يكشنبه ۱۲ آذر ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره۴۱۴۸ - Dec 3, 2006
آسيب شناسي سينماي ايران ژانرهاي گمشده (6)
فيلم انيميشن؛ حكايت به روز قصه هاي قديمي
سعيد مستغاثي
قصه هاي بازار
004248.jpg
سخن تازه اي نيست كه امروزه در سينماي پيشرفته جهان، فيلم انيميشن از پرمخاطب ترين انواع سينما به شمار مي آيد. اگر چه پس از دهه هاي 40 تا 60 و آن سال هاي طلايي انيميشن، دو دهه اي اين گونه پرطرفدار، افول چشمگيري داشت و خصوصاً با ميدان آمدن موج نو در اروپا و سپس رسيدن پس لرزه هاي آن به آمريكا، نوعي انيميشن انتزاعي باب شد كه مي خواست جاي كارتون هاي بلند سينمايي مثل سفيدبرفي و سيندرلا و پيتر پن و.... را بگيرد و به هر موضوعي اعم از تاريخي و سياسي و سوژه هاي روشنفكري باب روز چنگ مي انداخت. اما از اواخر دهه 80 و اوايل دهه 90، مجدداً با كارتون هايي مانند: پري دريايي و ديو و دلبر و علاءالدين ، انيميشن بلند سينمايي با قدرت به عرصه بازگشت و اين بار علاوه بر كمپاني هاي كهنه كاري همچون ديزني و برادران وارنر، استوديوهاي جديد مثل پيكسار و دريم وركس وارد ميدان گرديدند و با آثاري مانند داستان اسباب بازي و شرك تحولات اساسي در اين گونه بوجود آوردند. از همين رو حتي پاي توليدكنندگان قديمي اين نوع فيلم مانند: استوديو آردمن هم به ميان كشيده شد تا نوع انيميشن خميري و ماجراهاي والاس و سگ باوفايش گروميت هم به ورطه سينماي تجارت بيفتد و پرفروش هايي مثل فرار مرغي و نفرين خرگوش نما را توليد نموده و حتي اسكار بهترين انيميشن (كه به دليل رونق دوباره و پرفروغ اين ژانر به مجموعه جوايز آكادمي علوم و هنرهاي سينمايي آمريكا اضافه شد) را از آن خود كنند.
وضعيت توفيق فيلم انيميشن در سينماي امروز دنيا آنچنان است كه در حال حاضر فيلم كارتون  شرك بالاتر از بسياري از فيلم هاي مدعي، عنوان دومين فيلم پرفروش تاريخ سينما را به خود اختصاص داده و كمتر هفته اي است كه يك فيلم انيميشن تازه توليد شده در ليست پرفروش هاي هفته قرار نگيرد. انيميشن هايي كه اين روزها سريعاً دوبله شده و از طريق شبكه نيمه رسمي ويدئويي كشور در دسترس علاقه مندان داخل كشور قرار مي گيرند!اما كارنامه سينماي ايران در زمينه توليد انيميشن چه نمره هايي را نشان مي دهد؟
پشتوانه طولاني سينماي انيميشن ايران
اين در حالي است كه نخستين فيلم انيميشن ايراني حدود 40 سال قبل توسط اسفنديار احمديه ساخته شده و اين سابقه طولاني كه پس از آن نيز با انيميشن هاي قابل توجهي تداوم يافته، پشتوانه كمي براي يك سينماي پويا نيست. اين در حالي است كه بيش از 40 سال است در اين كشور، جشنواره كودكان و نوجوانان برگزار مي شود (از سال 1344). اين در حالي است كه با همين سابقه تاريخي، موسسه اي به نام كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان با هدف اصلي سرگرمي و پركردن اوقات فراغت كودكان و نوجوانان مشغول به كار است و هميشه از عمده ترين مراكز توليد فيلم انيميشن و حمايت از ساخت آن به شمار آمده است.
اما حاصل كار به جز تعدادي انيميشن هاي كوتاه (اگر چه استادانه در نوع خود) كه هيچگاه به نمايش عمومي درنيامدند و اساساً ظرفيت اكران عمومي را نيز دارا نبودند (زيرا اصلاً براي چنين هدفي يعني همان سرگرمي و پركردن اوقات فراغت كودكان ساخته نشدند) چه بوده است؟
بله، فقط در حد دو يا سه تجربه ناموفق: قصه هاي بازار ساخته بسيار ارزشمند عبدالله عليمراد (كه زحمت و رنج فراواني هزينه اش شد ولي به دليل دارا نبودن جذابيت هاي تصويري از توفيق عمومي بازماند)، خورشيد مصر (ساخته بهروز يغماييان كه آن هم دچار معضل فيلم عليمراد شد) و جمشيد و خورشيد (كه هنوز اكران عمومي نيافته است). همين! اما چرا كارنامه سينماي صد ساله ايران با سابقه 40 سال انيميشن سازي اين چنين ضعيف و كم مايه است؟
كمبود امكانات يا قصه هاي پركشش؟
پاسخ معمول در برابر اين سؤال همواره اين بوده كه انيميشن بلند سينمايي فرصت و زمان و امكانات و در نتيجه سرمايه هنگفتي را مي طلبد كه تنها از عهده سينماي هاليوود برمي آيد و بس. اما واقعيت به جز اين به نظر مي رسد. نكته جالب اين جاست كه حتي اگر انيميشن ها و كارتون هاي آمريكايي و هاليوودي را كنار بگذاريم (به علت سرمايه هاي كلاني كه بابت توليدشان هزينه مي شود) براساس اطلاعات موجود، بسياري كشورها هستند كه در كار ساخت انيميشن بلند كودكانه موفق بوده اند، در حالي كه نه سرمايه و امكانات هاليوود را داشته اند و نه هنرمندان متبحر آن چناني. حتي بعضي از اين كشورها نسبت به سينماي ايران، توليد فيلم بسيار كمتري دارند، اما فيلم هاي انيميشن بلند توليد كرده اند كه در اكران هم موفق بوده است. همچون كشورهاي نروژ، بلژيك، فنلاند، سوئد، سنگاپور، اسپانيا، كوبا، برزيل، ايتاليا و... انيميشن بلند ساخته و آنها را حتي در كشورهاي ديگر به اكران عمومي درآورده اند. شواهد امر حاكي از آن است كه براي ساخت اين انيميشن ها، سرمايه و امكانات آنچناني صرف نشده است. نمونه هاي بسياري از اين فيلم هاي انيميشن را در همين جشنواره كودكان و نوجوانان خودمان به تماشا نشسته ايم كه اتفاقاً بسيار هم جذاب و ديدني بوده اند. چرا در ايران و سينماي ايران با آن سابقه تاريخي ساخت انيميشن و تجارب ارزشمند، چنين اتفاقي نمي افتد؟ برخي معتقدند كه اين مشكل به محتواي قصه هاي ما برمي گردد كه كسي رغبت به ساخت فيلم انيميشن بلند سينمايي براساس آنها پيدا نمي كند. اين در حالي است كه يكي از خصوصيات انيميشن پرمخاطب، قصه هاي جذاب و پركشش است. اما اگر بخواهيم در سينماي ايران با تكيه بر ادبيات و قصه هاي خودي، چنين انيميشن هايي بسازيم، آيا  امكان پذير است؟ يعني چنين قابليت و توانايي در قصه ها و افسانه هاي ما براي تبديل شدن به انميشين جذاب وجود دارد؟ انيماتورهاي باسابقه اي كه خود ساخت فيلم انيميشن بلند را تجربه كرده اند همچون عبدالله عليمراد بر اين باورند كه چون ارزش ادبيات ايران بيشتر به كلام و گفتار است، وقتي كه به انيميشن ترجمه و تصوير مي شود، آن وجهه اوليه و غنايي خودش را از دست مي دهد. در اينجا هنرمند توانايي را مي طلبد كه آن وجهه را بتواند حفظ كند و با وفاداري به اصل قصه ها، برگردان تصويري را انجام بدهد. يعني كلام را به تصوير تبديل كند در عين حال كه در آن تصوير، قدرت كلام مذكور باقي بماند. به نظر عليمراد اين قابليت، كمتر در ميان انيماتورهاي ما به چشم مي خورد. چرا كه اين انيماتورها، اغلب به صورت رئال كار مي كنند و كمتر سراغ ادبيات و قصه مي روند. در واقع اين يكي از مشكلات ما محسوب مي شود كه ادبيات ارزشمند ايران بيشتر به كلام وابسته است و ترجمه كلام به تصوير، معناي خود را از دست مي دهد.
عليمراد معتقد است كه از همين رو انيميشن هايي مثل قصه هاي بازار عليرغم تمامي ظرفيت ها و ساختار قوي نمي توانند مخاطب اصلي خود يعني كودكان را جذب كنند.
بي توجهي به خواسته هاي كودك امروز
اما به نظر مي آيد كه عدم جذابيت اين گونه فضاها و قصه ها، نه به دليل عدم توانايي انيماتورهاي ما در ساخت فيلم انيميشن بلند سينمايي است و نه از جهت ظرفيت نداشتن قصه ها. بلكه در واقع به روز نشدن اين قصه ها با فضاي امروز و ذهنيت كودك امروز است كه آنها را از جذابيت لازم بي بهره مي سازد. اين به روز نشدن، هم در بعد ساختاري و هم محتوايي اتفاق مي افتد. واقعيت اين است كه كودك امروز ديگر نه تنها از جادوگر سياه دل سفيد برفي و هفت كوتوله نمي ترسد (آنچنانكه كودك 60 - 70 سال پيش به اندازه اي مي ترسيد كه بنا بر روايت روزنامه ها و مطبوعات آن زمان، در همان آمريكا هنگام تماشاي اين كارتون، صندلي هاي سينما را خيس مي كردند!!) بلكه اصلاً با دنياي جادوگران و ديوها و غول ها و هر آنچه موجود خبيث كه فكر كنيد در امثال هري پاتر و كمپاني هيولاها و ارباب حلقه ها  زندگي مي كند. با يك نگاه به انيميشن هاي موفق روز دنيا متوجه مي شويم كه اغلب آنها، در محور اصلي خود همان قصه هاي قديمي و سنتي را حفظ كرده ولي با ذهنيت كودك امروز هماهنگ شده اند. ذهنيتي كه برآيند پيشرفت و اتفاقات اجتماعي- علمي و فرهنگي امروز دنياست. في المثل شرك همان قصه هميشگي پرياني است كه رنگ و لعاب تازه اي پيدا كرده و يا در جست وجوي نمو همان قصه پينوكيو است... به اين مفهوم كه در حالي كه هسته اصلي قصه همان است، كاراكترها عوض مي شوند و فضاها به روز مي شود. پيترين  بارها و بارها بازسازي مي شود، همين طور سيندرلا و جزيره گنج مي شود سياره گنج ... اصلاً زمان، زمان بازسازي هاست كه از قضا فوق العاده هم از اين بازسازي هاي به روز شده استقبال مي شود. اما به نظر مي آيد كه بر روي قصه ها و ادبيات كهن ما اين كار انجام نشده و بر حفظ همان قالب هاي قديمي تاكيد خاصي به چشم مي خورد. همين موجب گرديده كه بچه هاي ما نسبت به ادبيات كهن غرب احساس نزديكي بيشتري بكنند! و در مقابل از ادبيات ايران ببرند. (نگاه كنيد تمايل غريب بچه هاي ما به رويدادي همچون كريسمس كه در كارتون هاي آمريكايي با جذاب ترين لحن تبليغ مي شود در مقابل نوروز كه متاسفانه اصلاً در فيلم ها و انيميشن هاي ما مورد اعتنا قرار نمي گيرد!!)
اين مي تواند نشانگر مسامحه اهل هنر ما نسبت به فرهنگ ايران باشد كه بسيار پر و پيمان تر از فرهنگ غرب است. ما به راحتي اجازه داده ايم فرهنگ داستاني آنها در يك جو در و پيكر، ذهن كودكان ما را محاصره و تسخير كند به طوري كه مجال روايت قصه خودمان را پيدا نكنيم. محاصره اي همه جانبه اتفاق افتاده است از سوي بازي هاي كامپيوتري، كارتون هاي تلويزيون و سي دي هايي كه اين روزها بسيار رايج است و از نان شب بيشتر و راحت تر در دسترس كودكان قرار مي گيرد، همه و همه اين محاصره را دامن مي زند. در حالي كه ما هم مي توانيم بر اساس افسانه ها و اسطوره هاي خودمان كه كم نيستند، بازي ها و فيلم ها و سي دي هاي خودمان را داشته باشيم. اگر اين ميلياردها توماني كه صرف تهيه و تكثير و خريد و فروش اين سي دي ها مي شود، صرف تهيه بازي ها و فيلم هاي ايراني منطبق با فرهنگ و آداب و سنن ما مي گرديد، ديگر اين گونه، كودكان مان مسحور و شيفته امثال هري پاتر و شرك  و مانند آن نبودند. توجه داشته باشيم كه بچه هاي امروز با اين گستردگي اينترنت و ماهواره و كامپيوتر پر توقع شده و نمي شود ديگر با همچون قصه هاي ننه نقلي و نخودي سرشان كلاه گذاشت.

نگاه
مسأله جذابيت
گروه ادب و هنر- سالها پيش يك تهيه كننده سينما در مصاحبه اي گفت: هيچ آدم عاقلي سرمايه اش را صرف فيلم انيميشن نمي كند. چون هم هزينه و وقت زيادي مي گيرد و هم نهايتا كمتر سينماداري است كه رضايت به اكران آن بدهد.
معضلي كه اين تهيه كننده به آن اشاره مي كرد، همواره وجود داشته است. از همان ابتدا فيلم انيميشن با حمايت مستقيم دولت شكل گرفت و بعد از آن هم در اغلب اوقات اين نهادهاي متصل به دولت بودند كه متولي توليد فيلم انيميشن مي شدند.
با چنين پشتوانه اي انيماتور ايراني چون با سرمايه تضمين شده دولتي سر و كار داشت بيشتر به بيان دلمشغولي هاي خود مي پرداخت تا اينكه در صدد جلب رضايت مخاطب برآيد. كودكان به عنوان مهمترين مخاطبان فيلم انيميشن، از همان ابتدا در اينجا ناديده گرفته شدند.
به همين خاطر در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، انيميشن هايي ساخته شد كه هدفشان فقط كسب جايزه از جشنواره هاي خارجي بود.
سينماي انيميشن ايران با رويكردي كاملا نخبه گرايانه شكل گرفت و هويت يافت. حاصل كار هم آثاري بود كه به لحاظ ساختار سينمايي درخشان بودند ولي مخاطب كودك را به خود جذب نمي كردند.
در اين سالها، انيميشن هايي با هدف رونق دوباره اينگونه سينمايي، مقابل دوربين رفتند. فيلم هايي كه البته در نهايت به همان دلايلي كه در ابتداي اين يادداشت آمد، امكان اكران درسينماها را نيافتند.
سينماي انيميشن ايران اگر مي خواهد از بن بستي كه دچارش شده خلاصي بيابد، بايد تكليفش را با خيلي چيزها روشن كند. بحران مخاطب در حالي به عنوان جدي ترين مشكل سينماي انيميشن مطرح مي شود كه انيميشن هاي خارجي در تيتراژهاي رويايي به صورت زيرزميني منتشر و مورد استقبال قرار مي گيرند.
فقدان جذابيت در غالب انيميشن هاي ايراني را در كنار كارتون هاي تماشايي  هاليوودي بگذاريد تا به مخاطب حق بدهيد كه علاقه اي به ديدن محصولات داخلي نشان ندهد. هرگاه به اين مسأله توجه شد آن وقت مي توان پاي بودجه و امكانات را هم وسط كشيد. وگرنه مثل چند تجربه ناكام اين سالها، با صرف بودجه هاي كلان هم نمي شود مشكل پايه اي و اساسي عدم جذابيت را مرتفع كرد.
گام اول را هم بايد در مرحله نگارش فيلمنامه برداشت. فيلمنامه انيميشن كه مبتني بر قصه هاي اصيل ايراني باشد و با رعايت اصول درام پردازي نوشته شود.

شهر تماشا
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
سلامت
شهري
علمي فرهنگي
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |