خالي فضاي در جادو
منتقد نگاه
حاشيهتاتر

خالي فضاي در جادو
1- پارسا سهيل با گفتوگو

شركت فجر تئاتر جشنواره در كانادا كشور از بيضايي "آرش" نمايش با گذشته سال پارسا سهيل
شكسپير "مكبث" نام به ديگر نمايش يك با امسال او.شد ايراني تماشاچيان شگفتي باعث و كرد
در انقلاب از پيش پارسا.آمد جشنواره اين به است ، ونو كابوكي تعزيه ، شيوه از متاثر كه
پس او.است داده ادامه را آن كانادا يورك دانشگاه در سال 1984 از و خوانده تئاتر تهران
راهاندازي فابريج پيتر همراهي با را (عصرجديد) تايمز مدرن گروه شدن ، فارغالتحصيل از
و بود ، (بيضايي بهرام - كلات فتحنامه) سال 1989 در گروه اين حرفهاي اجراي اولينكرد
، 1992 ،(بيضايي - صندوق چهار) ، 1991(ژنه ژان - بالكن) سالهاي 1990 در آن از پس
، 1994(ساعدي غلامحسين - بيكلاه آي باكلاه ، آي) ، 1993(بيضايي - سندباد سفر هشتمين)
- آرش) ، 1998(چخوف - باغآلبالو) ، 1997(شكسپير - مكبث) ، 1995(بيضايي - يزدگرد مرگ)
- صندليها) ، 2001(پارسا سهيل - شهرزاد دختران) ، 2000(شكسپير - هملت) ، 1999(بيضايي
را (نعلبنديان عباس - مرگ و عشق بارانهاي از داستانهايي) و 2002 (يونسكو اوژن
و سياسي تفسيرهاي مرز از ايراني تعزيه به رجوع با "مكبث".است كرده كارگرداني
و مديران.است رسيده آن متافيزيكي ريشههاي به و گذشته متداول و معمول روانشناسانه
كه خواستهاند پارسا از كرهشمالي و مالزي هنگكنگ ، آلمان ، كشورهاي تئاتر كارگردانهاي
مكبث درباره پارسا سهيل با.بگذارد اجرا به هم آنان فستيوالهاي در را خود متفاوت اجراي
.ميخوانيد ادامه در كه نشستهايم گفتوگو به
آشفته رضا
درجشنواره شكسپير "مكبث" با امسال و بيضايي بهرام نوشته "آرش" نمايش با گذشته سال*
كارهايتانرا در ايراني و شرقي تئاتر منابع به شما رجوع علت كردهايد ، شركت فجر تئاتر
.دهيد توضيح داشت ، اساسي كاربردي مكبث در تعزيه كه امسال خصوص به
بسيار برايم دنيايش و دارم ، دوست جهان معتبر نمايشنامهنويس يك عنوان به را شكسپير من
يك عنوان به.است اسطوره يك آرش هستم ، علاقهمند اسطورهها به من همچنين.است جذاب
تخيل كه ميدهد اجازه چون بكنم كار راحت تا بازميگذارد مرا دست اسطوره تئاتر كارگردان
كل به و نميشوند ، خاصي سرزمين هيچ به محدود اسطورهها درواقع.درآيد حركت به نمايشيام
است ، داشته جذابيت برايم ايران در دانشجوييام دوران از "مكبث".هستند متعلق بشريت
و دغدغهها در چطور خوب و شريف بسيار آدم يك كه بوده جهت اين از هم مكبث جذابيت
دوستان چطور و ميفروشد را خودش هوش نهايت در و ميگيرد ، قرار تاثير تحت غريب وسوسههاي
خصوصيات از برخي آخر دم تا من مكبث.ميبرد بين از قدرت به رسيدن براي را خودش
برايم كاراكتر و داستان اين.نيست خبيثي و شرور آدم اصلا و ميدارد ، نگه را انسانياش
و علاقه عشق ، چون.بود جذاب برايم شكسپير اسطورهاي دنياي ضمن در.بود جذاب خيلي
- شرقي تئاترهاي به وقتي.بود خودمان تعزيه سنت اضافه ، به شرق تئاتر من تخصصي مطالعات
شباهتهاي ميكنيم نگاه ايراني ، تعزيه و هند كاتاكالي چين ، سنتي ژاپن ، كابوكي و نو
تئاتر نوع اين و داشته غرب آوانگارد تئاتر به نگاهي همچنين.دارد وجود آنها بين زيادي
تئاتر به هم نظري غربي آوانگاردهاي تمام كه دريافتم تحقيقاتم طي.داشتهام دوست هم را
همانطور.است جذاب خيلي برايم شرق ناتوراليستي غير و غيررئاليستي نگاه.داشتهاند شرق
بها آثارم شدن تئاتري به من.ندارم رئاليسم به علاقهاي اصلا ديدهايد ، را كارهايم كه
صحنه وسايل به تحتاللفظي طور به ميكنم سعي منبشود رها بتواند تخيل آن در كه ميدهم
از بلكه نميكنم استفاده شمشير از باشد ، شمشير به نياز فرض به صحنه در اگر و نكنم ، نگاه
كارهاي در.شود برخوردار ديگري لايههاي و معناها از تا ميكنم استفاده ديگري چيز
جذاب خيلي برايمداشتهام (بيضايي آثار) شرقي خودمتنهاي با شرق تئاتر آميزش قبليام
حل راه و جوابميداد را اجازه اين چون بدهم انجام شكسپير دنياي با را كار اين بود ،
.نداشتم برايش هم درستي
به ما كه نبود معني اين به اصلا تمرينهايمان اولين كردم ، مكاشفه به شروع گروهم با
كه كانادا در دانشجويي دوره همان از.بود ذهنام در خام تصاوير يكسري.برسيم نتيجهاي
پيشگويي زنان چهرههاي.ميديدم آثارش اجراي در پارچه يكسري ميخواندم ، را شكسپير آثار
نميخواستم.ميرسند كجا به نميدانستم و نميديدم رسيدهاند ، نفر به 9 كارم در كه را
شرق تئاتر و تعزيه به نگاهي نتيجه در.كنم استفاده واقعگرايانه شكل به شمشير و خنجر از
رفتهام ، تعزيه سادگي از فراتر كارم در حتي.ميكرد جذب مرا هميشه تعزيه سادگي.داشتم
.گرفتم كار از را آنها اما دارد وجود خنجر و خون تعزيه در هنوز آنكه براي
نكردهام تقليدي تعزيه از.ميشد دجله رود آب كاسه يك كه بود اين برايم تعزيه زيبايي
تخيل ميزند ، حرف همه از بالاتر نمايش اين در كه چيزي تنها.گرفتهام تاثير آن از بلكه
نقش مكبث در.است بوده برايم پرشي سكوي شرقي تئاترهاي ديگر و تعزيه.است بوده نمايشيام
مواجه مشكلي با نور نظر از اجرا زمان در وقتي.ميكردم بازي را صحنه مدير البكايا معين
بداههسازي اين ايران در مثلا.ميكردم ترميم را لحظه آن قوهام چراغ با ميشديم ،
اين كه شد باعث من حضور داشتيم ، نوري محدوديتهاي مولوي تالار در ما چون شد ، گستردهتر
عميقتر و زيباتر ايران در شخصيت اين كه شد باعث بداههسازي اينكنم برطرف را كاستيها
در.بود گرد صحنه كرديم ، استفاده مكبث اجراي در كه تعزيه ديگر عناصر از.آيد نظر به
پشت در را بازيگران حركات از خيلي و كردم ، را استفاده نهايت فضا تمام از مولوي تالار
.دادم قرار تماشاگران
بود؟ چطور مكبث به شرقي نگاه نوع اين با كانادا در غربي تماشاگران برخورد*
هم ما حتي و نميشناختند ، را تعزيه آنها.بود موفق اجرا بينهايت و بود ، خوب بينهايت
و.كردهايم شرق تئاتر به نگاهي كه گفتيم خلاصه طور به و نكرديم ، تاكيد آن بر زياد
بود ، جذاب بسيار آنها براي.است بوده جوابگو اجرا اين در شرق نگاه كه گفتند منتقدان
اجرا شكسپيري اثر صدها غرب دنياي در و ميشود ، كار مكبث مورد تا 6 سال 5 در آنكه براي
اينجاست جالب.غرب و كانادا در مخصوصا نيست ، ناآگاه شكسپير مورد در من تماشاچي ميشود ،
تا ميآمدند و ميشناختند را مكبث آنها.است ديده را مكبث مورد حداقل 5 من تماشاچي كه
فهميده كامل طور به داستان كل در آنها.ميافتد اتفاق مكبث چگونه بار اين كه ببينند
به و برداشته ، را تخت و تاج.برداشتهام صحنه از را اضافي عناصر تمام آنكه براي بودند ،
از آن جاي به و كرده حذف را فاخر لباسهاي.كردهام استفاده طلايي پارچه يك از آن جاي
تمام.ميرسد كار جوهر به تماشاچي كه طورياست اين.كردهام استفاده رنگي پارچههاي
.ميشود اجرا موجز و غيررئاليستي طور به صحنهها
باره اين در.دارد هم ابزاري استفاده نشانهشناسانه ، استفاده بر علاوه رنگ و پارچه*
.بدهيد توضيح
سعي امااست مرگآور برايم سمبلسازي آنكه براي ندارم سمبل ساختن به زيادي علاقه
و داشته كاربردي استفاده برايم رنگها انتخاب نتيجه در بكنم ، نشانهشناسي كه كردهام
را شخصيتهايم كه كردم انتخاب دليل اين به را رنگها.است كرده پيدا را خودش مفاهيم بعد
به مخصوص لباس دربان مثلا كه نداشت تن به فاخر لباس بازيگري هيچ آنكه براي كنم ، معرفي
شخصيتها تغيير و داشتند ، تن به مشكي لباس يكدست همه.باشد داشته ديگري لباس شاه و خود
قرمز هست ، ما در فرهنگي مفاهيم يكسري ناخودآگاه طبيعتا.بود رنگي پارچههاي اين با
آگاهانه اين ميرود ، كار به اشقيا براي كه تعزيه در مخصوصا باشد مثبتي رنگ نميتواند
رنگ ناخودآگاه طور به بانكو به.گرفتهام كار به مكبث خانواده براي را قرمز رنگ كه بوده
سبز رنگ پاكان و اوليا براي هم تعزيه در.است جذاب چقدر شدم متوجه بعدها كه دادهام سبز
در شايد.دارد وجود غم كمي آن در كه است رنگي دارم ، دوست را آبي رنگميرود كار به
.دادم تخصيص را آبي رنگ خانوادهاش و مكداف به دليل همين به.نباشد طور اين ديگر فرهنگ
آگاهانه رنگ وسيله به كه نخواستهام من.است پادشاهي و ثروت براي نشانه يك طلايي رنگ
قايل تمايز شخصيتها بين كه بود اين كاربردش دليل مهمترين.چيست مفاهيم كه بكنم تاكيد
.نكنم گيج را تماشاچي و بشوم ،
هزار حدودهشت در ميكنمكه شهريزندگي در
كردهاند بازي شكسپير نمايشهاي در آنها همه دارد
وجود حرفهاي هنرپيشه |

|
فعلي اجراي به را آنها مراحلي چه طي و كرديد انتخاب مبنايي چه بر را مكبث بازيگرهاي*
رسانديد؟
هنرپيشههايم انتخاب براي همين براياست مهمي مرحله خيلي من كمپاني در هنرپيشه انتخاب
.دارد وجود حرفهاي هنرپيشه هزار هشت حدود در كه ميكنم زندگي شهري در ميگذارم ، وقت
شكسپير كلاسهاي دانشگاهها در و كردهاند بازي شكسپير نمايشهاي در آنها همه
ادامه را بازيگري جدي طور به دانشگاه از شدن فارغالتحصيل از پس آنها اكثر.برميدارند
.ميكنند شركت آمريكا و اروپا سراسر در گوناگون وركشاپهاي در و ميدهند ،
حائز برايم هنرپيشه بدني فيزيك نتيجه در.است فيزيك و كلام از آميختهاي كاريام شيوه
در.كرد اجرا راديويي نمايش يك ميشود باشد ، مهم برايم هنرپيشه بيان فقط اگراست اهميت
تئاترهاي از خيلي در.است واحد يك برايم دو اين و نميكنم ، جدا بدن از را صدا مجموع
و گلو به و است ديگر چيز يك صدا كه ميكند فكر بازيگر نميافتد ، اتفاق اين حتي اروپايي
.است مهم برايم بازيگر بدني انعطاف و قدرت و بودن فيزيكال نتيجه در.نيست وابسته بدنش
تئاتر در كه چيزي.دارد اهميت برايم گفتار در بودن صادق و بودن واقعبين اندازه همان به
دستوري و كليشه وارد گفتوگو تئاتر وقتي ايراني ، چه و خارجي چه بكنم ، تحمل نميتوانم
اين جالب.است مهم خيلي برايم شكسپير متن براي مخصوصا بازيگر بيان نتيجه در ميشود ،
هني ماتيو و پيتر _ خودم خاص هنرپيشههاي يكسري من.ميگيرم هنرپيشگي امتحان من كه است
گروهم تا ميكشم بيخوابي من.ميكنم كار آنها با باشند ، آزاد موقع هر كه دارم _...و
براي و ميدهيم آگهي ما دارد ، كانادا در خوبي موقعيت ما كمپاني چون و كنم ، انتخاب را
انتخاب براي كه آگهي دادن از پس در 1995 مكبث براي مثلا.ميشود غلغله بازيگري امتحان
بايد ميكنم ، كار اينها با كه پروسهاي در.كردند مراجعه نفر حدود 450 در بود ، بازيگر 6
كه است اين مسئله اولين است ، مشكل شكسپير متن چون.باشند داشته خوبي بيان و باشند صادق
براي چوندارم مشكل او با وقتها خيلي نيست ، من اول زبان شكسپير.بفهمم را آن بتوانم
از وقتي كه اينجاست جالب ولي.است دوم زبان عنوان به شكسپير هم انگليسيها خود
كه ميفهمم كردن گوش با بيايند ، امتحان براي شكسپير متن با كه ميخواهم هنرپيشهها
نفر يك اينكه مثل دقيقا.هستند صادقتر و موفق شكسپير زبان بيان و درك در بيشتر كداميك
نفر يك وقتي اما.ميخواند چه او كه ميبري لذت تو بخواند ، را حافظ و مولانا خوبي به
خيلي دكلمه تئاتر در مخصوصا.است بد دكلمه چون نميفهمم بكند ، دكلمه را حافظ يا مولانا
نتيجه در.است تمام ديگر ميگويم بكند ، دكلمه را متني برايم هنرپيشه يك وقتياست بد
نمايش همين در.بفهمم بازيگر زبان از را حقيقت چطوري كه است مهم برايم خيلي پروسه اين
آنكه با.هستند توانا بياني لحاظ به چقدر هنرپيشهها اين كه بوديد شاهد شما مكبث
دروغ و است واقعي نمايش اين كه ميكردند احساس اما نميفهميدند ، را نمايش زبان خيليها
.نيست
داشتند ، حضور جادوگران كه صحنههايي در بهخصوص داشت ، مكبث تصويرسازي در اساسي ركن نور*
در نور فوقالعاده اهميت درباره...و رويايي صحنههاي يا مكبث ، شدن شكنجه صحنه يا
.بدهيد توضيح نمايشتان

.نيست مهم برايم دكور كه همانطور.است مهم خيلي كارم در نورميگوييد درست دقيقا ،
فكر منكردهام ارائه خالي فضاي در را كارم هميشه و داشتهام ، مشكل دكور با هميشه من
نور هنرپيشه ، فيزيكي و بدني حضور.بياورم وجود به جادو بتوانم خالي فضاي اين در ميكنم
من براي است ، عمده دكور ديگر يكي براي.است تئاتر در من براي مهم عناصر از تا سه صدا و
بخواهيم ما آنكه بدون باشند ، داشته ميتوانند نور و صدا كه است جهشهايي هم علتش.نيست
در است ، صحنه روي نور.دارند شدن ناپديد و پرواز قدرت نور و صدا.بشكنيم را نمايش ريتم
.ميشود طولانيتر زمان اين باشيم داشته واقعي صحنه ما اگر.ميشود فيد ثانيه يك عرض
جابهجا را وسايل اين بايد بعدي صحنه به رفتن براي باشيم ، داشته وسايل صحنه در ما وقتي
همانطور.ميشود نمايش افتادن ريتم از باعث كه ميگيرد بر در را بيشتري زمان اين.كنيم
ميتابد راهروها از يكي به نور ميشود ، تاريك صحنه.ميگويد قصه كارم در نور ديديد ، كه
.نگاهكن را راهرو همين فقط و نكن ، نگاه را ديگر جاي هيچ كه ميگويد تماشاچي به راحت خيلي و
منتقد نگاه
انگليس از "بره كن ولش"نمايش بازيگران گروه با گفتوگو
احمق سرباز سه
مقدم مهدي
سانچ ديويد ;هنرمند سه توسط كه است گروهي كاري انگلستان كشور از "بره كن ولش" نمايش
.است شده كارگرداني و بازيگري انگليسي نيكلسون جان و اسپانيايي مارزان خاوير اسپانيايي ،
بينالمللي و ملي كمديهاي اجراي هدف با سال 1995 در را پيپوليكوس نمايشي شركت آنها
بنگلادش ، استراليا ، اسكاتلند ، آلمان ، جمله از مختلف كشورهاي در تاكنون و كرده راهاندازي
شده آماده هفته طي 7 سال 1996 در "بره كن ولش"داشتهاند اجرا...و هنگكنگ هند ،
با را لازم ارتباط ميتوانند دنيا جاي همه در كه دريافتند تهران در خود اجراي با و است
سانچ ديويد.ندارند خنداندن جز هدفي آنها آنكه براي سازند ، برقرار خارجي تماشاگران
سال 1991 در و گذرانده را دلقكي و پانتوميم عروسكگرداني ، دورههاي كه است گروه سرپرست
حسين همكاري با گروه اين اعضاي با.است شده فارغالتحصيل انگلستان بازيگري مدرسه از
.كردهايم گفتوگو "بره كن ولش" نمايش چون و چند درباره مترجم ، مباركآبادي ،
چيست؟ كمدي به گروه علاقه علت*
ما علاقه.است اروپا ميلادي تا 50 دهه 20 نمايشهاي از متاثر بيشتر ما نمايشي كارهاي
سالن يك به كه روزي از.كردهايم خلق را نمايش اين خود ما كه اينروست از نمايش به
نمايش اين واقع در گذاشتيم اجرا به را نمايش اين تمرين هفته هفت از بعد و رفتيم نمايش
.پريد بيرون ما ذهن از
كردند؟ انتخاب را فانتزي كه شد طور چه *
خودمان كه بود اين بود ، مهم ما براي كه چيزي تنها است ، نبوده قضيه پشت خاصي دليل
.ميخنديديم
همراه سفر با نمايش اما است بسته جاي يك كه ميشود شروع پادگان يك در نمايش واقع در*
هست؟ جريان اين پي در تحليلي چه ميشود ،
داشته وجود قضيه اين پشت فلسفي يا روشنفكري مسئله كه كنيد تصور نبايد هيچوجه به شما
را نمايش ميخواهد كه طور هر تماشاگر كه كرديم طراحي طوري را بازيها و نمايش ما.است
را خاصي مورد سرباز سه آن حال همان در ولي هست پادگان يك محل گرچه.كند تحليل و تجزيه
.ميكنند بررسي
.كنيد صحبت خودتان بين مشترك حس برقراري چگونگي و نمايش تمرين هفته هفت مورد در*
مشترك نقاط به تمرين جلسه پنج از بعد حداكثر تمرين راستاي در ما و ميشود شروع تمرين
را آن و ميكنيم كار آن روي بعد و ميكنيم پيدا را مشترك حس يك يا ايده يك بعدميرسيم
حق اين خودمان به بعد و ميگذاريم تماشاچي ديد معرض در را صحنه همان بعد ميدهيم پرورش
نمايش با اول اجراي نمايش كه امروز مثل.كنيم ايجاد نمايش در تغييراتي كه ميدهيم را
.بوديم داده دوم نمايش در تغييراتي كه چرا بود متفاوت دوم اجراي
داريد؟ بداهه بازيهاي اجرا هر در قدر چه*
.هستند بداهه بازيها درصد پنج حدود
داشتهايد؟ تمرين براي خاصي متن موقع هيچ*
است ايده يك تنها فقط.است شده حفظ و آمده بيرون ما ذهن از ميبينيد كه چيز هر.خير نه
كه ماست مشترك درك اين ميبينيد بداههاي حركت شما اگر.دهد تغيير را آن ميتواند كه
توجه هستيم كه موقعيتي هر در ميكنيم تلاش ما.شده كه ميشده ايجاد تغييري ميبايست
.ببينيم نوتر را آن و باشيم داشته ايده اصلي هسته به خاصي
.نيستيم طور اين ما ولي ميكنند زيادي تمرين اروپا در نمايش اجراي از قبل گروهها بيشتر
خيلي صحنه در ما.كنيم فراموش را قسمتي نكند كه شويم هيجان دچار نميخواهيم ما كه چرا
راحت صحنه در كه ميخواهيم ما ولي است حرفهايتر كمي شرايط آن كه چرا.هستيم راحت
.باشيم
در كه روحوضي نمايشهاي در خصوص به را هنرمندانهتر ايرانبداههپردازيهاي در ما*
از و هستيد آشنا نمايش اين با شما آيا.داريم نميكند ، تبعيت نمايشنامهاي هيچ از واقع
نكردهايد؟ تقليد كمديادلارته آن ، مشابه نمونه
.خير نه
چرا؟.است نشده رعايت پرسپكتيو و كمپوزيسيون در نظمي و هماهنگي گونه هيچ صحنه طراحي در*
كارهايشان در نظمي هيچ كه ميافتد اتفاق احمق سرباز سه توسط نمايش ديديد كه طور همان
داشته را هارموني و نظم يك توقع نمايش اين صحنه از نميتوانيم ما واقع در پس.ندارند
.باشيم
از نيز نمايش پاياني قسمت بودن ريتم از خارج كه بگيريم نتيجه ميتوانيم واقع در پس*
.ميكند تبعيت الگو اين
مجدد تكرار و.شماست شخصي نظر اين ميكنم احساس كه چرا دهم جواب شما سوال به نميتوانم
نمايش دقيقه ده در ميشد كه بگوييم ما تا مييابد سرعت نمايش پاياني دقيقه ده در نمايش
سرباز سه اين اينكه و بوده تماشاچي خنداندن بيشتر براي صرفا مسئله اين و كرد اجرا را
چون ميكنند تكرار دائم را كارها احمقانهترين و گرفتهاند قرار دايره يك در احمق
.بشود نمايش فضاي بر غالب آنارشيستي حالت تا باشد داشته وجود زيادي ناهماهنگي ميبايست
نه؟ يا ميدانيد تئاتر يك را خود اثر شما كه بدانم ميخواستم*
.بله
ميدانيم تلويزيوني پرده ميان يا شو يك بيشتر را نمايشها اينگونه ايران در ما ولي*
.تئاتر يك تا
.است تلويزيوني پردههاي ميان و دلقكبازي فنون عروسكگرداني ، شو ، از تركيبي اين بله
ميدهيد؟ انجام شكل اين به سال طول در نمايش چند معمولا*
استراليا ، هنگكنگ ، مثل زيادي كشورهاي در نمايش اين البته كه سال در نمايش يك حداكثر
توجه مورد نمايش راستاي در كشور آن زبان از استفاده به توجه با و شده اجرا آلمان و هند
.ميشود اجرا ايران در نيز امروز و گرفته قرار تماشاچيان
حاشيهتاتر
ششم جشنواره*

مسابقه ، بخش سه در ماه بهمن تا 28 از 21 دانشگاهي فجر تئاتر دانشجويي جشنواره ششمين
كشورهاي از گروههايي بينالملل بخش در.ميشود برگزار بينالملل و مسابقه از خارج
طول در است قرار.ميكنند شركت كرواسي و عراق كردستان فرانسه ، آذربايجان ، جمهوري
تالارهاي در جشنواره اين.شود برگزار نيز تئاتر عكاسي مسابقه جشنواره اين برگزاري
مسابقه بخش داورانميشود برگزار هنر خانه تجربه سالن و مولوي ، نو ، فارابي ،
عليرضا و مهندسپور فرهاد چرمشير ، محمد از عبارتند دانشجويي جشنواره نمايشنامهنويسي
.نادري
فتحي مهدي اينك و *

عمل به تقدير پيشكسوت چهره دو از تئاتر جشنواره اختتاميه مراسم در سال هر رسم به امسال
از فجر تئاتر جشنواره يكمين و بيست در كه بودند چهرهاي دو فتحي مهدي و خورش فخري.آمد
چهره فتحي مهدي.خورد رقم آنها نام به جشنواره دوره اين بزرگداشت و شد تقدير آنها
گروه با را تئاتر در بازي سال 1348 از آمد ، دنيا به تهران در سال 1318 در كه تئاتري
.كرد آغاز (اسكويي مصطفي) آناهيتا
عناوين اين به ميتوان است كرده نقشآفريني آنها در گروه اين در كه نمايشهايي جمله از
.(گورگي) اعماق در ،(شكسپير) اتللو چخوف ، از سه هر خواهر سه خواستگاري ، خرس ، :كرد اشاره
"سوسنگرد" نام با انقلاب از بعد سالهاي در را جنگ با ارتباط در نمايش اولين فتحي همچنين
نقش در بازي انقلاب از بعد سالهاي در فتحي نقشهاي بهترين از يكي.برد صحنه روي به
سينما در همچنين فتحي.است غريبپور بهروز كارگرداني به بينوايان نمايش در والژان ژان
روز" ،"تحفهها" فيلمهاي در بازي به ميتوان جمله آن از كه است داشته تاملي قابل حضور
.كرد اشاره "امامعلي" سريال و "برفي آدم" ،"واقعه
|