چهارشنبه ۱۴ تير ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۲۶ - Jul 5, 2006
سانحه مترو در اسپانيا ۹۰ كشته و مجروح برجاي گذاشت
وحشت مرگبار در تونل زيرزميني
004800.jpg
004806.jpg
004809.jpg
گروه حوادث- ۴۱ قرباني و ۵۰ زخمي، آن هم در كمتر از يك سال از حادثه مشابه درست در همين نقطه. اين را سخنگوي امداد اسپانيا مي گويد. اشاره او به قربانيان حادثه مرگبار ترن زيرزميني در والنسياي اسپانياست؛ حادثه اي كه دستكم ۴۱ كشته و ۵۰ زخمي برجاي گذاشته و خونبارترين حادثه حمل ونقل تاريخ اسپانيا نام گرفته است.
حادثه مرگبار ساعت ۱۳ بعد از ظهر دوشنبه،در حالي رخ داد كه والنسيايي ها خودشان را براي بازديد پاپ بنديكت شانزدهم از اين شهر در روزهاي آينده  آماده مي كردند، مراسمي كه مي توانست اين شهر شرقي اسپانيا را به تيتر اول مطبوعات اسپانيا و حتي جهان تبديل كند، اما حالا با اين حادثه وحشتناك آنها به خاطر يكي از وحشتناك ترين حوادث تاريخ اسپانيا تيتر شده بودند. در اين ساعت از روز قطار مترو مملو از مسافراني بود كه براي صرف نهار در حال بازگشت به خانه هايشان بودند و بنابراين آمار مجروحان و كشته شدگان حادثه غير قابل باور بود.
به گزارش مقامات پليس و متروي اسپانيا، حادثه هنگامي رخ داد كه قطار چهارواگني در حال عبور از نزديكي تقاطعي در خط شماره يك بود؛ جايي كه سپتامبر گذشته (شهريورماه ) نيز در اثر برخورد دو ترن زيرزميني به يكديگر ۲۹ نفر زخمي شدند، اما ناگهان دو واگن آن از خط خارج شدند و قطار پس از برخورد با ديواره تونل به مانند كاغذي مچاله شد و صدها مسافر در لابلاي آهن پاره هاي آن گير افتادند.
مرگ در تونل زيرزميني
موضوع خروج مترو از خط، هنگامي به نيروهاي امدادي اطلاع داده شد كه يكي از مسافران مترو با تلفن همراه خود با پليس تماس گرفته و آنها را در جريان حادثه قرار داد. نيروهاي امدادي و امور اضطراري والنسيا به سرعت به محل حادثه اعزام شده و با صحنه وحشتناك خروج دو واگن مترو از ريل روبرو شدند.
تلاش براي نجات آسيب ديدگان و خروج مقتولان حادثه به سختي آغاز شد، چرا كه علاوه بر آنكه ازدحام بسيار زياد خانواده هاي افرادي كه تصور مي كردند فرزندان يا اعضاي خانواده شان سوار بر مترو بودند امدادرساني را با دشواري روبرو مي كردند، خارج كردن ۲۵۰ مسافري كه در لابلاي قطعات فلزي واگنها گير افتاده و به شدت زخمي شده بودند بسيار دشوار بود. در همان ساعات اوليه نيروهاي امدادي اجساد ۴۱ مسافر را از لابلاي تكه پاره هاي مترو بيرون كشيدند، اما تلاش براي خارج كردن ۲۰۰ مسافر ديگر كه در اضطراب بسر مي بردند و ۴۷ نفر از آنها به شدت مجروح شده بودند تا ساعتها به طول انجاميد.
چرخهاي مرگبار
در نخستين ساعات انتشار خبر حادثه، به سرعت شايعات بسياري درباره تروريستي بودن حادثه در ميان مردم والنسيا پخش شد و از آنجا كه تروريستها در حادثه اي مشابه در متروي لندن دهها نفر را به قتل رسانده بودند، اين شايعه به سرعت قوت گرفت. در حالي كه هراس از عمليات تروريستي، والنسيا و سراسر اسپانيا را فرا گرفته بود، مقامات اسپانيايي به صراحت تروريستي بودن علت حادثه را رد كردند، اما هنگامي كه آنها اعلام كردند كه هنوز درباره علت اصلي حادثه نمي توانند اظهار نظر كنند اين شايعه كه ديوار تونل فروريخته است مطرح شد و هنگامي كه تحقيقات مشخص كرد حادثه در اثر سرعت بيش از حد و خرابي يكي از چرخ هاي ترن رخ داده است، اين گمانه زني نيز منتفي شد.
دومين حادثه مرگبار در يك سال
در حالي كه پس از واقعه مترو در سپتامبر گذشته، اين دومين حادثه وحشتناك متروي والنسيا به شمار مي رود،مرگ ۴۱ نفر از مسافران كه به گزارش مقامات بيمارستاني آمار آن در ساعات آينده افزايش خواهد يافت، مردم والنسيا را در شوك عجيبي فرو برده و اين شهر را به شهر عزا تبديل كرده است. اين حادثه در حالي روي داد كه والنسيا در انتظار ورود پاپ در روزهاي آتي است و مقدمه چيني براي صدها هزار زائري كه از شبكه حمل و نقل عمومي شهر استفاده خواهند كرد در جريان است.

افسر درستكار از ۵۱ ميليون تومان چشم پوشيد
004797.jpg
گروه حوادث-مهديه مصطفايي: افسر پليس راهنمايي و رانندگي بعد از پيداكردن كيف محتوي ۵۱ميليون تومان پول نقد و چك پول آن را به صاحبش برگرداند.
به گزارش همشهري، ستوان يعقوب كريم زاده افسر پليس راهنمايي و رانندگي تهران بزرگ هفته گذشته هنگام انجام يك ماموريت در خيابان گلبرگ، ساكي را كه ۵۱ ميليون تومان پول نقد و چك پول داخل آن بود پيدا كرد اما بلافاصله در تماسي با پليس، صاحب آن را كه يك هموطن ارمني بود پيدا كرده و كيف را به وي بازگرداند.
امتحان بزرگ خدا
چه شد كه كيف را پيدا كرديد؟
آن روز مثل هميشه ساعت ۶ صبح به محل كارم رفتم، به همراه يكي از همكارانم به نام احمد خرسندي نژاد براي گشت به ميدان هفت حوض اعزام شديم، اما آن روز تا ساعت ۴ بعد از ظهر هيچ مورد خاصي در سطح حوزه استحفاظي گزارش نشد تا اينكه يك تصادف در خيابان گلبرگ تقاطع خيابان كرمان گزارش شد، با دستور رئيس منطقه براي بررسي صحنه تصادف به محل حادثه رفتيم.
هنگاميكه از ماشين پياده شديم توجهم به يك كيف كهنه مشكي رنگ جلب شد. از همكارم خواستم آن را برداشته و بررسي كند. كيف دستي به قدري در كنار خيابان كثيف شده بود كه همكارم با اكراه آن را برداشت ولي لحظاتي بعد هنگامي كه در حال بازديد و كشيدن كروكي تصادف بودم احمد به كنارم آمد و گفت داخل كيف مبلغ هنگفتي پول وجود دارد.
با ديدن مبلغ زياد پول داخل كيف، موضوع را به رئيس منطقه سرهنگ محمدي نژاد اطلاع داديم و با دستور ايشان موضوع به كلانتري ۱۲۷ گزارش شد. در همان فاصله پولها را شمرديم ۲۱ ميليون تومان پول نقد و ۳۰ ميليون تومان چك پول داخل آن بود.
با رسيدن ماموران كلانتري شماره تلفن و آدرسي را از داخل يكي از جيبهاي كناري كيف پيدا كرده و تماس گرفتيم، مردي در آن سوي خط در حالي كه مضطرب بود تلفنمان را جواب داد.
و شما گفتيد كه كيف پول در دست شماست؟
بله، از او در مورد گم شدن كيف دستي اش سؤال كردم و وقتي كه وي پاسخ مثبت داد، موضوع را به وي گفتيم و او هم با خوشحالي گفت كه در حال رفتن به كلانتري بوده است كه ما به وي اطلاع داده ايم.
صاحب كيف كه حسابدار شركتي در اطراف تهران است. وقتي كه كيف را تحويل گرفت از شدت خوشحالي نمي دانست چه كار بايد بكند.
از او درباره علت گم شدن كيفش پرسيديد؟
بله ايشان گفت كه با موتور تردد مي كند و بنابراين هميشه كيف دستي خود را به گردنش مي اندازد، اما چون روز حادثه گردنش در اثر گرما دچار سوختگي شده بود كيف خود را پشت موتورش قرار داده بود كه از آنجا افتاده و گم شده بود.
در آن لحظه وسوسه برداشتن پولها به سراغت نيامد؟
نه هرگز، اين پول براي من كه حقوق چندين سالم مي شد پول بسيار كلاني بود، اما من از همان زماني كه وارد دانشكده افسري شده و لباس پليس را به تنم كردم احساس كردم مسئوليت سنگيني بر دوشم است و براي همين يك لحظه هم وسوسه برداشتن پول به سراغ من و همكارم نيامد.
فكر مي كنيد اگر اين مقدار پول داشتيد چه كار مي كرديد؟
يك خانه براي همسرم كه در تمامي سالهاي سختي كنارم بوده است مي خريدم تا مقداري از نگراني هايش خصوصا در فصل تابستان و جابجاشدن كم شود.
ماجرا را به همسرت هم گفتي؟
بله.
و پاسخ ايشان چه بود؟
او از من به خاطر برگرداندن پول تشكر كرد و خوشحال شد. براي همسرم و من مهمترين چيز به دست آوردن پول حلال و رضايت آدمهايي است كه در كنار ما زندگي مي كنند.

نگاه حادثه
آنها فال جيب شما را مي گيرند
حسن جراحي - بازپرس شعبه ۱۵ دادسراي صادقيه
004803.jpg
بررسي پرونده متهمان كلاهبردار مانند پرونده كلاهبرداري (صنم) و ساير پرونده هاي مشابه نشان مي دهد كه فالگيران كلاهبردار، روانشناسان فوق العاده زيركي هستند، آنها با رفتارهاي درويش منشانه و ظاهري كه بيشتر شبيه مرتاضان هندي است، با چرب زباني و روانشناسي قوي اي كه دارند زنان و دختران جواني را كه مشكل دارند به سمت خود جذب كرده و پس از آنكه با دادن اطلاعاتي اعتماد آنها را به خود جلب مي كنند به كلاهبرداري هاي هنگفت از آنان دست مي زنند. يكي از نكات جالب در پرونده صنم، شگرد خاص و فريبكارانه اعضاي باند براي جذب مشتريان است. جذب زنان ساده لوح و جلب اعتماد آنها به اين صورت بوده است كه پس از شناسايي زنان و دختران جوان و ثروتمند از طريق واسطه هايي كه اقدام به گرفتن فال قهوه مي كرده اند، زنان فالگير به آنها مي گفته اند مشكل شما خيلي سخت و دشوار است و حل آن از عهده ما برنمي آيد و بايد به آدمي كه متخصص تر است مراجعه كنيد و سپس اين فرد به فالگير اصلي كه در اين پرونده صنم بوده معرفي مي شده است.
همزمان با اين معرفي اطلاعات مربوط به اين مشتري نيز در اختيار زن فالگير قرار مي گرفته، به اين ترتيب زماني كه اين فرد به دفتر صنم مراجعه مي كرده او با بيان اطلاعاتي كه فالگير قبلي درباره اين مشتري از زبان خودش بيرون كشيده و در اختيار وي گذاشته است باعث فريب خوردن زن مشتري مي شده و سپس كلاهبرداري هاي ميليوني صورت مي گرفته است. اين كلاهبرداران چون مي دانسته اند زنان ساده لوح به خاطر آنكه خانواده و يا شوهرانشان متوجه نشوند هيچگاه اقدام به شكايت نمي كنند، به راحتي كلاهبرداري هاي خود را انجام مي داده اند. آنها در مواردي افرادي را كه قصد شكايت داشته اند تهديد كرده اند كه در صورت شكايت،موضوع را به همسرانشان مي گويند و يا آنكه اورادي را براي آنها مي خوانند كه براي هميشه بختشان بسته شود. آنها با اين شيوه و با دادن وسايلي مانند مهره مار، ليموي خشك شده كه چند سوزن به آن فرو شده است از سادگي مشتريان خود سوء استفاده كرده اند.در حالي كه اينگونه فالگيران و كلاهبرداران حرفه اي با تمام تلاشهاي پليسي و قضايي هميشه وجود دارند. اين زنان و دختران جوان هستند كه بايد با هوشياري از افتادن در دام اين افراد جلوگيري كنند.

خبر
راز جنايت پس از ۱۳ سال فاش مي شود
گروه حوادث - با بررسي هاي قاضي دادگاه جنايي تهران پرونده قتلي كه ۱۳ سال راكد مانده بود وارد مرحله جديدي شد.
به گزارش همشهري، شامگاه روز سي ام مهرماه ،۷۲ قاضي كشيك ويژه قتل پايتخت از وقوع جنايتي در حوالي ميدان آزادي مطلع شد. قرباني جنايت مردي ۵۰ساله بود كه با فشار بند كفش به دور گردنش در اتاقك كارگري خود به قتل رسيده بود. پليس جنايي براي بررسي صحنه جرم به محل مراجعه كرد. جسد بعد از انجام تحقيقات مقدماتي براي مشخص شدن علت اصلي مرگ به پزشكي قانوني انتقال يافت. شاهدان در مراحل تحقيق به افسر آگاهي گفتند كه يكي از دوستان مقتول كه هر از چند گاهي براي ديدار وي به اين مكان مي آمده، قبل از وقوع جنايت در محل مشاهده شده است. به اين ترتيب اين فرد به عنوان اولين مظنون به ارتكاب جنايت تحت تعقيب پليس جنايي تهران بزرگ قرار گرفت. اين مرد بعد از بازداشت در تمام مراحل بازجويي منكر هرگونه اطلاعي از چگونگي قتل دوستش شد. اين در حالي بود كه تمام سرنخها به وي ختم مي شد، ولي در هر حال با انكار فرد مظنون و نبود ادله كافي وي بعد از مدتي آزاد شد.
سرانجام با گذشت ۱۳ سال روز گذشته محمدرضا زماني علويجه قاضي شعبه ۱۱۵۷ دادگاه جنايي تهران در بررسي هاي قضايي خود بر روي پرونده هاي راكد مانده قتل در خصوص آخرين اقدامات صورت گرفته بر روي اين پرونده جنايي به همشهري گفت: «بعد از گذشت ۱۳ سال راكد ماندن تحقيقات بر روي اين پرونده وقتي بار ديگر اوراق پرونده را مورد بررسي قرار داديم معلوم شد قاتل اصلي اين جنايت به احتمال بسيار زياد نخستين مظنون دستگير شده است كه بعد از چند مرحله تحقيق پليس به دليل نبود ادله كافي در آن زمان آزاد شده و اكنون با تحقيقات جديد دستور بازداشت اين مظنون بار ديگر براي كارآگاهان اداره دهم آگاهي تهران بزرگ صادر شده است.

حوادث
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
شهر تماشا
سلامت
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |