دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره۴۱۹۹ - Feb 5, 2007
گفت وگو با معاون سازمان جنگل ها ، مراتع و آبخيزداري
انسان بيش تر از خشكسالي عامل بيابان زايي است
013005.jpg
اسدالله افلاكي
بيش از نيمي از مساحت كشور ما را مناطق بياباني يا نيمه بياباني تشكيل مي دهد. از اين ميان، يك پنجم از مساحت كشور نيز در شمار بيابان هاي واقعي جهان قرار دارد. بيابان واقعي در تعريف اقليمي يعني جايي كه زادآوري زيستي در آن در حداقل ممكن است. به واقع يك پنجم از مساحت كشور مطلقاً هيچ قابليتي براي انواع فعاليت هاي توسعه انساني از قبيل كشاورزي و غيره ندارد و به صورت محدود شايد فقط براي بيابان گردي آن هم در قالب تورهاي ماجراجويانه مناسب باشد. نكته اين است كه در همه 50 سال گذشته اين يك پنجم در حال گسترش بوده و آن يك دوم نيز روز به روز بيش از گذشته وسعت يافته است. كشور ما روز به روز بيابان تر و بيابان هاي ما روز به روز مخوف تر شده اند. مجموعه اين فرآيند بيابان زايي نام دارد؛ فرآيندي كه مسئولان دولتي چندان راغب به بحث و گفت وگوي مستند درباره آن نيستند و اساساً جامعه دانشگاهي ما نيز حوصله تحقيق درباره آن را از دست داده است و انگار همه فراموش كرده اند كه ما در شمار 10 كشور اول بيابان زاي جهان قرار داريم و سازمان ملل تأكيد كرده است بيابان زايي بزرگترين بحران بشر در دوره كنوني است و اين پديده در سده پيش رو با توجه به پيش بيني فرارسيدن يك دوران طولاني خشكسالي بيشتر از گذشته گسترش خواهد يافت.
صفحه زادبوم تاكنون موضوع بيابان زايي را از زواياي مختلف مورد توجه قرار داده است؛ با تأكيد بر اين كه هنوز در اين باره ناگفته هاي بسيار وجود دارد و متأسفانه كليد واگشودن اين ناگفته ها نيز در اختيار مراجع دولتي است كه از ارائه اطلاعات دقيق در اين باره سر باز مي زنند. از همين رو، از كارشناسان و دلمشغولي هاي مرتبط دعوت مي كنيم در اين باره نظرات و ديدگاه هاي خود را با صفحه زادبوم همشهري در ميان بگذارند. به همين مناسبت گفت وگويي با مهندس ناصر مقدسي معاونت امور مناطق خشك و نيمه خشك سازمان جنگل ها، مراتع و آبخيزداري كشور انجام داده ايم كه در ذيل از نظرتان مي گذرد.
مهندس مقدسي با اشاره به اين كه سال 2006 سال بيابان زدايي عنوان گرفته درباره بيابان زايي مي گويد:  بنا به تعريفي كه مورد اجماع جهاني است و تقريباً اكثر كشورهاي عضو معاهده كنوانسيون بيابان زدايي سازمان ملل آن را پذيرفتند بيابان زايي يا توسعه بيابان عبارت است از هرگونه اقدامي كه در بهره برداري از منابع پايه بيش از حد تعادل و توازن و توان اكولوژيك طبيعت انجام بشود به نوعي كه صرفاً اهداف كمي و كيفي كوتاه مدت را مدنظر قرار بدهد و مسائل مربوط به نسل هاي آتي را فراموش كند.
در ايران اكثر صاحب نظران مناطقي را كه بارندگي در آن جا كمتر از 200 ميلي متر باشد به عنوان اراضي بياباني تلقي مي كنند. اما اين تعريف با آن مفهومي كه الآن ما براي بيابان قايل هستيم متفاوت است. بر اين اساس كليه فعاليت هايي كه در جهت حفظ و تعادل پايداري طبيعت و اكوسيستم ها انجام مي شود به عنوان اقدام بيابان زدايي تلقي مي گردد. توصيه مؤكد جامعه جهاني و ما به عنوان هماهنگ كننده اين كنوانسيون در سطح ملي اين است كه اقدامات بازدارنده و پيشگيري كننده به اقداماتي كه بعد از وقوع يك حادثه يا بحران اتفاق مي افتد ارجحيت دارد يعني كنوانسيون، مديريت ريسك، پيشگيري حوادث، پيشگيري مخاطرات طبيعي (مثل سيل، خشكسالي) و تلاش در جهت تقليل خسارت هاي ناشي از بلايا را شعار خود قرار داده است. اين يك بحث عقلاني است يعني ما اگر بخواهيم اولويت بندي كنيم به طور مشخص عرصه هايي كه الآن مولد هستند مثلاً مناطق نيمه خشك و نيمه مرطوب، جنگل هاي مناطق زاگرس، ارسباران، مراتع ييلاقي، كوهستاني، حفاظت از اينها نسبت به كارهايي كه پس از خسارت اتفاق مي افتد، اولويت دارد.
وي افزود: سال 2006 سال جهاني بيابان زدايي بود. در اين سال كه سال جهاني مقابله با بيابان زايي بود كشورها با هم  پيمان بستند كه تلاش هاي خودشان را به اوج برسانند. اين تلاش ها بيشتر و عمدتاً مبتني بر كارهاي نرم افزاري و فرهنگ سازي و آگاه سازي بود و صرفاً به يك مجموعه عمليات فيزيكي و اجرايي محدود نبود. ما هم در جايگاه نهاد هماهنگ كننده ملي در كشور موظف هستيم دستگاه ها را نسبت به پيامدهاي فعاليت هايشان كه به توسعه بيابان و بيابان زايي منجر مي شود، آگاه سازيم و هشدارهاي لازم را در اين باره بدهيم.
مقدسي مي گويد: ما در سال 2006 موفق شديم براي اولين بار با همكاري دانشگاه تهران به يك مدل ايراني تعيين شاخص ها و معيارهاي بيابان زايي با استفاده از 9 معيار و 35 شاخص دست پيدا كنيم كه با استفاده از اين شاخص و معيار مي توانيم به وزارت صنايع، نفت و نيرو و ساير دستگاه هايي كه در امر توسعه فعاليت دارند اعلام كنيم كه فعاليت هاي آنها در چه مواردي مي تواند بيابان زايي تلقي شود و در كجا بيابان زدايي باشد. وظيفه سازمان هاي متولي كنوانسيون اعمال هماهنگي و ارتباط بين بخشي با دستگاه ها و تعامل با آنها به نحوي است كه بتوانيم روند بيابان زايي را در كشور كنترل كنيم.
مرجع ملي كنوانسيون بيابان زدايي ايران مي گويد: واقعيت اين است كه بر اساس تعاريف اقليم شناسان، قسمت اعظم كشور ما در مناطق خشك، نيمه خشك و فراخشك واقع شده است و همه متخصصان بر اين قضيه وقوف دارند كه در شرايط آينده، كره زمين نگران كننده است چرا كه اطلاعات و آمار خطرناكي وجود دارد كه نشان مي دهد تا سال 2100 ممكن است 3 الي 4 درجه به گرماي كره زمين افزوده شود. پيامد گرم شدن كره زمين براي كشورهايي مثل ايران كه در اقاليم خشك واقع شده اند نسبت به ساير كشورها بسيار مخرب تر است هرچند كه ساير كشورها كه در شرايط بهتري هم واقع شده اند از پيامد گرم شدن زمين در امان نخواهند بود.
سال 2007 سالي خشك براي جهانيان
وي مي افزايد: متأسفانه بر اساس پيش بيني ها سال 2007 هم سال خشكي است. اگر اين پيش بيني ها درست باشد نشان مي دهد ما پس از 2 الي 3 سال نسبتاً با داشتن نرم هاي متعادل و نرمال بارندگي ممكن است دوباره وارد خشكسالي بشويم. بنابراين يك بحث جهاني داريم؛ بحث جهاني روند گرم شدن كره زمين كه خودش به اندازه كافي نگراني ايجاد مي كند كه بالطبع كشورها در سطح ملي اقدامات لازم را براي مقابله با آن انجام خواهند داد. اما در سطح داخلي و ملي تمام نهادها، سازمان ها و دستگاه ها بايد با احتياط كامل از منابع طبيعي بهره برداري كنند.
معاون امور مناطق خشك و نيمه خشك سازمان جنگل ها و مراتع مي گويد: كاري كه سازمان جنگل ها و مراتع به عنوان متولي منابع طبيعي در دست انجام دارد اين است كه ما در وهله اول اعتقاد داريم بايد حقوق ساكنان عرصه هاي طبيعي و بهره برداران را به شكل اطمينان بخشي به رسميت بشناسيم. ما اعتقاد داريم كه مديريت اصلي و اجرايي فعاليت ها در عرصه هاي منابع طبيعي به لحاظ گستردگي بايستي به مردم تفويض بشود و در اين راستا هم تلاش مي كنيم به طوري كه تاكنون حدود 68 ميليون هكتار از مراتع كشور تعيين تكليف شده و اين كار كوچكي نيست يعني در سطح 68 ميليون هكتار، حد و حدود استفاده هر بهره بردار واقعي مشخص شده است. اقدام بعدي ما تهيه طرح هاي مرتع داري بوده است. اين اقدام را هم يك گام مثبت و علمي براي مديريت منابع مي دانيم و معتقديم اگر سازمان هاي مسئول در منطقه به منابع طبيعي كمك كنند طرح هاي مرتع داري مي تواند مديريت موفقي براي منابع طبيعي باشد.
به گفته وي: تلاش سازمان جنگل ها و مراتع در طرح هاي مرتع داري اين است كه مراتع درجه 3 و مراتع تخريب شده طي يك برنامه ريزي مشخص با مديريت مردم و با تسهيلات و امكانات حمايتي دولت به مراتع مولد تبديل شوند.
وي خاطرنشان مي سازد: در مورد جنگل ها به خصوص جنگل هايي كه در مناطق خشك و نيمه خشك واقع شده اند بر اساس مستندات و مدارك علمي، اين جنگل ها مهم ترين اكوسيستم هاي حيات و مولد منابع آب در كشور هستند؛ براي نمونه مي توان به نقش 6 ميليون هكتار جنگل هاي زاگرس در توليد آب رودخانه هاي اصلي و دايمي در غرب و جنوب كشور اشاره كرد تا آن جا كه حيات و پايداري سدهاي بزرگ كارون و كرخه به حوزه هاي مولد جنگلي در زاگرس وابسته است. اما متأسفانه سازمان جنگل ها و مراتع در مديريت اين حوزه هاي حياتي نياز به حمايت دارد.
وي گفت: سازمان جنگل ها و مراتع در خصوص جنگل هاي خشك و نيمه خشك اقداماتي صورت داده كه در وهله نخست شناسايي دقيق اين جنگل ها بوده است؛ چرا كه تا پيش از اين نقشه هاي اجرايي دقيقي از اين جنگل ها وجود نداشت اما در حال حاضر اين نقشه ها در دست تهيه است و تا سال آينده تمام نقشه هاي اجرايي رويشگاه زاگرس تهيه مي شود.
مقدسي به سياست سازمان جنگل ها در مديريت جنگل هاي خشك و نيمه خشك اشاره كرد و افزود: سياست سازمان در اين زمينه، تفويض مديريت سامان هاي عرفي جنگلي به بهره برداران واقعي و تلاش در جهت اقتصادي كردن طرح هاست. تجزيه و تحليل سياستهاي گذشته منابع طبيعي مؤيد اين است كه پراكنده كاري و عدم اجراي طرح هاي جامع و يكنواخت در سامان هاي عرفي سبب شده تا هيچ گاه طرح هاي ما بنيه اقتصادي افراد و ساكنان اين مناطق را تقويت نكند. از همين رو، اقتصادي كردن طرح ها در داخل سامان هاي عرفي در سياست هاي منابع طبيعي قرار گرفته است. طرح هايي مثل طرح طوبا، توسعه گياهان دارويي و صنعتي و فرآوري  آنها و كاشت درختان چندمنظوره و حمايت و تقويت تشكل هاي جنگل نشينان در ايجاد ارزش افزوده در فعاليت هاي آنها در راستاي اين سياست عملي مي شود.
ناآگاهي مسئولان عامل بيابان زايي
مقدسي، عمده ترين عوامل بيابان زايي در كشور را عدم شناخت پيامدهاي ناشي از بيابان زايي در سطح برنامه هاي عمراني در دستگاه هاي دولتي مي داند و مي گويد: ما معتقديم كه منابع طبيعي و محيط زيست مانع توسعه نيست. بر همين اساس، هنر مديريت و برنامه ريزي اين است كه بتوان توأمان بين مطالبات توسعه و مقتضيات شرايط طبيعي كشور را فراهم ساخت. ما تصور مي كنيم شتابزدگي در اجراي برخي پروژه هاي عمراني بدون رعايت مسائل زيست محيطي و بي توجهي به اصل پنجاه قانون اساسي- كه مشخصاً اعلام مي دارد كه فعاليت هايي كه منجر به خسارتهاي غيرقابل جبراني به محيط زيست و منابع طبيعي مي شود ممنوع است- عامل بيابان زايي است.
متأسفانه در كشور ما، در طرح هاي توسعه، بهترين و ساده ترين گزينه اين است كه از كم خرج ترين راه به اهداف پروژه دست پيدا كنيم. مقدسي ضمن انتقاد از نبود ارزيابي زيست محيطي در پروژه هاي عمراني تصريح كرد: عمدتاً به لحاظ بيگانگي دستگاه هاي متولي بخش عمراني در ارتباط با پيامدهاي درازمدت تخريب محيط زيست و منابع طبيعي است كه ما به دنبال گزينه هاي ساده هستيم و اين وظيفه محيط زيست و منابع طبيعي است كه با فرهنگ  سازي، اين دستگاه ها را از پيامدهاي چنين عملكردي آگاه سازند تا بيش از اين عرصه هاي منابع طبيعي و محيط زيست كشور تخريب نشود.

چشم انداز
اين يك عمارت متروكه نيست. عارضه اي طبيعي است كه به آن كلوت (كوه لوت) مي گويند. سقف اين عارضه را در نظر بگيريد و آن را مقايسه كنيد با كف زمين. در طي ساليان متمادي سطح بيابان تا به اين حد فرسايش پيدا كرده و پايين رفته است. اما آنچه كه در ساليان گذشته انسان بر بيابانها روا داشته، روندي حتي شتابناك تر (به نسبت مقياس زماني) از اين فرسايش دائم طبيعي داشته است.

زادبوم
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
حوادث
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
سلامت
داخلي
شهري
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   سلامت   |   داخلي   |   شهري   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |