چند روز قبل از اجراي حكم رخ داد
اعتراف به دومين جنايت
در سايه چوبه دار
|
|
گروه حوادث- زنداني محكوم به اعدام، وقتي كه سايه مرگ را بالاي سرش ديد، لب به اعتراف تكاندهنده اي گشود و راز قتل يك دختر دانشجو را فاش كرد.
كابوسهاي شبانه مرد جنايتكار
دو سال از حضور مرد جوان به نام صادق در زندان مي گذشت كه نامه اي از سوي اجراي احكام دادسراي كرج به دست وي رسيد. مرد بعد از باز كردن نامه دريافت كه كمتر از يكماه به اجراي حكم اعدامش نمانده است. در تمام آن لحظات كه صادق در حال انتقال از بند محكومان عادي به طرف بند محكومان به اعدام بود، تمام دوران زندگي اش تا هنگامي كه در جلسه دادگاه به اتهام قتل پسر جوان به اعدام محكوم شده بود مثل يك فيلم از جلوي چشمانش گذشت، اما راز جنايت فاش نشده اش ، حتي بيش از قتلي كه مرتكب شده بود آزارش مي داد. راز وحشتناك قتل دختر جوان در گردنه كوهين مثل بختك به زندگيش چسبيده بود و هرشب كابوسش او را رها نمي كرد، با خودش فكركرد كه حالا كه به آخر خط رسيده است وقتش است كه اين راز را فاش كند، هنوز آفتاب طلوع نكرده بود كه صادق نگهبان زندان را صدا زد و به او گفت مي خواهد با بازپرس جنايي كرج صبحت كند.
پايان خط يك جنايت
ساعاتي بعد متهم در مقابل قاضي زارع نشسته بود و گره كور جنايتي را گشود، او به بازپرس گفت: پائيز سال 79 به همراه همسر صيغه اي ام از قزوين به طرف گيلان حركت كرديم، در طول مسير در حالي كه به شدت دچار مشكل مالي بودم ،مقابل يك دكه روزنامه فروشي ايستاديم و من براي خريد سيگار از خودرو پياده شدم. كنار دكه دختر جواني كه به نظر مي رسيد مقدار زيادي پول به همراه داشت توجهم را جلب كرد. در يك لحظه تصميم به سرقت پولهاي او گرفتم، وقتي ماجرا را به همسرصيغه اي ام گفتم ، قرار شد همسرم به سراغ اين دختر برود و من هم به عنوان مسافر كش مقابل آنها توقف كنم و بعد از سوار كردن دختر در فرصتي مناسب پول هاي او را سرقت كنيم.
وي ادامه داد: بعد از آنكه با اين نقشه دختر را سوار خودرو كرديم وي به همراه همسر صيغه اي ام در صندلي عقب نشستند و بعد از چند لحظه گفتگو دريافتيم او مبلغ 7 ميليون تومان تراول چك به همراه دارد. بعد از گذراندن گردنه كوهين بود كه داخل يك جاده خاكي رفتم و با تهديد چاقو، همسرم پول ها را از دختر دانشجو گرفت و سپس او را با همدستي همسر صيغه اي ام به قتل رسانده و جسدش را در كوهستان رها كرديم اما بعد از چند ساعت دوباره بازگشتيم و او را به آتش كشيديم. بازپرس پرونده با شنيدن اين اظهارات ، دستور داد تا تيمي از كارآگاهان دايره ويژه قتل كرج به سرپرستي سروان عليزاده و ستوان ترابي به بررسي اين ماجرا بپردازند.
كارآگاهان با اين اعترافات به محلي كه مرد ادعا مي كرد در آنجا مرتكب جنايت شده رفتند و هنگامي كه آثاري از استخوانهاي يك جسد را كشف كردند، دريافتند كه احتمالا اظهارات اين مرد درست بوده است. مرد متهم در بازجويي ها در باره اينكه چرا پس از 6 سال لب به اعتراف گشوده است گفت: بعد از اينكه مطمئن شدم اعدام خواهم شد ، خواستم تا خانواده دختر قرباني بعد از اين همه سال از نگراني خارج شوند. بازپرس شعبه 17 دادسراي كرج با صدور قرار بازداشت قانوني دستور داد پرونده اين ماجرا براي رسيدگي و شناسايي دختر جوان كه تاكنون هيچ سرنخي از خانواده اش در دست نيست به دادسراي قزوين ارجاع شود.
|