دوشنبه ۵ تير ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۱۹ - Jun 26, 2006
سينماي مستند ايران؛ از ديروز تا به امروز
ثبت حقيقت
شهاب مهدوي
003318.jpg
ژان لوك گدار سال هاي پيش آرزو كرده بود روزي برسد كه هر فردي با دوربين شخصي اش فيلم خود را بسازد؛ آرزويي كه مي توان گفت تا حدودي به وقوع پيوسته است. استفاده از دوربين هاي ديجيتال آن قدر همه گير شده كه خيلي ها مي توانند با آن فيلم شخصي خودشان را بسازند؛ دوربين هايي كه استفاده از آنها به سهولت امكان پذير است و نياز چنداني هم به آموزش ندارد. كافي است دستت را روي دكمه ضبط قرار بدهي. ديگر حتي نيازي هم به حفظ وضوح و پرهيز از لرزش نيست، چون دوربين هاي جديد به صورت اتوماتيك اين كار را انجام مي دهند.
با اين مقدمه و لحاظ اين نكته كه ايران جوان ترين كشور دنياست، مي توان متصور شد كه همه گير شدن دوربين هاي ديجيتال تا چه اندازه بر سينماي مستند ايران تأثيرگذار بوده است. حضور پرشور نسل تازه مستندسازان ايران را بدون در نظر گرفتن دوربين هاي ديجيتال نمي شود تفسير كرد. اگر روزگاري در اختيار گرفتن يك دوربين ۱۶ ميليمتري و نگاتيو گران قيمت براي فيلمسازان جوان يك آرزوي دست نيافتني بود، امروز به لطف پيشرفت هاي تكنولوژيك، دسترسي به دوربين ديجيتالي كه تصويري با بالاترين كيفيت ضبط كند، بسيار سهل و آسان شده است؛ يك امكان فوق العاده كه حاصلش تجربه هاي متنوع مستندسازان جوان است.
***
سينماي مستند ايران در واقع با ابراهيم گلستان آغاز مي شود. گلستان مستندسازي را با ساخت آثاري به ظاهر سفارشي آغاز كرد. مي گوييم به ظاهر سفارشي چون اين فيلم ها كه اغلب به سفارش سازمان هاي دولتي و به هزينه دولت ساخته مي شدند، به قولي چيزهايي از كار درمي آمدند يكسر بي ارتباط با آنچه كه دولت وقت سفارش شان را داده بود. فيلم هايي كه در آنها درون مايه نهفته اي به جز آن چيزي كه اثر بدان پرداخته، از فيلم سر بر مي آورد.
فيلم «خراب آباد» گلستان، كار طاقت فرساي كارگران يك كارخانه در طول ۵ روز را به همه كارخانه ها و كارگران كشورهايي همچون ايران تعميم مي دهد. در «گنجينه هاي گوهر» ، گلستان با سرمايه بانك مركزي فيلمي كاملاً ضد سلطنتي مي سازد. او در «گنجينه هاي سلطنتي» نه عظمت و افتخار كه رنج بي پايان توده ها را مي بيند. همچنان كه در فيلمي به سفارش اداره كشاورزي، اصلاحات ارزي را با آن طنز عميق و تلخ اش زير سؤال مي برد. در دهه چهل سينماي مستند ايران به اوج شكوفايي خود مي رسد. در اين دهه فيلمسازان خوش قريحه و مستعدي كه در فضاي غيرفرهنگي و كاسبكارانه سينماي فارسي امكان رسيدن به سينمايي مطلوب را ندارند، به مستندسازي روي مي آورند. فيلمسازاني چون فريدون رهنما (تخت جمشيد)، جلال مقدم (مشهد مقدس)، هژير داريوش (گود مقدس)، خسرو سينايي(شرح حال)، پرويز كيمياوي(يا ضامن آهو)، منوچهر طياب (ريتم)، كامران شيردل (اون شب كه بارون اومد) و محمد رضا اصلاني (جام حسنلو) يكي از پرحاصل ترين دوران سينماي مستند ايران را رقم  زدند.
شاخص ترين مستندساز اين دهه كامران شيردل است كه پس از پايان تحصيلاتش در ايتاليا و در بازگشت، به وزارت فرهنگ و هنر رفت و با مستندي سفارشي- اداري «بوم سيمين» قريحه و استعدادش را نمايان كرد. رويكرد كم نظير شيردل به نمايش مضامين ملتهب اجتماعي در سه فيلم «ندامتگاه» ، «قلعه» و «تهران پايتخت ايران است» منجر به توقيف هر سه فيلم (و متوقف شدن «قلعه» در مرحله تدوين و به يغما رفتن بخشي از راش ها توسط ساواك) و اخراج او از فرهنگ و هنر شد.
البته شهرت شيردل در اين دهه بيشتر به خاطر فيلم هاي «اون شب كه بارون اومد» و «پيكان» است. «اون شب كه بارون اومد» با پرداختي طنز آميز چند و جمعي بودن واقعيت را به تصوير مي كشد. شيردل در اين مستند نقبي به درون جامعه اي دچار رياكاري و دوگانگي مي زند.
ديگر فيلمساز شاخص اين سال ها، منوچهر طياب است. «ريتم» او كه درباره حسين تهراني نوازنده شهير ضرب است به اعتقاد كارشناسان، بهترين مستندي است كه در ايران در باره موسيقي ساخته شده است.
خسرو سينايي هم در اين سال ها فعاليتش را در سينماي مستند آغاز كرد. مستندهاي «بيست و پنج سال هنر ايران» ، «آوايي كه عتيقه مي شود» ، «شرح حال» ، از ساخته هاي شاخص سينمايي در دهه چهل به شمار مي آيند. جالب اين كه شكوفايي سينايي به عنوان مستندسازي برجسته نه در دهه طلايي چهل كه دوران فترت سينماي مستند يعني در دهه پنجاه رخ مي دهد.
در دهه پنجاه، سينماي مستند يكي از كم حاصل ترين دوران خود را پشت سر گذاشت. تلويزيون كه در دهه چهل مهم ترين هاي مستندسازان بود، با مرگ فريدون رهنما كه سهم زيادي در فراهم كردن امكانات براي مستند سازان جوان داشت؛ حمايت خود را از اين سينما دريغ كرده و بودجه و امكاناتش را معطوف به سريال هاي داستاني كرد. جالب اينكه تعدادي از مستندسازان شاخص چون فضا را براي سينماي مستند فراهم نمي ديدند به سينماي داستاني روي آوردند. چنانكه در دهه پنجاه فيلمسازاني چون كامران شيردل، محمدرضا اصلاني، ناصر تقوايي، جلال مقدم، بهمن فرمان آرا و... مستند سازي را كنار گذاشتند و فيلم داستاني ساختند.
در اين ميان چهره هايي چون پرويز كيمياوي و سهراب شهيد ثالث كوشيدند تا در دل سينماي داستاني، از تجربه هاي مستندسازي شان نيز بهره بگيرند.
وقوع انقلاب اسلامي در سال ۵۷ به عنوان مهمترين رويداد تاريخ معاصر نمي توانست مورد توجه مستندسازان قرار نگيرد. با شروع و شكل گيري جريان انقلاب به جز فيلمسازان، افراد عادي بسياري هم دوربين به دست گرفتند و به ثبت آن لحظات تاريخ ساز پرداختند. البته ماحصل اين كوشش ها يا در جايي به نمايش درنيامدند و يا آثاري حرفه اي پخش شده، بيشتر جنبه هاي خبري و اسنادي داشتند و كمتر واجد ظرافت هاي هنرمندانه بودند. فيلم هايي چون «تپش تاريخ» (اصغر فردوست و داود كنعاني)، «ليله القدر» (محمدعلي نجفي) «سقوط ۵۷» (باربد طاهري) از جمله آثاري بودند كه اغلب به ثبت ظاهري جريانات انقلاب بسنده كردند. آثاري كه در بهترين حالت، گزارش هايي تصويري بودند كه مهمترين ويژگي قابل ذكرشان جنبه اسنادي آنها بود. در اين ميان مستند «براي آزادي» (حسين ترابي) كه در سال هاي اخير از تلويزيون پخش شد نمونه قابل تاملي به شمار مي آيد.با شروع جنگ تحميلي دستمايه مهمي براي مستندسازان به وجود مي آيد. بخش عمده اي از مستندهايي كه درباره جنگ ساخته مي شود، فيلم هاي خبري _ گزارشي تلويزيون است. امير نادري در ابتداي شروع جنگ با فيلم «جستجو۲» يكي از مهمترين مستندهاي آن دوران را مي سازد. اما مهمترين رويكرد در مستند جنگي توسط شهيد آويني و گروهش شكل مي گيرد. آويني سبك تازه اي در مستندسازي جنگ را به كار گرفت؛ مستند اشراقي كه در همان اولين فيلم مجموعه «روايت فتح» يعني «فتح خون» هم قابل مشاهده است. آويني در مجموعه مستند «روايت فتح» كوشيد تا از آفت تصنعي بودن پرهيز كند. او گزارشگر و ميكروفن را حذف كرد. چنانكه دريافت سه پايه به كار نمي آيد و هيچ چيزي به اندازه دوربين روي دست نمي تواند التهابات جنگ را متبلور كند.
ديگر گرايش قابل اشاره در مستندسازي دهه شصت، ساخت مستندهاي اجتماعي است.
ابراهيم مختاري با «اجاره نشيني» يكي از مشكلات و معضلات اساسي جامعه را به تصوير كشيد. پخش «اجاره نشيني» از تلويزيون موجب تغيير قانون موجر و مستاجر شد تا مشخص شود كه دامنه تاثيرات سينمايي مستند (اگر درست و به موقع ساخته و عرضه شود) تا چه اندازه است.
در مستندسازان اجتماعي بايد به رخشان بني اعتماد نيز اشاره كرد كه در اين دهه كارش را در تلويزيون آغاز كرد. يكي از آثار مستند شاخص بني اعتماد در اين سال ها مستند «تمركز» است كه بني اعتماد آن را در گروه اقتصادي شبكه اول ساخت.«گاز، آتش، باد» (كامران شيردل)، مس فلز سياسي (اصغر يعقوبي)، «بره ها در برف دنيا مي آيند» (فرهاد مهران فر) و همشهري، اولي ها و مشق شب (عباس كيارستمي)، از جمله آثار شاخص سينماي مستند در دهه شصت هستند.
تاسيس مركز گسترش سينماي تجربي و نيمه حرفه اي در اواخر دهه شصت، به عنوان نهاد حمايت كننده از سينماي مستند از اتفاقات مثبت اين سال ها بود، هر چند در مقطعي اين مركز به جاي حمايت از سينماي مستند، بودجه اش را صرف آثار پرهزينه داستاني كرد.
اين مركز در دهه هفتاد به مركز گسترش سينماي تجربي و نيمه مستند تغيير نام داد ولي در اواسط دهه هفتاد، با حضور مديراني غيرمتخصص بودجه مركز (كه همواره گفته مي شود اندك است و كفاف حمايت از سينماي مستند را نمي كند) صرف توليدات پرخرج سينماي داستاني شد.
در نهايت اين مركز در اواخر دهه هفتاد از سوي عدم كارايي از سوي معاونت وقت سينمايي تعطيل شد و كمي بعد با نام «مركز گسترش سينماي مستند و تجربي» مجدداً به فعاليت پرداخت. با حضور مدير علاقمندي چون محمد آفريده بستر مناسبي براي مستندسازان فراهم شد.
برگزاري جشنواره هاي متنوع سينماي مستند امكان عرضه و نمايش بيشتري براي اين سينما فراهم كرد. همچنان كه تلويزيون هم در سال هاي اخير عنايت بيشتري به سينماي مستند كرد. توليد و پخش چندين برنامه درباره سينماي مستند و پخش آثار مستند، نشان از ارتقاي جايگاه سينماي مستند در نزد مديران تلويزيون دارد.
با حضور پررنگ نسل جوان در عرصه سينماي مستند و در كنارش فعاليت پربار مستندسازان با سابقه و نسلي كه در سال هاي اوليه پيروزي انقلاب دوربين بدست گرفته بود، تنوعي قابل توجه در اين عرصه به وجود آمد.
دوربين هاي ديجيتال امكان تجربه هاي تازه را در اختيار جواناني قرار داد كه بدون دغدغه سرمايه، به ثبت حقيقت بپردازند. در يكي از آخرين جشنواره هاي سينماي مستند، بسياري از فيلمسازان حاضر، زير سي سال سن داشتند؛ نكته اي كه نشان از توجه و علاقه نسل جوان به مستندسازي دارد. دوربين ديجيتال كه در ابتدا با مخالفت عده اي از مستندسازان قديمي همراه بود، حالا حتي توسط اين فيلمسازان هم مورد استفاده قرار مي گيرد.
به قول يكي از مستندسازان برجسته، اين دوربين ها هزاران حسن دارند و با امكانات بالايشان دست فيلمساز را باز مي گذارند ولي به يك ايراد بزرگشان هم بايد اشاره كرد. اينكه دوربين ديجيتال، به خاطر سهولت و در دسترس بودن ممكن است فيلمساز را سهل انگار و ساده  گير بار بياورد.
با پذيرش اين واقعيت و اين نكته بسياري از فيلم هايي كه عنوان مستند به خود گرفته اند، چيزي فراتر از گزارش هاي تصويري بدون ظرافت نيستند؛ نمي توان تلاش فعالان اين عرصه را ناديده گرفت؛ از مستندساز برجسته اي چون خسرو سينايي كه پس از چهار دهه فعاليت، همچنان در انديشه تجربه هاي تازه است تا جواناني چون شهرام ميرآب اقدم (سازنده مستند تاثيرگذار «باغ ايراني» ) و فعال سياسي سابق و فيلمساز تازه نفس امروز، مسعود ده نمكي كه با «كدام استقلال، كدام پيروزي؟» يكي از متفاوت ترين مستندهاي ورزشي ايران را با رويكردي كاملا اجتماعي ساخته است.

بازي
GTA : Liberty City Stories
سيستم:PS2, PSP
سبك: رانندگي - اكشن سوم شخص
003324.jpg
+18
اين هم جديدترين نسخه GTA عرضه شده. اين بازي بيشتر براي كنسول دستي PSP به بازار آمده بود و اكنون بعد از چند ماه براي PS2 هم وارد بازار شده است. البته نسخه PS2 دقيقاً همان نسخه PSP است و تغييراتي روي آن انجام نشده. در اين بازي شما به شهر Liberty City يعني همان شهر نسخه سوم GTA بازمي گرديد.
شهر دقيقاً همان شهر GTA III است و حتي ستاره بازي هم همان تامي است كه در GTA III ديده بوديم كه دوباره به شهر بازگشته و تحت نظر يكي از افراد باند مافياي شهر دوباره شروع به فعاليت مي كند. گرافيك نسخه PSD2 نسبت به PSP چندان تغييري نكرده و علاقه مندان سري كه آخرين نسخه اين بازي يعني سان آندرياس را بازي كرده اند كاملاً افت گرافيك اين بازي را (كه البته طبيعي هم هست) احساس خواهند كرد. طبيعتاً قابليت هايي مثل موتورسواري و سوار شدن بر انواع و اقسام وسايل نقليه بزرگترين تفاوت اين نسخه و GTA III خواهد بود. سبك كارها و مأموريت ها در قياس با سان آندرياس ساده تر و راحت تر شده كه اين مورد هم با توجه به طراحي بازي براي PSP كاملاً طبيعي به نظر مي رسد. در هر حال اين نسخه مي تواند پاسخي براي عطش علاقه مندان پر و پا قرص اين سري باشد.
Davinci
Code
003321.jpg
+15
سيستم:PS2, PC, Xbox
سبك: ماجرايي سوم شخص
اين بازي بر اساس فيلم معروف و جنجالي رمز داوينچي كه بر اساس رماني به همين نام نوشته دن براون ساخته شده (همزمان با اكران آن) به بازار عرضه شده است. بازي در تطابق خاصي با فيلم و رمان رمز داوينچي قدم به قدم وقايع را همراه با شما پيش مي برد. هرچند كاراكتر ساخته شده در بازي (رابرت لانگدن) هيچ شباهتي به آقاي تام هنكس هنرپيشه اين نقش در فيلم ندارد اما بازي، سوژه و توالي ماجراها همان است كه در فيلم مشاهده مي كنيم.
حتي دموي آغازين بازي دقيقاً با آنچه در كتاب به عنوان سرآغاز روايت شده ساخته شده است. گرافيك بازي در حد بالايي نيست و جالب تر اين كه به سبك و سياق دموها مقداري از بالا و پايين صفحه در حين بازي در نواري مشكي رنگ فرو مي رود (كه اين ماجرا چندان خوشايند نيست) و سبك و سياق بازي چيزي شبيه بازي فارنهايت (يا همان Indigo Prophecy) كار شده است البته با كيفيتي به مراتب پايين تر.

شهر تماشا
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
سياسي
سلامت
شهري
دانش
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   دانش   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |