|
|
توانمنديها در اولويت ; زنان حقوق
صورت "توامان" اقتصادي و فرهنگي عرصههاي در بايد ابتدا زنان توانمنديهاي افزايش اولويت دو اين ميان در البته شود ، پرداخته نيز مختلف جنبههاي به خود نوبه به تا پذيرد هاي توانمندي بايد ما زنان نخست كه معنا اين به.گردد لحاظ بايد كه است فرهنگي مسائل با . كنند باور را خود "آيندهنگري" و "نظري بلند" و "نفس عزت" با توام "لازم نفس به اعتماد و باور" اين با سپس در كمتر متاسفانه كه بانوان خواص بعضا و يابند حضور اجتماع مختلف هاي صحنه در ميشود مشاهده ما زنان توده . باشد مسايل همين عقبماندگي ، دليل مهمترين شايد و شدهاند متاثر كلي وضع از نيز ما دور و كار بازار به ذكور طبقات رفتن و مونث دانشجويان جمعيت افزايش حال اين با اما كه است كرده فراهم بانوان براي را زمينههايي ، لامحاله دانشگاهي تحصيلات از آنها ماندن به بيشتري نفس به اعتماد با و بهرهبرده آمده دست به مزيتهاي از عزيزمان كشور داخل در اگر كه است طبيعي.گيرند قرار هم ممتازتري موقعيت در موارد بعضي در حتي و پرداخته امور و نشود ابزاري استفاده نيز قوانين از و شده بهرهگيري درستي به مثبت امتيازات اين از تا كنند توجه بيشتر "عمل در" آن مفاد بودن "سهلالوصول" به حقوقشان احقاق ضمن هم زنان صورت به آمده بدست اختيارات از آقايان كه را مواردي همينطور ظاهري ، مقدار و عناوين به با گردند ، مسلوبالاختيار و شود گرفته آنها از ميبرند كار به بانوان عليه ابزار و اهرم محقق هدف خود به خود شده موضوع انتفاع به سالبه زن حقوق بحث ناگزير موارد اين رعايت .ميآيد حاصل مطلب و ميشود وقتيبرابري كه است اين ميباشد برآن مقاله اين مهم تاكيد و است گفتني آنچه البته حقوقي قانون ، حتي و اجتماع يا عرف مواردي در اگر حتي شود حاصل مرد و زن توانمنديهاي در به يا مخالف جنس تواناييها ، اين از برخورداري لحاظ ، به نمايد تضييع و گرفته ناديده را صورت اين در.نميدهند خود به قوانينرا از ابزاري استفاده امكان "آقايان" بهتر تعبير عمومي حقوق در چه و خصوصي حقوق دايره در چه افرادي و فرد يا سازماني و نهاد هيچ كه است نمايند ، تضييع را آن مختلف عناوين به و گرفته ناديده را زنان حقوق اينكه امكان يافته رواج بسيار امروزه كه سنگين مهريههاي به دلخوش نيز خانمها و نمييابند بحث خود جاي در كه نيست و نبوده اين "صداق" تعبيري به يا "مهر" اصل كه چرا نميگردند از كه همانطور "صداق" اولا كنم عرض اجمالا مطلب اين به راجع را نكته يك فقط و است شده همين است ، نزدن علامت بزرگ سنگ ثانيا شود تعيين بايد صفا و صدق سر از است مشخص آن نام ترجيحدارد وصول ، قابل كمارزش شي يك نيز مادي صرفا ديدگاه لحاظ به حتي كه بگوييم قدر دارد كمي احتمال آن به دسترسي كه ميباشد اين حداقلش كه ارزشي با و گرانقيمت چيز يك به ميشود تعيين مهريه عنوان به سكه هزار وقتي.نيست وصول قابل اساسا موارد بعضي در يا و دارايي موارد ، بعضي در اينكه جالبتر حتي و نميرسد هم آن درصد چند به زوج دارايي و آن دنبال به و بدبيني و ترس جز نتيجهاي چه نميآيد بر دين اين عهده از هم زوج طايفه قضيه به نيز مادي صرفا ديدگاه از و زن حقوق حفظ لحاظ به اگر.ميآيد حاصل كدورت ده چند از وي باطني رضايت و زوج توان به بسته بيشتر يا كمتر نقد ميليون يك شود نگريسته كه نادري موارد در حتي و ميباشد واهي كاملا موارد بسياري در و نيست موجود كه ميليوني و بهتر نيست ، بسيار دل ته از تعبيري به و نميباشد وي رضايت مورد ولي است وصول قابل .است ارزشمندتر قبل سال پنجاه مانند به آنها وضعيت اگر كه دريابند را نكته اين بايد ما زنان جمعيت به برسد چه نداشتند كردن انتخاب حق مطمئنا داشت بافتي چنان نيز جامعه آن تبع به و بود در اين و ميباشد چنين مسلمان و عربي كشورهاي از بسياري در هنوز اينكه كما شدن انتخاب قرن 21 در كه ميكند گوشزد ما به نيز را مسلمان امروز جوامع زندگي عقبماندگي خود جاي .ميبريم سر به وضعيتي چنين در قمري هجري پانزدهم و ميلادي زنان اقتصادي توانمندي فوايد و مهريه و المثل اجرت از زنان و است مرد عهده به نفقه وقتي ميكنند استدلال بعضي فرهنگي اولويت از بعد هم آن را خود اقتصادي توانمندي است نياز چه پس برخوردارند نحله را خانواده و خويش مخارج تامين جهت وظيفهاي زن اساسا كه است اين نه مگر دهند ، افزايش مخارج خويش امكان حد در نيز او و ميكرده زندگي پدري خانه در هم ازدواج از قبل و ندارد پسر فرزند بر را دختر فرزند رابطه اين در نيز ما اداري قوانين.مينمايد تامين را وي بسياري از سالگي سن 18 به رسيدن تا پسر فرزند اگر كه است قايل تسهيلاتي و دانسته مقدم سن از اينكه ولو ازدواج هنگام تا قوانين ، غالب در دختر فرزند ولي ميگردد محروم مزايا مرد قواميت صفت طرفي از مينمايد ، استفاده پدر ناحيه از مربوطه حقوق از بگذرد هم سال 18 شانه نيز مردان بسا چه اقتصادي توان افزايش با وصف اين با برسد ظهور به بايد اينجا در ديگر تعبير به و بگذارند زنان دوش به و برداشته خويش گرده از را مشكلات و كرده خالي "اسلام در زن حقوق نظام" وزين كتاب در مطهري استاد بيان به يا نمايند سوء بهرهبرداري و كار بدون تا ميخواهند هوسران مردان ديگر بيان به شده هوسران مردان سوءاستفاده موجب گرفتن بكار انگيزههاي از كه آنگونه يا نمايند هم اقتصادي بهرهبرداري زنان از زحمت يا و شده گفته سخن (انگلستان صنعتي انقلاب هنگام به) اروپا سرمايهداري جامعه در زنان :ميخوانيم فلسفه لذات كتاب در ويلدورانت از نقل به اسلام در زن حقوق نظام كتاب در قيمت سنگين سركش مردان بر را آنان كارفرمايان و بودند ارزانتري كارگران زنان ، " از اعلانها اما گشت دشوار مردان بر كاركردن انگلستان در پيش قرن يك ميدادند ترجيح آزادي براي قدم نخستين.بفرستند كارخانهها به را خود زنان و كودكان كه ميخواست آنان امتياز از كبير بريتانياي زنان قانون اين موجب به بود قانون 1882 بزرگها ، مادر براي كه داشتند حق ميآوردند دست به كه پولي اينكه آن و ميشدند برخوردار بيسابقهاي تا كردند وضع عوام مجلس كارخانهداران را مسيحي عالي اخلاق قانون اين دارند نگه خود سودجويي امسال به تا بعد به سال آن از بكشانند كارخانهها به را انگلستان زنان بتوانند مغازه در كندن جان گرفتار و رهانيد درخانه جانكندن و بندگي از را آنان ناپذيري مقاومت "...است كرده كارخانه و :ميكند اضافه صريحا دورانت ويل ديگر جايي در يا و خود نوبه به مختلف نقلهاي و بحثها اين همهاست صنعتي انقلاب عوارض از زن آزادي امروزه و ميرسد نظر به واقعيتر كه آنچه حال اين با اما ميباشند صحيح همگي اينكه ضمن به راجع بيشتر و) كردهاند بيان مطهري شهيد استاد كه مسايلي عليرغم كنيم توجه بدان بايد بيرون اشتغال و زنان كردن كار امروزه:كه است اين (است زن بكارگيري در صنعتي انقلاب نقش اصل وارد اينكه از قبل ميباشد لاعلاج و ناپذير گريز بعضا و شده لازم حدي تا منزل از به امر اين در جنسيت بماند كار از جدا نميتواند طبيعتا انساني هر گفت بايد شده موضوع نظري اختلاف هيچ جاي مورد اين در و است لازم حتم بهطور فينفسه كار نيست ، دخيل وجه هيچ كه شغل عدم پيامدهاي به توجه با لذا (آينده و حال در چه و گذشته در چه) ندارد وجود هم و مبرهن بسيار ميكند تباه نيز را خانواده بسا چه و) ميشود جامعه و شخص گريبانگير داشته ميبايست كه اقتصادي استقلال نوع و زنان كردن كار نحوه موضوع اصل به (است روشن :ميپردازيم باشند نساء سوره در ما ديني منبع مهمترين و اولين عنوان به قرآن اينكه عليرغم متاسفانه و روشن چنان نيز آيه و اكتسبن مما نيب وللنساء اكتبوا مما نيب للرجال:ميفرمايد آيه 32 كشورمان تاريخ يا اسلام تاريخ طول در ولي ندارد تفسير و تاويل به نياز و ميباشد واضح شيعه فقه نظر اين از كه اين با) يافتهاند دست اقتصادي استقلال اين به كمتر زنان عملا نگاشتهاند مدني قانون شرح در شايگان علي دكتر كه همانطوري و بودهاند پيشتاز اسلام و زن از شوهردار زن مالكيت قانون اسم به قانون دو ميلادي و 1870 سال 1882 در انگلستان در را قرن از 12 بيش فاصلهاي شود مقايسه اسلام طلوع با وقتي اين كه.نمودند حجر رفع مزد و اجر شوهر منزل در خود جهتكارهاي ميتواند زن كه مساله اين حتي (ميكنيم ملاحظه وقت هيچ و نكرده حل عملا را مشكل كند طلب بچه به دادن شير جهت هزينهاي يا و بخواهد شوهر دل شايد نادر موارد در اينكه مگر نرسيدند اقتصادي استقلال به بابت اين از خانمها تعيين نباشد وي درخور چند هر همسرش زحمات براي ازايي مابه شده قدرشناس و آمده رحم به فهميده شوهر چقدر گويند كنان تعجب هم مردم و نه يا بشود عمل هم آن كه نمايد وصيت يا كند و تعجب اين شايد نميكردند عمل هم را اين مردم اكثر كه اين به توجه با.است قدرداني و اقتصادي استقلال مشكل عملا مسائل اين اما نباشد و نبوده هم انتظار از دور قدرداني نيز قوانيني در و ميشود تبليغ مرتب امروزه كه چند هر. است نكرده حل را بانوان حمايت اجرتالمثل قانون تصويب از شدت به نيز روشنفكر بانوان بعضا و است آمده بالصراحه در.است شده برآورده آنان شده تضييع حقوق از مقداري حداقل كه بودند خوشحال و كردهاند ميگذرد محاكم در آنچهفيالواقع و حقوقي لحاظ به قانونمختصرا همين معايب ادامه .شد خواهد بيان بحثي دارند عهده به را منزل اداره و ميكشند زحمت خانمها كه اين گفت ، بايد مقدمتا به منزل در خانمها كار كه اين جمله از داشت نظر در امروزه بايد را نكاتي ولي نيست ، به رو كه مختلف امكانات و جوامع شدن صنعتي به توجه با.است شده كم بسيار گذشته نسبت كه تحصيلكرده خانم يك توسط هم آن غذا وعده يك تدارك و تهيه ميرود ، نيز تزايد وقتگير چندان كه هم ساده غذاي تهيه و نيست صرفه به اصولا دارد را مختلف تواناييهاي غذايي تا و داد اختصاص وقت بدان بشود تفنن باب از هفته روزهاي از روز يك شايد نميباشد ، اختيار در آمادهتر غذايي مواد هم روز به روز نمود ، طبخ طبع باب امروزي ، دلخواه خاطر همين به ميدهد ، افزايش خيلي را كار سرعت مسائل اين تمام ميگيرد ، قرار مصرفكننده در غذا ندرت به چند ، هر ما كشور در بعضا حتي يا و پيشرفته ممالك در امروزه كه است غذا صرف دفعات اين طبعا دارند بهتري مالي تمكن كه زوجهايي ميان در و ميشود صرف بيرون احيانا يا و ميگردد تهيه وعده چندين براي وعده يك در يا ميشود ، بيشتر بيرون در آنها وحصر خانواده تنظيم به توجه با هم بچهها ميشوند مصرف آمادهتري و سادهتر غذاهاي ميگيرد ، خود به كمتري وقت عملا مراكز ، ديگر و مهدكودك كمك با هم آن نفر دو يا يك به در تفريح تحصيل و كار مشغول نوعي به و ندارند حضور منزل در گذشته مثل هم بچهها واقع در اكثر ميان... و رب ترشي ، مثل غذايي مواد از بسياري تهيه هستند ، منزل از بيرون اكثر...و نظافت لباس ، شستن طور همين و درآمده حاضري صورت به روستاييان حتي خانوادهها خانه كارهاي حال در چه و گذشته در چه ايراني زنان اصولا.ميشود انجام ماشين وسيله به اگر شايد نيستند ، اجرتالمثل دريافت محق هم شرعي لحاظ به نتيجتا و ميدهند انجام را نميكند ، رعايت اصلا را آنها حقوق مرد احيانا يا ميانجامد طلاق به زندگيشان بدانند رايج مسئله اين هم عرفي لحاظ به كه اين ضمن نيست چنين فيالواقع ولي نمايند اجرت طلب بحث كه دوره اين به برسد چه دارد گذشته ادوار و سنتي نگاه در زن شئون با منافات و نبوده عموما ما امروز بانوان كه حالتي در هم آن كند تداعي ذهن در شايد را كارفرمايي و كارگري اجرت طلب زني اگر شايد گذشته اينها همه از.دارند مختلف تواناييهاي و بوده تحصيلكرده كردن كار از همسرش بسا چه كند تحمل را شخصيتياش شدن خرد و سنگينيها اين تمام و نمايد به حاضر وجه هيچ به است آن طالب زن كه مزدي ميزان به توجه با يا شده منصرف منزل در زن يا و نداند صرفه به مقرون را آن مالي لحاظ به واقع در ديگر عبارت به. نگردد آن پرداخت و زندگي زياد هزينههاي به توجه با خاصه.باشد نداشته را پرداختش توانايي وجه هيچ به چهار يا سه محدود زندگي يك اداره به قادر تنهايي به آن مقدار كه دولت كارمندان حقوق از مردان شايد حالت اين در.گردد اضافه هم هزينهها اين كه اين به رسد چه نميباشد نفره جمعيت حتي و ميخورد چشم به جامعه در آن جبرانناپذير لطمات كه كرده نظر صرف ازدواج .ميبينند زيان آن از نيست توضيح به نياز كه دلايلي به نيز نسوان از خيلي و است مطرح وي تواناييهاي به توجه با هم مرد حقوق بحث اينجا در واقع در نياز زندگي اداره براي كه دارند را توافق اين خودشان بين در ميكنند ازدواج كه زوجهايي موضوعا اجرتالمثل بحث مرد توانايي به توجه با حالتي چنين در ميباشد ، دو هر اشتغال به چنين كه حال.ميكند پيدا مصداق "فيامانالله المفلس" نهايتا حداقل يا ميشود منتفي با امر اين و آيند برمي زندگي هزينههاي عهده از مردان از قليلي عده عمل در و ميباشد و تنوعخواهي و طلبي تجمل مثل مسائلي و است فزوني به رو غيركاذب و كاذب نيازهاي به توجه غالب در سادهزيستي و قناعت گذشته در كه حالي در است بخشيده شدت نيز را آن همچشمي چشم اين خانهدار زنان ميان در گفت بايد متاسفانه و ميزند را اول حرف خانوادگي زندگيهاي شغل داشتن كه باشد دليل اين به شايد شاغل ، خانمهاي تا ميخورد چشم به بيشتر مسئله ميبرد ، سر به منزل در صرفا كه زني تا ميباشد موثرتر آنها شناخت و بينش در اجتماعي شود واقع عالم از ماندن غافل و ظاهر به توجه باعث شايد خانهدار زن مشغوليت عدم نداشتن مادر و پدر و رشد محيط خانوادگي ، تربيت مثل مسائلي و نبوده مطلق مسئله اين چند هر نشان تجارب و آمار كه آنچه ولي ميباشد دخيل همگي دخترش به نسبت مادر تربيت خصوصا تجملات درگير عموما دارند عاليتر سطوح در مخصوصا عاليه تحصيلات كه خانمهايي ميدهد اين به كمتر اصولا دارند كه اشتغالي و فكري سطح به نظر بسا چه و نشده تنوعطلبيها و قانوني مسائل نبايد فوق مطالب به توجه با.پوشند عمل جامه بدان رسد چه كنند فكر مسائل به هيچگاه صورت اين در و كرد بررسي تاثيرگذار و مربوطه امور ساير از جداي و خشك را .مييابند دست آن به مردان نه و ميرسند خويش حقوق به زنان نه و نرسيده نتيجه سبحاني هادي دارد ادامه |
|