رويا بستر ، چند يك
است سرآمده به لنيني احزاب دوره
36 دهه دو بازيگران
خبر حاشيه
روحانيون خاطر به حزبي
رويا بستر ، چند يك
عراق كردستان و تركيه ، ايران
بهبودي سيامك
عملهاي ابتكار به و بگذارد فراتر متداول رايزنيهاي از را پا ايرانبايد ديپلماسي
يازد دست منطقهاي
شهر در اكتبر ماه نخست روزهاي در عراق كردهاي پارلمان مجدد تشكيل با چيز همه آيا
ابراز كردستان مستقل دولت احتمال از را خود نگراني آن از پس تركيه كه شد آغاز "اربيل"
داشت؟
نگراني سابقه.نيست چنين واقعا اما.كنند مطرح را آن بسياري شايد كه است پرسشي اين
در شيعيان و شمال در كردها قيام فرداي يعني قبل ، سالها به دولتي چنين تشكيل از آنها
متحدين نيروهاي توسط حسين صدام ارتش كه هنگامي يعني.بازميگردد سال 1991 در عراق جنوب
بر سلطهاش حفظ جهت خود مهم ابزارهاي از يكي فاقد بغداد در مركزي حكومت و شده مار و تار
عراق كردستان شمالي مناطق ساكنان براي ديگر اكنونبود شده كشور وجنوبي شمالي مناطق
مرز از كه ترك ژاندارمهاي و سربازان و نظامي خودروهاي تانكها ، هليكوپترها ، مشاهده
حزب چريكهاي تعقيب را آن نام آنكارا كه چند هر ;است شده عادي امري ميكنند ، عبور
پارلمان مجدد تشكيل از پس حال ، هر در.است ناميده (ك.ك.پ) تركيه كردستان كارگران
ميهني اتحاديه سامان ، آن اصلي حزب دو درگيري از پس و ميلادي سال 1996 در كه عراق كردهاي
بود ، آمده گرفتار فراموشي محاق در و تعطيل عراق كردستان دموكرات حزب و عراق كردستان
بر تاكيد ضمن متعددي سخنرانيهاي طي نخستوزير "اجويت بولنت" ويژه به تركيه مقامهاي
آنان تسليح از تا است خواسته نيز آمريكا از كرد ، مستقل دولت يك تشكيل با كشورش مخالفت
سوق عراق در جنگ سوي به خود ميل برخلاف تركيه:گفت مورد يك در حتي وي.كند خودداري
از آنكارا نگراني نخست ، نگاه در شايد:ميگويد تركيه مسايل تحليلگر يكميشود داده
داستان همه اما.برسد نظر به بجا و درست تركيه كردستان بر آن تاثير و عراق شمال اوضاع
عراق شمال مورد در بسيار هياهوي ايجاد به ترغيب را تركيه گوناگوني ، دلايل و نيست اين
مويد شده ، شنيده آنكارا در اخير هفتههاي طي كه موضعگيريهايي حقيقت ، در.است كرده
عراق بحران با ارتباط در را گوناگوني سناريوهاي آمريكا همانند تركيه مقامهاي كه است آن
كه 3 ميرسد نظر به اساس ، اين بر.ديدهاند تدارك كشور آن به آمريكا حمله پيامدهاي و
:است گرفته قرار نظامي ، البته ، صد و سياسي مقامهاي توجه مورد پيش از بيش عراق در سناريو
شده تجزيه عراق -
فدرال دولتي با عراق -
تمركزگرا دولتي با عراق -
است ، شده متصور خود براي را آنها آمريكا كه سناريو اين 3 به گذرا نگاهي ارتباط ، اين در
از را نگرانياي هيچ صورت ، آن در كه چرا گزيد ، خواهد بر را آخرين تركيه كه ميدهد نشان
ميخوانند ، بدان را كشور اين كردستان تركيه ، مقامهاي كه نامي كردستان ، شمال منطقه ناحيه
.داشت نخواهد
.بيابد را عينيت و بروز مجال نميتواند عيني عامل بدون ذهني عامل هيچگاه وجود ، اين با
كردن موزاييك طرح اجراي براي واشنگتن تمايل به مربوط شايعات چنانچه اگر اينرو ، از
سناريوي اجراي انتظار در بايد هنگام آن در بگيريم ، جدي را خاورميانه (كردن بالكانيزه)
نقش عراق كردستان ساكن نفري چندصدهزار تركمانهاي كه سناريويي ;باشيم خصوص اين در تركيه
فعاليت تشديد شاهد گذشته ماههاي طي لذا.داشت خواهند برعهده آن در را اول درجه
نارضايتي كه است ادعايي اين.شدهاند موصل و كركوك بر مالكيت مدعي كه شدهايم تركمانها
.داشت همراه به را عراق كردستان دموكرات حزب رهبر "بارزاني مسعود" ويژه به عراق كردهاي
نشست به او سفر از تركيه شد باعث حتي كه راند زبان بر را سخناني ارتباط ، همين در وي
و گراييد سردي به آنكارا و او روابط پس ، آن از.بماند باز واشنگتن در حسين صدام مخالفان
به آورد ، عمل به - سابقش متحد - تركيه به نمايندگانش ارسال با بارزاني كه تلاشهايي حتي
پس كه تركيه گفت بايد خصوص ، اين در.نكرد كمك گذشته اوج نقطه به طرفين روابط سطح بازگشت
فرصت اكنون داشته ، موصل و كركوك به نگاهي نيم همواره ميلادي دهه 20 در "سور" پيمان از
و تركمانها توسط آنها اشغال شكل به حداقل عراق ، تجزيه صورت در تا است دانسته غنيمت را
در اكنون تاريخي تصحيح اين ".كند تصحيح را تاريخ" نظامي ، مستقيم اشغال شكل به حداكثر
بدين.ميشود مطرح كرد مستقل دولت مقابل در تركها فدراسيون تشكيل بحث شكل به تركيه
عراق ، كردستان در مستقل دولت يك تشكيل صورت در دارند اعتقاد بحث اين طرفداران كه معني
منطقه و آذربايجان جمهوري قبرس ، شمال شده اشغال بخش تركيه ، از فدراسيوني بايد
اتحاديه در تركيه عضويت عدم به توجه با تز اين طرفداران !شود تشكيل عراق تركمانهاي
و هستند پيرامونياش مناطق ساير به كشور اين توجه خواهان عراق تجزيه احتمال نيز و اروپا
تحقق در آنان به ميتواند ناتو در عضويتشان كنار در اسرائيل با همپيماني كه معتقدند
هواداران حال ، هر در كه عراق مورد در آمريكا بعدي سناريوي دو اما.كنند كمك طرحشان
تضمين آينده در را كشور آن ارضي تماميت كه هستند گونهاي به دارند ، آمريكا در جدياي
به آن ، اجراي كه چرا ندارد ، رضايت نيز فدرال عراق سناريو از تركيه همه ، اين با.ميكند
بر لرزه موضوع اين و داشت خواهد همراه به كردها سوي از را مشابهي خواسته طرح صورت هر
كوهنشين تركهاي را خود كشور كردهاي اواخر ، همين تا كه ژنرالهايي و دولتمردان اندام
ميرسد نظر به البته.مياندازد نميشناختند ، رسميت به را آنها زبان حتي و ميخواندند
اداره براي را نظامي فرمانداري ابتدا تا دارد نظر در آخر سناريوي دو مورد در آمريكا كه
آمريكا مركزي نيروهاي فرمانده "فرانكس تامي" ژنرال از محافل تمامي در كه برگزيند عراق
داشته اعتراضي زمينه اين در نميتواند آنكارا بنابراين.ميشود ياد سمت اين تصدي براي
و اعتراضها به قدر آن ميخواهد تركيه كه برميآيد چنين امر ظواهر از اما باشد ،
كه چنان.كند كسب عراق به آمريكا حمله پيامدهاي از را سهمي تا دهد ادامه خود تهديدهاي
كه 30 است داده وعده آنكارا به آمريكا:داد خبر گذشته هفته تركيه روزنامههاي از يكي
.شد خواهد داده تركيه به عراق بازسازي طرحهاي از درصد
جاري تحولات به توجه با آنكارا كه نميرسيد نظر به تركيه ، امور تحليلگر يك گفته به اما
يك در كردها سبك به خودمختار نهادهاي تشكيل براي درخواست و تركمانها حمايت از عراق در
را عراق سياسي معادلات در تركيه حضور موضوع ، اين تحقق كه چرا.بردارد دست فدرال عراق
.كرد خواهد تضمين
***
ايفا عراق تحولات و تركيه سياستهاي قبال در را سياستي چه ايران كه است اين ديگر پرسش
كرد؟ خواهد
رغم به كشور ، آن در كرد دولت تشكيل و عراق تجزيه با مخالفت ضمن بارها تاكنون تهران
بحران از سوءاستفاده فكر در تركيه همانند ايران ، در عراق اسلامي انقلاب اعلاي مجلس حضور
تهران ميتوانست ايران بر عراق تحميلي جنگ سال كه 8 است شرايطي در اين.است نبوده كنوني
بيطرفي سياست كه گفت ميتوان حال ، اين با.كند عراق در دخالت وسوسه دچار راحتي به را
يا و تكذيبها مبناي بر صرفا و است انفعال دچار اندازهاي تا عراق قبال در ايران كنوني
براي را تدابيري كشورمان مقامهاي آيا اما ميزند دور اصولي مواضع يكسري بر كردن تكيه
يا بحران با مقابله جهت سناريوهايي اكنون هم از آيا گرفتهاند؟ نظر در "صدام بدون عراق"
انقلاب اعلاي مجلس جز به كه كردهايم مشخص آيا شدهاند؟ تدوين عراق در آتي بحرانهاي
توان از ترتيب بدين و باشد همعقيده ما با ميتواند نيز ديگري حزب يا سازمان اسلامي ،
در آنكه ، سرانجام و شويم؟ برخوردار شمال ، در ويژه به كشور ، آن سياسي صحنه در بالاتري
در چشماندازي چه كشور ، اين تجزيه يا و عراق در آمريكا نظامي فرماندار يك حضور صورت
نيابند ، پاسخي اگر ابهامها و پرسشها اين كه داشت توجه بايد داشت؟ خواهيم پيشرو
نبايد ارتباط ، همين در.گذاشت خواهد جاي بر كشورمان ملي امنيت براي اي جدي پيامدهاي
از پس كه گرفت ناديده را بلا بن احمد و چامسكي نوام رولو ، اريك چون افرادي هشدارهاي
اول خاكريز را عراق بايد ترتيب ، بدين.بود خواهد آمريكا اهداف از ديگر يكي ايران عراق ،
و حضور اين اما.باشد داشته فعال حضوري آن در تهران ميطلبد كه امري ;آورد حساب به
يابد؟ تحقق ميتواند چگونه مشاركت
ميتواند تهران ميشود ، ارسال ايران براي خارج از كه پيامهايي كنار در نخست ، وهله در
بغداد ، سوي از جنگي غرامتهاي پرداخت عراق ، بازسازي در مشاركت چون پيششرطهايي بايد و
نخواهد سر در همسايگانش خاك اشغال سوداي ديگر بغداد اينكه بر مبني تضمينهايي دريافت
رايزنيهاي از را پا بايد ايران ديپلماسي نيز بعد وهله در.كند مطرح را پروراند ،
ابتكارها اين از يكي.يازد دست منطقهاي عملهاي ابتكار به و بگذارد فراتر متداول
;باشد عراق شمال درباره سوريه و تركيه ايران ، ميان جانبه نشستهاي 3 احياي ميتواند
ابراز آن به را كشورش علاقه تهران به سفرش جريان در تركيه خارجه امور وزير كه موضوعي
با نشستهايي برگزاري گيرد ، قرار اجرا مورد بايد كه عملهايي ابتكار از ديگر يكي.داشت
از كه است ليبي و مصر لبنان ، سوريه ، سعودي ، عربستان ايران ، چون كشورهايي مقامهاي شركت
نشستي چنين برگزاري.ميشوند برده نام آمريكا بعدي اهداف يا هدف عنوان به آنان از يك هر
آمريكا ، استراتژي براساس كه منطقهاي ;كند ايفا منطقه در را توازندهنده نقشي ميتواند
.كند ايفا را بلامنازع و مسلط نقش بايد اسرائيل آن ، در
پيمان به كشور اين عراق ، ارضي تماميت حفظ صورت در كه هست نيز احتمال اين آنكه ضمن
.كرد خواهد سخت ديگران براي را كار كه محوري ;بپيوندد تركيه و اسرائيل نظامي - امنيتي
است سرآمده به لنيني احزاب دوره
پاياني بخش-رجايي عليرضا با گو و گفت در نخبگان اقتدار زوال
و عملگرايي يعني شدهاند طور همين نوعي به خرداد دوم از بعد هم انقلاب مجاهدين خود*
پيدا چيرگي ايدئولوژيك فكر بر استراتژيك فكر است كرده پيدا چيرگي برايشان استراتژي
.كردهاست
نه شدهايم ، ايدئولوژي پيچيدهتر اشكال واجد ما كه است اين افتاده كه اتفاقي واقع در
خردتر.ميبينيم پيچيدهتر را ايدئولوژي حاضر حال در ما شدهايم زدايي ايدئولوژي اينكه
اينكه بر مبني را خودمان گذشته مدعاهاي حال عين در سابق به نسبت ميبينيم سلوليتر و
غالب مشاركت ، موسسان نه انقلاب ، مجاهدين نه رفته ، رفته كنيم ، ديني ميخواهيم را عالم
.ديني گروههاي
.ميكنم عرض شاخص عنوان به را انقلاب مجاهدين نه *
به دارد تجدد كه است اين دقيقترش تعبير شدهايم سكولارتر ما كه نيست اين معنايش اين
.ميشود ما خودآگاه وارد بيشتري ميزان
مرامنامه.كرد تحليل ميشود راستا همين در هم را ديني روشنفكري جريان از گرفتن فاصله*
و ميكنند اجرا كه است نامه آيين بيشتر ندارد وجود احزاب اين در ديگر معنا آن به
صورت علمي _ تخصصي كميتههاي در خارجيشان سياست مثلا و سياسي اقتصادي ، تصميمات
.ميگيرد
.بود لنينيستي حزب الگوي از متاثر بيشتر.نداشت ديني اقتضاي هم سابق صورتهاي
شود؟ ديني كه ميشد سعي يا بود ديني محتوايش منتهااست درست*
گفته طور اين كه ميشد تلاش ماركسيستها با مذهبي نيروهاي رقابت شدت جهت به واقع در
.آنها مصائب بدون داريم را آنها الگوي ما كه شود
خود تراكتهاي بالاي چون هستند ايدئولوژيكتر مذهبي _ ملي نيروهاي حتي معنا اين به *
به.سياستمدار نه هستند ، اقتصاددان نه كدام هيچ كه ميزنند را ديني روشنفكر چهار عكس
رئيس عكس مشاركت حزب ولي.ميدادند نشان عمل راهنماي كه هستند ديني متفكران اصطلاح
اين ميرسد نظر بهميزنند خودشان تراكت بالاي عملگرا شخصيت يك عنوان به را جمهوري
.ميشوند نزديك دارند اروپايي احزاب مدل از بيشتر آمريكايي احزاب مدل احزاببه
را ما بيني جهان مشكلات كه ندارند انتظار احزاب از ديگر آنها كرديد اشاره كه همينطور
يك.بود متعين فلسفه يك حزب كه گذشته برخلاف كنند ، حل را ما فلسفي مشكلات يا.كنند حل
.ميكنند سبك دستوپاگير مفاهيم اين از را خودشان بار دارند احزاب ديگر.بود تام اندام
با و پيچيدهتر حدي تا ايران در تجدد بسط مورد در باز بايد كه ميآيد نظرم به ولي
حال در ايران در تجدد كه است اين شما حرف ته اگركرد قضاوت عميقتري و بيشتر شاخصهاي
.دارم قبول را اين من است بسط
كارگزاران حزب يعني.است همينطور كارگزاران حزب مورد در باز هم ديگرش نمونههاي در*
با ميكنم فكر.دارد برنامه و نيرو كه كشور اداره براي است قدرت حوزه يك حقيقت در هم
و مشاركت مثل احزابي.داشت خواهيم حرفهاي احزابي آينده در داريم كه مدلي اين به توجه
.ميآيد وجود به حرفهاي احزاب اينها خاكستر از ديگر ، نامهاي يا نام اين به كارگزاران
.باشد جنس اين از ما جامعه سياسي حزبي گزينههاي آينده در نميكنيد فكر شما
احزاب از ما يعني افتاده اتفاق اين هم الان هميننيست آينده در صرفا نظرم به البته
اولا سياسي جريانهاي كه دارند انتظار مردم بيشتر و ميكنيم حس را روشني انتظارات خيلي
و سياسي فشارهاي كاهش معناي به دارند دموكراسي انتظار باشد ، دموكراتيك گرايش يك بيان
هم الان همين من نظر به و ميرود ايران در جديد احزاب از انتظار اين.حيث هر از اجتماعي
.نيست آينده در صرفا افتاده اتفاق هم خرداد دوم در.افتاده اتفاق
ميبينيد؟ بيشتر را ايدئولوژيك احزاب تعداد شما شود ايجاد سياسي باز فضاي اگر يعني *
.ميفرماييد شما كه لنيني احزاب معناي به ايدئولوژيك احزاب
.است آمده سر به كلا لنيني احزاب دوره.نه
اين ايران آينده در كه ميكنم فكر من باشيم؟ داشته را شكافها اين ما ميكنيد فكر *
هم نفره تك احزاب شده اگر حتي كه باشند نيروهايي هم باز يعني.باشيم داشته را شكافها
سياسي سامان ميكنيد فكر.كنند مشاركت جامعهمان سياسي حيات در بخواهند ولي بدهند تشكيل
ميرود؟ سمت كدام به ايران جامعه
.است متكثر و متعدد قاعدتا كه ميآيد نظرم به تحول موجود طبيعت در ايران سياسي سامان
ايران در حزبي دو جريان يك به ما تنوع از ميزان اين با كه ميآيد نظر به بعيد يعني
بود خواهيم نزديكتر ايتاليايي و فرانسوي الگوهاي به بيشتر ما كه ميآيد نظر به.برسيم
و مذهبي چپ چپ ، يا و ليبرال از اعمداشت خواهيم را ديني متفاوت گرايشهاي ما
جرياني يك چه چنان نظرم به.نظام بيرون در چه نظام ، داخل در چه.مذهبي ليبرالهاي
هم باز سوسياليستي چپ جريانهاي.دارد ايران در بسط امكان خيلي كند پيدا سياسي نماينده
سوسياليستيهاي همين بيشتر را سوسياليستي جريانهاي و دارد ازا به ما قطعا ايران در
جرياني هيچ و سرآمده به اينها تاريخي دوره كه لنيني سوسياليستهاي تا ميبينند دموكرات
سياسي سامان ميكنم فكر.است جامعه طبيعت در تنوع اين.كند تام و كل ادعاي نميتواند
.بگيرد شكل تنوع اين براساس بايد قاعدتا ايران
چپ كنوني وضعيت ولي.كنيم صحبت موضوع اين به راجع تا ميطلبد را مفصلي گفتوگوي اين*
و مذهبي ليبرال با را شكافهايش هم مذهبي چپ يعنياست بحران نشانههاي از هم مذهبي
هم اين است ديني روشنفكري اخير گفتمان همان تاثير تحت و برداشته كلا مذهبي ليبراليسم
يادتان اگرميشود قلمداد تجدد و سنت شكاف همان تداوم و است بحران دهنده نشان نوع يك
دنبال به من ميگفت.بداند نوگرا را خودش كه بود اين مخالف اصولا ديني روشنفكري باشد
تجدد هم كند نقد را سنت همبايستد ميانه در ميكرد سعي معمولا و هستم تجدد و سنت جمع
شكاف در كرده ، پيدا گرايش تجدد به كاملا الان اما ،(الزاما مدرن پست موضع از نه)را
هم اخلاقي بحثهاي در و (كلمه ليبرالي معناي به) كرده ، پيدا گرايش راست به هم راست و چپ
دنيا در چپ بحران از ناشي ميشود هم را مذهبي چپ بحران ايناست كار محافظه نوعي به كه
دانست؟
يك.بود مدنظرم من كه كرديد اشاره آخر خودتان كه طور همين ميرسد نظر به باز يعني نه
بود هم خودتان صحبتهاي در كه طور همين كلا و دنياست در چپ بحران دليل به بخشاش
و چپ جرياندارد مشترك ريشه اساسا شده ، نزديك ليبرال مفاهيم به چپ مفاهيمي از بسياري
كه آنجايي تا.بود ليبراليسم بحرانهاي پاسخ چپ.دارند مشترك ريشههاي ليبرال جريانهاي
مفاهيم به دنيا جاي همه در كه مجبورند دارند ، را قدرت در مشاركت داعيه چپ جريانهاي
وارد اجتماعي نقاد جريان يك از چپ رفته رفته هم ايران در.شدند كه شوند نزديك ليبرالي
در طبيعتا.كند را حاكميت امر تصديگري ميخواهد كه كرد ادعا.شد عمليتر حوزههاي
آن كنار در.بگذارد كنار را خودش ذهني آرمانهاي از بسياري كه شد مجبور امور واقع جريان
دنيا جاي همه در هستند محدودي چپ.نميشود قدرت ساخت حوزه وارد كه داريم نقاد چند ما
موضوع تازه.هستند حوزه حل نقاد ميگردد بر نظري حوزههاي به كه آنجايي تا.دارند وجود
چپ گرايشهاي اصيلترين شايد و هستند محدودي چپهاي آنهانيستند آنها فعلا ما بحث
.دارند را موجود وضع تخريب دغدغه.ندارند تاسيس دغدغه فعلا كه نقاد چپهاي.باشند
مذهبي چه چپ ، جريانهاي همه گرايش ميگردد ، بر دنيا در چپ بحران به كه آنجا تا بنابراين
مختص و افتاده دنيا جاي همه در كه است اتفاقي اين ليبرال ، گرايشهاي به غيرمذهبي ، چه و
و افتاده ايران در كه اتفاقاتي اگر كه ميكنم فكر من كلي طور به.نيست ديني روشنفكري
و دين بلكه دولت ، و دين فقط نه است ، سياست و دين ارتباط مورد در جديد بحثهاي منبع
سياسي راست و چپ گرايشات از متاثر فلسفيتر ، كمي مفاهيم اين كه نميكنم فكر من سياست ،
.است ديگر مدعاهاي مدعاهايشان آنها.باشد
.است بحران از ديگري بخش آن*
.ميكنند نگاه شناسانه هستي را ديون خيلي آنها
دچار مذهبي چپ يعني.ميشود متصل هم داخلي بحران اين به دارد جهاني بحران آن نظرم به*
گفتم من حيث اين از.ميآورد بوجود دگرديسي يك درون از دارد خودش و است جدي پرسشهاي
اينكه شكل به چه حالا ما ديني روشنفكري ميكنم فكر.است نقاد هميشه چپ.است بحران اين
مثل) دين دغدغه كه سياسياي روشنفكران به چه و شود دينشناس آدمهاي به تبديل
سياسي احزاب به نزديكي از كه باشد اين در آنان بقاي راه تنها شايد ،(فرانسه كاتوليكهاي
خودشان به منسوب كه حاكميتي چه) حاكميت ، با را خود فاصله كنند جلوگيري قدرت مدعيان و
عنوان به جامعه در را خود بتوانند و كنند حفظ (باشد خودشان مخالف كه حاكميتي چه باشد
پس ميكنم نقد ميگويد كه) سنتياش معناي به روشنفكر همان يعني.كنند حفظ دايمي نقادان
كه باشد حلي راه تنها اين ميكنم فكرباشد ايران مذهبي چپ روشنفكر سرمشق بايد ،(هستم
قادر جريان اين ميكنيد فكر شما آيادهد ادامه خود حيات به بتواند موجود ديني روشنفكري
از را خودشان هستند قادر آنان آيا است؟ حل راه تنها اين آيا و باشند كار اين به
.كنند جدا را حسابشان دارند حضور قدرت در كه خاتمي يا مشاركت مثل چپ سياسي نمايندگان
.باشد روشنفكر صرفا اگر ، ميشود چه سوالتان صورت آن در
دين دغدغه البته.بكنند نقد را آن و ميكنند زندگي قدرت حاشيه در ديگر كه روشنفكراني *
فرمولهاي يا است فرمولي چنين جامعه در حياتشان ادامه حل راه اينها آيا.دارند هم را
.دارد وجود هم ديگري
مفهوم كه آنجا تا دارند ديني دغدغه ميفرماييد كه هم روشنفكران اين كه ميكنم فكر من
مجبورند كنند حفظ كلمه ناب معناي به را دين بخواهند اگر ميگردد بر جديد دوران در سياست
هم خودشان شدن سكولاريزه فرايند تبع به يعني.ندارد حلي راه هيچ.باشند قدرت حاشيه در
.بمانند حاشيه در بايد عالم شدن سكولاريزه فرايند تبع به واقع در.بمانند حاشيه در بايد
بسمالله كلمه و (خودمان ديني سنت در) ميشود شروع بسمالله كلمه همان با دين آغاز چون
از ديني فهم ميخواهد و ميشود مواجه كلمه اين با انسان خب و است عالم همه توصيف كه
حوزه در كه وقتي ناب دين اين ولي.ندارد مدرن سياست با چنداني خيلي نسبت كند پيدا عالم
براي فهمش ديگر كه ميرسد دورهاي به و ميشود روبهرو حجاب با كمكم ميآيد جديد دوران
شناسايي قابل را تجدد عالم ديني ، علايم با كه ميكند سعي ديني روشنفكري.ميشود مشكل ما
به روشنفكري پروژه واقع در داد انجام را وظيفه اين كه وقتي.ديگران و خودش براي كند
كلمه همان.است ناب دين همان ما دغدغه بيفتد كه اتفاقي شايد بعد به آن از رسيده پايان
ما شايد موقع آن و ميشوند دور دائما هم از زاويه دو خطوط مثل موقع آن.است بسمالله
روشنفكري مفهوم ديني روشنفكري نگوييم ديگر شايد.بگذاريم اين براي ديگري عنوان يك ديگر
واجد روشنفكر.فيلسوف نميگوييم روشنفكر ، ميگوييم جديد دوره در.دارد سياسي آميختگي
.باشيم ديگري جديد مفاهيم دنبال به ما بشود تمام كه دوره اين شايداست ايدئولوژيك مفهوم
قدرت دغدغههاي از فارغ را دين.كند نمايندگي ديگري نحو به را دين كه آيندهاي دوره
كند ايجاد عالم اين در شكافي رفتهرفته كه كند كمك ما به سياست نقد شايدكنيم نمايندگي
با نسبتي را دين كه است اين شخصيام نظر من.بدهيم بسط را ديني لحظات.كند فهم را دين كه
ما همه در مشتركي حس يك البته كه بسمالله كلمه مفهوم به دين.نميبينم مدرن سياست
.ندارد نسبت خيلي سياسي موجود وضع با مشترك حس آن كه ميكند ايجاد
كند؟ جدا خرداد دوم از را خودش حساب ميتواند ما موجود ديني روشنفكري *
.نميتواند نه ،
36 دهه دو بازيگران
سكوت دهه دو ، سفر يك
قزويني حميد
دنيا به هم الجزاير الاصنام شهر در زلزله خبر آمريكا به ايراني هيات عزيمت با همزمان
ارسال با داشت ويژه توجه اسلامي كشورهاي و مسلمانان وضعيت به نسبت كه امام.شد مخابره
پيام الجزاير به سفر ضمن بازگشت هنگام تا داد ماموريت او به رجايي محمدعلي به پيامي
اول ج ملت فرزند).برساند الجزاير دولت و ملت اطلاع به را ايران مسئولان و مردم همدردي
(ص 159
عيد روز با مصادف يكشنبه 28/7/59 روز بود آن بلندپايه عضو نبوي كه همراه هيات و رجايي
قرار كشور اين خارجه امور وزير و نخستوزير استقبال مورد و شدند الجزاير وارد قربان
عيد نماز مراسم در و رفته الجزيره جامع مسجد به نمادين اقدامي در بلافاصله آنها.گرفتند
زلزلهزده مناطق راهي الجزاير دولتي مقامات اتفاق به سپس ايراني هيات.كردند شركت
جمهوري.گرفت قرار امدادرساني كار جريان در همدردي اظهار ضمن نزديك از و شد الاصنام
امداد به تا كرد اعزام كشور اين به را پزشكي هيات يك بود جنگ درگير خود آنكه با اسلامي
.كرد گفتوگو و ديدار هم صحرا نخستوزير با سفر ادامه در رجايي.ورزد مبادرت آسيبديدگان
وقت رئيسجمهور "جديد بن شاذلي" با آنها بلكه نبود همراهان و رجايي سفر همه اين اما
اسلامي ، جمهوري كمكهاي از تشكر ضمن جديد بن ديدار اين درداشتند ديدار هم الجزاير
به نسبت را نخستوزير نظر تا كرد تلاش اوكرد مطرح را عراق و ايران ميان آتشبس مسئله
در اوشد ايران مرزهاي از عقبنشيني خواستار صريحا رجايي اما كند جلب آتشبس پذيرش
اين پايان در.كند تبيين را عراق تجاوز به نسبت ايران موضع تا كرد سعي خود اظهارات
كنيم حفظ را خود بيطرفي اگر كه ميكرديم تصور امروز تا ما":گفت جديد بن شاذلي ديدار
كنيم ، كوشش عراق و شما كشور بين تفاهم ايجاد براي ميانجي عنوان به آينده در ميتوانيم
".نماييم بيشتري بررسي مورد اين در كه ميكنيم سعي دانستيم ، را شما موضع كه امروز ولي
مسجد امام كه ميكنم جلب قرآن آيه به را شما توجه من":گفت ادامه در هم رجايي شهيد
مسلمين كه ميكنم قرائت شما براي من را آيه اين.كرد اشاره آن به خود خطبه در امروز
".دهيد انجام را آن دوم قسمت كه نميكنم درخواست شما از ولي بدانند را خود اسلامي وظيفه
طايفه دو اگر":ميگويد كه بود حجرات سوره آيه 9 به رجايي اشاره (ص162 ج 2 ملت فرزند)
اگر و كنيد برقرار صلح دو آن بين مومنان شما برخيزند ، جنگ و قتال به هم با ايمان اهل از
تا بود تلاش در جمله اين با رجايي ".كنيد قتال طايفه آن با كرد ، ظلم ديگري به قوم يك
هيات.دهد قرار تاكيد مورد را آنها حكومتهاي ويژه به و اسلامي كشورهاي ديني وظيفه
كه جلود تنها و نكرد ملاقات آن با ليبي حكومت رئيس قذافي اما شد ليبي راهي سپس ايراني
نزديكترين عنوان به بهزاد حال هر به.كرد ديدار هيات اعضاي با است ليبي حكومت دوم نفر
رغم به او.داشت جدي حضور او كنار در مهم سفر اين مراحل تمام در رجايي به هيات عضو
سفر همين در ميشود گفته.است نگفته سخن سفر اين درباره هنوز دهه دو از بيش گذشت
مذاكرات مقدمه و شد بحث نيز آمريكايي گروگانهاي ماجراي در الجزاير ميانجيگري پيرامون
.كرد شركت آن در ايراني طرف نماينده عنوان به بهزاد كه مذاكراتي.خورد رقم الجزاير معروف
مذاكرات براي توانا فردي را وي رجايي شد باعث كه بود سفر همين در او نقش شايد
.انتخابكند ايران نماينده عنوان به و كرده ارزيابي ديپلماتيك
خبر حاشيه
آقاجري همبندان
به ديگري بند به عمومي بند از آقاجري هاشم دكتر كه است مدتي": داده خبر "رويداد" سايت
ظاهرا كه هستند زنداني ديگر نفر سه او ، جز به بند اين در كه شده منتقل "نظام" بند نام
موادمخدر به مربوط سوم نفر جرم و اختلاس جرم داراي ديگري اعدام ، به محكوم آنان از يكي
قرار اختيارش در هم راديو يا روزنامه و يافته گسترش بند اين در آقاجري محدوديتهاي.است
".نميدهند
جديد كسالت
گويا اينترنتي خبرنامه در و داده خبر پدرش جديد كسالت از هفته اين اوايل "منتظري احمد"
ايشان جديد كسالت از غيردولتي پزشكي تيم يك اطلاع از پس اخير روز چند در":است نوشته
گفتند جمله از و دادند دستوراتي عيادت ، ضمن بود ، زياد خوابآلودگي و خون فشار افزايش كه
به ".شوند منتقل تهران در بيمارستاني به پزشكي معاينات برخي براي ايشان است لازم كه
ايشان از امنيتي مسئول حضور با بار يك ماه چند هر پزشكي تيم اين حصر ، زمان از" وي ، گفته
رابه خود پزشكي نظرات تيم همين قبل سال يك حدود.داشتند معالجاتي و ميكردند عيادت
از عيادت ضمن رئيسجمهور سوي از نيز پزشكي تيم يك آن ، پي در.كردند منتقل رئيسجمهور
.كردند تاييد را غيردولتي تيم نظرات ايشان ،
سروانتس و خاتمي
، كشور اين در خود سخنراني اولين در شنبه روزسه خاتمي گويند مي اسپانيا در خبري منايع
مي سخنراني"امروز جهان واقعيتهاي و سروانتس "درباره و خواهدرفت مادريد دانشگاه به
امروز از اسپانيا به خاتمي روزه سه سفر. است "دنكيشوت" رمان نويسنده سروانتس.كند
.شدهاست آغاز
روحانيون خاطر به حزبي
رستگار شهرام
آينده در است قرار كه كنگرهاي برپايي براي را خود خرداد دوم جبهه اعضاي كه حالي در
مذكور كنگره در كه است كرده اعلام مبارز روحانيون مجمع ميكنند آماده شود برگزار نزديك
اختيارات افزايش لايحه چون مهمي موضوعات قوي احتمال به مذكور كنگره در.كرد نخواهد شركت
دستور در شوراها آتي انتخابات همچنين و مجلس انتخابات قانون تغيير لايحه جمهوري ، رياست
مذكور كنگره در نجستن شركت در مبارز روحانيون مجمع موضع اكنون.گرفت خواهد قرار كار
كروبي مهدي اظهارات از پيروي به ناظران برخياست كرده اختلاف دچار را سياسي ناظران
ميان را خويش جايگاه تا دارد روحانيونقصد مجمع كه معتقدند مجلس رئيس و مجمع اين دبير
در موجود اختلافات از را خود خويش روحاني بافت به توسل با و نمايد حفظ سياسي نيروهاي
مهدي.نمايد ايفا اختلافات اوج در را پدرانه نقش بتواند تا بكشد كناري خردادبه دوم جبهه
در است روحاني تشكل يك كه دليل اين به مبارز روحانيون مجمع كه بود گفته صراحتا كروبي
مجمع تصميم كه باورند اين بر ديگري ناظران اماكرد نخواهد شركت خرداد دوم كنگره
بيان رسانهها با گفتوگو در كه همچنان خرداد دوم كنگره در شركت عدم از مبارز روحانيون
مواضعي بيشتر كه ناظران اين.است خرداد دوم كنگره اعضاي از برخي با اختلاف كردهاند
مجاهدين و مشاركت جبهه با روحانيون مجمع ميان اختلاف وجود بر دارند محافظهكارانه
مجمع.است نيامده ميان به سخني تاكنون اختلاف موارد از اما ميورزند تاكيد انقلاب
.كرد توصيف كشور قدرتمند احزاب از يكي بايد ماهوي لحاظ به را مبارز روحانيون
خوئيني موسوي.دارد برعهده را مجلس رياست اكنون مجمع برجسته شاخص عنوان به كروبي مهدي
دستگاه بر رياست براي گمانه مهمترين كشور كل پيشين دادستان و سلام روزنامه مديرمسئول
سال پنج به قريب او.دارد قرار خاص موقعيتي در نيز لاري موسوي اين بر علاوهبود قضايي
است توانسته تاكنون حزبي كمتر كه است بديهي و دارد اختيار در را كشور وزارت سكان كه است
ناظران برخي اعتقاد به.است ديگري چيز واقعيت اما نمايد كسب را اختيارات ميزان اين
نميكنند شركت مبارز روحانيون مجمع جلسات در كه است مدتها خوئينيها موسوي چون افرادي
براي را تازهاي اقدامات نيز بدنه اينسپردهاند نفس تازه بدنه به را تشكل اين امور و
برخي.است كرده آغاز خويش مرامنامه و اساسنامه در ماهوي تغييرات حتي و حزبي حوزه گسترش
پايين سمت به بالا از هرچه كه ميكنند تشبيه حزبي به را مبارز روحانيون مجمع ناظران ، از
گرايشهاي به روشنفكرانه و اصلاحطلبانه تمايلات از اعضا گرايش ميكنيم حركت
اعضاي فعاليت براي فضا مجمع رئوس كنارهگيري با حاضر حال در.مييابد تقليل سنتگرايانه
.است شده مهياتر هرم قاعده
كه است كرده ارائه احزاب ماده 10 كميسيون به را درخواست دو اخيرا مبارز روحانيون مجمع
تهران پسوند با مبارز روحانيون مجمع.است خويش فعاليت گسترش درصدد حزب اين ميدهد نشان
.است تهران شهر سطح در فقط فعاليت براي تشكل اين محدوديت نشاندهنده كه است شده تاسيس
سطح به را خويش فعاليت حوزه نبايد مجمع اين كرد تاكيد امام كه بود آن از پس موضوع اين
انتخابات هنگام بتواند روحانيون مجمع تا ميشد باعث موضوع اين زيرادهد تسري كشوري
كميسيون اكنون اما.بودند مخالفت موضوع اين با امام و نمايد ارائه سراسري فهرست مجلس
تهران پسوند حذف با مبارز روحانيون مجمع و است كرده موافقت موضوع اين با احزاب ماده 10
از مجمع درخواست ديگر.كند داير نمايندگي دفتر و عضوگيري كشور سراسر در ميتواند
منابع برخي گفته به كه درخواستي است ، بوده مذكور تشكل در غيرروحاني اعضاي پذيرش كميسيون
يكي آگاه منابع همين اعتقاد به.است نگرفته قرار مذكور كميسيون اعضاي پذيرش مورد آگاه
قرار كه يارانهاياست خود فعاليتهاي گسترش به روحانيون مجمع تمايل ابراز دلايل از
تعداد يارانه اين دريافت معيارهاي جمله از و دهد قرار احزاب اختيار در كشور وزارت است
گروههاي با مجمع هرم قاعده اختلاف موضوع امااست احزاب جغرافيايي فعاليت حوزه و عضو
و انتخابات قانون تغيير لايحه رئيسجمهور ، اختيارات افزايش لايحه است؟ كجا خردادي دوم
در بسزايي تاثير مذكور لوايح تصويب كه معتقدند ناظران كليه.شوراها آتي انتخابات يا
وزارت نيز و مقننه قوه رياست گرچه معتقدند ناظران.دارد اصلاحات پيشبرد قدرت افزايش
اصلاحطلبان آن در كه نهادهايي اصلي بدنه اما است روحانيون مجمع سران دستان در كشور
.است خرداد دوم نيروهاي ساير دستان در دارند ، حضور
در بيشتري جايگاه كسب و حاكميت به ورود براي مبارز روحانيون بدنه نيروهاي حاضر حال در
مجلس رئيس اخير اظهارات با اعضا اين مواضع تباين ديگر سوي از.ميدهند نشان آمادگي قدرت
مشاهده هرم قاعده و راس ميان كه است شكافي از ناشي موضوع اين و است آشكار اسلامي شوراي
ميان كرد ، خواهد بروز طبيعي شكلي به ماجرا اين فرآيند از كه نيز ديگري شكاف.ميشود
دوم جبهه به مبارز روحانيون مجمع خاطر تعلق سبب به حداقل كه شكافي.است مكلا و معمم
مجمع تحولات روند اگر اكنون اما بود كنترل قابل اصلاحطلبان ميان در اصلاحات و خرداد
سياست و دين فرمت از را اخير يكصدساله شكاف اين و است سنتگرايي سمت به مبارز روحانيون
شكل تا ميرود و شده آغاز مشروطيت دوره از كه شكافي.بود خواهد پيش مكلا و معمم سمت به
.بازيابد عصر اين در را خويش متكامل
|