شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۸۴ - سال سيزدهم - شماره ۳۹۴۸ - Mar 18, 2006
فكر مي كنيد در سينماي ايران چند تا فيلم يا سكانس درست و حسابي با سوژه قرآن شكل گرفته؟
روي تاقچه سينما
اين همه توي فيلم هاي ايراني سفره عقد نشان مي دهند. توي هر سفره عقدي حتما مي توانيد يك قرآن پيدا كنيد! و يا مثلا اين همه توي فيلم ها مسافرها را بدرقه مي كنند. قرآن يكي از موارد لازم اين جور صحنه هاست!
008991.jpg
محمد جباري: سريع اسم ده تا فيلم سينمايي را بگوييد كه قرآن يك نقش درست و حسابي توي داستان آن داشته باشد... اين كه ديگر اين همه فكر كردن ندارد. يعني نمي توانيد بين اين همه فيلم كه بعد از انقلاب ساخته شده، ده تا فيلم اين جوري پيدا كنيد؟ اين هم كمك، مثلا شيدا ساخته كمال تبريزي، خانه اي روي آب فرمان آرا، بازمانده سيف الله  داد و تولد يك پروانه مجتبي راعي. حالا ديگر نوبت شماست. مثلا... مثلا... چند لحظه صبر كنيد. زياد فكر نكنيد. به اطلاعات سينمايي خودتان هم شك نكنيد. كل تاريخ سينماي ايران را هم زير و رو كنيد، به جز اين ها و چند تا فيلم ديگر (كه تعدادشان به ده تا هم نمي رسد) چيز دندان گيري پيدا نمي كنيد. تازه بعضي از فيلم هاي اين فهرست كوتاه هم با پارتي بازي داخل اين جمع شده اند وگرنه اوضاع بدتر از اين حرف هاست. باور نداريد؟ كمي صبر كنيد.
كتاب آفرينش
از فهرست فيلم هاي ساخته شده در سال 58 ، 59 و 60 چيز خاصي عايدتان نمي شود. در سال 61 اولين فيلمي كه چشمتان را مي گيرد كابراهيم در گلستان» است. يك كار عروسكي ساخته ايرج امامي كه احتمالا در تلويزيون آن را ديد ه ايد. فيلمي كه يك جورهايي آغازگر ساخت فيلم هاي سينمايي براساس قصه هاي قرآني بود. جرياني كه محمدعلي نجفي (كارگردان سربداران) هم در سال 1373 با ساخت فيلم كزمين آسماني» با بازي داريوش ارجمند، رقيه چهره آزاد و مهناز افضلي آن را ادامه داد. داستان زمين آسماني حول و حوش ماجراي ساخته شدن كعبه شكل مي گرفت: كيك فيلمساز قصد دارد فيلمي درباره ساخته شدن كعبه توسط حضرت ابراهيم بسازد. او براي ايفاي نقش هاجر به دنبال يك بازيگر غير حرفه اي است. در بين نامزدهاي اين نقش، دختري به نام ليلا انتخاب مي شود. فيلم نامه را براي مطالعه به ليلا مي دهند. در همين زمان، دختر جواني به نام نرگس كه از بستگان ليلا است، به بيماري سختي مبتلا مي شود. ليلا از يك طرف گرفتار معالجه نرگس است و از طرف ديگر با ماجراي فيلم نامه درگير مي شود ...» فيلمي كه البته اكران درست و حسابي نداشت و بعيد است عده زيادي آن را ديده باشند.
پايدارترين سينماگري كه تا به حال به قصص قرآني پرداخته، كسي نيست جز فرج الله سلحشور. او كه از اولين اعضاي هسته سينمايي حوزه هنري (البته با اسم آن زمان حوزه هنر و انديشه اسلامي) بود و كارش را با بازي در فيلم كتوبه نصوح» (اولين ساخته محسن مخملباف) شروع كرده بود، در سال 1372 آستين ها را بالا زد و با ساخت فيلم سينمايي حضرت ايوب (كه به شكل سريال هم از تلويزيون پخش شد) به جرگه فيلمسازان پيوست. فيلمي كه اولين تجربه جدي سينماي ما در روايت زندگي پيامبران بود. سلحشور چهار سال بعد با ساخت اصحاب كهف (كه با نام مردان آنجلس در تلويزيون به نمايش در آمد) ساخت فيلم براساس قصه هاي قرآني را ادامه داد و الان هم با ساخت فيلم/سريال حضرت يوسف، دارد سه گانه قرآني اش را تكميل مي كند. شهريار بحراني با ساخت فيلم مريم مقدس (كه با استقبال خوبي هم در سينماها مواجه شد)، نادر طالب زاده با فيلم بشارت منجي (كه به زندگي حضرت عيسي مي پرداخت) و محمد ورزي با فيلم ابراهيم خليل الله با پشتوانه تلويزيون، اين جريان را تداوم بخشيدند. كاري كه هاليوود از ده ها سال پيش آن را شروع كرده بود و با ساخت فيلم هايي مثل ده فرمان و كتاب آفرينش و نمونه هاي جديدترش مثل مصائب مسيح به سردمدار اين جريان تبديل شده بود. ولي فرق اساسي فيلم هاي ايراني با نسخه هاي هاليوودي اش، منبع اقتباس داستان يعني قرآن بود. در واقع، تأكيد سينماگران ايراني، روايت قرآني‎/ اسلامي زندگي پيامبراني مثل حضرت عيسي بود.
خيلي دور خيلي نزديك
در سال 61 نام ديگري هم هست كه شايد بتواند فهرست فيلم هاي قرآني ما را پر و پيمان تر بكند: كتوبه نصوح». مخملباف با ساخت اين فيلم، يكي از آغازگران اصلي جريان ساخت فيلم هاي سينمايي براساس مفاهيم قرآني و اسلامي بود. توبه نصوح ماجراي مردي بود كه پس از مرگ، دوباره زنده مي شد و اين فرصت را پيدا مي كرد كه از دور و بري ها حلاليت بطلبد و توبه كند. ولي غافل از اين كه توبه واقعي به اين سادگي ها نيست. مخملباف با ساخت دو فيلم بعدي اش كدو چشم بي سو» و كاستعاذه» به رهبر سينماگران مذهبي آن دوران تبديل شد. استعاذه (به معناي پناه بردن به خدا از شر شيطان كه به گفتن اعوذ بالله من الشيطان الرجيم در ابتداي قرائت قرآن هم مي گويند) ماجراي پنج مرد بود كه كبراي پيروزي بر نفس خويش به جزيره اي پناه مي بردند. غافل از اين كه وسوسه هاي شيطاني، آن ها را در دورترين مكان ها نيز رها نخواهد كرد. چهار نفر از آن ها وسوسه هاي شيطاني را تاب نمي آوردند و شكست مي خوردند. پنجمين نفر، از شكست هاي پي در پي ديگران و خود ياد مي گرفت كه تنها راه مقاومت و پيروزي، پناه بردن بر خداست.» اين فيلم ها با اين كه سر و شكل سينمايي خوبي نداشتند و پر از شعارها و ديالوگ هاي سطحي بودند ولي در فضاي خاص آن زمان با استقبال زيادي روبه رو شدند و حتي كار به پخش در مساجد و مكان هاي مذهبي هم كشيده شد.
اين جريان درنيمه دوم دهه 60 با هدايت مديران سينمايي آن زمان و اكران فيلم هاي كارگردانان خارجي مثل تاركوفسكي و ساخت فيلم هايي مثل كنار و ني» شكل ديگري به خود گرفت و در قالب فيلم هاي عرفاني، سينماي ايران را تحت تأثير خود قرار داد و فيلم ها پر شدند از پيرمردهايي با ريش سفيد بلند و انار و اين جور چيزها. جرياني كه حالا در قالب سينماي معناگرا دوباره باز گشته و در جشنواره فجر هم به خودش بخش ثابتي را اختصاص داده است. از دل اين جريان با اين كه خيلي از فيلم هاي سطحي هم سر بر آوردند ولي آثار ماندگاري هم كمثل خيلي دور خيلي نزديك» متولد شدند. ويژگي اصلي اين فيلم ها بيان مفاهيم قرآني‎/ اسلامي با استفاده از سينماست.
اگر بخواهيم اين فيلم ها را به فهرستمان اضافه كنيم، با فهرست بلند بالايي از فيلم هاي مختلف روبه رو خواهيم شد و كمبود فيلم هاي قرآني مان رفع مي شود. چون به هر حال در هر فيلم ايراني (و حتي فيلم هاي خارجي) مي شود نشانه اي از اين جور مفاهيم و يا حداقل مفاهيم اخلاقي و انساني (بگذريم از سطحي بودن يا نبودن آن) پيدا كرد. ولي چيزي كه دنبالش هستيم و كيافت نمي شود» فيلم ها و حداقل سكانس هاي درست و حسابي و به يادماندني هستند كه با مركزيت كتاب آسماني مان شكل گرفته باشند. وگرنه مثلا توي صحنه هاي پاياني فيلمي مثل كشمعي در باد» كلي قرآن هست و اصلا تحول شخصيت اصلي فيلم (بهرام رادان) با قرآن خواندن نشان داده مي شود. ولي اين قدر سر و شكل اين صحنه ها اعصاب خردكن و بي منطق و آب دوغ خياري است كه نه در ذهن كسي مي ماند و نه مي شود روي آن حساب خاصي كرد.

آيه
مردم را(هنگام رسيدگي به) حساب شان نزديك شد و ايشان در بي خبري رويگردان اند
انبيا-1

قرآن نمي خوانيم، چرا؟ (6)
دستور زندگي
008988.jpg
كمجيد يراق با فان» هم از آن آدم هايي است كه وقتي عكسش را ببينيد، به خوبي او را به خاطر مي آوريد. او تهيه كننده، كارگردان و مجري بسياري از برنامه هاي قرآني سيما است. از سال 67 فعاليت قرآني خودش را شروع كرده و از سال 72 هم با صدا و سيما همكاري مي كند.او در حال حاضر غير از برنامه هاي تلويزيوني، قائم مقام و مدير روابط عمومي فرهنگسراي قرآن نيز هست. مختصر و مفيد به اين سؤال ما پاسخ داده است؛ قرآن نمي خوانيم، چرا؟
از معناي لغوي كقرآن» شروع كنيم. كخواندني». در زندگي امروز كه من و شما، خواسته يا ناخواسته، وقت زيادي به گفتن و شنيدن اختصاص مي دهيم، بهترين چيزي كه گفته ايم چه چيزي و به چه كسي بوده است؟ بهترين چيزي كه شنيده ايم چطور؟ چه بوده و چه كسي آن را گفته است؟
اجازه بدهيد از يك منظر ديگر وارد شوم. چقدر در زندگي، دنبال وقت گرفتن از يك صاحب مقام (در زمينه هاي مختلف ديني، اجتماعي، سياسي، اقتصادي و...) بوده ايم تا وقتي به ما بدهد و با ما حرف بزند؟تمام مطلبي را كه مي گويم- شما كه حتما به نظرم منصف هستيد- در زندگي بارها تجربه كرده ايد. حالا يكي كمتر، يكي بيشتر. حتما پيش خودتان مي پرسيد: كاين مطالب چه ربطي به موضوع دارد؟» عرض مي كنم. اگر بدانيم كه بزرگ ترين بزرگان، نيكوترين نيكي ها را با بهترين سخنان، به پيروان آخرين و كامل ترين اديان هديه داده است؛ حتما بيشتر قرآن مي خوانيم.
اگر بدانيم كه براي تمام پرسش هاي زندگي امروزي- مادي و معنوي- متين ترين پاسخ ها را داناترين پاسخگو به ما ارائه كرده است؛ حتما بيشتر مي خواهيم.
اگر بدانيم كه هستي بخش كون و مكان، بدون بهايي گران، به مرد و زن مسلمان، اذن گفتمان با خود را عملا داده است؛ حتما بيشتر قرآن مي خوانيم.
و اگر بدانيم....
پس بايد مهم ترين علت را در كمي معرفت و اندكي شناخت نسبت به ساحت مقدس جاودان معجزه پيامبر رحمت، حضرت ختمي مرتبت (ص) جست وجو كنيم. حالا چرا؟ چرا شناخت ما نسبت به مفاهيم انسان ساز قرآن كم است؟
۱ - چون از پيشينه و فرهنگ ملي و مذهبي مان فاصله گرفته ايم.
۲ - چون قرآن را به بهانه حفظ قداست اش از متن زندگي مان خارج كرده ايم.
۳ - چون فراموش كرده ايم كه قرآن تا هميشه زمان، قرآن است.
۴ - چون وظيفه ديگران مي دانيم كه ما را با قرآن آشنا كنند و خود را غير موظف مي دانيم و...
يادمان باشد كه پير مراد و رهبر فقيدمان در وصيت نامه سياسي الهي اش با يك جمله چگونه قرآن را معرفي كردند. كقرآن، بزرگ ترين دستور زندگي مادي و معنوي انسان است.» يادمان باشد كه رهبر عزيز و فرزانه مان استراتژي قرآني را در يك جمله چطور تبيين نمودند: كقرآن بايد وارد متن زندگي مردم شود.» و يادمان باشد اگر بخواهيم قرآن كه بزرگ ترين دستور زندگاني دنيا و آخرت ماست را وارد متن زندگي مان كنيم، بايد بيشتر قرآن بخوانيم. بخوانيم خواندني را تا بدانيم دانستني هاي آن را و به كار بنديم كاربردي ترين مفاهيم اش را.

مجيد يراق بافان

سؤال
چگونه قاري قرآن شويم
من صداي نسبتا خوبي دارم. خيلي دوست دارم كه بتوانم قرآن را زيبا قرائت كنم و به قولي قاري قرآن شوم. بايد چه كنم؟
۱ ـ تلاوت قرآن يك عمل عبادي است. پس مثل تمامي عبادات ديگر، قصد قربت در آن شرط است.أعوذ بالله من الشيطان الرجيم، مقدمه ورود به قرآن است. اين مفهوم را بايد به جان خويش القا كرد. نگران نباشيد، خدا كمك مي كند. از الان با خودتان قرار بگذاريد كه معناي آياتي را كه مي خوانيد، درك كنيد. قاري قرآن، مبلّغي است كه پيام قرآن را با صدا و هنر خويش زينت مي بخشد. پس خيلي مضحك است كه خودش نفهمد چه مي گويد. پس سعي كنيد معناي جمله به جمله آيات را خوب بفهميد.
۲ ـ بيشتر هنرها و خصوصا هنرهاي موسيقايي از راه تقليد آموخته مي شوند. پس به دنبال آموزش مستقل رديف هاي موسيقي و نغمات تلاوت نباشيد. اين كار، مربوط به مراحل بعدي است. قرآن مجيد به زبان عربي نازل شده است و براي تلاوت زيباي آن بايد از گويش فصيح عربي بهره جست. اين كار، نياز به فراگيري عملي تجويد قرآن دارد. تقليد نيز راهگشاست، اما نياز به نظارت استاد هم دارد.
۳ ـ با مشورت اساتيد تلاوت قرآن، چند قطعه از تلاوت يك استاد بزرگ مصري را انتخاب كنيد. ابتدا معناي آيات را بفهميد و تلاش كنيد كه پس از آن با استماع مكرر، تمام جزئيات تلاوت را به ذهن بسپاريد. يادتان باشد در زمان استماع، خودتان نخوانيد. چون بعدا به جاي نوار، صداي خود را تقليد خواهيد كرد. به افرادي كه دسترسي به اساتيد قرائت ندارند، توصيه مي شود كه به تناسب صدايشان از تلاوت استاد عبدالباسط يا استاد منشاوي استفاده كنند.
۴ ـ حالا كه حس مي كنيد تلاوت را خوب مي فهميد، شروع به تقليد كنيد. ضبط كردن تلاوت خودتان و مقايسه آن  با صداي نوار، شما را در كيفيت بخشي به تلاوت كمك خواهد كرد.در ابتدا ممكن است كمي مشكل باشد. پس مأيوس نشويد و از خدا كمك بخواهيد. مطمئن باشيد كه مي توانيد فقط دقت كنيد كه موقع خواندن، صداي طبيعي تان را خارج كنيد و به حنجره فشار نياوريد.
۵ ـ تلاوت تقليدي را حتما در جمع بخوانيد و به استاد قرائت عرضه كنيد تا شما را راهنمايي كند.

ميراث آسمان
الم‎/ اَحَسِبَ النّاسُ اَن يُترَكوا اَن يَقولوا آمنّا وَ هُم لايُفتَنونَ‎/ وَ لَقَد فَتَنَّا الَّذينَ مِن قَبلِهِم فَلَيَعلَمَنَّ اللهُ الّذين صَدَقوا و لَيَعَلمَنََّ الكاذِبينَ/عنكبوت- 1 تا 3
آيا اين مردم چنين پنداشته اند كه به صرف اين كه گفتند ايمان آورده ايم، رهايشان مي كنند و مورد امتحان قرار نمي گيرند؟ ما همه آنان را كه پيش از ايشان بودند، آزموديم. پس خداوند، راستگويان و دروغگويان را به خوبي شناسايي مي نمايد.
آزمون الهي
۱ - كفتن» به معناي گداختن طلا  در آتش است تا خالص يا ناخالص بودن آن معلوم شود. و كفتنه» آن است كه به وسيله آن، چيزي امتحان شود. در آيه 126 سوره توبه فرمود: كآيا نمي نگرند كه در هر سال، يك يا دو بار امتحان مي شوند؟...»
۲ - ايام عيد نوروز براي بسياري از نوجوانان و جوانان ما وقت امتحان است. پس حواسمان را خوب جمع كنيم. خيلي از پاكي ها در اين روزها از دست مي روند. امان از وسوسه همنشين بد.
۳ - اولياي خدا فرموده اند هر روزي كه در آن معصيت خدا نشود، روز عيد است. پس عيدمان را خراب نكنيم.

قرآن
اجتماعي
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
خارجي
سياسي
داخلي
شهرستان ها
شهري
راهنما
ورزش
يادداشت
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   خارجي   |   قرآن   |  
|  سياسي   |   داخلي   |   شهرستان ها   |   شهري   |   راهنما   |   ورزش   |   يادداشت   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |