
شديم رو ناگهانزيرو
كارگردان يك روايت به هيچكاك آلفرد
تروفو فرانسوا
ايزدپناه پارميس:ترجمه
شجاعت و صراحت يعني.است "خويشتن با صداقت" كارگردان يك موفقيت رمز
و فرد به منحصر شيوه به ظريف و صحيح موضوع ، پرداخت گزينش در
در لازم وسواس كارگيري به و تقليد از عاري
داشت آن بر مرا آنچه و هستند ماندگار اثر يك ويژگيهاي همه كه فيلم ، عوامل ديگر انتخاب
كارنامه در كه اواست بوده "هيچكاك آلفرد" آثار و زندگي برشمرم ، را خصوصياتي چنين تا
به خود كه دارد ، "عقبي پنجره" و "بدنام" ،"ميشود ناپديد خانم" ;چون فيلمهايي خود
،"ربهكا" ،"پله 39 چون فيلمهايي اگر اما است ، كارگردان يك شهرت و شكوه متضمن تنهايي
،"رواني" ،"ميدانست زياد كه مردي" ،"جنون" ،"ترن در بيگانگان" ،"شك يك سايه" ،"سوءظن"
كارگردان اين آثار شمار به را "مارني" و "پرندگان" ،"غربي شمال به شمال" ،"سرگيجه"
روبهرو سينمايي فهرستهاي غنيترين و موفقترين طولانيترين ، از يكي با كنيم ، اضافه
.بود نخواهد ارزشمندي و موفق كارنامه چنين شايسته هيچكاك آلفرد جز كسي و شد ، خواهيم
پيامهاي...و فورد جان چاپلين ، چون خود زمان بزرگ كارگردانان ساير برخلاف هيچكاك
و بشري پيامهاي ابراز و بيان در آنكه بهتر شايد يا و نميكرد بيان صراحت به را اخلاقي
كه مثبت شخصيت يك با را تماشاگر او.نميورزيد اصرار ديگران شيوه به اخلاقي ارزشهاي
برسد ، وارستگي به مرحله اين از تا گرفته قرار دشواري موقعيت در يا و شده حادثه درگير
هراس ، امنيت ، عدم چون احساساتي با تا ميداشت آن بر را مخاطب او بلكه نميكرد ، روبهرو
تماشاگر تا باشد وسيلهاي فيلم و برسد آرامش به نهايت در و كند نرم پنجه و دست ترحم
.كند كشف خود در را روحي ابعاد اين تمامي بتواند
،"جنون" ،"شك يك سايه" چون فيلمهايي موضوع "شد؟ خواهد دستگير چگونه پس است ، قاتل فردي"
.است بوده...و "رواني"
ميتواند چگونه _ دست اين از گناهي يا _ قتل به متهم و بيگناه انساني" راستي به
"عوضي مرد" ،"ميكنم اعتراف" ،"پله 39 مثل فيلمهايي در "برساند اثبات به را خود حقانيت
.است شده پرداخته خوبي به "غربي شمال به شمال" و
چرا بود نخواهد كافي سينما تاريخ به ژرف ، چنين اثرگذاري براي دسيسهها اين تمامي اما
اين به گفت بايد بهتر عبارت به نشدهاند طراحي استادانه چندان آثار اين ميزانسنهاي كه
قصههاي اين از توانسته كه بوده ، هيچكاك كار اصولي و صحيح اسلوب كارگرداني ، روش
مبارزهاي ميدان به را بيننده و كند خلق اثرگذار و پرمعنا آثاري خارقالعاده ، نهچندان
و رهايي معناي سو ديگر از و ميشود گريبان به دست هراس مفهوم با سو يك از كه بكشاند
.مينشاند او جان در را آرامش
پرداخت به او نگاه چگونگي ميدهد ، قرار عصر كارگردانان ديگر از برتر را هيچكاك كه آنچه
قصه يا و صرف تكنيك از بيش قصه پرداخت در تكنيك او براي ميزانسنهاست ، و موضوع
را فيلم يك صحنههاي هاليوود ، كارگردانان اكثر مثال ، طور به داشت ، اهميت فوقالعاده
ديالوگ ميكنند ، حركت دكورها اين فواصل در هنرپيشگان و ميآرايند تئاتر صحنههاي مانند
.ميشود نزديك آنها چهره به اندكاندك دوربين و ميگويند
در ماه تا 4 طي 3 اينها تمامي سپس و ميشود ، فيلمبرداري زاويه تا 20 از 16 ديالوگ هر
و ميكند مقايسه را آنها تدوينگر و ميگيرد قرار بررسي مورد مسئولين توسط تدوين ، اتاق
با اما.ميماند باقي آثار اين در تئاتري حس و ميكنند مونتاژ هم با را آنها بهترينهاي
كه است فيلمسازي سيستم همان اين.تئاتر نه و است فيلم به متعلق نه كه شده مثله حسي
.ميخواند "سخنگو صورتكان از عكاسي" را آن و ميشمرد ، حقير را آن هيچكاك
تنها روزنامه خواندن هنگام كه بود ، واقف نكته اين به خود شغلي دوره آغاز از هيچكاك
خواهد مشغول قلب چشمها ، رمان مطالعه هنگام به اما بود خواهد درگير انسان مغز و چشمها
خواهد بيشتر آن احساس و رابطه برقراري ميزان و قلب تپش باشد زيباتر رمان چه هر و بود
در ژرف اثرگذاري يعني كند ، عمل رمان يك چون و ميسازد كه فيلمي ميخواست او و بود ،
فيلم روايت در تماشاگر كردن شريك هدف ، اين به رسيدن براي هيچكاك گام نخستين.بيننده
.كند حس را داستان در جاري وقايع كه ميكند درگير داستان با چنان را مخاطب اواست
بود ، روانشناسي علم بر بستي و جامعه روزمره حقايق او داستانهاي بنمايه اينكه وجود با
او كه چرا دهد ، جلوه مستند فيلمي همچون را اثرش قصه ، حقايق نميداد اجازه هرگز اما
.ميدانست خيال سينماي و فيلمها اصلي دشمن دو را مستند و رپرتاژ
فيلمنامههايي از و ميكرد پرهيز سادهانگارانه و سطحي داستانهاي كارگيري به از او
دوست او كه چرا.باشد كامل و شده تقويت بسيار آنها در شخصيتپردازي بعد كه ميبرد بهره
به را فيلمش تاثيرگذاري تا كند متمركز شخصيتها اين چشمان و چهره بر را ما نگاه داشت
جاي به را خود تماشاگر گاه كه ميكرد فيلم شخصيت درگير چنان را بيننده و.برساند اثبات
.ميديد نقش آن
اتفاق ، هر وقوع از پيش يعني بوده مقدم حادثه بر دوربين هيچكاك فيلمهاي در همواره
چيره تماشاگر بر هيجان و دلهره تا ميشد متمركز اصلي شخصيت چهره بر لحظهاي چند دوربين
فيلمهاي تماشاگر كه بود اينرو از و است ميشده روبهرو ماجرا اصل با مخاطب سپس و.شود
با و ميترسيد او هراس با و ميكرد همذاتپنداري فيلم اصلي پرسوناژ با هميشه هيچكاك
.ميرسيد آرامش به او امنيت احساس
آخر صحنه در مثال براي بود ، پيچيدهتر و زيركانهتر دوربين رفتار صحنههايي در گاه
"لاندو مارتين" به "گرنت كري" از را ما توجه دوربين نگاه "غربي شمال به شمال" فيلم
سنت دوشيزه بر نهايت در و است جاسوس "سنت مري اوا" مييابد در ناگهان كه ميكند معطوف
.ميشود متمركز
..و "پروست مارسل" و "جيمز هنري" چون نويسندگان از بسياري براي داستان روايت تكنيك اين
و مطمئن كه بود هيچكاك اين و.بودند نكرده توجه آن به فيلمسازان هرگز اما بوده آشنا.
.ساخت آشنا جديد معجزهاي با را جهان سينماي سال هر و كرد كنترل خوبي به را هنرش استوار
و حركت كنجكاوي ، اما ، نكرد ، متحول را ما و نياموخت ما به تازهاي چيز هيچكاك هنر شايد
سوي به و كرد شريك قصه روايت در را ما احساسات همه از مهمتر و كرد تهييج ما در را هراس
.برد پيش داستان موضوع با همذاتپنداري
اثري پينشهاداتش و راهنماييها با كه ميكرد ، عمل اركستر رهبر همچون كارش در او
ژرفاي بر تنش و هيجان با چه و سكوت در آنچه لحظه هر كه ميگذاشت برجاي مانا و ارزشمند
ساير به نسبت را او آثار كه اوست كارگرداني روش و سبك.ميكرد رخنه تماشاگر جان
.ميسازد متمايز كارگردانان
را تماشاگر نظر و ميدهد اهميت شنونده به راوي از بيش انساني مسائل بيان در هيچكاك
و ميگذارد انگشت انسان ضعيف بعد بر او آن ، علت تا ميكند معطوف ماجرا معلول به بيشتر
.ميبندد انسان قدرتمند بعد بر را تماشاگر چشم گاه
فيلم در بازي نظر بيان در و ميكشد تصوير به خوبي به "ربهكا" در را خفت و حقارت او
توصيف مهمترين "بدنام" و "پرندگان" فيلمهاي در و ميكند عمل ماهرانه بسيار "سرگيجه"
ايفا را نقش مهمترين دلهره ، هيچكاك سينمايي روايت در.دارد ناآرامي و تشويق از را
اغراق نميكند ، عمل خشن و حادثهاي فيلمهاي همانند هيچكاك فيلمهاي در تشويش.ميكند
قلبهاي تا ميشود باعث حادثه وقوع زمان شدن كشدار بر تاكيد زمان ، واحد گسترش مكث ، در
از را هيچكاك كه است سبكي زمان ، با بازي اين و افتد ، تپش به سخت گاه و تندتر گاه ما
.ميكند متمايز "هاكس هاوارد" و "لانك فريتس" چون دلهرهآور ژانر كارگردانان ساير
شدند آگاه او سبك به فيلمنامهنويسي چگونگي از هيچكاك از پس جوان كارگردانان از بسياري
كردهاند ، ياد هيچكاك فرزندان به سينماگران ، نسل اين از گاه كه _ كردند ، پيروي او از و
و شد ديده بسياري نقصانهاي فيلمسازيشان در او ، روش به نسبت آنها دانش وجود با اما _
به در ژرفانديشي فاقد آنها فيلم كه چرا ميكرد ، جلوه كمرنگ بسيار استادشان ردپاي
لحظاتي نتوانستند هرگز هيچكاك پيروان.بود انساني هيجانات و احساسات كشيدن تصوير
در "گرنت كري" تعقيب و هواپيما پرواز صحنه هرگز مثلا كنند ، خلق او چون دلهره و پرتشويش
"ربهكا" فيلم در "فونتن جون" وهمانگيز حركات صحنه يا و ،"غربي شمال به شمال" فيلم
اعتراف" فيلم در را كليسا خادم يك حقارت نتوانست كسي هيچكاك از پس و.نشد تكرار هرگز
دردناك و مذبوحانه تلاشهاي و بكشد ، تصوير به "شك يك سايه" فيلم در را خشونت و "ميكنم
از پس فيلمهاي در هرگز كلي گريس به نواك كيم ساختن شبيه در "سرگيجه" در "استوارت جيمز"
بود كسي تنها او.ماند باقي فرد به منحصر هميشه هيچكاك فيلم ساخت روش.نشد تكرار هيچكاك
بيش آثارش با و بچشاند تماشاگر به را تشويش و دلهره طعم كارگرداني هر از بيش توانست كه
.كرد متحول را ما چيزي هر از
نبود كار در رازي
سينمايش و هيچكاك آلفرد
كنبي وينسنت
سپري شهرت و موفقيت با را خود حرفهاي دوران سراسر كه بود شانس خوش بسيار هيچكاك آلفرد
شناخته برجسته و فرد به منحصر فيلمسازي عنوان به زندگيش ساليان اواخر در تنها اما كرد ،
آز و حرص هراس ، چون سوژههايي و بود تشويش و دلهره با آميخته فيلمهايش تمام موضوع.شد
هميشه هيچكاك.است بوده آثارش همه بنمايه و پايه روانشناسي مسائل و توطئه و دسيسه و
اتفاقات و تجربيات از و ميكرد بدل مبهم و پيچيده موضوعاتي به را فهم قابل و عادي مسائل
او هوشياري و نبوغ اين و ميكرد كشف تازهاي و شگفتانگيز مفاهيم روزمره و ساده
و نمايش هزاران ميان از او فيلمهاي.ميداد قرار ژرف تحتتاثيري را تماشاگر ناخودآگاه
.برساند آرامش به و بهراساند كند ، شاد را بيننده تا شدند متولد كهنه تكراري تئاتر
آثار ويژگيهاي بيان در ،"جدي" واژه كه چرا كرد ، توصيف جدي صفت با را او آثار نميتوان
و موشكافانه نگاهي با بايد را او فيلمهاي بلكه است ، خطرناك و ملالآور كمي هيچكاك ،
و دقت با ديگري از بيش يك هر فيلمسازياش دوره سال در 60 كه او آثار.كرد بررسي دقيقتر
.دادهاند جاي خود در را ژرف و غني محتوايي و معنا شدند ساخته وسواس
در تماشاگر به پيچيده و صيقلي مفاهيم القاي در سعي و نداشته مذهبي بار او فيلمهاي
با انسانها برخورد نحوه بود ، اهميت داراي آنچه اما.نميشد مشاهده هيچكاك كاري روند
با برجسته و توانا كارگردانان ميان بود مرزي اين و است بوده زندگي در موجود بحرانهاي
.عصر آن فيلمسازان ديگر
با و است وهمانگيز و غبارآلود آن ، از خارج چه و دوربين قاب داخل در چه هيچكاك دنياي
دنيايي چنين اين در ما حضور كه چند هر.است كرده ايجاد را فضا اين دانايي و آگاهي
تا ميانگيزد بر را تماشاگر كنجكاوي حس كه است محيطي بلكه نيست ملالتبار و مايوسكننده
تماشاگرش هيجان برانگيختن صرف را خود كوشش تمام او.كند حركت و تلاش حقيقت يافتن پي در
ميكرد؟ روايت چگونه را قصه اومينامد "سرگرمي" گرين گراهام كه آنچه كرد ،
آن در اساسي نقش قصه شرح و روايت كه داد قرار آثاري زمره در بايد را هيچكاك فيلمهاي
تعريف منظم و جامع بسيار را داستان وقايع او است ، روايي آن داستانهاي و ميكند ايفا
نحوه بلكه نيست قصه ميسازد ، ديدني و جذاب ما براي را هيچكاك آثار كه آنچه.ميكند
هر در او ناشنيده پيام و صدا.دانست سبك صاحب بايد را هيچكاك.است آن پردازش و تعريف
و عجيب بسياري براي كه حالتي است ، زودگذر بسيار صحنهاي در او خود تصوير همانند فيلم
پرسش بتواند تا است خاص گفتار و كلمات از بينياز كماكان او فيلمهاي.مينمود شگفتآور
محيطي فيلمساز و ندارد كارگردان پاسخگويي به نيازي ديگر كه چرا باشد ، پاسخگو را تماشاگر
فيلم كه بار هر من.كند همذاتپنداري فيلم مضمون و هنرپيشه با مخاطب تا ساخته فراهم
در مهم مسئله اين.ميگيرد را وجودم سراسر دلهره نخست بار مانند ميبينم را "رواني"
علاقه مورد سكانس ما همه.نمينشيند آن بر تكرار و زمان غبار گويا كه است ، هيچكاك آثار
فيلم در ربانياش عشاي در كاتوليك كشيش دزديدن صحنه من نظر به داريم ، ياد به را هيچكاك
بالا پلهها از مسموم شير ليوان با "گرانت كري" كه صحنهاي در و "خانوادگي توطئه"
سفارت پلههاي از كه دوربين دلهرهآور حركت يا است "سوءظن" فيلم به متعلق كه ميرود
خيز و جست يا ميافزايد ، "بدنام" فيلم جذابيت به و ميشود سرازير آيرس بوئنوس در آلمان
مك الك براي مرچنت ويوين مرگبار شام تهيه و "عقبي پنجره" فيلم در "كلي گريس" حركات و
از بيخبر مدرسه حياط در معصوم جوان زن كه "پرندگان" فيلم از صحنهاي و جنون در كوئن
باقي تماشاگران ياد در كميك يا و رمانتيك صحنههاي هميشه.است نشسته پرندگان حمله
بيان در هيچكاك.است كرده جاودان را پرتشويش و دلهرهآور صحنههاي هيچكاك اما ميماند ،
.ميدهد اهميت حوادث وقوع چگونگي و نحوه به كند ، تاكيد حادثه عامل بر آنكه از بيش قصه
كه است خارقالعاده و طبيعي بسيار ميدهد قرار آن در را تماشاگر او كه صحنههايي غالبا
دنياي در آن مشابه پي در كه ميپندارد حقيقي را اصلي هنرپيشه آنقدر فيلم بيننده گاه
.ميگردد واقعي
جيمز و كريگرانت كاراكتر و بود هيچكاك سينمايي دنياي بر منطبق بسيار "كلي گريس" شخصيت
كيم چون هنرپيشگاني به من گاه هر و ميشد غني هيچكاكي فضاي در حضور با پيوسته استوارت
گونگر فرلي و رايت ترزا برگمن ، اينگريد فونتن ، جون كرئا ، مك جوئل كمينگز ، رابرت نواك ،
.ميآورم ياد به هيچكاك فيلمهاي در را آنها شخصيت و نقش ميانديشم
نخواهد هرگز او كه بودم كذب باور اين دچار من شايد بود ، بزرگي شوك من براي هيچكاك مرگ
.بودم هيچكاك آلفرد از جديدي فيلم خلق منتظر هميشه و است جاويدان آثارش همچون و مرد
او.كرد حفظ استعدادش همانند را زندگيش اسرار هميشه اما نبود ، مرموزي مرد هيچكاك آلفرد
.دارد وجود رمزآلودي و ژرف خلا چيز هر درخشش نهان در كه بود باور اين بر هميشه
هنر حاشيه
كنند ازدواج نبايد چرا مردها *
عوامل ساير به كارگردان عنوان به و ميآيند دوربين سوي اين كه زماني حتي بازيگرها بعضي
است همين هم واقعيت.گذاشت كنار نميشود را كردن بازي كه ميكنند فكر ميدهند ، حكم فيلم
دو يكي كنند؟ غلبه وسوسههايشان بر نميتوانند كارگردان / بازيگر همه اين چرا وگرنه
و جالب اسم كه رفت فروش و چرخيد دست به دست هاليوود در فيلمنامهاي پيش ، ماه
را آن از كمي تا واميدارد را هاليوودي ساكن عاقل كننده تهيه هر و دارد وسوسهانگيزي
.نه يا دارد را پروژه آن در همكاري قصد كه ببيند و بخواند
است كسي درباره و نوشته "استيوبينگ" كه است فيلمنامهاي "كنند ازدواج نبايد چرا مردها"
روي و هستند بد زنها همه نظرش به كه خورده روحي ضربه قدر آن و شده جدا همسرش از كه
از يكي كه ميشود شروع جايي از مشكل.نكند عروسي ديگر كه بسته عهد خودش با حساب همين
عروسي دوباره دارد دوست كه ميگويد او خلاف به اما ميشود جدا همسرش از هم او دوستان
دوست دو كه است جوري اين.شود ديگر همسر يك صاحب و كند تجديدفراش نميآيد بدش هيچ و كند
يك اما مشكل كنند ، قانع را همديگر ميشوند مجبور و درميآيد آب از هم مخالف نظرهايشان
اين.كند قبول را يكي آن حرف كه نميشود حاضر دوست دو اين كدام هيچ هست ، هم ديگر چيز
كه كرده قبول و خريده "لا - شنگري" اسم به يكي را كمدي فيلمنامه اين ميگويند كه جور
پول قدر چه "لا - شنگري" اينكه از خبري البته.كند كارگرداني را آن "استيوبينگ" خود
يك كه شده اعلام رسما مهم و اساسي نكته دو اما نيست دست در داده فيلمنامه اين بابت
اين كرده قبول وارنر برادران معظم كمپاني كه است اين هم آن كرده ، صدا بمب مثل جورهايي
اين از.است كننده تهيه و كارگردان برنده برگ خودش اين و كند پخش دنيا سراسر در را فيلم
را شوهر دو اين نقش كه كردهاند قبول هم "آلن وودي" و "شانپن" كه است اين البته مهمتر
خواهد ديدني فيلم حتما.دارد نياز "آلن" يك به وار "آلن" طرح اين كه واقعا.كنند بازي
!است مبارك شد ،
پيرزن قاتلين *
ديدنش از هنوز سينما حرفهاي تماشاگران خيلي كه خوشمزهاي كلاسيك فيلمهاي آن از يكي
دلچسب و سياه كمدي يكاست "پيرزن قاتلين" فيلم ميشكفد گلشان از گل و ميكنند كيف
ميشود باعث گاهي تعليقاشهم و ميكند رودهبر را تماشاگر گاهي فوقالعادهاش طنز كه
فهرست ميشود نيست ، كم كلاسيك فيلمهاي ميان در فيلمها اينجور از.بشويم كلهپا
هم به را آدم اعصاب جوري بد كه هست هم مشكل يك اما كرد ، رديف هم را ديگري فيلمهاي
خيلي كه است فيلمهايي آن جزو كوچك شاهكار اين درواقع و فوقالعاده فيلم اين.ميريزد
كه نيست آن حرف اين معناي البته نميگذارند ، آن به محلي هيچ نگرهپردازان و منتقدان از
انگار كه ميگذرند جوري و ميگذرند كنارش از بياعتنا كه است اين معناياش ميكنند ردش
را فيلمها جور اين قيمت و قدر كه است اين واقعيت اما.ندارد وجود اصلا فيلمي چنين
مدام و ميكنند اعتماد ميبينند چه آن به ديدنشان موقع كه ميدانند سينما تماشاگران
از بعد تازگيها كه ميشود جوري اين و نميكنند تكرار خودشان با را گنده گنده حرفهاي
ساخته آن از تازهاي نسخه تا است قرار ميگذرد "پيرزن قاتلين" ساخت از كه سال همه اين
.هستند گرانبهايي كاملا گنجينه كلاسيك فيلمهاي كه بيندازد يادمان و شود
تا ميكند جمع را سارق گروه يك كه است ديوانهاي پروفسور درباره جديد نسخه داستان
سارق گروه اين.بدزدند را نيست و هست چه هر و كنند حمله كازينو يك به و بريزند نقشهاي
يك آنها كمكم.ميكنند اجاره را پيرزن يك خانه در اتاقي باشند داشته جايي آنكه براي
آنها ميشود متوجه خانه صاحب كه ميكنند كاري ناخواسته و ميدهند لو را خودشان جورهايي
جمع هم دور سارقان كه است اين از بعداست كازينو به دستبرد هدفشان و هستند سارق
باخبر نقشهشان از ديگر كسي نگذارند و بكشند را پيرزن تا ميريزند نقشه هزار و ميشوند
"كوئن جوئل" را فيلمنامه اين.ميشود خبردار باهوش پيرزن ميكنند كاري هر آنها اما شود ،
بري" و "كوئن ايتان".خريده را آن "پيكچرز استون تاچ" و نوشتهاند "كوئن ايتان" و
ديدني حتما هم فيلم اينميكند بازي آن در "هنكس تام" و ميكنند تهيه را آن "يوزفسن
!ميشود
فراموشكار يك دردسرهاي *
دليل دو لابد محبوبيت اين و هستند كمدي انواع محبوبترين جزو معمولا رمانتيك كمديهاي
و يافتهاند را خود قيمت و قدر سالها اين همه در كمدي فيلمهاي اينكه اول دارد عمده
ترتيب اين به.ميكنند شاد را تماشاگري هر روان و روح رمانتيك داستانهاي اينكه دوم
ميكنند نگاه را فهرستشان روز هر هاليوود معظم استوديوهاي در فيلمنامهخواني مسئولان
يك به اگر مواقع جور اين و نه يا كرد پيدا رمانتيك فيلم يك از اثري ميتوان ببينند تا
.ميكنند پرت هوا به را كلاهشان خوشحالي از برسند رمانتيك كمدي
اسم به نفر دو كه "اول بوس پنجاه" نام به خريده فيلمنامهاي كلمبيا كمپاني تازگيها
كه است مردي درباره رمانتيك كمدي اين.نوشتهاند را آن "مندل بابالو" و "گنز لاول"
را چيزي هيچ.درآورده را پدرش ضعف همين و شده ضعف دچار شدت به مدتش كوتاه حافظه
مشكلات خيلي حساب اين با.نميآورد ياد به هم چيزي طبيعتا و بسپرد خاطر به نميتواند
همه اين اما.درميآيد پدرش رسما وگرنه شود برطرف جورهايي يك بايد كه هست او پاي پيش
دلش فراموشكار آقاي همين كه ميشود شروع جايي از اساسي مشكلات چون نيست بدبختيهايش
و دنيا و شده شيفته طرف يك از عزيز آقايميدهد دستش كار قلبش تپش و ميتپد زن يك براي
حافظه در كه اساسي اختلال خاطر به ديگر طرف از و ندارد ارزشي برايش است آن در چه هر
ميگويند كه جور اين.ميبارند برايش آسمان و زمين از مشكلات آمده ، پديد مدتش كوتاه
"سندلر آدام" است قرار و نوشته "وينگ جورج" اسم به كسي را "اول بوس پنجاه" اوليه نسخه
آدام" ميگويند كه ميشود زده هم حرفهايي البته.كنند تهيه را آن "جياراپوتو جك" و
بازي بودن خوب دركنند بازي را عاشقپيشه زوج اين نقش است قرار "بريمور درو" و "سندلر
ندارد ، شك كسي كند كولاك حسابي نقش اين در بازي با ميتواند كه اين و "سندلر آدام"
اصولاكم و دهد ارائه خوبي بازي "سندلر" جلوي ميتواند آيا كه است "بريمور" سر مسئله
نياورد؟
نداشت قصدي هيچ دابي *
پيدا "پاتر هري" رمانهاي در "دابي" اسم به خانگي جن يك كله و سر كه اولي روز همان از
رفتار جوري داستان اوايل "دابي".نيست سادگيها اين به داستان كه ميفهميديم بايد شد
بگذرد بايد كمي اما است ، طرف "هريپاتر" دشمن يك با نكند ميكند شك اول آدم كه ميكند
به آسيبي نميخواهد هم مادرمرده جن اين و نيست هم جوريها اين اصلا قضيه بفهميم تا
/ فيلم دوم قسمت درواقع كه "اسرار تالار و پاتر هري" اكران از پيشبزند "هريپاتر"
نشان خواب تخت روي را "دابي" كه شد چاپ عكسهايي آنجا و اينجا است ، "هريپاتر" سريال
.ميكرد نگاه را روبهرو و بود كمرزده به دست "دابي".ميداد
لقب رسما و بودند شده نااميد حسابي اول قسمت ديدن با كه "هريپاتر" طرفداران از خيلي
ذوقزده حسابي "دابي" عكس باديدن بودند داده "كلمبوس كريس" به را (غيرجادوگر) "مشنگ"
هم حق و كرده توصيف "رولينگ" خانم كه است مفلوكي جن همان اين گفتند آنها از خيلي.شدند
ديدند ، پرده روي را موجود اين خيليها و شد داده نمايش دوم قسمت وقتيبود آنها با
هري" سازندگان از ميخواهد روسيه دولت كه رسيد خبر پيش مدتي همه اين با.خنديدند حسابي
كپي "پوتين ولاديمير" قيافه روي از "دابي" قيافه كه معتقدند آنها چون كند شكايت "پاتر
كردند سعي و گذاشتند هم كنار را دابي و پوتين عكس خيليها خبر ، شدن پخش با.شده
تكان سري هدف ، به شدن نزديكتر قدم يك و آشنا نشانه هر ديدن با و كنند كشف را شباهتها
دارند هم با صورت لحاظ به زيادي شباهتهاي موجود دو اين كه بود اين هم واقعيت.دادند
فيصله داشت قضيه.خانگي جن يك فقط يكي آن و است روسيه جمهور رئيس يكي حال هر به اما
كه است جالب واقعا.كند شكايت گرفته تصميم واقعا روسيه رسيد خبر كه ميكرد پيدا
مسئولان از يكي.شود آورده خانگي جن اين كنار در مدام اسمش كرده قبول چرا "پوتين"
اگر و ندارد گفتن براي حرفي فعلا كه گفته رابطه همين در "وارنر برادران" كمپاني
با نهايي قضاوت چند هر ميكند ، دفاع سازندگان و كمپاني از آنجا بود كار در دادگاهي
.بردهاند لذت و ديده را فيلم كه است تماشاگراني
نگهداشتن و داشتن
اتكينسون مايكل
صوفي ياسمن:ترجمه
و كوتاه فيلمهاي زمان از خود ، تاريخ با كرخكننده و مرموز رابطهاي تاثر تحت سينما
.است شده خود از ستايش نوعي تسليم كورنل اثر هوبارت از و سي و بيست دهه پرده روي عكسهاي
ماندني ژانر يك صورت به فيلمسازان درباره فيلمهايي كه است اخير دوران در تنها حتي
درباره يك اپيزود و وحشي و خشن اوديسهاي كه تاورنيه "بگذرد بگذار" فيلم و شدهاند مطرح
درباره كه است فيلمهايي بهترين از يكينازيهاست اشغال دوران در فرانسوي فيلمسازي
.است شده ساخته فيلمسازي زندگي
به ميزند ، پهلو اسكورسيزي افكار با رسانه اين ميراث به كه پرشورش علاقه كه تاورنيه
تسلط به خود حرفهاي بلوغ در و آمده در انساندوستانه عمده صداهاي از يكي صورت
كار به گذشته دهه در كه ناتوراليسم نيز و يافته دسته دوربين از استفاده در كوبندهاي
چنان بگذرد ، بگذار و ميشود آغاز امروز چيز همه _ كونان كاتپين _ L.در677 گرفته
اين.هستند كامل غذاي وعده يك مانند به حاضري غذاهاي با سوءتغذيه زمانه در كه پرتاثيرند
به احترام دست در دست فيلم صنعت زحمتكشان به فيلم شيفتگي كه است تاورنيه هميشگي ويژگي
زمان در كه فيلمهايي در ويژگيها اين چگونه و است مانده برجا تاريخ از كه است زخمهايي
.شدهاند پنهان شده ساخته نازيهاي
اورنش ژان با تاورنيه ساله چند مكالمات براساس اصل در حماسي عاشقانه نامه اين
ممنوعه بازيهاي و باش ، آملي مواظب مالاپاگا ، ديوارهاي سناريوي نويسنده) فيلمنامهنويس
كه) كارگردان دووير ژان با مكالمات نيز و است گرفته شكل (سالگي سن 88 در 1992 متوفي و
از استفاده با نيز و (بود جنگ زمان در پوتيه ريشارد و كايات آندره تورنور ، موريس دستيار
نيمهكاره هوايي حمله با كه ميشود شروع عاشقانهاي صحنه با و دووير اخير خاطرات
.ميسازد دور فيلمش اول بانوي از را (پوداليد دنيس) اورنس كه بمباران صحنه.ميماند
با تنها اورنش تلاشهاي.ميدهد قرار ديد معرض در را تاورنيه پرداخت شكل بهترين
شركت با تا بودند زيادي فشار تحت فرانسوي فيلمسازان شود ، آغاز متعددش معشوقهاي
داستانها خرده از طوفاني ميانه در.كنند كار بود نازيها تسلط تحت كه Cotinental Film
و اورنش اصولي ، بحثهاي اقبال ، و بخت از حاصله تصادفات پرده ، از خارج هرجومرج و
دووير ديگر موازي اوديسه برابر در آلمان ، توليد فيلمهاي براي ننوشتن براي مبارزهاش
نگه مخفي براي را كنتيننتال در اشتغال ميگيرد تصميم كه (گامبلن ژاك) باوجدان و ساكت
.ميبازد رنگ برگزيند ، مقاومت نهضت به خود روزافزون وابستگي داشتن
به نگاهش است ، غيرخودنمايانه و برانگيزاننده او فيلم متن و است نامحسوس تاورنيه حضور
اخلاقي پيچيدگي از ميداني را صحنه هر.است مهرباني سر از و اصولي فيلم شخصيتهاي
به فرد و مضمون يك از آنها برابر در مقاومت و اشغالگران به كمك نامشخص خط فراگرفته
اصيل قهرماني صورت به دووير اما ميكند ، مصالحه راحتي به شوتز.ميشود متفاوت ديگري ،
جاسوسهاي سفيهانه گمراهي در حتي) ميگيرد قرار آزمون مورد طرق انواع در و ميشود ظاهر
اما مينمايد پيچيده بسيار فيلم اخلاقي جدالهاي با تاريخي جزئيات بافش هم در (انگليسي
بيادعاي فيلم اين واقع ، در.Stuff) (Right مناسب جنس فيلم چون خروشان و آزاد شكلي در
شخصيت حال عين درشود تبديل درخشان بسيار ساعته هشت مينيسري يك به ميتوانست ساعته سه
مرد و گرفته قرار ستايش مورد تاثيرگذار بسيار Harry Bour بور هاري سي سالهاي برجسته
شادي براي فيلم در لشكر سياهي يك دووير ، شوهرخواهر.شد اعدام نازيها توسط كه جواني
.مييابد حضور لحظهاي سينمايي آفتاب درخشش زير در (1943) خانمها
بهعنوان فيلمهاست در نفوذي و اندوهناك بررسي گدار عشق ستايش در فيلم مثل تاورنيه فيلم
داده دست از را خود اميد كه نيست گدار مثل تاورنيه اماصنعت اين تاريخي بازجويي نوعي
.سينماست به عشقش اندازه به هم زندگي به او عشق و باشد
است همين مسئله
"تاورنيه برتران" ساخته عبور مجوز فيلم به نگاهي
فرنچ فيليپ
صدراشكوري پويان:ترجمه
دائما فيلمسازان تاكنون زمان آن از و شد تبديل صنعت يك به سينما پيش سال نود تقريبا
.بودهاند اقتصادي و سياسي فشارهاي تحت دولتمردان و سرمايهداران جانب از
در فرانسه سينماي پيچيده صنعت بر اشغالگر آلمانيهاي شديد نظارت با حالت پيچيدهترين
وقوع به چهار و چهل و نهصد و هزار تابستان و چهل و نهصد و هزار سالهاي زماني فاصله
و دوره آن در فرانسويان زندگي به مستقيم اشاره از جلوگيري براي فيلمنامهها.پيوست
نظارت با بودجه تامين.ميگرفتند قرار بازبيني مورد ميهنپرستانه احساسات هرگونه دميدن
.بودند محروم شغلي گونه هر داشتن از يهوديان و بود همراه شديد
دوويه "جولين رنوار ، ژان") گرفتند فرار به تصميم بازيگران و كارگردانان از تعدادي
(گذراند هاليوود در را جنگ سالهاي "كلر" ميان اين از.هستند آنها مهمترين "كلر ورنه"
مختلف عرصههاي در و (افتادند دام به كه اين يا) ماندند باقي فرانسه در آنها اغلب اما
مانده يادگار به دوره اين از متعددي كلاسيكهاي وجود اين با.كردند همكاري يكديگر با
.دارند خود در را دوره اين خاص قهرمانانه جنبههاي كه است
داوران هيات عضو و يهودي بزرگ طراح "ترونر الكساندر" كه داستاني شنيدن از بود نزديك
.بگيرد گريهام كرد ، تعريف برايم (شش و هشتاد و نهصد و هزار سال) كن جشنواره
از دور به و شبانه چگونه كه اين و كرد صحبت نيس به مشرف تپههاي در شدنش مخفي از او
فيلم تهيه براي را صحنه امكانات است ، رفته استوديوز ويكتورين به آلماني نگهبانان چشم
دوران در حال ، اين با.كند آزمايش كارنه مارسل كارگرداني به Les Infants Duparadis
ميان آن از و شدند محروم حرفهاي فعاليت از يا و زنداني متعددي فيلمسازان هم آزادي
.شد محكوم اعدام به سينما ، مورخ براسيلاش ، رابرت
حل براي را زمينه "دلسوزي و افسوس" بحثانگيزش مستند با افولس مارسل پيش ، سال سي
كه) مال لويي مثل فيلمسازاني و كرد فراهم فرانسه اشغال دوره در سينما آزاردهنده مشكلات
ساختن با (گرفت عهده بر را آن تئاتري اجراي افولس ، فيلم پخش از تلويزيون امتناع از پس
اين با.دادند ادامه را راه اين Aurevoir Les Enfants, Lacombe Lucien مثل فيلمهايي
تاورنيه برتران كه ميرسد نظر به و است شده لمس كمتر جنگ دوران در فيلمسازان نقش وجود ،
.باشد كرده جبران را قصور اين حدودي تا عبور جواز ساختن با
و معلومات كه داده نشان و آميخته در اجتماعي ژرف وجدان با را خود نيرومند تفكر تاورنيه
سينما ، احتمالي زادگاه در او.است بالاتر كنوني سينماگران تمامي از سينما تاريخ از دركش
او فيلم شخصيتهاي تمام تقريبا.بود ادبي پيشروي چهرههاي از يكي پسر و شد متولد ليون ،
موفق فرانسوي اولين) تورنر موريس مثل آنها از بعضي.هستند گذشته دوران حقيقي آدمهاي
.شدهاند سپرده فراموشي دست به هم بعضيها و هستند معروفي آدمهاي (هاليوود در
او.ميدهد نشان دو و چهل و نهصد و هزار سال بهار در را مرد دو فيلم آغاز در تاورنيه
ارشه ژان نام به موفقي فيلمنامهنويس آنها از يكي.ميشناسد خوبي به را نفر دو اين
از سالگي هشت و هشتاد سن در دو ، و نود و نهصد و هزار سال در كه است (پوداليدس دنيس)
شده فراموش كارگردان و طراح ديگري ، داشت همكاري "تاورنيه" با فيلم چهار در و رفت دنيا
هنوز و شده متولد دوازده و نهصد و هزار سال در كه است (گمبلين ژاك) دوويه ژان فرانسوي ،
او حرفهاي كار آخرين اتمام از سال چهل از بيش چه اگر ميدهد ، ادامه خود زندگي به
دوباره را او فيلمهاي از نمونه چند دوستانش از يكي و تاورنيه نود دهه آغاز در.ميگذرد
.كردند آماده اكران براي
.داشت ديالوگ نوشتن در خاص تبحري و بود حريف فن همه و بذلهگو منعطف ، چهرهاي ارشه
و سينما وقف عادلانهاي شكل به را زندگياش كه بود كار پر كارگردان دستيار يك دوويه
كار از ترس ميان هميشه و نميداد نشان سياست به علاقهاي اغلب ارشه.ميكرد خانوادهاش
براساس دوويه.بود نوسان در عيار تمام خبرچيني عنوان به شدن ظاهر و نازيها با
در شركت با و داشت ميهنپرستانه ژرف عقايد نيست ، پوشيده كسي بر كه پيشزمينهاي
ناهمگون زوج اين.ميكرد جمعآوري اطلاعات مقاومت نهضت براي خطرناك جاسوسي فعاليتهاي
براي آنها مشترك كار همسويي ، اين دليل.ميشدند همسو يكديگر با بيگاه و گاه
نظر تحت مستقيما كه بود كانتيننتال نام به زمان آن فيلم استوديوي بحثانگيزترين
گرون.ميشد اداره گوبلز ژوزف دوستان از سينماشيفتهاي گرون دكتر مديريت با و آلمانيها
".نيست آنها از خبري اما بودند ، نويسندهها بهترين يهوديها":ميگويد
ارشه همراهي مات ، رنگهاي از هالهاي در دوران آن ملالآور و سرد ترسيم با عبور ، جواز
از پر اتوبوسهاي كه دنيايي.ميكشد تصوير به وحشت و فقر از مملو دنيايي در را دوويه و
با گشتاپو مامورين بود ، آن خيابانهاي آشناي نماي فرانسه پليس همراهي با يهوديان
طبقه از كوچكي بخش براي جز مناسب ، غذاي و ميرسيدند راه از لحظه هر چرميشان لباسهاي
به اولي.دارد وجود فيلم اين در تفكيك قابل داستاني خط سه واقع در.نميشد پيدا مرفه
و وجداني سازشكاريهاي با مواجهه در داستان اصلي شخصيتهاي معنوي و مادي بقاي مسئله
.ميپردازند زندگيشان اخلاقي تنگناهاي
دارند قصد متعهدش صنعتگران و هنرمندان كه است كرده متمركز صنعتي بر را خود دوم داستان
بزرگ كارهاي به دست امكانات ، حداقل با و كنند ارضا ارزشمند فيلمهاي توليد با را خود
استادان حقانيت اثبات و رضايت جلب عدم قبال در حال عين در كه سرسخت هنرمنداني.بزنند
كواي رودخانه پل در نيكلسون كلنل دشوار وضعيت به معضل اين.ميكنند گناه احساس منفورشان
براي شده تهيه غذاي لشكرها سياهي كه اين از پس كه است اينجا جالبنيست بيشباهت
پايانهاي با ناچار به فيلم كليدي صحنههاي و كردند تمام را رستوران به مربوط صحنههاي
.بود نمانده باقي فيلم حلقه از چيزي تقريبا يافتند ، تطابق كوتاهشان
امضاي و چهل و نهصد و هزار در نازيها حمله از پس اعضايش كه كمونيست حزب از فيلم در
اين رهبران.است نشده ياد خوبي به آوردند ، روي جاسوسي به نازي ، دولت و روسا توافقنامه
فيلمسازان به و آورند در خود كنترل تحت را زيرزميني نيروهاي كه ميكوشيدند حزب
.شود ياري نبايد دشمن و نيست جدا ديگر صنايع از سينما كه بقبولانند
چهل و نهصد و هزار سال در كه كلوزو ژرژ هنري كانتيننتال ، استوديوي كارگردان بزرگترين
شناخته نازيها همدست عنوان به چپ منحرف جناح سوي از ساخت ، را Le Corbean شاهكارش سه و
.شد كشيده تباهي به اشغال دوران در كه ميكرد بيان را جامعهاي داستان فيلم اين.شد
حس از ميكشد ، تصوير به مقاومت نهضت در را دوويه فعاليتهاي كه اثر داستاني خط سومين
چندان نه ولي جذاب صحنههاي از يكي در.است برخوردار جنايي داستان يك ملودراماتيك
انگلستان به هواپيما با هفته آخر تعطيلات در كه ميبينيم را دوويه فيلم قانعكننده
.ميشود بازگردانده اولش جاي به نجات چتر با بعد شب و ميشود فرستاده
مقر و تسليحات از كه عكسهايي كه كند متقاعد را بريتانيا اطلاعات وزارت ميبايست او
اغلب اروپايي فيلمهاي در بريتانياييها حضور.هستند حقيقي است ، گرفته آلمانيها
واقعي و جذاب حالتي Piggotsmith و چايلند جرمي زيباي بازي اما ميرسد ، نظر به غيرواقعي
ارائه فرانسه اشغال دوران در مقاومت از فيلم اين كه مختصري شرح.است داده فيلم اين به
سايهها ارتش نام به مشابهي بريتانيايي پرده ميان از است بزرگداشتي واقع درميدهد
به است مقاومت سازمان باب در زندگينامهاي خود اثر ، اين.(Army Of the Shadows)
فيلمش موسيقي در Malle گوييهاي تك نمونههاي از تاورنيه استاد پيرملويل ، ژان كارگرداني
اثر مترو ، آخرين فيلم به دندانشكن پاسخي را آن ميتوان اين بر علاوه.است جسته بهره
بر شاهدي و فرانسه اشغال دوران در تئاتر اوضاع درباره تروفو فرانسوا احساساتي و كممايه
بوست و ارشه.دانست پيربوست هميشگياش همكار و ارشه ژان حرفهاي فعاليت و زندگي حقانيت
اين و بودند سينما كايهدو در فعاليتش دوران در تروفو كينهتوزيهاي هميشگي هدف
از تاورنيه كه اين تا.ميكاست جوانتر نسلهاي نزد آنها اعتبار از انتقامجويي
.كرد استفاده پل سن ساز ساعت اثرش ، اولين در آنها فيلمنامه
ميزند را اول حرف ترديد
بردشا پيتر
صوفي ياسمن:ترجمه
و ما چهل دهه سفيد و سياه فيلمهاي ميگرفتند را انگليس آلمانها اگر ميداند چه كسي
ميآمد در صورت چه به آن از بعد فيلمهاي
آن در بقا و اشغال تحت فرانسه در آلماني با همكاري از تاورنيه برتران شيرين و تلخ بررسي
آن ابعاد و مشخصه وجوه تنها اما قرارگرفته ديد معرض در سينمايي حماسه يك طول در دوران
پاريس بمباران تاثيرگذار خلق و شلوغ صحنههاي تمام وجود با.نداده قرار بررسي مورد را
خلسه ، رمزوراز ، از پر است مجلسي موسيقي قطعه يك شبيه بيشتر فيلم اين بريتانيا ارتش توسط
فرش مانند است چشمپوشي قابل آن بلند طول چه اگر شده ، بافته هم به خوب كه خانوادگي كمدي
.دارد خود بافت در را فردي تنشهاي Bayeax بايو در شدهاي بافته ديواري
در حرفهاي فرد دو شغل و زندگي تاورنيه شده ، ساخته واقعي وقايع براساس كه فيلم اين در
.ميبافد درهم شدهاند دردسر دچار پاريس در جهاني دوم جنگ دوران در كه را فيلمسازي كار
دارد بينظمي فردي زندگي كه است فيلمنامهنويس يك (پوداليدس دنيس) ارشه ژان آنها از يكي
آلمانها نظر تحت فيلمز كانتيننتال شركت براي كردن كار از كه معشوقهها از زنجيرهاي با
يك (گمبلين ژاك) است ژاندوويه ديگر فرد.دارد نميري و بخور زندگي نتيجه در دارد ، نفرت
با كار و گذاشته كناري به را خود غرور كه جاهطلب و استعداد با كارگردان دستيار
و ميكند كار آلمانها با كه دارد اين بر تاكيد اجتماع در اما ميپذيرد ، را آلمانيها
.است ارتباط در مقاومت نهضت با حال هر به و آنها ، براي نه
مجوز.آن ماليخولياي و است فيلم ترديدهاي نشاندهنده كرده انتخاب تاورنيه كه عنواني
يك بهعنوان دارد اجازه دوويه آلمانها طرف از آن براساس كه است "مطمئن رفتاري" عبور
در عنوان اين.اوست سينه بر شرمساري نشان حال عين در اما يابد ، حضور خيابان در كارمند
زندگيم ، نه اما بگذرند ، روزها بگذار بگذرد ، زمان بگذار" دارد ترانهاي به اشاره حال عين
:هستند ما هستي دليل كه عشق و زندگي نه اما بگذرند است ممكن ساعات و روزها "عشق نه اما
و روحيه شدن شكسته درهم كه بود اميدوار فيلسوفانه شكستخورده ، فرانسه شايد بنابراين
ماند خواهد باقي سر پشت آنچه و گذشت خواهد روزي اشغال دوران از ناشي آمدنهاي كوتاه
.كنند زندگي شرايط اين در توانستهاند كه بود خواهد كساني بنيادي خوشخلقي
و موزيكال فيلمهاي خصوص به فيلمها كه ميداند قلبش ته در كه صنعتي در خود از انتقاد
گرچه.باشند ميتوانستند تقدير پذيرش براي تبليغ نوعي موثري نحو به _ واقعيت از گريزان
مطالب براي مناسبي پوشش نوشته دوران آن در كه فيلمنامههايي كه ميكند ادعا ارشه
.است بوده هجوآميز
.است زده كتش يقه روي را پتن نشان نفرشان يك چون ميآيد پيش صحنه كارگران بين دعوايي
در ".هستم قائل احترام فاتحين بهعنوان آلمانها براي من" ميكند ادعا جدي خيلي او
بهعنوان نظامي صليب نشان دوويه ميشود متوجه اينكه از آلماني توليد مدير يك ديگر صحنه
محكم در 1914" ميگويد و ميپرد او به و ميكند تعجب دارد كاپيشين جنگ نظام سواره افسر
"ميكنيد؟ تحمل را ضربه اين طور چه حالا.ايستاديد
قرار بررسي مورد شدهاند توليد پاريس در كه فيلمهايي در مكررا كه است پرسشي اين
موجودي مانده ته با ميبايست دوويه فيلمز كانتيننتال كار نيروي سرسبد گل.بود گرفته
اجرا مورد به را صرفهجويي يعني آلماني نژاد ارزشهاي از يكي تا كند سر خام فيلم انبار
صورت اول برداشت همان در مطلوبش برداشت كه كند حاصل اطمينان بايد كارگردان:آورد در
طرفتر آن مايل 600 ميگويد او به خشن لحن با كارفرمايش كند؟ چنين نتواند اگر و.بگيرد
است طوري او لحن و "ببيني آموزش را آلماني توليد شيوههاي تا رفت خواهي بابلزبرگ شهر به
.بفرستد روسيه جبهه به را آدم ميخواهد انگار كه
فيلمهاي از يكي در برايش كه دوويه خواهرش شوهر كه ميشود تيرهتر وقتي تهديداتي چنين
دستگير كارگري اتحاديه جزوه يك داشتن خاطر به گرفته كار به لشكر سياهي بهعنوان خود
راوي صداي با خواهرش لرزهآور سكانس يك در و شده ناپديد فرد اين سادگي به.ميشود
قبل او چهره كه حالي در ببيند دوباره را او توانسته بعد سال تنها 57 كه ميكند يادآوري
قديمي فيلمهاي از يكي در سينما كنترل نقش در ميشود داده نشان لحظهاي دستگيري از
.مرد نمك معادن از يكي در حقيقت در اما دوويه ،
واحد از كه دوويه.ميكند پيدا مهمتري شغل دوويه مرد ، دو اين ميان در تصادفا چه اگر
است دزديده را مخفي فايل يك كرد اجاره دفتر فيلمز كانتيننتال ساختمان همان در كه گشتاپو
اطلاعاتي افسران براي را آن اهميت و رفته انگلستان به كه ميشود تشويق مقاومت نهضت توسط
بعد و ميكنند ايفا گلپنتو رابرت و اسميت _ پيگوت تيم را افسران اين نقش كه دهد توضيح
اختيارشان در غلط اطلاعات دارد او كه مشكوكند آنها كه ميشود متوجه وحشت و ترس با
.مياندازد آشوب به سياه كمدي يك در را رودهاش و دل كه شديد هيجاني:ميگذارد
در سينما نقش:است گرفته چالش به را فرانسه فرهنگي تاريخ سخت بسيار مسئله يك تاورنيه
بدنامياش كه فراينديمككارتي جو با هاليوود همكاري از دردناكتر هيتلر با همكاري
يك.نميماند امان در سميتيزم آنتي حقيقت از كس هيچ كه است واقعيت اين با همراه
نخواهد فيلم موسيقي ديگر كه ميگويد نجواكنان و زردش ستاره به ميكند آشكار آهنگساز
طنين همان فرانسه در كه اسمي _ ميشود خوانده دريفوس نام به گروه اعضا از يكي.نوشت
.ميشود "ناپديد" است كمونيست و يهودي ميشود معلوم وقتي _ دارد را آلمان در شرمآور
اشغالگر نيروهاي توسط اسپاك چاولز فيلمنامهنويس كه است زماني شايد لحظه تاثيرگذارترين
نوشتن وظيفه به هم بازداشت دوران در كه دارند انتظار او از كماكان اما ميشود زنداني
توهم فيلم سناريوي مثل ميكنند ستايش را او كارهاي حال عين در مقامات:دهد ادامه خود
كمي شايد اما عظيم بحث حال عين در كه ضدجنگ بزرگ متن آن تحسين.رنوآر ژان ساخته بزرگ
.ميآورد فراگرد را طنزآميزي واقعا حلقه ميكند مطرح را آلمان و فرانسه دوستي متفاوت
دهه سفيد و سياه فيلمهاي ميگرفتند را انگليس آلمانها اگر ميداند چه كسي راستي و
ميآمد؟ در شكلي چه به ما فيلم صنعت ميآمد؟ در صورت چه به آن از بعد فيلمهاي و ما چهل
اين است بهتر خب ، ميشود؟ ساخته PG Wood house سبك به شاد فيلمنامههاي از بسياري شايد
اين درباره محكم و اساسي فيلمي تاورنيه قيمت هر به.بماند ناگشوده درش ديگر بار جعبه
.است ساخته سينما تاريخ و فرانسه تاريخ از فصل
ميكنند فرانسهچه در نازيها
ميچل الويس
شب" حتي.بگويد سخن حرارت با مسئلهاي مورد در "تاورنيه برتران" كه است آمده پيش كمتر
و هشتاد و نهصد و هزار سال در كه فيلم اين.ميرسيد نظر به جدي و پرت كاملا هم "كامل
نمايان موضوع انتخاب در بيشتر او اشتياق و شور.تنهاست موسيقيداني داستان شد ، ساخته شش
آنها بيشتر ،"زادگاه در يكشنبهاي" موجز و استادانه فيلم جز بهمحتوا بيان در تا است
در كه فرانسوي كارگردان اين اثر جديدترين در اما.ميخورند تئاتر پسزمينه پرده درد به
با حرارت اين.حكمفرماست پرده بر خاصي حرارت شد ، خواهد داده نمايش نيويورك فيلم جشنواره
و وقايع از انبوهي با عبور جواز.ميراند پيش به را داستان اغواكننده حالتي با و ملايمت
دوره در بقا براي را فرانسه فيلمسازي صنعت كوششهاي ساعت ، سه به نزديك زماني مدت با
مطرح هنر ماهيت مورد در را سوالاتي مرتبا شخصيتها.ميكند دنبال نازيها اشغال
بلندپروازي ميان مرز دهند؟ ادامه كارشان به شرايطي چنين در كه است شايسته آيا:ميكنند
تغيير رقص ماراتنهاي مثل را فيلم ضرباهنگ هوشياري ، با تاورنيه اما كجاست؟ جاهطلبي و
موثر و مداوم جريان نوعي از سرشار فيلم اين.مياندازد پوست بار يك وقت چند هر و ميدهد
.است انتقادي
با درگيري عين در آنها.است داستان آدمهاي نبودن آرماني مرهون عبور جواز بودن ملموس
گذشته ، برخلاف تاورنيه.دارند نياز خوراك و كار به ديگري انسان هر مثل وجدانيشان مسائل
.ميكشد تصوير به را فيلمش آدمهاي استيصال موفقيت با بار اين
با كردن زندگي خطر ميان ناچارند كه واقعي شخصيتهاي و حقيقي رويدادهاي از استفاده
كنند ، برقرار تعادلي زندگيهايشان كردن اداره و آلمانيها با كردن اداره و آلمانيها
زندگي ميان تفاوت به فيلم داستان.است قرارداده كارگردان روي پيش جديدي دورنماي
جريان (پوداليدس دنيس) فيلمنامهنويس ارشه ژان و كارگردان (گمبلين ژاك) ژاندوويه
كار ميشود ، اداره آلمانيها دست به كه فيلمز كانتيننتال براي آنها دوي هر.مييابد
منافع براي آن امكانات از و بودند منصب و مقام داراي شركت اين در آلمانيها).ميكنند
(.ميكردند استفاده خودشان
از زيادي انعطاف زمينه اين در و ميكند برخورد متفاوت گونهاي به يك هر با كارگردان
.ميگذارد نمايش به خود
شغلي پيشنهادهاي ارائه نيز و دلخواهش زنان يافتن براي كه است پرشور بداههنويسي ارشه
.ميبينيم بزرگ موفقيتي به دستيابي شرف در را او فيلم ، آغاز در.ميكشد سرك همهجا به
كه لحظهاي تا تنها البته.است شبيه مضحك و صدا و سر پر كمدي يك به بيشتر سكانس اين
.ميشود خيره بيرون به پنجره از فرانسه ، بمباران هنگام به ارشه همكار
زندگي داستان.است بيسابقه گذاشته ، نمايش به صحنه اين در تاورنيه كه دقتي و اشتياق
كه فرزند و همسر داراي مردي.است داستان اصلي قهرمان او ميرسد نظر به جالبتر دويه
موريس مشكلات فروتنانه حال عين در و قاطعانه او.كند دوستانش و خانواده وقف را زندگياش
و انبوه ريش با چهارشانه ، كارگرداني تورنرميكند حل را (گنو _ موريه فيليپ) تورنر
روبهرو آنها با روزمرهمان زندگي در كه واقعي انسان هزار هزاران مثل است نازك صداي
.ميشويم
حفظ براي و است مقاومت نهضت عضو فيلمسازي ، تيم در فعال شركت و كارگرداني بر علاوه دويه
برخورد اولين در اواست لمس قابل او فرسودگي.ميكند تلاش سخت زندگياش مختلف جنبههاي
چهرهاي.ميشود نيز بيشتر او در حالت اين فيلم ميرسد نظر به افتاده پا از تماشاگر ، با
وجودش اعماق از وظيفهشناسي كه است مردي چهره ميگذارد ، نمايش به او از گمبلين كه
دوچرخه ، با سوار باشد ناچار اگر حتي.دهد انجام را درست كار بايد او.ميگيرد سرچشمه
يا كند سفر مايل صد چند شدهاند ، مخفي مرزي شهري در كه فرزندانش ، و همسر با ديدار براي
بدون صورت دو هر در.برساند متفقين به را حمله يك طرح دوچرخه همان با شود مجبور كه اين
شخصيت به خوشايند پيچيدگي نوعي گمبلينگزيد خواهد بر را درست راه ترديد ، لحظهاي
مهربانياش بلكه ميرسد ، نظر به وظيفهشناس انساني تنها نه او.است بخشيده خود داستاني
و جاهلانه رفتار عكس بر درست ميبيند ، ديگران در را خودش او.است همراه همدلي احساس با
نظر اين از گمبلين بازي.ميخواهد خود منافع براي تنها را ديگران كه ارشه متجاوزانه
البته و هواپيما قطار ، با طولاني سفري از پس دويه كه هنگامي ويژه به.است عالي
روزمره اتفاقات بيهودگي.بگيرد تماس بريتانيا سلطنتي هوايي نيروي با ميكوشد دوچرخهاش
چاي بزرگ ليوانهاي و است شده لرز و تب دچار دويهميدهد كاهش را سخت روز يك دشواري
كارهايش ، انجام براي است مجبور همه اين با.ميكند خالي ديگري از پس يكي را انگليسي
فرانسوي سينماگران فيلمهاي.ميكند تاكيد جالب تناقضي بر تاورنيه.باشد پاريس در سروقت
دوران از مراتب به جنگ زمان امكانات كمبود و دشوار شرايط در و نازيها اشغال دوران در
ژرژ _ هنري پرشور اثر "Le Corbean" از دويه.بودند فكورانهتر و جذابتر فرانسه آزادي
.ميكند جانبداري كلوزو
|