شنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۱۳۵ - Nov 18, 2006
برخورد با ساخت و سازهاي غيرمجاز از منظر منابع طبيعي
خوشحالي  هما و عقاب طلايي البرز
اسد الله افلاكي
گفته مي شود كه مهمترين جاذبه هاي طبيعي البرز مركزي عقاب طلايي و هما هستند. دو پرنده كم نظير كه اينجا يكي از معدود زيستگاه هاي اصلي آنهاست. اما چند سالي است كه هما اصلاً در اين منطقه ديده نشده و موارد مشاهده عقاب طلايي البرز نيز بسيار نادر بوده است. دليل آن نيز واضح است. البرز مركزي ديگر يك منطقه بكر طبيعي نيست و اين دو پرنده نيز اساساً انسان گريز هستند و زيستگاه هاي بكر و دور از هياهو را دوست دارند.
اقدام اخير شهرداري در ممانعت از ساخت و ساز غيرمجاز در ارتفاعات تهران شايد بتواند نقطه آغازي براي مقاومت در مقابل تخريب البرز با سازه هاي انساني باشد و شايد موجب شود طبيعت البرز از آنچه هست ويرانتر نشود. به همين خاطر در گزارشي كه در پي مي خوانيد اقدام شهرداري را از منظر منابع طبيعي بررسي كرده ايم.
رئيس جامعه جنگلباني ايران در اين باره به همشهري گفت: برخورد و مقابله با ساخت و سازهاي غيرمجاز بويژه در ارتفاعات شمال تهران در صورتي امكان پذير است كه سياست گذاريها و برنامه ريزيها مستمر و از سوي ديگر پشتوانه قضايي محكم و ادامه دار براي صدور احكام و اجراي آن وجود داشته است.
مهندس كاظم نصرتي اضافه مي كند كه نشانه هاي مثبتي براي برخورد با ساخت و سازهاي غيرمجاز در تهران وجود دارد، نخست نگراني مقام معظم رهبري نسبت به اين ساخت و سازها و ديگر پيگيري رئيس قوه قضاييه و سرانجام معترض بودن مديريت شهر تهران به اين مسأله تا حدي كه بحث تخريب آن را مطرح كرده است و اين نشانه ها اين اميدواري را براي افراد علاقه مند به محيط زيست و منابع طبيعي به وجود آورده كه اظهار نظر بكنند و راهكار بدهند تا مگر روي اين نشانه ها بارگذاري و ارزش  گذاري بشود و برمبناي آن اقدامات جدي صورت بگيرد.
وي افزود: مسئله ديگر اينكه، حوضه آبريز تهران كه يك حوضه وسيع است و از چندين حوضه آبخيز تشكيل شده يك حوضه بسته كاسه مانندي است كه به دليل ظرفيتها و قابليت هايي كه درگذشته داشته به عنوان پايتخت انتخاب شده است، يعني منطقه اي تپه ماهوري بوده با پستي و بلندي و يال و دره ها و چشمه ها و نهرهاي جاري، توده هاي جنگلي و باغات وسيع و نسبتاً پر محصول و اراضي كشاورزي مرغوب كه به صورت مجموعه اي در درون يك واحد طبيعي و به عبارتي در حوضه آبريز در حالت تعادل وجود داشته است. اما طي 50 سال اخير اين تعادل به هم خورده است، چرا كه نبود اصول و ضوابط علمي و فني در شهرسازي سبب شده تهران به صورت يك شهر مهاجرپذير درآيد و تمام قابليت ها و ارزشهاي اكولوژيكي و زيست محيطي آن نابود شود، به طوري كه طي اين سالها، ساخت و سازهايي كه در شمال، شرق و غرب تهران صورت گرفته، يك محيط و مجموعه بسته اي را ايجاد كرده است كه امكان تهويه هوا براي تهران باقي نگذاشته است. يعني اگر در گذشته نسيم و وزش باد توان جابجايي آلودگي هواي تهران را داشت، امروزه ساخت و سازهاي بي رويه مانع اين جابجايي مي شود.
تهران مجراي تنفسي ندارد!
نصرتي مي گويد: از يك سو ساخت و سازها مانع از تهويه هوا در تهران مي شود و از سوي ديگر عمده باغات و اراضي كرج و اطراف تهران كه روزي محلي براي تفرجگاه مردم تهران بود امروزه خود به منابع آلاينده تبديل شده و در نتيجه باغهايي كه در گذشته نقش تلطيف هواي تهران را برعهده داشت امروز خود به منبعي آلاينده تبديل شده اند. از همين رو اگر در زمستان در ساعات مياني شب از كرج به سمت تهران در حركت باشيم چتر آلودگي هواي كرج و تهران را مي بينيم كه به هم متصل است.
همچنان كه چتر آلودگي هوا در فراز بومهن و رودهن و تهران نيز به صورت يكپارچه و متصل به هم قابل رؤيت است و اين همه ناشي از آن است كه مجراهاي تنفسي تهران كه به نوعي در غرب وجود داشت بسته شده و آلودگي هايي كه پيش از اين از طريق و از دامنه ها خارج مي شد امروز برجهاي ساخته شده در اين مناطق مانع از خروج آن مي شود. يعني ما در اين سالها كوه را تراشيده ايم و به جاي آن ساختمان ساخته ايم و اين ساختمانهاي عمودي با ارتفاع 20 متر و بيشتر از آن كه همچنان ساخته مي شود اجازه خروج آلاينده ها را نمي دهد و آنها را به نوعي داخل كاسه اصلي حبس مي كند. از آن بدتر، اگر مردم پيش از اين براي استفاده از هواي تميز و تفرج به دره ها و دامنه ها و بالا دست اين حوضه هاي آبخيز- كه شايد كمتر از 30 درصد آنها باقي مانده- پناه مي بردند امروز به دليل ساخت و سازهاي بي رويه، تمام اين تفرجگاه ها به نوعي دچار تغيير و تحول شده است. حتي در محدوده هايي كه ساخت و ساز هم نشده، انتقال آب اين مناطق، باعث از بين بردن توده هاي جنگلي و طراوت و ارزش تفريحي آن شده است. براي نمونه، در منطقه سعادت آباد در مسير شهرك مخابرات به چين كلاغ و امتداد آن، توده هاي كم نظير با پوششي از درختان بيد، زبان گنجشك، عرعر، صنوبر، چنار، گردو و ازگيل و چشمه آب نسبتاً خوبي وجود دارد كه حيات اين توده هاي جنگلي به آب اين چشمه و مسيل بستگي دارد.
اما متأسفانه شركت هاي تعاوني مسكن در سال هاي اخير همواره در اين محدوده مشغول ساخت و ساز بوده و همچنان اين ساخت و سازها در جهت پيشروي به سمت قله است.
از سوي ديگر، ناهماهنگي موجود ميان خدمات رساني و توسعه ناپايداري كه در حال وقوع است، سبب شده آب اين دره را به ساختمان ها منتقل كنند و تأمين رفاه ساكنان اين ساختمان ها در اولويت قرار بگيرد و در نتيجه ادامه حيات اين توده هاي جنگلي مختل بشود.
نصرتي مي افزايد: اين روندي است كه در تمام حوضه هاي آبخيز و سرشاخه هاي آن كه عمدتاً كوهستاني است در حال وقوع است. حال اين پرسش مطرح مي شود كه اولاً اين ساخت و سازهايي كه از شمال شرق تا شمال غرب تهران در دامنه كوه و ارتفاعات و قله كوهستان در حال انجام است، متعلق به چه كساني است و اين افراد از چه مجرايي مجوز ساخت و ساز مي گيرند، حتي اگر اين ساخت و سازها به نوعي كمك به قشري باشد به شدت از عدالت به دور است، چرا كه براي همه قشرهاي جامعه امكان چنين چيزي وجود ندارد. يعني در همين دامنه ها، صدها تعاوني مسكن، زمين دارند ولي امكان و اجازه ساخت و ساز ندارند با اين همه افرادي هستند كه مي توانند ساخت و ساز كنند.
از طرف ديگر، اگر سال ها بر اين نكته تأكيد مي شود كه تهران روي گسل واقع شده و زلزله آن را ويران مي كند اينها چگونه بدون توجه به اين خطر، اين ساختمان ها را احداث مي كنند و شأن قانوني اين ساخت و سازها چيست، چرا كه حدود 40 سال است كه ضوابط و مقررات شهرسازي و انواع طرح هاي هادي، جامع و تفصيلي وجود دارد، بنابراين چگونه به رغم بودن اين طرح ها و ضوابط شهرسازي اين ساخت و سازها صورت مي گيرد؟
پرسش ديگر اينكه وقتي كه به تعاوني هايي كه به آنها زمين  واگذار شده اجازه ساخت و ساز داده نمي شود، چطور يك عده يا برخي نهادها و ارگان ها مي توانند در شرايط مشابه ساخت و ساز كنند. در حالي كه اين ساخت و سازها مانند ديواري باعث انباشت آلودگي در تهران مي شود.
نصرتي تصريح كرد: اگر چنانچه به مسائل زيست محيطي و حياتي شهر تهران اعتقاد داريم و بر اين باوريم كه بيش از 50 درصد مرگ و ميرها ناشي از آلودگي هوا، آب و تصادفات در شهر تهران است، بايد به اين پرسش ها پاسخ داده شود كه چرا مردم تهران بايد تاوان تخلفات عده اي ديگر را بپردازند و چرا اجازه ساخت و سازهايي داده مي شود كه نتيجه آن اعمال محدوديت براي مردم در دسترسي به بخش هايي از طبيعت است، تا آنجا كه حتي از حق و حقوق عادي خود محروم بشوند.
بر اين اساس اراده اي كه در ماه هاي اخير در بين مسئولين و تصميم گيران به وجود آمده را بايد قدر بدانيم و همه تلاش كنيم با يك عزم ملي تهران را از اين وضعيت خارج كنيم و به مسئولان كمك كنيم تا اين وعده را محقق سازند.
راهكارهايي براي اجراي قانون
رئيس جامعه جنگلباني ايران مي گويد: براي رسيدن به اين هدف بايد منابع طبيعي و محيط زيست نزد سياستگذاران و مسئولان كشور و مردم اهميت و ارزش واقعي خود را بازيابد.
با اين رويكرد كه طبيعت و واحدهاي طبيعي، يك مجموعه زنده اي را تشكيل مي دهند كه حيات آنها در تعادل و توازن با يكديگر امكان پذير است، به طوري كه هيچ گونه دخل و تصرف و برخورد غيرمنطقي و غيرعلمي را تحمل نمي كند.
اين در حالي است كه دخل و تصرفات غيرمنطقي در حوضه طبيعي تهران بزرگ در حال حاضر به صور مختلف وجود دارد كه مهم ترين پيامدآن آلودگي هواست و اين روند، ضرورت تحكيم جايگاه منابع طبيعي و محيط زيست و ارزش هاي زيست محيطي را در تمام فعاليت هاي عمراني كشور نشان مي دهد.
وي در ادامه گفت: اين درست است كه محور محيط زيست و محور توسعه، انسان است ولي تا منابع پايه اي چون: خاك، آب، پوشش گياهي و هواي سالم وجود نداشته باشد، امكان زندگي وجود نخواهد داشت؛ بنابراين بايد ارزش اين منابع در تمام سطوح زندگي لحاظ شود.
از سوي ديگر، نبايد سازمان محيط زيست و منابع طبيعي را مخل توسعه و در تقابل با آن بدانيم، بلكه بايد زمينه را براي ارزيابي زيست محيطي پيش از اجراي تمامي پروژه هاي اجرايي و عمراني فراهم سازيم.
نصرتي معتقد است: با توجه به اراده اي كه براي جلوگيري از ساخت و ساز غير مجاز وجود دارد، بايد پشتوانه قضايي لازم را براي صدور احكام و اجراي آن به وجود بياوريم. ضمن آنكه بايد برنامه ريزي ها و سياستگذاري ها مستمر، جدي و قاطع و به گونه اي باشد كه مانع از ايجاد اين ذهنيت بشود كه هر مسئول و مقامي كه مي آيد، شيوه خودش را دارد و پس از چندي اين شيوه منسوخ مي شود .

چشم انداز
عكس تزئيني است
001914.jpg
001917.jpg
اگر چنانچه به مسائل زيست محيطي و حياتي شهر تهران اعتقاد داريم و بر اين باوريم كه بيش از 50 درصد مرگ و ميرها ناشي از آلودگي هوا، آب و تصادفات در شهر تهران است، بايد به اين پرسش ها پاسخ داده شود كه چرا مردم تهران بايد تاوان تخلفات عده اي ديگر را بپردازند و چرا اجازه ساخت و سازهايي داده مي شود كه نتيجه آن اعمال محدوديت براي مردم در دسترسي به بخش هايي از طبيعت است. تا آنجا كه حتي از حق و حقوق عادي خود محروم بشوند.

زادبوم
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
حوادث
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
شهر تماشا
سلامت
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |