پنجشنبه ۳۱ فروردين ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۳۹۶۴ - Apr 20, 2006
نگاهي اجمالي به موقعيت كنوني ادبيات فارسي در دانشگاه ها و مدارس
زين قند پارسي ...
شهناز اشرفي - دبير دبيرستان
ادبيات فارسي قند است و مزه شيرين آن را بايد به دانش آموزان چشاند تا هرگز آن را به فراموشي نسپارند.
آيا تنها شيريني ادبيات فارسي باعث مي شود كه آن را ياد بگيريم؟ يا عاملي اساسي تر و قوي تر هست كه همه دست اندركاران را وامي دارد كه به ادبيات اين مرز و بوم توجه بيشتري كنند.
يكي از مشخصه هاي فرهنگ ايران، ادبيات كهنسال آن است كه هر ايراني با افتخار مي تواند بر آن تكيه كند. ادبيات ايران از چنان غنايي برخوردار است كه مي توان ادعا كرد در فرهنگ و ادبيات بسياري از جوامع، تأثيرگذار بوده است؛ جوامعي كه با تكيه بر ادبيات شرق و سرزمين ما به پيشرفت هاي غبطه برانگيزي دست يافته اند و خود، آفريننده و مبدع طرزهاي جديدي در ادبيات شدند؛ در حالي كه حركت جامعه ما در اين خصوص _ به استثناي شعر- با شتاب رضايت بخشي همراه نبوده است و ما كه طلايه داران ادب و فرهنگ جهاني بوده ايم نيك مي دانيم كه ديگران گوي سبقت از ما ربوده اند اما با تغييرات شگفت انگيزي كه در ساختار جامعه جهاني پيش رو داريم اميد آن مي رود كه باز ايراني با تلاش و فراست خود جايگاه شايسته  خود را در ادبيات پيدا كند.
با انقلاب اسلامي ايران، بار فرهنگي ادبيات ايران كه همواره بر دوش شعر بوده است بر افتاد و اين وظيفه پس از هزاران سال برعهده داستان نهاده شد و به يمن همين جابه جايي در دو دهه اخير بيش از تمام طول تاريخ رمان نويسي در ايران، رمان نوشته شده است و مي توان انتظار داشت كه افزايش كمي آن سرانجام به افزايش كيفيت اين نوع ادبي بيانجامد؛ همان گونه كه در مورد سينماي ايران اين اتفاق ميمون رخ داده است.
اين رويداد فرهنگي نياز به مطالعه برنامه ريزي شده و دقيق دارد تا ثمرات اين درخت به بارنشسته به بلوغ و كمال برسد.
«مطالعات داستان شناسي و پژوهش در ادبيات روايي از ضروريات جدي جامعه به شمار مي رود و جاي خالي آن در مطالعات ادبي دانشگاه ها كاملاً به چشم مي آيد تا با نيازهاي فكري و واقعيت اجتماعي كنوني كشور همسو گردد و در غير اين صورت، مطالعات ادبي دانشگاه ها روز به روز در فضايي كه تنگ تر مي شود رابطه اش با جهان پيرامونش محدود و محدودتر خواهد شد.
در صد سال اخير به ويژه دهه هاي اخير، روز به روز غلبه عنصر داستاني بر شعر نمود بيشتري پيدا مي كند. از اين رو پرداختن به اين نوع ادبي و بازشناسي گنجينه هاي نهفته در فرهنگ ايران و بازآفريني آنها مطابق با نياز جامعه كنوني و پرورش منتقدان دانشگاهي كه با نگاهي علمي و نظام يافته به نقد و بررسي آنها بپردازند، باعث پيوند زنده و فعال بين متخصصان دانشگاه با نويسندگان و رسانه هاي تصويري و ... مي شود و زمينه هاي حضور آنها را در بخش هاي فعال فرهنگي فراهم مي سازد.» ۱
مطالعه انتقادي و صحيح ادبيات به ويژه داستان و تحليل آن به طور قطع ثمرات بي شماري دارد زيرا اين نوع مطالعه به انسان، روشن بيني خاصي مي دهد كه مساوي است با كسب تجربه كافي براي زندگي كردن. عبدالحسين فرزاد- مترجم و استاد دانشگاه- در مورد ارزش نقد مي نويسد: «نقد، عامل ارزشيابي آثار هنري است. نقد واسطه ميان هنرمند و آثار هنري او و مخاطبان هنر يعني مردم است؛ در نتيجه نقادان مي توانند ميزان لذت بردن مردم را از آثار هنري بيشتر كنند كه به دنبال آن، تأثير هنر و ادبيات بيشتر مي شود.» ۲
از اين رو يكي از شيوه هاي كسب حقيقت، مطالعه آثار ادبي است. تحليل آثار ادبي خاصه داستان و شعر مي تواند اندوخته هاي ارزشمند بشري را دوچندان كند. ارزش نقد را از اين گفته «گي سورمان» مي توان بيشتر دريافت كه مي گويد: «اگر قرار بود از ميان عناصر سازنده قدرت غرب يكي را انتخاب كنم، توانايي نقد را كه موجب رقابت ميان نظريه ها مي شود بر مي گزيدم چون تا هنگامي كه ما اين توانايي را حفظ كنيم جوامعي كه از لحاظ فرهنگي فاقد توانايي هستند نخواهند توانست ما را عقب بزنند.» ۳
با توجه به مطالب فوق، آنچه بسيار حائز اهميت است توجه بيش از پيش برنامه ريزان آموزشي به درس ادبيات فارسي است و براي آموزش آن بايد از زبده ترين و كارآمدترين معلمان خود استفاده كرد و براي تربيت معلم ادبيات سرمايه گذاري كنيم. چرا كه پايه آموزش براي افراد، كسب مهارت استفاده از زبان و به تبع آن انديشيدن و دست يافتن به انديشه هاي باريك و بلند مي باشد؛ يعني رسيدن به هنري كه در حيطه زبان قرار مي گيرد و آن، ادبيات است.
اما در كمال تأسف و نگراني بايد گفت كه آموزش و پرورش به درس ادبيات، همواره بي مهري نشان داده است و اين ادعا براساس آماري است كه از دبيران ادبيات منطقه ۶ به عمل آمده و البته حرف و حديثي نو نيست زيرا سال هاست كه معلمان ادبيات از كمي وقت اختصاص يافته به درس ادبيات گله مند هستند و معتقدند كه معلم هرگز نمي تواند در اين ساعات محدود، ادبيات پربار ايران زمين را، حتي به صورت اندكي به دانش آموزان بشناساند؛ چه رسد به اينكه حلاوت و زيبايي هايي را نشان دهد.
از اين رو توجه بيش از پيش مسئولان محترم را به اين مهم جلب مي نمايم و اميد است كه به ادبيات نه به عنوان درسي همانند ساير دروس، بلكه به عنوان اساسي ترين سازنده فرهنگ و ادب اين ملت توجه خاصي شود.

پي نوشت ها:
۱- نقل از مقاله «ادبيات داستاني در دانشگاه» ، نوشته محمود فتوحي، كتاب ماه ادبيات و فلسفه، شماره ،۴۹صص۴و۵
۲-درباره نقد ادبي، دكتر عبدالحسين فرزاد، چاپ نشر قطره،ص،۳۷ چاپ اول، سال ۱۳۷۶
۳-مجله كتاب ماه ادبيات و فلسفه، شماره ،۶۲ آذرماه ،۸۱ ص۴۷

پاسخگو
جناب آقاي شهرجردي
با تشكر از توجه شما به صفحه سخنگاه، اعلام دريافت نامه هاي رسيده به همراه درج اسامي فرستندگان به معني كنار گذاشتن و عدم درج آن نامه ها و مطالب ارسالي نيست. همچنان كه نامه شما در مورد مشكلات بيماران رواني و ضرورت توجه سازمان بهزيستي به اين مسئله را در همين شماره درجه كرده ايم.
خانم شريفي _ كرج
۱- قصه اي كه براي درج در ستون تجربه هاي آزاد ارسال كرده بوديد، بسيار طولاني است، لطفاً با توجه به فضاي محدود صفحه و ضرورت كوتاه نويسي در ستون تجربه ها، متن هاي ارسالي را خلاصه تر مرقوم فرمائيد.
۲- ما همه مثل شما بر اين باوريم كه مصرف گندم براي تهيه سبزه نوروز و بعد رها كردن سبزه در روز ۱۳ فروردين در جاده ها و گذرگاه ها، در عين حال كه بي حرمتي به مواهب الهي است، يك زيان اقتصادي هم محسوب مي شود. در بسياري از مناطق ايران سبزه عيد را در زمين مي كارند تا به بار نشيند و دست كم پرندگان بتوانند از دانه هاي گندم جديد، به عنوان غذا استفاده كنند. رها كردن سبزه، زير چرخ هاي خودروها و در جاده ها يا در كيسه زباله، مغاير با فرهنگ مردم ايران و عملي دور از شأن ملت ماست.
۳- عكس هايي را كه از جلوه هاي بهاري آتشگاه كرج گرفته ايد، براي سخنگاه ارسال فرمائيد تا در صورت امكان در همين صفحه چاپ كنيم.

پس از روزهاي خلوت فروردين
012543.jpg
نيمه دوم فروردين ماه كه امروز آخرين روز آن را سپري مي كنيم، اين حسن را داشت كه خيابان هاي تهران در مقايسه با هفته هاي پاياني سال خلوت تر بود و ترافيك سنگين، شهروندان را آزار نمي داد. اما هرچه روزهاي سال ۸۵ را پشت سر مي گذاريم، ترافيك تهران هم سنگين تر مي شود و به قول معروف دوباره همان آش و همان كاسه!... اجراي طرح به اصطلاح زوج و فرد خودروها و برقراربودن منع ورود خودروها به محدوده مركزي شهر هنوز به عنوان يك راه حل موقت يا در واقع مسكن، پذيرفته مي شود، اما در نهايت چاره كار نيست.
توليدات جورواجور كارخانه هاي خودروسازي همچنان به سوي تهران سرازير مي شود و طبق برخي گفته ها و شنيده ها، قرار است خودروهاي وارداتي هم به اين جمع اضافه شوند. طرح خروج خودروهاي فرسوده هم بسيار آرام و لاك پشتي مسير اجرا را طي مي كند و با اگر و اماهاي فراوان روبروست. بنابراين همانطور كه كارشناسان پيش بيني كرده اند، در ماه هاي آينده بايد شاهد ترافيك سنگين تر در خيابان هاي شهر باشيم، اما در جايي خوانده بودم كه حل معضل ترافيك تهران سه راه حل اساسي دارد و ظاهراً اگر قرار است، اين مسئله حل شود، از اين راه حل هاي اساسي گريزي نيست:
۱- توجه بيشتر به توسعه، عمران و آباداني استانها براي كاهش مهاجرت به تهران.
۲- تعيين محدوده شهري براي تهران تا از توسعه نگران كننده كنوني و به تبع آن افزايش سرسام آور جمعيت جلوگيري شود.
۳- ملزم ساختن كارخانه هاي خودروسازي به خريد يك دستگاه خودرو فرسوده (بنا به تعريف قانون) در ازاي فروش يك دستگاه خودرو جديد (صفر كيلومتر).
به هر حال اگر قرار است، ترافيك تهران از وضعيت بغرنج كنوني خلاصي يابد و شهروندان تهراني به جاي هواي آلوده، هواي سالم تري را تنفس كنند بايد سه راه حل محوري بالا را مورد توجه دقيق قرار داد.
طهمورث صادقي

شليك به زندگي پرندگان
همه كساني كه روز يكشنبه ۲۷ فروردين ماه، به كوه رفته بودند در مسير پناهگاه شيرپلا به طرف دربند با ديدن گروهي آقا و خانم با تفنگ هاي شكاري كه كبك و ديگر پرندگان شكار شده را روي كوله پشتي هايشان آويزان كرده بودند، دچار اندوه و حيرت مي شدند. شكار پرندگاني كه در بهار، پس از تحمل روزهاي سرد و سخت زمستان، زندگي پرجنب وجوشي را آغاز كرده اند، اگر يك عمل ضدبشري نباشد، دست كم، بي رحمانه و به شدت غيراخلاقي است. كساني كه براي برخورداري از مواهب طبيعي و زيبايي هاي كوه هاي شمال تهران، روزهاي تعطيل به اين ارتفاعات مي روند، چگونه به خود اجازه مي دهند با شليك پياپي تفنگ هاي شكاري، زندگي را در بهار از پرندگان دريغ كنند، بگذريم از اين كه هيچگونه امكاني براي مراقبت از زندگي اين پرندگان در اين ماه هاي بهاري، وجود ندارد و شكارچيان بي رحم فارغ البال زندگي را در شرايطي كه پرندگان در جست وجوي جفت يا زادآوري اند، از آنها دريغ مي كنند.
من كه شاهد و ناظر بر اين صحنه بوده ام هنوز از شدت اندوه بر خود مي لرزم و نمي دانم آنها كه مرتكب چنين اعمالي مي شوند، چگونه مي توانند در خلوت پاسخگوي وجدانشان باشند.
فاطمه _ م - تهران

تغيير ندادن ساعت، كار درستي بود
عدم تغيير ساعت در آغاز سال ۱۳۸۵ از سوي دولت، واكنش هاي متفاوتي را در جامعه ما برانگيخت. بعضي ها، همچنان بر تغيير ساعت به روال سال هاي گذشته مصرند و عده اي نيز موافق اين اقدام دولت مي باشند. آنچه مي خوانيد نوشته اي در تأييد اقدام دولت، مبني بر ثابت ماندن ساعت در آغاز سال ۱۳۸۵ است.
در مورد تغيير ندادن ساعت كشور در مطبوعات و از جمله در همشهري با اشخاصي مصاحبه شده است كه اصولاً دانش  و اطلاعات جغرافيا و رياضي آنها كافي نيست. تغيير ندادن ساعت توسط آقاي احمدي نژاد رئيس جمهور درست و علمي است. عدم تطبيق آن با زمان رفتن مدرسه بچه ها و ساعات اداري اولياي آنها چندان موجه به نظر نمي رسد؛ چه در طول سال هاي دراز از سال ۱۳۱۲ تا۱۳۵۴ بعد هم در سال ۱۳۵۷ و بعد آن وضع ساعت در تهران ثابت بود و هيچ اشكالي هم براي مردم به وجود نياورد.
چون مدار جغرافيايي كشور ما حتي در شمالي ترين نقطه يعني ماكو پايينتر از ۴۸درجه است. روز در تهران در زمستان ساعت پنج و ۱۵ دقيقه بعدازظهر و در تابستان ساعت هفت و۴۵ دقيقه بعدازظهر پايان مي پذيرد و آفتاب غروب مي كند و تفاوت آن بيش از دو ونيم نيست، لذا مصرف اضافي انرژي برق نيز پيش نمي آيد.
اين كشيدن ساعت به جلو و استفاده و صرفه جويي در برق براي كشورهايي است كه بالاتر از مدار ۴۸درجه جغرافيايي قرار دارند، مثل كشورهاي اروپايي و آمريكاي شمالي. آنها دو مورد صرفه جويي مي كنند، چه در آن كشورها ساعت ده و نيم بعدازظهر تازه آفتاب غروب مي كند، لذا ساعت را جلو مي كشند تا مردم زودتر به خانه رفته استراحت كرده و برق ها را خاموش كنند و اين مطلب در مورد ايران و كشورهاي هم عرض جغرافيايي آن چندان صدق نمي كند. بنابراين تصميم دولت كاملاً درست مي باشد و اگر مشكلاتي براي كودكان و خانواده پيش آمده قطعاً برطرف خواهد شد و آنها خود را با ساعت صحيح تهران تطبيق خواهند داد.
علي محمد نادرپور - وكيل پايه يك دادگستري

ضرورت ساماندهي بيماران رواني و كارتن خواب ها
سازمان بهزيستي در روزنامه همشهري ۲۹/۱۱/۸۴ صريحا اعلام كرده است كه در سال ۸۴ مردم خير و نيكوكار ۲۲ ميليارد تومان به سازمان بهزيستي كمك كرده اند و معاون بهزيستي نيز اعلام داشته كه ۵۰۰ ميليون تومان از طريق SMS به سازمان كمك شده است. اين طرح و طرح هاي ديگر با كمك شركت مخابرات اجرا شده است. علاوه بر اين دولت نيز بودجه لازم را براي سازمان بهزيستي در نظر گرفته است. حال اين سئوال پيش مي آيد كه با اين همه كمك هاي دولتي و مردمي، چرا سازمان براي ساماندهي ۱۴ هزار بيمار رواني و كارتن خواب كه اغلب به دوره ميانسالي رسيده اند، اقدام اساسي نمي كند.
هشت سال پيش طي گردهمايي در فرهنگسراي ارسباران قرار شد، اين قشر نيازمند و مظلوم مورد حمايت جدي قرار بگيرند و در كارگاههايي فراخور حالشان به كار گمارده شوند، اما، پراكندگي بيماران رواني سرگردان در شهرها، نشان از آن دارد كه سازمان بهزيستي هنوز بر اين مشكل فائق نيامده است، در حالي كه با اختصاص بخشي از اعتبارات تخصيص يافته از محل كمك هاي مردمي و دولتي به سازمان بهزيستي، مي توان اين مساله را حل نمود و براي اين قشر محروم و نيازمند،  سامانه اي را به وجود آورد كه درخور ارزش هاي نظام جمهوري اسلامي باشد.
محمد شهرجردي

تجربه هاي آزاد
اي كه هفتاد رفت و ...!
012549.jpg
تازه ۴ روز از عيد گذشته بود كه صداي شيون ملوك خانم همسايه ديوار به ديوارمان، به قول معروف ما را شوكه كرد. سراسيمه، به طرف خانه آنها شتافتيم و دريغا دريافتيم كه بيوك آقا، شوهر ملوك خانم به سراي باقي شتافته است. ساعتي بعد خانه آنها غلغله شد. از پسران و دختران و نوادگان گرفته تا دو نتيجه كه همگي براي شادي روح آن مرحوم، دعا مي كردند. شيون ملوك خانم و برخي از دختران آن مرحوم، آرام آرام فروكش كرد و عباراتي از اين دست كه بيوك آقا،دخترهايش را عروس و پسرهايش را داماد كرد و خاطرجمع در سن ۸۱ سالگي به عالم باقي رهسپار شده، دهان به دهان مي گشت و كم كم عده اي كه پا به سن گذاشته اند، به حال آن مرحوم غبطه مي خوردند كه پس از به ثمر رساندن اولاد و شجره اش، در يك شب بهاري،  در دنياي شيرين خواب، به خواب ابدي رفته است. راستي خوشا بحالش كه آرام آمد و آرام رفت!
خوشبختانه وقتي من و همسر و تنها دخترم براي التيام قلوب آزرده ملوك خانم و بازماندگان مرحوم بيوك آقا به منزل آنها قدم گذاشتيم، امواج ملتهب سوگواري فرو نشسته بود و همه سرگرم تناول خرما و شكر پنير و چاي و قهوه بودند و مدام براي آن مرحوم طلب آمرزش مي كردند. در عين تأسف براي از دست رفتن همسايه اي نازنين خوش سخن، خوش خاطره و شاد، قلباً  راضي شديم كه تداوم و كثرت شجره مرحوم بيوك آقا مانع از تنهايي ملوك خانم مي شود و البته كه تقدير و قضا را چاره نتوان كرد، اما، جاي شكر دارد كه ملوك خانم چهار ستون بدنش سالم است و به جز مختصر كمر درد كه آن هم از جمله دردهاي فراگير و استاندارد اغلب پا به سن گذاشته ها در مملكت ماست، مسأله ديگري ندارد.
اما، افسوس كه روزگار احوال يكساني ندارد. شامگاه روزي كه مرحوم بيوك آقا به خاك سپرده شد، ناگهان صداي شيون ملوك خانم فضاي خانه را پر كرد. شتابان به سراغش رفتيم و ديديم كه، در لابه لاي عبارات جانسوزي كه در سوگ شوي مرحومش بر زبان مي راند، طعنه و حمله اي را هم متوجه متوليان بيمه عمر مي كند. بعد از پرس وجو، فهميديم كه چون سن بيوك آقا از ۷۰ گذشته بود، بيمه عمرش بر باد رفته و هزينه كفن و دفن، بر دوش خانواده يا صحيح تر ملوك خانم افتاده است و طفلكي با پول قبر و باقي تشريفات در مجموع ۴ ميليون تومان زير بار خرج رفته است. فوج بازماندگان هم، داوطلبانه نم پس نداده و قضيه را به ارث و ميراث ارجاع داده اند و ملوك خانم ناچار شده، از اين و آن قرض كند! نگارنده كه از مال دنيا جز چندر غاز حقوق بازنشستگي از پس ۳۰ سال كار و يك آپارتمان نقلي ۵۰ متري چيزي ندارم، دلواپس شده ام، بخصوص كه سنم از ۷۰ گذشته و بيمه عمرم را باد خزان برده است!  راستش همه چيز شنيده بودم، جز، عمر يك بار مصرف كه از سر لطف بيمه اجتماعي، نصيب ما كهنسالان شده است. شايد بي دليل نيست كه همسرم گاهي به شوخي مي گويد، بعد از ۷۰ سالگي، ارزش تو، مثل بعضي از بورس ها سقوط كرده است و به هيچ قيمتي هم نمي توانيم، آن را بالا بياوريم. وقتي فكر مي كنم، مي بينم، حق با اوست و تعارفاتي از قبيل خردمندان جامعه، تجربه ديدگان، پيشكسوتان و... دو ريال نمي ارزد، وقتي كه بيمه، ما را بعد از ۷۰ سالگي قبول ندارد و بيمه عمرمان را باطل مي كند!
سهراب تهراني

گذرگاه ماهيان آزاد را تنگ نكنيد
012546.jpg
رودهايي كه به درياي مازندران مي ريزند، از جنبه هاي مختلف، اهميت زيادي براي درياي خزر يا اين اكوسيستم آبي دارند. ۹۵درصد آب دريا از رودها و فقط ۵درصد آن از بارش مستقيم بر سطح دريا تامين مي شود، بنابراين رودها بيشترين مقدار آب درياي خزر را تامين مي كنند. بيش از ۳۵۰ رود كوچك و بزرگ از خاك ايران به درياي مازندران مي ريزد. مساحت حوضه آبريز آنها در مجموع ۱۹۷۷۶۰ كيلومتر مربع يعني تقريبا ۱۲درصد مساحت ايران است.
بسياري از ماهيها به ويژه ماهيهاي با ارزش از نظر شيلاتي همچون ماهي قزل آلا، سفيد،... براي تخم ريزي به رودخانه ها مهاجرت كرده و در آنجا توليدمثل مي كنند. به عبارت ديگر بيش از ۹۰ درصد انواع ماهيهاي اين دريا، براي تخم ريزي به رودخانه ها مي روند و لذا اين جانوران با ارزش به رودخانه هاي منتهي به دريا وابسته اند. بنابراين رودخانه ها بيوتوپها يا محل زندگي فصلي ماهيها و نيز ديگر موجودات زنده هستند و خشك شدن آب اين رودها به منزله از بين رفتن محل تخم ريزي و توليدمثل بيوسنوز، به ويژه ماهيهاي اين اكوسيستم است.
بستر سنگي رودخانه ها و آب شيرين و زلال   آنها در فصل تخم ريزي، شرايط اكولوژيكي مطلوب و مساعدي براي ماهيها به شمار مي روند.
عدم رعايت اصول بهداشتي و عواملي ديگر همچون تخريب اكوسيستم باعث متزلزل  شدن تعادل زيست  محيطي و در نتيجه سبب كاهش ذخاير ماهيان با ارزش و ديگر آبزيان مي گردد.
عوامل آلوده كننده همچون فاضلابهاي شهري، صنعتي، سموم دفع آفات نباتي، آلودگي نفتي و كودهاي شيميايي و تخريب و خشك  كردن بخشهايي از اكوسيستم به طرق مختلف و خاك برداري از بستر رودخانه باعث نابودي تدريجي آن مي شود. رودخانه چشمه كيله در تنكابن يكي از رودخانه هاي مهم شيلاتي در استان مازندران است كه بر اثر آلودگِي و همچنين برداشت بي رويه شن و ماسه و تخريب بستر، در معرض تهديدهاي جدي قرار گرفته است.
اخيرا، قسمتي از بستر اين رودخانه با استفاده از بيل مكانيكي خشك شده و مسير آب تنها به يك چشمه هدايت شده است كه اين كار فعاليت كارگاه تحقيقاتي شيلات را به خطر انداخته است. ماهيان آزاد تنها به چشمه كيله براي تخم ريزي مهاجرت مي كنند. با تخريب و تغيير بستر رودخانه، اين روند دچار وقفه شده است. آيا مسئولان وقتي اجازه چنين فعاليت هاي زيانبار را صادر مي كنند، ارزش افزوده و حياتي و زيست محيطي رودخانه چشمه كيله را نيز در نظر گرفته اند؟
تا دير نشده بايد براي احياي بستر كامل چشمه كيله و جاري ساختن آب در پهنه رودخانه اقدام شود.
رهرو تنكابني

از ميان نامه ها و پيام ها
كمبود نقدينگي و مشكلات ما
شركت توليد فرآورده هاي شيميايي ايران تحت پوشش بنياد ۱۵خرداد و متعلق به شركت سرمايه گذاري البرز كه سابقه فعاليت ۳۷ ساله دارد به دليل كمبود نقدينگي با مشكلات گوناگوني روبه روست و حتي خط توقف و تعطيلي اين واحد باسابقه را كه ده ها كارگر دارد، تهديد مي كند. اميدواريم با تزريق صحيح نقدينگي، موجبات ادامه فعاليت اين واحد توليدي كه سهم ارزنده اي در صرفه جويي ارزي دارد فراهم شود.
جمعي از كارگران شركت

براي حفظ امنيت دانش آموزان
در محل تقاطع بازارچه تره بار و دبيرستان شهداي هفتم تير و مدرسه راهنمايي جابربن حيان، خطر برخورد با خودروهاي عبوري دانش آموزان را تهديد مي كند. همچنين از نيروي محترم انتظامي خواستار توجه بيشتر براي جلوگيري از حضور افراد ولگرد در پيرامون دبيرستان هاي دخترانه اين منطقه هستيم.
«پيمان»

انباشت نخاله هاي ساختماني
در شهرك قدس (غرب)- تقاطع فرحزادي و شهيد دادمان روبه روي بيمارستان آتيه، حدود يك ماه است كه يك قطعه زمين در حوزه فضاي سبز، انباشته از نخاله هاي ساختماني شده و سر و صداي شبانه كاميون ها نيز ساكنان را كلافه كرده است. از شهرداري منطقه ۲ خواستار رسيدگي مي باشيم.
ساكنان محل

تقاضاي كارشناسان وزارت بهداشت
از افزايش حقوق هيات هاي علمي وزارت بهداشت و درمان خشنوديم، اما توقع داريم كارشناسان اين حوزه نيز از اضافه حقوق استحقاقي و ادامه تحصيل برخوردار شوند.
جمعي از كارشناسان وزارت بهداشت

در انتظار حقوق بازنشستگي
پس از گذشت ساليان دراز خدمت در استان هاي چهارمحال و بختياري و خوزستان، بعد از ۱۲ ماه كه از بازنشستگي ام سپري مي شود، هنوز موفق به دريافت حقوق بازنشستگي نشده ام.
حبيب الله وفايي فرد - كارمند بازنشسته وزارت جهاد كشاورزي

حقوق مالكان اوليه
اوايل دهه ۱۳۷۰ كه خشكسالي كم سابقه اي در كشور ما بروز كرده بود، شماري از زمين هاي كشاورزي سنددار در شرق تهران كه مالكان آن نيز از اقشار مردم و مشخص بودند، مرتع اعلام شد كه خود به خود از مالكان سلب مالكيت شد، اما همين اراضي تحت عنوان طرح هاي گوناگون به اشخاص حقيقي و حقوقي فروخته شد. در حالي كه اگر مراتع ملي هستند، قطعاً نبايد تحت مالكيت هاي خصوصي درآيند و مهمتر از اين، حقوق ضايع شده مالكان اصلي، چگونه بايد تامين شود و اداره منابع طبيعي چه پاسخي دارد؟
پدر شهيد و مالك يكي از قطعات كوچك زمين در شرق تهران

۱۰ سال انتظار براي زمين
اداره رفاه دادگستري در سال ۷۵ به منظور واگذاري زمين در شهريار به اعضاي اين اداره از آنان خواست مبلغ ۳۰۰ هزار تومان به حساب مربوطه واريز كنند. اكنون كه نزديك به ۱۰ سال از آن زمان مي گذرد، اقدامي در اين زمينه به عمل نيامده است.
يكي از متقاضيان زمين

رتبه بندي هنرمندان و...
هنرپيشه اي هستم با ۴۰ سال سابقه فعاليت هنري. چند سال پيش قرار شد سوابق هنرمندان مورد رسيدگي قرار بگيرد و براي آنان رتبه و مقامي در نظر گرفته شود. با اين كه تمامي مدارك را داده ام، هنوز در اين خصوص اقدامي صورت نگرفته است.
محمود بهرامي

براي ساماندهي موتورسواران
براي ساماندهي در تردد موتورسواران و جلوگيري از خسارات وارده به خودروها به ويژه در حالت توقف در پشت چراغ  قرمز و تقاطع ها اين نكته ها مورد توجه ماموران و مجريان قوانين راهنمايي و رانندگي و پليس قرار گيرد:
۱- حركت از ميان خودروهاي متوقف در چهار راه ها يا تقاطع ها ممنوع شود و موتورسوار نيز همانند رانندگان ساير وسايل نقليه خود را ملزم به توقف در پشت خودروها يا وسايل نقليه بداند.
۲- حركت موتورسواران تنها در امتداد حركت ساير خودروها يا وسايل نقليه در پشت يا جلوي آنها مجاز باشد و از حركت موتورسواران از لابه لاي خودروها و فاصله كناري آنها در حال حركت ممنوع شود.
۳- حركت موتورسواران به منتهي اليه سمت راست خيابان يا بزرگراه ها محدود شود.
يك شهروند

تقاضاي ساكنان يك كوچه
كوچه نيكو در خيابان قزوين مقابل دخانيات به نوعي غيرقابل تردد است، چون دست اندازهاي متعدد در اين كوچه كه متاسفانه از نظر شهرداري هم دور مانده مشكلات زيادي براي مردم به وجود آورده است. اغلب ساكنان اين كوچه را افراد مسن و كهنسال تشكيل مي دهند و از شهرداري خواستار رسيدگي هستند.
جمعي از ساكنان كوچه نيكو

نظام هماهنگ حقوق
اجراي نظام هماهنگ حقوق مي تواند به بسياري از نابرابري ها در دريافت پايان بدهد.
جانباز جنگ تحميلي

دور از انصاف
اين كه هميشه حاشيه نشينان شهرها بزهكار و خلافكار معرفي مي شوند، دور از انصاف است. بسياري از مردم محترم، اما كم درآمد به ناچار در حاشيه شهرها اقامت گزيده اند. نبايد تر و خشك را با هم سوزاند.
حاشيه نشين

رواج دوباره تخلف
نصب اعلانات و آگهي ها بر روي در منازل و موسسات پس از يك دوره برخورد جدي، متاسفانه دوباره رواج يافته است. پيگرد حقوقي متخلفان به كجا انجاميد؟
عسگري

ضرورت حمايت از كارگران
بعضي از شركت هاي پيمانكاري حق و حقوق كاركنان خود را به موقع نمي دهند و اگر كارگر اعتراض كند اخراج مي شود. بهتر است يك چتر حمايتي براي دفاع از اين قبيل كارگران به وجود آيد.
س.م.تهران

قدرداني از يك كار مفيد
اين كه با تلاش دستگاه هاي مسئول به ويژه ماموران زحمتكش راهنمايي و رانندگي نيروي انتظامي و همراهي و استقبال مردم، سرانجام بستن كمربند ايمني در ميان رانندگان ايراني نيز جا افتاده است، جاي بسي خوشحالي است؛ به ويژه كه ممنوعيت نشستن بيش از يك نفر در صندلي جلوي اتومبيل ها نيز به عنوان بخشي از رفتار شهروندي و فرهنگ شهرنشيني، نهادينه شده است.
پرويز قرباني

باغ محتشم را آلوده نكنيد
باغ محتشم رشت از جاهاي زيبا و ديدني شهر رشت است، اما دريغا كه گردشگران و همه كساني كه از مواهب طبيعي و زيبايي هاي اين باغ برخوردار مي شوند، حرمت اين مكان را حفظ نكرده و انواع زباله را در آنجا رها مي كنند. اگر مي خواهيم باغ محتشم پاكيزه بماند و هميشه از سرسبزي و پاكيزگي آن برخوردار باشيم بايد محيط زيست اين مكان را حفظ كنيم.
محسن عمادزاده

سخنگاه
اجتماعي
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
خارجي
سياسي
داخلي
شهرستان ها
شهري
راهنما
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   خارجي   |   سخنگاه   |  
|  سياسي   |   داخلي   |   شهرستان ها   |   شهري   |   راهنما   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |