه شديم كاوه با پسر جوان ديگري كه گويا رقيب عشقي وي بود درگير شده است و وقتي امروز چندين بار با تلفن همراه وي تماس گرفتيم و كاوه پاسخگو نبود، نگران شده و احتمال وقوع يك حادثه تلخ را مي دهيم.» شكايت اين زوج در كلانتري تنظيم شد و پليس در اولين اقدام خود بعد از شناسايي پسرجواني كه كاوه ۴۸ ساعت قبل از فقدانش با وي درگير شده بود از وي خواست به كلانتري مراجعه كند. پسر جوان بعد از حضور در مرجع قضايي در حالي كه يكي از انگشتان دستش را باندپيچي كرده بود به پليس گفت: دو روز پيش با كاوه درگير شدم و او انگشت دست مرا در ميان دعوا شكست و خود من از او شاكي هستم و از شما مي خواهم بعد از يافتن او به ماجراي درگيري ما نيز رسيدگي كنيد تا قادر به گرفتن ديه انگشت شكسته ام شوم.
با بيان ادعاهاي اين پسر جوان پرونده در آن زمان ابعاد ديگري به خود گرفت و پليس تصور كرد درگير يك اختلاف احساسي شده است و احتمال اينكه خانواده كاوه پسرشان را پنهان كرده باشند وجود دارد. ولي والدين نگران، فارغ از فرضيه هاي پليس تمام بيمارستان ها و مراكزي را كه امكان حضور پسرشان در آن مكان ها بود تحت جست وجو قرار دادند تااينكه با پاهاي لرزان به پزشكي قانوني رفتند. مسئول بخش رايانه پزشكي قانوني تمام عكس هاي اجساد مجهول الهويه اي را كه از زمان ناپديد شدن كاوه به پزشكي قانوني انتقال يافته بود به زوج ميانسال نشان داد ولي والدين كاوه نتوانستند در ميان اجساد، پسرشان را شناسايي كنند و در نهايت با تصور اينكه اتفاق دردناكي براي كاوه رخ نداده است پزشكي قانوني را ترك كردند، غافل از اينكه چهره پسرشان آنقدر تغيير كرده بود كه حتي آنان نتوانستند او را بشناسند.چند روز پس از ناپديد شدن كاوه، دختر مورد علاقه وي به منزل والدين وي مراجعه كرد. در دستان اين دختر جوان كيف دستي كاوه و كلاهش ديده مي شد. دختر با چهره اي رنگ پريده و مضطرب به مادر كاوه گفت: روز حادثه من و كاوه با يكديگر بيرون رفته بوديم، اطراف اتوبان نيايش كاوه بعد از آنكه كيف دستي و كلاهش را به من داد به قصد رفتن به يك مهماني مرا ترك كرد. من به خانه آمدم و پس از آن ديگر خبري از او ندارم.
آن دختر با چهره اي اشك آلود در ادامه سخنانش به والدين كاوه گفته بود:« من نگران كاوه هستم، حتي فرداي روزي كه ناپديد شد به بالاي پل نيايش رفتم.» آن روز كسي اهميت اين جمله دختر جوان را نفهميد تااينكه شش ماه بعد يكي از كارآگاهان زبده اداره دهم آگاهي تهران بزرگ زماني كه پرونده جسد مجهول الهويه پسر جواني كه از بالاي پل نيايش به پايين سقوط كرده بود را در مرحله مختومه شدن ديد با بررسي اوراق آن پرونده به نكته جالبي رسيد و اين موضوع موجب شد بعد از شش ماه هويت مجهول آن جسد كشف شده و دو مظنون در پرونده بازداشت شوند.
كشف هويت مجهول يك جسد بعد از شش ماه
اوايل اسفند ماه پرونده مسكوت مانده سقوط مرگبار پسرجوان مجهول الهويه اي كه از بالاي پل نيايش به پايين سقوط كرده بود با دستور قضايي پليس در مرحله مختومه شدن بود كه يكي از كارآگاهان اداره دهم با نگاهي به اوراق آن پرونده كم قطر متوجه يك پرينت تلفن همراه در پرونده شد.
پرينت تلفن همراه، از بررسي از شيء كوچك كه از بازرسي بدني از جسد مجهول الهويه شش ماه پيش كشف شده بود. پرينت تماس هاي پسر جوان از مخابرات اخذ شده بود ولي به دليلي نامعلوم شش ماه هيچ اقدامي بر روي اين پرونده انجام نشده بود.
با اولين تماس ،هويت جسد مجهول الهويه كه متعلق به كاوه .س.ه فارغ التحصيل رشته داروسازي بود كشف شد. كارآگاه مذكور به خانه والدين نگران اين پسر كه شش ماه اضطراب لحظه اي رهايشان نكرده بود مراجعه كرد. دقايقي بعد از حضور كارآگاهان درخانه آنان فضاي منزل دگرگون شد. مادر كاوه مي گريست و پدرش ناباورانه به صحبت هاي پليس گوش مي داد. آنها شش ماه اميد داشتند كه بار ديگر در منزل گشوده شده و كاوه به خانه بازخواهد گشت ولي اكنون با بررسي نظريه پزشكي قانوني، با پرونده قتل پسرشان مواجه شده بودند.
بازداشت دختر و پسري جوان
در پرونده سقوط مرگبار كاوه
زوج ميانسال بعد از آنكه توانستند كمي بر خود مسلط شوند از آشنايي پسرشان با آن دختر جوان و درگيري با رقيب عشقي اش سخن گفتند. دختر جوان به خواسته كارآگاه با يك تماس تلفني به منزل كاوه فراخوانده شد ولي عدم حضور اين دختر شك پليس را برانگيخت.
پس از آن با جمع آوري پرونده درگيري كاوه با رقيب عشقي خود از كلانتري سيدخندان و در كنار هم قرار دادن اوراق پرونده سقوط مرگبار كاوه از بالاي پل نيايش، افسر پرونده در ابتدا دختر جوان را به عنوان يكي از مظنونين يا مطلعين چگونگي وقوع اين حادثه در اداره دهم آگاهي تهران تحت بازجويي قرار داد. پليس آگاهي در مرحله بعدي طي چند تماس تلفني از پسر جوان كه ۴۸ ساعت قبل از مرگ كاوه با وي درگير شده بود خواست تا به اداره دهم آگاهي تهران مراجعه كند. در ابتدا پسر حاضر به حضور در دايره ويژه قتل نبود ولي با ترفندهاي خاص پليس، به آگاهي تهران آمد.
بر پايه آخرين اخبار اين پرونده پرماجرا، اكنون حدود ده روز است كه اين پسر و دختر جوان در اداره دهم آگاهي تهران به عنوان اولين مظنونين ارتكاب و همدستي در وقوع قتل كاوه تحت بازجويي تخصصي قرار دارند.
بازپرس حسيني كه رسيدگي قضايي ،بر روي اين پرونده را در دادسراي امور جنايي تهران برعهده دارد، روز گذشته در اين خصوص گفت: امكان دارد فردي جدا از اين دو مظنون بازداشت شده اين قتل را مرتكب شده باشد ولي در هر حال اين دو جوان به عنوان اولين مظنونين اين جنايت در اداره آگاهي تهران بزرگ در حال بازجويي هستند. تحقيقات تا فاش شدن راز حقيقي اين حادثه تلخ و دستگيري عامل يا عاملان قطعي اين جنايت از سوي كارآگاهان ادامه خواهد يافت.
|