سكوت و نفرت خالق
منتقد نگاه
ادبيات حاشيه
خرم يزداني مهدي
.نوشتن آخر در و ماركز كاسترو ، مارادونا ، تند طعم با سرزميني لاتين ، آمريكاي هم باز
مطرح نويسندگان.است لمس قابل سادگي به خود پيچيدگي تمام با كه رويا و رمز از پر جهاني
اصل يك دنبال به همگي يوسا و اينفانته تا گرفته كارپانتيه و بورخس از سرزمين اين
و متفكرين براي تاريخ.است شده تكهتكه تاريخي روال طي كه گذشتهاي ميگردند ،
و شده گم است سالها كه است مادري مانند به لاتين آمريكاي جادويي سرزمين قلمبهدستان
سرزمين از زني با بار اين.ميكند تاييد را او وجود شده ، ضبط تصاوير پارههاي تكه تنها
لاتين ، آمريكاي در زن دروني عقدههاي تمام با كه نويسندهاي ;هستيم روبهرو شيلي ، نرودا ،
رئيسجمهور آلنده سالوادر خانواده از كه او.آلنده ايزابل:مينويسد بودن زن از هم باز
را جمهوري رياست كاخ انفجار.است زده قدم تاريخ ميان در بارها و بارها است ، شيلي فقيد
است ، ميلادي متولد 1942 كه او.است مشغول بهتن وسواسي كمي و آرام ساكت ، اكنون و ديده
و مينويسد "زندگي" مرموز و نشده حل روياهاي از هم هنوز خود سالگي شصت در امروزه
.بماند باقي مستقل و كشيده بيرون را خود تاريخ وحشتناك هجمه ميان از بتواند تا ميكوشد
و متشخص خانوادهاي در كه او.دارد تعلق بيستم قرن دوم نيمه نويسندگان نسل به آلنده
و نفرت سالهاي بازآفريني دغدغه يوسا حدودي تا و رولفو ماركز ، مانند به شده بزرگ اصيل
او.است جهاني رماننويس يك آشنا و شخصي بيش و كم سبكي با آلنده.دارد را سرزمينش سكوت
ادبي تيپ پيرو بزرگترين شايد دارد ، هم را خود سياسي خطمشي ادبي ، وجهه بر علاوه كه
ماركز ، پيشنهادي جهان از گرفتن وام با او آثار ساختار.باشد ديگر سبكي و زبان با ماركز
غولهاي ظهوراست شده تعريف حدودي تا و آشنا او آثار در فرم.دارد كلاسيك سياقي و سبك
او "ارواح خانه" رمان تنها.است داده قرار سايه در را آلنده فوئنتس ، و ماركز مانند ادبي
همچنان آثارش از برخي در كه حالي در سازد ، مطرح مستقل نويسندهاي بهعنوان را وي توانست
سال صد آدمهاي به او آثار شخصيتهاي برخي عجيب شباهت.ميكند تقليد ارواح خانه از
نيستند ، ماركز آدمهاي جنس از او آدمهاي.است ادبي گرتهبرداري نوع يك بيانگر تنهايي
.ميشوند "تقليد" به متهم ايشان اعمال از برخي با شدن همسو علت به اما
"ديگر" دنياي از تصويري خواندني رمان اين.است آلنده ايزابل اثر آخرين "كهنه تصوير"
مناسبي جايگاه اخير ، ماه چند طي رمان اين.ميدهد ما به را لاتين آمريكاي تاريخ آشناي
در و كند حفظ را آلنده زباني وسواس تا كوشيده اثر مترجماست كرده پا و دست خود براي
منتشر امسال پاييز را اثر كه است "نو باغ" نشر رمان ناشر.است كرده زيادي تلاش راه اين
ترجمه كامراني حشمت مانند مترجمي را ارواح خانه.است آشنا نام ايران در آلنده.است كرده
.است شده منتشر و ترجمه بيات مريم توسط هم پائولا يعني او ديگر معروف رمان و كرده
اختصار به لاتين آمريكاي آثار اكثر مانند رمان داستان:صامت تاريخنگاري آلنده ، ايزابل
نزد كه است "ارورا" نام به دختري درباره رمان كه گفت ميتوان اجمال بهطوردرنميآيد
.ميكند روايت را است گذشته خاندانش بر كه را هرآنچه تاريخ امپراتورگونهاش ، مادربزرگ
شدت به كه رمان فضاهاي تا شده باعث
آلنده هوش
متفاوتي تشخص هستند شبيه تنهايي سال صد به
بگيرند خود به
زندگي آخر روزهاي در و شيلي به بازگشت از پس شده تربيت و متولد آمريكا در كه او
بررسي براي.ميكند قصه اين نوشتن به شروع و يافته را وقايع و حوادث ريشه مادربزرگش ،
به ميكوشد كهنه تصوير رمان در آلنده ايزابل _ ميكنم1 پيشنهاد اصلي محور دو اثر
ميكشد ، بيرون مه از را آدمهايش ابتدا او.كند روايت را خود داستان دوگانه شيوهاي
است ، رسيده ايتاليا از كه مادربزرگ باشكوه خواب تخت تصوير و كتاب آغاز باشكوه نماي
نمادين نگاه.ميدهد قرار مضحك حال عين در و اسطورهاي عظمت يك مقابل در را خواننده
آماده خواننده تا ميشود موجب ميبرد ، سود اسطورهاي زيرساختهاي از حدودي تا كه آلنده
آلنده رمان در اسطورهها و ميماند بيپاسخ توقع اين.باشد گريز منطق جهاني خوانش
راوي.ميكند تنزل او صحنه آرايش براي وسايلي حد تا و داده دست از را خود اصلي كاركرد
دوره از را خود باشكوه داستان بنابراين است اجدادش و خود داستاني گذشته دنبال به او
سيري اثر ، به است ، دچار نيز زمان دغدغه به كه كلاسيك رويه اين.ميكند آغاز خود نبودن
نزديك درونشان به عنوان هيچ به و ميكند گزارش را آدمها او.ميدهد تاريخي كاملا
بد يا خوب مانند تعاريفي از روزمرگي جريان در راوي مقابل آدمهاي كلي بهطور.نميشود
اشرافيت تبارشناسي آلنده.ميگيرند قرار مخاطب برابر در ساكن و لخت و رفتهاند فراتر
هستند قديمي عكسهايي كه ماجرا محور.است كشيده روايت به صامت و ساكن تكنيكي با را شيلي
درخشاني ، نحو به آلنده.ميشوند اثر تكنيك به تبديل آدمها از عكاسي به راوي شوق كنار در
در حتي او.نميدهد آنها به را كادر از خروج اجازه و كرده موميايي را خود رمان لحظات
و هياهو و كرده حذف را ماجرا اكشن و ظاهري حركت پرو ، و شيلي بين خونين جنگ روايت ، حين
طراحي شكلي به رمان از قسمت اين.ميكند وصف گزارشي و آرام را جنگ سنتي لجامگسيختگي
عكاسي تصاوير از انبوهي برابر در را مخاطب گرم و خشن تصوير هزاران وجود با كه است شده
تصاوير و او بين كه ميبينيم بريدهبريده نمايي قسمت هر در ما كه طوري به ميدهد ، قرار
.است ساخته تصوير واقعه از سرعت به حرفهاي عكاس يك گويا دارد ، وجود كوتاه مكثي بعدي
طرز به عشق يا مرگ مانند متافيزيكي عناصر برابر در و ميدهد بسط را خود تكنيك اين
مفاهيم اين به ما كه وقتي كهنه ، تصوير رمان در لحظه هر در.ميماند باقي ناتوان داستاني
.ميدهد نشان را قضيه مادي صورت فقط و كرده مكث روايت كه ميبينيم ميشويم نزديك غيرمادي
حفظ بااست او رمان جهانبيني اين و نميدهد را ذهني مفاهيم به شدن نزديك اجازه آلنده
گذشته اينكه براي هولناك ، برزخ اين در راوي.ميرود آدمهايش سراغ به آلنده روال اين
بر فراوان تكرار علت به كه تصاويري.ميسازد تصوير آدمها تمام از نكند ، فراموش را خود
آدمهاي تمام يعني ميشود روايت نوع اين اسير شخصيتپردازي.ميمانند باقي خواننده ذهن
درك را آن راوي يا و ميكند تلقين خواننده به اعمالشان آنچه هر و هستند يكسويه رمان
مرده و ثابت تصاويري و ندارند روح آدمها اين گويا.ميماند باقي رمان آخر تا ميكند
ارورا كه هرگاهميشكند سرشان پشت اسطوره و تاريخ با تصاوير برخورد در تلقي اين.هستند
اين.معلول و علت بين رابطهاي مييابد ، روح او ميكند ، پيدا نزديكي احساس قهرماني با
حس مخاطب ميشود باعث تنها و است ناخودآگاه كاملا ندارد ، روانشناختي صبغه اصلا روح
دست از خاطرات از بسياري مادربزرگ مرگ با.هستند زنده آدم همه اين از دستهاي كه كند
هيچ بنابراين.مينويسد را رمانش خود (مفهومي نه و) تصويري اندوخته با ارورا و ميرود
در تنها گفتم ، كه همانطور اسطوره ، .نميكند پيدا محوري و اصلي كاركرد اسطورهاي و رمز
ميخواهد او.است تاريخ مولفه به آلنده رويكرد اثر ديگر تكنيك.دارد وجود اثر زيرساخت
.بسازد تصوير رفته ملتش و خودش سر بر آنچه از بنويسد ، گونه حال حسب و زمانمند قصهاي
رمان از قسمتي در.ميكند روايت تاريخ دل در را آدمهايش جديد خوانشي در همين براي
:ميگويد ميداند تحمل غيرقابل را راز همه اين ميان در زندگي كه نوهاش به مادربزرگ
راوي قسمت اين در ".خلاقترند هميشه شدهاند ، بزرگ جهنم در كه آدمهايي نه؟ چرا"
.ندارد را شخصيتها و آدمها وقايع ، تاريخي روال در بردن دست قدرت او.است منفعل كاملا
بنابراين.كند گزارش ديگر زاويهاي از را آدمها يا و كرده جعل را تاريخ نميتواند او
را آن تنها بلكه نميكند ، بازآفريني را تاريخ راوي.ميافتد اتفاق رمان در مهم نكتهاي
وقايع تبارشناسي از و نميشود نزديك مولفهاي هيچ به او.ميدهد گزارش و ميكند مرتب
يك به كهنه تصوير رمان در آلنده ايزابل روايي جهان مختصر تعاريف ، اين باميجويد دوري
را خاك از لايهاي همگي كه ميشود تبديل غيرعادي شايد و عادي آدمهايي از تاريخي روايت
.ميكنند تحمل خود تصاوير روي
نويسنده هوشاست "نوستالژي" مفهوم از او استفاده رمان اين در آلنده بعدي رويكرد _ 2
به متفاوتي تشخص هستند ، شبيه تنهايي سال صد به شدت به كه او فضاهاي تا شده باعث رمان
هولناكي بهطور اثر ميبرد ، سود جادويي رئاليسم تكنيك از نويسنده اگر.بگيرند خود
احساس از كارگيري به سرزمينش واقعيت جادوي براي آلنده جايگزين.ميگرديد بيارزش تقليدي
كه ميگويد شهرنشين و اشرافي خانوادهاي از واست درونمتني مولفههاي به نوستالژيك
مراحل در پيوندها و ريشهها يافتن دغدغه.است جاري رمان بطن در ايشان عظمت و شكوه
حال در بلكه آدمها مرگ در تنها نه حس اين.ميكند پيدا نوستالژيك خوانش رمان پاياني
و ميزنند سر خود داشتههاي و جواني گذشته ، به آلنده آدمهاي.ميافتد اتفاق نيز ايشان
باعث تعريف اين.است انسان بر گذر تعريف قديميترين تاريخ.ميشوند متنفر تاريخ از
.بكنند تاسف احساس خود بودن از و شوند غمگين زمان عبور از آلنده قهرمانهاي كه ميشود
در.ميشود مرتبط ايشان گذشته از روايتي به لحظات و آدمها از برخي به راوي حسي رويكرد
در مرگ اصولا.مردگانند نيستند توجه مورد كه انسانهايي تنها زنجيرهوار دايره اين
.ندارد چنداني داستاني ارزش و عمق شده ذكر ساختاري تكنيك همان علت به كهنه تصوير رمان
آدمها اين بر را زمان سنگين فشار بتواند مخاطب كه شده طراحي گونهاي به رمان فضاي
هيجان از خود خاص تاريخنگري دليل به آلنده.ببيند را ايشان مصرف تاريخ و كند احساس
هندسه بر اثري چنان آن وقايع و حوادث سير ميكند ، تاكيد حسي سكون بر و كاسته روايي
.نيست تصوير چند يا يك از بيش چيزي رمان اين در حادثه زيرا ;ندارد رمان محور شخصيت
هراسي مرگ از اصلا و هستند خود جهان بودن زمانمند غمگين تنها و تنها او آدمهاي
را ايشان امر همين و گرفتهاند جدي را زندگي مردن ، بهانه به رمان موضوع اشرافيت.ندارند
تمام كتاب ، بستن با و اثر پايان در.است كرده دور جهان به نسبت غيرارادي كاركردهاي از
.ميشود نوستالژي دچار مقابلش متن به نسبت ناخودآگاه مخاطب و ميشوند زنده لحظات اين
او اصولا.است رمانش جهان واقعيت و افسانه اتصال از آلنده پرهيز و دوري ديگر مهم عنصر
آن در افسانهها كه كرده انتخاب را شهري فضايي لاتين آمريكاي نويسندگان از بسياري برعكس
از حتي خود وظيفه انجام براي و هستند تازه افقهايي كشف پي در ايشانندارند جدي كاركرد
مفهومي آلنده رمان در بودن زن.ميكنند موكول بعد زماني به را آن و كشيده دست هم عشق
آلبوم مانند هستند خاطره بودن ، زنده عين در همگي آدمها او براي ندارد ، بيانگر و متفاوت
ميشود ، مردان و زنان شامل كه تصاوير اين.ميزنيم ورق و ميگيريم دست در كه عكسي
جنبشهاي به اينكه با او رمان بنابراين.باشد داستاني روايت يك براي منبعي ميتواند
پي در او.نميافتد عقدهگشايي و بيانگري دام در اما ميكند اشارهاي زنان خواه آزادي
كرده دركشان و زيسته آنها با كه بنويسد را آدمهايي ميكوشد بلكه.نيست ارزشي هيچ اثبات
او.است آن همراه اثر پايان تا كه خاصي برجستگي نوع هر از دور به و منفعل گزارشي.است
نوستالژي.نميكند تعريف دادن دست از و تباهشدگي در را نوستالژي كوندرا ميلان برعكس
و ميكنند حس را آن و دارند وقوف زمان حضور بر كه هستند آدمهايي آلنده ، ايزابل براي
از اثر حساب اين بادارند باور را بودن زنده رنج و غم تنها و تنها شكوهاي هيچ بدون
مهم نكته.ميشود گرفته خاك زمان از عكاسي به تبديل رفته دست از زمان براي مرثيهسرايي
.است زندگي سنگين سير و روزمرگي به نويسنده بالاي توجه كهنه ، تصوير رمان خوانش در بعدي
در برشي و شكاف.ميدهند انجام جهان در را خود وظيفه اثر مولفههاي تمام و آدمها
را آن و ميپذيرند راحتي به را...و شدن كشته مرگ ، خيانت ، .نيست موجود ايشان واقعيت
تصوير خاص ، جهانبيني اين و كنش اين.ميبينند زندگي در موجود مفاهيم تمام سير ادامه در
.ميسازد تبديل نوزدهم قرن اواخر و بيست قرن اوايل در خانوادهاي از روايتي به را كهنه
.نميكند زيادي تفاوت نبودنت و بودن كه اين.باشد اثر مولفه هراسانگيزترين شايد اين
ترور جنگ ، صدها لاتين آمريكاي كشورهاي اكثر مانند به كه مينويسد كشوري از آلنده ايزابل
خرق و فاجعه نويسنده اين براي جهت همين به.است گذاشته سر پشت را..و كودتا و
و سست آنقدر چيز همه!ندارد پيادهرو در كشيدن سيگار با چنداني تفاوت اخلاقي هنجارهاي
مطرح قبول قابل شكلي به را خود نميتوانند واقعيت و حقيقت كه است ثبات بدون و گذرنده
:ميكند گزارش وگزنده خونسرد چنين اين را شيلي توپخانه توسط ليما شهر شدن ويران او.كنند
گذراندن براي جايگاهي و آرام روزگاري كه شهري شيلي ارتش توپخانه كه هنگامي..."
حياط در سوروبود كرده خورده پيچ آهنهاي و خرابه مشتي به تبديل را بود تعطيلات
و اذيت از آب چالههاي در كه زخمي هزاران و شده عضو قطع بدن صدها كنار در بيمارستان
ميكشيدند ، را ماندن زنده براي معجزهاي يا و مرگ انتظار و آمده ستوه به مگسها آزار
واقعيتي هيچ كه جايي است ، فراوان رمان دنياي در تصاوير تيپ اين "...بود كشيده دراز
.لاتين آمريكاي عمق از هولي است ، كهنه تصوير رمان اصلي هول اينندارد برتري ديگري بر
روشنفكر و نويسنده وجدان":گفت من به كوثري عبدالله مصاحبه يك در روزي:پايان در
كنار به و عذاب اين درك با آلنده ايزابل ".است معذب ديكتاتورها دست از لاتين آمريكاي
.نيست اتكا قابل چيزي آن در كه جهاني مينويسد ، بيشعار جهاني از خشم و هيجان انداختن
آن يوسا يا ماركز آثار خواننده شايد.ميكني حفظشان و ميكني ضبط كه تصاويري از غير
يك هيچ بر كه است جهاني آلنده ايزابل داستاني جهان زيرا ;نيايد كنار رمان اين با چنان
.نميكند پاره را آن و نميبرد هجوم واقعيت لحظههاي از
حد در چيزي هم را رنج حتي او.ندارد وجود ارائه قابل و خاص واقعيتي او جهانبيني در
توجه قابل اثري تكنيكي ضعف چندين وجود با زيبا رمان اين.ميانگارد جهان مولفههاي بقيه
دروني خود براي را آن تاريخ و كرده مسافرت منطقه اين به و است شيلي متولد آلنده.است
خود جهان به هم چنان آن حالا كه است لاتيني آمريكاي معترض نويسندگان نسل از او.ميكند
!نميگويند بيراه و بد
منتقد نگاه
ايران امروز شعر موقعيت و شان
باباچاهي علي نوشته "منفرد گزارههاي" به نگاهي
مسيح مريم
چهره كه جايي تا است ، ايران امروز نقد خصوصيات محوريترين از نخبهگرايي و پدرسالاري
گزارههاي در باباچاهي علي.ميدهد جلوه كمرنگ را آن تروتازه حركتهاي و جوان شعر
جديد شعر عزيمت نقاط و ميشكند درهم را ديرپا سنت اين يا مرسوم شيوه اين (دو جلد) منفرد
جذابيت بر كه است نكتهاي اين و ميدهد قرار خود توجه كانون را ايران امروز جوان و
از طيف اين شعر كاست و كم بر كه معنا بدان نه اما ميافزايد ، كتاب اين در مطرح مباحث
آمد بازار به نارنج نشر توسط سال 1376 در يك جلد "منفرد گزارههاي".فروبندد چشم شاعران
و مهم چهرههاي بررسي به همچنين و امروز شعر مباني و تئوريك مسائل طرح به بيشتر كه
.بود پرداخته...و رويايي سپهري ، فروغ ، اخوان ، شاملو ، نيما ، جمله از شعر تاثيرگذار
.دارد ديگري حكايت "منفرد گزارههاي" دوم جلد
افقي از بار اين را امروز شعر هميشگياش حوصله با منفرد گزارههاي دوم جلد در باباچاهي
نامهاي شعري ، موجهاي بقاياي جريانها ، :ميدهد قرار بازبيني مورد متفاوتتر و تازه
از پس شعر زيروبم رفته رويهم و شعري تاثيرپذيريهاي و تاثيرگذاريها ريز ، و درشت
كتاب اين در بسياري چهرههاي و نامها با اينرو از.ميدهد قرار نقد بوته به را انقلاب
كه آنند پي در و دارند دست به را خود شعري اعمال نامه يك هر گويا كه ميشويم روبهرو
و ايران؟ معاصر ادبيات تاريخ _":است آمده كتاب كوتاه مقدمه درباشند خود سربلندي ناظر
از يكي گفت ميتوان باباچاهي نظر رغم به اما "!لزوما نه _:است اين مولف جواب
كه چرا ;است ايران امروز شعر اخير دهه دو ادبياتي تاريخ وجه كتاب اين مهم كاربردهاي
تامل مورد نيز تقويمي تقسيمبندي نوعي منظر از امروز شعر مختلف جريانهاي زيباييشناسي
.است گرفته قرار
:گزارهها دو جلد از دوم كتاب عناوين اما و
ايران امروز شعر مختلف مراحل اخير ، دهههاي در ناب موج سپهريگرايي ، ديگران ، و رويايي
(ب عينيتگرا شعر (الف ايران امروز جوان شعر تقسيمبنديهاي ،(ابداع و بسط بسط ، قبض ، )
شعر (_ه غيرمتعارف و متعارف گفتاري شعر (د آسان شعر (ج جوان شعر در گفتاري گرايشهاي
(...و ساختاري و) غيرساختاري شعر (و گرا"موضوع"
مختلف مراحل" در فرضا است ، آميخته درهم را وسواس و دقت مولف پيداست عناوين اين از
تقسيمبندي كثرتگرا نگرشي با را ايران امروز شعر مختلف گونههاي باباچاهي ،"شعري
:تقسيمبنديها اما و نيندازد قلم از را جرياني هيچ غيرارزشي يا ارزشي وجوه تا ميكند
اين.است عوامپسند زيباييشناسي و عمومي افكار مويد كه رايج نگرش و اكثريت ديدگاه (الف
شعر) ميكند تلقي غيرمدرن و سنتي را آن او كه است كليشهاي شعري باباچاهي زعم به شعر
.(معمول شعر / قبض
كلي طور به كه است ديدگاهي ميآورد وجود به را (غيرمعمول شعر) بسط مرحله كه ديدگاهي (ب
بلكه نيست ميان در مقتدر زيباييشناختي نگرش يك پاي و دارد مدنظر را شاعران پيشرو وجه
پيشرو مرحله اين در كه نماند ناگفته.ميشويم روبهرو شعري زيباييشناسي مختلف انواع با
مقاطع از فراروي نه و است خودشان نگارش و بينش از فراروي محدوده در فقط شاعران بودن
مدنظر دهههاي 5040 از را شعرهايي مرحله ، اين كه گفت بايد البته و امروز شعر مشهود
شاعران اين تعداد.پرداختهاند نيما شعر مترقي ظرفيتهاي بسط به كه ميدهد قرار
كه شود متوجه ميتواند قسمت اين در كتاب اين مخاطب كه اينجاست جالب و انگشتشمارند
در...و مركب اوزان گسترش مثلا.است گرفته صورت فراروي شعري ، زمينههاي چه در دقيقا
يا تصادف عنصر:ميپرسد و ميدهد قرار دقت مورد را براهني رضا شعرهاي مولف ، .مرحله اين
كه چراميداند بررسي قابل زاويه همين از را براهني جديد شعرهاي و "انديشي؟ _ پيش"
.است زده دامن امروز شعر در را بدآموزيهايي او ، شعرهاي نكات از پارهاي ماندن ناشناخته
نحوشكني به طرفي از تازهاش شعرهاي در براهني كه ميورزد تاكيد نكته اين بر باباچاهي
پذيرا باز آغوش با را نحو از ديگر نوعي اقتدار و آمريت ديگر طرف از و ميآورد روي
:ميگويد كه ميشود آورده فرانسوي پيشتاز شاعر آپولينر از گفتهاي اين از پيش.ميشود
اثر و نياوردهام در ادا هرگز من"..."مطالعه تا مينويسم مكاشفه نوعي قوت به من"
و قولها نقل اين و ".نكردهام واقعي فريبكاري گونه هيچ دستخوش را ديگران يا خودم
پيشتاز را شعري مولف كه ميرساند را اين براهني شعر مورد در مولف خود شخصي نظرات همچنين
مثل نه و باشد شده عاري بومي سنتهاي و فرهنگ از نه كه ميداند موفق حال عين در و
رويههايي با ساختارهايي و محتوا به فقط بسط مرحله اشعار از برخي و قبض مرحله شعرهاي
اخيرا كه فلاسفهاي آراي به توجه بر علاوه باباچاهي گمان به بلكه كنند اكتفا نو نسبتا
و نگرش ساختن متحول به موظف امروز شاعر جديد ، دنياي تاريخي درك و شدهاند مطرح ايران در
.است خويش هنري نگارش
.ميدهد قرار مدنظر را _ (فرامعمول شعر) ابداع و بسط _ مرحله اين در باباچاهي علي (ج
هم به نگارش نوع و نگاه در جهش و خوردهاند گره هم به ابداع و بسط مرحله ، اين در
فاصله هم امور كردن مطلق و زبان كردن ابزاري از شاعران مرحله ، اين در.متصلاند
مبالغه بر حمل اگر.شود منجر _ مختلف جنبههاي از _ متكثر اثر يك خلق به تا ميگيرند
(دو جلد) منفرد گزارههاي لحظه ، اين تا كه است اين گفت ميتوان آخر در كه نكتهاي نشود ،
ايران امروز جوان و جديد شعر چون و چند و كندوكاو به كه است معتبري و مفصل كتاب تنها
شعر نقد عرصه نظريهپردازان و صاحبنظران عهده به كتاب اين جانبه همه نقداست پرداخته
.است ايران امروز
ادبيات حاشيه
پلات سيلويا ديگر بار يك *
مادرش خودكشي و زندگي براساس فيلمي ساخت عليه آمريكاييالاصل ، شاعر پلات ، سيلويا دختر
آن از هم هيوز ، تد و پلات سيلويا ازدواج ثمره فريدا ، شكايت ماجراي اما.كرد شكايت
است اين ماجرا.است نبرده شكايت محكمهاي هيچ به فريدا.است خودش نوع در جالب موضوعات
قرار البته.است كرده اعتراض فيلم اين ساخت عليه "مادرم" عنوان با شعري ، در سيلويا كه
شاعران مشهورترين از يكي پلات ، شود چاپ "تاتلر" اسم به زنانهاي مجله در شعر اين است
فيلم اين در.گذاشت تنها بچه دو با را هيوز و كرد خودكشي به اقدام سال 1963 در خود ، نسل
بودجهاي 11 با را آن بيبيسي شبكه است قرار و دارد نام "سيلويا و تد" آن عنوان كه
نقش عاشق ، شكسپير فيلم خاطر به اسكار 1999 برنده پالترو ، گوينت كند ، توليد دلاري ميليون
خودكشي به اقدام بار چندين هم پنجاه دهه اوايل در پلات.ميكند بازي را پلات سيلويا
گرفت تعلق او به بورسيهاي كمبريج دانشگاه طرف از كه اين تا بود نشده موفق كه بود كرده
ازدواج هم با سال 1956 در آنها.شد آشنا هيوز با جا همان و رفت جا آن به تحصيل براي و
.شدند جنگ از بعد فكري جريانهاي مهمترين جزء ادبيشان ديدگاههاي تلفيق با و كردند
از نامه تا 140 گرفت اجازه شاعر اين از سال 1998 در هيوز مرگ از پيش بيبيسي شبكه
به مربوط را اسنادي علاوه به هيوز.كند منتشر را زوج اين نشده منتشر نامههاي
اتكاي نقطه كه دادهاند قول بيبيسي روساي.داد قرار شبكه اين اختيار در ازدواجشان
.نباشد شاعر خودكشي مسئله فيلم
ترانه قالب در پو ادگارآلن اشعار *
علاقهمندان هنر و ادب جهان در پو آلن ادگار آثار و اشعار هنوز كه ميرسد نظر به
آلن غراب شعر روي از تا گرفته تصميم خواننده و موسيقيدان لوريد ، ظاهرا.دارد فراواني
حالا و است برده لذت پو اشعار خواندن از هميشه كه ميگويد ريد.كند تهيه را آلبومي پو
.كند قدرداني ميخوانده ، را آنها مدرسه در كه آثارش ، و پو از ميخواهد آلبوم اين تهيه با
.دارد مخاطب هنوز كه است دليل همين به و است روشنبينانه و عميق پو اشعار ريد ، نظر به
|