افتاد تعويق به آينده پژوهشي موسسه مديران محاكمه
دانست سنگين ضايعه را معارف درگذشت ارشاد وزير
شد نفر پنج مرگ موجب سردشت در بهمن سقوط
گيرد قرار توجه مورد قضات امنيت همانند بايد وكلا امنيت
كرد اعلام فارس خبرگزاري با گفتوگو در قوامي
درباره سيما و صدا به نظارت شوراي تذكر
آلوده گوشتهاي خبر
شد ابلاغ "امروز آفتاب "روزنامه حكم
معلولين نگاه از ايمن شهر
افتاد تعويق به آينده پژوهشي موسسه مديران محاكمه
به آينده موسسه مديرمسئول قاضيان ، حسينعلي پرونده به رسيدگي دادگاه:اجتماعي گروه
.افتاد تعويق
مدير بشيريراد ، ميشود ، برگزار امروز مذكور دادگاه اينكه بر مبني خبري انتشار درپي
تعويق به دادگاه ، اين:گفت ايسنا خبرنگار به تهران استان كل دادگستري عمومي روابط
.شد خواهد اعلام پرونده قاضي با هماهنگي از بعد آن برگزاري زمان و است افتاده
با همزماني علت به:داشت اظهار جلسه اين افتادن تعويق به علت درباره بشيريراد
مديران محاكمه جلسه دادگاه ، دو اين نگرفتن قرار تحتالشعاع و آلوده گوشتهاي دادگاه
.افتاد تعويق به آينده موسسه
ميشود برگزار چهارشنبه عمومي افكار پژوهش ملي موسسه دادگاه
موسسه مدير گرانپايه بهروز اتهامات به علني رسيدگي جلسه اولين كه گفت حسينآبادي امير
.ميشود برگزار تهران عمومي دادگاه شعبه 1410 در چهارشنبه روز عمومي افكار پژوهش ملي
محمدي دكتر اتفاق به":افزود ايرنا با گفتوگو در دوشنبه روز گرانپايه مدافع وكيل
".كردهايم يادداشتبرداري و مطالعه را پرونده گرانپايه ، وكيل ديگر
وكيل محمدي دكتر ولي نداشته موكلش با ملاقاتي بهتازگي"كه كرد خاطرنشان حسينآبادي
".است داشته ديداري وي با گرانپايه ديگر
گرانپايه همسر نگراني اظهار
وي نگهداري مورد در
انفرادي زندان در
نيست؟ مجازات مصداق انفرادي صورت به نگهداري روز آيا 69:گفت گرانپايه همسر
پرونده قاضي با (گرانپايه وكيل) محمدي:داشت اظهار همچنين ايسنا با گو و گفت در وي
نيز موضوع اين اما شود ، برگزار فردا گرانپايه دادگاه احتمالا كه شد مطلع و گرفت تماس
.ندارد قطعيت
ارائه وكيل به دادگاه از پيش تا نيز مدعيالعموم ادعانامه كه شده گفته وي به همچنين
.نميشود
.كند دفاع موكل از نميتواند وكيل نشود ، ارائه ادعانامه كه مادامي:افزود وي
دفاعيهاي هيچ و ميشود مدعيالعموم ادعانامه قرائت صرف فقط دادگاه اول جلسه بنابراين
.كنند دفاع آن از تا شده شكايت چه از نميدانند عملا چون.گرفت نخواهد صورت
كامل مرتضوي ، قاضي به ارشاد وزير نامه با همسرش پرونده اينكه بيان با گرانپايه همسر
. ميشود نگهداري انفرادي صورت به همچنان گرانپايه اين ، وجود با:گفت است ، شده
وضعيت از اطلاعي هيچ و نداشتم همسرم با تماسي هيچ تاكنون فطر عيد از:داد ادامه وي
.ندارم زندان در وي
دانست سنگين ضايعه را معارف درگذشت ارشاد وزير
بنام موسيقيدان و شاعر حقوقدان ، معارف عباس سيد مرحوم پيكر:فرهنگي علمي گروه
.شد تشييع تهران وحدت تالار مقابل ديروزاز كشور
مقام سخنانياز اسلاميدر ارشاد و فرهنگ وزير جامعي مسجد احمد مراسم دراين
.كرد تجليل معارف مرحوم اخلاقي فضايل علميو
در و خستگينكرد احساس هيچگاه سختيها وجود با معارف ياد زنده:گفت جامعي مسجد
.كرد فعاليت موسيقي و زبانشناسي و شعر حقوق ، عرفان ، حوزههاي
وهنريكشور فرهنگي جامعه براي سنگيني ضايعه را "معارف" مرحوم درگذشت وي ،
.كرد توصيف
برجاي كهآثار خواست "معارف"ياد زنده دوستان اسلامياز ارشاد و فرهنگ وزير
.كنند منتشر و گردآوري را مرحوم آن از مانده
را مرحوممعارف پيكر بهشتزهرا تا تشييعكنندگان ساير همراه به جامعي مسجد
.شد سپرده خاك نويسندگانبه و هنرمندان قطعه در مرحوم آن پيكر و كرد همراهي
سن 48 در گذشته يكشنبه موسيقيدان ، و حقوقدان ، زبانشناس ، شاعر ، معارف عباس سيد
وي.درگذشت درمنزلش عروقي عارضه اثر بر وي.گفت حيات بدرود تهران در سالگي
.بود اسلاميايران جمهوري كار قانون تدوينكننده
در مسجدالجواد در تا 17 ساعت 30/15 از فردا معارف عباس شادروان بزرگداشت مراسم
.خواهدشد برگزار تهران هفتتير ميدان
مرحوم آن سوگوار خانواده و كشور هنري - فرهنگي جامعه به را ضايعه همشهرياين روزنامه
.ميگويد تسليت
شد نفر پنج مرگ موجب سردشت در بهمن سقوط
مرزي روستاي نزديكي در بهمن سقوط گفت سردشت شهرستان فرماندار:ايرنا
.است شده نفر پنج مرگ موجب شهرستان اين توابع از الواتان
روز افراد اين افزود ايرنا خبرنگار با گو و گفت در دوشنبه روز ميرزايي اسماعيل
امدادگران هماكنون و شدند بهمن گرفتار سردشت غرب كيلومتري فاصله65 در يكشنبه
.ميباشند آنان اجساد يافتن براي تلاش در
ميرسد متر يك از بيش به شهرستان اين روستايي مناطق در برف ارتفاع گفت وي
.است بوده بيسابقه گذشته دهسال طول در كه
اين روستاهاي اغلب ارتباطي جاده شدن مسدود موجب سنگين برف بارش افزود وي
از702روستا درصد ارتباط70 راهداري گروههاي تلاش با كه بود شده شهرستان
.است شده برقرار
راههاي كولاك و سنگين برف بارش بهعلت پيش روز سه از ميرزاييگفت
براي تلاش در راهداران و است مسدود شهرستان اين روستاي از90 بيش ارتباطي
.ميباشند آنها بازگشايي
گيرد قرار توجه مورد قضات امنيت همانند بايد وكلا امنيت
را خود به بيحرمتي نبايد وكلا:كرد تاكيد قانون پشتيبان وكلاي عضو:اجتماعي گروه
.نمايند پيگيري دادگستري وكلاي كانون طريق از را آن بايد بلكه كنند ، تلقي ساده مسالهاي
نحوه خصوص در ايسنا حقوقي خبرنگار با گفتوگو در دادگستري وكيل و حقوقدان جنتي ، حميد
چيزي مهمترين:داشت اظهار اخير ، هفتههاي در آنها از عدهاي شتم و ضرب و وكلا با برخورد
قضات امنيت بايد كه همانطور.است افراد امنيت مساله گيرد ، قرار توجه مورد بايد اكنون كه
قرار توجه مورد بايد نيز دادگستري وكلاي امنيت شود ، محافظت آنها از و تامين جهت هر از
.گيرد
طرف يك كه است اين افتاده ، اتفاق وكيل چند شتم و ضرب زمينه در كه موضوعي:افزود وي
اجبار براي دعوي طرف و نرفته بار زير وكيل اما نمايد ، تطميع را وكيل داشته تلاش دعوي
انجام به قادر فعلا وكيل اين كه جايي تا پرداخته وي شتم و ضرب به فردي استخدام با وكيل ،
.نيست وكالت كار
وظيفهاش انجام حس از خواهناخواه كند ، خطر احساس وكيل وقتي:كرد تصريح حقوقدان اين
وكلا و قضات امنيت و شود انجام جدي بحث مسائل اين روي بايد دليل همين به.ميشود كاسته
.گيرد قرار توجه مورد
كارشان دادگستري به مراجعه با كنند احساس مردم اگر كه اين بيان با دادگستري وكيل اين
ميسپارند ، وكيل و قاضي دست به را خود امور انجامدادن ناخواه خواه ميشود ، انجام سريعتر
و دادگستري از زيادي افراد كه داد خواهد نشان زمينه اين در آمارگيري يك:افزود
.هستند مايوس دادرسي جريانات طولانيبودن
در آنها امنيت مخدوششدن گاه و دادگستري وكلاي با برخورد بدترشدن به اشاره با جنتي
طرف محكمه يك در مثلا كه ميكنند اعلام همكاران و كارآموزان حتي:داشت اظهار جامعه ، سطح
را آن جلوي نميتواند كس هيچ و ميدهد نسبت خود مقابل وكيل به را توهينها انواع دعوا
.بگيرد
كرد اعلام فارس خبرگزاري با گفتوگو در قوامي
درباره سيما و صدا به نظارت شوراي تذكر
آلوده گوشتهاي خبر
گوشتهاي به مربوط خبر پخش چگونگي درباره سيما و صدا بر نظارت شوراي:اجتماعي گروه
.داد تذكر آلوده
خبرنگار با گفتوگو در سيما و صدا بر نظارت شوراي عضو و مجلس نماينده قوامي سيدناصر
خبر پخش نحوه به تذكر دو شورا اين شب يكشنبه جلسه در:داشت اظهار فارس خبرگزاري سياسي
.هستيم آن پاسخ منتظر كه شد داده سيما و صدا
شما و است آلوده گوشتها است ، گفته كسي چه اينكه درباره سيما و صدا به:گفت وي
خبرها اينگونه است معتقد شورا:افزود وي.شد داده تذكر كردهايد ، خبر پخش به اقدام
.ميكند تشويش دچار را جامعه و است عمومي اذهان تشويش
يا و كسي چه آلودگي تشخيص مرجع كه شدهايم متذكر سيما و صدا به ما:كرد اضافه قوامي
.است شده پخش گوشتها آلودگي خبر كه بوده دستگاهي چه
به تذكر اين دليل همين به است متفاوت آلودگي با گوشت بودن قاچاقي موضوع:گفت وي
.شد ارائه سيما و صدا سازمان
.نكرد ارائه توضيحي سيما و صدا بر نظارت شوراي دوم تذكر درخصوص وي
آلوده گوشتهاي پرونده به رسيدگي دادگاه تعويق
(سهشنبه) امروز بود قرار كه آلوده گوشتهاي پرونده متهمان به علني رسيدگي جلسه نخستين
يكشنبه روز ساعت 9 به متهمان وكلاي از تعدادي استمهال درخواست جهت به شود برگزار
.شد موكول ديماه پانزدهم
با پرونده ، اين متهمان وكلاي از برخي تهران ، استان كل دادگستري عمومي روابط گزارش به
كه كردند وقت تقاضاي خود موكلان از دفاع و پرونده مطالعه جهت دادگاه به لوايحي تقديم
.گرفت قرار (غذايي مواد ويژه) تهران عمومي دادگاه شعبه 26 رئيس موافقت مورد امر اين
با دادگاه كه است بوده هفته دو و ماه يك وكلا جانب از شده تقاضا وقت گزارش ، اين براساس
.است كرده موافقت ديماه پانزدهم روز در علني جلسه اولين برگزاري
خبرنگاران تمامي حضور خود ، اطلاعيه ادامه در تهران استان دادگستري عمومي روابط
مقررات رعايت ضمن را مردم عموم و غذايي مواد عرضه و توليد متصديان و جمعي رسانههاي
امور در انقلاب و عمومي دادگاههاي دادرسي آيين قانون ماده 188 يك تبصره ويژه به قانوني
.است كرده اعلام آزاد كيفري
شد ابلاغ "امروز آفتاب "روزنامه حكم
مدافع وكيل به آفتابامروز شده توقيف روزنامه مديرمسئول محكوميت حكم:اجتماعي گروه
.شد ابلاغ آن
شعبه 1408 رئيس صارمي قاضي راي بنابه "فردنيا فرهت" ايسنا ، حقوقي خبرنگار گزارش به
ايراد" ، "عمومي اذهان تشويش منظور"به اكاذيب نشر" اتهام سه به بنا تهران عمومي دادگاه
شهرري در تروريستها تجمع محل از جزئياتي عنوان تحت مطالبي انتشار و چاپ جريان در افترا
هيچگاه رهبر" عنوان با مطلبي انتشار و چاپ جريان در نظام عليه تبليغ" و "پالرمو يا
.شد مجازات به محكوم "نيست فراقانوني
اعلام اسلامي مجازات قانون و 698 مواد 500 ، 697 به استناد با صادره راي در دادگاه
برخورداري در آفتابامروز مديرمسئول استحقاق بر مبني منصفه هيات نظر بهلحاظ" كه كرده
مطبوعات ، قانون ماده 35 ذيل تبصره و اسلامي مجازات قانون ماده 22 طبق و مجازات تخفيف از
از بدل مطبوعاتي فعاليتهاي كليه از محروميت سال به 5 اكاذيب نشر بهخاطر فردنيا فرهت
و شلاق و حبس از بدل نقدي جزاي ريال ميليون پرداخت 10 به افترا ايراد بهخاطر و حبس
.ميشود محكوم حبس از بدل روزنامه تعطيلي ماه به 6 نظام عليه تبليغ لحاظ به همچنين
انتشار ايام در آفتابامروز روزنامه مديرمسئول عديده تخلفات به توجه با راي اين طبق
ماده 6 و 11 بندهاي 8 از تخطي در روزنامه مديرمسئول اصرار نشريه ، آن عملكرد همچنين و
لغو به حكم مطبوعات ، قانون ماده 6 ذيل تبصره استناد به و گرديد احراز مطبوعات قانون
.شد صادر آفتابامروز روزنامه انتشار امتياز
رفع براي موجبي انتشار ، پروانه لغو به حكم صدور به توجه با صارمي ، قاضي راي به بنا
.نميباشد روزنامه موقت توقيف
را قاضي صادره راي روزنامه مديرمسئول مدافع وكيل رياحي ، غلامعلي كه است حالي در اين
.ندانست منصفه هيات نظر با متناسب و مطابق
معلولين نگاه از ايمن شهر
پس از بشر معاصر ، بشر به انساني است نگاهي چيز هر از پيش و بيش فرصتهاي برابري
براي حقوق تساوي به فرصتها برابري پرچم با انساني حقوق از واقعبينانه شناخت با و قرنها
ومواهب امكانات از استفاده در برابر حق اجتماع اقشار تمامي يعني ميانديشد بشر نوع
.است بشر خود عهده بر نيز حق اين تامين و دارند اجتماعي
.ميگذرد ملل ، سازمان معاصر ، تمدن عصاره در فرصتها برابري آئيننامه تصويب از سالها
شايد فرصتها برابري است يافته خوددست آرزوهاي به حد چه تا انسانيت ديد بايد اينك
انسانو بر حاكم اجتماعي شرايط چون باشد نيز جامعه فرد هر زندگي به آيندهنگر نگاهي
به بايد خود فكري امنيت تعيين براي بشر كه است آورده وجود به را شرايطي تكنولوژي پيشرفت
به جامعه يك افراد همه سالم اجتماعي تعامل يك در ديگر طرف از بينديشد خويش آينده مشكلات
ديگر ازحقوق حمايت به نياز و داشتن دوست اجتماعي ، تعلق به نياز هستند نيازمند يكديگر
و ميگذرد سالها فرصتهاست برابري طرح آن طبيعي پاسخ كه است خواستههايي جامعه افراد
بشري زندگي محيطهاي از بسياري كه اين به توجه با و بشري توافق اين وجود با ديد بايد
شده توجه انساني قانون اين به حد چه تا است شده مهيا و ساخته جهاني توافق اين از بعد
.است
ديگر مجالي خود كه نيستيم امر اين وقوع عدم يا وقوع علت ريشهيابي درصدد اينجا در
.نباشند بيتقصير آن در نيز معلولان خود بسا چه و ميخواهد
از را ديگران و دارند حضور اجتماعي عرصههاي در كمتر عظيم تعداد اين چرا راستي به
روبهرو معضلاتي چه با ماندهاند ، صحنه در كه آنان و ساختهاند محروم خويش حضور نعمت
.هستند
پر كه حفرههايي قاعده ، بدون پلههاي پيادهروها ، سطح در فراوان ناهمواريهاي وجود
تردد كه هستند موانعي همه و همه معابر سطح در فلزي داربستهاي است ، شده فراموش آنها كردن
كه حفرههايي.است ساخته ميكنندمشكل استفاده عصا از كه را حركتي معلولان و نابينايان
يا و ميسازند مساله نابينا فرد براي و ميگذرند سفيد عصاي زير از حركت دو فاصله در
سفيد عصاي كه ناهمواريهايي و ميشود شكسته نيز گاه و رفته فرو آنها در عصا كه شكافهايي
با اتفاق اين اگر كه ميكند رهنمون جلو به عصا بدون را نابينا و كرده گير آنها در
سنگفرش انتخاب.است حتمي افتادن باشد جلوترپلهاي قدم يك مثلا باشد همراه هم بدشانسي
بر امر مسئولين ديد از شايد كه سكهاي موزاييكهاي مانند پيادهروها پوشش براي نامناسب
و ندارد چنداني فرق چالهها و ناهمواريها با نابينا فرد يك براي ميافزايد معابر زيبايي
در مسائل اين به بيتوجهي شايد ميشود معابر بصري زيبايي فداي تردد در امنيت گونه بدين
نظر به عقلي اولويت حسب بر كه چند هر باشد مشكل عمق مبين افراد اين تردد ويژه محلهاي
معلول افراد براي مكانها اين حداقل بايستي بودجه ، محدوديت هميشگي بهانه وجود با ميرسد
.بيازارد را مسئولين گوش آنان شكايت كمتر تا شوند مناسبسازي
ميلههاي شد خواهد مضاعف مشكل بيفزاييم هم را هوايي ناامني اگر زميني ، ناامني بر
مناسب ارتفاع انتخاب در بيدقتي با عمودي ميلههاي از جدا ساختماني ، داربستهاي افقي
جلوي در كه وسايلي مقوله اين به بتوان شايد.نابيناست افراد سر تهديدكننده همواره
و افزود هم را پيادهروها حاشيه كج درختهاي و آنها سايهبان و معلقند هوا مغازههادر
غيرمناسب پارك حتي و ها دستفروش بساط و آنها جلوي در مغازهها وسايل مانند ديگر موانع
.ها موتوسيكلت
مانند جويها روي بر نامناسب پلهاي نبودن خيابان ، تا پيادهرو زياد سطح اختلاف
و است مواجه ويلچر چرخهاي يا و عصا كردن گير و رفتن فرو مشكل با فلزي ميلههاي با پلها
فراهم را لازم امنيت و فضا ويلچر حركتي معلولان عصاي گرفتن قرار براي كمعرضنيز پلهاي
از پلها جلوي در ديگر موانع و نقليه وسائط غيرمجاز ، پاركهاي مواردي در و نميسازد
.هستند معلولان مشكلات
حركتي معلولان تردد براي طولاني مسيرهاي در پل نبودن بگذريم كه مقوله اين از
ماشيني و درخت از بايد يا بپردازند خود مشكلات رفع به شيوهاي به بايد و است مشكلآفرين
برطرف را خود مشكل تنهايي به و ديگر روشي با يا و كمكبگيرند است نزديكي آن در كه
عمدهترين از خويش داخلي و ورودي فراوان پلههاي با اداري ، مسكوني ، ساختمانهاي.سازند
اين و ميسازند روبهرو حل غيرقابل مساله با را حركتي معلولان بيشتر كه هستند مسائلي
زندگي براي ضروري و عمومي امكانات از استفاده از معلولانعملا از بسياري كه است
خارج خانه از چرا شما كه معلولان به عوامانه پند اين با كمتوجهي اين شايد و محرومند
دل همواره نداريد ، همراه چرا يا بسپاريد خانواده افراد به را كار اين يا و ميشويد
حاشيه در ساده ميله يك نصب با حتي افراد اين از بسياري ميآورد درد به را معلولان
پلهها كنار در ساده رمپ يك دادن قرار ما نظر به.ميشوند مواجه كمتري مشكل با پلهها
از تنها نه آن ، انتهاي و ابتدا در فيزيكي موانع نداشتن و مناسب همواري و شيب با هم آن
كه شيبدار سطوح از بعضي.است افراد اين به شايستهاي كمك بلكه نميكاهد ساختمان زيبايي
نظر به كه است نامناسب معلولان تردد براي آنجا تا ميشود ديده شهر پيادهروهاي در
.است شده گرفته نظر در پيادهروها در موتورسواران تر راحت عبور براي ميرسد
اعلام يا آسانسور كليدهاي نبودن برجسته هستند آسانسور به مجهز كه ساختمانهايي در
.ميكند مشكل نابينايان براي را موقعيت تشخيص طبقات ، نشدن
رفع دليل چه به و چرا اما است زندگي ضروريات از معقول اندازه به حفاري و ساز و ساخت
.شود ديگران براي ناامني و مساله مزاحمت ، موجب بايد سازماني و موسسه يا و شهروند نياز
بدون حفاريهاي خيابانها ، حاشيه بعضا و پيادهروها حاشيه در ساختماني مصالح دادن قرار
به را شهروندان از بسياري جان تاكنون هشداردهنده علائم بديهيترين بدون و كتاب و حساب
يافت خواهد ادامه مشكل اين حمايتي قوانين نبود و فعلي شرايط با مسلما و انداخته مخاطره
به ورود براي تردد مشكلات علت به حادثه ديدن وجود با حتي معلول دوستان از بسياري و
.ميكنند صرفنظر هم شكايت از دادگاهها
براي خصوصا آن پلههاي و آن انتهاي و ابتدا در نامناسب نصب محل پياده عابر پلهاي
سرعت يا و حركت در تعادل نداشتن با حتي ، افراد اين و نيست استفاده قابل حركتي معلولان
نامناسب پارك.كنند صرفنظر عبور كلااز يا و بگذرند خيابان عرض از بايد يا پايين
به مجبور فرد گاه و ميكند مشكل نابينايان براي را تردد آن بر نظارت عدم و اتومبيلها
از بسياري اين از گذشتهميشود خيابان در شده پارك ماشينهاي منتهياليه از استفاده
به مجبور اصلا يا ميدهند ترجيح پيادهروها جاي به را خيابان حاشيه از تردد معلولان
پرداخت نميتوان زندگي ضروريات به وقتي فراوان جاني خطرات وجود با حتي هستند كار اين
با پاركها از بسياري ورودي درب.باشد بيهوده فراغت اوقات و تفريحات از صحبت شايد
امر اين كه شده مسدود موتوسيكلت ورود از جلوگيري براي سيماني بلوكهاي يا فلزي ميلههاي
عدهاي خلاف از جلوگيري براي ميتوان آيا.است ممنوع ويلچر ورود معناي به معلولين براي
.گرفت ناديده را ديگر عدهاي مسلم حقوق
متداول سالها كشورها از بسياري در اينكه با شهر معابر در گويا راهنماي چراغ نبودن
چه تا كه ميماند باقي سوال ، اين و است مسالهساز تقاطعها از نابينايان تردد براي است
اين.نشست ديگران ترحم گاه و كمك اميد به بايد ديگران حقوق رعايت و قانون جاي به زمان
از رانندگي و راهنمايي در حمايتي قوانين نبودن دليل به شايد كه ميشود حادتر وقتي مشكل
سرعت و امنيتي مسائل به توجه بدون عصا با فردي ديدن با غالبا رانندگان معلول ، افراد
قوانين اين نبودن بر دليلي خيابان وسط در نابينايي شكسته سفيد عصاي.ميگذرند خود
براي را آن تشخيص خيابانها خطكشيهاي ابتداي در برجسته علامت نداشتن.است حمايتي
.است مشهود هم اتوبوس ايستگاههاي تشخيص در مشكل اين.است ساخته دشوار نابينايان
چنان گاه آن ، به معلولان خروج و ورود براي شيبدار سطح نبودن عمومي ، نقليه وسائط در
حديث باز و ميكند پشيمان امكانات اين از استفاده در را معلول فرد كه است مشكلآفرين
اجرايي و قانوني خلاهاي از بسياري ما كشور در ميرسد نظر به كمكهمنوعان ، و توجه مجدد
استثناپذير و نيست هميشگي امر اين كه دانست بايد اما مييابند پوشش مردم كمك و توجه با
پشت در معلولان ويژه صندلي اگر باز و يابد راه اتوبوس درون به هم معلولي اگر است ،
مانع (صندلي جلوي محل بودن بلند) صندلي نامناسب فيزيكي شرايط شود خالي او براي راننده
.ميشود آن از استفاده
با اتوبوس مسير نبودن هماهنگ و نابينايان براي راه بين در اتوبوسها مسير تغيير
جديدي وسيله ;ميزنيم مترو ايستگاههاي به سري.است مشكلساز ناشنوايان براي آن تابلوي
قطارها دردارد همراه به خود مناسبسازي براي را ، معلولان بجاي انتظار كه تردد براي
حل را نابينايان مشكل خود جاي در و ايستگاهها تشخيص در را مردم همه مشكل گويا سيديهاي
قطار راهنماي تابلوي در ايستگاه نام نشدن خاموش و روشن دليل به ناشنوا فرد اما است كرده
.ندارد ديگران از سوال و ارتباط جز راهي
اين وجود با اما شده تعبيه ويلچر گرفتن قرار محل قطار هر وانتهاي ابتدا در
هيچ ويلچري و حركتي معلول فراوان پلههاي وجود با و آسانسور نبودن دليل به مناسبسازي
.ندارد امكان اين از استفاده و ايستگاه از خروج و ورود براي راهي
مخصوص مكانهاي كه باشد بديهي امري توقع اين شايد مسائل اين تمام به توجه با
ظاهر به بيتوجهيهاي اما.باشد آنان براي شرايط بهترين داراي بايد مدارس چون معلولان
و عبور مدارس اين رمپهاي تند شيب ميسازد فراواني مشكلات افراد اين براي گاهي كوچك
ذهني كمتوان كودكان ويژه مدرسه كوچك حياط.ميكند مشكل دانشآموزان اين براي را مرور
فاصله رعايت عدم و كوچك بازي زمين دارند ، فراوان جوش و جنب و فعاليت به نياز بعضا كه
به و هستند خطر متوجه سختي به كه كودكاني براي سرسره و تاب مثل بازي وسايل بين مناسب
اين براي امنيتي مشخصهاي و حفاظ نبودن يا و ميگذرند حركت حال در تاب جلوي از راحتي
باز تلاشها همه عليرغم و بگيرد مدرسه اولياي از را زيادي انرژي و وقت ميتواند وسايل
سقوط خطر ميتواند نيز زياد پلهاي و طبقات با مدرسه.است كودكان اين كمين در هميشه خطر
مدارس اين پنجرههاي و درب علاوه به.باشد داشته همراه به كودكان اين براي را پلهها از
باز نيمه پنجرههاي به كودكان اين سر برخورد از تا شود انتخاب كشويي نوع از بايد
.شود مناسبسازي است بهتر ديوارهها گوشههاي تيز زواياي همه همچنين و شود پيشگيري
فراواني مصوبات كه است حالي در اين و است معلولان مشكلات ملموسترين از شد ذكر آنچه
هنوز اما است شده تعريف آن براي هم اجرايي ستادهاي و تهيه شهري محيط مناسبسازي براي
نگاه با بايد مسائل اين حل در ميرسد نظر به نميشود ، ديده مشكل رفع براي جمعي عزم
صرف و تفريطها و افراط از جلوگيري با و شود تعيين اولويتها معلولان ، كارشناسي
كمتر هزينههاي با ندارد ، همراه به چنداني استفاده گوناگون دلايل به كه هنگفت هزينههاي
كه زماني تا اولويت نظر از ميرسد نظر به همچنين و داد قرار پوشش تحت را بيشتري نقاط
شهر مناسبسازي روياي همچنان بايد است مسئولان توجه آخر درجات در معلولان مسائل به توجه
انسانهاي چون روزي كه ميبينيم خواب در فقط ما معلول دوستان قول به و سرپروراند در را
.باشيم خود مشكلات حل به قادر تنهايي به خود دوستان و وابستگان به نياز بدون ديگر
جانبخش مجتبي:عكس
كباري راضيه: گزارش
مشايخي سليماني ، مجيد بهنام وفا ، شروين بدر ، هما همكاري با
|