|
|
|
|
|
|
|
|
آخرين جزئيات از وقوع جنايت در غرب تهران
گروه حوادث - آزاده مختاري: به دستور بازپرس حسين اصغرزاده تحقيقات از پسري كه متهم به قتل يك مرد و مسموم كردن همسر وي است با وجود رد تمام اتهامات از سوي متهم بازداشت شده توسط كارآگاهان اداره دهم آگامي تهران بزرگ ادامه دارد.
به گزارش همشهري، مرد با صدايي لرزان ماجرا را تعريف مي كرد، غم از دست دادن هوشنگ در چهره اش هويدا بود با همان دلنگراني مدعي شد: «ماجرا از روزي آغاز شد كه هوشنگ و همسرش به قصد حضور در يك مهماني، آماده ترك منزل خود شدند. ل. ۲۵ ساله دختر آنان تصميم نداشت والدينش را همراهي كند به همين دليل در اتاق خوابش مشغول انجام كارهاي شخصي خود بود. زوج مذكور قبل از سوارشدن بر خودرو شخصي خود، متوجه شدند يكي از لاستيك هاي اتومبيل پنچر است. در همين فاصله محمد ۲۷ ساله كه از جوانان همان محل بود به سوي هوشنگ و همسرش آمد و تظاهر كرد كه قصد كمك رساني به اين زوج را دارد.
محمد چندي پيش به عنوان خواستگار، به خانه آنان آمده بود و اين زوج تصور كردند، پسر جوان قصد جلب توجه والدين دختر را دارد به همين دليل وقتي محمد از آنان خواست تا پايان پنچرگيري خودرو به داخل منزل باز گردند با لبخند زوج مواجه شده و آنان به سمت خانه رفتند. زماني كه محمد اتمام كار پنچرگيري را به آنها اطلاع داد، از سر محبت و دلسوزي او را براي صرف چاي دعوت كردند. آنها نمي دانستند كه او با كمك ل مواد بيهوش كننده را در اولين چاي آنها خواهد ريخت.
اين مرد كه با هيجان زيادي صحبت مي كرد به خبرنگار همشهري گفت:محمد يك هفته تمام در منزل آنها اقامت داشت و در تمام اين مدت با تهديد مواد بيهوش كننده را با آبميوه و غذا مخلوط كرده و آنان را مجبور به مصرف غذاهاي مسموم مي كرد. ل. ۲۵ ساله در جريان تحقيقات اوليه پليسي اعلام كرده بود: در مدت زماني كه محمد در منزل ما حضور داشت، مرا با چاقو تهديد مي كرد و همين امر موجب شد كه قادر به اطلاع رساني به پليس نباشم. اين دختر هفته گذشته در دفتر بازپرس حسين اصغرزاده حضور يافت و به عنوان شاكي، ابعاد حادثه را بازگو كرد.
اين در حاليست كه مرد داغدار از مرگ هوشنگ در گفتگو با خبرنگار همشهري مدعي شد: «ل دختر حقيقي اين زوج نبوده است و ۱۷ سال قبل آنها سرپرستي« ل»و خواهر بزرگترش را بر عهده گرفته بودند.»
نحوه بازداشت محمد بدين صورت بود كه خواهر «ل» كه در كشور آمريكا مقيم است به همراه همسرش به قصد ديدن اقوام به ايران آمده بود در منزل مادرشوهر خود اقامت داشت. در مدت زماني كه محمد در خانه اين زوج مشغول اجراي نقشه شوم بود هر بار كه او با منزل پدري اش تماس مي گرفت «ل» بازگو مي كرد كه والدينشان خواب هستند و نمي توانند با او صحبت كنند. همين مسئله باعث شد «و» دچار نگراني شده و به همراه همسرش به خانه پدري خود مراجعه كند. وقتي آنان وارد خانه شدند با حضور محمد مواجه شده و در نهايت به وضعيت بحراني صاحبان خانه پي بردند. بدين ترتيب زوج مذكور كه در وضعيت جسمي بسيار نامناسب قرار داشتند روز ۱۷ دي ماه به دو بيمارستان لقمان و شهريار انتقال يافتند و پزشكان با تمام نااميدي كه از بهبودي اين زوج داشتند تلاش خود را براي نجات جان آنان كه در نبرد بين مرگ و زندگي بودند آغاز كردند.
وي در ادامه افزود:« روزي كه اين زوج را به بيمارستان انتقال دادند، ماموران كلانتري ۱۳۷ كوي نصر نيز از ماجرا مطلع شده و محمد و «ل» در كلانتري مذكور تحت بازجويي قرار گرفتند. «ل» مدعي شد با تهديد چاقو مجبور به سكوت بوده است و محمد اقدام به كشتن اين زوج را نقشه شوم دخترشان «ل» عنوان كرد. در آن زمان به دستور بازپرس دادسراي سعادت آباد دو نفر آنان با قرار وثيقه آزاد شدند.»
هوشنگ در مدت زمان بستري بودن در بيمارستان يك بار با تلاش پزشكان از مرگ حتمي نجات يافت ولي چند روز بعد از احياء دوباره، بار ديگر دچار حمله شده و اين بار براي هميشه زندگي را وداع گفت.
با مرگ هوشنگ پرونده جنبه جنايي گرفته و از دادسراي سعادت آباد به دادسراي امور جنايي تهران ارجاع داده شد. مسئوليت رسيدگي بر روي اين پرونده جنايي بر عهده بازپرس حسين اصغرزاده گذاشته شد.
« ل» بار ديگر تحت تحقيق قرار گرفت. وي اين بار نيز مدعي شد كه در طرح ريزي و اجراي اين نقشه شوم هيچ نقشي نداشته است و محمد كه از افراد شرور محل زندگي آنان است و تنها به قصد كشتن والدينش اين نقشه را كشيده بود. به دليل علاقه اي كه به من داشت مرا در بين قربانيان خود قرار نداده است. اين دختر به عنوان شاكي پرونده نامش در اين پرونده جنايي ذكر شده است. اين در حاليست كه بستگان قرباني عنوان مي كنند« ل» ۵ سال قبل طي يك اقدام عجيب شير گاز منزل را باز گذاشته و يك هفته تمام خانواده را ترك كرده بود تا با انفجار منزل والدينش جان بسپارند كه اين عمل وي ناموفق ماند. اقوام هوشنگ متذكر شده اند ۱۷ سال قبل زماني كه اين زوج تصميم داشتند سرپرستي اين دو دختر را بر عهده بگيرند، يك ششم از منزل خود را به نام هر يك از آنها ثبت كرده اند.
تحقيقات پليسي از محمد كه توسط كارآگاهان اداره دهم آگاهي مركز در حال انجام است بيانگر اين مطلب بوده كه محمد در تمام مراحل تحقيق مدعي است كه اظهارات«ل»كذب است و روزي كه خواهر بزرگتر و همسرش به خانه والدين خود مراجع كرده و با وضعيت نامناسب آنان مواجه شدند، او تنها به عنوان دوست« ل»به خانه آنان رفته بود و هيچ اطلاعي از حادثه اي كه در آن خانه در حال وقوع بودند نداشت.
بر پايه آخرين اخبار تحقيقات پليسي از محمد كه در حال حاضر تنها مظنون به طرح ريزي نقشه قتل اين زوج است در اداره دهم آگاهي تهران زير نظر بازپرس حسين اصغرزاده ادامه خواهد يافت.
شنيده ها حاكي است كه از منزل اين زوج ۲۰۰ قرص خواب آور كشف شده است كه در تحقيق از مسئول داروخانه اي كه نزديك منزل قرار دارد معلوم شده است محمد و «ل» به همراه يكديگر به آن محل مراجعه كرده و اين تعداد قرص را بدون نسخه از داروخانه خريداري كرده اند!
|
|
|
آن سوي حادثه
۱۴سال زندان ؛۱۴سال زمينگيري
محمد مصطفايي وكيل پايه يك دادگستري
گاهي انسان با حقايق تلخي روبه رو مي شود كه نمي داند درباره آنها چه بگويد. حوادث تلخي اتفاق مي افتد كه در جريان آنها يك نفر به عنوان مقصر و يك نفر به عنوان زيان ديده اي بي تقصير معرفي مي شوند اما هر دو نفر و خانواده شان سال هاي سال تاوان سنگيني را مي پردازند كه تصور آن هم وحشتناك است.
چندي قبل مادري گريان نزدم آمد و از فرزند تيره بختش گفت كه بيش از ۱۴ سال است به دليل عجز از پرداخت ديه، در گوشه زندان سال هاي جواني را به باد فنا داده است. موضوع از اين قرار بود كه در دي ماه سال ۱۳۶۹ حميد پسر ۱۸ساله در نزاعي متهم به ايراد جرح با چاقو به محمد مي شود و با صدور قرار مجرميت و كيفرخواست در دادگاه كيفري يك تهران محاكمه و به رغم انكار اتهام وارده، به پرداخت ديه محكوم مي شود. براي آنكه عمق محنت و مصيبتي را كه اين نزاع ميان چند جوان براي آنها و خانواده شان به بار آورده، تاحدي قابل لمس شود، بهترين راه اين بود كه نامه هاي آنها را خطاب به قاضي دادگاه- كه پس از ۱۴سال نوشته شده- نقل مي كردم اما براي آنكه تصميم درست و عادلانه اي فارغ از احساسات براي اين دو نفر جوان گرفته شود- جواناني كه سال هاست يكي در گوشه زندان و يكي در كنج تنهايي خود در خانه، روز و شب مي گذرانند- نقل كردن نامه هاي احساساتي آنها مي تواند زيان بار باشد زيرا هر جا پاي احساسات پيش مي آيد بيم آن مي رود كه پاي عقل و وجدان بلرزد و به پرتگاه بي عدالتي سقوط كند. جوان نادار و بيكاري را تصور كنيد كه در اثر غرور جواني و يك لحظه ندانم كاري در يك نزاع دسته جمعي كودكانه درگير مي شود. در اين نزاع يكي از افراد حاضر با چاقو مجروح مي شود و گناه آن را به درست يا غلط برگردن او مي افتد. البته فرض، اين است كه احكام قضائي همگي صحيح و منطبق با واقع هستند، ولي هيچ كس نمي تواند انكار كند كه قاضي دادگاه هم بالاخره انسان است و انسان، جايزالخطاست. حال فرض كنيم كه حكم صادره كاملاً منطبق با واقع بوده و جوان مورد بحث ما حقيقتاً جوان ديگري را تا آخر عمر فلج و گوشه نشين كرده است و بار سرپرستي او را به دوش خانواده افكنده، حال چه بايد كرد؟
مطمئناً هر عاقلي پاسخ مي دهد كه مقصر، سزاوار مجازات و تحمل زندان خواهد بود ولي چند سال؟ آيا اگر او دوره محكوميتش را گذراند نبايد آزاد شود؟ آيا بايد ميان مجرم فقير و مجرم ثروتمند تفاوت باشد؟ ثروتمند مي تواند پس از طي دوران محكوميت، ديه و غرامت متعلقه را بلافاصله پرداخت كرده و آزادي خود را بازيابد، اما فقير، درست مانند جوان فقيري كه از او سخن به ميان آمد ، بايد نه به گناه ارتكاب جرم بلكه به گناه ناداري ۱۴سال در گوشه زندان بماند و ميليون ها تومان هزينه نگهداري خود را نيز به دولت تحميل كند!
نمي خواهم رنج و مرارت بي اندازه اي را كه بر طرف ديگر اين ماجرا وارد آمده ناچيز انگارم. مطمئناً هركدام از ما تصور اينكه قدرت حركت و انجام ابتدايي ترين كارهاي روزمره را هم از دست بدهيم به لرزه مي افتيم چه رسد به اينكه واقعاً چنين مصيبتي بر سرمان فرود آيد؛ با اين حال در زندان ماندن مقصر اين حادثه كوچكترين تأثير مثبتي به حال اين مصدوم تيره بخت نخواهد داشت. آنچه مي تواند درد و رنج او را قدري تسكين دهد جبران ضرر و زيان وارده و تأمين هزينه هاي معالجه و پرستاري و هزينه هاي ناشي از افزايش مخارج زندگي است.
در اينجا با طرح يك پرسش قضاوت را به خوانندگان عزيز وامي گذاريم:
آيا بهتر نيست كه دولت هزينه هنگفتي را كه بعد از ۱۴سال صرف نگهداري از يك نفر مجرم فقير مي كند( مجرمي كه نه به گناه جرم بلكه به گناه فقر در زندان است) پس از اثبات قضائي اعسار با رعايت همه احتياجات لازم به مصدومي پرداخت كند كه پس از ۱۴سال هنوز به حقوق خود نرسيده است؟
البته افراط در تحمل مسئوليت به جاي مجرمين، بدون ترديد عواقب منفي بزرگي در پي خواهد داشت، با اين همه يك نظام حقوقي عادلانه و منطقي مي تواند با پيش بيني راه حل هاي سنجيده و مناسبي ميان ضرورت تنبيه مجرمين از يك سو و ضرورت پايان دادن به بلاتكليفي مجرم و مجني عليه از سوي ديگر، نوعي سازش و تعادل برقرار سازد كه متأسفانه در نظام قضائي ما چنين نشده است.
|
|
|
قصاص پسر جوان به اتهام قتل عمدي
|
|
گروه حوادث - پسر جواني كه به خاطر يك دختر، دوستش را به قتل رسانده بود، با حكم قضات عالي دادگاه كيفري استان به قصاص نفس (اعدام) محكوم شد.
به گزارش همشهري، در اين پرونده مهرداد متهم است كه در آذرماه سال ۸۳ يكي از دوستانش به نام علي (۱۷ ساله) را با دو ضربه چاقو به قتل رسانده است.
رسيدگي به اين پرونده با كشف جسد علي در خرابه اي در اطراف رباط كريم زير نظر مسئولان قضايي و انتظامي آغازشد.
در بررسي هاي مقدماتي از محل حادثه يك زن مدعي شد كه قرباني را مي شناسد و او يكي از دوستان صميمي برادرش است. با شناسايي هويت مقتول، برادر اين زن شناسايي و دستگير شد. وي كه مهرداد نام داشت پس از بازجويي مقدماتي به قتل اعتراف كرد و تنها انگيزه خود را تجاوز علي به دوست دخترش عنوان كرد. در اين ميان سميرا (دختر جوان) نيز دستگير شد و به اينكه مهرداد پسر جوان را در خانه خواهرش به قتل رسانده شهادت داد.
مهرداد پس از بازجويي به زندان رفت و چندي قبل با صدور كيفرخواست در شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان محاكمه شد. وي در طول برگزاري جلسه محاكمه منكر هرگونه جنايتي شد و مدعي گرديد اين كار را سميرا كرده است. قضات دادگاه كيفري پس از ختم جلسه محاكمه وارد شور شدند و مهرداد را به اتهام قتل عمدي به قصاص نفس (اعدام) محكوم كردند.حكم صادره قابل اعتراض و تجديدنظر خواهد بود.
|
|
|
خودكشي يك وكيل دادگستري
گروه حوادث: با خودكشي يك وكيل دادگستري در خانه اش، تحقيقات پليس جنايي تهران براي بررسي علت اصلي مرگ وي آغاز شده است.
به گزارش همشهري، وقوع اين حادثه عصر روز پنج شنبه ۱۳ بهمن ماه به پليس ۱۱۰ اطلاع داده شد. زماني كه يكي از دوستان آرزو (۲۸ساله) چندين مرتبه با خانه وي تماس گرفت و وي تلفن را جواب نداد، نگران و هراسان به خانه وي در منطقه شمس آباد رفت.دوست آرزو چندين بار زنگ طبقه دوم آپارتمان را به صدا درآورد اما كسي جواب نداد. دختر جوان موضوع را به سرايدار ساختمان اطلاع داد و سرايدار نيز با اطلاع دادن به يك كليدساز قفل در خانه را باز كرد.
دقايقي بعد آنها وارد خانه شدند و در كمال ناباوري با پيكر بي جان آرزو، وكيل دادگستري، در وسط راهرو رو به رو شدند. دوست آرزو به خيال اين كه وي هنوز جان دارد او را به بيمارستان رساند اما پزشكان اعلام كردند كه ظاهراً وي در اثر مصرف قرص جان باخته است.به گفته شاهدان حادثه، زماني كه جسد آرزو را پيدا كردند چند قوطي از انواع قرص در اطراف پيكر بي جان وي قرار داشت.پس از اعلام مرگ اين وكيل دادگستري، همسرش نزد پليس مدعي شد: شب قبل از حادثه براي وكالت يك پرونده به همدان رفته بودم و در آنجا مطلع شدم همسرم جان باخته است.بر پايه اين گزارش، جسد آرزو براي بررسي علت اصلي مرگ به پزشكي قانوني انتقال يافت و تحقيقات در اين زمينه از سوي پليس جنايي تهران ادامه دارد.
|
|
|
قاتل زنان ، اتهام خود را نپذيرفت
|
|
آسوشيتدپرس: مزرعه داري كه متهم به بيش از ۳۰ فقره قتل زنان در طول دو دهه گذشته در ونكوور است روز گذشته همزمان با تشكيل اولين جلسه دادگاه تمامي اتهامات خود را انكار كرده و ادعا كرد كه هرگز قتلي مرتكب نشده است.
پليس اين ايالت ؛ روبرت پيكتون ۵۶ ساله را در ماه فوريه سال ۲۰۰۶ بازداشت كرده و در آن زمان اعلام كرد كه وي در بيش از ۶۰ پرونده مربوط به قتل عام زنان خياباني مظنون شماره يك پرونده است. در جلسه روز گذشته ، متهم با كمال خونسردي در دادگاه حاضر شده و در حالي كه قاضي دادگاه اتهامات وي را براي ثبت در پرونده مي خواند تنها لبخند تمسخر آميزي بر لب داشته و در نهايت زماني كه از وي پرسيده شد ، آيا اتهامات خوانده شده را قبول داري ، تنها در پاسخ گفت: خير. من هرگز جرمي مرتكب نشده ام.پيش از بازداشت روبرت در مزرعه اي در حوالي ونكوور به پرورش خوك پرداخته و دادستان وي را متهم كرده بود كه زنان خياباني مفقود شده در طول دو دهه گذشته را ربوده و سپس اجساد آنها را نابود كرده است. وكيل مدافع متهم نيز در دادگاه اتهامات وارده بر موكلش را بي اساس خوانده و اين در حالي است كه به گفته دادستان پرونده، مدارك مستدلي در اين زمينه در اختيار دادگاه است كه حتي بدون اعتراف متهم نيز وي محاكمه و به مجازات اعمال خود خواهد رسيد.
|
|
|
۷۰ سال حبس براي ظالمترين مادر
آسوشيتدپرس : دادگاه عالي پطرزبورگ روز گذشته مادري را كه دختر ۷ ساله خود را هر روز با قلاب سگش مورد ضرب و شتم شديد قرار داده ، دستان وي را در حالي كه با آب مرطوب شده بودند در مايكروفر مي سوزانده و به جاي دادن مواد خوراكي به وي غذاي حيوانات را مي داده است به تحمل ۲۵ تا ۷۰ سال حبس محكوم كرد. دبرا ليبرمن ۵۲ ساله روز گذشته از سوي دادستاني با چهار مورد ضرب و شتم و يك مورد ايجاد حريق عمدي براي از بين بردن دخترش روبه رو شد. به گفته دادستان پرونده ، دبرا در روز حادثه ، دخترش را در حالي كه تنها يك زير پيراهني بر تن داشته و كاملا خيس بود در انباري زنداني كرده و سپس انبار را به آتش كشيده بود كه دختر وي به كمك همسايگان از سوختن در آتش نجات يافت.دادستان پرونده درزمان قرائت اين اتهام متهم در اين خصوص گفت : درست است كه به قرباني در طول اين حادثه صدمه اي وارد نشده است اما حقيقت اين است كه وي هرگز در تمام طول عمرش آن روز و لحظات آن را فراموش نخواهد كرد. در حقيقت در آن روز روح وي در درون شعله هاي نفرت مادرش سوخته و به آرامي مدفون شده است. قرباني كه اكنون ۹ سال سن دارد در حال حاضر با پدرش در ايالت ديگري زندگي مي كند. وكيل مدافع متهم در دادگاه امكان جنون موكلش را مطرح كرد كه از سوي قاضي دادگاه پذيرفته نشد.
|
|
|
مرگ در حين خدمت
سايت جنايي: افسر پليسي كه براي دستگيري مردي متهم به ضرب و شتم يك زن بود به محل حادثه اعزام شده بود در اقدامي جنون آميز از سوي متهم هدف گلوله قرار گرفته و جان خود را از دست داد. به گزارش پليس لاس وگاس ، همكار پليس فوق كه وي نيز از سوي مظنون هدف قرار گرفته و زخمي شده بود در نهايت موفق به شليك گلوله اي به سمت قاتل شد. مظنون كه هويت وي امير كرامپ ۲۲ ساله عنوان شده است بر اثر خونريزي شديد در اين حادثه جان سپرد. هنري پرندس ۳۷ ساله اولين افسر پليسي است كه در طول ۱۸ سال گذشته به ضرب گلوله يك مظنون در حين انجام خدمت به قتل مي رسد.به گزارش بازپرس تحقيق پرونده ، پليس زماني به محل حادثه اعزام شد كه همسايگان منزلي در مركز شهر با پليس تماس گرفته و ادعا كردند كه مردي در همسايگي آنها خانم صاحب منزل را به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده و در حال حاضر در حال شكستن شيشه هاي منزل وي است. پليس حال افسر مجروح شده در اين حادثه را رضايت بخش اعلام كرده است.
|
|
|