شهرهاي ايران به سرعت رو به گسترش نهاده اند. اين توسعه اگر تحت ضابطه و در بستر پايدار شكل مي گرفت و ادامه پيدا مي كرد، چندان جاي نگراني نبود. دريغا كه اين چنين نيست. شهرهاي بزرگ كشور مثل اصفهان، تبريز، مشهد، كرمان، رشت ،تهران و ... معماري آشفته و درهم جوش و توسعه ناموزون آن را الگو قرار داده اند. در تبريز باغ هاي قديمي ميراث هاي تاريخي يا تخريب شده يا در معرض تخريب قرار گرفته اند. اصفهان حتي در كنار زاينده رود، آلودگي هوا را به عنوان يك معضل روبه رشد تجربه مي كند. محله هاي مركزي مشهد هم با آلودگي هوا و عواقب سوء آن روبه رو شده اند. در يزد كه از لحاظ بافت تاريخي و معماري زيبا و منطبق بر اقليم كويري در جهان بي همتا بود، ساخت وسازهاي بي هويت، همچنان ادامه دارد و حتي شهر كوچك بافق در معرض چند پارگي به وسيله بزرگراه هايي است كه هيچ تناسبي با ساختار جغرافيايي و هويت بومي آن ندارد.
آنچه اكنون رواج پيدا مي كند، بلندمرتبه سازي است. سوءتفاهم نشود در برخي مناطق كشور به علت محدوديت زمين بلندمرتبه سازي اجتناب ناپذير است، اما چگونه؟... ظاهراً تهران با انبوهي از مكعب هاي شيشه اي و سنگي، به عنوان الگوي توسعه شهري واقع شده است و در اين مورد پيش از آن كه شوراي عالي شهرسازي و معماري بر روند ساخت و سازها و معماري شهري نظارت و كنترل داشته باشد، واردكنندگان شيشه هاي ... و يا توليدكنندگان سنگ هاي تزئيني ابتكار عمل را در دست گرفته و نوع معماري شهرهاي ما را رقم مي زنند. از آن سو، بخش هاي وسيعي از طبيعت ايران و اكوسيستم ها به علت توسعه بي رويه معادن سنگ و فقدان الزام هاي قانوني براي ترميم گودال هاي باقي مانده معدن كاري به سرعت در معرض تخريب واقع شده است و از اين سو، چشم و هم چشمي و رقابت در ساخت و سازهاي بي هويت با نماهاي شيشه اي و سنگي در ميان موسسات دولتي دامن زده مي شود. يكي از منتقدان ساخت و سازهاي بي هويت تهران و ديگر شهرهاي بزرگ كشور، اين نوع گرايش را دوبي گري يا تقليد كوركورانه از معماري رايج در «دوبي» نام نهاده است. به هر تقدير، آنچه كه در معماري شهري ما در حال وقوع است، خبر آشفتگي، ايجاد اغتشاش بصري و عدم كاربرد صحيح مصالح نيست.
شهرسازي و معماري در ايران اگرچه تحت نفوذ عوامل بيروني فراواني قرار داشته و از خارج بسيار تاثير پذيرفته است، اما به هر روي،ضرورت ها، نيازها، ملاحظات اقليمي، ديني و فرهنگي تاثير اجتناب ناپذيري در معماري تهران و ديگر شهرها داشته است. هنوز بقاياي اين قبيل معماري هاي موزون و ارزشمند را در تهران، اصفهان و ديگر شهرها مي توان ديد، اما در ساخت وسازهاي كنوني و برآمدن مكعب هاي شيشه اي و سنگي هيچ كدام از ويژگي هاي بومي، اقليمي و فرهنگي شهرها رعايت نمي شود و به يك كلام معماري شهرهاي ايران به حال خود رها شده است. يكي از كارشناسان محيط زيست اشاره ظريفي به اين مسأله داشت كه در ساختمان هاي جديد، هيچ گونه تكيه گاهي براي استراحت موقت پرندگان هم وجود ندارد. صفحه صاف و صيقلي شيشه اي رفلكس، ارتباط با شهروندان را يك سره قطع مي كند و گويي، هر آنچه مدنظر بوده است، كاربري هاي تجاري صرف است. بناهاي جديد شهري به دور از هرگونه نظارت فني معماري، اغتشاش بصري به وجود مي آورند، ميدان ديد شهروندان را هر روز بيشتر مي پوشانند و همزيستي با مكعب هاي شيشه اي و سنگي را بر شهروندان تحميل مي كنند. در شهر تهران كه همه تمهيدات و مديريت هاي بحران براي مقابله با زلزله  احتمالي و كاستن از خسارات گوناگون آن اعلام شده و مانورهاي گوناگوني در اين زمينه برگزار مي شود، آنچه ناديده گرفته شده است، نوع معماري شهري و آسيب پذيري آن در برابر يك زلزله احتمالي است. اگر دغدغه هايي را كه در مورد بافت هاي كهن شهري وجود دارد و نوسازي آنها را به عنوان يك ضرورت بپذيريم، برآمدن قارچ گونه مكعب هاي شيشه اي در تهران و خطرات احتمالي آن در جريان يك زمين لرزه چگونه قابل توجيه است؟
حبيبه بيگي

اسفند آمد فرا راه چلچله و بهار. اسفند آخرين ماه نقطه تلاقي زمستان و بهار و ماه سرشار از اميد است. اميد به آمدن بهار. روئيدن سبزه و خرمي دوباره طبيعت.
ماه اسفند از ديرباز، آكنده از آيين هاي ويژه اي بوده است كه به همين نام نيز خوانده شده اند. اسفندگان، از جمله اين آيين هاست كه در واقع همان خانه تكاني در هفته هاي آخر سال است. اسفندماه، نخستين نشانه هاي ذوب شدن برف ها و دميدن نخستين سبزه ها، در كوه و دشت آشكار مي شود. آب رودخانه ها به مرور گل آلود و خروشان مي گردد و از خاك عطر رويش و زندگي برمي خيزد. اسفند، ماه درختكاري هم هست. بسياري از آيين هاي پاياني سال از جمله چهارشنبه آخر سال يا چهارشنبه سوري در اين ماه گنجانده شده است. آييني كه بيشتر، با هدف به استقبال سال نو رفتن و دل را از غم ها و عقده ها خالي نمودن، برگزار مي شد. و اسفند، واپسين ماه زمستان است.
عكس: احمد روزبه

درسخنگاه مورخ ۲۴ بهمن ۸۴ نامه اي چاپ شده بود، با عنوان: «فقط براي لقمه اي نان» ، كه شرح دردي بود از يك راننده مسافركش شخصي و او پيشنهاد داده بود كه براي جلوگيري از روي آوري بيشتر مردم به حرفه مسافركشي و مهاجرت روزافزون مردم ديگر استانها به تهران، بهترين راه، رفع معضل بيكاري از راه سرمايه گذاري در بخش توليد، توسعه فعاليت هاي اقتصادي و توليدي سالم در استانها و عنايت به وضع درآمد، حقوق و معيشت بازنشستگان است. نامه تازه اي دريافت كرده ايم كه به طور اصولي، به بررسي وضعيت شاغلان در حرفه مسافركشي با خودروهاي شخصي پرداخته و نتيجه گيري كرده است كه اين حرفه به ظاهر پرطرفدار و عامل مهم مهاجرت به تهران، در واقع سرابي بيش نيست، نامه را مي خوانيد:
* * *
به نام خدا
تهران روزبه روز بيشتر گره مي  خورد. هزاران نفر فعال شده اند و ميلياردها تومان هزينه مي شود تا خيابانها قفل نشوند. جاي پارك اتومبيل تبديل به يك معضل شده است. مي خواهند محدوده طرح ترافيك را كيلومتر ها گسترش دهند. نرخ جريمه ها سال به سال بيشتر مي شود و خلاصه شرايط، شرايط كلافه كننده اي است.
در اين ميان جماعت بسياري مسافركشي مي كنند. مسافركشي شغلي است كه به ظاهر جز يك گواهينامه رانندگي تخصص ديگري نمي خواهد. شايع شده است كه مسافركش هاي شخصي روزانه حداقل ۱۰ هزار تومان درآمد دارند.
همين ۱۰ هزار تومان رويايي چه بسيار روستاييان و شهرستاني هاي گرفتاري را راهي اين شهر كرده است. شهري كه در آن با ۳ ميليون تومان مي شود يك پيكان دست چندم خريد و حداقل روزي ۱۰ هزار تومان در آورد. اما آن روي سكه: مسافركشي يكي از بيهوده ترين شغل هاي امروزي است. فرض كنيد يك پيكان ۴ ميليوني خريده ايد و شروع به كار كرده ايد. بيلان كار شما چنين است:
هزينه هاي روزانه براساس بنزين ۲۵۰۰ تومان، استهلاك لاستيك،  روغن، لنت ترمز و ... ۱۰۰۰تومان،  بيمه ۷۰۰ تومان، سود از دست رفته ماشين ۴۰۰۰ تومان (يعني اگر ۴ ميليون تومان خود را به يك بازاري مطمئن بدهيد روزانه ۴۰۰۰ تومان به شما سود خواهد داد) قابل محاسبه است.
بسيار خوب؛ در خوش بينانه ترين حالت، حالتي كه اصلاً جريمه نشويد، اصلاً به جدول و درخت و تير چراغ برق و ... نخوريد، براي ماشين تان خرج عمده اي پيش نيايد و خلاصه همه چيز آرماني باشد تا حد ۸۵۰۰ تومان كه كار كنيد تازه به نقطه سربه سر رسيده ايد و از اينجا به بعد را مي توانيد درآمد خود حساب كنيد. اين عدد حداقلي است كه در دنياي واقع اصلاً  اين طور نيست. در دنياي واقع جريمه وجود دارد، تصادف هايي كه شما مقصر هستيد و بيمه نامه هم به كارتان نمي آيد (خسارت هاي كوچك و جزئي كه از جيب مي پردازيد) وجود دارد، استهلاك ماشين به مراتب بيش از هزار تومان است، ماشيني را كه امسال ۴ ميليون خريده ايد سال ديگر از شما ۳ ميليون و ۷۰۰ مي خرند (آن وقت تازه بايد حدود ۲۰۰ هزار تومان هم هزينه محضر بدهيد تا به نام خريدار شود.)
اين گونه مي شود كه به جرأت مي توان گفت تا مرز ۱۱ هزار تومان در روز شما به نقطه سربه سر نخواهيد رسيد. حالا اگر خيلي زرنگ باشيد، دست فرمانتان عالي باشد، توان دعوا كردن با راننده هاي ديگر را داشته باشيد، بلد باشيد اصطلاحاً «لايي بكشيد» ، كوچه پس كوچه ها را خوب بشناسيد، بيمار هم نشويد و روزانه ۱۴ ساعت و در تمام روزهاي ماه نيز كار كنيد، آن وقت چيزي حدود ۱۲۰ تا ۱۵۰ هزار تومان سود خالص خواهيد داشت. كم گفتم؟ ۲۰۰ هزار تومان خوب است؟ حالا دنباله ماجرا: 
شما ماهيانه ۲۰۰ هزار تومان سود خالص به دست آورده ايد. هيچ جا شما را بيمه نكرده اند. اگر خودتان يا يكي از اعضاي خانواده بيمار شويد گرفتار بيمارستانهايي مي شويد كه ۲۰۰ هزار تومان شما را در چند ساعت هزينه مي كنند. احتمالاً  مستأجر هستيد و ماهيانه حداقل ۱۰۰ هزار تومان اجاره مي دهيد. نه امنيت شغلي، نه درآمد سرشار بي دردسر!
آري دوست خوب شهرستاني!  اين است سراب مسافركشي در تهران!  اين كه مي گويند روزانه ۱۰ تا ۲۰ هزار تومان درآمد دارد دروغ نيست، اما همه آنها كه فقط به ۱۰ تا ۲۰هزار تومان ظاهري آن فكر مي كنند از صدها نكته دردآور آن غافل هستند. تهران ديگر جاي اين حرفها نيست.
خليل رفيعي طباطبايي

«همايش آلودگي هوا و اثرات آن بر سلامتي» هفته پيش در تهران برگزار شد و از نتايج اين همايش، پيشنهاد تشكيل دادگاه سلامت براي برخورد قانوني با آلايندگان هواي تهران بود.
اگر آلودگي هاي صوتي را نيز به مثابه يكي از مهم ترين مشكلات زيست محيطي شهر تهران به حساب بياوريم، بايد براي آلايندگان صوتي و در صدر آنها استفاده كنندگان از بوق هاي غيراستاندارد نيز تقاضاي تشكيل دادگاه سلامت كنيم، چون ميليون ها نفر از مردم تهران شب و روز در معرض اين آلودگي قرار دارند، بي آن كه هيچ  گونه اقدامي براي جلوگيري از فروش يا نصب اين نوع بوق ها، انجام شود.
ظاهراً در تهران، هر راننده اي هر نوع بوقي را مي تواند روي خودرواش نصب كند. البته موتورسيكلت سوارها هم، از اين آشفته بازار بوق تبعيت كرده اند و روي موتورسيكلت ها بوق شيپوري نصب مي كنند.
بوق مضاعف، بوق دوبل، بوق موسوم به بنزي و... شب و روز تن و اعصاب مردم را مي لرزانند، بي آن كه هيچ گونه برخورد قانوني با توليدكنندگان، فروشندگان و استفاده كنندگان از اين قبيل بوق هاي آلاينده و مردم آزار صورت گيرد.
فرهنگ درست استفاده از بوق هم هنوز در كشور ما جا نيفتاده است. ظاهراً گروهي از مردم با بوق  كارهاي مختلفي را انجام مي دهند و به همين دليل نگارنده، جدولي تحت عنوان جدول بوقيات تنظيم كرده ام كه گوياي كاركردهاي مختلف و نابجاي بوق در مناسبات اجتماعي ماست.
يك بوق كوچولو:
احوالپرسي با راننده آشنا
بوق بدون وقفه و طولاني :
بدو بيا دير شد!
بوق با ملودي و آهنگ :
هنگام مشاهده ماشين عروس
نصب بوق قطار روي پيكان، نصب بوق كاميون روي موتورسيكلت و نصب آژير به جاي بوق و نصب... كه جاي خود را دارد.
محسن نصراللهي

آقاي فرامرز ترابي
۱- براي ستون آخر كه توسط سردبير روزنامه همشهري به تحرير درمي آيد، با همين عنوان، نامه ارسال كنيد، حتما به دست سردبير مي رسد.
۲- خير، در حال حاضر هيچگونه نشريه يا مجله ورزشي توسط مؤسسه همشهري منتشر نمي گردد، اما صفحات ورزش همه روزه، منتشر مي شوند.
آقاي عنايتي _ شهرري
مطالبي را كه در خصوص سوابق تاريخي و جغرافيايي محل زندگي تان تهيه كرده ايد، مي توانيد همراه با ذكر منابع، براي همشهري ارسال فرماييد تا مورد بررسي قرار گيرد و نسبت به درج آن در روزنامه اقدام شود.
خانم آب نيكي _ تهران
۱- در خصوص مسائل و مشكلات معلمان، مطالب زيادي در همشهري درج شده است. مواردي را كه برشمرده ايد، به صورت مكتوب براي صفحه سخنگاه ارسال فرماييد.
۲- در مورد دريافت به موقع روزنامه همشهري، مي توانيد به بخش اشتراك كه تلفن تماس آن همه روزه در روزنامه چاپ مي شود، مراجعه كنيد.
آقاي ابراهيمي _ رودهن
۱- مطالبي از قبيل «فال هفته» بيشتر جنبه سرگرمي و تفنن داشته و ريشه علمي ندارند.
۲- مطالبي را كه در مورد گياه پزشكي گردآوري كرده ايد، مي توانيد با ذكر منابع و مستندات براي همشهري ارسال فرماييد، تا در صورت امكان مورد استفاده قرار گيرد.

درحالي كه شهر بزرگ و پرجمعيت تهران با مشكل روزافزون توليد زباله روبه روست و چگونگي جمع آوري، دفع و بازيافت زباله هاي شهري، بخش مهمي از دغدغه هاي مسئولان شهري را تشكيل مي دهد، متأسفانه بر اثر بي توجهي، كساني كه براي تفريح در روزهاي تعطيل عازم ارتفاعات شمال تهران مي شوند انبوهي از انواع زباله ها در طبيعت كم نظير اين دامنه ها انباشته شده است و سلامتي آب و خاك رود دره ها را به خطر افكنده است. در ميان انواع زباله ها كه توسط گردشگران در ارتفاعات و دامنه ها و دره هاي شمالي تهران رها مي شود، كيسه هاي نايلوني، پاكت هاي پلاستيكي، انواع تنقلات به ويژه پفك، چيپس و آب ميوه، قوطي هاي خالي كنسرو و كمپوت، بطري هاي پلاستيكي نوشابه و باطري قلمي به وفور ديده مي شود. در سه سال اخير، تعداد بطري هاي پلاستيكي انواع نوشابه ها كه تجزيه ناپذير بوده و در سطح وسيعي طبيعت را آلوده مي كنند، در دامنه هاي شمالي تهران رو به افزايش نهاده است و ظاهرا كارخانه هاي توليدكننده نوشابه در اين مورد هيچ مسئوليتي را به گردن نمي گيرند. درحالي كه در بسياري از كشورهاي جهان، توليدكنندگان اينگونه اقلام با به گردن گرفتن هزينه هاي مربوط موظف به جمع آوري و حتي بازيافت بطري هاي خالي مي باشند، تا خسارتي متوجه مردم و محيط زيست نگردد اما توليدكنندگان نوشابه در ايران، فارغ از چنين مسئوليت ها و تعهداتي هستند.
مسئله ديگر، خطر رها كردن باطري هاي قلمي در طبيعت و آب هاي جاري در كوه هاي تهران است. بر اثر تجزيه اين باطري ها مقدار قابل توجهي انواع سموم به ويژه سم خطرناك سيانور در آب و طبيعت رها مي شود و باتوجه به افزايش زباله هايي از اين نوع ،آلودگي آب رود دره هاي شمال تهران تا حد نگران كننده اي تشديد شده است. انجام كار فرهنگي درازمدت از طريق رسانه ها و آگاه سازي و راهنمايي گردشگران و همچنين نصب تابلوهاي هشداردهنده در مسيرهاي كوهنوردان، گردشگران و اقداماتي مقدماتي است كه بايد براي جلوگيري از بحران رو به رشد، افزايش و انباشت زباله در ارتفاعات شمال تهران به اجرا درآيد.
الهام اسماعيلي

ظاهراً كليات لايحه مديريت خدمات كشوري به تصويب مجلس رسيده و بررسي جزئيات آن، در دستور كار قرار گرفته است.
در رابطه با سخنان اخير معاون سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور مندرج در روزنامه همشهري، پيرامون اين موضوع به مطالبي در زمينه جايگاه حقوق بازنشستگان در اين لايحه كه شايد مد نظر اغلب يا تمام بازنشستگان نيز مي باشد، اشاره مي كنيم. از قول ايشان چنين نقل شده است : «آنچه توسط سازمان مديريت تحت عنوان لايحه مديريت خدمات كشوري تهيه شده و در حال بررسي مجلس است، از نظر نظام پرداخت ها يكي از كامل ترين روش هاي پرداخت است.» از محتوا و جزئيات لايحه مذكور، تنها مسئولان ذيربط آگاهند و مردم در جريان كم و كيف آن نيستند و گهگاه از طريق رسانه ها به گوشه هايي از آن اشاراتي مي شود.
به هر حال آنچه از گفته ها و نوشته ها استنباط مي شود اين است كه در اين لايحه به حق و حقوق بازنشستگان آنطور كه بايد و شايد پرداخته نشده است. شايد مسئولين ذيربط، سر آن را ندارند تا نگاه مهربان تري به كاركنان بازنشسته داشته باشند. اگر به امور بازنشستگان به رغم دستورات و تأكيدات مقامات محترم از يك سال قبل تاكنون مبني بر يكسان سازي يا مشابه سازي و يا متناسب سازي حقوق بازنشستگان با شاغلين، همگام و همزمان با تدوين لايحه نظام هماهنگ پرداخت حقوق كاركنان، در اين لايحه عنايتي نشده باشد، چگونه مي تواند يك نظام پرداخت كامل به حساب آيد، بايد اشاره كنم كه بي مهري متوليان امور كاركنان نسبت به بازنشستگان بي سابقه نيست.
از زماني كه به جاي پرداخت جمع كل حقوق و مزاياي مندرج در آخرين حكم زمان اشتغال، در زمان بازنشستگي، با وجود قطع كليه مزاياي جنبي، مبنا را بر ميانگين حقوق سه سال آخر و پس از چندي بر مبناي ميانگين دو سال آخر زمان اشتغال قرار دادند، تا آن زمان كه برخي فوق العاده هاي مندرج در حكم كارگزيني و از جمله فوق العاده ويژه ناشي از طرح ارتقاي شغلي را مشمول دريافت كسور بازنشستگي قرار ندادند تا مبادا در تعيين حقوق بازنشستگي دخالت داده شود (كه البته در اين زمينه گفتيم و نوشتيم تا بالاخره به اين اشتباه پي برده شد و براساس رأي ديوان محترم عدالت اداري و مصوبه اخير هيأت محترم وزيران، اين فوق العاده مشمول دريافت كسور بازنشستگي از همان اوان، تشخيص داده شد.) و تا اينك در لايحه مورد بحث، به رغم آن همه دستورات و تأكيدات و جار و جنجال، نگاه محبت آميزي ظاهراً به بازنشستگان افكنده نشده است.
به هر حال اين لايحه بدون در نظر داشتن وضعيت بازنشستگان، كامل و جامع نخواهد بود و به مرور زمان همانند برخي لايحه ها و مصوبات ديگر مربوط به امور كاركنان، اشكالات آن بروز خواهد كرد كه در آن صورت لابد بايد باز هم از ديوان عدالت اداري مدد خواست كه البته يك تنه به قاضي نمي رويم و اميدواريم با درايت و نگرش مثبت و همه جانبه نمايندگان محترم مجلس و ديگر مسئولين ذيربط، چنين وضعي پيش نيايد و حقي از بازنشستگان تضييع نگردد.
سيد مهدي ميرمحمدي

مشكلات جابجايي دانشكده
دانشكده فني مهندسي دانشگاه آزاد را از ميدان امام خميني به شهرك قدس انتقال داده بودند، گويا قرار است، بار ديگر اين دانشكده به خيابان حافظ نقل مكان كند. اين جابجايي ها كه موجب بروز مشكلات جدي براي دانشجويان شده، تحت چه ضابطه اي انجام مي گيرد؟
پدر يك دانشجو
بيمه را قبول ندارند
تحت پوشش بيمه خدمات درماني و بيمه تكميلي آينده سازان حافظه هستم. به علت شكستگي پا در بيمارستان ميلاد بستري شدم، اما ناچار شدم تمامي هزينه ها را با قرض كردن بپردازم، اين چه بيمه اي است كه بيمارستان هاي دولتي هم آن را قبول ندارند.
عقيلي- كارمند بازنشسته
رفتار غير منطقي
براساس قرارداد ميان شركت مخابرات و شركت ديتا يك خط اينترنت از قرار ساعتي ۳۰۰ تومان كه در فيش تلفن قابل محاسبه است به مشتركين واگذار شد. اما پس از آن كه فيش ها را دريافت كرديم، متوجه شديم كه هزينه خط اينترنت ساعتي ۲ هزار تومان محاسبه شده است. اين رفتار منطقي به نظر نمي رسد.
مشترك خط اينترنت
در انتظار بن غيرنقدي
شركت راه آهن، هنوز بن هاي غيرنقدي كاركنان را پرداخت نكرده است. در حالي كه اين بن ها نوعي مدد معاش محسوب مي شود.
محروميت فرهنگي
درمحله وصفنار تهران، واقع در منطقه ۱۷ تهران، محروميت امكانات فرهنگي كاملاً به ديد مي آيد. در اين منطقه تنها يك سينما و يك فرهنگسرا وجود دارد كه پاسخگوي نياز مردم نيست.
زارعي
پيكان به جاي پژو
براي دريافت خودروي پژو ۲۰۶ ثبت نام كرده بودم، اما پس از مدت ها بالاخره مدارك پيكان به دستم رسيد!
«نام محفوظ»
* سخنگاه: تلفن تماس اين خواننده در همشهري موجود است.
كوچه يكطرفه ماند!
در پي ريزش بخشي از ديواره مترو در خيابان شريعتي، در سه ماه پيش، كوچه رضايي در جنوب ميدان تجريش به سمت شريعتي حسب ضرورت يك طرفه شد. حالا پس از گذشت سه  ماه، هنوز رفت و آمد در اين كوچه به وضع سابق درنيامده است كه براي ساكنان كوچه مشكلات زيادي به همراه دارد.
خانم محمدي
تشكر از شهرداري
اگرچه قدري تأخير داريم. اما هنوز مغتنم است كه از شهرداري تهران بابت توزيع ۵ هزار كاج در ميان هموطنان مسيحي، در ايام ژانويه و به مناسبت سال نو مسيحي قدرداني كنيم.
جمعي از مسيحيان تهران
پل بدون سقف
پل عابر پياده در بزرگراه رسالت، ايستگاه تاج كه توسط شهرداري منطقه ۴ احداث شده، فاقد سقف است به همين دليل هنگام بارش برف و باران پل لغزنده شده و غيرقابل استفاده مي شود.
ساكن محل
بسته هاي پستي و...
هنوز معلوم نيست چه قاعده و ضابطه اي بر بازرسي و يا گشودن مرسوله هاي پستي حاكم است. چون از محتويات بعضي از بسته ها كاسته مي شود. حداقل توقع آن است كه هر گونه بازرسي يا گشودن پاكت ها و مرسوله ها، با مهر و نشانه مخصوص باشد تا در غير اين صورت حق شكايت براي صاحبان اين قبيل مرسوله ها محفوظ بماند.
سليمي- تهران
تقاضا از مجلس
انتظار داريم، هنگام تصويب بودجه سال آينده براي رسيدگي به وضع معلولين كشور نيز پيش بيني هاي لازم انجام شود.
جمعي از معلولين
براي حفظ جان دانش آموزان
در انتهاي بلوار فردوس، بهار شمالي، چندين مدرسه دخترانه و پسرانه وجود دارد كه به علت نبود سرعت گير، جان دانش آموزان در معرض خطر است.
به زيان باغدار و مصرف كننده
بنويسيد كه واسطه ها و دلالان، باعث احتكار و گراني محصولات سردرختي دماوند مي شود و دود آن به چشم باغداران و مصرف كنندگان مي رود.
يك باغدار از دماوند
تفكيك كنيد
چون حضور بيماران مبتلا به هپاتيت و بيماران عفوني در كنار بيماران معمولي، هم بهداشتي نيست و هم خطراتي به همراه دارد، پيشنهاد مي كنم در اين مورد مراقبت هاي بهداشتي لازم انجام شود. چنين وضعيتي را در يكي از بيمارستان هاي واقع در مسير ملاصدرا- همت غرب، شاهد بوده ام.
موسوي- تهران
حقوق كاركنان مترو
از كاركنان قديمي شركت مترو هستيم. شنيده شده كه قرار است اين شركت به پيمانكاري سپرده شود. پيشاپيش خواستار اقدامات لازم براي حفظ حقوق كاركنان شركت به ويژه كاركنان قديمي هستيم.
جمعي از كاركنان مترو
ترافيك نابسامان
در چهار راه خاقاني واقع در تقاطع اتوبان شهيد باقري با خيابان دماوند، ترافيك وضع بساماني ندارد. زيرا، توقف خودروهاي مسافركش در ابتداي خاقاني و همچنين دور زدن خلاف خودروها در شهيد باقري، مشكل آفرين شده است.
ستاري
مشكل ابتداي حقاني
در ابتداي بزرگراه حقاني نبش پارك آزادگان، بسياري از راننده ها كه پلاك ماشين شان با روزهاي هفته هماهنگ نيست، از بزرگراه رسالت وارد اين بزرگراه مي شوند و دور از چشم مأموران راهنمايي و رانندگي كه در اين گذرگاه حضور ندارند،با دنده عقب وارد طرح مي شوند كه اين عمل صبح ها مشكلات مضاعفي را بوجود مي آورد.
يك راننده