شنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۱۲۳ - Nov 4, 2006
آسيب شناسي سينماي ايران؛ ژانرهاي گمشده
سينماي هراس؛ ژانر جذاب براي انتقال انديشه
سعيد مستغاثي
وراي سرگرمي
005688.jpg
سينماي هراس- آنچنان كه امروز در دنيا اتفاق مي افتد- مي تواند وراي سرگرمي، انتقال دهنده بسياري از پيام ها و نكات و انديشه ها باشد. همچنان كه سينماي آن طرف آب ها براي القاي برخي افكارشان از سينماي هراس و وحشت، سود فراواني عايد خود مي كنند، سينماگران ما هم مي توانند براي تبادل انديشه هاي انساني و اسلامي و اخلاقي از آن بهره بگيرند؛ خصوصاً كه ما در حكايات و روايات ديني ومذهبي و همچنين در قصه ها و افسانه هاي كهن خود، سوژه هاي اريژينال متعددي براي ساخت فيلم هاي ترسناك و ماورايي داريم كه مي تواند آنها را اساساً با مشابهات خارجي متفاوت گرداند؛ موضوعاتي درباره جن و روح و عالم برزخ و شيطان(كه بعضاً هم مورد استفاده واقع شده) و قصه هايي درباره ديوها و غول ها(كه حتي سينماي غرب به اشكال ديگر به نام خود و با آميختن به فرهنگ خود،  آنها را مورد استفاده قرار داده است) كه از دل آنها فيلم هاي بسيار جذاب و عميقي بيرون مي آيد.
شايد يكي از علل سربسته ماندن بحران سينماي ايران (كه به قول دوستي، از فرط تكرار، خود به يك بحران بدل شده است!) محصورشدن آن در گونه يا گونه هايي خاص از فيلم باشد. با يك نگاه اجمالي مي توان دريافت كه در سال هاي پس از انقلاب، هر زمان اين سينما در محدوده بسته يك يا چند نوع فيلم گرفتار شده و سوژه هاي تكراري آن را آماج حملات خود قرار داده است. زمان هاي معدودي در طي اين سال ها مي توان يافت كه شاهد توليد گونه هاي مختلف فيلم بوده ايم؛ خصوصاً  در سال هاي اخير كه اين محدوديت گونه اي بيشتر رؤيت شده و در نتيجه، مخاطبان آن را نيز محدودتر ساخته است.
اما گونه هايي از سينما وجود دارد كه به دلايل مختلف، اساساً در سينماي ايران تجربه نشده و يا كمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ گونه هايي كه مي توان به آن ژانرهاي گمشده سينماي ايران   اطلاق كرد. از اين دسته، ژانر وحشت يكي از مهجورترين ژانرهاي سينما در ايران به شمار مي آيد؛ ژانري كه در تاريخ سينماي جهان، همواره از پرفروش ترين و پرمخاطب ترين گونه هاي سينمايي بوده و تا امروز، كمتر هفته اي است كه فيلمي از اين ژانر بر پرده سينماهاي دنيا نقش نبندد و تماشاگران زيادي را به خود جلب نكند. البته بي توجهي به سينماي وحشت يا سينماي هراس، مربوط به سينماي بعداز انقلاب نبوده بلكه در كليت تاريخ سينماي ايران ريشه دارد؛ به اين معني كه تحقيق و جست وجو براي اين نوع آثار در تاريخ سينماي ما، حاصلي جز دو،سه فيلم ندارد.
در واقع در سينماي پيش از انقلاب، با درنظرگرفتن عناصر سينماي هراس، تنها مي توان به فيلم وامپير؛ زن خون آشام ساخته مصطفي اسكويي در سال 1346 (بدون توجه به نقاط ضعف مفرطش) اشاره كرد و بس! اگرچه عده اي، برخي فيلم هاي ساموئل خاچيكيان (مانند ضربت و فرياد نيمه شب و يك قدم تا مرگ ) را در زمره فيلم هاي ترسناك به شمار مي آورند، ولي به نظر مي آيد اين تلقي، مشابه همان اشتباهي است كه در مورد سينماي هيچكاك صورت گرفته است. در حالي كه برخلاف اين برداشت، سينماي اين دو سينماگر (البته هر يك در جايگاه خود)  بيشتر واجد عناصر آثار تعليق آميز و جنايي- معمايي هستند تا نشانه هاي سينماي هراس. در ميان فيلم هاي ساموئل خاچيكيان شايد تنها بتوان فيلم دلهره را تا حدي در يكي از زيرگونه هاي سينماي هراس محسوب كرد.
در اين زمينه در سينماي پس از انقلاب هم به فيلم شب بيست ونهم  ساخته حميد رخشاني برمي خوريم كه سالها درگرفت وگير مميزي قرار داشت تا عاقبت مشكل نمايش آن حل شد و همچنين خوابگاه دختران به كارگرداني محمدحسين لطيفي كه دو سال قبل اكران شد ولي علاوه بر عدم افشاي ترسناك بودن فيلم تا زمان اكران، تهيه كننده آن حتي در تبليغات هم از به كار بردن لفظ فيلم وحشت پرهيز كرده و عكس هاي تبليغي آن را از صحنه هاي به ظاهر شادش درآورده بود. نكته جالب آنكه بسياري از تماشاگران، با ناباوري در هنگام تماشاي فيلم متوجه مي شدند كه خوابگاه دختران در واقع يك فيلم از سينماي هراس است و برخي به همين دليل با اعتراض، سالن را ترك مي كردند! همچنان كه برخي از مخاطبان فيلم هاي وحشت نيز هنگامي كه دريافتند چنين فيلمي از دستشان در رفته، معترض شدند! به رغم همه اين موضوعات، فيلم خوابگاه دختران   از پرفروش ترين فيلم هاي سال شد و اميد مي رفت سال هاي بعد، به دنبال آن، فيلم هايي ديگر در اين ژانر جلوي دوربين برود ولي چنين اتفاقي نيفتاد. نكته قابل توجه اين كه وقتي موضوع تبليغات نامناسب فيلم را با تهيه كننده آن در ميان گذاشتيم، وي ترس از عدم اكران آن را مطرح مي كرد و حتي گفت كه همين ترس باعث شد در ترسناك كردن صحنه ها، كمال امساك را به كار ببندند.
البته سال ها بنا به قانون نانوشته اي، سينماگران از پرداختن به موضوعات ماورايي و امثال آن منع مي شدند. حتي  با روح بازي در فيلمي همچون روز فرشته ، فقط آن را يك شوخي قلمداد كردند. به همين شكل، در تلويزيون هم فيلم هايي از اين دست، راهي به آنتن نداشتند اما چندين سال است كه در ماه مبارك رمضان، سريال هايي با موضوعات ماورايي پخش مي شوند؛ از جمله اشاره به تصوير عالم برزخ در سريال كمكم كن ، حضور شيطان در سريال او يك فرشته بود و تجسم وحشتناك گناهان در سريال آخرين گناه ، از اين قسم به حساب مي آيد. همچنين شاهد بازگشت ارواح در برخي مجموعه ها مانند روح مهربان بوديم. به نظر مي آيد اينك مدت هاست اين مسأله(آن هم به نوعي افراطي) حل شده است، چنان كه فيلم هاي ترسناك و ماورايي به وفور و بدون توجه به تبعات و حتي درجه بندي سني آنها (كه اغلب براي كودكان و نوجوانان منع شده اند) متاسفانه در پربيننده ترين ساعات پخش شده و باعث برانگيختن اعتراضاتي هم شده است. علاوه بر آن، هم اكنون به طور هفتگي در برنامه اي تحت عنوان سينما ماورا برخي فيلم هاي از اين نوع، روي آنتن مي روند. شايد چند سال پيش حيرت مي كرديم كه فيلم هايي همچون ديگران يا حلقه و يا موهبت الهي را بر صفحه تلويزيون مي ديديم، ولي امروز انواع و اقسام فيلم هاي وحشت، نه فقط از تلويزيون بلكه از سوي شبكه رسمي ويدئويي كشور در فروشگاه هاي عرضه محصولات فرهنگي، علناً ارائه مي شوند و به نظر مي آيد كه ديگر آن موانع قبلي در راه ساخت اين گونه آثار وجود ندارد.اما چرا چنين فيلم هايي كه مي تواند مخاطبان بسياري را جذب سينماها گرداند و خيلي از مشكلات اين سينما را حل كند، ساخته نمي شوند؟ چرا سينماگران رغبتي به اين گونه موضوعات نشان نمي دهند؟ چرا مسئولان سينمايي براي جذب طيف وسيع تري از تماشاگران، سعي در تشويق فيلمسازان به ساخت آثار متنوع ندارند؟
به نظر مي آيد ريشه قضيه همچنان در عدم تخصص پايه هاي توليد و شكل گيري فيلم باشد؛ يعني وجود برخي تهيه كنندگان و برخي مديران سينما؛ مديران وتهيه كنندگاني كه برخي شان اساساً سررشته اي از عالم توليد فيلم استاندارد ندارند و مديريتي كه مي خواهد به هر حال چرخ سينماي ايران بچرخد و بس!
چگونه است كه سينماي غرب با استفاده از روايات و حكايات مذهبي ما، فيلم هايي مثل روح (جري زوكر)  و چه رؤياهايي كه مي آيند (وينسنت وارد) و هفت و باشگاه مبارزه (هر دو از ديويد فينچر) مي سازد، آن وقت ما كه خود به لحاظ مذهبي به آن روايات و حكايات نزديك تر بوده و سال هاست ادعاي اعتقاد به آنها را داريم، آن فيلم ها را با افتخار نشان مي دهيم(!) و بعدهم از روي شان روز فرشته   و آخرين گناه  را كپي مي كنيم و تازه سرمان را هم بالا مي گيريم كه فيلم ماورايي و معناگرا ساختيم!چرا سينماي ما جرات پرداختن به موضوعاتي همچون آنچه در سريال هاي كمكم كن و او يك فرشته بود و روح مهربان روايت شد را ندارد؟ سريال هايي كه به دليل تازگي و بداعت موضوعي، مخاطبان كثيري را جذب كرد و مانند آنها (البته منطبق بر مديوم هنر هفتم و با امكانات و قدرت تصويري بيشتر) مي تواند درهاي تازه اي بر روي سينماي بحران زده ما باز نمايد.
باور كنيد چنان موضوعاتي، تنها در ماه مبارك رمضان مناسبت ندارد و براي تمامي فصول سال، توجيه پذير است. سوژه هايي درباره كيفر گناه و فريب شيطان و توجه به عالم آخرت، تنها جهت گذران اوقات پس از افطار جذاب نيست بلكه در همه روزها و تمامي زمان ها- به خصوص در سالن هاي سينما- مي تواند اوقات فراغت سينماروها را از توجه به قصه ها و داستان هاي سطحي و نخ نماشده آتش بسي فراتر برده و به مسائل جدي تري معطوف دارد تا سينما هم بنا به رسالت اصلي اش در لابه لاي سرگرمي ها، هشداري باشد براي مرگ و آخرتي كه عنقريب همه را درخواهد ربود. مشاهده مي فرماييد كه سينماي غرب و كمپاني هاي هاليوودي به رغم همه غفلت پراكني هايشان براي تبليغ اعتقادات سردمداران خود وجذب افراد به آنها، از هيچ يك از موضوعات ماورايي گريزان نيستند و با انواع و اقسام آثار همچون طالع نحس و كنستانتين و پايان روزها و امثال آن، مخاطبانشان را از آنچه در كتاب هاي ديني شان آمده مي ترسانند و به پناه گرفتن در سايه اهداف همان كتب فرامي خوانند ولي عملاً ما، دست روي دست گذارده و فقط براي محصولات آنها كف مي زنيم!

زاويه ديد
ژانر به چه دردي مي خورد؟
گروه ادب و هنر- فيلمنامه نويسي روايت مي كرد: روزي فيلمنامه اي را به دفتر يك تهيه كننده بردم. او بعد از مطالعه فيلمنامه، گفت به شرطي مي شود آن را ساخت كه تغييراتي در آن داده شود. تغييرات تهيه كننده افزودن يك مايه عاشقانه و چند فصل كمدي بود. به اعتقاد تهيه كننده فيلمنامه فاقد تنوع و انعطاف لازم بود و به همين خاطر، تماشاگر نمي توانست با آن ارتباط برقرار كند. جالب است كه بدانيد اين فيلمنامه نويس، فيلمنامه اش  در ژانر وحشت مي گنجيده و اصلاً آداپته يكي از فيلم هاي شاخص اين ژانر بود. فيلمنامه فوق الذكر البته به خاطر مخالفت نويسنده اش با اعمال تغييرات تهيه كننده، هرگز ساخته نشد.يك قول رايج ميان اهالي سينما وجود دارد با اين مضمون كه در سينماي ايران تبعيت از يك ژانر به موفقيت تجاري نمي انجامد. اغلب فيلم هاي موفق و پرفروش اين سينما حاصل تركيب ژانرهاي مختلف بوده اند. به همين خاطر است كه مثلاً تعريف ژانر كمدي در سينماي ايران با تعريف كلاسيك اين ژانر متفاوت است. درواقع سينماي كمدي ايران بيشتر بر پايه نمايش هاي روحوضي لاله زاري شكل گرفته و تنها فيلم هايي كه واقعاً منطبق بر ژانر هستند كمتر از انگشتان دست است. اين تازه وضعيت ژانري است كه تهيه كنندگان به توفيق محصولاتش در گيشه اميدوارند.وگرنه در ژانرهايي مثل وحشت، اساساً تمايلي براي توليد فيلم مشاهده نمي شود. درواقع نوعي دست كم گرفتن در مورد اين ژانر وجود دارد. آن هم در حالي كه تعدادي از درخشان ترين فيلم  هاي تاريخ سينما در اين ژانر ساخته شده اند. به دلايل مختلف و متنوع سينماي وحشت و هراس براي مخاطب سينماي ايران هم چندان جا نيفتاده است. شايد به همين خاطر است كه برخي سينماگران مي گويند: تماشاگر ايراني وقتي به سينما مي رود دوست دارد بخندد يا احساساتي شده و گريه كند نه اينكه بترسد! در حالي كه همين تماشاگر در منزل، محصولات روز سينماي هراس را تماشا مي كند.نكته ديگر دست پايين فرض كردن ژانر وحشت است. به طوري كه گويي محصولات اين ژانر جز ترساندن تماشاگر رسالت ديگري ندارند. اين تعبير غلط در حالي صورت مي گيرد كه ژرف ترين مضامين در تعدادي از فيلم هاي وحشت مطرح شده است. اين گونه است كه در اينجا اصطلاحي چون سينماي معناگرا باب مي شود و ازسوي مسئولان مورد حمايت قرار مي گيرد ولي باعث توليد هيچ فيلم موثري نمي شود. آن هم در حالي كه شاهد ساخته شدن ضعيف ترين فيلم هاي جشنواره اي به عنوان سينماي معناگرا هستيم. آيا جز اين است كه از سياستگذار و مدير گرفته تا اهالي سينما، منتقدان و... اين گونه مهم و شاخص سينما را جدي نمي گيرند؟ شايد هم حق با آن منتقد قديمي است كه مي گفت: در اين سينما، ژانر به چه دردي مي خورد؟!

شهر تماشا
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
سلامت
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |