عمل و سخن در يگانگي تجسم
نوآوري عين در اصالت حفظ

عمل و سخن در يگانگي تجسم
صبا ابوالحسن استاد تولد سال صدمين بهانه به بوستان بهمن از اي نوشته
همت به و وحدت تالار در صبا ابوالحسن استاد تولد سال صدمين جاري هفته شنبه:درآمد
.شد برگزار "ايران موسيقي انجمن" و "موسيقي خانه"
خانه پژوهش كميته مديره هيات عضو و پيشكسوت پژوهشگران از بوستان بهمن را زير نوشته
.ميگذرد گراميان شما نظر از كه نوشتهاند موسيقي
بود چالاك و زبردست خطيبي
بود خاك منبر بر گوينده كه
شاهوار خطبه آن برد سر به
روزگار منبر از آمد فرود
دست چرب بودرامشگري يا و
الست رامشگران ايوان ز
نواخت دوران ساز با چند دمي
تاخت خويش منزل سر به ره دگر
"قناري مرگ:مثنوي از ابياتي"
مورخ مسرور حسين استاد ياد زنده سروده
ورزش آلات از ابزار دو يا فن يك در بعضيها "زورخانه مقدس گود در ورزش":اصطلاح در
به كه متبحرند زورخانه ورزش ابزار و آداب همه در برخيها و دارند تسلط و چابكي زورخانه
عرصه در نيز صبا ابوالحسن استاد ياد هميشه.ميگويند"ششدانگ پهلوان":اخير گروه اين
استادي حد در و خوبي به را ايراني سازهاي اكثر بود ، "!دانگ شش" موسيقي هنر شيرگير
ويولن نواختن در را صبا تبحر بيشترين ويولن رشته در شاگردانش كه طوري به مينواخت
صبا استاد:ميگفتند بودند كرده "دلسپاري" صبا تار سازسه به كه آنها و ميدانستند
صبا كه سازهايي همه مورد در اطلاق اين و مينوازد برتر و بهتر سازها همه از را سهتار
...و ني فلوت ، ضرب ، كمانچه ، پيانو ، سنتور ، .ميكرد پيدا مصداق داشت تسلط آنها بر
ذخار بحر از كه بود استاد خلاق و پويا ذهن هنر در تبحر گستردگي اين دليل هم شايد
نيمه در ;ميكرد شروع كه را كاري هرگز كه نبود قانع كم به تنها نه نبود ، قانع كم به هنر
خود پيگيري و سماجت كه آنجا تا موسيقي هنر مشكلات حل و آموختن براي.نميكرد رها راه
اهل و متخصصان دامان از دست كه اين ضمن نميكرد ، خودداري تلاشي هيچ از ميطلبيد را او
.برنميداشت نيز فن
براي كه صبا.داشت دكان نجاري استاد (ظهيرالاسلام خيابان) استاد خانه جوار در
و پوست بود نجار استاد اين دكان اكثرادر سازها بعضي صداي كيفيت برتري علت دريافت
ميزان ملاحظه با را كاسه در موغار تراش جاي شيار و برميداشت را سازها كاسه صفحه
تحمل غيرقابل حوصله و صبر نيز و وسواس و دقت با ناوداني ، شيارهاي حركت جهت و شيب زاويه
چيست؟ سازها بعضي صداي كيفيت بودن پايين يا و بودن بالا علت كه بداند تا ميكرد بررسي
كارگاه اين كه انداخت راه خود منزل در سازي ساز مجهز كارگاه يك استاد بعدها البته
ساز ترميم و سازها ارزيابي براي جايگاهي هم و دوستان ديدار محل و بود استاد پاتوق هم
مطلوب نتيجه به تا استاد كارگاه اين در كه يادآوري اين با آشنايان ، و دوستان و اساتيد
ميخواند ، "خفه" كه كمانچهاشرا هنرمند عزيزان از يكي.نميكرد رها كاررا نميرسيد
در و بود كرده بررسي را كاسه داخل شيارهاي بسيار وقت صرف با استاد.بود برده استاد پيش
سالخوردهاي مرد ساز صاحب چون است ، پوست از عيب كه بود شده متوجه بود ، نديده عيبي آنها
".ميشود درست انشاءالله بياييد فردا شدم ، خسته ديگر امروز":بود گفته او به صبا بود
موسيقي لوازم فروشگاه به بلافاصله ايشان ميرود ، بيرون صبا منزل از ساز صاحب وقتي
.ميكند روبهراه ممكن وجه بهترين به را هنرمند آن ساز و ميخرد مرغوب پوست يك و ميرود
نبود ، بلكه عجيب تنها نه صبا استاد چون وارسته قلندري وجود در كرشمهها گونه اين بروز
نبود بود ، بعيد شده بالنده و كرده رشد آن در استاد كه اي خانداني تربيت و زندگي محيط با
.باشد نبايد و
مويد ميتواند ايراني موسيقي ارزنده استاد اين خانداني شناسنامه به كوتاه مروري
:باشد سطور اين راقم قلم از مذكور ادعاي
و است كمالالسلطنه خان ابوالقاسم شايسته فرزند صبا ابوالحسنخان استاد زندهياد
شاعران از كه است صبا محمودخان ملكالشعراي نواده صدرالحكماء و است صدرالحكماء فرزند او
فرزند كه صبا پدر ابوالقاسمخان.است بوده متخلص "صبا" به و است قاجاريه دوره تواناي
.است ميسروده هم شعر طبابت بر علاوه و بوده طبيب پدر مانند نيز خود است ، صدرالحكماء
از را ابوالحسن فرزندش ;داشت كامل آشنايي اروپايي و ايراني موسيقي با كه كمالالسلطنه
فرزند اين كه اين براي و كرد آشنا ايراني موسيقي با خويش معاصر ايراني اساتيد طريق
اساتيد نزد ويولن ساز آموختن براي را او ;شود آشنا نيز اروپايي موسيقي با مستعد هنرمند
طريق از اول جهاني جنگ دار و گير در كه هنرمندان اين.فرستاد (ايران در) اروپايي موسيقي
نواختن و كردند آشنا ساز اين تكنيكهاي و ويولن با را صبا بودند آمده ايران به روسيه
عاشق و استعداد با خان ابوالحسن.دادند آموزش او به بيش و كم را اروپايي ملوديهاي
ساز اين بر كافي تسلط كه مدتي از پس و گرفت فرا دل و جان به را آموزشها اين موسيقي
طريق آن از كه كرد صرف راهي كردن پيدا مسير در وقت تمام را خود كوشش ;كرد پيدا اروپايي
.كرد بيان نيز را ايرانزمين موسيقي هواي و حال بيگانه ، اروپايي ساز اين زبان با بتوان
را"موسيقي عالي مدرسه" وزيري علينقيخان كلنل زندهياد كنكاش ، و تلاش اين با همزمان
.كرد تاسيس
مدتي در و گرفت فرا را موسيقي عالي مدرسه در خود اساتيد دانستههاي سرعت به صبا
موسيقي عالي هنرستان هنرجويان به را ايراني موسيقي رديف آموزش كلنل مرحوم دستور به اندك
.كرد تقبل
در ;كشور موسيقي هنر خدوم مرد اين وزيري ، كلنل مرحوم اشارت به باز ايام همان در
.شد ويولن (سوليست) تكنواز هنرستان گزيده هنرآموزان اركستر
(فعلي پرورش و آموزش) "مستظرفه صنايع و اوقاف و معارف وزارت" سوي از مدتي از پس
رشت عازم [نداشت سابقه زمان آن تا كه] (رشت) گيلان هنرجويان به موسيقي هنر آموزش براي
پوزش با ميدانم لازم جا اين در ;كرد آغاز رشت در را خود پژوهشهاي صبا استاد چونشد
هنرها همه در"پژوهش" ضرورت آن و مطرحكنم را اساسي نكته يك مطلب ، اين خوانندگان از
اقليمي شرايط تابع آن موسيقي هنر بهخصوص سرزمين هنرهر.است موسيقي هنر در عليالخصوص
:سرزمين ما عزيز است ، ايران "باراني - جنگلي - كوهستاني":اقليم يك اروپا سرتاسر اگر.است
.ميشود يافت آن در بلندي و پستي و هوا و آب نوع همه و است "اقليم هفت"
با همراه گرمسيري و استوايي هواي و آب "فارس هميشه خليج" حوزه در جنوب ، در ما ،
.داريم فراوان شرجي و رطوبت
با همراه داريم فراوان كويرهاي و بيابانها كشورمان جغرافيايي مياني عرصه در ما ،
.خشك و گرم هواي و روان شنهاي
با را البرز شمال در و زاگرس جبال سلسله غرب ، در كشورمان ، كوهستاني ارتفاعات در ما ،
ميدهند ، تشكيل را البرز مياني رشته كه (دمباوند) دماوند و علمكوه در و بسيار قلل
و مازندران خروشان و رودخانههايجوشان و خزر درياي رژيم كه داريم دائمي يخچالهاي
.ميگيرند سرچشمه آنها از گيلان
بزرگترين اين) قشم جزيره مردم موسيقي با "آذرآبادگاني" موسيقي است ، اقليم تابع هنر
و بومي موسيقيهاي از كدام هر چون هستند متفاوت هم كاملابا ،(فارس هميشه خليج جزيره
منطقه يك در حتي و هستند خود جغرافيايي منطقه آئينهاي و رسوم و آداب بيانگر محلي ،
.دارند تفاوتهايي هم با اجتماعي آئينهاي و رسوم آداب ، سنتها هنرها ، باز هم محدود
احمد استاد ياد هميشه پدر) عبدالله ميرزا مرحوم ياد زنده رديف همين تنها ايران ، موسيقي*
كه است مناطقي بومي موسيقيهاي از برگرفته گزيده موسيقيهاي از تلفيقي اين نيست ، (عبادي
شهرستانهاي تعدادي از خود وهنر علم عرضه و اشتغال حمايت ، بوي به قاجاريه دوره در
از بيشتر ارج هنر به دوره اين در ميگويم ، را قاجاريه دوره.بودند آمده تهران به معدود
قجرها دوره حكومت زعماي و شاهان كه اين دليل به نيز و دليل همين به.ميشد گذاشته پيش
بيش ري شمال روستاي يك ابتدا در كه تهران به را آنان هنر ، اهالي به هديه و صله اهداي با
خريدار ايران مختلف شهرهاي هنرهاي گزيده پايتخت اين در.پايتخت شد تهران و كشاندند نبود
و ميگفتند هم "ملي موسيقي" آن به مدتي كه ماست سنتي موسيقي بنمايه گزيده اين.داشت
شهرو از كدام هر كه ميهماناني دلخوشي خاطر به محافل و مجالس در بودند مجبور هنرمندان
.كنند اجرا متنوع و مختلط مختلف ، موسيقيهاي بودند آمده تهران به ديگر استاني
، رنگها ملوديها ، مجموعه از (عبادي احمد مبرور استاد پدر) عبدالله ميرزا زندهياد
را مجموعهاي ;بود شهرستانها همه موسيقيهاي از برگرفته كه...و مضرابها چهار و رديف
به همجوار ، ملوديهاي با همخواني نيز ملوديو هواي و حال حسب بر را آنها و كرد گزينش
در حاضران مختلف سليقههاي پاسخگوي بتواند هنرمند مختلف ، مجالس در تا كرد رديف هم دنبال
كه گرفت شكل خود محدود عرصه همان در "ايران موسيقي رديف":ترتيب اين به و باشد مجلس
.است ايران سنتي موسيقي اجراي و آموزش مبناي هم هنوز
موسيقي رديف اصطلاح از مبهم اندكي مورد يك تا شد اعمال بدانجهت سخني دراز همه اين
از و نجد از بازگو":كه بگويم خود به و سخن اصل به بازگردم ثانيا و شود روشن ايراني
"نجد ياران
***
دليل به خود ، اداري ماموريت اولين به عزيمت از پس صبا ابوالحسن استاد ياد هميشه
-ورزشي تابستاني سفرهاي ساله هر كلنل ركاب در و داشت كه (بيقراري و شيفته جان)
.است زنده سطور اين راقم وضمير ذهن در;بود كرده تجربه را پيادهروي
آوازهايشان ، و سياهكل چوپانان سازهاي.پرداخت سياحت و سير به زمين گيلان عرصه در وي
خزر ، درياي ساحل رودسرقاسمآباد ، املش ، لاهيجان البرز ، برآفتاب و زيتون رودبار منطقه
و چوپانان با گذاشت ، زيرپا را ديگر سرزمينهاي بسياري.. و بندرانزلي رودسر ، لنگرود ،
را منطقه بومي شفاهي موسيقيهاي از بخشي خردك خردك و شد خانه هم و همكاسه گاوچرانان
و بومي رقصهاي مايههاي و ضربيها و ترانهها از بسياري و سپرد دل حافظه به و شنيد
زمان دستبرد از و كرد جاويدان را آنها نت ابزار با و سپرد خاطر به هم را آواها سوگ
آوازهاي) گهوارهسريها مازندران ، از را اميري و گيلان از را مليجه زرد.داشت محفوظ
برنجكاري ، ،(برنجپزان) برنجچيني ترانههاي (خواب هنگام به فرزندان بالين در مادران
جان گوش به و شنيد را همه و همه ;كند مي دراز را سخن آنها ذكر كه ديگر بسياري و چلنگري
.سپرد
به باسواد هنرمند اولين صبا است دست در كه مداركي و قرائن حس بر و ترتيب اين با
و پينهاد ايرانزمين در را موسيقي ميداني بررسيهاي انديشه كه است (نت دانستن) خاطر
انشاءالله و هست بوده ، موسيقي درباره پژوهش به علاقهمندان از خود كه قلم اين صاحب
صبا ابوالحسنخان استاد بيدريغ هنر خوان ريزهخوار را خود كه است مفتخر ;بود خواهد
جزيره اين اطراف و قشم موسيقي روي بر كه سالي چهار از بيش مدت در كه كند عرض و بداند
اين با نهاد ، بنياد صبا استاد زندهياد كه است الگويي همان مبنايش است كرده پژوهش
من دليل همين به و است فراوان مختلف انواع به صوت ضبط دستگاههاي ما دوره در كه امتياز
از كارم كردهام پژوهشي كارهايي صوت ضبط و فيلمبرداري و عكاسي ديجيتال دوربين با كه
برابر در ميماند را قطره صبا ، استاد پژوهشهاي با مقابله عشقورزيدر و رنج ديدگاه
.دريا
شيوه از ديگر گوياي نمونه دو يك نباشد صفحه و سطر ضيق دچار روزنامه و باشد رخصت اگر
.ميكنم نقل را صبا خان ابوالحسن استاد پژوهشگري
***
بود ، كرده سفر ماموريت انجام براي كه نقاطي به جز صبا ابوالحسنخان استاد ياد زنده
اصفهان مقصد به و داد مي خبر تلگراف يايك و تلفن يك با ميآمد ، پيش فارغي وقت اگر
.ميكرد حركت
رضا استاد ياد هميشه كه روايت اصل با منطبق بيش و كم است سخناني ميكنم نقل آنچه
:نقلفرمودند من براي (ني تواناي نوازنده كسايي حسن استاد مهتر برادر) كسايي
هنر اهل لنگرگاه خانهاش عليه ، رحمهالله كسايي رضا استاد كه كنم عرض اولابايد
ديدار براي و بود آمده اصفهان به صبا استاد:كه گفت ايشان.بود موسيقي هنرمندان بهخصوص
.ميكرد بيتابي صدرالمحدثين زندهياد عاليقدر ، فقيه
غزل روي بر عمل كار يك به خود خلوت زمزمههاي در صدرالمحدثين زندهياد وقت آن در
و زمان و حال اقتضاي به آن ملودي كه بود يافته دست اصفهاني صفاي حكيم ;دلسوخته عارف
.ميگويند عمل كار آن به موسيقي اهل كه نكتهاي همان ;بود گذشته ايشان نازك خاطر بر مكان
اين تيمنادر را اصفهاني صفاي حكيم موزون ، كلام از گزيده بيتي چند نمونه ، عنوان به "..
:ميشويم سخن سر با بعد و ميكنم نقل جا
!من غارتگر ترك اي يغما به من از بردي دل
!من سر بر دل دست از دوست ، اي آوردي چه ديدي
شد ناتوان تن و زار دل شد ، نهان دل در تو عشق
من پيكر غم بار از شد كمان ،... و تير چو رفتي
رواقي ساتگين زان باقي ، صهباي مست من
!...من رامشگر تو ذكر ساقي ، بزم در تو فكر
فراقت از آتشم در اشتياقت ، از ميسوزم
!من آذر من سوداي من ، سينه من كانون
دوخت سيه لباس گردون افروخت ، عشق تف در دل
من اختر آسمان در سوخت من آه آتش از
ميپرستم و ميخواره مستم ، عشق كز شكرانه
من دانشور استاد الستم ، درس آموخت
درختم دولت باغ سلطانبختم ، در عشق در
من افسر فنا خاك تختم ، فقر خاكستر
داد جلا را آيينهام ، داد صفا را دلم اول
من خاكستر تو عشق داد ، فنا باد به آخر
تحمل نيارد گردون را او عشق غم بار
من لاغر پيكر كشيدن ، اين ميتواند كي
زد ما بام بر تو كوس زد ، صفا زسر دم دل
من كشور فقردر از لوازد دولت سلطان
ويولن خوب نوازنده و موسيقيدان اصفهان ، دانشگاه دانشور استاد سپنتا ، ساسان دكتر آقاي*
آن در كه نموده چاپ و تاليف ايراني موسيقي درباره (ديگر ازلوني قدما قول به) كتابي
.كردهاند اشاره نيز جالب بسيار و ظريف فني نكات به موسيقي هنرمندان احوال ذكر بر علاوه
.است ايران موسيقي چشمانداز:اثر اين نام
:است آمده چنين مستطاب كتاب اين در صدرالمحدثين درباره
اصفهان صدر مدرسه در را ديني علوم و خوانساري محمود ميرزا پدرش نزد را خود تحصيلات
و خوشقريحه واعظان از صدر.گرفت فرا بيدآبادي مفيد محمود شيخ نزد را حكمت.داد ادامه
مجالس در و بود عجيب استعداد داراي بيان رسايي و شيوايي و بلاغت در بود ، خوشآواز
بين در و ميكرد سخنوري طبيعي رساي صداي با صوت تقويت دستگاههاي وجود بدون پرجمعيت
آواز به و ميكرد استشهاد اصفهاني صفاي حكيم بهخصوص مولويو از ابياتي به سخنان
.ميخواند
صدري عنوان تحت او نام به و ياد به قطعهاي و بود ديده را صدر صبا ، ابوالحسن استاد
مجامع نزد پيشتر گوشه آن.است نوشته نت به خود ويولن اول كتاب در افشاري آواز در
مثنوي وشيرين ، خسرو مانند را رديف ديگر گوشههاي صدر.داشت نام نحوي اصفهان موسيقي
داشت ، مطبوع و رسا صدايي و ميخواند منبر روي مجلس حال تناسب با را غيره و ترك افشار ،
._ه سال 1315 در اوسرودهاند اشعاري او مدح در اميرخيزي اسمعيل حاج و بهار ملكالشعراي
"!دادب خاتمه خود حيات به شيراز سالگيدر سن 41 در ش
:گويد مي دل كه "شويم خويش سركار باز و بازگرديم":قدما قول به كه فرماييد اجازه خوب
"نجد ياران از و نجد از !بازگو"
ناگفته نكته يك تنها آمد ، گفته سخن صدرالمحدثين علامه ياد هميشه هواي و حال باب در
بزرگتر برادر) كسايي رضا استاد زندهياد آشيان خلد مكان جنت كه است خاطرهاي آن و ماند
.كردند تقرير پيش سالها در (كسايي حسن استاد
ميخواند ، خوب آواز خود بود ، هنري شيدايي و شور وجودش سراپاي كه كسايي رضا استاد
خود عمر در من كه است آوازي صراف منصفترين و آگاهترين بيترديد عليه رحمهالله او
ميكرديم ، گفتوگو اصفهان منبردر اهل آوازخوانان باب در ايشان خدمت در روز يك.ديدهام
آن در و داشتهايم بسيار اصفهان در خوشخوان هاي منبري":گفتند عليه رحمهالله ايشان
كه بود هم ثالثي شخص اما بودند ، ممتاز نشابوري تاج حاج و عسگر قاضي مرحومان ميان
خوش صوت و مناسبخواني شعر ، بيان نظر از چون كنيم بررسي فردي طور به را ايشان ميبايست
كسي هم پس اين از كه است بعيد و نداشت نظير شعر در نهفته ظريف مفاهيم درك و سواد نيز و
هرگاه كه بود صدرالمحدثين علامه خطيب آشيان ، خلد مرحوم ايشان و شود پيدا همطرازايشان
.ميشدند تعطيل ديگر منابر داشت منبر ايشان
.كردهاند حركت اصفهان قصد به كه بودند كرده تلفن تهران از صبا آقاي":ميكرد نقل ايشان
در و ميآمدند اصفهان مرجحابه ميآمد پيش تعطيل زمان و فرصت وقت هر معمولا ايشان
.برويم شهر از خارج به كه داشتند اصرار و نميماندند هم اصفهان شهر
تعزيهخوانان ، بيت ، اهل مداحان سراغ نميگرفتند ، قرار و آرام هم شهر از خارج در
.ميگرفتند را خوشخوان منبريهاي و ساززنها چوپانان ، نيزنها ،
بود آشنايان از يكي به متعلق كه چوم پل نزديك باغي در صدرالمحدثين روزروانشاد آن
.بودند كرده اطراق
استاد و كردم حركت تهران دروازه سمت به خود اتومبيل با معمول طبق من معين وقت در
سمت به من ، ماشين با و شدم خوشحال ديدارشان از.رسيدند راه از انتظار مدتي از پس هم صبا
برويم؟ كجا دفعه اين رضا آقا:گفتند صبا استاد.كرديم حركت اصفهان
!ديدهام تدارك خوبي برنامه شما براي باشد يار ما با بخت اگر گفتم ايشان به
و كردم خاموش را اتومبيل دور فاصله از رسيدم ، كه شده ياد باغ نزديك و چوم پل به بالاخره
.رفتم جلو به صدا سراشيبيبدون در
مرحوم آواز صداي.رفتيم جلو پاورچين پاورچين صبا استاد و من و شد متوقف اتومبيل
كمر پشت به را دستهايش برهنه ، پاي و ژوليده موي سفيد ، شولاي با كه ميآمد صدرالمحدثين
روي و ميجنباند سر و ميخواند گريه و بغض حالت با را اصفهاني صفاي حكيم غزل و بود زده
.ميرفت راه برهنه پاي با شنها
كشان كشان و كرد دعوت سكوت به مرا بود گذاشته لبش روي كه دست اشاره با صبا استاد
و بازكرد را كيفش در بلافاصله صبانشستيم دو هر ما و كشاند شمشادها انبوه پشت به مرا
نه من و ميريخت كاغذ روي اشكهايشبر.نت نوشتن به كرد شروع و برداشت هم را دوات در
نيم و ساعت يك يا و ساعت يك نميدانم ميگذشت سنگين زمان !زدن حرف نه و داشتم حركت جرات
صبا استاد.كرديم ديدهبوسي و شديم ظاهر ما و گرفت آرام صدر مرحوم تا كشيد طول كم و بيش
افشاري مايه در صدري گوشه وجهتسميه براي ميكنم فكر ;بوسيد و گرفت آغوش در را ايشان
شده اشاره دلپذير گوشه اين به (كوك چپ) ويولن اول رديف در ضمنا.باشد كافي قدر همين
.است
نوآوري عين در اصالت حفظ
ايران موسيقي حضور چگونگي و موسيقي جهاني و معتبر نمايشگاه دو از گزارشي
( اول بخش ) جهاني بازارهاي در
:درآمد
بحثي ميدهد ، موسيقي جهاني و معتبر نمايشگاه دو از گزارشي اينكه بر علاوه زير نوشته
قانون نبود كه مضراتي بر نيز و شده طرح آن در جهان در ايران موسيقي موقعيت درباره هم
نگاشته هرمس نشر مدير "صديقي رامين" را گزارش اين.ميكند بار ايران موسيقي بر كپيرايت
موسيقي آنها جمله از كه داده سامان را موثري و جدي فعاليتهاي تلفيقي موسيقي زمينه در كه
.بوديم كرده برگزار ميزگردي صفحات همين در آن درباره قبل چندي كه است قشم
فستيوال) جهان موسيقي معتبر بسيار نمايشگاه دو درباره ساده گزارش يك فقط داشتم قصد
و تجربيات اما بنويسم ، (آلمان در Womex سالانه دو نمايشگاه و فرانسه در Midem سالانه
.كنم نگاه ماجرا به ديگر زاويهاي از تا داشت آن بر مرا آوردم دست به كه اطلاعاتي
فرانسه كن شهر فستيوال كاخ در سال هر ژانويه كه ،Midem موسيقي جشن و نمايشگاه -
در.است جهان در موسيقي تخصصي بزرگتريننمايشگاههاي از يكي خود نوع در ميشود ، برگزار
موسيقي ، كنندگان تهيه و ناشران برجستهترين حضور بر بينالمللي ، علاوه جشن اين
تلويزيوني و راديويي كانالهاي تبليغاتي ، شركتهاي فرهنگي ، سازمانهاي و نهادها هنرمندان ،
كه طوري به دارد قرار كار دستور در متعددي زنده اجراهاي و تخصصي گردهماييهاي موسيقي ،
روز طي 6 موسيقي هنر غيرمستقيم و مستقيم دستاندركاران كليه اجتماع امكان كلام ، يك در
.گردد مي مهيا
راك ، پاپ ، از اعم را موسيقي ژانرهاي كليه و بوده متنوع بسيار موضوعي نظر ازMidem
نوعي به و دربرميگيرد را...و كلاسيك تلفيقي ، سنتي ، و بومي الكترونيك ، ملل ، بلوز ، جاز ،
.است گرفته نام جهان موسيقي ماركت سوپر بزرگترين
دارد ، Midem مشابه اهدافي ذاتا اگرچهWomexWorld Music Exhibition))نمايشگاه -
در و شده برگزار آلمان در سال دو نمايشگاههر ايناست متفاوت بسيار آن بدنه اما
.دارد تمركز ملل موسيقي حول اخص طور به و شده برپا اروپايي ديگر كشور يك در مياني سالهاي
بيشتري كارايي و جذابيت ما براي مختلف جهات از نيز نمايشگاه اين اداره چگونگي و فلسفه
:از عبارتند آن عمده موارد كه دارد
.ناشران تبليغ نه است موسيقي معرفي هدف نمايشگاه ، اين در -
.ميشود داده غرفه مربع متر فقط 6 كننده شركت هر به -
بر محصولات پوستر نصب به مجاز تنها و نداشته را غرفه تزئين حق غرفهداران -
.هستند آن ديوارهاي
.است صندلي دو و نيمكت يك ميز ، يك شامل يكسان صورت به غرفهها مبلمان -
.است وات معادل 600 و يكسان غرفهها تمامي نور -
به مجاز تنها بازديدكنندگان و ندارند را خود توليدي موسيقيهاي پخش حق غرفهداران -
.ميباشند (Headphone) گوشي بوسيله شنود
يا) دستفروشان غرفههاي به بيشتر را ماجرا ظاهر اگرچه نمايشگاه ، اين مرامنامه كليات
كه دارد بزرگي بسيار حسن اما ميآيد نظر به كمونيستي كمي و ميكند شبيه (بازارها جمعه
و اندازه از فارغ كاملا كه است رقابت براي مساوي آنشرايط نميشودو مشاهده Midem در
در با..و Real World ،Decca، Emi چون معتبري ناشران Midem در.است شركتكنندگان قدرت
خرج تزئينشان براي دلار هزاران حداقل كه مترمربعي ده چند غرفههاي داشتن اختيار
شركتها همين كه حالي در نميدهند ، را كوچكتر ناشران به خودنمايي مجال طبيعتا كردهاند
بودن تخصصي موضوع ، اين بر علاوههستند يكسان شرايط به ملزم سايرين ، همانند Womex در
است ، مفيدتر شركتكنندگان اغلب براي نيز ميپردازد ملل موسيقي به فقط كه Womex نمايشگاه
عادي طور به آن ، در غربي پاپ موسيقي روي بسيار سرمايهگذاري و Midem لعاب و رنگ كه چرا
.ميدهد قرار سايه در را موسيقي سبكهاي ساير
بيشتر تجاري فرصتهاي كه است شده باعث Midem بيشتر اعتبار كه كرد انكار نبايد البته
.آيد بوجود آن در
به اينجا در كه دربرداشت را جالبي نكات نمايشگاه دو اين در حضور حال هر به
.ميشود اشاره آنها عمدهترين
به)موسيقي شدن جابجا و صنعت اين تجاري معادلات زدن هم بر در اينترنت منفي نقش -
ساخته وارد موسيقي صنعت بهبدنه سنگيني خسارتهاي شبكه ، اين طريق از (صوتي فايلهاي صورت
.است نمانده امان در آن از ناشري هيچ كه است
،Blues ،&R B، راك پاپ ، مثل عوامپسند شاخههاي در توليدي محصولات از صرفنظر -
موارد تنها و نيستند بزرگي بازار داراي ديگر گرايشهاي ،.. وTechno ،Rap ،Trans HipHop
جوابگوي كاست و فشرده لوح فروش از حاصل درآمد اصولا و هستند فراگير پوشش داراي نادري
.نيست عرضه و توليد هزينههاي
منابع (..و سنتي موسيقي ،NewAge ملل ، موسيقي مثل) محدود بازار با سبكهايي براي -
راديو ، طريق از) آثار عمومي پخش حقوق شامل كار ، اقتصادي حيات تداوم حفظ براي اصلي
و فيلم موسيقي در آثار از استفاده فستيوالها ، در هنرمندان حضور كنسرتها ، ،(...تلويزيون ،
.است بلاعوض يا دولتي كمكهاي نيز حدي تا البته و تئاتر
خلاف بر كه (..و Mazur،Media،Putumayo،ECM مثل) معتبري ناشران حرف پاي وقتي
موسيقي از شكلي به يا و) تلفيقي و سنتي ملل ، موسيقي به بازار ودرآمدزاي رايج جريان
جنس از نيز آنان محدوديتهاي و مشكلات كه ميبينيم مينشينيم ، (دارند توجه نخبهگرا
خارج و خاص سبكهاي در)پرفروش آلبوم يك كه پرسيد من از Ecm عامل مدير وقتي.ماست مسائل
متوسط 3000 طور به كه گفتم او به و ميفروشد چقدر ايران در (پسند عامه موسيقي روند از
دروغ ميكرد تصور ابتدا در كه شد شگفتزده آنچنان كاست هزار ده حدود و فشرده لوح نسخه
توزيع جهان كشور در 40 حداقل سابقه سال با 30 كه ECM مثل شركتي ميگفت او.ميگويم
اگر و ندارد نيز كاست بازار اصولا و ميفروشد فشرده لوح نسخه متوسط 7000 طور به ميشود
ديگر طرفي از البته.ميكند ضرر باشد نداشته را عمومي پخش يا كنسرت از حاصل درآمدهاي
ميتواند (ميشود عرضه ناشر اين توسط كه Keith Jarretآثار مثل) پرفروش اثر تنها 2 وجود
.نمايد جبران را آنها اثر حداقل 10 توليد مخارج
قانون نقش كه ميبينيم اما ندارد آنان با چنداني تفاوت ما داخلي مقياسهاي اگرچه
فعاليتهاي دامنه با شركتهايي كه است موثر آنچنان عرضه و تاليف مادي حقوق و Copyright
فعلا متاسفانه كه عنصري.ميدهند ادامه خود زندگي به آن محل از كشور ، از خارج در مشابه
.ببخشد تازهاي جان موسيقي خانواده كل به ميتواند حضور صورت در و ندارد وجود ما كشور در
تقاضاي حال عين در و جهان در موسيقي سبكهاي اينگونه بازار نسبي رشد جالب ، نكته اما
ايجاد را اميدواري اين نحوي به كه بود مختلف كشورهاي ناشناخته موسيقيهاي كشف جهت بالا
.آورند دست به را جهاني بازارهاي در حضورفعالتر امكان ديگر كشورهاي موسيقي تا ميكند
داشتن اختيار در ايراني ، موسيقي هنر غناي كشورمان ، موسيقي در نهفته قوي نيروي وجود
مطلوبي عكسالعملهاي و جديد موضوعات كشف به جهاني سليقه گرايش نخبه ، و برجسته هنرمنداني
از آنكه بي تا داشت آن بر مرا شد مشاهده ديگر ممالك در صنف اين دستاندركاران در كه
تصوير جديد عرصه اين در را كشورمان موسيقي جايگاه خود شخصي ديدگاه از شوم ، خارج موضوع
وجود آن براي نيز مناسبي واژه هنوز كشورمان در متاسفانه كه (Entertainment) صنعت.كنم
.است جهان ممالك اشتغالزايي و درآمد بزرگ بسيار منابع از جهانگردي صنعت كنار در ندارد ،
فراغت اوقات از عمدهاي بخش كه دارند قرار هنرهايي زمره در موسيقي و تئاتر سينما ،
مورد سهولت به و ميشوند صادر براحتي.ميدهند اختصاص خود به را مردم جمعي و انفرادي
.ميگيرد قرار مخاطب استفاده
تداوم آن به اتكا با و است محصول داراي ديگر فعاليت هر همانند نيز هنري رشتههاي
و نگرفته قرار يكديگر مقابل در ميتواند اقتصادي فعاليتهاي و هنري توليدات.يافت خواهد
هم تضاد در ميتوانند اما داشت خواهند يكديگر به نسبت ضعف و شدت.كنند حركت راستا يك در
كه هنرمندي.فناست به محكوم باشد ، نداشته عرضه براي محلي اگر هنري اثر يك.نباشند
محلي بايد هنرمند دسترنج.ميشود محروم پيشرفت از ببيند را خود مخاطب عكسالعمل نتواند
بستر در هنر كه بود اميدوار ميتوان بپذيريم ، را قواعد اين اگر.باشد داشته عرضه براي
.باشد تعريف قابل نيز اقتصاد
تدريج به و كرد آغاز را خود جلوي به رو حركت كشور در تئاتر و سينما اخير دهه طي 3
موسيقي آنها كماقبالترين شايد.آورد دست به نيز را بينالمللي بازارهاي در حضور شرايط
حتي و كشور موسيقي بخش در تحرك براي.است حركت حال در كم بسيار سرعت با كه بود
بيشتر وقتي بخصوص ماجرا اهميت.داريم احتياج متعددي نيازهاي پيش به آن اقتصاديكردن
نيز بينالمللي سطح در شدن مطرح جهت كافي پتانسيل داراي كشور موسيقي ببينيم كه ميشود
با جهان در هند قاره شبه موسيقي اخص طور به و زمين مشرق موسيقي اخير دهه طي 4.هست
دارد بسياري تفاوتهاي ايراني موسيقي با هند موسيقي اگرچه.شد روبهرو شاياني استقبال
و است طبيعت و مذهب شعر ، عرفان ، تاثير تحت شدت به دو اين فكري زيربناي و خاستگاه اما
موسيقي اما گرفت قرار توجه مورد اندازه اين تا هند موسيقي چگونه كه دارد تعجب جاي اين
.بينصيب بهره اين از ميهنمان
بر بريتانيا امپراطوري تسلط جمله از.دارند دخالت مساله اين در متعددي عوامل البته
زبان تسلط كشور ، اين آداب و فرهنگ با ارتباط برقراري در تسريع بالطبع و هند قاره شبه
هفتاد و شصت دهه در بوديسم فراگير تب گفتمان ، برقراري سهولت و منطقه اين بر انگليسي
چند گرايش ،(اروپا و آمريكا در ويتنام جنگ مخالف جريانات گسترش با همزمان)ميلادي
با مشهور ويلنيست Yehuda Menuhin آشنايي)هندو فرهنگ به جهان پاپ و كلاسيك مطرح موزيسين
بودا مذهب وانتخابMaharishi باTheBeatles مطرح فوق گروه آشنايي يا Ravi Shankar
خيل طبيعتا كه بيتلز گروه موسيقي در سيتار ساز حضور آن پيرو و George Harrison توسط
شدت ، در(داد سوق هند موسيقي و فرهنگ سمت به نيز را هنرمندان اين مقلدين و هواداران
غربي آثار در منطقه اين موسيقي از استفاده كه طوري بهداشت موثري نقش جريان اين گرفتن
گامهاي نخستين تا شد باعث بلكه بود هنرمندان نخبهگرايي و بودن پيشرو بيانگر تنها نه
بنا نيز اعراب موسيقي بين اين در.آيد پديد نيز تلفيقي موسيقي شكلگيري زمينه در عملي
آفريقا شمال زبان عرب كشورهاي حضور.يافت راه جهاني بازارهاي به مشابه كمابيش دلايلي به
اروپايي كشورهاي با آنها ارتباط و (..و اردن لبنان ، مصر ، الجزاير ، مراكش ، )آسيا غرب و
در مسلمانان و اعراب سنت و فرهنگ رخنه همچنين (اسپانيا و ايتاليا فرانسه ، عليالخصوص)
وسطي قرون دوران تحولات همچنين و عثمانيها حضور در ريشه كه اروپا جنوبي كشورهاي موسيقي
.خورد پيوند مناطق اين موسيقي بين مشترك ريشههاي تا شد باعث نيز دارد
موسيقي شدن اشباع به توجه با اما.ماند بينصيب كشورمان موسيقي البته مراوده اين در
يافته شدت اخير سال طي 10 ديگر مناطق به گرايش كه ميشود مشاهده عربي ، و هندي مضامين از
از بسياري مناطق موسيقي حاضر حال دراست تغيير اين از بارزي مثال آفريقايي موسيقي.است
افغانستان ، ايران ، كه دارند را برزخي دوران اين از استفاده شرايط و استعداد آسيا
نهايت موجود وضعيت از ميتوانند آسيا شرق جنوب و سابق شوروي يافته استقلال تازه كشورهاي
كه محدودي ارتباطات و كشور در فراوان استعدادهاي وجود با است طبيعي.ببرند را بهره
خواهد تشديد را خفته بازار اين بر تسلط جهت ايراني موسيقي شانس است ، شده برقرار تاكنون
سبقت آن پيرو و توفيق عدم معادل عرصه ، اين به اصولي غير ورود كه بود آگاه بايد اما.كرد
جديد موجي تا كشيد انتظار دهه چند بايد باز وقت آن و است شرايط واجد مناطق ساير گرفتن
.برسد ما به نوبت و افتد راه به
.گفت خواهيم سخن هم باز صفحه همين در آينده هفته باره دراين
|