پوزيسيون به اپوزيسيون تعهد
شوند رئيسجمهور نبايد كه همه
6_ نامشروع رابطه
حقوقي يادداشت
پوزيسيون به اپوزيسيون تعهد
كانديداهاي ميان از خاتمي انتخاب و جمهوري رياست انتخابات در كردستان بالاي مشاركت
ساخت عميق شكافي دچار را اپوزيسيون نيروهاي سياسي آرايش نظام حمايت مورد
!است داس و چكش سمپاتهاي كردن درو آماده داس و چكش ايدئولوگ ايدئولوژي يك سراب در
رستگار شهرام
نظامي ارشد مقام اين.بود نظامي ارشد فرماندهان از يكي ميزبان كردستان استان گذشته هفته
گروهك و دموكرات منحله حزب رهبران داد خبر سنندج در كشور رسمي خبرگزاري با گفتوگويي در
.ندهند انجام اسلامي جمهوري عليه نظامي عمليات هيچگونه كه دادهاند رسمي تعهدنامه كومله
ارشدترين سوي از باشد نظام شده طبقهبندي اخبار جزء ميتوانست كه خبر اين انتشار
چنين بيان شرايطي چنين در كه برد فرو فكر اين به را تحليلگران پاسداران سپاه فرمانده
را موضوع اين ناظران اعتقاد به باشد؟ ميتواند انفعالاتي و فعل چه از ناشي موضوعي
واكنش به نسبت اسلامي جمهوري امنيتي مقامات نگراني نخست كرد تحليل زاويه دو از ميتوان
دارد امكان لحظه هر و ميبرند سر به عراق در شبهنظامي قالب در كه نظام مخالف نيروهاي
نگراني سپس و نمايند كشور متوجه را تعارضاتي خطر احساس و عراق به آمريكا حمله صورت در
روبهسمت و ديده نابودي آستانه در را خويش موجوديت كه عراق خاك در مقيم مخالف گروههاي
كه طيفي دو گفت بايد صورت دو هر دربرآمدهاند كشور بر حاكم نظام با مصالحه و مذاكره
به بايد ناگزير كه گرفتهاند قرار شرايطي در اكنون بودند ، ناراضي يكديگر وجود از همواره
و ميشوند محسوب مرده گروهها اين صفوي رحيم سرلشگر نظر از گرچه.كنند اعتماد يكديگر
محدوده كه كومله و دموكرات نظير احزابي معتقدند نيز ناظران برخي.ندارند پايگاهي
ساختار و قدمت لحاظ به گرچه ميشود شامل را خاص قومي منطقه يك آنها فعاليتهاي
سطح در حتي اجتماعي و سياسي تاثيرگذاري ميزان نظر از اما دارند توجهي قابل ويژگيهاي
از پيش ويژه به كردستان در اجتماعي رويكرد اين نيستند ، موثر چندان كشور كردنشين جامعه
بسيار ميدادند ، پوشش را خويش سياسي اهداف صرف نظامي رويكرد با احزاب اين كه خرداد دوم
نسبت به كردستان مردم مشاركت بالاي درصد و خرداد دوم انتخاباتي نتايج اما بود محسوس
ميكونوس ، ماجراي آستانه در كه احزابي.ساخت غافلگير را موصوف احزاب كشور نقاط ساير
اين از بهرهبرداري براي را گستردهاي تبليغاتي مانور و كردند ملاحظهاي قابل استفاده
حزب ارشد رهبران را ميكونوس سناريوي اول نقش آنكه ويژه به.ميدادند انجام ماجرا
اين در ايراني مقامات برخي كه بود شده مدعي آلماني دادگاه يك و ميكردند بازي دموكرات
از را خويش سفراي دادگاه اين راي استناد به نيز اروپا اتحاديه و داشتهاند دخالت ماجرا
خرداد دوم اما.بود جذاب وضعيتي كرد دموكراتهاي براي شرايط چنين.بود فراخوانده تهران
و جمهوري رياست انتخابات در كردستان بالاي مشاركت.زد رقم ديگر گونهاي به را سرنوشت
را اپوزيسيون نيروهاي سياسي آرايش نظام حمايت مورد كانديداهاي ميان از خاتمي انتخاب
آمده وجود به شرايط از تا كردند سعي اپوزيسيون نيروهاي از بخشي.ساخت عميق شكافي دچار
نيز هوادارانش و خاتمي آنكه ويژه به.سازند منطبق آن با را خود و كرده بهرهبرداري
به را برانداز مخالفان داشتند سعي و بودند سياسي اپوزيسيون به تازهاي رويكرد خواهان
دموكرات حزب درون در شرايطي چنين.كنند تبديل موافق به را قانوني مخالف و قانوني مخالف
.بود حاكم نيز
و نهاد زمين بر را سلاح ميبايست كه بودند معتقد دموكرات به وابسته جريانات از بخشي
حزب اين مركزي شوراي انتخابات در شدند موفق حتي افراد اينآورد سياسي فعاليت روبه
شاخه بيشتر كه كومله به وابسته جريانات اما آورند دست به را حزب رهبري و شوند پيروز
در رويكرد تغيير اين.داشتند تاكيد نظامي مبارزه بر همچنان ميشود محسوب دموكرات نظامي
انتشار با دموكرات حزب و گرفت خود به عيني نماد شوراها انتخابات دوره نخستين آستانه
همين در.شد ششم مجلس انتخابات سپس و انتخابات اين در مردم مشاركت خواستار بيانيهاي
نيست روشن هنوز اما شود گفتوگو وارد كشور مقامات با تا كرد پيشنهاد دموكرات حزب راستا
نظام بر دموكرات حزب نوين رويكرد !خير؟ يا گرديد ارائه پاسخ پيشنهاد اين به آيا كه
با اما يافت ، ادامه ششم مجلس انتخابات تا اپوزيسيون گروههاي ساير همچون اسلامي جمهوري
خويش رويكرد اپوزيسيون گروههاي ساير همچون نيز دموكراتها و گرديد مختومه حجاريان ترور
سلاح برداشتن از ديگر اما.بازگشتند سابق مشي به و گرفتند پس را خاتمي دولت و نظام به
به جديد بينالمللي شرايط و آمده وجود به وضعيت به توجه با نيز آنها شايدنبود خبري
خشونتورزي و نظاميگري از پرهيز و تبليغاتي و سياسي راهكارهاي كه رسيدهاند نتيجه اين
امنيتي مقامات به تعهد ارائه نظر اين از.است سياسي اهداف به نيل براي سادهتري راهحل
نخواهد نظام متوجه را نصيبي اما كرد خواهد ايجاد امني حاشيه آنها براي اسلامي جمهوري
ايران سياسي اوضاع و زمانه جبر كه دموكرات نظير گروههايي از تعهد كسب درواقع.ساخت
غلاف از را انديشه و زبان و بسپارند غلاف به را سلاح كه رسانده نتيجه اين به را آنها
امنيتي تعهدنامه اين پس در آنكه مگر.نيست برخوردار خاصي منفعت و خاصيت از آورند بيرون
.باشد گرفته صورت سياسي نگرش تعيين نوعي
شوند رئيسجمهور نبايد كه همه
قراگوزلو محمد
و تمام حضور خرداد ، دوم هجدهگانه ائتلاف در گردآمده تشكلهاي برخي ويژگيهاي از يكي
عمومي عرصههاي از شدن محو حد در _ طولاني غيبت و انتخابات عرصه در هنگام پيش و كمال
بارز نمونه "سازندگي كارگزاران" به موسوم تشكل.است بعدي انتخابات تا _ اجتماعي سياسي
آستانه از نافشان بند كه سازندگي كارگزاران.است فوق جريان عيار تمام مصداق و مدعا اين
سنتي راست جبهه در اجتنابناپذير انشعابي مولود است شده بريده پنجم مجلس انتخابات
قطبي يخهاي انتخابات ، گرم فصل هنگام به فقط خود تولد زمان و زمينه تبع به كه ميباشند
اعتبار بدين.ميشوند سياسي بدهبستانهاي "بازار" وارد و ميشكنند را خود زمستاني خواب
كارگزاران (جمهوري رياست دوره هشتمين) خرداد 80 انتخابات 18 از بعد كه نيست عجيب چندان
حضور -) كلشان دبير پيرامون شايعه چند بروز حتي و رفتند فرو فراموشي محاق به ديگر بار
مصاحبه حال اين بانراند پيش به خانه يك حتي را آنان مهرههاي از يك هيچ (_ كانادا در
در گروه اين دفاتر شدن فعال پيرامون شواهد بعضي ظهور و كارگزاران ارشد عضو يك
سازوكارهاي ميدان در جديد ارادهاي بيانگر تداوم و پيگيري صورت در ميتواند شهرستانها
و است خورده رقم مطبوعاتي مصاحبه يك در سناريو استارت ظاهر حسبشود تلقي ايران سياسي
جنگ و متحده ايالات و ايران روابط درباره ديگري نكات جمهوري رياست انتخابات موضوع جز به
مصاحبه طرف كه (جنگ) سوم موضوع داخل سياسي محافل دراست شده مطرح نيز عراق و ايران
از "برادركشي" حد در تفسيري آن ، شدن ايدئولوژيك از انتقاد با است كرده سعي (مهاجراني)
اقتدارگرا جناح سوي از ديگر موضوع دو از بيش دهد ، ارائه عراق و ايران دولت دو ميان نزاع
كارگزاران معنوي پدر از صراحت به رسانههايشان در حتي آنان.است شده نكوهش و مذموم
در مهاجراني به هتاكي جز به آنان.بنشاند خود جاي سر تشر با را فرزند اين كه خواستند
يك ترتيب نمازجمعه ، تريبونهاي در غيربهداشتي ادبيات از استفاده و مطبوعات و رسانهها
نيروهاي هنگام به دخالت اگر و دادند تمدنها گفتوگوي بينالمللي مركز مقابل در را تجمع
.ميشد كشيده نيز خشونت به كار بسا چه نبود انتظامي
انجام از پيش _ مهاجراني مانند فردي براي غليظي و تند موضعگيريهاي چنين پيشبيني
در "انصار" حضور براي مهاجراني شدند مدعي برخي كه چنان.نبود دشوار چندان _ مصاحبه
به شدن وارد از صرفنظر بود كرده سبز را چراغ و فرستاده دعوتنامه لواساني ، خيابان
ظرفيت اندازه و سطح از بيرون تحملش نادرست يا درست كه عراق و ايران جنگ از لايههايي
در پيشتر كه نيز نكته اين _ بدبينانه منظري از _ شايد است ، "ارزشي" به موسوم اقشار
!نباشد بلاوجه چندان است آمده "انصار" سابق اعضاي از يكي "اعترافات نوار"
يك با فعلا) جمهوري رياست دوره نهمين انتخابات زودرس آغاز با ظاهرا ديگر سوي از
جمله از.كردهاند روشن را نامريي توپخانهاي كارگزاران طيف به نزديك رسانههاي (نامزد
درد به فقط كه تصويري _ مهاجراني شيك اتاق از زيبا تصوير يك چاپ با همشهري ، ضميمه
مطلبي _ ميخورد تسامح اهل و اديب تاريخدان ، متفكر ، جمهور رئيس يك انتخاباتي پوسترهاي
يادآور بيشتر كه عنوان اين.است سپرده چاپ دست به "پيگرد تحت" پرقشقرق عنوان ذيل را
كه كساني منفعل ذهن در سالها تا ميتواند است سوپراكشن و مافيايي پليسي ، فيلمهاي
اجازه.كند رسوب بدهند ، راي قضايي نظام "پيگرد تحت" ايضا و فراري افراد به ميخواهند
.كنيم مرور شد گفته اجمال به كه را چه آن ديگر زاويهاي از بار اين و ديگر بار يك بدهيد
تدوين آسيابها از آبها افتادن و مصاحبه آن سردشدن از پس كه نوشته اين كه اميد بدين
فضاي شفافسازي و تصريح به باشد جرياني يا فرد منكر يا مدافع كه آن از پيش است ، شده
.كند كمك كشور سياسي
تشابه از و فرموده لبيك شتابان نشده صادر هنوز كه فراخواني به گفتوگو ، مركز رئيس جناب
كتابخانه يكيباشد جمهوري رياست مردان پرتاب سكوي ميتواند كه است گفته سخن مركزي دو
چهارم طبقه ديگري و كشيد سياست ناهموار زمين به انديشه و فرهنگ عرصه از را خاتمي كه ملي
ميان هنوز تمدنها گفتوگوي جستوجوي در كه (فرمانيه) لواساني خيابان شيشهاي ساختمان
البته و مثبت پاسخ باري.است مانده بلاتكليف "حال نقد" و "شيرين قصه شرح" گذشتهها شرح
تمدنها گفتوگوي مركز آيا":بود پرسيده وي از كه خبرنگاري به مهاجراني زودهنگام بسيار
.شود تلقي عجيب چندان نبايد "داشت؟ خواهد را (خاتمي براي) ملي كتابخانه حكم شما براي
جمهوري رياست انتخابات دوره هشتمين رقابتهاي گاه پيش آغاز حساب به را پاسخ اين ميتوان
اين و است شده آغاز مصاحبه همان فرداي از انتخابات نام ثبت كه كرد فرض ميتوان.گذاشت
رياست هفتم انتخابات در كه افرادي برابر دهها _ مانده باقي زياد فرصت به توجه با _ بار
صف كشور وزارت انتخابات ستاد درهاي پشت دست به شناسنامه ;بودند كرده ثبتنام جمهوري
طور همان.كرد نخواهد حيرت دچار را كسي طنزآميز فرضيه اين تحقق ما كشور در.كشيدهاند
دچار را كس هيچ پيش اندي و سال يك جمهوري رياست داوطلب نفر سيصد به نزديك نام ثبت كه
بر تاكيد با ميتوانكرد تلقي نگهبان شوراي "تست" را حركت اين ميتوان.نكرد شگفتي
تشخيص مجمع رئيس اكنون هم از ،"هستم رفسنجاني هاشمي مديون را خود سياسي زندگي":عبارت
موضعگيري ، اين با ميتوانفراخواند فردا صلاحيت تاييد براي ميانجيگري به را مصلحت
نسنجيده احتمالي كانديداتوري به نسبت را اصلاحات بيرون و داخل مخالفان و موافقان ظرفيت
ميان در مهاجراني جناب با را نكته چند قضاوتي گونه هر بدن ميدهيم ترجيح ما اما...و
:بگذاريم
جناح كه را پتانسيلي حداكثر برنامههايش و خاتمي كه ميداند حتما مهاجراني - 1
.ميگذارد نمايش به است آن تحمل به قادر حاكميت اقتدارگراي
برانگيخته را اصلاحات خواه تماميت مخالفان نارضايتي سو يك از رويكرد حداكثر اين - 2
در بيشتري سرعت انتظار جمهوري رئيس از كه ايران مردم ناشكيبايي به ديگر سوي از و است
نارضايتي ، از فاكتور دو اين به مضافاست زده دامن دارند ، را خود اجتماعي مطالبات تحقق
سخن لايحهاي از آن گسترش براي و نيست راضي چندان وظايفش حدود و حيطه از نيز خاتمي شخص
اجرايي ضمانت برنامههايش پيشبرد در جمهوري رئيس تا رفته ، مجلس به عنقريب كه ميگويد
نگيرد ، قرار كملطفي مورد نگهبان شوراي سوي از هم اگر كه لايحهاي.باشد داشته كافي
قواعد و اصول رعايت و قانون برابر در تمكين به را اقتدارگرا كانونهاي بتواند است بعيد
خود مسيرهاي از يكي در حداقل خاتمي كه گفت ميتوان اعتبار بدين.سازد مجاب سياسي بازي
كرده گير ديگر طرف از راست جناح كارشكنيهاي و طرف يك از مردم روزافزون نيازهاي ميان
.است
سوداي هنوز دوستانش و مهاجراني كه شد جمهوري رياست انتخابات وارد شرايطي در خاتمي - 3
و شعارها.داشتند عيان جان سويداي در را هاشمي جمهوري رياست تمديد و اساسي قانون تغيير
به _ است مانده نامحقق آنها از متنابهي بخش كه - خرداد دوم مطلع در خاتمي برنامههاي
بوده كارگزارش دوستان و مهاجراني حال و گذشته ديدگاههاي از پيشروتر و راديكالتر مراتب
به متهم را او و بريدهاند وي از كه خاتمي آتشه دو هوادارن از كساني حال اين با.است
خاتمي حركت مردم از بسياري كه حالتي چنين در آيانيستند كم ميكنند كمكاري و انفعال
مهاجراني از ميدانند ، خود انتظارات حداقل از كندتر _ فردياش محبوبيت تمام با _ را
است؟ ساخته كاري
محمدخاتمي كه است دانسته درستي به سياسي صاحبنظران و فعالان همه بر نكته اين - 4
خرداد دوم انتخابات در خاتمي پيروزي.(آن مولد نه و).است خرداد دوم اجتماعي جنبش مولود
بازنمودشان و شرح البته كه است گرفته شكل مختلف فرايندهاي از مجموعهاي انطباق از 1376
كه خرداد 76 دوم خودجوش اجتماعي جنبش اگر ترتيب بدين.است مجمل اين حوصله از فراتر
وجود به ;بود ايران مردم مانده زمين بر و متراكم معوقه ، آرمانهاي و مطالبات بيانگر
در خاتمي كه وجودي بابود نشسته ملي كتابخانه كنج در كماكان اينك نيز خاتمي نميآمد ،
و _ است كشيده دوش به را اصلاحات اجتماعي سياسي جنبش بار از مهمي بخش كارآمد احزاب غياب
اما _ است رانده حاشيه به جمهوري رياست پست در را وي مسئوليتهاي از بعضي نيز امر همين
جنبشهاي اصولا نه و است خاتمي شخص به قائم نه اصلاحات كه پذيرفت بايد حال هر به
پلخانف گئوركي كه طور همان البته.باشند فرد به متكي ميتوانند اصلاحطلبانه اجتماعي
سادگي به "تاريخ در شخصيت نقش" از نميتوان است ، شده نشان خاطر خود مشهور رساله در نيز
از نظر صرف _ خاتمي از مردم استقبال كه گرديد يادآور ميتوان منظر همين از و گذشت
غياب در كه ضرورتي.است بوده تاريخي ضرورت يك از ناشي _ راست جناح فاحش و مكرر اشتباهات
امكانات همه به متكي اقتدارگراي جريان يك و ميكند عمل مدني نهادهاي و احزاب مطبوعات ،
به است لازم سان بدين.ميزند كنار را حكومتي مساعد فرصتهاي از بهرهمند و رسانهاي
بزنند ميانبر و نقب تمدنها گفتوگوي مركز و ملي كتابخانه ميان ميخواهند كه كساني
حتي و وي سابق كار محل به ربطي هيچ خرداد 76 دوم در خاتمي توفيق و حضور كه كنيم تاكيد
ميتوان راحتي به لحاظ بدين.است نداشته فرهنگ وزارت در درخشانش كارنامه و او اسبق منصب
مردمي فعال مشاركت و حضور چاشني از جمهوري رياست مسند به خاتمي پرش سكوي كه شد مدعي
ملي كتابخانه به كارشان نيز بار يك حتي آنان اتفاق به قريب اكثريت كه بود برخاسته
اگر !فرمانيه هواي و آب خوش خيابان در تمدنها گفتوگوي مركز به رسد چه است ، نيفتاده
سراغ نشاني آفريد را خرداد 76 دوم كه پرشوري جنبش چنان از حاضر حال در مهاجراني چه چنان
.برساند جمهوري رياست كاخ به را خود و شود سوار آن امواج از يكي بر بفرماييد دارد
بوده چه اعتماد خبرنگار به مثبت پاسخ از مهاجراني قلبي نيت كه نيست مشخص برنگارنده - 5
روزشمار نوبت در سال سه حداقل بايد نيز آينده سال سه حوادث مورد در قضاوت براي !است
موسوم حزب حاضر حال در.شوم يادآور مهاجراني جناب به را نكتهاي مايلم امانشست تاريخ
دوم ائتلاف عضو گانه هجده گروههاي و احزاب از يكي عنوان به "سازندگي كارگزاران" به
ميبرد سر به فراموشي محاق در حزب اين كل دبير.نيست برخوردار چنداني فعاليت از خرداد ،
رئيس مقام در حزب پايه بلند و موثر عضو يك.است اجتماعي سياسي فعاليت هرگونه فاقد و
وي مسلك هم آنان از بسياري اتفاقا كه _ شورا اعضاي كردن جور و جمع از تهران ، شهر شوراي
كارگزاران.تهران مردم و شهرداري مشكلات حل به رسد چه تا است ، مانده ناتوان _ هستند
سنتي راست از گسترده طيفي با را ششم و پنجم دولت بوروكرات و تكنوكرات چهرههاي از گروهي
كارگزاران اعضاي از يكي عنوان به مهاجراني.ميدهند تشكيل مشاركت جبهه به متمايل چپ تا
در كه است اين واقعيت.است گرفته قرار دوم گرايش به تمايل كمي با طيف دو اين فاصل حد در
مراتب به فرهنگي و اجتماعي اقتصادي ، سياسي ، توسعه حوزه در ايران مردم مطالبات حاضر حال
است ممكن ديگر سوي از.است شده مطرح كارگزاران سوي از چند يك است ديدگاههايي از فراتر
(هنر و فرهنگ نسبي بالندگي كلي طور به و) كتاب و مطبوعات تكثر و رونق به استناد با كساني
سابق وزير حساب به را مثبتي امتيازات ;خاتمي نخست كابينه در مهاجراني وزارت زمان در
مولود نه دستاوردها اين همه كه داشت توجه بايد اما.كنند واريز اسلامي ارشاد و فرهنگ
عمومي سپهر در كه است بوده جديدي افقهاي از ناشي بلكه يادشده ، وزارت در فرد يك فعاليت
قرار مقام آن در ديگري فرد هر مهاجراني جز به و بود شده باز ايران ملت اجتماعي حيات
كه سلبي ، نه مهاجراني همسويي كه گيرمنداشت تحولات آن با شدن همسو جز چارهاي ميگرفت
.است احترام قابل خود جاي در و بوده ايجابي كاملا
از است مردي باشد ، موفق و توانا مدير يك كه آن از پيش و بيش مهاجراني نگارنده عقيده به
گفتوگوي مركز در بيشتر انعطاف با ميتواند كه توانا است سخنوري.انديشه و فرهنگ اهالي
تاريخي ضرورت مهمترين كردن نهادينه راه در بلندي گامهاي و دراندازد نو طرحي تمدنها ،
چاپ.بردارد "خشونت نفي" و "گفتوگو فرهنگ تعميم و تسري" يعني معاصر ، ايران فرهنگي و
يك انتشار يونانيها ، و مصريها و بربرها و ايرانيان روابط مورد در كتاب جلد چند
بخشي فقط و فقط فرانكفورت مكتب بازمانده آخرين فراخواندن سخنران ، چند از دعوت ماهنامه ،
چند يا يك با گو و گفت فرهنگ تعميم.ميدهد شكل را تمدنها ، گفتوگوي مركز وظايف از
كارخانه گفتوگو ، فرهنگپيوست نخواهد تحقق به هرگز بخشنامه و نامه صدور و سخنراني
مستلزم امر اين.شود كشور وارد شبه يك كه نيست موبايل بند نيم تشكيلات يا خودروسازي
خانوادهها ، عالي ، آموزش مراكز تا و شده آغاز مدارس از ميبايد كه فرسا طاقت است تلاشي
/ شيربرداري دو ميان كز نيست تاج" گفتوگو فرهنگ.يابد گسترش سياسي احزاب و مدني نهادهاي
...است خورشيد كاكل بر بوسه
رئيس نبايد كه همه.داد انجام نيز ديگري مهم كارهاي ميتوان شدن جمهور رئيس جاي به
.شوند جمهور
6_ نامشروع رابطه
ميدادند هم مشاوره
رهنمايي جمال محمد
و همكاريها به مربوط همكاريهاي اسرائيل ، و ايران اقتصادي همكاريهاي از ديگري بخش
باز را اسرائيل به نفت جريان خويش حكومت طول تمام در شاه رضا محمد.بود نفتي معاملات
همكاري اين قطع براي ايران دولت روي فشارها سختترين كه زماني در حتي روش اين.داشت نگه
استراتژيكي كالاي روي و منطقه اين در وفاداري ميزان اين و نشد ترك لحظهاي داشت ، وجود
در و داد انجام اسرائيل براي را خدمت اين شاه اما.بود بيسابقه واقعا نفت مانند
را بيدريغ حمايت اين بود ، گرفته قرار حتمي خطر در آن موجوديت كه شرايطي بحرانيترين
.نكرد قطع
صورت مداوم صورت به ايراني كشتي توسط 5 ايران سوي از اسرائيل به خام نفت فروش
اين كه بود صرفه به اسرائيل براي اما بود ، باصرفهتر ايران براي معامله اين و ميپذيرفت
سال 1968 در اينچي لوله 42 خط يك دليل همين به.انجامپذيرد لوله خط وسيله به انتقال
به "آزياتيك ترانس" نام به مختلط شركت يك سال 1959 در.شد احداث اشكلون ايلات ميان
نفت توزيعكننده شركتهاي از گروهي و ايران نفت ملي شركت بين ايران نفت حمل منظور
و ايلات بندر بين اينچي نفت 10 لوله سال همين در.شد تاسيس (غيره و الك پاز ، ) اسرائيلي
مشاركت با ايرانشد تكميل اينچي ديگر 12 لوله يك با بعدها كه شد احداث حيفا پالايشگاه
در اين و برانگيخت خود عليه را منطقه كشورهاي از بسياري اشكلون ايلات نفتي پروژه در
.بود شده متضرر لوله خط اين احداث در هم خودش كه بود حالي
مشاورهاي همكاريهاي
سيستمهاي و فني دانش از بالاتري سطح در كه كشورهايي سوي از فناوري و اطلاعات انتقال
.است امروز دنياي در رايج روابط از يكي پايينتر سطح كشورهاي به دارند ، قرار حكومتي
مشاورهاي همكاريهاي (تا 1357 1328) سالها اين در اسرائيل و ايران همكاريهاي از بخشي
علم.بود آمريكا مطبوعات در ايران چهره بازسازي پروژه پروژهها ، اين از نمونهاي.بود
اطلاع وي به...كردم ملاقات اسرائيل نماينده با":ميگويد باره اين در خود خاطرات در
دادم توضيح.است مخالف اسرائيل و ايران مشترك پروژههاي براي او پيشنهاد با شاه كه دادم
.است مخالفت اين سبب آمريكا مطبوعات خصمانه برخورد كه
و باشد منفي ميكرديم ، ادعا ما كه قدر آن آنها برخورد كه شد اين منكر او البته
ما تا كند دعوت تهران به را آمريكا يهودي روزنامهنگاران اتحاديه رئيس كرد پيشنهاد
فلسفه درباره كتاب چند برود ، كه اين از پيش..ميخواهيم چه كه بگوييم او به دقيقا
نخستوزير بين را اسحاق به را آنها است قرار.دادم هديه او به قاليچه يك و شاه سياسي
داد هديه من به تهران به سفرش آخرين در او كه كوچكي مجسمه از تشكر عنوان به اسرائيل
".بدهد
وايت اسلكي ، يانكويچ ، " نام به آمريكايي شركت يك همكاري با پنهاني صورت به برنامه اين
به غرب مطبوعات گزارشگران و نويسندگان پاي همكاري همين چارچوب در.شد دنبال "نيويورك
برخي.يافت انتشار غرب در ايران وضعيت به راجع زيادي كتابهاي و گزارش و شد باز ايران
به ديگر برخي و شد نوشته داستان و رمان پوشش در سلطنتي افراد سفارش به كتابها از
گزارشهايي گزارشها ، نوع اين كنار در.يافت اختصاص كشور پيشرفت براي شاه برنامههاي
جمهوريخواهان يافتن قدرت با زمان هم گزارشها اين.شد منتشر مستقل مطبوعات سوي از نيز
در مجموعه اين.كرد پيدا معكوس روندي آنها ، سوي از بشر حقوق مسئله طرح و آمريكا در
و كرد روبهرو شكست با را پروژه اين كشور از خارج ايراني دانشجويان فعاليتهاي كنار
.داد جلوه تيره و سياه كشور از خارج در را شاه رضا محمد حكومت وجهه
.بود اسرائيل و ايران بين نظامي همكاري مشاورهاي ، همكاريهاي از ديگري بخش
ارتقاء و نگهداري و تعمير آمريكايي ، سلاحهاي از ايران ارتش استفاده براي اسرائيليها
بودند ، آمريكا ساخت سلاحها اين كه جا آن از.جستند سود اسرائيلي مشاورين از آنها كيفيت
نقش يك واقع در نقش اين.ميگرفت صورت آمريكا كامل موافقت و اطلاع با همكاريها اين
اسرائيل به ايران كردن نزديك چارچوب در كه بود آمريكا مستشارن و مشاورين براي جايگزين
.شد انجام
هوشياري ، يا مردمي اعتراضات از ناشي بدبيني علت به شاه محمدرضا حكومت پاياني سال دو در
از احتمالا شاه كه بود ارزيابيهايي دليل به بدبيني اين و شد بدبين اسرائيليها به شاه
گونه اين را مسئله اين بتوان شايد.بود داده انجام روابط اين از ايران برخورداري ميزان
داشتن نگه عقب هدف با كه ايران به نسبت تعهداتش انجام در اسرائيل كوتاهي كه كرد تحليل
اندازهاي به شاه محمدرضا حكومت غفلت در ميپذيرفت ، صورت منطقه در اسرائيل از ايران
.كرد ايفا مردم مقابل در شاه حكومت شكست در را مهمي نقش كه كرد پيشروي
آنها ذكر به نيازي كه روشني دلايل به اسلامي انقلاب پيروزي از پس اسرائيل اقدامات اين
خصوص به منطقه در را خود موقعيت كه اسرائيل.يافت ادامه ممكن شكل خصمانهترين در نيست ،
كه زد اقداماتي به دست صراحت با ميديد ، گذشته از محكمتر ديويد كمپ پيمان امضاي از پس
از پس رويارويي اين.بود خاورميانه منطقه در قدرت معادلات از ايران حذف آن نهايي هدف
اتفاق ايران منطقهاي سياستهاي از بسياري مقابل در (19881980) عراق و ايران جنگ پايان
حتي و خليجفارس كشورهاي با روابط و ميانه آسياي در ايران سياستهاي با مقابله.افتاد
آمريكا در يهود لابيهاي سياستهاي نيز اكنون هم.هستند موارد اين جمله از آمريكا
.ميروند شمار به كشور دو اين روابط تيرگي دليل مهمترين
اهداف اصليترين از يكي.بود سال 1996 در كازابلانكا اقتصادي اجلاس سياست اين اوج نقطه
معاملات از ايران حذف شد ، برگزار مراكش در اسرائيل رهبري تحت كه اجلاس اين مصوبات
ايران از اسرائيل.ميشود قلمداد آينده در ايران به ضربه شديدترين كه بود منطقه اقتصادي
و طرفه دو همكاري اين و كرد استفاده پيروزي پل معبر اصليترين عنوان به شاه زمان
پيروزي چند هر.گرديد منتهي اسرائيل يعني مقابل طرف تفوق به ايران سوي از بيدريغ
منطقه كشورهاي بين در را همكاريها اين از ناشي منفي اثرات زيادي حد تا اسلامي انقلاب
دارد اهميت منطقه و ايران براي حدي تا اسرائيل يافتن برتري اين نتايج اما برد ، بين از
.است نموده دشوار بسيار آينده براي منطقه در را ايران راه كه
حقوقي يادداشت
زندهاند هنوز كلان روايتهاي
حقوق در التهاب
هدايي ياشار
ساليان سياسي منازعات خلال از بيگاه و گاه كه است واقعيتي حقوق ، حوزه در التهاب وجود
اگر.است شده جلوهگر عريان شكلي به و نهاده كناري به را سياست عاريهاي تنپوش اخير ،
اعتراض قالب در اصلاحات دولت شكلگيري از پس نخست سال چند در التهاب اين بيروني تظاهرات
اختلافنظر شكل به التهاب اين اينك مينمود ، رخ آنها گذاردن متروك يا و قوانين نقض به
.ميشود ظاهر قوانين از متعدد تفاسير و
در كه است معضلي بيان قصد بلكه نيست ، قوانين نقض دوره پايان اعلام معني به تفكيك اين
.داراست حقوقي آسيب اين ايجاد در را سهم بيشترين حاضر حال
قانون و اساسي قانون اصل 113 پيرامون آراء اختلاف يعني اخير نمونه دو موردي بررسي
خصوص در لايحهاي تقديم به مربوط خبر نشر دنبال به:يكم:است واقعيت اين مبين احزاب ،
"اساسي قانون اصل 113 كردن عملياتي" لايحه اين از هدف كه آنجا رئيسجمهور ، اختيارات
رئيس رهبري ، مقام از پس":ميدارد مقرر كه اصل اين مفهوم پيرامون اختلافنظر شد ، معرفي
را مجريه قوه رياست و اساسي قانون اجراي مسئوليت و است كشور رسمي مقام عاليترين جمهور
ضمن نخست ، نظرگرفت شكل ;"دارد عهده بر ميشود مربوط رهبري به مستقيما كه اموري در جز
و "اساسي قانون اجراي مسئوليت" يعني اصل اين در مندرج مفهوم دو بين دولت لايحه از حمايت
قوه رياست" در جمهور رئيس كه است معتقد فلذا.است شده تفكيك به قائل "مجريه قوه رياست"
مسئوليت بودن دارا واسطه به اما است ، شان هم ديگر قوه دو رياست با حقوقي لحاظ از "مجريه
مسئوليت اين اجراي براي كه طوري به دارد ، دو آن از بالاتر شاني اساسي ، قانون اجراي
از يكي":ميشود اظهار راستا همين در.باشد داشته نظارت ديگر قوه دو بر ميتواند
قانون اصول اجراي نحوه بر نظارت جمهوري ، رئيس سوي از مهم اين اجراي براي لازم ابزارهاي
اما(13/6/81_ حياتنو اميني ، ابراهيم سيد) "قواست ساير و دستگاهها وسيله به اساسي
اظهار نخست نظر رد در نگهبان شوراي تحقيقات مركز رئيس كه ميگيرد شكل هنگامي دوم نظر
حسن بر نظارت اساسي ، قانون ميشود تصور كه است اين است رايج كه اشتباهي يك":ميدارد
جمهور رئيس اصل 113 ، كه حالي دراست گذاشته رئيسجمهور عهده بر را اساسي قانون اجراي
نظارت با متفاوت مقوله اجرا.اجرا بر نظارت [مسئول] نه و ميداند اساسي قانون مسئول را
رئيسجمهور" كه ميشود منتهي آنجا به چه اگر نقد اين (رسالت 13/6/81 _ الهام دكتر) "است
بخواهد ديگر قواي از ميتواند نه و بدهد اساسي قانون تذكر ميتواند نه اساسي قانون طبق
حقوقي فلسفه كردن مخدوش توان كه آن از بيش اما (ماخذ همان) "كنند اجرا را اساسي قانون
اين حقوقي بنمايه از اما.ميرود شمار به اول نظر نقد باشد ، داشته را دولت لايحه تدوين
نه و است اساسي قانون اجراي مسئول جمهور رئيس":كه منوال اين بر سوم نظر طرح با نيز نقد
اختيارات در بايد كه است لازم ابزارهايي طبيعتا قانون اجراي براي ولي آن ، بر نظارت
آن جلوي بتواند اساسي ، قانون از تخلف مشاهده زمان در ايشان تا....باشد جمهوري رياست
.ميشود فروكاسته (منتجبنيا 14/6/81) "بگيرد را تخلف
در بحث اين.نيست انتخابات قانون به مربوط تنها استطلاعي و استصوابي نظارت بحث:دوم
اساسي قانون در اخير ، اختلافنظر ريشه كه تفاوت اين با.جارياست نيز احزاب قانون حوزه
.است استوار عادي قانون از مختلف تفاسير بر كه
صنفي و سياسي انجمنهاي جمعيتها ، احزاب ، ":داشته مقرر كه اساسي قانون اصل 26 كنار در
استقلال ، اصول كه اين بر مشروط آزادند ، شده شناخته ديني اقليتهاي يا اسلامي انجمنهاي
قانون ،"..نكنند نقض را اسلامي جمهوري اساس و اسلامي موازين ملي ، وحدت و آزادي
بر علاوه.است داده قرار ماده 10 كميسيون عهده بر را احزاب براي پروانه صدور حق احزاب ،
مورد ، برحسب متخلف ، احزاب با مواجهه در ميتواند ، احزاب قانون مفاد به بنا كميسيون اين
.نمايد انحلال تقاضاي و پروانه توقيف _ اخطار _ تذكر به مبادرت
آمده وجود به احزاب حقوق خصوص در ديدگاه دو شده ، ياد عادي قانون و مذكور اصل تلاقي از
:است
را مسئله اين اساسي قانون كه حالي در مذكور ، كميسيون از پروانه اخذ اول ديدگاه براساس
در قانونگذار است معتقد دوم ديدگاه اما.است حقوقي وجاهت فاقد است ، نكرده پيشبيني
را ماده 10 كميسيون و احزاب قانون اساسي ، قانون اصل 26 در مقرر شرط بر نظارت راستاي
و تذكر صدور به مبادرت ميتواند مورد برحسب پروانه ، صدور بر علاوه كه است كرده پيشبيني
.نمايد انحلال تقاضاي يا و پروانه توقيف و اخطار
و تكوين به منجر خود "متخلف احزاب با مواجهه" و "پروانه صدور" يعني شده ياد وظايف اما
:است شده اخير ديدگاه دل از حقوقي نظر دو زايش
ماده 10 كميسيون نظارت لذا غيرقانوني ، حزب يعني پروانه ، بدون حزب نخست ، نظر براساس - 1
.است استصوابي نوع از حزب ، اين سوي از پروانه صدور عدم و
و رسمي غير است حزبي بلكه نيست ، غيرقانوني حزب پروانه بدون حزب دوم ، نظر براساس - 2
.دارد استطلاعي جنبه احزاب ، ماده 10 كميسيون نظارت لذا حقوقي ، شخصيت فاقد
گروههاي بودن غيرقانوني دليل كشور وزارت از پروانه نداشتن":كه قبيل اين از اظهاراتي
اخير نظر همين بر مبتني (همبستگي 13/6/81 _ احزاب ماده 10 كميسيون رئيس) "نيست سياسي
.است
رويهاي به گاه هيچ اختلافنظرها اين احزاب ، قانون حاكميت از سال بيست گذشت رغم علي
پاسخ در تهران دادگستري كه ميشود هويدا زماني تشتت اين اخير نمونه.نشدهاند بدل واحد
ماده 10 كميسيون درخواست به منوط را آزادي نهضت انحلال كه مجلس نماينده نامه 151 به
دانسته مجاز پروانهدار گروههاي محدوده در تنها را كميسيون اين فعاليت بودند ، دانسته
مورخ نامه به نمايندگان ، همان به پاسخ در انقلاب دادگاه استدلال اين عليرغم اما بود ،
ماده 10 كميسيون":داشت اظهار و كرد اشاره احزاب ماده 10 كميسيون 12/12/73
ممنوعيت و بودن غيرقانوني اعلام صراحتا آن تاسيس دانستن مردود ضمن نامه ، آن در احزاب
نهضت كه اين به توجه با (17/5/81)_ (نو حيات) "است نموده را گروه اين فعاليت گونه هر از
.نميرسند نظر به جمع قابل شده ياد استدلال دو است پروانه فاقد آزادي
|