يكشنبه ۲۸ آبان ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۱۳۶ - Nov 19, 2006
كنسرت هاي دو هفته اخير و طرح يك معضل
سازها جايي براي كوك شدن ندارند
سما بابايي
002052.jpg
اهالي موسيقي در اين سال ها آنچنان با مشكلات متعدد چون مشخص نبودن سياست هاي فرهنگي درباره اين هنر، طولاني بودن روند اعطاي مجوزها، عدم امكان برگزاري كنسرت و... روبه رو بوده اند كه خواسته يا ناخواسته، بسياري از مسائل ديگر را به فراموشي سپرده اند و تمام تلاش هايشان تنها به ماندن در اين عرصه متمركز شده است.
اما در اين ميان، ساخته نشدن هيچ سالن مناسب براي اجراي كنسرت و برنامه هاي موسيقي در سه دهه اخير، چون زخم فروبسته اي درآمده است كه گاه و بي گاه سر باز مي كند و توجه اهالي موسيقي را به خود جلب مي كند. براي مثال مشكلاتي كه در اجراي كنسرت اخير كامكارها در تالار وزارت كشور چون قفل شدن تمام خيابان هاي منتهي به خيابان فاطمي (كه تالار وزارت كشور در آن قرار دارد) به وجود آمد، بار ديگر توجه به اين معضل بزرگ را گوشزد كرد. اين مسأله زماني پررنگ تر مي شود كه به اين نكته توجه شود كه اجراي برنامه هاي موسيقي در سالن هاي بزرگ اما غيراستاندارد، سبب به وجود آمدن تغييرات چشمگيري در اجراي كنسرت ها و پايين آمدن استانداردهاي آن شده است. نزديك شدن به جشنواره موسيقي فجر، بهانه اي ديگر براي طرح مشكلات حوزه موسيقي است. از طرفي از آنجا كه برخوردهايي سليقه اي با مسأله موسيقي در كشور وجود دارد و نمي توان برنامه ريزي هاي بلندمدتي در اين زمينه انجام داد، بخش خصوصي نيز تمايل چنداني به واردشدن به حوزه هاي مربوط به موسيقي چون ساخت سالن و... ندارد و ترجيح مي دهد كه سرمايه خود را در ساير حوزه هاي زودبازده صرف كند.
هر آنچه داريم
از تالار وحدت كه در سال ۱۳۴۶ با نام تالار رودكي و بر اساس مدل نمونه اپراهاي وين ساخته شده است و هنوز هم بعد از گذشت چندين دهه مجهزترين تالار اجراي برنامه هاي موسيقي است، بگذريم و ظرفيت چيزي حدود 900نفري اش، از زمان وقوع زلزله دلخراش بم و اجراي برنامه توسط استاداني كه سال ها در ايران برنامه اي اجرا نكرده بودند، تالار وزارت كشور با ظرفيت 3هزار نفر، نقش بيشتري در اجراي كنسرت هاي موسيقي برعهده گرفت.
تالار فرهنگ نيز كه قدمتي بيش از تالار وحدت دارد، مدت هاست كه ميزبان هيچ برنامه اي نبوده است.
سالن اصلي فرهنگسراي هنر ارسباران نيز يكي از سالن هايي است كه تا حدودي مي تواند مشكل كمبود سالن در ايران را حل كند. اين سالن داراي ظرفيت 300نفر است و به تازگي تعميراتي نيز در آن انجام شده و مسئولان آن در جهت تجهيز سيستم صدادهي، تعمير صندلي ها و آكوستيك آن تلاش هايي را انجام داده اند.
به اينها بايد سالن فرهنگسراي نياوران و فضاي باز كاخ نياوران را نيز اضافه كرد كه در سال هاي اخير نقش مهمي در اجراي برنامه ها داشته است. مقايسه اين تعداد فضا كه در خوش بينانه ترين شرايط، ظرفيت شان به 10هزار نفر هم نمي رسد با جمعيت چندميليوني تهران كه اتفاقاً علاوه بر پايتخت سياسي ايران، نقش پايتخت فرهنگي آن را نيز برعهده  دارد، نتيجه اي بسيار تأسف بار به همراه دارد. البته در اين ميان، بسياري از سالن هاي وزارتخانه هاي گوناگون هستند كه قابليت اجراي برنامه هاي متعددي را دارند اما استفاده از آنها آرزويي محال است.
هنرمندان چه مي گويند؟
علي رهبري اگر چه تنها چند ماه در ايران ماند، اما آمدن و رفتن او توجه بسياري را به مسائل مختلف روشن كرد. او هنگام استعفاي يكباره خود در نامه اي به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي درباره تنها تالار مناسب براي اجراي كنسرت نوشت: علي رغم اينكه تالار وحدت و سالن رودكي داراي مديريت اجرايي توانايي است اما به نظر مي رسد كه لازم است در آن برنامه ريزي هاي بلندمدت براي تدوين برنامه هاي يك و دوساله انجام گيرد و شرايط لازم براي تقويت امكانات فني اين سالن ها فراهم شود .
اما رهبر فعلي اركستر سمفونيك نيز در اين زمينه نظرات جالبي دارد: تنها سالن موجود براي اجراي گروهاي مختلف، تالار وحدت است كه ظرفيت پاييني دارد و قادر به جوابگويي مخاطبان نيست .
او اينها را مي گويد و اضافه مي كند كه امكانات لازم براي اجراي كنسرت هاي مختلف با توجه به استانداردهاي بين المللي در ايران وجود ندارد و تالار وحدت هم به دليل كمبود سالن، ميزبان برنامه هاي مختلف از سمينارها گرفته تا نمايش هاي تئاتر، افتتاحيه ها و اختتاميه هاست.
عرضه و تقاضاي موسيقي در ايران به هيچ عنوان هماهنگ نيست و مشكل كمبود سالن موسيقي را در ايران بايد جدي گرفت چون اين مسأله، مشكلي است كه متاسفانه بر پيكره موسيقي ايران ضربه اي جبران ناپذير زده است. بنابراين به نظر مي رسد كه كمبود امكانات اجرايي موسيقي در كشور بر روند اجراي موسيقي نيز تاثير بسيار زيادي گذاشته است. براي مثال، عدم وجود يك سالن مناسب براي اجراي برنامه ها سبب شده كه موسيقي از سالن هاي كنسرت و توسط اركسترهاي بزرگ به مجالس كشيده شود و همين نحوه بيان، تكنيك و صدادهي موسيقي ما را عوض كرده است. شهرام ناظري كه پس از اجراي برنامه اش در باشگاه انقلاب به علت شرايط نامناسب كاخ نياوران با انتقادهاي بسياري روبه رو شد، در اين باره به مهر گفته است: نبود سالن و مكان مناسب اجرا، نكته اي است كه در طول چندين دهه، به كرات و به زبان هاي مختلف همه گفته اند ولي هيچ مسئولي پاسخگوي آن نبوده و نيست و بنابراين به نظر مي رسد تنها راه ممكن، منصرف شدن از اجراي كنسرت است .
قول هايي كه هيچ گاه تحقق نيافت
هنوز بسياري خاطره وعده ساخت 200 سالن موسيقي را در سال هاي نه چندان دور توسط يك مدير دولتي به ياد دارند. حالا مدت هاست كه از آن وعده شيرين مي گذرد و تنها دريغ ساخت حتي يك سالن باقي مانده است. اما دولت نهم نيز در سخنان خود خبر ساخت سالن هاي موسيقي جديد مي دهد كه بايد منتظر ماند و ديد آيا اين وعده ها نيز تحقق پيدا خواهد كرد يا خير!
مدتي پيش نيز وزير مسكن وقت، خبر از احداث سالن بزرگي در شهر جديد هشتگرد داد كه قرار بود از لحاظ امكانات و تجهيزات با تالار وحدت برابري كند كه البته اين امر نيز محقق نشد. شايد به همين خاطر بود كه عبدالحسين مختاباد چندي قبل در نامه اي به رئيس جمهور متذكر شد: كمبود و يا به زبان دقيق تر نبود سالن موسيقي، يكي از مهم ترين و زيربنايي ترين مشكلات موسيقي ماست. سالن هاي استاندارد موسيقي در ايران به اندازه اي كم است كه به تعداد انگشتان يك دست هم نمي رسد، بنابراين اولين ابزار وجود موسيقي به واقع وجود ندارد. اگر بخواهيم پايين ترين استانداردهاي موجود در شهرهاي بزرگ را در نظر بگيريم، تهران به سه تا پنج سالن بالاي 2000نفره براي كنسرت موسيقي نيازمند است كه متأسفانه به رغم وعده و وعيدهاي فراوان مديران اجرايي در سال هاي اخير، هنوز اين اتفاق مهم نيفتاده است و جامعه موسيقي نيز اميد چنداني براي اين مسئله ندارد.
مشكلات مضاعف براي اهالي موسيقي پاپ
اگرچه در برهه اي از زمان فعاليت موسيقي پاپ بعد از مدتها سكوت آغاز شد، اما بعد از مدتي با محدوديت هايي مواجه شد كه از آن جمله مي توان به عدم اجازه براي برگزاري كنسرت اشاره كرد، اگرچه در صورت اعطاي مجوز هم بسياري از گروه  هاي موسيقي پاپ امكان اجراي برنامه را نداشتند. سالن ميلاد هم كه مدتي مهم ترين سالن اجراي موسيقي پاپ بود، هم اكنون غير فعال است، بنابراين هم اكنون كنسرت هاي گاه و بيگاه پاپ در فضاهاي باز برگزار مي شود كه فقدان تجهيزات لازم باعث به وجود آمدن مشكلات متعددي در اين برنامه ها شده است. برگزاري اجراهاي زنده موسيقي در تهران شرايط و امكانات و سختي هايي را طلب مي كند كه در بسياري از مواقع باعث مي شود تا هنرمندان عطاي اين كار را به لقايش ببخشند.
حسين زمان اين را مي گويد و به اين نكته هم اشاره مي كند كه تهران با اين جمعيت حتي يك سالن مناسب براي اجراي برنامه ندارد: تنها سالني كه مي توانست اندكي جوابگوي علاقه مندان هنر موسيقي باشد سالن ميلاد بود كه آن هم توسط مسئولان بسته شد. اخشابي هم در اين ارتباط نظر جالبي دارد، او مي گويد: متأسفانه هيچ سالني براي موسيقي پاپ وجود ندارد. اكثر سالن ها يا كيفيت صدايشان مشكل دارد و يا گنجايش محدودي دارند و سالني هم كه اين مشكلات را ندارد در اختيار موسيقي پاپ گذاشته نمي شود.
خانه موسيقي
خانه موسيقي به عنوان تنها نهاد صنفي موسيقي در كشور مي تواند در اين زمينه نقش مهم و پررنگي داشته باشد. البته از آنجا كه اين نهاد هنوز نتوانسته به استقلال مالي برسد و خود نيز بخشي از درآمدهايش را از طريق كمك هاي دولتي تأمين مي كند، نمي توان انتظار داشت كه اين خانه، خود دست به احداث سالن هاي موسيقي بزند، اما مي  تواند با توجيه مسئولان فرهنگي گام هاي مهمي را درباره اين مشكل بردارد كه اتفاقاً تاكنون نيز اقدامات زيادي انجام داده است. ساخت سالن در هشتگرد اگر اتفاق مي افتاد،  براي موسيقي ايران بسيار مبارك بود. هر شهري به وجود چنين تالاري احتياج دارد و باتوجه به جمعيت ايران چنين سالن هايي لازم است، ما هم نامه نگاري هايمان را انجام داده ايم و تماس هايمان را گرفته ايم و بايد اين مسئله همچنان پيگيري شود تا به نتيجه لازم برسد.
اينها را محمد سرير رئيس هيأت مديره خانه موسيقي مي گويد و درباره ساخت سالن فارابي نيز تأكيد مي كند: يكي از دلايل اصلي عدم ساخت اين سالن براي اين بود كه دفتر طرح هاي عمراني، بودجه اختصاص داده شده را حتي براي شروع پروژه نيز ناكافي مي دانست و ما اميدواريم كه با پيگيري هاي انجام شده اين بودجه را افزايش دهيم، اگرچه كارهاي عمراني دست ما نيست و ما تنها مي توانيم پيگيري كنيم. رئيس هيأت مديره خانه موسيقي همچنين از پيشنهادها و مذاكرات طولاني اين خانه به نهادهايي چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و همچنين شهرداري سخن مي گويد و اميدوار است كه اين مذاكرات به نتيجه مثبتي برسد.
شهرداري
در بسياري از نقاط دنيا شهرداري ها مهم ترين متولي امور فرهنگ و انجام اقداماتي چون ساخت سالن هاي موسيقي، اپرا و ... هستند. در اين ميان شهرداري تهران نيز با ساخت فرهنگسراهاي گوناگون تاكنون تلاش هايي را در اين زمينه انجام داده است، اما به نظر مي رسد كه باتوجه به عدم اهتمام نهادهاي دولتي ديگر وظيفه شهرداري در حل اين مشكل بيشتر مي شود.
در اين باره عباس سجادي مدير موسيقي سازمان فرهنگي- هنري شهرداري تهران مي گويد: شهردار تهران اهتمام فراواني براي ساخت يك سالن مناسب موسيقي دارد و ما در نظر داريم ساخت سالن كنسرتي در تپه هاي عباس آباد را كه چندين سال است بحث آن مطرح شده به نتيجه برسانيم.
تمام هنرها مشكل كمبود سالن دارند
اين مشكل البته در هنرهاي ديگر نيز چون تئاتر و حتي سينما وجود دارد.  براي مثال، در حال حاضر تنها دو سالن مستقل براي تئاتر(تئاتر شهر و تالار سنگلج) وجود دارد كه اولي در چهل سال و دومي در سي سال پيش ساخته شده اند و پس از آن نه تنها هيچ سالن جديدي به اين مجموعه ها اضافه نشده بلكه تئاترهاي لاله زار هم تعطيل شده است.
همچنين بسياري از فيلم هاي سينمايي به دليل كمبود سالن سينما، اكران خود را از دست مي دهند. علي نصيريان در اين باره گفته است: درست اينكه مسائل هنري در نگاه اول نان شب نيست، اما در توسعه كلان وظيفه بخش فرهنگ، تغذيه روح و جان آدمي است و بنابراين مسئولان فرهنگي بايد با اين مسائل روبه رو شده و راه حلي بينديشند.

نگاه
نگاهي به فيلم سفر
چالش متن و اجرا
سعيد مروتي
تماشاي دوباره سفر ، بعد از گذشت 12 سال از زمان ساختش مبين نكات جالب توجهي است.
سفر دومين ساخته عليرضا رئيسيان است. رئيسيان پيش از سفر ، فيلم ريحانه را كارگرداني كرده بود و پس از آن هم فيلم هاي ايستگاه متروك و پرونده   هاوانا را مقابل دوربين برد.
ريحانه ماجراي رنج و محنت هاي زني است كه اطرافيانش دركش نمي كنند. در فيلم به مثابه  اثري اجتماعي كوشيده     شده تا فضا و پس زمينه اي كه موجب اين رنج تاريخي به زن شده به تصوير كشيده شود. فيلم
به لحاظ زاويه ديد اجتماعي و حتي خط قصه شباهت هايي با برخي آثار محمود دولت آبادي، بخصوص داستان با شبيرو دارد. سفر هم براساس فيلمنامه اي از عباس كيارستمي ساخته شده است و كاملاً امضاي آثار اين فيلمساز را به همراه دارد. ايستگاه متروك ساخته بعدي رئيسيان حاصل موج فيلم هاي جشنواره اي است با فضاي غريب نما (اگزوتيك) و آدم هايي در مكاني دورافتاده پرونده هاوانا هم فيلمي است كه براساس الگوي آشناي فيلم هاي پليسي ساخته شده است. سفر در كارنامه فيلمسازي رئيسيان بهتر و پرداخته تر از ديگر آثارش به نظر مي رسد. بعد از فيلم اميدواركننده ريحانه ، سفر به نوعي تم موجود در آن اثر را ادامه مي دهد. اينجا هم با زني مواجهيم كه از سوي نزديكانش درك نمي شود و جالب اينكه در هر دو فيلم اين نقش توسط معتمدآريا بازي مي شود. البته سفر خانواده اي در ايام موشك باران به شمال كشور و تصادفي كه به مثابه كانون اصلي بحران در دل فيلم مورد استفاده قرار گرفته و چالش مرد روشنفكر با اين تصادف، خط اصلي سفر است ولي فيلمساز توانسته مايه اي را كه در ريحانه به آن پرداخته بود را در اينجا هم دنبال كند.فيلمنامه توسط كيارستمي نوشته شده و رئيسيان در مقام كارگردان كوشيده تا در اجرا و كارگرداني از سينماي كيارستمي فاصله بگيرد. اين را مي شود در ميزانسن هاي تركيبي و شيوه طراحي دكوپاژ و فيلم مشاهده كرد. سفر اگر توسط كيارستمي كارگرداني مي شد، قطعاً فيلم ديگري از كار درمي آمد. رئيسيان با استفاده از بازيگر حرفه اي و كوشش براي نمايشي كردن فيلمنامه اي كه با منطق واقع نمايي نوشته شده، سعي كرده فيلم را از زير سايه كيارستمي خارج كند. هر چند مايه هاي كيارستمي وار سفر پررنگ تر از آن هستند و نمي توان رد و سايه او را در فيلم نديد. با اين همه، فيلم به واسطه اين كه واقعاً كارگرداني شده، فاصله زيادي با ساخته هاي ديگر سازنده اش دارد. در ايستگاه متروك ، پرونده  هاوانا   و حتي ريحانه ، رئيسيان بيشتر دلمشغول مضمون و قصه بوده تا اجرا و كارگرداني، در سفر اما كوشش براي ساختن فيلمي كه خيلي كيارستمي وار نباشد به اثري ختم شده كه واضح است فيلمساز در تمام نماهايش كوشيده تا فيلم خود را بسازد.

موسيقي
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
سلامت
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   سلامت   |   شهري   |   موسيقي   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |