تمدن گهواره در جنگ
قدرت نوستالژي و عراق ميراث
فيلسوفها فيلسوف
فرهنگ حاشيه
7_ ايراني هرمنوتيك
تمدن گهواره در جنگ
عراق تاريخ عليه جنگ
بابل افسانهاي برج نقاشي
را عراق به حمله براي معكوس شمارش پيش ، چندي از آمريكا:حيدرينيا صادق فرهنگ ، گروه
نتايج و عواقب دهد ، رخ منطقه در قريبالوقوع جنگ اين كه صورتي در.است كرده آغاز
اين نفتي منابع وضعيت و عراق سياسي آينده درباره گفتگو.داشت خواهد درپي را گوناگوني
اين مفقود حلقه.ميشود پرداخته آن روزهابه اين كه است مباحثي مهمترين از كشور ،
البته).است آن از پس و جنگ خلال در عراق فرهنگي ميراث وضعيت بررسي تحليلها ، و گفتگوها
و ديد نخواهند آسيب جنگ اين در عراق انساني سرمايههاي كه خوشبينانه پيشفرض اين با
دولت به آمريكا حمله از پيش.(بود خواهد استراتژيك و نظامي مراكز به معطوف تنها حمله
مجسمه انهدام ويژه به و كشور آن در تاريخي آثار تدريجي تخريب افغانستان ، در طالبان
تلاش.داشت پي در را المللي بين مجامع و كشورها شديد واكنش باميان ، استان در بودا عظيم
غير عملا آن جبران كه آورد بهبار را فرهنگي فاجعهاي افغانستان ، در طالبان عامدانه
در و ندارند سر در را انديشهاي چنين عراق در همفكرانش و حسين صدام هرچند.است ممكن
نبايد اما كردهاند ، بسنده نفتي مخازن و پالايشگاهها انهدام به صرفا تهديدهايشان
از وجه اين انگاشتن ناديده بسا چه و است ويراني جنگي هر ناگزير پيامد كه كرد فراموش
كافي نكته اين ذكر موضوع ، حساسيت درك براي.شود باميان فاجعه تكرار سبب عراق در جنگ
پانصد و هزار پنج.است بشري تمدن شكوهمندترين و كهنترين ميراثدار عراق دولت كه است
.گشتند مواجه سومر شكوفاي تمدن با شدند ، وارد بينالنهرين جلگه به ساميان كه پيش سال
شهرها ، كهنترين.است بشري تمدن گهواره (بينالنهرين) ميانرودان مستشرقان ، گواهي به
شدند ، سومر تمدن وارث كه سامياني.شد تاسيس منطقه اين در بار نخستين براي كاخها و معابد
خود نظامي قدرت با را بينالنهرين حاصلخيز جلگه آرامش بابليان و آشوريان نام با بعدها
پنج گذشت با امروز.برافروختند منطقه اين در را جنگ آتش بار نخستين براي و زدند برهم
اجداد از تقليد به آن فعلي حاكمان و باستاني عراق تمدن وارثان تاريخ ، آن از سال هزار
.دادهاند قرار دشمنان تاز و تاخت عرصه را ميانرودان جلگه سرخ خاك ديگر بار خود ،
تمدن سه بابل و آشور سومر ، ;است نهاده سر پشت را مهم تاريخي دوره چند بينالنهرين
آنها دولت آخرين كوروش ، دست به هخامنشيان سلسله تاسيس با كه هستند منطقه اين باستاني
از بخشي تنها نه ميانرودان ايران ، به اسلام ورود تا تاريخ آن از و كرد سقوط هم (بابل)
به اسلام ورود از پس.گشت بدل ايران پايتخت به ساساني دوران در بلكه شد ايران امپراتوري
ميراث.شد عباسيان پايتخت (مغول حمله مقارن) هفتم قرن ميانه تا بغداد منطقه ، اين
بلكه دارد ، بسزايي فرهنگي ارزش تنها نه است مانده برجاي كهن پيشينه اين از كه عظيمي
دليل به اخير دهه دو در البتهميشود محسوب ارزشمندي اقتصادي سرمايه عراق مردم براي
عملا ،(امروز تا آن از پس مسايل و) فارس خليج جنگ و كويت جنگ عراق ، و ايران جنگ
درآمد از هم عراق مردم ديگر سوي از و شدهاند محروم آثار اين به دسترسي از جهانگردان
صدام ، دولت سقوط مثبت پيامدهاي از يكي قطعا.ماندهاند نصيب بي جهانگردي صنعت از حاصل
پيشينه به توجه با را عراق آثار.بود خواهد كشور اين در جهانگردي صنعت مجدد احياي
شامل را عراق باستاني تمدن بقاياي نخست گروه.كرد تقسيم گروه دو به ميتوان آن ، تاريخي
دوران آثار بيشتر كه آنجايي از.است اسلامي دوران از مانده باقي آثار دوم گروه و ميشود
به معطوف عراق جهانگردي صنعت از بخشي دارد ، مذهبي جنبه (تاريخي اهميت كنار در) اسلامي
نميشود مسلمانان به محدود مذهبي آثار البته.(Religious Tourism) بود خواهد زائران
تاريخي آثار اساس اين بر.است شده واقع عراق در هم اديان ديگر مذهبي اماكن از برخي بلكه
.ميشوند معرفي زير در تفكيك به عراق مذهبي و
* * *
سومري شهرهاي
بينالنهرين كه آنجايي از.هستند عراق در تمدني آثار كهنترين سومري شهرهاي بقاياي
يا تپه هر جلگه اين در خود گمانهزنيهاي در باستانشناسان است ، مسطح و وسيع دشتي
لاگاش ، ارك ، اور ، شهرهايكردهاند حفاري باستاني شهري به رسيدن اميد به را برآمدگي
تا م.سالهاي 4500ق خلال در كه هستند باستان سومر شهرهاي مهمترين اريدو و كيش نيپور ،
كه _ آمريكايي آشورشناس "شييرا ادوارد".ميبردند سر به شكوفايي اوج در م.ق 2300
يك بقاياي منطقه اين در تپهاي هر ميگويد _ است پرداخته كوشش به بينالنهرين در سالها
آشوري سومري ، شهرهاي بيشتر شدهاند موفق باستانشناسان اساس ، اين بر.است آبادي يا شهر
ادامه تپهها اين در علمي كاوش كه صورتي در البتهآورند بيرون خاك زير از را بابلي و
.شد خواهد كشف جديدي تاريخي آثار شك بدون باشد ، داشته
اور
از اور زيگورات.است كرده حفظ را يادگارهايش بقيه از بيش اور سومري ، شهرهاي ميان از
.است ايستاده(نيايشگونه) آسمان به رو همچنان كه است بينالنهريني زيگوراتهاي معدود
شبيه كه ميساختند مرتفعي معابد خود خدايان براي آنانسومريهاست ابتكار زيگورات ساخت
.ميپرداختند نيايش و قرباني به معابد اين در موبدان.بود متعدد طبقات داراي و هرم
كس هيچ و ميگرفت قرار آن در شهر الهه يا النوع رب مجسمه كه بود مكاني معبد طبقه آخرين
در نمونه چند تنها معابد اين از.نداشت را آنجا به ورود حق شهر روحاني مقام بالاترين جز
(ايران) شوش در چغازنبيل زيگورات و اور زيگورات آنها مهمترين كه است مانده باقي جهان
و ماه خداي "نانا" براي (م.ق 20962113) اور پادشاه "اورنامو" را اور زيگورات.است
احداث طبقه سه در ميگذرد ، آن عمر از سال هزار پنج كه عظيم بناي اين.ساخت شهر محافظ
.ساخت برپا را شهر زيگورات ايام همين در و كرد حكومت اور بر سال 17"اورنامو".است شده
اين همچنين.زدهاند تخمين متر را 60 آن واقعي ارتفاع عظيم ، بناي اين بقاياي به توجه با
.است شده مرمت (م.ق 539556_ بابلي پادشاه آخرين) نبونيد عصر در بعدها سومري معبد
متراژ در نيز بنا اين پايههاي.دارد ارتفاع متر يازده از بيش زيگورات فعلي بناي
شمال كيلومتري در 340 حاضر حال در باستاني يادگار اين.است شده احداث متر در 43 5/62
شده واقع (ناصريه شهر جنوب كيلومتري پانزده) فرات رود غرب در و قادسيه استان در بغداد ،
.است
اكد
.گشتند فايق سومريها بر و برآوردند سر آن از اكدي امپراتوران كه است شهري آگاده يا اكد
شده ويران بقايايباقيست اندكي آثار بوده ، آباد بسيار گذشته در كه شهر اين از
شده واقع بغداد جنوب كيلومتري در 271 شهر اين.است آن اثر مهمترين اكد الهه زيگورات
.است
آشور
تا در 1900 شهر اين.دارد قرار دجله راست سمت در و موصل جنوب كيلومتري صد در آشور شهر
و (نمرود) كالاه به آشور پايتخت تاريخ اين از پس.بود آشور امپراتوري پايتخت م.ق 1500
به معروف قلعهاي و شهر برجهاي آشوريان ، معابد آثار شهر اين در.شد منتقل نينوا به سپس
.است مانده باقي "شرقاط"
(كالح) كالاه
چپ سمت در بغداد ، شمال كيلومتري در 400 آشوريان پايتخت دومين (نيمرود) نمرود يا كالاه
شهر اين خرابههاي.است گرفته قرار موصل شرقي جنوب كيلومتري پنج و سي و دجله رودخانه
به عراق مردم ميان در گرفت ، قرار حفاري مورد و كشف نوزدهم قرن اواسط در كه باستاني
فرا را شهر هكتاري دويست مساحت دورتادور قديمي ، حصاري.است مشهور "نمرود خرائب"
مانده باقي حصار داخل در شهر زيگورات دو و آشوري كاخهاي مركزي ، دژ آثار و است ميگرفته
معبد آن كنار و دارد قرار شهر نگهبان خداي "نينورتا" معبد "كالاه" غربي جنوب در.است
خاك زير از شهر اين كاخهاي از تعدادي.ميشود مشاهده نقاشي و هنر ربالنوع "نابو"
ظرافت از كاخ اين سنگي حجاريهاي.است آشوربانيپال كاخ آنها مهمترين كه است آمده بيرون
در كاخ نگهبانان عنوان به پا ، پنج با بالدار شيرهاي.است برخوردار خاصي زيبايي و
حك جمشيد تخت صفه در تغيير اندكي با نقوش اين بعدها.ميخورند چشم به ورودي مدخلهاي
از بوده برخوردار فراواني ثروت و رونق از شهر اينشد هخامنشي كاخهاي زينتبخش و گرديد
شده كشف ارزشمندي و زيبا اشياي است گرفته صورت شهر اين در كه حفاريهايي در روي همين
.ميشود نگهداري شيكاگو و پاريس موزههاي در آن از بخشي كه است
نينوا
موصل شهر مقابل و دجله رود ساحل در خرابههايش كه بينالنهرين در آشوريان پايتخت آخرين
و معابد و كاخها آثار رو اين از.شد پايتخت م.ق در 1080 شهر اين.است شده واقع
قرار گونهاي به آن ديوارهاي و بارو و برج امروزهاست شده كشف آن در اساطيري مجسمههاي
.ميگذرد آن ميان از موصل شهر به ورودي جاده كه گرفته
بابل
قدمتي شهر اين.است گرفته قرار حله شمال و بغداد جنوب كيلومتري در 88 بابل شهر
امپراتوري پايتخت (بابلي پادشاه قدرتمندترين) حمورابي دوران از و دارد ساله چهارهزار
.رساند قدرت اوج به را شهر اين (تا 2067 2025) خود سلطنت سال سه و چهل در وي.شد بابل
در حاضر قرن در بود رفته غارت به شهر اين از عيلاميها توسط كه حمورابي قوانين مجموعه
نيز تورات در شهر اين نام.افزود منطقه كهن تمدن اعتبار بر و گرديد كشف شوش خرابههاي
بعدها ولي شد ويران آشوري پادشاه سناخريب توسط شهر اين آشور زمان دراست شده ذكر
از كه بابل معلق باغهاي.كرد آباد آنرا (م.ق 652605) كلداني پادشاه دوم نبوكدنصر
ورودي بر را ايشتر دروازه وي همچنين.است شده ايجاد دوران اين در است هفتگانه عجايب
خلال در دروازه اين.ميرود بهشمار باستان دنياي شگفتيهاي از كه كرد احداث شهر
.است شده زينت لعابدار آجر با ايشتر دروازه.شد بازسازي و مرمت تا 1914 سالهاي 1899
هزار سه بناي اين.است گشته منقوش لعابدار آجر با افسانهاي شير شصت نقش آن ديوارهاي بر
به هم سنگي شير تعدادي شهر اين در همچنين.است عرض متر ده و ارتفاع متر داراي 15 ساله
.بودهاند شهر ورودي نگهبانان احتمالا كه ميخورد چشم
(الحضراء) هترا
است باستان دنياي تاريخي آثار معدود از است معروف نيز خورشيد الهه شهر به كه هترا شهر
(اشكانيان) پارتيان عصر در شهر اين.است پذيرفته عميقي تاثير تمدن و فرهنگ چند از كه
به اسكندر ، حمله پي در و يونانيان توسط كه هلني هنر تاثير رو اين از.است شده بنا
جغرافيايي موقعيت دليل به شهر اين همچنين.ميشود مشاهده وضوح به آن در يافت راه ايران
احداث در هم ايراني عقايد البتهاست گرفته بهره هم رومي هنر از روم با ارتباط و خود
خواندهاند ، سوريه در "پالمير" شهر خواهر را هترا شهر.است نبوده بيتاثير سنگي شهر اين
تودرتوي ديوارهاي و هترا باروي و برج.دارند يكديگر به زيادي شباهتهاي شهر دو اين زيرا
در.است كرده مقاومت (سوروس سپتميوس و تراژان) روم امپراتوران حمله برابر در بار دو آن
بعدها و كردند سقوط اشكاني خاندان بقاياي و شد فتح اول شاپور توسط شهر اين ساساني عصر
مسلمان ، جغرافيدان (ق.ه 626575) حموي ياقوت اسلامي ، دوران در.كرد ويران آنرا زلزله
در سنگي مجسمه و قصر معبد ، چندين.است كرده ياد آن از خود كتاب در و ديده را شهر آن
.است مانده باقي شهر اين
(عقرقوف) آگارگوف
زيگورات و شهر بقاياي شده كشف عراق در بيستم قرن دوم نيمه در كه آثاري جمله از
داراي است ، شده ويران آن قسمتهاي بيشتر تقريبا كه سومري شهر ايناست آگارگوف
شده ويران آن فوقاني بخشهاي كه دارد ارتفاع متر آگارگوف 57 زيگورات.است كهن زيگوراتي
.ميگذرد آن عمر از سال از 3500 بيش و است آمده بيرون خاك تپهاي زير از زيگورات خود و
.است گرفته قرار بغداد غربي شمال كيلومتري در 30 حاضر حال در شهر اين
(مدائن) تيسفون
جلگه فتح از پس آنان.بازميگردد اشكانيان زمان به ايراني ، شهر اين تاسيس تاريخ
ساسانيان زمان در.دادند قرار خود زمستاني پايتخت را تيسفون مسال 129ق در ميانرودان
ايران ، فتح هنگام مسلمان اعراب كه گونهاي به شد افزوده آن ساختمانهاي و شهر وسعت بر
شهر اين از مانده باقي اثر مهمترين.ناميدند (شهرها) مدائن آنرا تيسفون با برخورد در
ابهتانگيز كاخ روزگاري بيهمتا بناي اين.است معروف مدائن ايوان به كه است تيسفون كاخ
.است بوده (انوشيروان) اول خسرو
دو اصل در زيرا.است كاخ اين طاقهاي از يكي از نيمي است باقي بنا آن از امروز آنچه
اين از سال 1824 در كه طرحي.است داشته قرار كاخ حياط دوسوي در يكديگر قرينه ايوان
هم طاق آن از نيمي امروز متاسفانه كه است كامل طاق يك نمايانگر است ، شده برداشته ايوان
.دارد عمق متر و 50 عرض متر ارتفاع 25 متر بنا ، 35 اين بينظير ايوان.است فروريخته
به قسمت ضخيمترين در بنا تاج ضخامت همچنين.دارد پهنا متر هفت سو هر در ايوان پايههاي
همين و ميكند بيان دقت با را جزييات بنا ، اين از خود توصيف در ياقوتميرسد متر يك
عوامل از يكي البته.باشد داشته وجود بنا آن از جامعي اطلاعات امروز كه گشته سبب امر
صدر در زيرااست بوده اسلامي _ عربي شهرهاي احداث در آن مصالح از استفاده بنا ، تخريب
به (مصالح عنوان به) آن آجرهاي تنها كه ميشد انگاشته خرابهاي منزله به تيسفون اسلام
كمك بدون كه است جهان در شده شناخته ضربي طاق بزرگترين مدائن ايوان.ميآمد كار
.است مانده باقي پابرجا سال از 1500 بيش طاقزني داربستهاي
الاخيصر قصر
باز عباسي دوران اوايل به آن احداث تاريخ كه بينالنهرين در اسلامي قصرهاي كهنترين از
است شده واقع كربلا غربي جنوب كيلومتري پنجاه در قصر اين.است الاخيضر قصر ميگردد ،
به آن باروي و برج و ديوارها از عظيمي بقاياي است ، ديده كه فراواني آسيبهاي عليرغم و
.است كرده نظامي دژ يك به شبيه را آن كه است گونهاي به ديوارها ضخامت.ميخورد چشم
.است شده احداث فرات رود بر مشرف ساسانيان ، هنر از ملهم و ساروج و سنگ تلفيق با بنا اين
از سالم قسمتها بسياري در متر قطر 4 و متر ارتفاع 21 متر ، طول 170 به بنا اين ديوارهاي
.ميشود مشاهده بلندي برجهاي قصر اين گوشه چهار در.است آمده بيرون خاك زير
حيره شهر
سلسله.ميخورد چشم به مناذره شاهان پايتخت حيره شهر خرابههاي آثار كوفه ، نزديكي در
مانند حقيقت در و داشتند حكومت حيره در كه بودند ساساني دولت تابع اعراب مناذره محلي
آنجا در را كامل شهر يك ويرانه امروز.بودند گرفته قرار روم و ايران ميان حايلي
پادگان ابتدا در كه _ كوفه شهر مسلمانان ، توسط منطقه اين فتح از پس.كرد مشاهده ميتوان
.شد ساخته حيره مصالح ديگر و آجرها با _ بود اعراب نظامي
مستنصريه مدرسه
همه تدريس منظور به مستنصريه مدرسه عباسي خليفه هفتمين و سي المستنصربالله زمان در
مدرسه اينشد تاسيس (بغداد در) دجله ساحل در نجوم ، و پزشكي تا لغت و فقه از زمان علوم
ميليون يك عباسي خليفه.گرديد احداث مربع متر وسعت 4836 به زميني در و مستطيل شكل به
مدرسان و محصلان به طلا دينار هزار هفتاد سالانه.كرد هزينه آن احداث براي طلا دينار
جلد هزار هشتاد بر بالغ مدرسه كتابخانه زمان آن در.است ميشده پرداخت حقوق مدرسه اين
كه است آن هنرمندانه و زيبا بخشهاي از مدرسه ورودي مدخل.بود داده جاي خود در را كتاب
آشپزخانه ، بقاياي همچنين.است مانده باقي همچنان مدرسه تاسيس از سال ششصد گذشت با
در بنا اين اكنون هم.ميخورد چشم به مدرسه فعلي بناي در...و درس كلاسهاي حجرهها ،
.است شده واقع بغداد شرق در (رصافه منطقه) خفافين بازار
الصفويه جامع
احداث مستنصريه مدرسه با همزمان است مشهور الاصفيه نام به امروزه كه جامعالصفويه
_ ميخوانند هم خانه مولوي را آن گاهي كه _ بنا ايناست شده مرمت صفويه دوران در و شده
.است مدفون آنجا در (ق.ه متوفاي 329) كليني جعفر شيخ و است شده واقع بغداد شرق در
متوكل مسجد
كه بوده اسلامي مساجد بزرگترين از يكي است ، معروف المتوكل جامع به كه سامرا جامع مسجد
ابعاد در مسجد اين.است نمانده باقي آن از چيزي آن ديوارهاي از بخشي و منار جز امروز
احداث عباسي متوكل فرمان به طلا دينار ميليون پنج به قريب هزينهاي با و متر در 240 160
پلكان.است شده ساخته حلزوني صورت به و بابل معروف برج سبك به آن بلند مناره.است شده
ملويه به كه منار اين طول.است گرفته قرار منار بيرون در ماذنهها ديگر برخلاف منار اين
.ميشود محسوب اسلامي معماري يادگارهاي از يكي رو اين از و است متر دارد 52 شهرت
ديگر پراكنده آثار
شهرهاي ديگر و سامرا بغداد ، در بسياري آثار خود طولاني خلافت دوران در عباسي خلفاي
ظفريه يا وسطاني دروازه.است نهاده ويراني روبه آنها اكثر كه كردهاند ايجاد عراق
المسترشدبالله زمان در كه است شهر مهم دروازه چهار از دروازه تنها بغداد در (الطلسم)
موصل شمال و بغداد در كه مانده باقي عباسيان دوران از پل تعدادي همچنين.است شده ساخته
ساختمانهاي از آثاري بغداد شهر شمال در همچنين.ديد ميتوان را آن آثار
كاروانسراهاي بزرگترين از خانمرجان كاروانسراي.ميخورد چشم به الناصرلدينالله
شده ساخته بغداد مركز در اويس سلطان توسط پيش سال ششصد حدود كه است عراق در مانده باقي
امپراتور) قانوني سليمان سلطان توسط كه ايراني ، صوفي گيلاني عبدالقادر مزارشيخ.است
.است شده ساخته بغداد در (عثماني
و تالار و گچبريها داراي و دارد قرار دجله حاشيه در و بغداد شرق در كه عباسي قصر
.است زيبايي ايوان
عباسي خليفه مادر) خاتون زمرد دستور به كه است عباسي دوران مساجد از جامعالخفافين
است ، شده بنا بغداد نظاميه مشهور مدرسه مجاورت در قه سال 599 در (الناصرلدينالله
.نيست موجود مدرسه از اثري امروز البته
در او مزار امروزه كه (ق.ه متوفاي 632) مذهب شافعي و ايراني صوفي سهروردي عمر شيخ قبر
.است سنت اهل احترام و توجه مورد بغداد شرق
مذهبي آثار
مشاهده را زيارتي اماكن و مقبره زيادي تعداد ميتوان عراق ، شهرهاي به گذرا نگاهي با
محسوب زائران جذب براي اقتصادي ، سرمايه منزله به مذهبي ، اعتبار از گذشته كه كرد
بافت.است آمده عراق ياري به نيز فعلي شرايط در مذهبي ، آثار اقتصادي وجهميشوند
ميتوان كه گونهاي به.است نبوده بيتاثير مقدس اماكن تقويت در عراق مذهبي ناهمگون
اكثريت از شيعيان.كرد تقسيم شيعه و سنت اهل مسيحي ، گروه سه به را عراق مذهبي آثار
عراق مذهبي گروه بزرگترين سنت اهل گروههاي آن از پس و (حدود 60درصد) برخوردارند مذهبي
و سرياني كاتوليكهاي كلداني ، يعقوبي ، نسطوري ، ) مسيحي مختلف گروههاي.ميدهند تشكيل را
يهود ، ميكنند زندگي بزرگ شهرهاي در يا و موصل اطراف در عمدتا (گرگوريوسي ارمنيان
آثار بيشترين ترتيب اين به.ميدهند تشكيل را عراق اقليتهاي ديگر صابئين و يزيديه
البته.دارند را خود خاص اماكن بعضي نيز سنت اهل آن از پس و است شيعيان به متعلق مذهبي
مسيحيان.است مسلمانان اتفاق مورد عمدتا كه كرد اضافه هم را مساجد مورد دو اين به بايد
كه دارند مذهبي ابنيه و آثار برخي _ بودند پراكنده سرزمين اين در باز دير از كه _ نيز
مهمترين به زير در آثار ، اين كثرت به توجه با.است برخوردار ويژهاي اعتبار و قدمت از
.ميشود اشاره دارند نيز تاريخي جنبه كه آنها
نجف
آثار از حرم امروزي ساختمان.است معروف حيدريه روضه به عراق در كه (ع) علي امام مرقد
حرم قديمي و خاتم ضريح.است شده نصب افشار شاه نادر دستور به آن طلايي گنبد و است صفويه
شيعي هنرمندان كار كه _ فلزي ضريح داخل اكنون هم و است شده ساخته اسماعيل شاه زمان در
.است گرفته قرار _ است هند
ايجاد چهارم قرن در آن بنيان و است (ع) علي امام حرم به متصل كه شاهين بن عمران مسجد
.است شده
بكتاشيها تكيه
بكتاشي صوفيان مراسم برگزاري براي عثمانيان زمان در و است حرم به متصل نيز بنا اين
.است شده تبديل حرم انبار به امروز كه است شده احداث
مراكز از يكي به گذشته قرون در و دارد قرار امام حرم نزديكي در كه طوسي شيخ آرامگاه
.ميخوانند الطوسي الشيخ جامع آنرا امروز و گشته تبديل نجف علميه حوزه
كربلا
.ميدهند تشكيل را شهر مركزي هسته (ع) ابوالفضل حضرت حرم همراه به (ع) حسين امام حرم
آن به بخشهايي قاجار دوران در كه است صفويه دوران ساختههاي از حرم كنوني ساختمان
را آن قاجار آغامحمدخان و كردند بنا صفويه را (ع) حسين امام حرم گنبد.است شده افزوده
اصفهان نفيس كاشيهاي و طلا با آنها از يكي كه است ايوان چهار داري حرم.كرد طلاكاري
آرامگاه.است اصفهاني هنرمندان كار نيز آن زيباي و مرمرين ستونهاي و است شده پوشيده
اسماعيل شاه دستور به آن ساختمان و است شده واقع شهر كيلومتري نه در كه رياحي يزيد حربن
و متعدد ديني مدارس پيوسته ، هم به گنبد دو با مسلم طفلان دو آرامگاه.است شده بنا صفوي
.است كربلا مذهبي آثار ديگر از گوناگون حسينيههاي و مساجد
كوفه
(تيسفون حوالي) عراق در اعراب توسط قسال 17ه در كه است اسلامي شهر نخستين شهر اين
زمان در متر در 116 ابعاد 110 در كه است شهر بناهاي كهنترين از كوفه مسجد.شد بنا
ثقفي مختار عروه ، بن هاني عقيل ، بن مسلم آرامگاههاياست شده ساخته ديلمي عضدالدوله
متر در 110 تقريبي 110 ابعاد در كوفه دارالاماره.است واقع شهر اين در تمار ميثم و
.است شده احداث وقاص ابي سعد توسط آن اوليه بناي كه است شهر بناي كهنترين
سامرا
سه و گرديد تعيين پايتخت عنوان به عباسي خليفه المعتصم توسط ق.ه در 221 سامرا شهر
واقع شهر اين مركز در (ع) عسگري حسن امام و (ع) هادي امام حرم.ماند باقي پايتخت دهه
عظيم و طلايي گنبد.ميگردد باز بويه آل زمان و چهارم قرن به حرم اصلي ساختمان.است شده
را پيشين گنبد.است شده بنا قديمي گنبد جاي به سال 1200 در متر محيط 68 با آن
طلا كاشي هزار كنوني 72 گنبد در.بود كرده احداث ق.ه سال 333 در حمداني ناصرالدوله
از بخشي در.دارد قرار متر ارتفاع 36 به طلايي گلدسته دو آن دوسوي در و است رفته بكار
(ع) دوازدهم امام كه معتقدند و ميخوانند "غيبت سرداب" آنرا شيعيان كه است زيرزميني حرم
موجود عباسيان دوران از ارزشمند پنجرهاي سرداب اين در.ميكردهاند عبادت محل آن در
داراي و است شده ساخته (عباسي خليفه) الناصرلدينالله توسط قه سال 606 در كه است
ميخورد چشم به قاجار شاه ناصرالدين نام بقعه درون كاشيكاري در.ميباشد كهن كتيبهاي
.است كرده حك آنرا عتبات ، به سفرش در كه
كاظمين
رو اين از و است (ع) جواد امام نوادهاش و (ع) كاظم امام شيعيان ، امام دو مدفن شهر اين
حرم وسيع ساختمان.ميدهد تشكيل را شهر مركز امام دو اين حرماست يافته شهرت كاظمين به
و معرق باكاشيهاي آن مرتفع ايوانهاي و رواقها.است شده احداث صفويه دوران در
ضريح يك درون نفيسي خاتم صندوق داراي هريك امام دو هر قبر.است شده تزيين آيينهكاري
چهار حرم پيرامون.است شده نصب طلايي گنبد دو ضريح برفراز و است گرفته قرار شكل مستطيل
.ميشوند متصل شهر خيابانهاي از يكي به دروازهاي با هركدام كه دارد قرار زيبا شبستان
ناصرالدين عموي) قاجار ميرزاي فرهاد ساختههاي از صحن هفتگانه باروي و برج و دروازهها
كه دارد قرار صفوي اسماعيل شاه دوران ساختههاي از مسجدي حرم ، جنب در.است (شاه
چشم به كهن فلزي ضريح دو حرم درون همچنين.داراست زيبايي قوسي طاقهاي و ضخيم ستونهاي
نصيرالدين خواجه به متعلق ديگري و (ق.ه متوفاي 413) مفيد شيخ به متعلق يكي كه ميخورد
اولين (ق.ه متوفاي 166) ابويوسف قاضي قبر نيز و است (ق.ه متوفاي 672) طوسي
.است شده واقع حرم درون حجرهاي در اسلام قاضيالقضات
پاك سلمان
شده واقع پاك سلمان نام به شهري تيسفون ، شهر قديمي محل در بغداد جنوب كيلومتري چهل در
بنايي با وي مدفن امروزه و ميگردد باز مدائن در پارسي سلمان امارت دوران به كه است
.دارد قرار آن در باشكوه
بهنام مار دير
داراي بنا اين.دارد قرار قديمي تپهاي فراز بر و موصل شهر در هماكنون قديمي دير اين
كل گرداگرد مستحكمي و ضخيم ديوار امروز كه بوده ساختمان خارج و داخل در وسيع حياط دو
برخوردار خاصي شهرت و زيبايي از دير اين درختان و باغها.ميخورد چشم به باغها و بنا
به متعلق و است شده واقع بغداد در كليسا اين (آنا مريم) عذرا مريم كليساي _.است
عبادت هنگام به كه دارد وجود كليسا اين در مقدسي فلزي گردنبنداست كلداني كاتوليكهاي
.باشد طاعات قبولي موجب تا ميآويزند گردن بر را آن
لاتين كليساي
جلوه متر دو و سي ارتفاع با آن بلند و فلزي گنبد و دارد قرار بغداد شهر در كليسا اين
.است بخشيده آن به خاصي
مارمتي دير
.است برخوردار زيادي قداست از است ، (متا) متي قديس مدفن آنكه دليل به كهن بناي اين
است شده واقع متا غار نام به غاري دل در الفاف ، كوه در و موصل كيلومتري در 35 دير اين
بسيار و ارزشمند كتب حاوي بنا اين كتابخانه.ميآيد بيرون معدني آب غار درون از كه
.است كهني
(العزير) عزرا مرقد
.است شده واقع بغداد جنوب كيلومتري در 375 ميسان شهر در نبي عزراي ضريح و مقبره بناي
ميراث عنوان به آنچه.ميگردد باز م.ق تا 432 سالهاي 457 به بنا اين احداث تاريخ
متمادي قرنهاي.است كهن سرزمين اين در موجود آثار از بخشي تنها شد ، معرفي عراق فرهنگي
زير در هنوز آن از عظيمي بخش كه است كرده حفظ را كهني ميراث خود دل در عراق خاك كه است
.ناآشناست بشر براي و است مدفون خاك خروارها
مدائن ياايوان كسري طاق بقاياي
قدرت نوستالژي و عراق ميراث
معظمي علي
است ، تداعيهايي حامل شما از كدام هر براي تاريخي سرزمين اين نام بيترديد ;عراق
:انتظار از دور بسي گاهي و باشند داشته ديگر رنگي لحظه هر در ميتوانند كه تداعيهايي
هيچ نميخواستم و ميرفتم دانشگاه به صبح اول انتخابات ، از بعد روز بود ، خرداد 76 سوم
و بود غريب ميشنيدم گريخته جسته انتخابات اخبار از كه چيزهايي:بپرسم كس هيچ از چيز
بالاخره تريا جلوي.برسم دانشگاه به تا نپرسيدم و گرفتم را خودم.نمينمود باور شايان
...كدامشان !ميليون شش نه نشنيدهاي؟ مگر خبر؟ چه:خنديد من به عينكش پشت از آشنا يك
چه و داد من به را خبر اولين كه كسي اولين ;بود نصيري مهدي...!ميليون؟ چند مقابل در
در صنعت و علم از اي"نصيري مهدي" اما امروز.روزها آن و روز آن پايان تا داشتيم شوري
كه باشد "او" كه اين ترس از من و ديگر ايرانيهاي بسياري مانند ;است شده زنداني "عراق"
قدرت كه ميبينيد...سالها اين در من آشناي كه كردهام دلخوش اين به ميشناسمش
به مثلا را آدمي ميتواند "عراق فرهنگي ميراث" به انديشيدن چگونه و است شگفت چه تداعي
ماليخولياي به بتوان شايد را خاص تداعي اين بيندازد؟ بند در آشنايي نامهاي دايره
و است شده پر دربند نامهاي صاحبان به انديشيدن از روزش و شب كه داد نسبت نويسندهاي
اين ماليخولياي از امانيست ادعا مورد "شور" آن از نشاني او امثال و او نزد ديگر
"تاريخي" كه شويم جاهايي و چيزها تداعي قدرت منكر نميتوانيم هم باز بگذريم كه نويسنده
و اند تداعي و آگاهي حاملان همه و همه تاريخي نامهاي و اشيا سرزمينها ، .ميخوانندشان
را آن و ميكند پنهان خود پشت در را ميراث اين آگاهي بار همواره تداعي افسونگر قدرت
.بگويد زبانش از ميخواهد خود چه هر تا مينماياند ديدهاي خواب گنگ چونان
به ميتوانيم ببريم پي تاريخ تداعيبخش و آگاهيدهنده شان بين تفكيك به كه اين براي
قوت به را وجه دو اين از يكي كدام هر كه كنيم توجه ديدگاهي نوع دو بين تقابل و تفاوت
خود تحقيق موضوع در ميكند سعي كه است انتقادي تاريخنگاري ديدگاه نخست:مينماياند باز
حداقل به و منابع نقد با و كند جمع را تاريخي دادههاي پارههاي جزييتر و بيشتر چه هر
دهد دست به را نتيجهگيريها محكمترين امكان حد در و محتاطانهترين پيشفرضها رساندن
جديد پژوهشهاي و نقدها مقابل در ابد تا نتيجه اين رسيد نتيجهاي هر به هم آن از پس و
ديدگاهي نميدهند ، حصر يك تشكيل اولي با البته كه دوم ، ديدگاه.شد خواهد رها بيدفاع
.مينگارد را "خود حقانيت" تاريخ كه است
.است حقيقت مدعي يقين به يكي اين است معرفت جستوجوي در فروتنانه نخست ديدگاه اگر
و طرد را معارض مستندهاي و ميآورد "سند" خود مدعاي براي بيشتر بتواند چه هر دوم ديدگاه
هر تداعيبخشي خاصيت از كه است ديدگاه اينميگيرد ناديده نتواند اگر و ميكند طعن
.ميجويد بهره بتواند كه اندازه هر به است ، تاريخي آنچه
تاريخ به دوم نوع نگرش اين از صدام حكومت چون توتاليتري حكومتهاي مدرن دوران در
چكمههاي كه كند چنين توانسته رو آن از صدام حكومت چون حكومتي و بردهاند بهرهها
تاريخ ، از توتاليتر حكومتهاي بهرهگيري.ميرفتهاند رژه پرعتيقه خاكي روي بر سربازانش
جنبه به راه اين در و است بوده حزبيشان انديشه مداوم ترميم و ساخت جهت در بهرهگيرياي
ميناميد قادسيه سردار را خود صدام وقتي:داشتهاند تام اتكاي تاريخي اشياي تداعيبخش
پرتلاطم سالهاي پي در را آنها تا داشت عراق مردم تحقيرهاي و ناكاميها همه به چشم
بزرگي اين كه است فرض و دارد جا و بودهاند "بزرگ ملتي" كه بيندازد اين ياد به استقلال
اسلام از پس و پيش متضاد عنصرهاي همه از "بزرگ" تصوير اين ساختن در او.كنند "تجديد" را
و مينمود متناقض چيزهاي اين همه "وارث" را عراقيان و ميگرفت بهره بينالنهرين سرزمين
سرزمين ديگر بار بايد كه ميكشيد تصوير به مسلماناني مثابه به را ايشان مهمتر همه از
!كنند تسخير را "مجوسان"
تحريك به بود بسته دل عراقيان انگيزش به كه اندازه همان تصوير اين طراحي در او شايد
- مجوسان يعني - ميخواست او كه نقشي در را خود نيز ايرانيان تا داشت اميد هم مقابل طرف
شكست آخرالزمان جنگ در شر طرف چونان و بگذارند تاريخي جنگ اين صحنه به پا و ببينند
ايرانيان:نبود نقش اين پذيراي مقابل طرف كه باشد فهميده بايد زود خيلي او اما.بخورند
كنند تصوير حق و مظلوم طرف در را خود ميتوانستند درستي به بود شده تجاوز خاكشان به كه
حق جريان "تاريخي" ادامه را خود فرهمند رهبري و حكومت سايه در آنان گذشته آن از و
حكومت چون توتاليتري حكومتهاي استفاده.ميشد پيروز باطل بر بايد نهايتا كه ميديدند
به انتقادي نگرش.است قدرت آرمان به معطوف استفادهاي تاريخي ميراث و تاريخ از صدام
را تاريخي ميراث و ميخواهد انسان به خدمت و انسان آگاهي براي منبعي همچون را آن تاريخ ،
انسانها بودن آگاه و بودن انسان به آگاهي ، حمل با ميتواند كه ميداند مهم جهت آن از
آن شناخت به و گذشتگاناند سنتهاي و عادتها گرفتار بالاجبار كه انسانهايي كند ، خدمت
حكومت چون توتاليتري حكومتهاي برخورد شيوه مقابل در.نيازمند آن با تكليف تعيين براي
جا تاريخي حقيقت اسم به كه را ، خود برساختههاي كه است گونهاي به تاريخ با صدام
باور آن به چرا و بيچون بايد همه تنها نه كه بنمايند بلندي آرمانهاي چنان آن ميزنند ،
سر بر انسان هزار صدها جان كه ميدانند واجب حتي و حاضرند راحتي به بلكه باشند داشته
پيروزيهاي اعاده همچون چيزي تا شود فدا دارد هم تاريخي لعاب و رنگ شايد كه پوچ ادعايي
كه اين با توتاليتري حكومتهاي چنين عملكرد در بيشك.يابد تحقق دوباره قادسيه سردار
چون ديكتاتوري:ندارد وجود ادعا بودن حقيقي براي دغدغهاي ميشود حقيقت ادعاي هميشه
كه تاريخياي عبارات با آنها نسبت و او مدعيات مورد در كسي كه نميتابد بر هرگز صدام
آگاهي سندهاي تاريخي اشياء جا اين در.كند چرا و چون ميبرد كار به تبليغياش دستگاه
ميراث ارزش كه است رو همين از.توتاليترند رژيم اين حقانيت سمبلهاي بلكه نيستند بخش
يا قدرت تحكيم كار به كه وقت هر تا:است ابزاري ارزشي توتاليتر حكومتهاي در فرهنگي
آنها ميتواند صدام حكومت چون توتاليتري حكومت نه اگر خوباند بيايند ايدئولوژي ترميم
و روند غارت به تا بگذارد بيتوجه حتي يا و شوند ويران تا بسپارد فراموشي دست به را
و شود تحكيم قدرتش تا ميكشد را خود اتباع كرور كرور كه صدام حكومت چون حكومتي در اصلا
حالا كه دارند اعراب از محلي چه انسانها بنمايد بيخدشه برساختهاش ادعاهاي و روياها
باشد؟ مهم آگاهيشان
خود خودي به و نيست قدرت خدمت در جز توتاليتر حكومت در هم ايدئولوژي كه نبريم ياد از
اطميناني شرقي جانب از بود قرار چون عراق سوي از كويت تسخير آستانه در:نيست "چيزي"
درس آنها به كه شدند خوانده صدام مسلمان برادران مجوس ، ديروز تا ايرانيان شود حاصل
"سلام" چه از نامههاشان در كه شود يادآور آنها به بود لازم و ميشد داده هم دينداري
حكومتهاي چنين كه رفتاري در دقت با.بخواند "ديني ادب" با تا كنند استفاده بايد هايي
مخالف حذف و قدرت حفظ اصل مقابل در تاريخي منظومههاي كه ديد ميتوان دارند توتاليتري
پيشپا اهداف به رسيدن براي مهمترينشان اعتبار از گاهي كه بياهميتاند آنقدر
و تاريخ كه است همينرو از.ميگذرند آمدهاند نظر به مهم لحظه در كه افتادهاي
نهادهايي دست به رسمي تاريخنگاري و ميشوند بيسيرت صدام حكومت چون حكومتي در اعتقادات
.هستند اورول رمان 1984 در "حقيقت اداره" يادآور كه ميافتد
كه كساني گفتار به ;نيستند توتاليتر حكومتهاي مختص تاريخ از نوستالژيك برداشتهاي اما
چگونه را تاريخ ببينيد تا بنگريد كردهاند ، علم قد ما اطراف سرزمينهاي در امروز
همه رسيدن قدرت به صورت در گروههايي چنين كه است اين هست كه چيزي.ميخوانند
يادداشت اين نوشتن بهانه امروز.دارند را توتاليتر حكومتهاي به شدن تبديل انگيزههاي
را بينالنهرين تاريخي ميراث از بخشي آن وقوع ميرود گمان كه است نزديك جنگي احتمال
آبروي و زندگي كه انسانهايي ;دارد تعلق انسانها تمام آگاهي به كه ميراثي:كند نابود
حتي آنها تك تك جان حفظ باشد ميان در انتخاب پاي اگر و است مهم تكشان تك
خونريز جباران يادگار اغلب كه پارهسنگهايي حفظ از است مهمتر فرودستترينشان
اين حفظ براي بخواهند آگاهي با و اختيار به انسانها آن خود اينكه مگر ;تاريخاند
.سپردن جان شايسته است آرماني همچونآزادي نيز آگاهي و ;دهند جان "آگاهي حامل ميراث"
حيات ادامه انسانها تاريخ و خاطره در ميتوانند شوند ويران يا بمانند بهجا آثار اين
عين در ميتواند رود كار به معرفت افزايش براي اسنادي همچون اگر آنها خاطره ;دهند
روند كار به قدرت نوستالژي ارضاي براي ابزاري همچون اگر و باشد آبادگر اصل ، ويراني
كدام راستي.بريزد خون هم باز سال صدها وراي از بابل پادشاهان شمشير كه بود منتظر بايد
...يا انسانها ;مهمترند
فيلسوفها فيلسوف
راسل برتراند گذشت در سالگرد بهمن مناسبت 15 به
كمرلينگ گارث
نجمي عليرضا:ترجمه
فرا تگرت مك نزد كمبريج در را فلسفه و رياضيات شد ، يتيم چهارسالگي در كه راسل برتراند
بخش انگليس نخستوزير نوه مقام در راسلپرداخت تدريس به آنجا در خود بعدها كه گرفت
سال در او.كرد عمومي اجتماعي دغدغههاي وقف را خود اجتماعي تلاشهاي از توجهي قابل
و بلشويسم به حمله و اول جهاني جنگ زمان در صلح باب در جزوهاي نوشتن دليل به 1920
عليه نبرد از دوم جهاني جنگ طول در راسل.شد زنداني _ شوروي از ديدارش از بعد - استالين
از آشكارا و داد ادامه غرب استعمار به نسبت اعتراض به حال عين در و كرد حمايت فاشيسم
در جهاني براي جديد آرزوهاي" در مطلب اين).كرد تاسف اظهار جمعي كشتار سلاحهاي گسترش
از او (.است شده منعكس روشني به است عنوان بدون كه او مقاله آخرين و (1951) "تغيير حل
.ميدانست فريبنده و بياساس را آن و بود مسيحي تشكيلاتي دين بيپرده و صريح منتقدان
بيان را مسيحي تشكيلاتي دين مخرب آثار وضوح به (1927) "نيستم مسيحي من چرا" در راسل
و زناشويي".ميكند دفاع لاادريگري" نوعي از (1903) "مرد آزاد عبارت" در و است كرده
اين توجه كانون.مرسوم جنسي اخلاق سركوبگر كاراكتر عليه بود حملهاي او (1929) "اخلاق
در نيويورك كالج سيتي در تدريس براي او پذيرش از آن وسيله به كه بود قانوني عملي كتاب
.بودند كرده جلوگيري 1940
او تعريفهاي و تحليلها اطلاعات ، از فوقالعادهاي منبع راسل (691697) اتوبيوگرافي"
خاطرش به كه چيزي" به راجع را او فصيح اظهارات كتاب اين صفحات.جالبش زندگي به راجع است
سال 1950 نوبل ادبي جايزه دريافت به موفق راسل همچنين.ميگيرد بر در "است كرده زندگي
فلسفه انتقادي شرح" در كه نيتس لايب فلسفه به قبلياش التفاطهاي به توجه با راسل.شد
.آورد روي فلسفه براي قطعي روش عنوان به منطقي تحليل به رسيد چاپ به (1900) "نيتس لايم
نورث آلفرد همكاري با كه (131910) _ رياضيات مباني."ماتمانيكا پرينكيپيا" كتاب در او
موضوعه اصول از محدودي دسته از ميتواند رياضيات تمام كه داد نشان (شد نوشته وايتهد
و عبارات با (1919) "رياضيات فلسفه مدخل" كتاب در را نگرش همين راسل.شود استنتاج منطق
داده توضيح نباشند فني آنقدر است ممكن "ماتماتيكا پرينكيپيا" با مقايسه در كه اصلاحاتي
ميتوان فلسفي مسائل به رياضيات مشابه تحليل روشهاي اطلاق با كه بود معتقد راسل.است
.داد دست به انساني تجارب از روشن و بسنده بياني و خواباند فرو را منازعات و مناقشات
در فلسفي سنت كه دهد نشان تا بود اين (1946) "غرب فلسفه تاريخ" كتاب در راسل تلاش
كه آنجا از.است بوده حركت در اوجي چنين يك سوي به آهسته و مدام عمومي چشماندازي
ميشد ، مواجه مشكلاتي با هم معمولي اظهارات و تصديقات اجزاي تك تك واضح بيان براي تلاش
در چون.كرد پيشنهاد خودارجاعي پارادوكسهاي از اجتناب براي را طبقات (نظريه) نگره راسل
آرايشگري" مانند انتزاعي تصورات از خودارجاعي پارادوكسهاي اين است ممكن صورت اين غير
تمام مجموعه" يا "نميتراشند را خود ريش خودشان كه كساني جز به ميتراشد ، را همه ريش كه
آن شالوده كه خاص وصفهاي نگره در راسل.شوند ايجاد "نيستند خودشان عضو كه مجموعههايي
كه ميكند بحث موضوع اين درباره بود ريخته (1905) "مطابقه دلالت درباره" قبلا را
به را افكارمان كليه تا ميكنند قادر را ما خاص براعيان دال عبارات از موجه تحليلهاي
موضوعات درباره فلسفي مشكلات بروز از حال عين در و كنيم بيان (سمبليك) نمادين صورت
براي او كه ميدهد نشان (1923) "ابهام" درباره راسل مقاله.آوريم عمل به ممانعت ناموجود
و معتبر پايه يك ميتواند مناسب و كافي توضيح كه داشته اصرار عقيده اين بر طولاني مدت
كه جملاتي تحليل مشابه شيوهاي به.آورد وجود به انسان انديشههاي و گفتار براي منطقي
"جزئيات و كليات بين رابطه درباره" ميكنند استناد مختلف موضوعات به را مشترك مسند يك
اين او.باشند موجود واقعا بايد كليات هم و جزئيات هم كه كرد متقاعد را راسل (1911)
علم" كتاب.است داده بسط (1912) "فلسفه مسائل" در ديگر كتاب هر از بيش را رئاليستي نگرش
فلسفه چگونه كه داد ادامه مطلب اين دادن نشان با را پروژه اين (1914) "خارج جهان به ما
را كار اين راسل.كند بنا را عمومي فيزيكي اعيان از دنيايي ميتواند راسل منطقي اتميسم
كامل توصيف يك ميتوان آن از كه اتمي حقايق مثابه به اختصاصي اجزاي تجربه از استفاده با
و ويتگنشتاين توسط زود خيلي راسل فلسفي مواضع.داد انجام آورد پديد جهان از
مورد در او كه الگوهايي حال ، اين با گرفت ، قرار تحتالشعاع منطقي پوزيتيويسمهاي
.ماندند باقي تاثيرگذار همچنان داد دست به تحليلي تفكر امكانات
فرهنگ حاشيه
سده جشن *
سال ايام در را مذهبي ملي تاريخي ، بزرگ جشن سه ديرباز از باستان ايرانيان:فرهنگ گروه
و (مهر 16) مهرگان جشن ،(ماه فروردين اول) نوروز جشن از بودند عبارت كه ميكردند برگزار
.(ماه بهمن 10) سده جشن
جاري سال ماه بهمن دهم.داشتند اختصاص آتش به سده و خورشيد به مهرگان طبيعت ، به نوروز
محل ورجاوند آتشكده تهران حومه در.بوديم زرتشتي هموطنان ميان سده جشن برپايي شاهد نيز
و گفت تبريك زرتشتيان همه به را جشن اين اوشيدري موبد برگزاري ابتداي در.بود جشن اين
هم آبادي مهندس تهران زرتشتيان انجمن رئيس پيامكرد معرفي شاديآفرين پيامبر را زرتشت
زمين كره روز بهعنوان نوروز ملل سازمان سوي از كه همانطور كرد پيشنهاد كه شد قرائت
.شود نامگذاري تمدن روز بهعنوان نيز سده جشن كه است خوب چه شده نامگذاري
و بازميگردد پيشدادي پادشاه هوشنگ ، به آن ديرينه و است آتش پيدايش جشن سده ، جشن
كرد ، پرتاب او طرف به سنگي بود او راه سر در كه ماري بردن بين از براي روزي او ميگويند
فروغ اين از را خداي هوشنگ و گرفت آتش جرقه ، اثر از نزديك خاشاك و خورد ديگر سنگ به سنگ
ديگر سخنران هم مهاجراني عطاءالله.داشت پاس خدا تجلي مظهر بهعنوان را آتش و گفته سپاس
وي.كرد اشاره تاريخ طول در ايران چندهزارساله فرهنگ برتري به سخنانش در كه بود جشن اين
ملي جشن نوروز ، جشن مانند هم سده جشن كه كرد پيشنهاد و كرد ياد پاككنندگي مظهر را آتش
دعا ايران عظمت و فرهنگ ماندگاري براي مراسم اين در زرتشتي هموطنان.گردد اعلام ايران
خواندن از پس هم مراسم پايان در.نمودند زمزمه يكپارچه همگي را "ايران اي" سرود و كردند
و رفتند فرو تاريكي عمق در دست به مشعل موبدان درگذشته ، روانهاي از يادي و خاص دعاهاي
شاعر بهرامي ، توران خانم.ميساييد آسمان به سر زبانههايش كه كردند برپا را آتشي
.بخشيد ديگري رونق را آتشافروزي مراسم خود ابيات با هم زرتشتي
است هستي نماد سده آيين
است خداپرستي سوي به راهي
زنهار پاكزاد ، ايراني
نگهدار را گرم آتش اين
است جاودان عشق شعله چون
است مغان آتش يادآور
7_ ايراني هرمنوتيك
گري لاادري تا عرفي معيار از
يوسفي روحالله
قابل به معتقد واقع به اگر:گفت بايد متكلم و مراد فهم از اطمينان بحث به ورود از پيش
اين براي معيارهايي و ابزارهايي كه كنيم قبول الزاما بايد باشيم ، متكلم مراد بودن فهم
"است فهم قابل متكلم مراد" كه گزاره همين طرح حتي صورت اين غير در كه چرا دارد وجود فهم
از طبعا است؟ فهم قابل متكلم مراد كه فهميدهايم كجا از.بود خواهد نامعقول و نادرست
و ابزارها با هم تجربه و است فهم قابل متكلم مراد كه دريافتهايم عمل در و تجربه طريق
را "است فهم قابل متكلم مراد" گزاره نبايد يا بنابراين.است گرفته صورت تجربي معيارهاي
فهم كنيم قبول اينكه جز نيست چارهاي دانستيم ، معقول را آن اگر ولي بدانيم درست و معقول
اين درباره بايد فقط صورت اين در.است داده روي واقعيت در و است عملي و درست متكلم مراد
.است شده انجام چگونه "متكلم مراد درست فهم" عمل ديد و انديشيد معيارها و ابزارها
(ششگانه شايد و) پنجگانه حواس طريق از ما شد ، گفته اول مبحث در كه چنان است ، اين واقعيت
كه درمييابيم ابزارها اين از استفاده با و ميكنيم برقرار رابطه خارج جهان با خودمان
لمس لامسه با ميشنويم ، گوش با ميبينيم ، چشم باميگذرد چه و است چگونه ما پيرامون
كه نيز ، را كلام و كلمه.ميدهيم تشخيص را بوها بويايي با و ميچشيم ذائقه با ميكنيم ،
پديده متعاليترين و لطيفترين و زيباترين انساني عالم در اتفاقا و است هستي از بخشي
همين به و آمده پديد آدميزاد انساني شدن يا شدن انساني فرآيند در كه است پديدهاي و است
و ميفهميم حواس همين از برخي طريق از "است هستي خانه زبان" كه است معتقد هايدگر دليل
.درمييابيم را متكلم مراد
كلام و ميفهميم و ميشنويم گوش طريق از را شفاهي كلام كه ميگوييم بحث در سهولت براي
كارگاه به بعد و ميگيرد تحويل خام را آن و ميشنود را كلام گوش ، .چشم طريق از را مكتوب
معيارهايي با را مقاصد و معاني و ميكند تحليل و آناليز كارگاه آن در و ميبرد ذهن
باقي "لاادري" يا نميپذيرد يا ميپذيرد نهايت در البته و درمييابد "مفروض" و "متعارف"
فهم گوش و سامعه طريق از ابتدائا) عمدتا شفاهي كلام كه است آن مهم نكته.ميماند
گوش كاملكننده عبارتي به كه دارد كلام تفهم و تفهيم در مهمي سهم نيز چشم اما ميشود
و كم گويندهاي هر كه است آن چشم نقش اين دليل.نيست گوش از كمتر آن اهميت گاه اما است
خود ، اندام احتمالا و ابرو و صورت و چشم و دست حركت با كلام ، داراي گفتن سخن هنگام بيش
معناي بالاستقلال حركات اين واقع در و ميدهد ، انتقال مخاطب به را خود مقصود و مراد
درستتر انتقال در را متكلم كه چرا ميكنند ، عمل "كمكي فعل" مثابه به لذا و ندارند محصل
يا و ميخواند را ادبي متن يك وقتي مثلا.ميرسانند ياري مقصود و پيام كاملتر و
را كلام حركاتي با و حالاتي و حالت و لحني با ميخواند ، شعر يا و ميزند حرف اديبانه
را مقصود بتواند بهتر و باشد سازگار آن پيام و احساس و كلام محتواي با كه ميكند ادا
به خوبي به نيز را كلام متن در نهفته عواطف و احساس كلام جز حال هر به و كند منتقل
خاص حركات از باز ميخواند ، يا ميگويد رزمي و حماسي كلام كسي وقتي يادهد سرايت مخاطب
فردوسي شاهنامه و مولوي استتيك غزليات حتي و حافظ غزليات و مولوي مثنوي.ميكند استفاده
خاص اطواري و ادا اصطلاح به و حركت و لحن با هركدام ، ...و خاقاني و ناصرخسرو قصايد و
.دارند تناسب
|