شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۴ - سال سيزدهم - شماره ۳۹۱۵ - Feb 4, 2006
درسهاي قيام بزرگ-۴
آثار عملي عزت حسيني
دكتر محسن اسماعيلي
نتيجه عملي نگرش حسيني به زندگي و جهان هستي آن است كه آدمي به هيچ بهايي حاضر به خواري نيست و سر در برابر ذلت فرود نمي آورد، چه ذلت ناشي از بندگي شيطان دروني و چه ذلت ناشي از بردگي طاغوت بيروني.
كسي كه مانند حسين عليه السلام مي انديشد هيچ فريضه اي را بالاتر از تلاش براي سربلندي انسانها در زندگي فردي و اجتماعي نمي داند و اين همان معناي دقيق احياي دين و اصلاح امت است. بر اساس همين ديدگاه است كه «قرآن كريم در مجموع تعبيرات خود پيامبران را مصلحان مي خواند» و اصولا بايد گفت كه «اصلاح طلبي يك روحيه اسلامي است.هر مسلماني به حكم اين كه مسلمان است خواه ناخواه اصلاح طلب و لااقل طرفدار اصلاح طلبي است زيرا اصلاح طلبي... از اركان تعليمات اجتماعي اسلام است» (شهيد مطهري، نهضت هاي اسلامي در صد ساله اخير، ص۷). گذر و تأملي كوتاه بر تاريخ حادثه كربلا و دقت در مجموعه گفتارهايي كه در اين زمينه از حضرت سيد الشهدا (ع) براي ما گزارش كرده اند به روشني نشان مي دهد كه هدف اصلي آن حضرت اصلاح وضعيت جامعه اسلامي و احياي عزت و افتخاري است كه در سايه ايمان به خدا به دست آورده بودند: از اين روست كه در آغاز سفر به صراحت نوشت كه «اِنَّما خَرَجتُ لِطلبِ الاصلاح ِ في اُمّهِ جَدّي» (فرهنگ سخنان امام حسين (ع)، ص ۵۷۰) او تن دادن خود و مسلمانان ديگر به حكمراني كسي مانند يزيد را ذلتي مي دانست كه از ساحت كرامت و غيرت انساني بعيد است.
در همان شب نخستي كه «وليد بن عتبه» ، امير مدينه، به فرمان يزيد به منظور اخذ بيعت حضرت را احضار كرد، با اشاره به عزت خاندان خود و افتخار به آن و نيز ذلت يزيد و پستي وي، به صراحت و قاطعيت اعلام داشت كه: «همچو مني با مانند او بيعت نخواهد كرد» ! (همان، ص۲۷۲). و بالاخره در وقتي ديگر از روز عاشورا در خطبه اي سراسر حماسي بارديگر از لشكريان دشمن خواست تا به عزت و كرامت انساني خود باز گردند و از او انتظار پذيرش ذلت نداشته باشند: «آگاه باشيد! زنازاده فرزند زنازاده ،مرا بين دو چيز مجبور كرده است؛ بين مرگ و ذلت. اما هيهات كه ما خواري و ذلت را بپذيريم.»
خداوند پذيرش ذلت را بر ما و بر پيامبر و مومنين روا نداشته است. دامن هاي پاك و داراي اصالت و شرف و خاندان و داراي همت والا و عزت نفس ما، هرگز اجازه نمي دهند كه اطاعت فرومايگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجيح دهيم.» (بحار الانوار، ج ،۴۴ ص۳۲۹). بر همين اساس است كه استاد شهيد مطهري معتقد است: «تمام فاجعه كربلا براي اين بود كه امام رأي خود را نفروخت... آنها از امام فقط يك امتياز مي خواستند و اگرآن يك امتياز را امام به آنها مي داد نه تنها كاري به كارش نداشته، انعامها هم مي كردند امام همه آن رنجها را تحمل كرد و تن به شهادت خود و كسانش داد كه همان يك امتياز را ندهد. آن يك امتياز، فروختن راي و عقيده بود. در آن زمان صندوق انتخاباتي نبود، بيعت بود. بيعت آن روز، رأي دادن امروز بود. پس امام اگر يك رأي غير وجداني و غير مشروع مي داد شهيد نمي شد. شهيد شد كه رأي و عقيده خودش را نفروخته باشد» .(مجموعه آثار، ج ،۱۷ ص۴۶۴) آيا همين يك درس براي سيادت امت و عزت كشورهاي اسلامي كافي نيست ؟! آيا هيچ بياني رساتر از اين براي تبيين كرامت و حقوق انسان ها مي توان سراغ گرفت ؟

يادداشت
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
حوادث
خارجي
قرآن
سياسي
داخلي
شهر
شهرستان ها
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   قرآن   |  
|  سياسي   |   داخلي   |   شهر   |   شهرستان ها   |   شهري   |   ورزش   |   يادداشت   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |