بررسي ساختارها و علل اختلال افسردگي
سكوت پرهياهو
سميه شرافتي
|
|
افسردگي به دليل شيوع بالا در جوامع بشري، سرماخوردگي روان لقب گرفته است. به طور متوسط حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد مردم، از سطوح مختلف اين بيماري رنج مي برند و حداقل ۱۲ درصد مردم در طول زندگي نياز به درمان پيدا مي كنند. بيماري افسردگي معمولاً در پي شكست، از دست دادن و ناكامي ، به اشكال مختلفي از قبيل خلق پايين، احساس يأس و غمگيني، كم شدن علاقه به فعاليت ، كاهش انرژي، از دست رفتن اعتماد به نفس، احساس گناه، تفكرات مرگ و خودكشي، كاهش تمركز و اختلال خواب و اشتها و... خودش را نشان مي دهد. اگرچه احساس افسردگي بسيار شايع است، ولي زماني مي توان روي يك فرد اين اختلال را تشخيص داد كه علائم افسردگي در آن فرد بيش از دو هفته طول كشيده باشد.
علت دقيق افسردگي كاملاً شناخته شده نيست اما براساس شواهد به دست آمده مي توان چندين عامل را برشمرد: وراثت، ساختار بيوشيميايي، ساختار روان شناختي، حوادث زندگي پراسترس، نوسان ميزان هورمون ها و عوامل ديگري مانند بيماري ها و درمان هاي خاص.
وراثت: افرادي كه يكي از بستگان آنها مبتلا به افسردگي اصلي يا اختلال خلقي باشند مي توان گفت دو برابر ديگران در معرض افسردگي قرار دارند.
ساختار شيميايي: ابتلا يا عدم ابتلا به افسردگي، به ميزان مواد شيميايي مغز و اينكه اين مواد شيميايي چگونه با سيستم عصبي مركزي در تعامل است، بستگي دارد. اگر يكي از اين مواد شيميايي به درستي كار نكند، كل تعادل و توازن به هم خواهد خورد.
ساختار روان شناختي: ويژگي هاي اصلي شخصيت يك فرد، اغلب در سال هاي اوليه كودكي وي مشخص مي شود كه يكي از اين عوامل، محيط زندگي فرد است. هر آنچه در دوران كودكي، در زندگي فرد رخ مي دهد، در بزرگسالي اثر ريشه اي و عميقي در نگرش و رفتار فرد از خود باقي مي گذارد. عدم توجه به كودك، منع شدن و... در نوع نگاه فرد به دنيا تأثير مستقيم دارد.
همچنين محروميت هاي اجتماعي از قبيل زندگي در خانه هاي كوچك و پرجمعيت، كمبود روابط گرم خانوادگي و مورد بي مهري قرارگرفتن در روابط فرد با ديگران، بسيار مؤثر است.
زندگي توأم با استرس
زندگي كردن همراه با حوادث مختلفي از قبيل بيماري هاي طولاني مدت، بيماري يا مرگ فرد مورد علاقه، طلاق، پايان دادن به يك رابطه گرم و صميمي، مشكلات مالي يا اداري و... بر ميزان مواد شيميايي مغز و كيفيت عمل آنها تأثير گذاشته و نهايتاً بر روحيه و عواطف شخص نيز تأثير مي گذارد. همين حوادث مي توانند شخص را مبتلا به افسردگي كنند.
نوسان ميزان هورمون ها
ميزان نوسان هورمون ها در زنان مي تواند موجب افسردگي شود؛ به اين حالت، سندرُم پيش از قاعدگي نيز مي گويند و تقريباً ۳ تا ۸ درصد زنان، يك هفته يا چند روز قبل از قاعدگي تحت تأثير اين سندرم قرار مي گيرند. همچنين اين تغييرات هورموني، مهم ترين دليل افسردگي پس از زايمان هستند. پس از تولد نوزاد، تغييرات قابل توجهي در ميزان هورمون هاي بدن زنان رخ مي دهد و همين امر سبب بروز اختلالات خلقي فراواني در آنها مي شود. گريه كردن هاي پياپي، بي خوابي يا بيدار شدن هاي متعدد در طول شب، احساس بي كفايتي و غم و اندوه بدون دليل و احساس طردشدن از سوي همسر و عزيزان، جزو احساساتي هستند كه ۶۵درصد زنان، پس از زايمان، حداقل يكي از آنها را تجربه مي كنند. همچنين بي تجربگي در برخورد با نوزاد تازه متولدشده نيز جزو ديگر دلايلي است كه باعث بروز اضطراب و كاهش انرژي در مادران جوان مي شود. هورمون هاي بدن مادر حداكثر تا ۳ماه پس از تولد كودك به وضعيت طبيعي برمي گردند. پس بايد در سه ماه نخست زندگي كودك، به اين علائم مادر توجه كافي مبذول داشت. همچنين زنان در دوران يائسگي نيز ممكن است به علت آنكه قدرت توليدمثل خود را از دست داده اند، دچار اندوه شوند كه به آن افسردگي دوران يائسگي مي گوييم. عوامل ديگري كه منجر به افسردگي مي شوند، عبارتند از: مصرف مواد مخدر و الكل، استفاده از برخي داروها مانند استروئيد يا داروهاي مربوط به فشار خون، بيماري هاي خاص مانند پركاري غده تيروئيد يا مشكلات عروقي، تحليل انرژي ناشي از كار طولاني مدت يا مسئوليت پذيري بيش از حد.
افسردگي، تمام گروه هاي سني را درگير مي كند. در گذشته عقيده بر اين بوده كه اين اختلال بيشتر مربوط به دوران ميانسالي است ولي متأسفانه هم اكنون در ميان اقشار مختلف مردم وجود دارد و در صورت عدم درمان لازم ممكن است سير مزمن و بدون فروكش به خود بگيرد.
درمان افسردگي
بر اساس گزارش انجمن روانپزشكان آمريكا، ۸۵ درصد مبتلايان به افسردگي اساسي، تا حد زيادي درمان مي شوند. از اين گذشته تشخيص به موقع اين بيماري، سبب كاهش، حدت و شدت بيماري مي شود و با درمان مناسب مي توان از بازگشت بيماري پيشگيري كرد يا از شدت آن كاست. دو نوع متداول درمان براي افسردگي وجود دارد؛ روان درماني و دارودرماني. مسئله اين است كه غالباً افسردگي، غلط تشخيص داده مي شود. در برخي از موارد نيز تشخيص، درست است ولي داروهاي آرام بخش و خواب آور، دو برابر ميزان نياز يا كمتر از مقدار مناسب تجويز مي شوند. طول درمان به نوع آن و شدت افسردگي وابسته است. در آزمايش هاي باليني ۵۰ تا ۶۰ درصد بيماران ظرف ۴ تا ۶هفته و گاهي ۲ تا ۴هفته به درمان پاسخ مي دهند ولي درمان كامل بين ۴ تا ۶ماه انجام مي گيرد.
روان درماني نيز حدواً دوازده هفته طول مي كشد. اگر روان درماني در اين مدت اثربخش نبود، دارودرماني بايد آغاز گردد.
همانند ساير داروها، داروهاي ضدافسردگي نيز ممكن است عوارض جانبي براي فرد مصرف كننده داشته باشند(از جمله خشكي دهان، سرگيجه و تهوع). البته همه كساني كه از اين داروها استفاده مي كنند به عوارض ناشي از آن دچار نمي شوند. هر نوع عارضه جانبي كه فرد به آن دچار مي شود بستگي به داروي انتخابي پزشك براي فرد افسرده دارد.
متخصصان در بعضي موارد نيز توصيه هايي براي بستري كردن بيمار مي كنند، از جمله: وقتي بيمار قصد خودكشي دارد، وقتي بيمار چنان دلمرده است كه نمي تواند غذا بخورد، وقتي بيمار نشانه هايي از روان پريشي دارد، وقتي كه بيمار به بيماري خطرناكي مثل ديابت مبتلا شده است.
روان درماني
روان درماني افسردگي، انواع گوناگون دارد كه اساس همه آنها بر پايه گفت وگو با بيمار است. اين روش ها در دو گروه جهت دهنده به بينش بيمار درباره ريشه بيماري اش و رفتاردرماني شناختي است كه عمدتاً در تغيير رفتار بيمار و فرآيندهاي انديشه او متمركز است. در روش رفتاردرماني نيز تلاش مي شود كه راه هاي تغيير خلق افسرده، به بيمار آموخته شود. البته چند نوع درمان ديگر به غير از دارودرماني و روان درماني وجود دارند: درمان با ايجاد تشنج به وسيله الكتريسيته، نوردرماني و درمان هاي جانشين. درمان با ايجاد تشنج به وسيله الكتريسيته براي بيماراني تجويز مي شود كه به اختلالات شديد خلق و خو مبتلا هستند.
توصيه هاي ديگر به بيماران
خارج شدن از رختخواب و بيدارشدن در ساعات مشخصي از صبح، افزايش نور داخل اتاق، فعاليت، تحرك و پياده روي، مصرف پروتئين، استفاده از منابع غذايي فيبردار، به كاربردن روش هاي آرام بخش و... از جمله روش ها وتوصيه هايي است كه علاوه بر روش هاي درماني، به اين بيماران توصيه مي شود.
|