پيگيري هاي يك حافظ نوجوان 16 ساله كه ديپلم نداشت
ولي در كليه مراحل اين آزمون پذيرفته شده بود
موجب شد شرط داشتن ديپلم براي اعطاي مدرك كارشناسي
به حافظان حذف شود، ولي اخذ اين مدرك همچنان دشوارتر از اخذ يك مدرك كارشناسي مشابه است
علي همايي نژاد: به منظور اجراي قانون اعطاي مدرك كارشناسي و بالاتر به حافظان كل قرآن مجيد مصوب سال 1375 مجلس شوراي اسلامي و دارنده مدرك كارشناسي آيين نامه اجرايي قانون مذكور... چند سالي است كه در دفترچه راهنماي آزمون ورودي كارشناسي ارشد، پاراگرافي با اين مطلع و با چند تبصره به چشم مي خورد.
اما اين قانون چيست؟ چگونه اجرا مي شود؟ و از زمان تصويب تا به حال چه تغييراتي در نحوه اجراي آن صورت گرفته؟ و اصلا اعطاي مدرك كارشناسي چه ارتباطي به آزمون ورودي كارشناسي ارشد دارد؟
در تابستان سال 73 يكي از اعضاي هيأت مؤسس بنياد قرآن مجيد در استان همدان به احمد حبيبيان نماينده همدان در مجلس پيشنهاد مي دهد كه قانوني تدوين شود تا حافظان كل قرآن در صورت آشنايي با ترجمه و تفسير و علوم قرآني، بتوانند مدرك رسمي كارشناسي علوم قرآني دريافت كنند.
پيشتر، براساس دو مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي، هر سال دو زن و دو مرد حافظ كل قرآن و دو قاري داراي رتبه اول بين المللي، مي توانستند بدون كنكور وارد دانشگاه شوند.اين دو مصوبه شبيه همان سهميه هاي ورود به دانشگاه بود كه تا آن زمان به شكل هاي مختلف تجربه شده بود.
سنت  شكني
طرحي كه توسط حبيبيان به مجلس آورده شد و با امضاي حدود هفتاد نفر از نمايندگان، با هدف تشويق جامعه به فرهنگ حفظ همراه با درك مفاهيم قرآن مجيد تقديم هيأت رئيسه شد، يك سنت شكني محسوب مي شد. در صورت تصويب آن، برخلاف نظام آموزشي فرايند محور حاكم بر كشور، به افرادي كه روال معمول تحصيلي را طي نكرده بودند، صرفا براساس سطح معلوماتشان كه با روش هاي غيررسمي كسب شده بود، مدرك رسمي كارشناسي اعطا مي شد.
بعد از بررسي طرح در كميسيون هاي مختلف، در ارديبهشت 75، قانون اعطاي مدرك كارشناسي و بالاتر به حافظان كل قرآن مجيد با رأي قاطع نمايندگان و بدون مخالف تصويب شد.
طبق اين قانون، هر سال بايد آزمون ويژه اي از دروس اختصاصي دوره كارشناسي رشته علوم قرآن و حديث برگزار شود و به حافظان كل قرآن كه در اين آزمون نمره قبولي را كسب كنند مدرك كارشناسي اين رشته اعطا مي شود. البته حافظ كل قرآن بودن اين افراد بايد به تأييد وزارت علوم برسد.كساني كه از اين طريق مدرك كارشناسي دريافت مي كنند، مي توانند طبق ضوابط وزارت علوم، در مقاطع بالاتر ادامه تحصيل دهند. شركت يا قبولي در اين آزمون هم، مانع شركت در آزمون دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي و يا تحصيل در آن ها نيست.اين قانون تبصره اي هم دارد براي حافظاني كه بدون استفاده از اين قانون، مدرك كارشناسي علوم قرآني دارند تا آن ها هم در آزمون ويژه اي از دروس دوره كارشناسي ارشد شركت كنند و در صورت قبولي، با ارائه يك رساله تحقيقي، مدرك كارشناسي ارشد دريافت كنند.
يك ارزيابي علمي واقعي
آزمون علمي برگزار شده سطح بسيار بالايي دارد و حافظان براي قبولي بايد در يك آزمون مشترك با دارندگان مدرك كارشناسي دانشگاهي، نمره اي بالاتر از 85 درصد آنان كسب كنند.
آزمون حفظ كل قرآن هم، به مراتب سخت تر از مسابقات بين المللي حفظ و سؤالات آن چند برابر اين مسابقات است. تا جايي كه برخي از حافظان داراي مقام كشوري نتوانسته اند در اين آزمون قبول شوند.
به همين جهت خيلي ها، ارزش علمي اين مدرك را بالاتر از بسياري از مدارك دانشگاهي مي دانند. شايد دانستن اين موضوع جالب باشد كه يكي از داورهاي با سابقه مسابقات بين المللي، سال گذشته در آزمون مربوط به اين قانون شركت كرده است.
تحولات اجراي قانون
پس از تصويب آيين نامه اجرايي قانون توسط دولت، سازمان سنجش در دستورالعمل آن، سازمان اوقاف را به عنوان مرجع تشخيص حافظ كل قرآن بودن متقاضيان تعيين كرد و قرار شد كه ثبت نام متقاضيان استفاده از اين قانون، ترجيحا همزمان با ثبت نام كنكور كار شناسي ارشد انجام شود. حتي مواد امتحاني و منابع آزمون ويژه هم ذكر شده بود. اما آن چه كه دو سال بعد، در اولين دوره آزمون به اجرا درآمد، با اصل قانون تفاوت هاي زيادي داشت.
اول اين كه خبري از آزمون ويژه نبود. بلكه حافظان مجبور بودند در كنكور كارشناسي ارشد شركت كنند.
ديگر اين كه قبولي حافظان در اين آزمون، مشروط به داشتن ديپلم نظام قديم يا مدرك پيش دانشگاهي شده بود. ولي از آن جايي كه در متن قانون، هيچ شرطي براي حافظان وجود نداشت، اين مسأله در سال هاي بعد دردسرساز شد.
دردسر شرط ديپلم
در سال 81، رتبه اول هر دو آزمون علمي و حفظ را يك حافظ 16 ساله به نام عارف شاهدپور كسب كرد. اما به دليل نداشتن مدرك پيش دانشگاهي، موفق به دريافت مدرك كارشناسي نشد.
با پيگيري برخي از مسؤولين و نهادهاي قرآني، او توانست طي 7 ماه، در امتحانات پايه هاي دوم دبيرستان تا پيش دانشگاهي شركت كند و مدرك پيش دانشگاهي را با معدل 18 بگيرد تا مشكل دريافت مدرك كارشناسي اش برطرف شود.
مسأله اين حافظ با استعداد قرآن كه اكنون در مقطع كارشناسي ارشد تحصيل مي كند، باعث شد تا شرط داشتن مدرك ديپلم و مغايرت آن با قانون مصوب مجلس، بيشتر از قبل مورد توجه قرار بگيرد.تا اين كه در شهريور 83، با شكايت حبيب الله عزيزي، مسؤول مهد قرآن كريم استان قم به ديوان عدالت اداري، شرط ديپلم براي شركت در اين آزمون حذف شد.از طرفي، تا اسفند 81 هنوز به پذيرفته شدگان آزمون  هاي قبل، مدركي داده نشده بود كه در اين زمان، اعطاي مدارك هم آغاز شد.
مسأله حد نصاب و معدل
در ابتدا، نمره قبولي در آزمون، هر سال براساس نظر كميته علمي آزمون و بدون فرمول مشخصي تعيين مي شد كه با اعتراض هاي مكرر، سرانجام نصف نمره نفر اول آزمون كارشناسي ارشد رشته علوم قرآن و حديث به عنوان حدنصاب قبولي حافظان در نظر گرفته  شد. اين درصد به تناسب سختي سوالات آزمون از 30 تا 40درصد متغير است. از طرفي، بعضي از حافظان كه از اين طريق مدرك كارشناسي گرفتند، در آزمون ورودي كارشناسي ارشد سال هاي بعد شركت كردند، اما از آن جا كه 20 درصد نمره آزمون ارشد براساس معدل دوره كارشناسي محاسبه مي شود و حافظان داراي معدل دوره كارشناسي نبودند، در رقابت در آن آزمون دچار مشكل شدند.نهايتا سازمان سنجش رابطه اي آماري ميان نمره خام آزمون و معدل افراد عادي شركت كننده تعيين كرد تا معدل حافظان براساس نمره خام آزمونشان محاسبه شود. البته اين معدل به حافظان اعلام نمي شود، بلكه فقط در صورت شركت در آزمون ارشد، براساس نمره آزمون اولشان محاسبه و اعمال مي گردد.

مي شود مدرك گرفت، اما دو شرط مهم دارد. يكي اين كه حافظ كل قرآن باشيد و ديگر اين كه به دروس اختصاصي كارشناسي علوم قرآن و حديث مسلط باشيد كه اين دومي، هم با خواندن منابع آزمون امكان پذير است و هم با شركت در كلاس هايي كه به همين منظور تشكيل مي شوند.با داشتن اين دو شرط و بدون هيچ قيد ديگري اعم از سن و مدرك تحصيلي، كافي است دفترچه ثبت  نام آزمون ورودي كارشناسي ارشد را بخريد.
دفترچه، شما را راهنمايي مي كند تا خانه اي را در فرم تقاضانامه علامت بزنيد. اين علامت يعني كه شما متقاضي استفاده از قانون هستيد. بعد از تكميل ساير قسمت هاي فرم و ارسال آن، منتظر مي مانيد تا مثل ساير داوطلبان در كنكور شركت كنيد. در صورت كسب نمره حد نصاب، براي آزمون حفظ دعوت مي شويد و در صورت قبولي در اين آزمون، نام شما از سوي سازمان اوقاف، به سازمان سنجش و از آن جا براي دريافت مدرك به معاونت دانشجويي وزارت علوم، اعلام خواهد شد.

اين كه چرا با همه اعتقاد و علاقه اي كه به قرآن داريم، براي خواندن آن وقت نمي گذاريم، سؤالي است كه هميشه داشته ايم. حتي اگر تا به حال آن را از خود نپرسيده باشيم.ستون حاضر، به دنبال پاسخ اين سؤال از زبان شخصيت هاي قرآني، فرهنگي و سياسي كشور است.
براي اولين شماره، استاد سيدمحسن موسوي، داور مسابقات بين المللي قرآن به اين سؤال پاسخ داده است. نام استاد موسوي را با كتاب حليه القرآن شنيده ايم. اين كتاب در ابتداي دهه شصت، فصل جديدي در آموزش تجويد در كشور گشود. او متولد 1332 و فيزيوتراپيست است.
غذا مي  خوريم، چرا؟
سيدمحسن موسوي بلده
بايد به طبيعت انسان ها توجه نمود. چرا روزانه غذا مي خوريم؟ زيرا بدن ما احساس نياز مي  كند. در اثر گرسنگي دچار ضعف جسمي و حتي اختلالات ذهني، فكري و تصميم گيري مي شويم؛ تا بدان حد كه كارهاي روزانه بعضا ضروري را رها مي كنيم و به دنبال سير كردن شكم خود مي رويم.
همچنين مي  خواهيم غذا از كيفيت خوبي برخوردار باشد و به طبع ما خوش آيد! از چندين نوع غذاي در دسترس، آن را كه براي ما خواستني تر و راضي كننده تر باشد، انتخاب مي كنيم. هر چه گرسنه تر باشيم، از خوردن غذا بيشتر لذت مي بريم. هر غذايي را نمي  خوريم و...
بسيار خوب! كافي است در عبارات بالا ـ با كمي تسامح ـ به جاي واژه  هاي غذا خوردن از قرآن خواندن و به جاي بدن يا شكم از واژه روح استفاده شود. تصور مي كنم به پاسخ سؤال نزديك شده ايم. اين  بار بياييد در مثال فوق به جاي سوژه غذا، از يار خواستني ، محبوب ، معشوق يا... استفاده كنيم.
يار من، محبوب من، نياز مرا رفع مي كند؛ نقص مرا جبران مي كند؛ با او ديگر احساس تنهايي نمي كنم؛ با او به محبوبي ديگر نمي انديشم. احتياجي نيست!
ما آيا قرآن را اين قدر دوست داريم؟
چگونه عاشق كسي باشيم كه او را نمي شناسيم؟ مي گويند قرآن زيبا است، ولي جمال آن را درك نكرده  ايم. زبان آن را نمي فهميم. اصلا آن قدر يار و محبوب داريم و كمبودهاي ما را ـ چه كاذب و چه صادق ـ رفع كرده اند كه نياز به اين لمس نشدني نداريم.
اصلا كدام نياز را حس كرده ايم كه مي خواهيم آن را با قرآن و تلاوت اش و نهايتا استفاده از قرآن برآورده سازيم؟
و اما چاره كار: قرآن را بايد بشناسانيد. زبان قرآن ـ عربي ـ را بايد با بهترين روش ها و ماهرترين معلمان به مردم به ويژه نوجوانان ـ نسل آينده ـ آموزش داد. رسانه ها به ويژه صداوسيما بيشترين و بهترين نقش را ايفا كنند. عالمان ديني با زبان مستدل اما نرم و شيرين، و قاريان قرآن با صداي خوش، حلاوت آن را به جان انسان ها جاري سازند؛ و قبل از آن رفتار خويش را بدان بيارايند كه قرآني بودن زيبا جلوه كند.
همه اينان دست به دست دهند و اين غذاي روح را با سفره آرايي به تماشاگه ديدگان آورند كه اشتها را برانگيزد. آن گاه مردم، خود كنجكاوانه و آرام آرام آن را مزمزه خواهند كرد. شايد كه ذائقه ها كم كم بدان متمايل شود، آن گاه خود روزانه سراغ آن را خواهند گرفت و روح سرگردان به دنبال يافتن آرامش در كنار يار و محبوب خويش... حتي يك روز را از دست نخواهد داد.

در طول سال هاي گذشته، به تناوب، يك ترجيع بند، مرتبا توسط كارشناسان فعاليت هاي قرآني تكرار شده است: ديپلمه ها، بلد نيستند قرآن بخوانند . حالا كه قرار است در ستون حساب، حرف بي حساب نزنيم، چند سؤال را از اين كارشناسان ارجمند مي پرسيم.
۱ـ آيا تا به حال، تحقيق ميداني اي در كشور انجام شده است كه براساس يافته هاي علمي معلوم كند واقعا چند درصد ديپلمه ها، بلد نيستند قرآن بخوانند؟
۲ـ اين كه بلد نيستند قرآن بخوانند، يعني چه؟ آيا اصلا بلد نيستند قرآن بخوانند؟ يعني سوره هاي كوچك، مثل حمد و قل هو الله و ناس و فلق را هم نمي توانند بخوانند، يا مثلا سورة كهف و يوسف و قمر را نمي توانند بخوانند.
۳ـ ملاك بلد بودن يا بلد نبودن خواندن قرآن چيست؟ آيا كسي كه اعراب و قواعد خوانا و ناخوانا را بلد است قرآن خواندن بلد است يا حتما بايد بتواند همة قرآن را بي غلط (يا كم غلط) بخواند تا معلوم شود كه بلد است؟

در يك تحقيق ميداني دانشگاهي، در سطح تهران، در سال 1379 بيش از ده درصد دانشجويان اعلام كرده اند كه قبلا حداقل يك جزء قرآن را حفظ كرده اند و اكثر آن ها اعلام كرده اند كه با روخواني سادة قرآن آشنا هستند.
حالا كدام را قبول كنيم؟ پاسخ علمي اين سؤال ها را به مسؤولان محترم قرآن آموزي كشور واگذار مي كنيم. اميدوارم كه خيلي، انتظار نكشيم.

در هر صفحه از كتاب، متن كامل يك صفحه از قرآن آمده است.
در حاشيه اين صفحه، تعدادي از كلمات ساده و پركاربرد همان صفحه معنا شده است.
در پايين هر صفحه، تعدادي از عبارات و آيات قرآن از آن صفحه يا ساير صفحات قرآن آورده شده است. اين عبارات و آيات به كمك كلمات معنا شدة اين صفحه يا صفحات قبل معنا مي شود.
در جلد دوم كتاب، بخشي از هر آيه كه مي توان آن را به كمك كلمات معنا شده در صفحات قبل ترجمه كرد، با رنگي متفاوت مشخص شده است.
فهرست كلمات معنا شده در جلد اول و دوم در انتهاي جلد دوم آمده است.
هدف از انتشار اين كتاب، قرائت روزانه و فهم گام به گام معناي عبارات و آيات قرآن بوده كه تأثير زيادي در تسلط افراد بر معناي عبارات و آيات قرآن دارد. اين كتاب كه به صورت خودآموز نوشته شده، قابل استفاده براي همه اقشار جامعه ـ از پايان دوره ابتدايي به بالا ـ است.
تاكنون 2 جلد از اين مجموعه 6 جلدي به چاپ رسيده است كه هر يك شامل پنج جزء از قرآن كريم است و جلد اول آن، پس از دو سال به چاپ چهارم رسيده است.
انس با قرآن كريم
مسعودوكيل،شعله خسروي
انتشارات مدرسه
۱۱۲ صفحه، 7800ريال

اين آيه هاي كتابي است استوار
راهنما و مهربان، براي خوبان.
لقمان، 2 و 3

انّا اَنذَرناكم عذاباً قريباً يومَ يَنظُرُ المَرءُ ما قَدَّمَت يَداهُ و يقولُ الكافرُ يا لَيتَني كُنتُ تُراباً‎/ سوره نبأ، آيه آخر
ما شما را از عذابي نزديك بيم مي دهيم؛ آن روز هر كه، آن  چه را به دست خويش فرستاده، مي بيند و كافر مي گويدكاش خاك بودم.
آرزوي خاك
۱ ـ اهل معرفت گاهي لايه هايي از معاني آيات را بيان مي  كنند كه در زبان اهل لغت جايي ندارد. اين لطايف سخن را تأويل ناميده اند.
۲ ـ نقل است كه وقتي پيام آور حق، عموزاده خويش را با سر و وضعي خاك آلوده از تلاش در راه خدا ديد ، نامي بر او نهاد كه در تاريخ باقي ماند: ابوتراب
۳ ـ رسول خدا فرمود: من و علي پدران اين امت هستيم.
۴ ـ خدا رحمت كند پير روشن ضمير همداني، آيت الله تألهي را كه مي فرمود: آن چه از آثار ولايت علي ظاهر مي شود چنان است كه كافر نيز در قيامت آرزو مي كند اي كاش از اين امت بود.
۵ ـ به ذرّه گر نظر لطف، بوتراب كند، به آسمان رود و كار آفتاب كند

س: در ميان كلمات قرآن، گاهي علامت هايي مانند قلي ، صلي ج ، ز يا لا ديده مي  شود. اين علامت ها چيست؟
ج: اگر به صفحات قرآن دقت كرده باشيد، حتما ديده  ايد كه علاوه بر متن آيات قرآن و علامت هاي مربوط به كلمات علائم ديگري هم وجود دارد. بيشتر اين علامات، مربوط به وقف و ابتدا، در تلاوت قرآن است. براي رعايت جمله بندي صحيح در خواندن آيات قرآن، معمولا در بين جملات از علائم خاصي براي راهنمايي استفاده مي شود. در اين جا به معرفي برخي از آن ها مي پردازيم.
۱ ـ حرف ميم مرخّم (دُم كوتاه) علامت وقف لازم است كه در پايان جملاتي مي آيد كه نبايد به جملة بعدي وصل شود. وقف نكردن.
۲ ـ علامت ط و قلي به معناي اولويت وقف، بر وصل است. پس بهتر است كه در اين محل وقف كنيم و از بقيه آيه ابتدا نماييم. (الوقف اولي)
۳ ـ علامت ج به معناي تساوي وقف و وصل مي باشد. (وقف جايز الطرفين)
۴ ـ علامت ز و صلي به معناي اولويت وصل است. (الوصل اولي)
۵ ـ علامت لا به معناي ضرورت وصل است.
چند نكته
غير از علامت لا ، در تمامي علائم مي توان وقف كرده و از بقيه آيه ابتدا نمود.
به هنگام عبور از محل مجاز وقف، بايد توجه داشت كه وقف در محل بعدي، حداقل به اندازه قبلي اولويت داشته باشد. (مثلا از ج عبور نكنيم و بر صلي وقف كنيم).
بهتر است به جاي اين كه مثل آدم هاي بي سواد به نقاشي هاي تابلوها توجه كنيم، كمي به خودمان زحمت داده و معناي آيات را ياد بگيريم تا هم جمله بندي را رعايت كنيم و هم با احساس قرآن بخوانيم.

سيدميعاد صالحي، 23 ساله اهل تهران، حافظ كل قرآن كريم، قاري ممتاز كشوري، رتبه اول مهندسي مكانيك و دانشجوي سال دوم كارشناسي ارشد هوا فضا در دانشگاه صنعتي شريف است. او بيست بار در مسابقات مختلف كشوري، رتبة اول را به خود اختصاص داده است. در سال 82 نيز در مسابقات جهاني مصر، موفق به كسب رتبه دوم حفظ ده جزء شده و تاكنون براي تبليغ به كشورهاي مراكش و لبنان سفر كرده است. مادر سيدميعاد، حافظ كل قرآن كريم و خواهرش نفر اول مسابقات بين المللي تفسير و دانشجوي سال سوم تخصص راديولوژي (پرتو شناسي تشخيصي) است. متن زير، حاصل گفت وگوي ما با سيد ميعاد در فضايي صميمانه است.
تعريف چهرة قرآني از نظر شما؟
چهرة قرآني به فردي گفته مي شود كه قرآن در جانش نفوذ كرده و مبناي كارهايش باشد. به نظر من رابطة فعاليت هاي قرآني با ساير فعاليت ها طولي است، نه عرضي.
استقبال و قدرداني مسؤولين و نهادهاي دولتي از فعاليت هاي شما چگونه بوده است؟
اگر در جامعه، مسؤولي متولي اين امر باشد، به وظيفه خود عمل نكرده. البته من مطمئن نيستم كه اين كار، جزء وظايف نهاد يا سازمان خاصي باشد!
در ذهنتان شبهة بي پاسخ قرآني داريد؟
هيچ شبهه اي. اصلا منابع مشخص اند و با مراجعه به آن ها هميشه جواب گرفته ام.
ورزش هم مي كنيد؟
هندبال، واليبال و بسكتبال بازي مي كنم و رتبه هاي تيمي خوبي هم به دست آورده ام. اما رشتة خانوادگي ما تنيس روي ميز است كه در مسابقات دستة برتر دانشجويان كشور در سال گذشته، رتبه سوم را به دست آورده ام.
دليل حضور موفق شما در زمينه هاي مختلف قرآني، علمي و ورزشي؟
نسخه، مقام معظم رهبري در خصوص لزوم توجه جوانان به تهذيب، تحصيل و ورزش، محرك خوبي براي بنده بوده است.
راه انس پيداكردن با قرآن؟
حفظ موضوعي قرآن همراه با درك معنا، شروع خوبي براي انس با قرآن است. بعد از آن، گوش كردن به نوار ترتيل يا ترتيل خواني در مسير انس با قرآن مؤثر است.
روش پيشنهادي شما براي آموزش قرآن چيست؟
تشويق و تنبيه ها بايد به گونه اي باشد كه افراد به سوي قرآن سوق داده شوند. يعني تشويق تا حدي باشد كه فرد شرطي نشده و تنبيه تا حدي كه فرد از قرآن گريزان نشود.
اولين سوره اي كه خوانديد؟
از مادرم بپرسيد.
نغمه هاي مورد پسند در قرائت؟
الحان مثل حجاز، بيات حزين يا بيات حسيني.
آخرين كلام:
تنها چيزي كه در تمام عمرم در دلم مي توانم به آن افتخار كنم، اين است كه حافظ قرآن ام. اين را فردي مي گويد كه در راه هاي ديگر هم اوضاعش بد نبوده و در زمينه هاي ديگر نيز تجربه دارد.

در لايحة بودجه امسال كه اخيرا توسط رئيس جمهور به مجلس تقديم شده است، 2 ميليارد و 530 ميليون تومان تحت عنوان رديف ترويج و تشويق قرآن آموزي به جهاددانشگاهي و سازمان تبليغات اسلامي اختصاص يافته است تا براي آموزش قرآن به 250 هزار نفر هزينه شود. اما مشخص نيست كه منظور از آموزش قرآن چيست؟ آموزش روخواني قرآن، تفسير، تجويد، حفظ يا تزريق اين بودجه به كانون ها و مؤسسات آموزشي غيردولتي قرآن!
در اين ميان، بيش از 6 ميليارد تومان هم با عنوان برپايي مسابقات قرآني و ديني در اختيار سازمان اوقاف و امور خيريه و سازمان تبليغات اسلامي و استان ها قرار خواهد گرفت. براي هر مسابقه حدود 60ميليون تومان هزينه خواهد شد!
در جاي ديگر براي اجراي ماده 106 قانون برنامه توسعه كه يكي از برنامه هايش تداوم نهضت قرآن آموزي است، 10ميليارد تومان در اختيار سازمان تبليغات قرار خواهد گرفت. ولي براساس مادة 12 آيين نامه مصوب هيأت وزيران، سازمان تبليغات موظف است، امور اجرايي و آموزشي نهضت قرآني را از طريق عقد قرارداد با بخش غيردولتي به انجام برساند.
اين جهش چشمگير در بودجه فعاليت هاي قرآني، شايد به خاطر تغيير رويكرد دولت جديد باشد؛ در حالي كه سال قبل، بودجه اي با عنوان فعاليت  هاي قرآني نداشتيم. در سال هاي گذشته هم تنها 2 تا 3 ميليارد تومان به اين بخش اختصاص يافته بود كه بين وزارت ارشاد، سازمان تبليغات اسلامي، اوقاف و جهاددانشگاهي تقسيم مي شد.
در اين ميان به نظر مي رسد اين نوع تخصيص بودجه كمي فاقد نظم منطقي است، چرا كه برخلاف آن چه در بودجه آمده است، فعاليت هاي جهاددانشگاهي عمدتا مربوط به حوزه اطلاع رساني و خبرگزاري قرآني است و نه فعاليت هاي آموزشي قرآن. در هر حال با رفع اين نواقص مي توان به گسترش برنامه هاي قرآني در سراسر كشور اميدوار بود .