سه شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره۴۲۰۵ - Feb 13, 2007
گفت وگو با محمدحسين لطيفي كارگردان برگزيده جشنواره فيلم فجر
قصه عشق در بستر جنگ
عكس: روح الله آخوندي
013803.jpg
گروه ادب و هنر- وقتي قرار شد سريال صاحبدلان را كارگرداني كند، محمدحسين لطيفي از رفتن به خرمشهر و ساخت فيلم سينمايي روز سوم بازماند. اما بلافاصله بعد از ساخت صاحبدلان به خرمشهر رفت و طي 75 جلسه، روز سوم را در شرايط بد جوي ساخت.
او وارد ژانر جديدي شده و تلاش كرده يك قصه عشقي را در فضايي جنگي بسازد. هر چند كه معتقد است روز سوم اولين حضورش در اين ژانر نيست. با او در زمينه فعاليت هاي قبلي اش در اين ژانر و همين طور روز سوم كه به زعم سازندگانش قصه اي بي نظير دارد، گفت وگو كرديم. او بهترين كارگردان جشنواره 25 فيلم فجر شد.
***
* اينكه مي گويند محمدحسين لطيفي اولين تجربه كارگرداني خودش را در ژانر جنگ در فيلم روز سوم تجربه مي كند، درست است؟ يادمان نمي آيد محمدحسين لطيفي در اين ژانر تجربه اي داشته باشد.
- نه اتفاقاً سالهاي 75 76 كه سريالي به نام خبرنگار خارجي ساختم ، نيز در اين ژانر بود اين سريال مثله شده كه از تلويزيون پخش شد آن چيزي نبود كه من ساختم و خيلي با آن فاصله داشت.
* چه دليلي داشت؟ مگر جريان خبرنگار خارجي چه بود؟
- قصه  اش مثل روز سوم قصه اي عشقي را با خود به همراه داشت، آن زمان خيلي ها نگران شدند كه مبادا اين كار از تلويزيون پخش شود و چهره آدم هاي جنگ را جور ديگري نشان دهد، در صورتي كه قصه عشقي سريال من در پايان داستان گشايش پيدا مي كرد اما متاسفانه تا نرسيدن به پايان قصه، سريال مثله شد كه البته آن هم يك عشق آسماني بود. در هر حال تجربه اي بود كه من خيلي آن را دوست داشتم و در 8 قسمت به نمايش درآمد.
* جداي از اين صحبت ها، نگراني نداشتيد كه از عهده كار ديگري برنياييد؟
- من اصلا اين كلمه را دوست ندارم كه بگويم مي ترسيدم از اينكه در اين ژانر كار كنم. نه، من هيچ وقت نترسيدم، من با خدا معامله مي كنم و ترسي ندارم.
* به غير از ترس چه؟ ممكن است كسي خيلي هم شجاع باشد، اما داشتن اين صفت ارتباطي به داشتن تخصص در زمينه كارگرداني فيلم در مورد دفاع مقدس ندارد.
- اول اينكه ترس نداشتم. دوم اينكه سالها پيش من طراح صحنه فيلم هاي جنگي بودم. مثل بر بال فرشتگان و پرواز از اردوگاه كه درباره اسراي جنگي بود و چند فيلم ديگر كه يادم نمي آيد و سوم اينكه در زمان جنگ به عنوان گروه فيلمساز در منطقه حضور داشتم و از نزديك اين بچه ها را مي شناسم.
* چرا لطيفي براي كارگرداني روز سوم انتخاب شد؟
- اين را بايد از تهيه كنندگان فيلم بپرسيد. اما من با آدم هاي واقعي كار دارم و فكر مي كنم آدم هاي روز سوم واقعي تر هستند، حتي از آدم هايي كه ما تاكنون در فيلم ها ديده ايم.
* اتفاقاً تهيه كنندگان فيلم نيز معتقدند لطيفي به روابط بين انسان ها خوب مي پردازد؟
- ببينيد در درجه اول بايد كار ديده شود تا بدانيد لطيفي براي چه اين كار را برداشت. قصه اين فيلم در بستر حادثه اي جنگ مي گذرد، البته اين قضيه براي من هم مهم نبود يعني اينكه در چه فضايي فيلم مي سازم مهم نبود، اما مي دانم كه بهترين قصه براي ساخت اين فيلم، دفاع مقدس بود؛ قصه اي كه يقين دارم خداوند كمك كرد تا آن را بسازم.
* كمي از قصه آن بگوييد، چه ويژگي هايي داشت؟
- من در سينماي جنگ فيلمنامه اي به اين قدرت نديدم. به نظر من صاحب فيلمنامه خداست، نه مهدي سجاده چي است و نه من؛ نويسنده اش اوست. دوستاني كه بودند همه مي دانند اين فيلمنامه، از آن فيلمنامه هاي خاص است.
* چه خصوصياتي دارد؟ و قصه اش چه تفاوتي با كارهاي ديگري كه در اين ژانر ديديم، دارد؟
- 3 قصه به شكل همزمان با هم پيش مي رود، 12شخصيت اصلي دارد و همه اينها در زير 100 دقيقه تايم نشان داده مي شود و فكر نمي كنم كار ساده اي باشد.
* مثل اينكه در اين كار هم آمديد يك رابطه جنگي و عشقي را با هم همزمان پيش برديد؟
- اصلا قصه من عشق است، من برگي دارم كه توانستم آن را در سينما رو كنم.
* همه را وسوسه مي كنيد تا ببينند و بدانند كه چه قصه اي در انتظار آنهاست؟
- من بعيد مي دانم مثل اين قصه را در سينما ديده باشند.
* اما امسال در جشنواره فيلم فجر چند فيلم هم در ژانر دفاع مقدس با بازيگران حرفه اي بود؟
- به نظرم آن فيلم ها اصلاً جنگي نيستند، يا به حاشيه جنگ و آدم هاي بعد از جنگ مي پردازند و يا خاطره اي از جنگ هستند، اما روز سوم از لحظه اي كه شروع مي شود جنگ است تا پايان فيلم. روز سوم، به سه روز آخر سقوط خرمشهر مي پردازد و فيلمي پرتنش و جنگي است. فقط محبت و لطف خدا بود و الا در اين زمان كم، اين فيلم نمي توانست ساخته شود.
* آيا به نقاط قوت و ضعف نيروهاي خودي براي سقوط خرمشهر در فيلم پرداختيد؟
- نه، ممكن است در فيلم مزاحي كرده باشم با رئيس جمهور وقت (ابوالحسن بني صدر) كه اتفاقاً شوخي هم كرده ام. چون خيلي ها معتقدند او نيز در سقوط خرمشهر مقصر بود، اما منظورم اين نيست كه فيلم را ساخته تا به دلايل سقوط خرمشهر بپردازم. بلكه من در اين قصه يكسري انسان دارم، با آنها قصه ام را شروع مي كنم و با آنها هم قصه ام را به پايان مي رسانم.
* گفته بوديد با ساخت روز سوم قرار است فيلمي پرفروش بسازيد، منظورتان چه بود؟
- من اين را نگفتم، منظورم اين بود كه اميدوارم اين فيلم با استقبال خوب مردم مواجه شود و بدون اينكه آنها بدون بليت و مجاني وارد سينما شوند، فقط براي اينكه فيلم بفروشد. اين فيلم خودبه خود مورد استقبال مردم قرار مي گيرد و مي فروشد.
* كارگردان هاي ديگري در اين زمينه كار كردند و فيلم هايشان در جشنواره حضور دارد. آنها هم چنين اعتقادي دارند؟
- اما هميشه بنده هاي خدا مثل همديگر با خدا حرف مي زنند، اخراجي ها قطعا فيلم درستي است. لطيفي هم فكر مي كند كه روز سوم بهترين فيلم است، اما قضاوت با ديگران است. اما اگر مخاطبان با آن ارتباط برقرار كردند مشخص مي شود كه توانسته اند كار خودشان را درست انجام دهند.
* يعني از حالا داريد طلب رقيب مي كنيد و از حالا از فيلمتان دفاع مي كنيد؟ فكر نمي كنيد كمي قضاوت زود باشد؟
- من هيچ ادعايي نسبت به اين فيلم ندارم. ادعا ندارم كه اين فيلم شاهكار جنگي است، بيشتر به قصه اي كه قرار است بگويم، فكر مي كنم. اين قصه، قصه دل و عشق بود كه در بستر جنگ نشان داده مي شود و روز سوم فيلمنامه اي است بر اساس دل حسين لطيفي.
*مثل اينكه در فيلم حضور زنان نيز براي دفاع از خرمشهر از ديگر ويژگي هاي روز سوم است؟
- در كل فيلم چنين قضيه اي نيست، اما ما پلان هايي داريم كه خانم ها اسلحه به دست مي گيرند و براي حفاظت از خرمشهر وارد جنگ مي شوند.
* انتخاب بازيگرها بر چه اساسي بود؟ باران كوثري و پوريا پورسرخ در تجربه هاي قبلي شما هم بودند، اما حامد بهداد در اين ميان جديد است. چگونه به اين انتخاب ها رسيديد؟
- تمام بازيگرهاي اين فيلم، بدون اينكه فيلمنامه را بخوانند و از من فيلمنامه بخواهند، قرارداد بستند.
* يعني فقط مي خواستند با محمدحسين لطيفي كار كنند؟
- نه، محبت داشتند و اعتمادي كه براي آنها بوجود آمده بود.
* پس جداي از بازيگرها از گروه جوني هم برخوردار بوديد؟
- من يك گروه خوب و صميمي داشتم كه در تايم زماني كوتاه همكار و هميار بودند و همه از دل و جان فعاليت داشتند.
* پس احتمالاً خدا به شما خيلي محبت داشته؟
- بله، به نظرم اين هم معجزه اي الهي است و هميشه در طول كار به دوستان هم گفتم: روز سوم را خدا نوشت، خدا گرفت و نامش شد روز سوم.

نگاه
جنگ و ديگر هيچ
گروه ادب و هنر- محمدحسين لطيفي سال 85 را احتمالاً هيچ وقت فراموش نخواهد كرد. سالي كه با وفا آغاز شد، در ميانه اش به صاحبدلان رسيد و حالا روز سوم مي تواند حسن ختامي بر يك سال سرشار از موفقيت باشد. يك سال پيش در چنين روزهايي لطيفي يك كارگردان سرگرمي ساز بود كه تنها ويژگي فيلم هايش فروش بالايشان بود. كارگرداني كه با عينك دودي و دختر ايروني گيشه را فتح كرده بود و در واقع نشان داده بود كه ذائقه مخاطب را خوب مي شناسد. هر چند هيچ كدام از اين فيلم ها، كارهاي چندان خوبي نبودند. همچنان كه كت جادويي و فرار بزرگ هم مجموعه هاي قابل قبولي نبودند، بخصوص دومي كه شكستي همه جانبه بود.
پخش يكي دو قسمت اول وفا در روزهاي عيد، خيلي ها را غافلگير كرد. از كسي كه سريال ضعيف خبرنگار خارجي را در كارنامه داشت، ساخت يك مجموعه پليسي خوش ساخت، بيش از هر چيز حكايت از يك جهش فوق العاده داشت.
چند ماه بعد صاحبدلان كه روي آنتن رفت، مشخص شد كه وفا يك اتفاق نبوده است.
ساخت دو سريال موفق كه هم عوام آن را پسنديدند و هم خواص، نوعي اعتماد به نفس به لطيفي داد تا از تلويزيون به سينما بازگردد. همان ابتداي كار هم به صراحت گفت كه مي خواهد يك فيلم جنگي واقعاً پرفروش بسازد. فيلمي برخلاف يكي دو كار جنگي كه فقط در رسانه ها گيشه را فتح مي كردند و در سالن سينما خبري از تماشاگر نبود.
لطيفي روز سوم را با همان بازيگران سريال هايش مقابل دوربين برد. فيلم در دقيقه 90 به جشنواره رسيد و در فستيوالي كه پر از آثار جنگي بود، بهتر از بقيه شد. لطيفي در روز سوم در روايت داستاني پرتعليق موفق نشان داد. فيلم او از معدود آثار جشنواره امسال بود كه تماشاگر را تا انتها با خود درگير مي كرد. شايد به اين خاطر او بر خلاف همتايانش كوشيده بود تا به روايت داستان بپردازد و اگر دغدغه اي و حرفي هم دارد در دل داستان بيانش كند.
روز سوم اثري آبرومند و خوش پرداخت است. بخصوص اين كه فيلم با شتاب و عجله ساخته شده تا به جشنواره برسد و اين شتاب و عجله در ساختار فيلم مشهود نيست.
فيلم البته نقص هايي دارد و با فيلمنامه اي منسجم تر و بازيگراني بهتر قطعاً كار بهتري مي شد؛ منتها به نسبت سينماي ايران روز سوم تجربه مغتنمي در سينماي دفاع مقدس است. فيلمي كه برخلاف ديگر كارهاي جشنواره، يكسره به جنگ مي پردازد؛ نه اينكه جنگ در حاشيه و پس زمينه قرار داشته باشد. روز سوم حاصل كار يك كارگردان بي ادا و ادعاست. در سينمايي كه همه دغدغه هاي مهم تري از روايت داستان دارند، قدر يك قصه گوي بي ادعا را بايد دانست.

شهر تماشا
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
سياسي
سلامت
داخلي
شهري
دانش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   داخلي   |   شهري   |   دانش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |