نمايندگي بر مبتني سياسي نظامهاي و پوپوليسم
نژاد و ايدئولوژي
انديشه هاي تازه
نمايندگي بر مبتني سياسي نظامهاي و پوپوليسم
كه گفت ميتوان كلي تعريف يك در اما است ، شده مختلفي تعاريف پوپوليسم ، از:اشاره
نه البته) كردن عامهپسند به -فرهنگي و فكري چه و سياسي امور در چه -گرايش از عبارت
شدن جامعه تودههاي هيجانات و احساسات موج بر سوار و (است كارآمد امري كه ساختن همگاني
عمدتا ميكوشدوحدتي ظاهر در اگرچه است ، انسجام گونه هر فاقد پوپوليسم رو اين از.است
پيروي تودهاي ازخصلت كه ميكند رشد جامعههايي در پوپوليسم.كند ايجاد را دروغين
تمايز براساس هنوز اجتماعي روابط و ميچسبند هم به انسانها تودهاي جامعه درميكنند
و تكثر با جامعهاي چنين در رو اين از.است نگرفته شكل جامعه كاركردهاي و ساختارها در
اين از.است دموكراسي واجد اجماعي تمايزات مخالف پوپوليسم.ميشود مخالفت چندگانگي
.ميانجامد خودكامگي و استبداد به روهمواره
انتشارات توسط ديگر چندي تا كه است"پوپوليسم" كتاب از است بخشي ميآيد پي از كه مطلبي
.رسيد خواهد چاپ به آشيان
انديشه و فرهنگ گروه
اعلام ميتوان (درستي به تقريبا و) آساني به.ماست عصر مسلط سياسي انديشه دموكراسي
انديشه مقصود آيا كه نيست روشن ادعا اين در اما."هستيم دموكرات همگي اكنون ما" كه كرد
برداشتهاي از ناشي حدي تا دموكراسي انديشه كنوني رواجآن نهادهاي يا است دموكراسي
گسترده توافقي مورد دموكراسي مزيتهاي آشكارا ديگر ، عبارت به.است آن از متفاوت بسيار
تفاوتهاي كردن پنهان با دموكراسي.ميشود برداشت متفاوتي معاني اصطلاح اين از زيرا است
جهان ، از [آنها] مختلف تفسيرهاي و [اجتماعي گروههاي] بنيادي ارزشهاي اجتنابناپذير
بنابراين دارند ، "جدلي" ماهيتي سياست بنيادي مفاهيم.دربرميگيرد گستردهرا طيف اين
محل نوعا دموكراسي مفهوم معنا ، اين در.باشيم آنها معاني درباره جدل و بحث منتظر بايد
.(گاليه1962) است اختلاف
انديشه تحقق نحوه در ديگر كلام به و -دموكراتيك سياستهاي نهادهاي باب در اما
روشهاي و نهادها فهرست بكوشيم اگر.است بوده توافق مورد بيشتري ملاكهاي -دموكراسي
طور به مورد اين در و) گسترده طور به كه ديد خواهيم كنيم ، تهيه را دموكراسي با مرتبط
راي حق مانند ميشود مشخص ويژگيهايي با دموكراسي كه دارد وجود توافق اين (واقعي
مجالس ، براي رقيب سياسي احزاب ميان تا ميدهد فرصت رايدهندگان به كه تودهها
لازم شرط حداقل را ويژگيها عدهاياين.بزنند انتخاب به دست شوراها و پارلمانها
اين از صرفنظر.ميپندارند دموكراسي سازنده شرط را آن ديگران كه حالي در ميدانند ،
الگوي غلبه است مطرح دموكراسي نهادهاي پذيرش در ضمني طور به آنچه موضعگيريها ،
هميشه تقريبا معاصر دموكراتيك سياستهاي عمل در.است دموكراتيك درنظامهاي نمايندگي
.بودهاست نمايندگي بر مبتني دموكراتيك سياستهاي
احزاب و مجالس انتخابات ، مانند اشكالي در آساني به كه نمايندگي ، بر مبتني دموكراسي
ابزار جعبه اشكال اين.است دموكراسي ملاك افراد بسياري نظر از است ، تشخيص قابل سياسي
توجه قابل نكته اما دارند ، متفاوتي بسيار كاربردهاي ابزارها اين اگرچه.است دموكراسي
ابزارها اين از ميكوشند متفاوت رژيمهاي و جنبشها سياستمداران ، از بسياري كه است اين
و ميدهند تشكيل را احزابي خود مشروعيت كسب براي رهبران.كنند استفاده خود مشروعيت براي
بينالمللي نهادهاي.بخشند مشروعيت حكومتها به تا ميكنند برگزار را انتخاباتي رژيمها
آن در عضويت پيششرط را نمايندگي بر مبتني نظامهاي نهادي ابزارهاي اروپا اتحاديه مانند
.ميدانند
انديشههايي.است ليبراليسم قدرتگيري از ناشي نمايندگي دموكراتيك نهادهاي چيرگي
.است حاكم مدرن سياستهاي بيشتر بر قانون حكومت و دولت دخالت حدود شهروندان ، حقوق مانند
كه ميدهد نشان نمايندگي بر مبتني سياسي نظامهاي نهادهاي با انديشهها اين تركيب
وضعيت اين از پرشور استقبال با برخي.دارند مسلط موقعيتي تقريبا ليبرالي انديشههاي
را تحول اين ديگران كه حالي در كردهاند ، اعلام ليبراليسم پيروزي رابا "تاريخ پايان"
.ميدانند ثروت و قدرت اجتنابناپذير نابرابريهاي و "آزاد بازار" براي پوششي و نامبارك
نمايندگي بر مبتني سياسي نظامهاي به واكنش ;پوپوليسم
پيرامون كه ميكند توصيف را نظامهايي "نمايندگي بر مبتني سياسي نهادهاي" اصطلاح
بر مبتني نظامهاي از متفاوتي انواع يقينا.آمدهاند پديد ليبرالي دمكراسي نهادهاي
سياسي ارزشهاي و هنجارها نهادها ، سياسي متفاوت نظامهاي كه چرا دارد وجود نمايندگي
نوعي ميتوان همه ، اين با اما.است متناسب محليشان و ملي شرايط با كه دارند متفاوتي
.است آمده پديد نمايندگي بر مبتني دمكراسيهاي براساس كه داد تشخيص را سياسي نظام
نظامهاي.ميسازند را نمايندگي بر مبتني سياسي نظامهاي گوناگوني فرايندهاي
سياستهاي منظم ، انتخابات شامل هم با متقابل كنش در و مستقل روند مجموعهاي از دمكراتيك
اين طريق از نظرات و انديشهها.شدهاند تشكيل عمومي سياستگذاريهاي و بحثها حزبي ،
و انديشهها ميشود ، مرور سياستها ضمني پيامدهاي ميشوند ، گذاشته بحث به فرايندها
شكل به برگزيده انديشههاي آنگاه و ميپردازد ديگر انديشههاي با رقابت به آنها مفاهيم
.ميشوند گذاشته اجرا به عمومي مشياي خط
اوليه سياسي واكنش مظهر را پوپوليسم انتزاعي كاملا شيوهاي به ميتوان
طيف پديدهاي چنين زيرا است انتزاعي بسيار تعريف اين.دانست حاكمان به حكومتشوندگان
است پوپوليسم زماني فقط پوپوليسم ديگر ، طرف از اما ، ;ميگيرد بر در را گستردهاي بسيار
مبتني سياسي نظامهاي فرايندهاي.درآيد بيان به نظاممند انديشههاي از مجموعهاي در كه
و ميگيرند بر در را سياسي برنامههاي نظاممند ارتقاي و تكامل فرايندهاي نمايندگي بر
با مخالفت با تنها پوپوليسم.ميدهند شكل را پوپوليستي انديشههايي رهگذر اين از
از بخشي.ميشود تبديل سياسي جنبشي به آن ياري به و نمايندگي بر مبتني سياسي نظامهاي
اين و ميداد تشكيل انقلاب روسي راه تحقق امكان به اعتقاد را روسيه نارودنيكهاي هويت
برشمرده دمكراسي اصلي ايدههاي طرد معناي به عملا انقلابي انديشهاي عنوان به انديشه
سياسي نظامهاي نهادهاي آشكار طرد نشانه روسيه دهقانان نهادهاي از آنها دفاع.ميشد
هدف با آلبرتا ، در اجتماعي اعتبار جنبش پوپوليستي انديشههايبود نمايندگي بر مبتني
عدالت توزيع و اقتصاد كاركرد بر نظارت براي (تكنوكراتيك) فنسالار اساسا هياتي تاسيس
يا و) مردم هيات اين.بود نمايندگي بر مبتني سياسي نظامهاي عميق طرد بيانگر اجتماعي ،
با مرتبط سياسي فرايندهاي يا سياست نوع هر و ميگرفت ناديده (را آنها منتخب نمايندگان
سلطه زير از سياست كردن خارج به معطوف آنها تلاش.ميزد دور را عمومي سياستگذاريهاي
به سياست تبديل نمايندگي بر مبتني سياسي نظامهاي منطق كه آن حال بود ، سياستگذاران
.است سياستگذاري
.است نمايندگي بر مبتني سياسي نظامهاي به نسبت ترديد نمودار دستكم جديد پوپوليسم
دفاع كنوني ، نظامهاي از انتقادشان از بخشي و هستند معترض احزاب جديد پوپوليستي احزاب
و يافته سازمان منافع اسير دولت كه اعتقاد اين با آنان.اقليتهاست از آنها حد از بيش
.ميكنند نفي را معاصر نمايندگي بر مبتني نظامهاي كاركرد است ، ليبرال نخبگان توافق يا
نارضايتي احساس بيانگر هم و ميكند نقد خاص طور به را نظامها اين هم جديد پوپوليسم
را پوپوليسم ريشههاي اگر دادم ، نشان كه چنان.نظامهاست اين از قدرتمند اما پراكنده
نخست.هستيم روبهرو ضمني پيامد دو با بدانيم ، حاكمان به شوندگان حكومت واكنش از ناشي
بسيار اشكال ميتواند احساس اين نمودهاياست پراكنده و بيشكل اساسا پوپوليسم كه اين
سياسي انديشههاي يا اقدامات شكل به كه مبهم ، احساسي چون پوپوليسم.باشد داشته متفاوتي
بسيار متعاقبا و ميشود وارد متفاوت بسترهاي و باورها در است ، درآمده (دو هر يا و)
به نمايندگي متفاوت نظامهاي ساختاري تاثيرات ترتيب اين به.ميرسد نظر به متفاوت
برضد واكنشي پوپوليسم كه است آن ضمني پيامد دومين.ميانجامند پوپوليسم متفاوت گونههاي
به ارتجاعي پاسخي را پوپوليسم كه است فراواني تحليلهاي خلاف موضوع اين.نيست مدرنيته
مدرنيته با پوپوليسم ارتباط.(ليپست 1963 نمونه ، عنوان به) ميدانند مدرنيزاسيون
پوپوليسم شدن نظاممند براي شرايطي ايجاد با مدرنيته.است ساده رابطه يك از پيچيدهتر
اشكال ايجاد با مدرنيته حال ، همان در.ميشود پوپوليستي جنبشهاي شكل به آن دگرگوني سبب
شدت را شوندگان حكومت پوپوليستي سرخوردگي احساس شده نهادي ساختارهاي و سياست پيچيدهتر
گستردگي.ميكند بيشتر را پوپوليسم نگراني سياستها و نهادها اين استقرارميبخشد
فاصله شود بزرگتر جامعه هرچه.است پوپوليسم شكلگيري در ديگر مهم عامل مدرن جوامع
از آنها جدايي به گرايش آن از مهمتر و بيشتر حاكمان و شوندگان حكومت ميان بالقوه
فئودال طبقه توسط شده اعمال ستمگري با فئودال ارباب يك ستمگري.ميشود بيشتر يكديگر
به.ميشود تبديل "آنها" به "او" كه ميآيد پديد زماني پوپوليسم.است متفاوت كاملا
مشابه ناكاميهاي و شرايط روياروي و عام موجوديتي عنوان به مردم كه هنگامي نحو همين
و ميزان دامنه ، سياسي نظامهاي كنوني بافت.ميشود "من" جايگزين "ما" ميگيرند ، قرار
با اروپا اتحاديه مانند بينالمللي نهادهاي.ميدهد افزايش را نمايندگي مقوله پيچيدگي
نيز را افراد نمايندگي بالقوه دامنه حال همان در سياست از جديدي عرصههاي گسترش و خلق
ميآيد شمار به عمل يك ندرت به مدرن سياستهاي در رايگيري ساده عمل.دادهاند گسترش
.ميشود انجام بينالمللي و ملي محلي ، سطح چند در زمان هم نمايندگي و رايگيري كه چرا
مقوله گسترده افزايش با نمايندگي ، بر مبتني سياسي نظامهاي پيچيدگي و دامنه افزايش
.است گذاشته پوپوليسم اختيار در را بيشتري منابع و امكانات نمايندگي
پلتاگارت: نويسنده
مرتضوي حسن:مترجم
دارد ادامه
نژاد و ايدئولوژي
بخش واپسين _ فرهنگ و ، طبيعت نژاد
روش ، اين در.ميگيرد انجام علمي انديشه با نژاد به نگرش نژادها ، بررسي چهارم روش در
زيستشناسي دانش پژوهشها ، تحول گونه اين در و دارد تاريخي ، مبناي نژادها بررسي تحولات
نژادي گفتمان و برسد طرف دو ميان جدايي به تا مييابد پيوند نژادي گفتمان با (بيولوژي)
ميان نژادي تمايز بايد است معتقد ويد پيتر.دهد قرار محرمات رده در را بيولوژي با مرتبط
در نبايد و شود داده ديگر انسان عليه انساني به خاصي ويژگي كه آن بي شود درك انسان
پژوهشهاي بررسي در وي.شود اغراق بيولوژيك مقوله از فرهنگي مقوله كردن جدا زمينه
تاكيد ميكنند ، رد را اجتماعي زندگي بر بيولوژي تاثير كه اجتماعي علوم نوين دانشمندان
مقابل ، درميكنند استفاده بيولوژيك اشارات و اصطلاحات از همچنان اينان ميكند
معرفي توانها و صفات انتقال مثابه به را وراثت نوزدهم ، سده در زيستشناسي دانشمندان
احتمالها و توانها اين تطور با و ميگيرد انجام دوباره توليد فراگرد طي كه ميكردند
و اصيل يا انسان طبيعت و محيط ميان آميختگي از نظريه ايناست همراه بلوغ از پس دوره در
اكتشاف با.كرد عقبنشيني اكتسابي ، بر تاكيد سود به كه نپاييد ديري اما آمد پديد اكتسابي
كه است محركي" انسان بدن در ژنتيك تركيب كه كردند ادعا پارهاي سال 1953 در DNA تركيب
بر ميخ واپسين مثابه به امر اين"نميكند تغيير اما ميدهد تغيير" يا "نميكند حركت
رفتارهاي و توانها انديشه از حمايت سود به اكتسابي خصوصيات و رفتار انديشه تابوت
انسان گفته نظريهها اين درباره كونديت ميشيل پژوهشگر خانم كه همانگونه و است موروثي
تاريخياش و اخلاقي اجتماعي ، امور همه بر ژنها كه شده تبديل سست كيان يك به آنها براساس
چنين ميگويد باره اين در راب رينا نام به ديگري پژوهشگر خانم نيز.دارند تسلط
و اجتماعي مشكلات و فردي امور كه ميدهند تشكيل را ژنتيك ايدئولوژي از بخشي نظريههايي
.ميدهد پيوند هم به را ژنها
فرهنگ و طبيعت نژاد ،
مقولههاي كند ثابت دارد قصد -ميكشد يدك را كتاب عنوان كه - پنجم بخش در نويسنده
و غربي انديشه در قدرت با و همچنان انسان طبيعت بيولوژيك ويژگيهاي و خوني روابط
اشارات ميان برابري درباره نيز مقولههايي گرچه ;دارد حضور مردم روزانه عملكردهاي
.ميشود مطرح نژادي ، تبعيض و بيولوژيك
در بايد مسايل و كرد نگاه منفي چيزي عنوان به امر اين به نبايد ويد پيتر ديدگاه طبق
يا تحريم نبايد را انساني رفتار فهم در بيولوژي بهكارگيري.گيرند قرار خود مناسب جاي
تبعيض از ما كه نيست معنا بدان ضرورتا بيولوژيك مفاهيم كه نمود توجه بايد اما كرد متهم
محيط با بيولوژي واقع در و ميكنيم صحبت ديگر برطرف طرف يك مستمر و جاودانه برتري يا
ملتها ميان مفاهيم اختلاف بر خود پژوهش پايان در ويد پيتر.است متقابل كنش در پيرامون
ميشود ، ناميده نژادي چند دموكراتيك كشور يك برزيل مثلا.ميكند تاكيد نژاد درباره
كشوري در زيرا.ميشود شناخته جدايينژادي كشور عنوان به آمريكا متحده ايالات كه درحالي
و اقتصادي زندگي در بزرگي نقش نژادي ، هويت لاتين ، آمريكاي كشورهاي ديگر و برزيل مثل
اصول با سياسي و طبقاتي تكوين كه آمريكاست متحده ايالات برعكس اين و ميكند بازي سياسي
جنبشهاي و نيست دقيق چندان برزيل باره در مقولهها اين ميگويد ويد.دارد پيوند نژادي
ملغي را نژادي چند دموكراسي كه دارد وجود تباران آفريقايي سوي از اعتراضآميزي نژادي
خون با آمريكا متحد ايالات در نژادگرايي كه است آن واقعي تفاوت ميگويد وي اما.ميسازد
آنان نياكان يابند ، تغيير انسانها شمايل و شكل و واقعيت اگر حتي و دارد پيوند تبار و
است نسبي مساله برزيل ، در اما.بود خواهند جامعه در جايگاهشان و نقش تعيين در مهمي عامل
وجايگاه او به نسبت جامعه رويكردهاي تغيير در مهمي نقش انسان ، شمايل و شكل تغيير و
فهم در آشكار كوتاهي نشانگر ويد پيتر پژوهش گفت بايد چكيده طور به.اشدارد اجتماعي
توسط شده مطرح مقولههاي به اگر درواقع.انسانهاست بيولوژيك خصوصيات و نژاد معناي
او مقولههاي به اگر نيز و يافتهاند ، رواج غرب در اخيرا كه ديگري پژوهشهاي و پيترويد
كنوني دولت سخنان به اگر ويژه به و بنگريم كنوني بينالمللي سياسي متغيرهاي درچارچوب
كه كنيم مشاهده را نويني موج گسترش ميتوانيم كنيم توجه غرب برتر تمدن باره در آمريكا
از موج اين سردمداران.ميگويد سخن فرهنگي -نژادي تمايز بخصوص و نژادي تمايز از
نسبي مشخص ويژگي خود ، گروههاي به كه ميكنند صحبت مشخص محيطهاي در ژنتيكي شايستگيهاي
مورد ميتواند همچنان ژنتيك دنياي اكتشافهاي كه است آن معناي به اين و ميدهند
عليه جنگ در يا گيرد قرار معيني برنامههاي خدمت در و سياسي و ايدئولوژيك بهرهكشي
.رود كار به ديگران
طرف بني عزيزي يوسف: ترجمه
ريويو بوك كمبريج:منبع
انديشه هاي تازه
معنوي مثنوي
الين رينولد وترجمه تصحيح الرومي ، ثم البلخي الحسين محمدبن محمدبن جلالالدين
.ريال هزار جلدي 320 دو دوره بوته ، نشر نيكلسون ،
از و درنورديده اخير قرن در بويژه را عالم سرتاسر گفت ميتوان كه است كتابي مثنوي
تا گرفته اروپا قاره كشورهاي از بسياري و انگليس و ايتاليا و فرانسه و اتريش و آلمان
مخصوصا و چين جمله از آسيا ، و روسيه آمريكا ، كانادا ، و آفريقايي كشورهاي از بسياري
كه نيست بيدليلاست ساخته خود مجذوب را همه... و هندو و مسلمان از هند شبهقاره
آغاز در سبزواري حاجي متاله ، حكيم و ميداند روم پير خرمن خوشهچين را خود لاهوري اقبال
معنوي مثنوي است معتقد و ميكند تاكيد آن حكمتبار اسلوب و مثنوي عظيم كتاب بر خويش شرح
ميبيني ، كه همانطور آن ، سرتاسر كه است مهري به سر راز و (كريم قرآن) منظوم تفسير
.است نبوي سنن بيان و قرآن روشن آيات گزارش
تصحيح ، صرف را خود عمر از سال بيست مدت مثنوي ، مترجم و شارح و مولويشناس محقق نيكلسون
الهي كمدي همتاي اسلام ، عالم در را آن عظيم جايگاه و كتاب اين كرد ، مثنوي شرح و ترجمه
شادماني و مسرت روح دانته كلام در كه تفاوت اين با ميداند اروپا مسيحيت عالم در دانته
نشر كه روست اين از.ميدرخشد ابهت و سرور روح سراسر مولوي ، حضرت كلام در برعكس نيست
عاشقان علاقهمندانو به زبانه ، دو صورت به را جهان عرفاني ادبيات شاهكار اين بوته
تصحيح معنوي مثنوي فارسي متن براساس حاضر كتاب.ميكند تقديم او عرفاني مكتب و مولانا
.است شده تدوين مثنوي از وي انگليسي ترجمه و پورجوادي نصرالله دكتر اهتمام به نيكلسون
مفهوم حفظ و مثنوي ابيات واژه به واژه ترجمه در نيكلسون شگفتآور دقت لاهوتي حسن استاد
تعبيرات ، اصطلاحات ، بر نيكلسون احاطه را آن و ستوده را رساييتمام با بيت هر درست
انگليسي و عربي فارسي ، زبان سه هر در فلسفي و عرفاني فني الفاظ و امثال استعارات ،
.است دانسته
بر كه ميداند مثنوي مشروح دقيقترين را نيكلسون مثنوي شرح نيز فروزانفر استاد
مثنوي رموز حل و اسرار كشف براي و شده تدوين اسناد و ماخذ ذكر با و انتقادي صحيح اصول
.ميداند اعتماد قابل مرجعي
متن تصحيح روش
.است نيكلسون بعدي تجديدنظرهاي و جديد اصلاحات اعمال حاضر كتاب ويژگي مهمترين
نزديك كه اصلاحات اين ;است متنوع بسيار مثنوي شرح و انگليسي ترجمه در نيكلسون اصلاحات
گاه و كامل طور به حذفبيت تا كسره يك كردن اضافه يا حذف حد در گاه است مورد به 1000
.است بيت ترجمه و فارسي متن كامل تغيير تا كلمه دو جابهجايي حد در
تمامي به تقريبا اصلاحات و گرفت صورت لازم احتياط و دقت با اصلاح كار بنابراين ،
.ميرسيد نظر به مبهم شده خواسته اصلاح و توضيح كه انگشتشمار موارد در مگر شد اعمال
مربوط تجديدنظرهاي و تغييرات شرح ، از مواردي در (دوم جلد) ترجمه پيوست در نيكلسون
متن و و 2 پيوستهاي 1 از تغييرات اين فارسي معادل اصلاح براي كه است آورده را ترجمه به
موزه در) قونيه خطي نسخه روي از دانشگاهي نشر مركز عكسي نسخه عمدتا و مثنوي فارسي
.است شده استفاده (مولانا
در بيتها شماره در تغيير سبب سوم و دوم اول ، دفترهاي بيتهادر كردن اضافه و حذف
روي از شده چاپ مثنويهاي با حاضر كتاب در بيتها شماره نتيجه در.شد مذكور دفترهاي
در شده اعمال اصلاحات تمامي كردن مشخص كه است ذكر به لازم.دارد اختلاف نيكلسون نسخه
در نيكلسون نظر مورد اصلاحات به فقط حاضر نسخه در رو اين از نميگنجد ، اندك اين در متن
.است شده اشاره عنوانها و بيتها جايگزيني و جابهجايي اضافه ، حذف ،
|