چهارشنبه ۲۱ تير ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۳۲ - Jul 12, 2006
بيشتر محصولات اخير هاليوود هيچ رغبتي براي تماشا بر نمي انگيزد
هيچ فيلمي را نبين!
سعيد مستغاثي
نمايي از فيلم هيچ شيطاني را نبين
005898.jpg
بيشتر فيلم هايي كه در ما ه هاي اخير روي پرده سينما هاي آمريكا رفته اند را توليداتي نازل و پيش پا افتاده تشكيل مي دهند.
آر. وي يك كمدي تكراري است كه با شوخي هاي بي مزه اش تنها مي تواند توقع تماشاگر كم توقع و ساده پسند را برآورده كند.
هيچ شيطاني را نبين هم براي علاقه مندان سينماي وحشت نكته تازه اي را در بر ندارد و درباره تپه ها چشم دارند نيز اين حكم صادق است. قسمت سوم مردان ايكس جز پولسازي و فتح گيشه ويژگي ديگري ندارد.
آر. وي
آر. وي در اصطلاح زبان انگليسي به معناي گذراندن تعطيلات به صورت متحرك و در حال سير و سفر بودن است. همين موضوع، دستمايه بري سوننفيلد شده تا با بازي رابين ويليامز يك كمدي خانوادگي بسازد، البته شبيه انبوه فيلم هايي كه در اين مايه ها ساخته مي شود و همگي يك روند را طي مي كنند. معمولاً  اكثراً  از آرامشي معمولي شروع مي شوند و با تغييري در آن روند معمولي، گره ها و بحران به ميانه داستان آمده و گريبان شخصيت ها را مي گيرد، فراز و فرودها در طول داستان در حالي كه هيچ كدام از كاراكترها هم كوچكترين خدشه اي برنمي دارند، بالاخره به پايان اغلب آبكي ختم مي شود.
اين تابستان گويا تابستان به ميدان آمدن كم كارها هم هست، چرا كه بري سوننفيلد هم بعد از مردان سياه پوش 2 و دردسر بزرگ در سال 2002، تقريباً  4 سالي بود فيلمي را به عنوان كارگردان، جلوي دوربين نبرده بود. اگر چه سوننفيلد همواره در عرصه تهيه كنندگي موفق تر از حيطه كارگرداني نشان داده؛ او در همين مدتي كه كارگرداني نكرده بود، آثاري همچون ماجراهاي ناگوار لموني اسنيكت و قاتلين زن را تهيه كرد.
اما آر. وي ماجراي كارمندي است كه به دلايل خاصي از جمله درگيري با رئيس خود در اداره، با كرايه كردن اتوبوسي خانوادگي، همسر و بچه هايش را مجبور به مسافرتي اجباري براي تعطيلاتي اجباري تر مي كند و در طول اين مسافرت دچار گرفتاري ها و دردسرهاي پيش بيني نشده اي مي شود.
سراسر فيلم آر.وي مملو از شوخي ها و طنزهاي تكراري و اغلب بي مزه است كه از فرط كليشه اي بودن، تقريباً  همه آنها را مثل جوك هاي هزار بار گفته و شنيده شده مي توان از حفظ بيان كرد و حدس زد. گويا چنته طنزپردازان هاليوودي حسابي خالي شده و يا تماشاگران آن طرف آبي، ساده پسند و قانع شده اند.
هيچ شيطاني را نبين!
يك فيلم وحشت كليشه اي ديگر از كارگرداني كه نام هاي متعددي در تيتراژ فيلم هايش انتخاب مي كند تا كارنامه مشخصي نداشته باشد، اما آنها كه دقيق ترند، او را شناسايي كرده و اگر چه وي از 1983 كارگرداني را شروع كرده ولي به دليل فيلم هاي مبتذلش، حدود 12-10 سالي است كه كمتر فرصت حضور در سينما را پيدا كرده و بيشتر به فيلم هاي ويدئويي و تلويزيوني رضايت داده است. عجالتاً  در اين فيلم عنوان گريگوري دارك را انتخاب كرده است.به علاوه نويسنده فيلمنامه اي با نام مستعار و غلط انداز دن مديگان كه براي اولين بار جهت نوشتن يك فيلمنامه بلند سينمايي، قلم به دست گرفته است!
قضيه به ماجراي خانه اي متروكه بازمي گردد كه گويا صاحب آن، خانم مسن و آرامي است و گروهي زنداني براي نظافتش برده مي شوند ولي تك تك آنها در قتل هاي فجيعي كشته مي شوند و چشمشان از حدقه در مي آيد. به زودي معلوم مي شود عامل اين قتل ها، آدم غول آسايي است كه پليس نگهبان زندانيان مدعي مي شود چندين سال پيش گلوله اي در مغزش خالي كرده بود.
براي ساختار و سلسله ماجراهاي فيلم، آثار مشابه متعددي در همين چند سال اخير مي توان مثال زد: در پيچ عوضي ، تب كلبه ، هالووين: 20 سال بعد (كه شباهت هاي انكارناپذيري در ساختار سينمايي اثر هم با آن وجود دارد) و ... به راحتي مي توان حدس زد كه بالاخره يكي يا دو تا از قربانيان، زنده مي مانند و ماجرا را افشا مي كنند و احتمالاً  هم آخر فيلم براي ساخت قسمت هاي بعدي و دنباله ها، باز مي ماند. اما شيطنت سازندگان فيلم آنجا گل مي كند كه همه ماجراي قتل و غارت ها را ناشي از عقده ها و كمبودهاي همان خانم مسن نشان مي دهند كه آن قاتل در واقع پسر اوست و هم  او است كه وي را به وسيله نوعي شست  وشوي مغزي، وادار به اين قتل هاي فجيع مي كند تا به اعتقاد خودش آدم هاي فاسدي كه قانون برخورد قاطعي با آنها نداشته را به دست خود مجازات كند و اين مجازات را هم كيفر الهي به شمار مي آورد.
چند وقتي است كه سركرده  هاي هاليوود به مقوله تعصبات مذهبي و خطرات آن براي به اصطلاح حقوق بشر گير داده اند (نمونه ديگرش فيلم رمز داوينچي ) غافل از اين كه يكي از خطرناك ترين تعصبات قومي و نژادي، عصبيت هاي ديرين آمريكن فيلي و انگلوساكسوني (گرايشات فكري و اعتقادي غالب امروز نئو كنسرواتيو ها در هيأت حاكمه آمريكا) است كه بازمانده تحول يافته كوكلوس كلانيسم به حساب مي آيد و هنوز در ابعاد ميليوني در گوشه و كنار دنيا به اسم دموكراسي و حقوق بشر قرباني مي گيرد.
تپه ها چشم دارند
اصلاً  اهميت ندارد كه كارگردان اين فيلم، ناشناسي به نام الكساندر آيا است، بلكه آنچه براي اين فيلم حائز اهميت به نظر مي آيد، تهيه كنند گي فيلمســـازي همچون
وس كريون است كه خواسته فيلم 30 سال پيش خود را بازسازي نمايد و كارگرداني را انتخاب كرده كه در واقع، يك سال پس از نمايش آن فيلم به دنيا آمده است!
فيلم اگر چه به لحاظ داستان و ساختار باز هم انبوه فيلم وحشت هاي سالهاي اخير را تداعي مي كند و براساس همان روند و مسير معمولي پيش مي رود، اما درونمايه اي متفاوت دارد.اگر چه در فيلم غار هم عده اي زن كاوشگر در حين غار نوردي هايشان به انسانهاي اوليه اي برمي خوردند كه در قلب تمدن، زيستي بدوي داشتند و بعضاً  آدمخور بودند، اما در فيلم تپه ها چشم  دارند ، خانواده اي در حال گذران تعطيلات به گروهي انسان برمي خورند كه در اثر آزمايشات هسته اي، نوعي جهش خطرناك پيدا كرده و خونخوار و آدمخوار شده اند.
فيلم در اين شرايط كه غوغاي غرب و رسانه هايش بر سر حقوق بشر و جلوگيري از گسترش سلاح هاي كشتار جمعي گوش جهانيان را كر كرده ، بسيار قابل تأمل است و مي تواند افشاگر يك ماجراي واقعي باشد كه توسط همين رسانه ها سرپوش گذارده شده است.
در حالي كه حاكمان آمريكا هزاران مايل دورتر از مرزهايشان به بهانه يافتن تروريست ها و عاملان نقض حقوق بشر، لشگركشي مي كنند، در سرزمين خودشان، در جنوب غربي آمريكا و در نيومكزيكو، بر اثر آزمايشات اتمي سال 1950 (5 سال پس از فاجعه اتمي هيروشيما و ناكازاكي به دست آمريكاييان)گروهي از بقاياي قربانيان آن آزمايشات، به صورت جانوراني درنده خو و خونخوار، به شكار انسانهاي ديگر مي پردازند. چه كنايه غريبي نسبت به آنچه مدعيان آمريكايي حقوق بشر و دموكراسي در ديگر سرزمين ها دنبال مي نمايند!
مردان ايكس: آخرين مقاومت
داستان  آدم هاي عجيب و غريبي كه هر يك قدرت ويژه  اي دارند نخستين بار در كميك استريپ هايي مانند: نوكران سحرآميز (كه از قضا بسيار شبيه مردان ايكس است) رخ نماياند و زاك پن هم با استفاده از آنها، چندين مدل از فانتزي هاي فوق نوشت، مثل: چهار شگفت انگيز ، لكترا ، مظنون صفر ، كارآگاه گجت و مردان ايكس كه اين آخري گويا براي سازندگان فيلم، پول ساز تر بوده كه اينك به قسمت سومش رسيده است. آن قدر پول ساز كه تهيه كنندگان آن از خير كارگرداني فيلمساز نسبتاً  خوش ذوقي همچون براين سينگر گذشته و روبه تجاري ساز متوسطي مثل برت راتنر آورده اند كه ادامه ماجراهاي دكتر هانيبال لكتر را پس از سكوت بره ها و هانيبال با اژدهاي سرخ خود ضايع كرد و اوج كارش در دو فيلم كمدي ضعيف ساعت شلوغي بوده كه هم اينك در حال ساخت قسمت سومش هم هست.
موضوع قسمت سوم بنا به سندرم رايج سينماي امروز آمريكا درباره تهديدات و توطئه هاي عليه رئيس جمهوري است و مثل فيلم هاي اخير مشابه باز هم عده اي موجوديت آمريكا را به خطر انداخته اند! همچنان رسانه هاي آمريكايي در حال دشمن سازي هاي موهوم و القاي شرايط ويژه براي مخاطبانشان هستند و اين بار اريك لانشر يعني همان مرد مغناطيسي (با بازي ايان مكلن) هم درصدد است با جمع آوري عده اي مردان ايكس جهش يافته، آمريكا و رئيس جمهورش و با نتيجه گيري ذهني سردمداران هاليوود البته جهانيان! را تهديد كند. براي نوشتن فيلمنامه هم از سايمن كينبرگ استفاده شده كه در نوشتن اين گونه فيلمنامه ها يد طولايي دارد و پيش از اين آثاري چون: آقا و خانم اسميت و سه ايكس: گزارش رئيس جمهوري (كه شباهت بدون ترديدي به همين قسمت سوم مردان ايكس دارد) را نوشته است.شخصاً  اميدوارم مردان ايكس ، قسمت چهارمي نداشته باشد، خصوصاً  اين كه كلك قطب مثبت ماجرا يعني پروفسور چارلز زاوير (با بازي پاتريك استوارت) هم كنده شده و وي در اواخر قسمت سوم، منفجر شد!

بازي
Midtown Madness 2
سيستم :PC
سبك: رانندگي
005895.jpg
يكي از بازي هاي قديمي و بسيار عالي سبك رانندگي نسخه دوم بازي Midtown Madness 2 است كه حالا ديگر در اكثر CD هاي مجموعه باز يافت مي شود. اين بازي صرفاً يك بازي مسابقه اي نيست. شما در واقع در هر مرحله بايد ماموريت خاصي را انجام دهيد. شهر لندن و نيويورك در بازي گنجانده شده اند كه مي توانيد در دوره هاي هر شهر به صورت جداگانه شركت كنيد.
مسابقات بسيار متنوع و جذاب طراحي شده اند. يك ماموريت اصلي كه هر چند روز يك بار تكرار مي شود، عبور از يك مسير مشخص به دنبال پيكانهاي راهنماست. در هر مرحله كارگردان صحنه ها با شما صحبت مي كند و از خوب از آب درآمدن صحنه ها با شما مي گويد. مثلاً در يك ماموريت بايد يك ماشين گردن كلفت دو محوري را به هر ترتيب متوقف كنيد. بايد دقت داشته باشيد و ضربات خود را با دقت به قسمت هاي مهم ماشين هدف وارد كنيد تا بتوانيد در زمان داده شده ماشين را نگه داريد. اين بازي يكي از بهترين هاي سبك اتومبيلراني است.
Half life 2 : Episode one
سيستم:PC
سبك: اكشن
005892.jpg
طبق اظهارات خود شركت سازنده بازي Half life 2 يعني Valve، تاكنون 4 ميليون نسخه از اين بازي به فروش رفته است. اولين بسته الحاقي اين عنوان پر فروش با نام Aftermath، قرار بود چندي پيش وارد بازار شود اما Valve در يك اقدام جالب اعلام كرد عنوان بسته الحاقي اول Episode one نام دارد. قرار است قسمت بعدي Episode Two (و الي آخر) را به صورت قسمت قسمت عرضه كند.
سرانجام اولين بسته الحاقي اين بازي وارد بازار شد. بازي دقيقاً همان جايي كه HL2 تمام شده شروع مي شود. گرافيك بازي مثل HL2 خيره كننده و پر از جزئيات است. در اكثر لحظه ها Alyx به همراه شما خواهد بود و بدبختانه وظيفه حفاظت از او هم به عهده شماست. متأسفانه ماموريت هاي سواري كه در HL2 بسيار باعث تنوع در بازي شده بود حذف شده و شما بيشتر بايد به صورت بزن و دررو بازي را دنبال كنيد.

شهر تماشا
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
سلامت
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |