يكشنبه ۵ شهريور ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۶۹ - Aug 27, 2006
گزارش يك ماجراي تلخ و كم سابقه
جنايت خانوادگي در كاليفرنيا
هيچ كدام از همسايه ها باور نمي كنند كه چنين حادثه اي براي اين خانواده دوست داشتني ايراني اتفاق بيفتد
013557.jpg
013560.jpg
013515.jpg
گروه حوادث - مرد ايراني تبار ، پس از  آنكه همسر و مادر زن خود را با ضربات چاقو به قتل رساند ، پس از 90 دقيقه مقاومت در برابر پليس، هدف گلوله نيروهاي ضربت شهر ايروين كاليفرنيا قرار گرفت و به شدت مجروح شد.
به گزارش شبكه CBS به نقل از پليس كاليفرنيا، اين مرد ايراني تبار 49 ساله به نام بهرام – ن متهم است كه ساعت دو و نيم بامداد سه شنبه گذشته، همسر و مادر همسر خود را در جريان يك نزاع خانوادگي به قتل رسانده است . ال تي ريك هاندفيلد از پليس ايروين به خبرنگاران گفت : مقتولان حادثه نوشين - م 29 ساله همسر متهم و پروانه - ق 58 ساله مادر زن وي هستند كه با ضربات متعدد چاقو به قتل رسيده اند . بر اساس اطلاعات موجود در پرونده، ساعت 2 و 30 دقيقه بامداد دو مرد كه خود را اعضاي خانواده ايراني معرفي مي كردند با مراجعه به ايستگاه پليس شهر ايروين كاليفرنيا ماموران را در جريان تهديدهاي مرگبار يكي از اقوام خود به نام بهرام قرار دادند.
آنها با نگراني به پليس گفتند : بهرام هركسي را كه با او تماس مي گيرد تهديد به قتل مي كند و به همين دليل براي اعضاي خانواده او نگران هستند. ماموران وقتي دريافتند بهرام، همراه همسر، مادر همسر و دو فرزندش در خانه اي در خيابان لگيسي زندگي مي كند، بلافاصله وارد عمل شدند و براي اطمينان از سلامتي اعضاي خانواده با وي تماس گرفتند، اما هنگامي كه كسي به تماسها پاسخ نداد پليس به ماجرا مشكوك شد و گروهي از ماموران عازم خانه بهرام شدند، ماموران وقتي وارد خيابان لگيسي شدند بار ديگر با منزل بهرام تماس گرفتند و اين بار صداي مردي از آن سوي خط به گوش رسيد. پليس پس از معرفي خود به بهرام اطلاع داد قصد بازرسي از منزل وي را دارد ولي مرد ايراني جوابي به ماموران نداد.
لحظاتي بعد خودروي پليس مقابل خانه بهرام توقف كرد ،ولي مرد ايراني پيش از ورود ماموران به حياط پشتي خانه دويد و با صداي بلند فرياد زد با خود اسلحه دارد. او خودش را پشت برخي از وسايل موجود در خانه مخفي كرد و در انتظار عكس العمل پليس نشست. ماموران كه احتمال مي دادند بهرام به اعضاي خانواده اش آسيب رسانده باشد در حالي كه با مقاومت او روبرو شده بودند ،تقاضاي نيروي كمكي كردند. لحظاتي بعد نيروهاي ضربت پليس، خانه بهرام را به محاصره در آوردند و در تاريكي شب به انتظار روزنه اي براي ورود به خانه نشستند. ظرف چند دقيقه همه نقاط مشرف به خانه مرد به اشغال نيروهاي ضربت در آمد و پليس با استفاده از سلاح    هاي پيشرفته و دوربين هاي ديد در شب حركات بهرام را زير نظر گرفت.
به گفته مقامات پليس محلي، ماموران در نخستين تلاش از بهرام خواستند هر چه زودتر خودش را تسليم كند، ولي يك ساعت و نيم تلاش آنان براي تسليم او به جايي نرسيد. به اين ترتيب نيروهاي ضربت وارد عمل شدند و بهرام را هدف گلوله هاي پلاستيكي 40 ميليمتري خود قرار دادند. در جريان اين تيراندازي بهرام از ناحيه سر و بازو به شدت مجروح شد، پس از مجروح شدن وي، ماموران پا به خانه گذاشتند و او را به مركز بهداشتي (وسترن مديكال) در سانتا آنا انتقال دادند.
در همين حال، گروه ديگري از كارآگاهان كه در جستجوي اعضاي خانواده اتاقها را بازرسي مي كردند، پس از ورود به خانه با اجساد خون آلود دو زن كه يكي از آنها جوان و ديگري زن ميانسا بود، روبه رو شدند . در نخستين بررسي ها مشخص شد كه مقتولان نوشين - م 29 ساله و مادرش پروانه - ق 58 ساله همسر و مادر زن مرد مجروح هستند.
ماموران كه مي دانستند در اين خانه دو دختر بچه 6 و 8 ساله نيز زندگي مي كنند به جستجوي آنها پرداختند ، لحظاتي بعد كودكان سالم در خانه پيدا شدند اين در حالي بود كه آنها از ماجرايي كه رخ داده بود هيچگونه اطلاعي نداشتند .
به گفته مقامات محلي هم اكنون حال دختر بچه ها خوب است و به يك مركز حمايت از كودكان منتقل شده اند و تلاش براي نجات جان عامل جنايت كه در بيمارستان به سر مي برد ادامه دارد. يكي از مسئولان بيمارستاني در اين باره گفت، از ميان تيرهاي شليك شده تيري به سر وي برخورد كرده است كه مي  تواند باعث وخامت حال وي شود.
خانواده ايراني خوشبخت
تينا وايلك يكي از همسايه هاي اين خانواده ايراني نيز گفت: آنها هيچ مشكلي با هم نداشتند. اعضاي خانواده تازه از تعطيلات بازگشته بودند و با خودشان مادر نوشين را به ايروين آورده بودند. اين خانواده به خوبي با هم زندگي مي كردند و هيچ كدام از همسايه ها باور نمي كنند كه چنين حادثه اي براي اين خانواده دوست داشتني ايراني اتفاق بيفتد. از سوي ديگر، بررسي هاي پليسي در باره انگيزه متهم به دو جنايت حاكي از آن است كه درگيري مرگبار بعد از يك نزاع خانوادگي رخ داده است. فرح امامي از دفتر وكلاي اورنج كاونتي به خبرنگاران گفت : پليس معتقد است جنايت از يك جروبحث خانوادگي نشات گرفته است . به نوشته مطبوعات آمريكا، تحقيقات پليسي براي كشف زواياي تاريك علت اين حادثه ادامه دارد.

شوهركشي در شرق تهران
قاتل پس از قتل خودكشي كرد
گروه حوادث- بامداد ديروز زني در پي اختلافات شديد با سومين همسر خود او را مورد اصابت 19 ضربه چاقو قرار داده و سپس اقدام به خودكشي كرد.
بامداد وحشتناك در كوچه مهرساده
ساعت 5 بامداد خودروهاي پليس يكي پس از ديگري وارد كوچه مهرساده در خيابان ريحاني شدند. اهالي محل ساعتي بود كه با فريادهاي كمك طلبانه مرد سراسيمه از خواب بيدار شده بودند و در همان لحظات متوجه وقوع جنايتي تلخ در يكي از آپارتمانهاي مسكوني همسايه شده بودند. مرد با صداي بلند همسرش را كه آرزو نام داشت صدا مي زد و از او مي خواست رهايش كند، ولي زن همچنان ضربات خود را يكي پس از ديگري به جسم نيمه جان او وارد مي كرد و در نهايت مرد به نام محمد با 19 ضربه چاقو بر روي تخت خواب خانه اش به قتل رسيد. ماموران كلانتري 190 مجيديه اولين اكيپ پليسي حاضر در محل بودند و پس از آنان كارآگاهان اداره دهم آگاهي تهران بزرگ و بازپرس كشيك ويژه قتل در صحنه حاضر شدند. زمان حضور پليس ،آرزو در حالي كه در يك اقدام غافلگيرانه خود را از طبقه سوم آپارتمان محل جنايت به پايين پرتاب كرده بود نيمه جان در مقابل در ورودي خانه در نبرد بين مرگ و زندگي بود.
بدن نيمه جان زن بلافاصله به بخش مراقبت هاي ويژه بيمارستان شهداي تجريش انتقال يافت. با شروع تحقيقات درباره ماجراي نزاع خونين خانوادگي تحقيقات كارآگاهان جنايي پايتخت معلوم ساخت قرباني كه شغلش فيلمبرداري از مجالس بود از سه سال قبل با آرزوكه به گفته همسايگان سال پيش تحت نظر روانپزشك بوده است ازدواج كرده و از آن زمان در آن خانه سكونت گزيده بودند. آرزو قبل از ازدواج با مقتول دو ازدواج ناموفق ديگر را با داشتن يك دختر از همسر قبلي خود پشت سر گذاشته از مقتول نيز پسر 3 ساله اي به نام سام دارد، كه شاهد قتل بود. به گفته همسايگان اين زوج داراي اختلافات شديد خانوادگي بودند.
بر پايه اين گزارش، آرزو كه هم اكنون در بيمارستان شهداي تجريش در وضعيت كما به سر مي برد تلاش پزشكان براي نجات وي ادامه دارد. محمد تورنگ رئيس مركز اطلاع رساني پليس تهران بزرگ روز گذشته ضمن اعلام اين خبر به همشهري گفت: كارآگاهان پليس جنايي پايتخت تحقيقات همه جانبه خود در خصوص اين جنايت و كشف انگيزه اصلي آرزو از قتل همسرش و اقدام به خودكشي او را تحت بررسي تخصصي خود قرار داده اند.

خواهران دو قلوي لاري پس از 46 سال به هم رسيدند
013512.jpg
گروه حوادث- زن جوان هنگامي كه پس از ماه ها بارداري در انتظار تولد دو نوزاد دوقلويش بود. هرگز تصور نمي كرد يك پرستار طماع يكي از كودكانش را از او جدا خواهد كرد.
به گزارش همشهري، سال 1339 پس از وقوع چندين زلزله در شهر لار، زن جواني به بيمارستان نمازي شيراز انتقال يافت و دو نوزاد دختر به دنيا آورد. او كه براي ديدن دختر كوچولوهايش بي تابي مي كرد از پرستارش خواست اجازه دهد نوزادانش را ببيند. پرستار بخش ساعتي بعد در حالي كه تنها يكي از نوزادها را در آغوش داشت به سراغ مادر رفت. وقتي مادر دوقلوها با حالتي نگران، از پرستار جوياي حال نوزاد ديگرش شد ، پرستار به وي گفت كه يكي از دوقلوها بيمار است و بايد براي مدتي تحت درمان باشد. زن جوان كه تنها به سلامتي نوزادش فكر مي كرد، اين درخواست را پذيرفت و قرار شد پس از 6ماه براي تحويل فرزندش به بيمارستان باز گردد. روزها و ماه ها سپري شد تا اينكه بعد از گذشت شش ماه، مادر و پدر قلوي دوم ، با مراجعه به بيمارستان از پرستار خواستند نوزادشان را تحويل دهد، اما پرستار بي رحم بدون اينكه به حال روحي مادر جوان توجه كند ،به والدين نوزاد گفت ماه ها قبل نوزادتان در بيمارستان جان باخته است. مادر گريان و غم زده به خانه بازگشت و در كابوس از دست دادن نوزادش، دختر ديگر را بزرگ كرد اما احساسي ناخودآگاه به او مي گفت كه دخترش زنده است و روزي او را خواهد ديد.
۴۶ سال بعد
حالا ديگر 46 سال از تولد دوقلوها گذشته بود، قلوي گمشده به نام نسرين در اين سالها در كنار پدر و مادري كه خودش هرگز نمي دانست كه والدين واقعي او نيستند، زندگي كرده بود. در طول اين سالها پدرش كه يك مرد ارتشي بود، به خوبي از وي مراقبت كرده بود و براي ماموريتي او را از شيراز به دزفول برده بود.
اما سال پيش وقتي كه پدر و مادر نسرين زندگي را بدرود گفتند او از لابلاي حرفهاي خاله خود فهميد كه او 46 سال با توهمي شيرين زندگي كرده است او فهميد كه مادر و پدرش اشخاص ديگري هستند ، اما تنها نشاني او از والدين واقعي اش حرفي بود كه خاله به او گفته بود: تو بچه زلزله لار هستي !
روزهايي با طعم خوش زندگي واقعي
با وجود اين كه شنيدن حقيقت، زن 46 ساله و همسرش را متأثر كرده بود، اما آنها در حالي كه كمترين سرنخي از والدين واقعي نسرين نداشتند تصميم گرفتند تا والدين واقعي را بيابند. نسرين روزهاي سختي را پشت سر گذاشت تا اينكه يك روز هنگامي كه در اتوبوس شركت واحد نشسته بود و مي خواست از ميدان آزادي به شهرك انديشه برود، با يك مشاور حقوقي آشنا شد و وقتي سفره دلش را باز كرد، سرگذشت خود را براي اين مشاور تعريف كرد و از او كمك خواست. وي با ارايه مداركش كه شامل عكس دوسالگي او و عكس هاي فعلي وي بود از مشاور جوان تقاضاي كمك كرد. مشاور جوان وقتي كه احساس نسرين را دريافت، تلاش خود براي يافتن حقيقت و جمع كردن تمامي اعضاي خانواده در كنار يكديگر را آغاز كرد، او در ابتدا به شيراز سفر كرد و به بيمارستان نمازي رفت اما از بخت بد، پرستار فوت كرده بود و پرسنل بيمارستان نيز همگي تغيير كرده بودند، و هيچ مدركي نيز درباره اين تولد در آرشيو آنها وجود نداشت. مشاور جوان با اين حال هرگز نااميد نشد، او اين بار به لار رفت و عكس هاي كودكي و كنوني نسرين را در سطح شهر بويژه در قسمت لار قديم توزيع كرد و آنوقت از چند خانواده قديمي موضوع را پيگيري كرد تا سرانجام موفق شد خانواده قلوي دوم را كه در آن زمان به مشهد مسافرت كرده بودند، پيدا كند و آدرس خود را در اختيار هلال احمر اين شهرستان قرار دهد تا بعد از بازگشت خانواده با وي تماس بگيرند. اين پايان تلاش زن 46 ساله كه حالا صاحب سه فرزند و يك داماد است بود، او خانواده اش و نيمه ديگر خود را پيدا كرده بود و به خوشحالي توصيف ناشدني اي كه در جستجوي آن بود رسيده بود.

حوادث
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
شهر تماشا
سلامت
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |