چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۱۰۷ - Oct 11, 2006
گرايش هاي ديني در سينماي امروز دنيا(2)
خيمه شب بازي كمپاني هاي هاليوود
سعيد مستغاثي
خشونت تهوع آور
002787.jpg
در مصائب مسيح سكانس هاي بسيار طولاني شلاق زدن عيسي مسيح توسط سربازان رومي كه بيشتر از آنكه تكان دهنده باشد خصوصاً در اواسط خود كسالت بار و خسته كننده و سوهان روح مي گردد و حتي قطع هاي سردستي و متناوب گيبسن به چهره شاهدان اين مراسم نيز از آن كسالت نمي كاهد، همچنين است سكانس طولاني حمل صليب تا روي تپه هاي جلجتا كه بارها و بارها نقش زمين شدن بازيگر كاراكتر عيسي مسيح را شاهد هستيم تا آنجا كه از تكرار و يكنواختي صحنه كلافه مي شويم، خصوصاً با آن سر و صداي متداوم مردم و نعره ها و عربده هاي سربازان رومي كه گاهي تماشاگر را نه از آنها كه از خود فيلم عصبي مي كند.چنانچه خشونت فيلم هر چه بيشتر آزاردهنده است و مهوع (مانند خيل فيلم هاي صرفاً تجاري حادثه اي يا جنايي و يا ترسناك امروز كه خون و گوشت هاي قطعه قطعه شده از در و ديوارش مي ريزد همچون: كشتار اره برقي تگزاس ، پيچ عوضي ، تب كلبه ، اژدهاي سرخ و...) نه اينكه تأثيرگذار و تكان دهنده باشد.پرداخت مل گيبسن و در واقع سينماي امروز تحت تأثير كليپ هاي MTV و زرق و برق ماهواره ها همچنانكه در افسانه ها و قصه ها و قهرمان جلوه دادن شخصيت هاي داستاني موفق مي نمايانند در روايت روابط و قهرمانان واقعي الكن مي باشند چرا كه مي خواهند و يا ناچارند همان ساختار معمول را به كار ببندند.
از آنجا كه به هر حال همواره هراس از اديان محكم الهي و مذاهب ريشه داري همچون اسلام و مسيحيت وجود داشته است، بخشي از سينماي هاليوود در دهه۹۰ به سمت طرح مكاتب و كالت هاي انحرافي رفت. در اواخر اين دهه بود كه ناگهان گرايش به بوديسم خصوصاً در ميان طبقه روشنفكر نضج گرفت و سينماي هاليوود نيز از آن عقب نماند. به يكباره در يك فاصله زماني كوتاه، سينماگران مختلف با مليت هاي گوناگون به تصوير روايت هاي مختلف از بودا و لاماهاي طرفدارش پرداختند: از روايت كودكانه برناردو برتولوچي در بوداي كوچك كه تحولات سيذارتا را از تولد تا رياضت كشيدن ها و رسيدن به مقام بودا در مقابل دوربينش قرار داد تا حكايت ژان ژاك آنو از معلم دالاي لاما تحت عنوان هفت سال در تبت و تا قصه مارتين اسكورسيزي در كوندون از زندگي دالاي لاما از كودكي تا نوجواني و تبعيدش.
بعد از گذر موج بوديسم، كالت هاي به اصطلاح عرفاني علم شد كه با سوءاستفاده از علاقه همزمان نسل جديد به معنويت و نوگرايي به طرف نوعي رياضت هاي بي پايه و بنياد جلب شد و با بهره گيري از آيين هندو و امثال آن، سعي شد دكان جديدي براي كشيدن نسل جوان از سمت اديان الهي به طرف مكاتب من درآوردي به وجود آيد و طبق معمول سينما هم علمدار اين حركت جديد شد، از فيلم دود مقدس جين كمپيون تا تريلري همچون مظنون صفر و تا حتي نضج ناگهاني فيلم هاي به اصطلاح رزمي عرفاني شرقي كه حضور پر سر و صدايش در سينماي غرب به هر حال شبهه برانگيز است: از ببر خيزان و اژدهاي پنهان انگ لي گرفته تا قهرمان و خانه خنجرهاي پرنده ژانگ ييمو و يگانه جيمز وونگ و تا حتي آن عرفان شرقي فيلم ماتريكس كه قهرمانش به نوعي منجي آخر الزماني هم مي شود با اين تعريف كه اين منجي از ميان خود اسيران شبكه ماتريكس، سربرمي آورد، وقتي كه به آن عرفان شرقي دستپخت اوراكل و آرشيتكت ماتريكس دست يابد، تازه در آخر متوجه مي شويم همين منجي هم ساخته دست آن دو بوده است!!! (يعني تزريق نااميدي و يأس از هر چه منجي و ناجي است و اينكه بالاخره همه سرنخ ها در دستان همان آرشيتكت هاي بشري است.)
فيلم هاي ديگري هم به قدرت پايان ناپذير شيطان و ناتواني بشري از رهايي از آن اشاره دارند مانند: وكيل مدافع شيطان ، روز ششم ، پايان جهان ، دروازه نهم و... كه با بزرگ نمايي قدرت شيطان، آدم ها را از هر چه گرايش هاي ديني است، مي ترساند.
اما در اين ميان مي توان آثاري هم يافت كه به هر حال مخاطب را به تفكر ديني رهنمون ساخته و ذهنش را براي تعميق و تدبر آماده مي سازند. فيلم هايي مانند هفت و باشگاه مشت زني (ديويد فينچر) يا تماس (رابرت زمه كيس) و يا ماگنوليا (پل تامس اندرسن) كه اغلب به ره گم كردگي و سرگشتگي انسان امروز و قرار گرفتن عذاب الهي بر سر راهش اشاره دارد يا فيلمي همچون چه روياهايي كه مي آيند ساخته وينسنت وارد كارگردان استراليايي كه اساساً جهشي ساختاري در سينماي ديني محسوب گرديد. وينسنت وارد با تصاويري خيره كننده از عالم آخرت براساس آنچه كه در كتب مقدس ديني آمده است، علاوه بر نوع نگرش مذهبي به پاداش و عذاب خداوندي، با استفاده از تكنولوژي پيشرفته، ساختار را در خدمت مضمون ديني فيلم قرار داد.
آنچه كه مسلم است گرايش امروز جامعه غرب به سوي مضامين و باورهاي ديني انكار ناپذير است، فقط يك دليل اثبات اين مدعا استقبالي است كه دو سال گذشته از فيلم مصائب مسيح مل گيبسن به عمل آمد و آن را در رده هشتم پرفروش ترين فيلم هاي تاريخ سينما حتي بالاتر از سري اينديانا جونز  ها قرار داد. اين در حالي بود كه پيش از آن به كرات درباره زندگي و به صليب كشيده شدن حضرت عيسي مسيح(ع) فيلم ساخته شده بود. شايد به همين دليل است كه هنوز هاليوود براي ساختن فيلم هاي ديني علاقه نشان مي دهد. اما بي مناسبت نيست براي دريافت مقاصد تهيه كنندگان هاليوودي از ساخت چنين فيلم هايي و اهدافي كه از قبل آنها جست وجو مي كنند، نگاهي دوباره به فيلم مصائب مسيح مل گيبسن به عنوان الگوي فيلم هاي ديني هاليوودي كه اخيرترين اين دسته آثار محسوب مي شود، داشته باشيم:
به نظر مي آيد كه روايت مل گيبسن از روند تصليب حضرت عيسي مسيح(ع) بيشتر تحت تأثير ساختار سينماي غلو آميز، پر سر و صدا و به اصطلاح آرتيستي و صرفاً تجاري امروز هاليوود مي باشد. همچنانكه روايت دهه نودي رنج و شور ژاندارك نيز در دوربين لوك بسون بيشتر به قصه هاي شواليه هاي افسانه اي شبيه است تا بازآفريني حماسه معنوي دختر چوپان جواني كه شجاعانه در مقابل انگيزاسيون كليساي قرون وسطي ايستاد.
نكته قابل توجه اينكه فيلم مصائب مسيح در اكران نخست خود، به دليل صحنه هاي خشونت بار و آرتيستي خود مورد توجه مسيحيان متعصب قرار نگرفت و مل گيبسن ناچار شد با حذف برخي صحنه هاي ذكر شده، آن را دوباره به اكران درآورد و با تبليغات فراوان اين بار همه مسيحيان عالم را به ديدن فيلم دعوت نمايد.
فيلم مصائب مسيح نيز عليرغم همه پروپاگانداي سرسام آور رسانه هاي غربي فيلمي ضد يهود به نظر نمي آيد، حتي در حد نسخه هايي كه نيكلاس ري و فرانكو زفيره لي درباره زندگي حضرت مسيح(ع) ساختند. چنانچه از اين بابت همان اپيزود فيلم تعصب گريفيث ضد يهودتر مي  نماياند. در آن فيلم واقعاً قرار بود تصاوير به صليب كشيدن حضرت مسيح(ع) توسط يهوديان فيلمبرداري شود كه با اعتراض جماعت يهود، گريفيث به جاي يهوديان، سربازان رومي را جايگزين كرد. اما همچنان تأثير احبار و راهبان يهود در صدور حكم تصليب حضرت مسيح(ع) نقش اصلي را بازي كرد به طوري كه در فيلم مذكور، حتي آنها به طور مستقيم اين حكم را جاري مي نمايند برخلاف آنچه در مورد فيلم مل گيبسن تبليغ گرديد كه يهوديان را تنها در حكم سنگسار محق مي داند و صدور محكوميت تصليب برعهده كنسول روم در يهوديه است.
در مصائب مسيح مل گيبسن، درواقع عامل و طالب اصلي به صليب كشيدن مسيح، مردم هستند و آنها هستند كه فرياد مي كشند و خواستار مجازات وي مي گردند و حتي بچه هايشان وحشي و خشن تصوير مي شوند (نگاه كنيد به بچه هايي كه به آزار و اذيت يهودا پس از استرداد انعام راهب بزرگ اقدام مي ورزند)، در حالي كه واكنش و تكفير راهب بزرگ يهوديان و برخي دستيارانش در مقابل فردي كه ادعاي آوردن مذهبي جديد و نو را دارد، بسيار طبيعي و آرام نشان داده مي شود. حتي اين افراد شدت شكنجه حضرت عيسي(ع) از سوي سربازان رومي را نمي توانند تحمل كرده و ميدان تنبيه را ترك مي كنند و بارها دوربين گيبسن بر روي چهره متأثر آنها از ضرب و جرح مسيح(ع) تأكيد مي كند.
و اين روميان هستند كه وحشيانه و در طول فيلم حضرت عيسي مسيح(ع) را به انحاء مختلف و با انواع و اقسام ابزار و وسايل شكنجه مي كنند و به خاك و خون مي كشند و آنها هستند كه در مقابل دوربين، ددمنش و خونخوار جلوه مي نمايند، نه سران شوراي يهوديت.
گيبسن در مصائب مسيح حتي از نشان دادن مستقيم صحنه سنگسار مريم مجدليه كه در ديگر فيلم هايي ذكر شده در اين باب، از موارد ضد يهودي آنها محسوب مي گرديد نيز خودداري نموده و تنها در يك تراولينگ گذرا به آن مي پردازد كه فقط براي تماشاگر آشنا به اين ماجرا قابل فهم و درك مي باشد.
پس به نظر مي رسد تمركز تبليغات توزيع كنندگان فيلم بر روي وجه ضد يهودي فيلم همان ترفند هميشگي هاليوود براي تأثير بر روي مخاطبين بوده است و براي اثبات كارگر افتادن اين ترفند همين بس كه فروش فيلمي با هزينه فقط 25 ميليون دلار (دستمزد يكي از بازي هاي مل گيبسن) و پيش بيني نهايتاً 50 ميليون دلار استقبال گيشه اي، در همان اولين هفته هاي اكران خود به 500 ميليون دلار رسيده است.
اين قضاوت را با توهم تئوري توطئه اشتباه نگيريد. اين ويژگي سيستم امروز رسانه اي است كه در خدمت منافع كمپاني هاي بزرگ و سيستم غالب هاليوود كار نمايد، همان سيستمي كه فيلم هايي چون دنياي آب را پيش از پايان توليد زمين مي زنند و در مقابل، آدم هاي مهجوري چون واديم پرلمن را به دليل نزديكي به اين سيستم عليرغم فيلم آماتوري و ضعيف اش (خانه اي از شن و مه) به عرش مي رساند و حالا هم فيلمي كه در همين سيستم، خيلي معمولي ساخته شده و البته مانند ديگر فيلم  هاي معمولي سينماي امروز آمريكا، به وسيله تكنولوژي پيشرفته و متخصصاني كه كار خود را خوب بلدند، اثر نسبتاً خوش ساختي از كار درآمده است را اثري آرمانگرا و ضد يهود معرفي كنند و اين فيلم ضد يهود و ضد سيستم را نه تنها در بيش از 3000 سينماي آمريكا (كه عمدتاً در اختيار يهوديان قرار دارد) بلكه در تمامي اقمار رسانه اي خود از جمله سينماهاي فلسطين اشغالي به نمايش درآورند!!

سايه روشن
بازگشت اسكورسيزي
002784.jpg
گروه ادب و هنر- همان طور كه پيش بيني مي شد، جداافتاده  تازه ترين ساخته مارتين اسكورسيزي با استقبال سينماروها مواجه شد.اين فيلم در اولين هفته نمايشش در منطقه آمريكاي شمالي 27ميليون دلار فروخت تا در صدر جدول گيشه قرار گيرد.اسكورسيزي چند فيلم آخرش را براي جلب اعتناي اعضاي آكادمي كارگرداني كرد كه نه تنها طلسم ناكامي او در اسكار را نشكست بلكه در گيشه هم چندان مورد توجه قرار نگرفت.
اين بار اما صراحتاً  اعلام شد كه جداافتاده براي فتح گيشه ساخته شده است، با اين توضيح كه يك فيلم تجاري اسكورسيزي هم به هر حال فيلمي از اسكورسيزي است و واجد مؤلفه هاي خاص سينماي او. در طول بيش از سه دهه فعاليت در سطح اول سينماي آمريكا، اسكورسيزي همواره فيلمسازي برجسته و توانا نشان داده است. اين استاد مسلم سينما در جداافتاده از بازيگراني چون جك نيكلسون، مت ديمون و لئوناردو دي كاپريو استفاده كرده است. جك نيكلسون در اين فيلم براي اولين بار با اسكورسيزي همكاري داشته و همكاري توأمان دو نابغه عرصه بازيگري و كارگرداني در نوع خود جالب توجه است.
دي كاپريو هم كه در سال هاي اخير تبديل به بازيگر ثابت فيلم هاي اسكورسيزي شده است.
جداافتاده در حالي به موفقيت در گيشه دست يافت كه سال ها از اكران آخرين فيلم پرفروش اسكورسيزي مي گذشت. آخرين فيلم پرفروش اسكورسيزي تنگه وحشت بود كه با بازي رابرت دنيرو نزديك به 80ميليون دلار فروخت.
جداافتاده در حالي در هفته اول 27ميليون دلار فروخت كه تهيه كنندگان فيلم، انتظار فروشي بالغ بر 30ميليون دلار را داشتند.
اين فيلم توسط برادران وارنر تهيه شده و بايد ديد در هفته هاي آتي به چه جايگاهي در گيشه دست مي يابد.
بعد از جداافتاده ، فيلم هاي قتل هاي زنجيره اي تگزاس؛آغاز و انيميشن فصل مجاز شكار در رده هاي بعدي فروش ايستاده اند.
قتل هاي زنجيره اي تگزاس؛آغاز دنباله اي بر فيلم قتل هاي زنجيره اي تگزاس است كه در سال 2003 به نمايش درآمد و با استقبال چشمگيري مواجه شد.
دنباله اين فيلم در هفته اول اكران، نزديك به 20ميليون دلار فروخت.
فصل مجاز شكار هم فيلمي انيميشن است كه به فروشي معادل 16ميليون دلار دست يافته است.

شهر تماشا
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
سياسي
سلامت
شهري
علمي فرهنگي
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |