سيمايي متفاوت از ايران در بلوچستان قرار گرفته است
پنج شاهكار طبيعت در سرزميني خشك و تفته
سام خسروي فرد
سرزميني اعجاب آور و شگفت انگيز، گويي تكه اي خشك و تفته از شبه قاره هند در گوشه اي از ايران جا مانده است؛ سرزميني كه زيستن را براي آدمي دشوار كرده، اگر حضور انسان آباداني است، رطوبت نفس گير هوا و خشكي خاك، مجالي براي مهار زمين باقي نگذاشته است. اينجا بلوچستان است سرزميني دور از پايتختِ دود و غبار و همهمه، منطقه اي با زيبايي هاي خاص خود، عرصه اي كه طبيعت، عامل تعيين كننده است و هيچ كس را تاب مقاومت در برابر آن نيست.
چابهار را مي توان يكي از معدود عرصه هاي مهار شده اين ديار دانست، سكونتگاه هاي انساني در شعاع 150 كيلومتري از اين نقطه تقريباً كم جمعيت پراكنده اند. شايد دريا، كشتي و تجارت سبب شده عده اي چابهار را براي زيستن انتخاب كنند اما بي ترديد پرتغالي ها به دلايلي ديگر مدتي در اين منطقه مستقر شدند و آثار اين استقرار را مي توان در قلعه به جا مانده از آنان در ورودي شهر چابهار مشاهده كرد.
ايجاد منطقه آزاد چابهار گرچه گوشه اي از اين كالبد سرسختِ طبيعت را با خود همراه كرده اما همچنان طبيعت، حاكم بلامنازع اين ديار است. هوايي گرم و شرجي در اين شهر- بندر، نفس را در سينه حبس مي كند، خيابان ها در ساعات مياني روز، كم جمعيت مي نمايند، پنداري ساكنانش به نقطه اي ديگر كوچ كرده اند. درِ تمام مغازه ها بسته است، با اين حال كورسويي از داخل آنها ديده مي شود. باز كردن درِ مغازه هايِ نوراني تر، خنكيِ وصف ناپذيري را به مشتري ارزاني مي كند و فروشندگان مغازه هايي كه درون آنها اندكي تاريك تر است روز را با پنكه هاي سقفي به انتظار غروب و خنكي سر مي كنند. عده اي اين ديار را چهاربهار ناميده اند با اين توجيه كه سراسر سال همچون بهار، دلكش است اما فرا رسيدن تابستان واقعيتي ديگر را نمايان مي كند.
روستاي تيس، در اين منطقه خشك، سيمايي متفاوت را به نمايش مي گذارد. باغ و نخلستانِ هرچند كوچك در سرزمينيِ كه سايه درخت در تابستان كيمياست از يك سو و تپه هايي پر خلل و فرج از سوي ديگر منظره اي چشم نواز را به مسافران ارزاني مي كند.
ديدني هاي اين سرزمين اما در شهر و ساختمان و هتل لوكس خلاصه نمي شود. زيبايي هاي جنوب بلوچستان، يعني طبيعت مثال زدني آن؛ جنگل حرا در شرق، گل فشان در غرب، دريا در جنوب و گاندو در شمال.
سرخي آب، مينياتور و حرا
براي رسيدن به خليج پرآوازه گواتر بايد راهي كه از چابهار به سمت شرق مي رود را دنبال كرد. اندكي پس از عبور از شهر چابهار، بركه اي در جنوب جاده نمايان مي شود كه نوار كوچكي از ماسه آن را از دريا جدا كرده است، بركه اي كه آب سرخ آن در ساعت هاي مختلف روز تغيير مي كند. پرستوي دريايي در بالاي اين آبگير كوچك، بال مي گشايد و ناگهان در اين بركه سرخ شيرجه مي رود. اندكي بعد پرستويي صورتي رنگ از آب سر برمي آورد و به سوي دريا پرواز مي كند. استوانه هايي از نمك در اطراف اين بركه چون ستون هايي كوچك از دل ماسه سر برآورده اند و عده اي نيز دور آن را گوني پيچيده اند.
تمام چشم اندازها در ادامه مسير خاكي رنگ است و از گونه گوني رنگ ها در اين منطقه اثري نيست. كوه هايي با كرم رنگ در سمت چپ جاده تا دور دست ادامه دارد. توده اي عظيم كه گويي از كره اي ديگر به اين نقطه پرتاب شده است؛ كوه هاي مينياتوري را مي توان شاهكار فرسايش ناميد. در اين نقطه چهره هاي متفاوت و تنديس هاي شكسته را، دست هنرمند طبيعت پديد آورده است. با ادامه مسير به سمت شرق ناگهان كو ههاي مينياتوري ناپديد مي شوند و پس از عبور از روستاي بريس، دشت دو سوي جاده را فرا مي گيرد. اندكي بعد در انتهاي افق رنگ سبز به چشم مي خورد. در اطراف، گله هاي شتر كم تعداد و پراكنده اين سو و آن سو به آهستگي گام برمي دارند. جاده كمي به چپ و كمي به راست مي پيچد. رودخانه اي از زير آن گذر مي كند و به درياي عمان مي ريزد. رودخانه اي حفاظت شده به نام باهوكلات كه تنها اثر سازمان حفاظت محيط زيست پيرامون آن يك تابلوي زردرنگ است. چند كيلومتر دورتر، نقاط سبز به لكه اي سبز رنگ بدل مي شود؛ اينجا خليج گواتر است. منطقه اي با درختان حراي هميشه سبز و خرچنگ هايي سرخ و آسماني سفيد در دوردست، آنجا كه دريا به آخر مي رسد. رسيدن به اين نقطه افسوس مسافران را در پي دارد كه چرا امكان اقامت برايشان فراهم نيست و بايد اين راه طولاني را تا چابهار بازگردند. اما اميدي نيز در دل جوانه مي زند: ديدن گل فشان در روز بعد تنها دلخوشي بازگشت است.
حباب هاي گِل در آسمان
مسافتي طولاني را بايد پيمود تا به يكي از شگفتي هاي ايران رسيد. از چابهار حدود 120 كيلومتر به سمت غرب را بايد طي كرد. ميانه راه چادرهايي هر گوشه جدا افتاده از هم، روستايي را تشكيل مي دهد كه روي نقشه راه هاي ايران نامي از آنها نيست؛ سكونتگاه هايي كم جمعيت با زندگي بدوي. چهره هاي كودكان اين ديار اما سرشار از لبخند و شادابي است. سراسر جاده درختان كهور پاكستاني ديده مي شود؛ آفت سايه گستري كه جنوب ايران را فرا گرفته است. در مسير، گله هاي كم تعداد شتر ديده مي شود كه گردن هاي تاب دارشان را بالا و پايين مي برند و دهانشان را مرتب مي جنبانند، انگار زير لب مشغول نجوا هستند. اعداد كيلومترشمار خودرو با سرعت دنبال يكديگر مي دوند تا اين كه روستاي كهير از راه مي رسد. مسيلي از ميانه روستا مي گذرد و تعداد انگشت شماري گاو و بز پاكستاني در پس كوچه هاي خاكي رنگ اين روستا از مقابل خودرو مي گريزند. با ادامه مسير، روستاي كهير به پايان مي رسد و بيابان آغاز مي شود با درختان آكاسيا كه جلوه اي آفريقا گونه به اين سرزمين بخشيده است. تپه هاي ماسه اي تا دوردست سر از زمين بر آورده اند. حدود 40 كيلومتري اين روستا، بندر صيادي تنگ قرار گرفته است. صيادان بر روي كوهي از تورهاي ماهيگيري لميده اند با چهره هايي آفتاب سوخته. اندكي ديرجوش به نظر مي رسند اما پس از چند دقيقه صميمانه با مسافران به گفت وگو مي نشينند. آنها از صيد و صيادي مي گويند و كمبود امكانات، از لطف و سخاوت دريا و خست انسان. مجال براي گفت وشنود با آنان سخت اندك است و مسير بازگشت طولاني. چند كيلومتر دورتر از اين بندر، دشتي وسيع نمايان مي شود در انتهاي آن توده اي بزرگ چون كوه رو به آسمان، گردن افراشته است. زمين، سله بسته و سخت است. بايد با دقت بر روي اين زمين گام گذاشت، شكاف هاي آن به نسبت عميق است. سرريز گدازه هايي از گل و گوگرد اين زمين را اين چنين سخت كرده است. براي تماشاي گل فشان بايد از قله رو به رو بالا رفت ؛ قله اي با 40 متر ارتفاع. در رأس اين توده خاكستري رنگ، هر از چند دقيقه اي حباب هاي گل در آسمان پرتاب مي شود با صدايي شكايت گونه، انگار زمين از سر عقده گشايي تمام ناملايماتي را كه تا امروز تحمل كرده از دل بيرون مي افكند. چنين پديده اي بي شك يكي از بزرگترين جاذبه هاي گردشگري طبيعي بلوچستان و ايران است كه براي توريست هاي مشتاق و خسته جز دو آلاچيق هيچ امكانات ديگري فراهم نيست.
گاندو، تمساح ايراني
تماشاي تمساح، جانوري كه هميشه در فيلم هاي مستند هند، استراليا و آفريقا در قاب كوچك شيشه اي جا گرفته وصف ناپذير است. هر جا كه رودخانه باهوكلات و سرباز جريان داشته با مختصري ني و آبگيري كم عمق، زيستگاه گاندو اين تمساح پوزه كوتاه ايراني را شكل داده است. اما اينك براي تماشاي آن بايد بيش از 100 كيلومتر از چابهار به سمت شمال فاصله گرفت. روستاي درگس را مي توان نقطه اي ايده آل براي تماشاي اين جانور استثنايي طبيعت ايران به شمار آورد. خشكسالي هاي پي در پي شمار اين جانور را در زيستگاهش به شدت كاهش داده است. اگر مهر اين جانور در دل مردم محلي نبود سال ها پيش بايد منقرض مي شد اما بوميان اين ناحيه به درستي مي دانند چگونه مي توان در كنار آن با مسالمت زندگي كرد. اين منطقه، غربي ترين محل پراكنش تمساح در آسياست. در سايه درختي بايد در انتظار گاندو نشست. اين خزنده با هواي گرم، چندان رابطه اي ندارد، به مجرد طلوع آفتاب در فصل گرم خود را به آب مي زند و چون زيردريايي تنها چشمان خود را از آب بيرون مي آورد. اندام كشيده و بزرگ دو تمساح در آن سوي رود ديده مي شود با چشماني بزرگ و تيله مانند. به آهستگي در آب شنا مي كنند و هر از گاهي از نظر پنهان مي شوند. انتظار فايده اي ندارد حتي فريب گاندو با غذايي آماده نيز بي ثمر است، گاندو رخ نمي نمايد.
زمان حركت فرا مي رسد و بايد راه رفته را بازگشت، راهي طولاني و طافت فرسا. لذت تماشاي بخشي از ايران تنها داروي تسكين بخشي است كه دشواري سفر را به جان هموار مي كند.
|
|
چشم انداز
در چابهار صف خودروهاي در انتظار بنزين، همچون قطارِ مورچگانِ در پيِ آذوقه، بي انتها مي نمايد. سهميه بندي براي مقابله با قاچاق، تنها راهكاري است كه عده اي را در راه رسيدن به هدف دلخوش مي كند و گردشگري را در اين ديار محدود. شمارهتل ها و مسافرپذيرهاي اين بندر از انگشتان دو دست فراتر نمي رود و جز يكي- دو هتل بقيه، روزهاي تابستان را به اميد فرا رسيدن مسافرانِ كم شمارِ زمستاني شماره مي كنند.
|
|
نياسر، آزمايشگاه توسعه
مديريت شهري
|
|
كاشان- خبرنگار همشهري: شهردار نياسر، از انتخاب شهر نياسر به عنوان يكي از شهرهاي پايلوت اجراي پروژه مديريت توسعه شهري در ايران خبر داد.
مهندس سيدمصطفي رسولي منش گفت: طي تفاهم نامه بين وزارت كشور و اتحاديه هاي شهرداري هاي هلند، شهر نياسر از توابع كاشان به عنوان شهر پايلوت جهت اجراي مديريت توسعه شهري در ايران انتخاب شد.
مهندس رسولي منش، شهرهاي سنندج، نوشهر و منطقه 10 شهرداري تهران را از ديگر شهرهاي انتخابي در ايران جهت اجراي اين طرح عنوان كرد و افزود: اين طرح به وسيله شهرداري هاي كشور هلند و با مشاركت مردم در اين شهرها اجرا مي شود.
وي، هدف از اجراي اين طرح را تبادل تجربه و گفت وگو، ايجاد بستر لازم بين شهرداري ها در ايران و حكومت هاي محلي در هلند به منظور استمرار مديريت شهري عنوان كرد و گفت: انتظار مي رود اين طرح ملي توسط وزارت كشور و نمايندگان اتحاديه شهرداري هاي هلند تا پايان سال 85 به بهره برداري برسد.
مهندس رسولي منش، توجه به بحث هاي محتوايي و روش تهيه طرح توسط مردم را از مزاياي طرح برشمرد و گفت: اين طرح در پنج سند بحران شهري، نقشه گردشگري، ميراث فرهنگي، ترافيك و توسعه شهري اجرا مي شود.
به گفته وي، طرح مديريت توسعه شهري از اوايل سال 85 در كشور در حال اجرا مي باشد و با اصلاح بعضي قوانين مورد نياز و ايجاد كارگاه هاي آموزشِي، در صورت موفقيت در ديگر شهرهاي كشور نيز اجرا خواهد شد.
|
|
شناسايي 53 واحد آلاينده ايلام
گروه شهري از ميان واحدهاي توليدي و صنعتي استان، 53 واحد از لحاظ آلودگي خاك، هوا، پسابها و آلودگي صوتي آلاينده شناخته شدند.
مديركل محيط زيست ايلام با بيان اين مطلب به ايسنا گفت: اكثر واحدهاي آلاينده استان واحدهاي توليدي شن و ماسه يا واحدهاي توليد آسفالت است. وي افزود: ايجاد سيستم تصفيه فاضلاب صنعتي و نصب فيلتر در قسمتهاي مورد لزوم و همچنين دفع مناسب ضايعات و پسماندهاي واحدهاي توليدي و صنعتي از جمله راهكارهاي اصلي براي رفع مشكل واحدهاي آلاينده است.
|
|
عجايب ايران
روستاي ماخونيك
|
|
آرش نورآقايي - سريال كارتوني گاليور يادتان هست؟! اسم سرزمين كوتوله ها برايتان آشناست؟! لي لي پوت را مي گويم. اگر اجازه بدهيد كمي اغراق كنيم، آن وقت مي توانيم بگوييم كه ما در همين ايران خودمان يك لي لي پوت داريم.
استان خراسان جنوبي، شهرستان بيرجند، بخش سربيشه، دهستان درح، روستاي ماخونيك. اين آدرس همان جايي است كه مي خواهيم در موردش صحبت كنيم. منطقه ماخونيك متشكل از 12 آبادي است كه روستاي ماخونيك بزرگترين آنهاست. اهالي بقيه آبادي ها از لحاظ مذهب، شيوه زندگي و اوضاع اجتماعي با هم وجه اشتراك زيادي دارند و اصل و نسب خود را از روستاي ماخونيك مي دانند.
از ماخونيك تا مرز افغانستان در حدود نيم ساعت راه است و اهالي ماخونيك اصليت افغاني دارند كه در حدود سه چهار قرن پيش به اين ناحيه آمده اند و اينجا را براي سكونت انتخاب كرده اند. ازدواج فاميلي ميان كوتاه قدها و نوع تغذيه باعث شده بود كه افراد روستاي ماخونيك كوتاه قد باشند ولي چند سالي مي شود كه با تغيير وضعيت تغذيه اهالي و مصرف قرص و قطره آهن، نسل جديد بهتر شده اند.
براي وارد شدن به خانه هاي روستاي ماخونيك بايد كمر را خم كرد. در داخل خانه هم نمي شود راست راست ايستاد. ظاهراً از آنجا كه هواي آن ناحيه سرد است مردم خانه ها را كوچك و كم ارتفاع مي سازند تا راحت تر گرم شوند.
مردم ماخونيك تا 50 سال پيش، چاي نمي نوشيدند، شكار نمي كردند و اصلاً گوشت هم نمي خوردند و هنوز سيگار نمي كشند. مردم ماخونيك اين قبيل كارها را گناه مي دانستند. ورود تلويزيون به اين روستا به معناي ورود شيطان بود و اهالي تا چند سال پيش به تلويزيون مي گفتند شيطان. آنها هرگز اجازه نمي دادند كودكان پاي صفحه تلويزيون بنشينند و جادو شوند. شايد حق با آنها بود.
|
|
همه گيري ساخت و ساز روي گسل ها
خانه هاي شن و مه در تبريز
توفيق وحيدي آذر
|
|
شهرك رشديه در شمال تبريز دقيقاً روي ادامه گسل آناتولي قرار گرفته است. قرار بر اين بود كه اين شهرك با رعايت استانداردهاي شهرنشيني از جمله تعيين مكانهاي آموزشي، بهداشتي، تفريحي و فضاي سبز مناسب ساخته شود اما وقتي معلوم شد شهرك روي گسل قرار دارد روند ساخت و ساز در آن كند شد. با آگاه شدن مردم از اين واقعيت و توجه افكار عمومي به موضوع، نهادهاي دست اندركار از جمله سازمان نظام مهندسي پرسش هايي را در اين باره مطرح كردند اما به منظور اجتناب از بحران و حفظ مصالح اجتماعي بار ديگر كار ساخت و ساز در اين شهرك از سر گرفته شد و در اين ميان چه بسا درآمدهاي ميلياردي زمين بازان نقش قابل توجهي داشته باشد.
پيمانكارهاي ساختماني با مشاركت شركت دست اندر كار ساختمانهاي باغميشه حركت خود را در ساخت و ساز گسترش دادند. زمين هايي كه در طرح هاي اوليه قرار بود به فضاي سبز اختصاص داده شود تبديل به ساختمان گرديد و فضاي سبز بين بناها در مراحل اوليه ساخت و ساز، جاي خود را به ساختمانهاي متراكم داد تا فضاهاي زيبا و آرام فضاي شهري در طراحي اوليه قرباني سودجويي شود.
اكنون ساخت و ساز شهرك رشديه تبريز بر روي گسل همچنان ادامه دارد، كاري كه بايد متوقف مي شد و آنچه مي بايست براي آرامش ساكنين آن لحاظ مي گرديد، يعني فضاي سبز با فواصل مناسب نيز به دست فراموشي سپرده شده است!
بارزترين پديده زمين ساختي منطقه آذربايجان گسله جوان شمال تبريز است، اين گسله از نوع قائم با مولفه راستگرد بوده و از كوه هاي ميشو در نزديك شهر مرند آغاز شده و پس از عبور از تبريز و بستان آباد تا نزديكي ميانه ادامه مي يابد. از نظر زمين ساخت منطقه اي اين گسل را دنباله سيستم گسله آناتولي مي نامند كه سرتاسر شمال تركيه را مي پيمايد. با در نظر گرفتن طول و سابقه زلزله خيزي و پتانسيل گلسه شمال تبريز كه به موازات جاده اصلي بستان آباد تبريز امتداد يافته يكي از مهمترين عامل زمين ساختي نامطلوب در منطقه آذربايجان بويژه شهر تبريز مي باشد.
گسل شمال تبريز از بخش هاي شمال خاوري، شامل و شمال باختري شهر تبريز عبور مي كند، به دليل وقوع زمين لرزه هاي متعدد تاريخي و دوازده بار تخريب كامل شهر تبريز از گسل هاي شناخته شده زمين لرزه اي ايران است.
بررسي زمين لرزه هاي تبريز نشان مي دهد كه در طول چهارده قرن يكصد و بيست و دو زمين لرزه شديد و خفيف در تبريز به وقوع پيوسته است كه اين تعداد زمين لرزه تبريز را يكي از زلزله خيزترين شهرهاي ايران معرفي كرده است.
يك لرزه و تكان در سده سوم هجري
دو لرزه و تكان در سده پنجم هجري
دو زمين لرزه و تكان در سده هفتم هجري
دو زمين لرزه در سده هشتم هجري
دو تكان و زمين لرزه در سده نهم هجري
هفت تكان و زمين لرز ه در سده دهم هجري
پنج زمين لرزه و تكان در سده يازدهم هجري
سيزده زلزله و تكان در سده دوازده هجري
چهل و پنج زمين لرزه و تكان در سده سيزدهم هجري
سي تكان و لرزه در سده چهاردهم هجري
رييس سازمان زمين شناختي شمال غرب كشور در مصاحبه اي با يكي از روزنامه ها مي گويد: گرچه مطالعات و نقشه هاي دقيق علمي محل عبور گسل تبريز را مشخص كرده است اما بنا به دلايلي كسي به خود اجازه نمي دهد تا نام محلات را به زبان بياورد و اين درحالي است كه درصورت بروز هرگونه حادثه غيرطبيعي همگان به دنبال مقصر اصلي خواهند گشت. اين گسل كه زماني با محدوده شهري تبريز فاصله داشت، هم اكنون بر اثر گسترش ساخت و ساز شهرك سازي بر روي حريم آن از ميان شهرك هاي جديد ساخته شده عبور مي كند. دكتر مهدي زارع در اين مورد مي نويسد: ساخت و ساز بي رويه اي بر روي پهنه گسله در شهرك هاي باغميشه، ولي امر، يوسف آباد و ارم در حال انجام است و معلوم شده كه حريم مشخص شده براي ساخت و ساز در اين شهرك ها از گسل شمال تبريز فراتر رفته و عملا پهنه گسيختگي هاي سطحي اين گسل در ميان و بخش هاي شمالي اين شهرك ها واقع مي شود. باتوجه به خطر گسيختگي مستقيم در شهر تبريز و محدوده شهر تبريز و اثرهاي حوزه نزديك گسل در صورت وقوع زمين لرزه اي به بزرگي حدود 5/6 ريشتر با بيشتر، تلفات و خسارات فراواني در تبريز پيش بيني مي شود، نظر به اهميت شهر تبريز در شمال باختري ايران، سابقه لرزه خيزي، وجود نهشته هاي مارني - رسي و پتانسيل وقوع زمين لغزش، ساخت و ساز بر رو و در نزديكي پهنه گسل شمال تبريز (در فاصله حدود 2 كيلومتري از محور پهنه گسله) بايد ممنوع و از گسترش ساخت و ساز موجود هرچه سريعتر جلوگيري گردد.
توسعه فيزيكي شهرها و يا تخريب فضاهاي سبز و باغات داخل شهر و به تبع آن تخريب مراتع و زمين هاي كشاورزي و يا شيوه هاي قانوني طبق مصوبه هاي كميسيون هاي گوناگون امري است كه مشاهده آن به صورت روزمره همواره مقدور مي باشد و به سبب تكرار آن، حساسيت مردم را در تخريب فضاهاي سبز و باغات برنمي انگيزد. اما صدور مجوز و طراحي شهرك هايي در مناطق بالقوه خطرناك باتوجه به وقوع زلزله بسيار در ارمنستان، تركيه، بم، كرمان و پاكستان قابل چشم پوشي نيست.
اقداماتي كه هرگز متوقف نشده است و هر روز شاهد بسط و توسعه آن از سوي بنگاه هاي اقتصادي دولتي يا غيردولتي قدرتمند در اين منطقه از شهر تبريز، هستيم، به نحوي كه حتي فضاهاي سبز پيش بيني شده در اين مناطق نيز تبديل به واحدهاي مسكوني مي گردند. دكتر مهدي زارع در پژوهشنامه زلزله شناسي و مهندسي زلزله، تابستان و پاييز سال 80 مي نويسد: در فاز يك شهرك باغميشه نيز ساختمانهاي بلند و برج بر روي پهنه گسله در حال احداث مي باشد.
علاوه بر احتمال گسيختگي مستقيم بر اثر گسلش و در نتيجه تخريب ساختمان بر اثر گسلش مستقيم، وقوع جهت پذيري در صفحه گسيختگي و حمله گسيختگي به سمت شهر تبريز با توجه به نزديكي به پهنه گسيختگي در راستاي گسل شمالي تبريز محتمل است.
اثر خرابيها نه تنها در ساختمان هاي كوتاه بلكه در ساختمان هاي بلند وجود دارد. سكوت هرگز در اين موارد مصلحت نيست حتي سكوت مصلحت آميز! توسعه شهر از سمت شمال و بر روي پهنه گسله بايد هر چه سريعتر متوقف گردد و آنانكه مشوق چنين طرح هايي هستند، بايد دلايل خود را به مردم بنمايانند و پاسخ گوي عملكرد خود باشند.
مراتع و زمين هاي شمال تبريز تنها مي توانند به عنوان محلي براي توسعه فضاي سبز و باغات براي شهر باشند، نه محلي براي در معرض خطر قرار دادن امنيت جان و مال مردم و ساختن خانه هايي بر شن!
|
|
نگاه دوم
ضرورت توسعه مترو
|
|
گروه شهري- اسدالله افلاكي: حل معضل ترافيك تهران در گروي ايجاد شبكه منسجم حمل و نقلي است كه در آن مترو و ناوگان اتوبوسراني تمام نقاط شهر را پوشش دهند.
دكتر امير كاووسي، استاد دانشگاه تربيت مدرس، در گفت وگو با همشهري افزود: سالهاست كه كلان شهرهاي جهان به اين نتيجه رسيده اند كه تنها راه جابجايي مسافران درون شهري، استفاده از شبكه متروست تا آنجا كه سابقه فعاليت مترو در شهرهايي نظير لندن، پاريس و فرانكفورت به زمان جنگ جهاني و پيش از آن باز مي گردد. براين اساس چگونه مي توان تصور كرد كلان شهر تهران با قريب به ده ميليون جمعيت فاقد شبكه منسجم حمل و نقل بويژه مترو باشد.
وي با اشاره به اينكه مشكل جابجايي مسافر در تهران با راه اندازي چند خط منفرد مترو امكان پذير نيست، تصريح كرد: مترو در صورتي پاسخگوست كه با سرمايه گذاري اساسي نخست تمام خطوط پيش بيني شده آن راه اندازي شود، سپس همچون ساير كلان شهرها، در كنار اين خطوط خط رينگي كه دورتا دور تهران را پوشش دهد احداث شود به طوري كه هر شهروندي در هر نقطه از شهر با طي مسافتي كوتاه بتواند به مترو دسترسي داشته باشد و از آنجا به هر نقطه از شهر سفر كند. اين در حالي است كه امروز تنها نقطه اي كه براي عوض كردن دو خط مترو وجود دارد ايستگاه امام خميني(ره) است و از همين رو، همواره با ازدحام مسافر در اين ايستگاه مواجهيم.
اين استاد دانشگاه با تاكيد بر اين كه تنها ايجاد يك شبكه منسجم حمل و نقل مي تواند گره از معضلات ترافيكي تهران بگشايد، مي گويد: با توجه به شرايط و موقعيت معابر و شريانهاي درون شهري، ضروري است مسئولان توسعه وگسترش مترو را در اولويت قرار داده و همزمان با آن ناوگان اتوبوسراني را تقويت كنند.
كاووسي خاطرنشان كرد: در حال حاضر نبود سيستم جامع حمل و نقل سبب شده شهروندان از خودروهاي شخصي استفاده كنند كه اين روند از يك سو به معضلات ترافيكي دامن زده و از سوي ديگر باعث افزايش مصرف سوخت شده است تا حدي كه امسال دو و نيم ميليارد دلار به وارادت بنزين اختصاص يافته است با اين همه همواره با صف هاي طولاني خودرو در جايگاه هاي عرضه سوخت مواجهيم.
|
|
كاوش قلعه كنگلو
گروه شهري گروهي از باستان شناسان، مردم شناسان و مرمت گران، قلعه كنگلو در منطقه سوادكوه را با هدف آگاهي از فضاهاي داخلي قلعه و شناخت كاربري فضاهاي موجود كاوش مي كنند.
سامان سورتيجي، سرپرست اين فصل از كاوش است كه از نيمه دوم آبان ماه به مدت دو ماه آغاز مي شود.
بنا بر اين گزارش، تا كنون كاوش هاي باستان شناسي اين منطقه به عمليات گمانه زني مسير دسترسي به قلعه كنگلو، محوطه باستاني سد البرز-لفور و اميركلاي سوادكوه بوده است. سرپرست كاوش هاي باستان شناسي قلعه كنگلو گفت: تيم باستان شناسي در اين فصل كاوش در نظر دارد براي جلوگيري از آسيب هاي ناشي از پيامدهاي طبيعي و تعرضات انساني ضمن كاوش هاي باستاني با ترسيم نقشه هاي دقيق، ثبت سه بعدي، كالبد شكافي عناصر مكشوفه در منطقه به حفاظت موقت از آثار كشف شده بپردازد. سورتيجي در خصوص مطالعات پيشين خود در كنگلو و قدمت بناي مورد نظر گفت: نتيجه يك فصل عمليات گمانه زني در مسير دستيابي قلعه منجر به كشف آثار ارزشمندي از سلسله ساساني شد كه انتساب اين بناي باستاني را به دوره ساساني و نوع كاربري آن را از ديدگاه نظامي يا مذهبي محرز مي كند.
|
|
توسعه ناپايدار منابع كشور را
هدر مي دهد
ايلنا: توسعه صنعتي بدون عنايت به محيط زيست منابع كشور را هدر مي ژدهد.
دكتر محمدباقر نبوي، مديركل محيط زيست دريايي سازمان حفاظت محيط زيست، ضمن بيان اين مطلب افزود: ايران بايد در سواحل كنترل بيشتري در خصوص مسائل زيست محيطي داشته باشد، به نحوي كه تلاش كند تعامل ميان محيط زيست، توسعه و صنعت را تعريف كرده و در راستاي آن حركت كند، چرا كه تنها در اين صورت،توسعه پايدار خواهد بود.
وي گفت: توسعه اقتصادي بدون توجه به محيط زيست مطلوب نيست، چرا كه اگر با توسعه صنايع محيط زيست از بين رود، بايد دو برابر درآمد حاصل از آن را صرف ترميم محيط زيست كشور كنيم.
به گفته نبوي، مسئولان بخش صنعت كشور بايد به اين موضوع عنايت كافي داشته باشند و جزو هزينه ژهاي فعاليت ژهاي صنعتي خود درصدي را نيز براي محيط زيست و اعمال استانداردهاي زيست محيطي در نظر گيرند.وي تصريح كرد: صنعت و محيط زيست نبايد فداي يكديگر شوند، بنابراين بايد رشد هر دو مورد در برنامه ژهاي كلان مملكت مورد توجه قرار گيرند.
|