رسول ملاقلي پور
اين بار در عراق
اين روزها درگير نمايش عمومي كميم مثل مادر» هستم و قصد دارم از هفته آينده پيش توليد كعصر روز دهم» را آغاز كنم.
بخشي از فيلمبرداري كعصر روز دهم» در كشور عراق انجام مي شود و به همين دليل دست اندركاران مشغول مهياكردن شرايط سفر به اين كشور هستند. فيلم تازه ام داستان يك خانواده ايراني در زمان اشغال خرمشهر را به تصوير مي كشد.
محمد كه در چهارسالگي با مادرش شاهد اشغال خرمشهر بوده، اين خاطره تلخ را فراموش نمي كند كه خواهر نوزاد او را يك سرباز عراقي از خانه شان با خود برد. 25 سال بعد محمد كه اكنون خبرنگار و مستندساز است براي انجام مأموريتي عازم عراق مي شود او با اندك نشانه هايي كه مادرش از آن حادثه به ياد دارد در شهر كربلا به دنبال خواهر گمشده اش مي گردد. در اين پروژه منوچهر محمدي به عنوان تهيه كننده حضور دارد و شاپور امين مدير فيلمبرداري، محمود سماك باشي صداگذار و پيمان جعفري مدير توليد است.
محمدرضا شريفي نيا
پايان پارك وي
به تازگي بازي در كپارك وي» به كارگرداني فريدون جيراني را به پايان رسانده ام كه دومين همكاري ام با اين فيلمساز محسوب مي شود.
حالا هم مشغول بازي در فيلم كنصف مال من، نصف مال تو» هستم كه كارگرداني اش را وحيد نيكخواه آزاد برعهده دارد.
در كاخراجي ها» هم به عنوان بازيگر و مسئول انتخاب بازيگران با مسعود ده نمكي همكاري داشتم كه فيلمبرداري اين پروژه هم هفته گذشته به پايان رسيد. در كنار بازي در فيلم نيكخواه آزاد، در پروژه ككلاه پهلوي» هم مشغول به فعاليت هستم. ضمن اينكه درگير پيش توليد كليلي و مجنون»، كار تازه كاظم راست گفتار هم هستم.
اين روزها فيلم كچه كسي امير را كشت؟» را هم بر پرده سينماها دارم كه به اعتقادم كار متفاوتي شده است.
فكر مي كنم تماشاگري كه ما را تاكنون در فيلم هاي موردعلاقه اش ديده، با قدري تمركز و تأمل مي تواند با كچه كسي امير...» هم ارتباط برقرار كند.
مجتبي راعي
تدوين دوباره طلا و جواهر
در حال حاضر مشغول تدوين دوباره مستند كطلا و جواهر» هستم.
اين مستند سال گذشته در شهرهاي مختلف ايران، تركيه و دبي تصوير برداري شد، اما زماني كه تدوين آن آخرين مراحل را طي مي كرد به دليل مشكلاتي كه در حين تدوين كامپيوتري پيش آمد، آن بخش ها از بين رفت و مجبور شديم مونتاژ را دوباره از سر بگيريم.
مستند كطلا و جواهر» در 15 قسمت 30 دقيقه اي از شبكه چهارم سيما پخش مي شود. غير از اين، چند طرح آماده دارم كه بعد از اتمام كطلا و جواهر» يكي از آنها را جلوي دوربين مي برم.
ممكن است اين فيلم كمرا ببوس» باشد؛ پروژه اي كه پرونده آن هنوز باز است و شايد سال آينده فيلم تازه ام را كليد بزنم.
فيلم ديگرم كسفر به شوشتر» نيز كه دو سال قبل آماده نمايش شده، پروانه نمايش دارد و همچنان در نوبت اكران است.
خسرو سينايي
روايت شرايط غيرعادي
آخرين فيلم من يعني كمثل يك قصه» هم اكنون در مرحله تدوين است. اين فيلم در حوزه آثار دفاع مقدس جاي مي گيرد. كمثل يك قصه» يك فيلم متفاوت در كارنامه ام است.
اين فيلم را بر مبناي داستاني كه در سال 1361 نوشتم يعني در هنگام جنگ ايران و عراق ساختم. عنوان داستان اصلي ككوير و خون» بود. فيلم در صحنه جنگ مي گذرد و نگاه فيلم در اين چند جمله خلاصه مي شود كه گرچه جنگ پديده اي همراه با خونريزي است اما در همان جا هم مي شود رفتاري انساني داشت. آدم ها به خودي خود در شرايط عادي مي توانند رفتاري انساني و دوستانه داشته باشند اما جنگ هميشه شرايطي غيرعادي را رقم مي زند.
ممكن است اين فيلم به جشنواره پليس هم برسد. با توجه به اينكه كمثل يك قصه» داستاني در مورد اميد و دوستي دارد و جشنواره پليس اين مباحث را مورد توجه قرار مي دهد، فيلم مذكور هم مي تواند در اين جشنواره حضور يابد.