|
|
|
|
|
سارقان مسلح، نوار دوربين مخفي را سرقت مي كردند
|
|
گروه حوادث-آزاده مختاري: اعضاي باند سرقت مسلحانه كه در جريان سرقت از مراكز بهداشتي و مبلمان فروشي هاي پايتخت نوار دوربين مخفي را نيز سرقت مي كردند، پس از دستگيري به پنج فقره سرقت مسلحانه اعتراف كردند.
به گزارش همشهري، سوم بهمن ماه وقوع يك سرقت مسلحانه از يك نمايشگاه مبل فروشي در خيابان ميرداماد به كارآگاهان اداره يكم آگاهي تهران گزارش شد. با حضور ماموران در محل حادثه مالك مغازه در خصوص نحوه سرقت به كارآگاهان گفت: هنگام غروب سه مرد كه ظاهري آراسته داشتند به عنوان خريدار وارد مغازه شدند. آنها در حالي كه وانمود مي كردند، در حال بازديد از سرويس مبلمان هاي داخل مغازه هستند به گردش در مغازه پرداختند، چند لحظه بعد هنگامي كه براي كمك در انتخاب مبلمان به آنها نزديك شدم ناگهان اين سه مرد كه كلاه بر سر داشتند، ماسك مخصوص آلودگي هوا را بر چهره خود كشيده و با تهديد دو قبضه اسلحه مرا وادار به سكوت كردند و سپس اقدام به سرقت مبالغ زيادي از پول نقد و چك هاي موجود در مغازه كرده، و با برداشتن فيلم داخل دوربين مداربسته متواري شدند. در حالي كه بررسي ها در اين باره ادامه داشت يك ماه پس از وقوع اين سرقت، پرونده سرقت مسلحانه ديگري به اداره يكم آگاهي تهران بزرگ ارجاع شد. در اين سرقت مسلحانه نيز سه سارق با ماسك مخصوص آلودگي هوا وارد يك مبل فروشي در خيابان دلاوران شده و پس از تهديد مالك مغازه اقدام به سرقت وجوه نقد و اسناد و مدارك باارزش داخل مغازه كردند. آنان نيز فيلم دوربين مداربسته مغازه را براي فاش نشدن چهره و نحوه عملكرد مجرمانه خود ربودند.
چند روزي از اعلام خبر اين سرقت مسلحانه نگذشته بود كه وقوع سرقت ديگري از يك فروشگاه لوازم بهداشتي به شيوه مشابه گزارش شد.
با بررسي شگرد سارقان در اين سه پرونده كارآگاهان اداره يكم آگاهي تهران بزرگ كه تحت سرپرستي سرهنگ مصطفي مداحي بررسي اين پرونده را برعهده داشتند، به اين نتيجه رسيدند كه امكان اينكه اين سرقتها توسط اعضاي يك باند حرفه اي صورت گرفته باشد، وجود دارد. در حالي كه تحقيقات پليسي در اين باره ادامه داشت يك شركت كامپيوتري و يك دفترخانه اسناد رسمي در خيابان شريعتي از سوي سارقاني كه صورت خود را با ماسك آلودگي هوا پوشانده بودند، به شيوه اي مشابه مورد سرقت قرار گرفتند. از آنجايي كه در بررسي صحنه وقوع سرقت مسلحانه از ساختمان دفتر خانه اسناد رسمي، سارقان مبلغ ۲۶۵ ميليون تومان و دو عدد سيمكارت تلفن همراه را سرقت كرده بودند رديابي سيم كارت ها در دستور كار كارآگاهان قرار گرفت.
با انجام اين تحقيقات مالك يك موبايل فروشي به نام احمد و دو جاعل حرفه اي به نامهاي محمد و علي دستگير شدند. محمد و علي كه در امر جعل اسناد و مدارك حرفه اي بودند در بازجويي ها عنوان كردند كه سيم كارت ها را از چند سارق مسلح دريافت و جهت فروش با آنها همكاري كرده اند. با شناسايي مخفيگاه سارقان مسلحي كه متهمان بازداشت شده از آنان ياد كرده بودند روز سيزدهم تيرماه كارآگاهان اداره يكم آگاهي تهران بزرگ با انجام هماهنگي و برقراري يك قرار صوري با سارقان آنان را به محلي كه از سوي پليس كنترل مي شد كشاندند و بدين ترتيب دو نفر از سارقان به نامهاي حسين و جواد كه داراي سابقه كيفري نيز بودند بازداشت شدند. در بازرسي بدني از جواد دو قبضه كلت كمري كشف و ضبط شد. در حالي كه پليس آگاهي در مراحل تحقيق خود متوجه شد حسين سال گذشته به دليل ارتكاب سرقت مسلحانه بازداشت شده بود ولي با ضمانت از زندان بيرون آمده و ديگر بازنگشته بود، كارآگاهان به بازجويي هاي فني و پليسي از اين دو متهم دست زدند. جواد كه در تمامي سرقتها نقش مهمي را ايفا كرده بود در بازجويي هاي پليسي ضمن اعتراف به پنج فقره سرقت مسلحانه با همكاري اعضاي اين باند به ارتكاب دو سرقت ديگر از يك بنگاه مسكن در خيابان ولي عصر(عج) در بهمن ماه گذشته و سرقت از فروشگاه لوازم خانگي در خيابان بهارستان در ارديبهشت گذشته معترف شد.
سرهنگ حسين خوئيني معاونت اداره آگاهي تهران بزرگ ضمن اعلام اين خبر به همشهري گفت: جواد و حسين در مورد انگيزه خود از حمله مسلحانه به دفترخانه رسمي به پليس آگاهي گفتند: تنها به قصد سوءاستفاده از مدارك موجود در دفترخانه به آن مكان حمله كرديم. برپايه اين گزارش دو نفر از سارقان اين پرونده فراري بوده و جستجو براي شناسايي مخفيگاه آنان توسط كارآگاهان اداره يكم آگاهي تهران ادامه دارد.
سرهنگ خوئيني، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ با هشدار به مالكان شركتها و فروشگاههاي بزرگ در خصوص استفاده از دو دوربين مداربسته كه يكي از آنها در معرض ديد و ديگري پنهان باشد، از آنها خواست: در صورت امكان سيستم دزدگير را به منازل يا مغازه هاي مجاور متصل كرده و در صورتي كه افرادي به عنوان مشتري در ساعات غيركاري مراجعه كردند، با چشمي در، آنها را ملاحظه كرده و در صورت مواجهه با مورد مشكوك، موضوع را با پليس در ميان گذارند.
|
|
|
در دادگاه كيفري استان تهران
زن جوان از اتهام قتل عمد تبرئه شد
|
|
گروه حوادث- دختر جواني كه به خاطر گرفتار نشدن پسر مورد علاقه اش، اتهام قتل عمدي را گردن گرفته بود، از سوي قضات شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان تبرئه شد.
به گزارش همشهري، در اين پرونده كه هفته گذشته در شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان تهران تحت بررسي قرار گرفت دختر ۲۰ ساله اي به نام الهه متهم بود كه اوايل سال ۸۴ در پي درگيري خونين در خانه شان در كرج مرد جواني به نام رحمان را با يك ضربه چاقو به قتل رسانده بود.
با بازداشت الهه، وي در جريان بازجويي مقدماتي قتل را گردن گرفت اما پس از مدتي با انكار قتل عمدي مدعي شد همسر صيغه ايش به نام حامد عامل جنايت بوده و وي تنها به خاطر علاقه اي كه به وي داشته، قتل را گردن گرفته است.
با صدور كيفرخواست الهه در شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان به رياست قاضي عزيزمحمدي محاكمه شد و در دفاع از خود با انكار اعترافات اوليه اش گفت: شب حادثه حامد به خاطر اين كه مست و عصباني بود با چاقو ضربه اي به رحمان وارد كرد، ولي من به خاطر علاقه به حامد در كلانتري جرم را پذيرفتم اما تازه متوجه شدم كه او از اعتماد و علاقه من سوءاستفاده كرده است.
بر پايه اين گزارش، قضات دادگاه پس از شنيدن اظهارات شاهدان حادثه و متهم به قتل، الهه را از اتهام قتل عمدي تبرئه كردند.
|
|
|
مالباخته، سارق را در زندان شناسايي كرد
|
|
گروه حوادث- زنداني زن پس از آن كه از سوي يكي از مالباختگان شناسايي شد به ۵۰ فقره سرقت كيف در داخل مترو و اتوبوس اعتراف كرد.
معاون مبارزه با سرقت پليس آگاهي تهران در توضيح نحوه شناسايي اين متهم گفت: هفته گذشته در حالي كه يك زن سارق به نام «منيژه» كه از طايفه فيوج مي باشد، به اتهام سرقت در زندان به سر مي برد، زني با مراجعه به پايگاه هفتم پليس آگاهي مدعي شد با استفاده از اطلاعات موجود در پايگاه اطلاعاتي پليس توانسته زني را كه اقدام به ربودن كيف وي كرده است شناسايي كند. اين زن در شكايت خود گفت: مدتي قبل در ايستگاه مترو بهارستان ايستاده بودم كه اين زن به همراه مردي به من نزديك شده و نشاني محلي را پرسيد، آنها پس از پرسيدن آدرس بلافاصله دور شدند اما بعد از رفتن آنها متوجه شدم كيف پولم به سرقت رفته است. با شكايت اين زن، به دستور داديار شعبه چهارم دادسراي ناحيه ،۱۲ «منيژه» جهت بازجويي از زندان به پايگاه هفتم پليس آگاهي منتقل شد.
در حالي كه «منيژه» در ابتدا منكر هرگونه سرقتي بود، در جريان بازجويي هاي پليسي وي به ارتكاب بيش از ۵۰ فقره جيب بري و كيف بري در اتوبوس هاي مسير ميدان خراسان، شهر ري، كوچه برلن، جمهوري و محله هاي شلوغ تهران اعتراف كرد. زن سارق در توضيح نحوه سرقت ها گفت: با باز كردن كيف هاي مالباختگان كه اكثراً زنان بودند در يك چشم بر هم زدن اقدام به سرقت وجوه نقد و طلا از آنها مي كرديم. با اعترافات «منيژه» به دستور قاضي پرونده وي جهت تحقيقات بيشتر و شناسايي توسط مالباختگان به مدت ۵ روز در اختيار پايگاه هفتم پليس آگاهي قرار گرفت.
|
|
|
يادداشت روز
يادداشت زير نوشته وزير محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشكي است، كه با عنوان «جاده سرنوشت» براي روزنامه همشهري ارسال شده است. در اين يادداشت، وزير خاطره تلخ يك حادثه را كه در جاده همدان - فامنين در مقابل چشمانشان روي داده گزارش مي كند، بخوانيد:
جاده سرنوشت
در ادامه سفرهاي استاني كه در راستاي بازديد از مراكز بهداشتي - درماني مناطق محروم و رسيدگي به مشكلات مناطق صورت مي گرفت اين بار در جاده همدان - فامنين در حركت بوديم، بيرون هوا باراني و سرد است، هر چند هواي داخل از گپ و گفت و گو با استاندار همدان گرم شده است. يادآ وري خاطرات شيرين دوران دوستي و بررسي مشكلات همدان محور صحبت هاي ما بود. جاده صاف و چهار بانده است اما هر از گاهي گودال هايي مسيرهاي رفت و برگشت را كاملاً جدا مي كند. زن جوان همه چيز را برداشته است، پتو، غذا، ميوه و حتي توپ زرد رنگ كودكش را نيز از ياد نبرده است. مرد اما عجله دارد مي خواهد هر چه سريعتر برسد و به جبران تأخير يا شايد فقط و فقط به عشق ويراژ با اتومبيل، پا را بر پدال گاز مي فشارد. از مقابل اتومبيل ما رد مي شود، ديري نمي پايد كه صدايي مهيب، رشته سخن ما را پاره مي كند، آن همه شتاب نتيجه اش اين شد. سقوط داخل گودال و واژگوني خودرو و اي كاش ماجرا به همين جا ختم مي شد. پياده مي شوم، با ردگيري صداي گريه طفل او را كه به كناري پرتاب شده مي يابم. خدا را شكر، وضعيت عمومي نرمال دارد و فقط يك خراش كوچك روي پايش ايجاد شده است. آن طرف تر زن جوان به روي سينه افتاده است. نيمه هوشيار است، او را معاينه مي كنم. در ناحيه استخوان هاي ران، ساق پا و لگن احتمالاً شكستگي وجود دارد. مرد ولي ۱۵ متر آنسو تر از خودرو پرتاب شده است. با خونريزي از ناحيه سر و بيني و با خرخري در گلو به نشانه اينكه هنوز نفس مي كشد. استخوان هاي هر دو ران او اگر دچار شكستگي هاي متعدد نشده بود، براي مبارزه با سايه شوم مرگ كه در حوالي قراضه هاي خودرو پرسه مي زد برمي خاست.
با آنكه آمبولانس ۱۱۵ در اولين فرصت خود را به محل سانحه رسانده و با سرعت وارد عمل مي شود، و با آنكه مديركل نظارت بر درمان وزارت بهداشت با لوله گذاري تراشه، تنفس بيمار را سهل تر كرد، اما مرد هيچگاه نتوانست برخيزد و به رغم ارايه اقدامات درماني در حين انتقال به بيمارستان جان سپرد. بيوه زن جوان از وقتي به هوش آمد، كودك را به سينه فشرد و فرياد يا حسين (ع) يا حسين (ع) سر مي دهد، هنوز درك فاجعه بي سرپرستي، براي كودك خردسالش زود است. فاجعه اي كه سرعت غيرمجاز، عدم استفاده از كمربند ايمني و البته ايمن نبودن حاشيه جاده آن را رقم زد.از زماني كه مسافران جاده سرنوشت تغيير مقصد داده اند چند ساعتي مي گذرد. مرد راهش را براي هميشه جدا ساخته و ديگر بر نمي گردد، زن اما با وجود شكستگي دنده ها هنوز نگران سرنوشت كودك است، بايد بماند، بسوزد و بسازد، فعلاً در يكي از بيمارستان هاي همدان بستري مي شود. او علاوه بر شكستگي هاي متعدد اندام ها، دچار تجمع خون و هوا در اطراف ريه نيز شده است.
اتومبيل ما وقتي سفر خود را به سمت فامنين ادامه داد كه از ارائه خدمات اورژانسي به سرنشينان خودروي حادثه ديده اطمينان يافتم و شاهد انتقال حادثه ديدگان با آمبولانس به بيمارستان بودم. جاده همچنان صاف و چهاربانده است. گودال هاي مشابهي همچنان قسمت هايي از مسير رفت و برگشت را از يكديگر جدا كرده اند. بيرون از اتومبيل هوا همچنان باراني است. هواي داخل اما سرد و يخزده است، آسمان دلم گرفته، پلك هايم را كه برهم مي فشارم رگبار آغاز مي شود. دلم خون است همرنگ مايعي كه سر و صورت مرد بدان آغشته بود. مردي كه به جاي «دقت» و «احتياط» تنها «عجله» داشت.با آنكه در آن روز بلاخيز از تمامي اختيارات و امكانات تخصصي خويش براي امداد حادثه ديدگان بهره گرفتم اما بازهم نمي توانم نسبت به اين وضعيت بي تفاوتي پيشه كنم، دست به جيب بغل بردم و قلم را برداشته و خطاب به مردمي كه تپش هاي قلبم را با عشق «سلامت» آنان تنظيم كرده نگاشتن را ادامه مي دهم:
در كشور ما ساليانه ۳۰ هزار نفر به همين طريق از دست مي روند و عامل ۷۰ درصد اينگونه مرگ و ميرها نيز عامل انساني شناخته شده است، لذا توجه رانندگان به رعايت مقررات رانندگي يك ضرورت است. اينجانب عاجزانه از تمامي رانندگان عزيز مي خواهم اصول رانندگي را بيشتر رعايت كنند و با دقت و بهتر رانندگي كنند. بايد جلوي اين فاجعه انساني را گرفت. جوانان بايد دقت كنند، عاقبت عجله در رانندگي عاقبت خوشي نيست، چرا بايد با جان خود و ديگران بازي كرد. نمي دانم چرا دست به قلم شدم، لابد براي تسكين خودم و شايد براي تأثير در ديگران، نمي دانم اما به هر حال بايد همه بكوشيم تا اينگونه حوادث را در كشور به حداقل برسانيم.
|
|
|