مهدي حسيني، كارشناس و مدرس هنر
به تازگي در نگارخانه تهران، شاهد برپايي نمايشگاه صميمي و بي آلايشي از آثار طراحي و نقاشي مصطفي ندرلو، هنرمند معاصر بوديم. ندرلو از هنرمندان برخاسته از بطن انقلاب و دانش آموخته رشته نقاشي از دانشگاه هنر و داراي مدرك M.A در رشتهGraphic Design (گرافيك ديزاين) با گرايش تصويرسازي از دانشگاه UCE، انگلستان است. او علاوه بر نقاشي، طراح قابلي است و بر امور تصويرسازي و پويانمايي اشراف كامل دارد. ندرلو از آن دسته از هنرمندان مستعد و در عين حال محجوبي است كه در اين بيست سالي كه از فعاليت هنري اش مي گذرد، آهسته و به صورت مستمر گام به سوي انسجام و پالايش برداشته است.
|
|
او بيشتر اهل عمل است تا حرف. بدون ادعاست. به جار و جنجال و سروصدا اعتقادي ندارد و طبيعي است كه با اين روحيه بسيار كمتر از افرادي كه اهل اين قبيل ترفندها هستند، شناخته شده باشد، آثارش مورد توجه قرار گرفته و نهايتا طالبي براي آثارش پيدا شود. زماني كه به ديدارش رفتم او را به همراه مدير نگارخانه و يك نفر كه از شرق دور آمده بود، تنها يافتم. جوان ژاپني با تأمل بسيار به آثار يكدست، آرام و خوش نور و رنگ ندرلو نگاه مي كرد. من نيز (با وجودي كه محاوره اي لفظي با نظاره گر شرق دوري نداشتم) خودم را در احوال و حالات اش شريك مي دانستم. يعني اين فضاي آثار ندرلو؛ طراحي، تركيب بندي و رنگ آميزي آن بود كه تأثيري مشترك بر بيننده مي گذاشت. سطوح گسترده كه زماني آرام و در لحظه اي ديگر با استفاده از رنگ هاي درخشان و پويايي قلم مو، ذهن را به كنكاش فرامي خواندند بيننده را به دريافتي مشترك از تصوير هدايت مي كردند. استفاده از طرح و رنگ در اين آثار به گونه اي است كه پيوسته بيننده از زمان حال (با همه كنكاش و پويايي اش) به گذشته تاريخي، به ويژگي هاي نگارگري سنتي، رجعت داده شده و مجددا به زمان حال باز مي گرداند و اين هم به لحاظ دانش ندرلو به ويژگي هاي نگارگري سنتي و طراحي معاصر و هم به واسطه دانش او نسبت به طرح و تركيب و نيز به واسطه برخورد خلاق او به امر تصوير است.
|
|
به كار بردن اين واژه ها در لفظ، ساده است. ولي زماني كه پاي طرح و رنگ و نوآوري به ميان مي آيد و قرار براين مي شود كه اين الفاظ در قالب تصوير ماهيت عيني به خود گيرند، موضوع صورت ديگري به خود مي گيرد.'
اينجاست كه درايت، تمركز و حياي هنرمند پا به ميان مي گذارد و از مجموعه دريافت هاي اكتسابي تركيبي استثنايي به وجود مي آيد. فضاي آثار ندرلو ملهم از فرهنگ سنتي است و اين امر نشان از آن دارد كه وي سال ها و زمان هاي بسياري در مقابل آثار جاويدان نگارگري سنتي خودي قرار گرفته تا از تلالو و خلاقيت آن ها، در درون به وجد آمده، ويژگي هايش را شناخته، بندبند آن را در ذهن خود تحليل نموده و سپس (و با توجه به دانش معاصرش) راه حل و بيان نويني، از مجموعه اين عوامل فراهم آورده است.
بدون اغراق، از ديدن نمايشگاه مصطفي ندرلو به وجد آمدم و از آن به عنوان يكي از نمايشگاه هاي موفق فصل ياد خواهم كرد. ندرلو به راه خود مي رود. هر چند كه اين مسير به تأني و آرامي طي شود.