سه شنبه ۳ بهمن ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره۴۱۹۰ - Jan 23, 2007
بررسي چند نمونه شاخص ارجاع سينماي ايران به ماجراي عاشورا
خورشيد در خاك
011322.jpg
گروه ادب و هنر ماجراي عاشورا يكي از دراماتيك ترين اتفاقات تاريخ اسلام است. در واقع در ماجراي عاشورا تمامي عناصر درام به شكلي كاملاً كلاسيك به چشم مي خورد. هر چند تا به امروز هيچ اثر سينمايي كه به صورت مشخص به ماجراي عاشوراي حسيني بپردازد، ساخته نشده است. بخشي از اين هم به حساسيت و اهميت فوق العاده عاشورا باز مي گردد و اين كه اگر قرار است در اين زمينه فيلمي يا مجموعه اي ساخته شود، بايد به اثري قابل توجه بينجامد. در اين سال ها يكي دو فيلمساز آمادگي خود را براي ساخت فيلمي درباره امام حسين(ع) و ماجراي عاشورا اعلام كرده اند ولي هنوز اقدامي در اين زمينه صورت نگرفته. جداي از اينها، سينماي ايران ارجاعاتي به ماجراي عاشورا داده است كه چند مجموعه شاخص آن در اينجا مورد بررسي قرار گرفته است.
اولين تجربه جدي
در شرايطي كه در سال هاي ابتدايي پيروزي انقلاب اسلامي، سينماي ايران هنوز به جايگاه تثبيت شده اي نرسيده بود، سفير به عنوان يك توليد عظيم مذهبي مقابل دوربين رفت؛ فيلمي كه بعدها از آن به عنوان نخستين پروژه بلند پروازانه سينماي پس از انقلاب ياد شد. سفير به عنوان محصول سمعي و بصري سپاه پاسداران با گروهي حرفه اي مقابل دوربين رفت. فرامرز قريبيان، جلال پيشوائيان و عزت الله مقبلي نقش هاي اصلي را بازي كردند و نعمت حقيقي و جمشيد الوندي فيلمبرداري فيلم را برعهده گرفتند. فريبرز صالح كارگردان سفير، از كارگردانان قديمي تلويزيون بود كه به عنوان اولين تجربه بلند سينمايي اش، اين فيلم را مقابل دوربين برده بود. سفير به ماجراي قيس ابن مسهر از ياران وفادار امام حسين(ع) مي پرداخت. قيس به عنوان نماينده امام حسين(ع) با پيامي براي مردم كوفه به سوي اين شهر مي شود. در طول راه، اتفاقاتي براي قيس مي افتد و در نهايت به وسيله سربازان ابن زياد والي كوفه دستگير شده زنداني مي شود. قيس ابن مسهر در زندان، زندانيان را مي شوراند و به همين خاطر او را به زندان شهر كوفه منتقل مي كنند.
ابن زياد به پيشنهاد يكي از مشاورانش، از قيس مي خواهد كه در يك سخنراني به مردم اعلام كند كه امام قصد بيعت با يزيد را دارد. در روز موعود، اما قيس عليه يزيد سخن مي گويد و ابن زياد هم پس از سركوب مردم، قيس را از بالاي يك ساختمان بلند به پايين انداخته و او را به شهادت مي رساند.
سفير به عنوان يكي از اولين تجربه هاي مهم سينماي ايران در پرداختن به تاريخ اسلام و يكي از ماجراهاي منتهي به عاشوراي حسيني، واجد ويژگي هايي بود كه مي تواند به تداوم توليد چنين فيلم هايي بينجامد.
هر چند دشواري هاي توليد چنين آثاري باعث شد تا تجربه سفير تداومي نداشته باشد. با توجه به شرايط آن روز سينماي ايران، اولين ساخته فريبرز صالح را مي توان اثري حرفه اي و آبرومند دانست. سفير فيلمي كاملاً قصه گو بود كه به نظر مي رسيد، سازندگاش در روايت داستاني ديني، به نمونه هاي سينماي كلاسيك نظر داشته اند. سفير اكران موفقي داشت و بعدها بارها در مناسبت هاي مذهبي از تلويزيون پخش و با استقبال بينندگان مواجه شد.
تداوم فرهنگ عاشورا در دفاع مقدس
يكي از مهمترين جلوه هاي ماجراي عاشورا در سينماي ايران را بايد در آثار دفاع مقدس سراغ گرفت. جنگ تحميلي عراق عليه ايران و دفع سلحشورانه رزمندگان، با نوعي تداعي عاشوراي حسيني همراه بود؛ چيزي كه كاملاً در دل فرهنگ جبهه تنيده شده و طبيعي بود كه در آثار سينمايي نيز انعكاس يابد. در اين زمينه مي توان به دو نمونه شاخص اشاره كرد؛ فيلم هاي پرواز در شب و مهاجر . رسول ملاقلي پور در پرواز در شب براي اولين بار در سينماي ايران، فيلمي را مقابل دوربين برد كه نه از روي آثار جنگي خارجي، كه براساس حال و هواي حاكم بر جبهه ها شكل گرفته بود. پرواز در شب به عنوان اولين تجربه واقع گرايانه سينماي ايران از جنگ تحميلي، كوشيد تا به تداعي ماجراي عاشورا نيز بپردازد.
ملاقلي پور در دل روايت داستان مقاومت نيروهاي ايراني به فرماندهي مهدي نريمان، اشاراتي به ماجراي عاشورا نيز داشت. چنانكه تشنه لبي رزمندگان ايراني را به شهادت نيروهاي امام حسين با لب تشنه پيوند داد و موفق شد اين نكته را عينيت ببخشد: اين كه حماسه دفاع مقدس حاصل تداوم فرهنگ عاشورا است.
چنين رويكردي را ابراهيم حاتمي كيا در فصل پاياني مهاجر به كار گرفت. مهاجر نيز مانند پرواز در شب كاملاً مبتني بر اتفاقات واقعي پشت خاكريزها شكل گرفته و حاصل تجربيات دست اول سازنده اش از جبهه بود؛ در فصل پاياني و شهادت قهرمان اصلي، نمايش خيمه هاي به آتش كشيده شده ارجاعي هنرمندانه از ماجراي كربلاست.
بيان غيرمستقيم
تعدادي از فيلمسازان به شيوه اي تلويحي اشاراتي به ماجراي عاشورا و اما م حسين(ع) داشته اند. نوعي بيان غيرمستقيم كه به واسطه آنكه هنرمندانه پرداخت شدند در يادها مانده اند. نياز ساخته عليرضا داودنژاد را مي توان يكي از شاخص ترين آثاري دانست كه در اين رده جاي مي گيرند. داودنژاد در تعدادي از آثارش به نوعي به ماجراي كربلا ارشاراتي داشته است.
اين را حتي مي شود در فيلم نازنين هم مشاهده كرد كه در يكي از فصل هاي فيلم، كاراكترها در خيابان و در كنار دسته  هاي عزاداري مشاهده مي شوند.
در فيلم نياز وقتي علي به مادرش مي گويد كه بايد در مقابل ظلم ايستاد به جمله اي از امام حسين(ع) با همين مضمون اشاره مي كند.
در انتها وقتي علي با جوانمردي شغلي را كه به سختي به دست آورده را به رقيبش مي سپرد؛ در نمايي گذار او را در حال كار در يك كارگاه علم سازي مي بينيم كه باز به نوعي يادآور عاشورا و امام حسين(ع) است. ويژگي بارز اين سكانس كه باعث عمق و تأثيرگذاري اش شده، اين است كه داودنژاد هيچ تاكيد اضافه اي كه باري از شعار را به اين سكانس اضافه كند، ندارد. در واقع همين بيان غيرموكد و هنرمندانه باعث غناي بيشتر اين فصل شده است. چنان كه مي توان از آن به عنوان يكي از نمونه هاي به يادماندني سينماي ايران در ارجاع به فرهنگ عاشورا ياد كرد.
پرداختن به مضامين عاشورايي در دل جامعه معاصر يك نمونه به يادماندني ديگر هم دارد كه اتفاقاً نه در دل يك سكانس بلكه به سراسر اثر تسري يافته است. كيومرث پوراحمد در فيلم به خاطر هانيه فيلمي با اين مضمون را روايت كرد: اهالي روستاي تنگك، ناخدا علو را مسئول غرق شدن عده اي از صيادان مي دانند، ناخدا علو با خانواده اش تنگك را ترك مي كند و به روستاي ديگري مي رود. پس از مرگ ناخدا، پسر نوجوانش، بشيرو نان آور خانواده مي شود. او با يك گاري دستي باربري مي كند، آن هم در حالي كه خواهر كوچكش هانيه فلج است. بشيرو براي شفاي هانيه نذر كرده كه در شب عاشورا دمام بزند. او با قبول همه سختي ها مي پذيرد كه به تنگك بازگردد تا گهواره حضرت علي اصغر(ع) را براي مراسم عاشورا بياورد، سرانجام نيز در شب عاشورا نذر خود را ادا مي كند.
پوراحمد در به خاطر هانيه با پرداختن يك مراسم آييني كه سنت اهالي جنوب كشور در عزاداري براي امام حسين(ع) است، كوشيده تا مفهومي ديني را دل يك فيلم كودك و نوجوان بيان كند. به خاطر هانيه به خصوص به واسطه پرداخت موفق سكانس هاي دمام زدن بشيرو، جزو آثار موفق در اين زمينه به شمار مي آيد.
عصر روز دهم
اما شاخص ترين تجربه سينماي ايران در پرداختن به مفاهيم عاشورايي فيلم روز واقعه است. روز واقعه كه براساس فيلمنامه اي از بهرام بيضايي ساخته شده، ماجراي عبدالله جوان نصراني تازه مسلمان شده اي است كه در روز عروسي خود با راحله، ندايي مي شنود كه كسي را به ياري مي خواند. عبدالله پس از چند بار شنيدن آن صدا، منقلب شده و مجلس عروسي را ترك مي كند. عبدالله به جستجوي صدا برمي آيد. آن هم در حالي كه برادران متعصب راحله ترك مجلس عروسي را توهيني به خود دانسته و در پي اش روان مي شوند.
عبدالله در طول مسيرش با اتفاقاتي روبه رو مي شود و به نشانه هايي برمي خورد كه نشان دهنده اين است كه امام حسين(ع) مي دانسته او در جستجوي صدايي كه به ياري اش مي طلبد مي رود. عبدالله به تاخت بيابان ها را طي مي كند و خود را به صحراي كربلا مي رساند. منتها وقتي به كربلا مي رسد كه عصر روز عاشورا است. جمله هاي انتهايي عبدالله در روز واقعه جزو به يادماندني ترين ديالوگ هاي تاريخ سينماي ايران اند. آنجا كه عبدالله مي گويد: من خورشيد را در خاك ديدم. من حقيقت را بر نيزه ديدم.
فيلمنامه روز واقعه در اوايل دهه 60، توسط بهرام بيضايي نوشته شد. با توجه به ارزش هاي اين فيلمنامه و پرداخت جالب توجه اش به ماجراي عاشورا، از همان ابتدا بنا بر اين بود كه فيلمي به ياد ماندني از آن ساخته شود. روز واقعه توليد دشواري داشت، چنانكه يك بار توسط شهرام اسدي در سال 1368 مقابل دوربين رفت و دچار توقف شد. چند سال بعد توليد روز واقعه به بخش خصوصي واگذر شد و بار ديگر شهرام اسدي آن را با حضور گروهي حرفه اي مقابل دوربين برد. روز واقعه را مي توان فيلمي جذاب و خوش پرداخت دانست. ساخت و پرداختي حرفه اي از فيلمنامه اي غني به اثري به يادماندني در اين عرصه انجاميد. هر چند چنين تجربه اي ديگر در سينماي ايران تكرار نشد.

رضا آهنج ،كارگردان مجموعه به دنيا بگوييد بايستد :
مي خواستم يك هملت امروزي بسازم
011334.jpg
بهناز وفايي وحدت- رضا آهنج كارگردان جوان سينما و تلويزيون كار خود را با طراحي صحنه فيلم در سينما شروع كرد و چند سالي است پس از تهيه كنندگي و اجراي طرح چند فيلم و سريال به كارگرداني روي آورده است. او سه اثر سينمايي به نام هاي زخم زيتون ، بهشت منتظر مي ماند و سكوت ساخته و مجموعه هاي تلويزيوني معما ، سايه آفتاب و به دنيا بگوييد بايستد را كارگرداني كرده است.
به بهانه پخش مجموعه تلويزيوني به دنيا بگوييد بايستد كه از شبكه تهران پخش مي شود با او به گفتگو نشستيم.
* آقاي آهنج از چه زماني به فكر كارگرداني افتاديد؟
- حدوداً۲۰سال است كه در عرصه هنر فعاليت مي كنم و از همان ابتدا به كارگرداني فكر مي كردم چون به نظرم كارگرداني بهترين شغل است.
* براي كسب درآمد؟
- نه،  براي ارضاي روح و روان خودم و براي بيان حرفها و قصه هايم دوستش دارم و از همان ابتدا با برنامه ريزي جلو آمدم و اگر هم وارد سينما شدم و يكي دو تا شغل را مثل طراحي صحنه يا تهيه كنندگي تجربه كردم به خاطر اين بود كه روزي بتوانم فيلم بسازم.
* كار كارگرداني را در ابتدا با ساخت كليپ شروع كرديد، فكر مي كنيد چرا اين نوع كارها در كشور ما كمتر ساخته مي شود؟
- البته من به غير از كليپ، فيلم هايي كار كردم كه خيلي دوست شان دارم مثلاً يك فيلم نيمه بلند با مضمون دفاع مقدس و با محوريت انسان در جنگ نه زد و خورد در جنگ ساختم با نام صبح روزي كه متولد شدم كه داستان آن 24 ساعت قبل از آزادسازي خرمشهر رخ مي دهد. آن را براي شبكه 2 كار كردم. اما درباره كليپ بايد بگويم طرفدار دارد ولي به خاطر هزينه سنگين اش كسي به سراغ آن نمي رود.
* چند سال پيش موجي به راه افتاد تا سازمان هاي فيلم دولتي كليپ هايي به كارگردان ها سفارش دهند. آن زمان كارهاي قابل قبولي ساخته شد ولي الان كليپ هاي توليدي چندان كيفيت ندارد به نظر شما مشكل  از كجاست؟
- البته گاهي شاهد كارهاي خوب هستيم ولي درست مي گوييد آن جريان فكري كه 12-10 سال پيش با كليپ سازي شروع شد الان كمتر ديده مي شود. شايد اين مسئله به هزينه هاي سنگين آن برگردد و البته بخشي ديگر به عدم حمايت سازمان ها از اين جريان فرهنگي. شايد هم دنبال آسيب شناسي نبوديم تا راهكاري پيدا كنيم كه با هزينه كمتر كليپ خوب بسازيم.
* آقاي آهنج شما در سال هاي دور مدير روابط عمومي انجمن سينماي دفاع مقدس بوديد، برخي فكر مي كردند كه اگر قرار باشد وارد عرصه توليد شويد،  فعاليت تان در ژانر سينمايي دفاع مقدس متمركز شود اما اين اتفاق نيفتاد. حضورتان در ناجي هنر بود كه باعث شد به ژانر پليسي- معمايي گرايش پيدا كنيد؟
- نگاهتان خيلي جالب است ولي به طور يقين اين طور نيست. من فيلم دفاع مقدس هم ساخته ام. فيلم زخم زيتون به نوعي فيلم ژانر دفاع مقدس محسوب مي شود. اگرچه درباره لبنان و حمله اسرائيل است يا فيلم صبح روزي كه متولد شدم ، سكوت و يا بهشت منتظر مي ماند كه اصلاً يك داستان متافيزيك و ماورايي درباره دفاع مقدس است ولي قبول دارم كه در زمينه مجموعه سازي تلويزيون به سمت آثار پليسي- معمايي گرايش پيدا كرده ام. اما زياد دوست ندارم در يك ژانر خاص فعاليت كنم يعني اگر عمري بود شايد اثر بعدي من در قالب ژانري جديد ساخته شود.
*يعني ممكن است روزي در ژانر كمدي يا مثلاً كودك هم فعاليت داشته باشيد؟
- بايد مطالعه كنم چون زماني كه قرار باشد فيلم كمدي بسازم بايد خودم را به آن نزديك كنم اما به طور كلي از آن استقبال مي كنم چون اصلاً دوست ندارم وابسته به گونه اي خاص در سينما باشم.
* فكر مي كنيد چه اتفاقي افتاده كه در سال هاي اخير حضور پليس در سريال هاي تلويزيوني زياد شده است؟
- فكر مي كنم به خاطر رويكرد فرهنگي مسئولان نيروي انتظامي باشد تا بعضي از مأموريت هايشان را به صورت فيلم و سريال و كارهاي فرهنگي ديگر نشان دهند. به نظرم اين رويكرد فرهنگي مسئولان نيروي انتظامي را با اهميت سينما آشنا ساخته تا از اين ابزار استفاده كنند.
* پيش از اين هم سريال هاي موفقي در ژانر پليسي توليد شده بود مثل مجموعه هاي سرنخ (كيومرث پوراحمد)، شليك نهايي (داريوش فرهنگ)، يا مزدترس(حميد تمجيدي) يعني در توليد اين آثار كم تجربه نيستيم اما سؤال اين است كه چرا هنوز كارهاي جذاب و بدون نقص ارائه نمي شود؟
- بخشي به فيلمنامه باز مي گردد كه خلأ آن در همه آثار سينمايي و تلويزيوني محسوس است و بخشي ديگر به پروداكشن و سرمايه گذاري و نگاه توليدي باز مي گردد.
* چرا هميشه كاسه كوزه ها را سر فيلمنامه نويس مي شكنيم؟
- البته فيلمنامه نويس هاي خوب هم داريم كه بايد شرايط برايشان فراهم شود.
* شايد هم يكي از مشكلات نداشتن روحيه كار گروهي باشد، بگذريم، در آثار شما  به نظر مي رسد كه چند مولفه، مرتب تكرار مي شود مثل دوستي هاي عميق كه مخاطب را ياد فيلم هاي كيميايي مي اندازد.
- بله، قبول دارم چون فكر مي كنم جاي موضوع رفاقت در تلويزيون خاليست. به نظرم اين موضوع مي تواند نسل سرگشته امروز را با گذشته فراموش شده اي آشنا كند. چه اشكال دارد كوچه و گذر و رفاقت هاي قديم را در اين سريال ها ببينيم؟ اين تم را قبلاً در معما و سايه آفتاب تجربه كردم كه با استقبال روبه رو شد و خيلي از دوستان گفتند اين گونه را ادامه دهم. الان هم در به دنيا بگوييد بايستد دوباره همان رفاقت را تكرار مي كردم و باز هم جواب داد. يعني اين عطش هنوز در بيننده هست و دوست دارد اين رفاقتها را دنبال كند.
* لابد فلاش بك هم يكي ديگر از علاقه هاي شماست؟
- راست مي گوييد در اين دو قصه اخير حداقل اين طور بوده ولي اين برمي گردد به نوع نگاه خود من، البته مشورت ها هم مؤثر بوده است. در واقع با همفكري دوستان به اين نتيجه رسيديم كه اگر اين قصه را به ترتيب از (الف تا ي) بگوييم جذابيت خود را از دست مي دهد. در بيان قصه بايد اندكي هوشمندي به خرج بدهيم و داستان را از جايي شروع كنيم كه مدخل خوبي براي شروع باشد و به جذابيت قصه كمك كند و اين زاويه نگاه است كه كارها را از يكديگر متفاوت مي كند. يعني اگر از وسط قصه شروع به تعريف كنيم قطعاً نياز داريم به اول قصه فلاش بك بزنيم.
*آقاي آهنج چرا به دنيا بگوييد بايستيد ؟ براي انتخاب نام براي آثارتان حساسيتي داريد؟
- معمولاً اسم هاي چند سيلابي را دوست دارم. در كارهاي قبلي ام اگر دقت كنيد جز يكي دو تاي آن بقيه چند سيلابي هستند ضمن اينكه اگر كمي حوصله كنيد و اجازه دهيد كه سريال پيش رود متوجه مي شويد كه اين اسم در خدمت خود فيلم است و مصداق دارد.
* فكر مي كنيد سوژه اين سريال از چه جنبه اي براي مخاطب مي تواند جذاب باشد؟
- بحث ما موضوعي انساني است. نمود گناه بيرون و گناه درون و خير و شري كه در هر يك از آدمهاي قصه تجلي پيدا كرده و هر كدام قصه خود را پيش مي برند.
* پس داستان معمايي و رفاقت هايي كه مطرح مي شود در اين قصه يك بهانه است؟
- بله، همين طور است در واقع قصه  ما كاملاً مذهبي است به عبارتي نه پليسي است و نه معمايي، در عين حال كه همه آنها را دارد ولي به هيچ كدام از اين موضوعات وابسته نيست بيشتر نگاهي امروزي به هملت شكسپير داشتم اين نگاه شايد بتواند براي مخاطب جذاب باشد.
* چرا صحنه هاي بازداشتگاه و گفتگوي مأمور با علا اينقدر كشدار است؟
- فكر مي كنم براي بيان قصه احتياج داشتيم كه از اين نوع روايت استفاده كنيم و اگر به نظر مي آيد ريتم كند است كمي بايد تحمل كنيد، همه فيلم ها كه نمي توانند مثل بعضي از آثاري كه هر شب پخش مي شود در عرض 45 دقيقه هم بخنداند و هم بگرياند و هم پيامش را برساند. سريال رسالتي دارد كه مثل يك فيلم سينمايي در 90 دقيقه گفته نمي شود بلكه در چند قسمت بازگو مي شود قبول دارم ريتم قسمت هاي اوليه كمي كند است اما اجازه دهيد آرام آرام بهتر مي شود.
* شخصيت نماينده دادستاني چطور؟ آيا شما واقعاً اين كاراكتر را در همين سطح مي دانيد يا زواياي پنهاني در او وجود دارد كه فعلاً مشخص نيست؟
- احساس مي كنم شما مي خواهيد بگوييد اين شخصيت زائد است ولي اين طور نيست. در واقع به نوعي پيش برنده داستان است. من خودم معتقدم اگر داستاني را با دو شخصيت مي توان پيش برد سومين نفر زائد است اما در پايان اين مجموعه مي بينيد كه همه شخصيت ها در جايگاه خودشان به روند رشد فيلمنامه كمك مي كنند. در ادامه قصه به جايي مي رسيم كه اگر اين شخصيت نبود بخشي از داستان فاش نمي شد.
* ظاهراً قرار توليد براي 13قسمت بوده اما مجموعه را در 17 قسمت به پايان رسانديد.
- من فكر مي كنم داستان كشش داشت. طرح 13قسمتي كه مي دانيد در شبكه متعارف است ولي اين داستان تا 17 قسمت كشش داشت يعني اگر در 16 قسمت مي توانست به پايان برسد يقين بدانيد كه قسمت 17 ساخته نمي شد.

سايه روشن
بهرام بيضايي
تست گرفتن از ستارگان سينما
011328.jpg
گروه ادب و هنر- بهرام بيضايي به زودي گرفتن تست از گزينه هاي مورد نظرش را براي فيلم تازه اش آغاز مي كند.
اين فيلم كه لبه پرتگاه نام دارد قرار است بعد از فروردين سال آينده كليد بخورد. گفته مي شود قرار است بازيگران مطرحي چون پرويز پرستويي، هديه تهراني، امين حيايي، مهناز افشار و ... در مقابل دوربين بيضايي تست بدهند.
تاكنون فقط حضور حميد اعتباريان به عنوان تهيه كننده و اصغر رفيعي جم در مقام فيلمبرداري قطعي شده است. ضمن اين كه به نظر مي رسد مژده شمسايي در اين ساخته همسرش نيز بازي كند. به گفته اعتباريان پيش توليد فيلم تا پايان اسفند ماه ادامه خواهد يافت. بيضايي در كنار انتخاب بازيگر، لوكيشن هاي فيلمش را نيز برمي گزيند.
محمدحسين لطيفي
پايان فيلمبرداري روز سوم
011331.jpg
محمد حسين لطيفي فيلمبرداري روز سوم را به پايان رساند. در آخرين روزهاي هفته گذشته، چند سكانس باقي مانده روز سوم در خرمشهر فيلمبرداري شد، تا اميدواري براي رسيدن فيلم به جشنواره فجر بيشتر شود.باران كوثري، پوريا پورسرخ و حامد بهداد بازيگران اصلي روز سوم  اند. اين فيلم در بخش مسابقه سينماي ايران جشنواره فيلم فجر پذيرفته شده است.
ابراهيم وحيدزاده
در تدارك يك كمدي ديگر
011337.jpg
ابراهيم وحيدزاده تا همين چند سال پيش جزو فيلمسازان كم كار سينماي ايران محسوب مي شد، منتها پرفروش شدن دو كمدي اخير اين فيلمساز باعث شده تا وحيدزاده به صورت مداوم فيلم بسازد. وحيدزاده كه امسال فيلم پرفروش شام عروسي را روي پرده سينماها داشت، قصد دارد يك كمدي ديگر را مقابل دوربين ببرد. اين فيلم كه تاكسي نارنجي نام دارد قرار است در اوايل اسفندماه مقابل دوربين برود. وحيدزاده اين روزها در حال انتخاب بازيگران تاكسي نارنجي است. اكثر لوكيشن هاي كمدي تازه وحيدزاده در كيش مي گذرد.
رضا ميركريمي
كليدزدن به همين سادگي
011325.jpg
در روزهايي كه فيلم هاي كودك و سرباز و اينجا چراغي روشن است پس از سال ها سرانجام اكران شدند، ميركريمي پنجمين فيلمش را در يكي از خيابان هاي شمالي تهران كليد زد.رضا ميركريمي به همين سادگي   را بر اساس فيلم نامه اي كه به همراه شاد مهر راستين نوشته، مقابل دوربين برده است؛ فيلمي با مضمون اجتماعي كه به سياق ديگر آثار سازنده اش، نمي توان انتظار داشت كه اطلاعات چنداني درباره داستانش تا به زمان اكران به بيرون درز كند.

نگاه
جاي خالي تاريخ معاصر
محدثه واعظي پور
ساخت فيلم هاي مستند درباره شخصيت هاي مهم سياسي مي تواند به حفظ و ثبت بخشي از تاريخ كمك كند. متأسفانه در كشور ما ساخت اين گونه آثار به دلايل مختلف چندان مرسوم نيست. تعصب ها و پيش داوري  درباره شخصيت هاي سياسي يكي از مهمترين دلايلي است كه مانع ساخت چنين فيلم هايي مي شود. دور بودن مسئولان و شخصيت هاي سياسي از فيلمسازان و مردم و فاصله عميقي كه بين اين گروه ها وجود دارد، يكي ديگر از عواملي است كه مانع از ساخت چنين فيلم هايي مي شود.
تاريخ معاصر ايران، شخصيت هاي سياسي مطرحي دارد كه مي توان از زواياي مختلف به زندگي شخصي و سياسي شان نگاه كرد؛ شخصيت هايي كه نقشي پررنگ  در معاملات سياسي، اجتماعي و تاريخي سرزمين مان بازي كرده اند و نمي توان به سادگي از كنار نام و كارنامه سياسي شان گذشت.
اين روزها و در آستانه فرارسيدن دهه فجر، كمبود چنين آثاري بيشتر نمود پيدا مي كند. در شكل گيري انقلاب و پيروزي آن شخصيت هاي سياسي و مذهبي مختلفي نقش داشتند. اما سهم منابع تصويري ما از اين واقعه و شخصيت هايي كه در آن حضور موثري داشتند، بسيار محدود است.
شبكه هاي تلويزيوني هر سال در دهه فجر فيلم ها و تصاويري را پخش مي كنند كه بارها نمايش داده شده و طراوت كمي دارد. در تحليل ها و تفسيرهايي كه واقعه انقلاب را بررسي مي كند، جاي تصاوير گويا و متفاوت خالي است؛ تصاويري از زندگي و مبارزات امام خميني(ره) به عنوان شخصيت اصلي انقلاب و ديگراني كه او را همراهي مي كردند.
ديدن فيلم هاي مستند درباره آلنده، فيدل كاسترو و ارنستو چه گوارا از شبكه چهار سيما يادآور ضعف  سينماي مستند در ساخت مستندهايي است كه در آنها وجوه مختلف شخصيت  قهرمان هاي سياسي يك ملت نمايان مي شود. با كم توجهي به اين حوزه، عملاً بخشي از مهمترين وقايع سياسي كشورمان را ناديده گرفته ايم. در حالي كه تاريخ ايران به ويژه تاريخ يك صد سال اخير مي تواند منبع خوبي براي ساخت اين مستندها باشد؛ مستندهايي كه سازندگانشان بدون تعصب و با بي طرفي به سراغ شخصيت هاي تاريخي بروند و از آنها تصويري ماندگار براي تاريخ باقي بگذارند.

شهر تماشا
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
سلامت
داخلي
شهري
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   داخلي   |   شهري   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |