دوشنبه ۸ اسفند ۱۳۸۴ - سال سيزدهم - شماره ۳۹۳۲ - Feb 27, 2006
توسط پليس آگاهي تهران انجام گرفت؛
دستگيري يكي از دو متخصص سرقت از عابربانك
005604.jpg
گروه حوادث- آزاده مختاري: با تلاش ماموران اداره آگاهي تهران يكي از دو كلاهبردار حرفه اي كه با روشي خاص اقدام به سرقت وجوهات شهروندان تهراني از بانك مي كردند بازداشت شدند.
به گزارش همشهري، ساعت ۸ صبح زن مقابل ساختمان بانك ايستاد. به قصد گرفتن موجودي حسابش كارت عابر بانك را داخل دستگاه كرد ولي هنوز چند ثانيه اي نگذشته بود كه روي مانيتور دستگاه با خط سبز رنگي نوشته شده: «به دلايل امنيتي كارت شما ضبط مي شود.» زن منتظر پيغام بعدي ماند كه يك برگه اعلام مبلغ موجودي از داخل دستگاه خارج شد. بر روي برگه موجودي حساب زن ۴۴۲ هزار تومان اعلام شد. زن هنوز از دستگاه فاصله نگرفته بود كه بار ديگر دستگاه عابربانك به طور خودكار به كار افتاد و يك هزار توماني از حساب زن برداشت شد. زن كه از تمام اتفاقاتي كه درحال رخ دادن بود متعجب شده بود به قصد برداشتن هزارتوماني به سمت دستگاه عابربانك برگشت؛ اين بار برگه موجودي كه از دستگاه بيرون آمد، مبلغ ۴۴۱ هزار تومان را نشان داد درحالي كه زن هيچ تمايل به برداشت وجه نقد از حسابش نداشت. به دليل رخ دادن اين اتفاقات غيرمتعارف زن بلافاصله داخل ساختمان بانك شد و اعلام كرد كه دستگاه بي دليل كارت عابر بانك وي را ضبط كرده است.
دو دقيقه طول نكشيد تا كارمند بانك دستگاه را باز كرد تا كارت زن را به وي تحويل دهد ولي وقتي در دستگاه گشوده شد در بررسي از داخل آن هيچ كارتي با نام و نشان آن زن كشف نشد.
زن نمي دانست چه اتفاقي درحال رخ دادن است. كارمند بانك شماره حساب زن را كه فريبا _ ن نام داشت از وي گرفت تا حساب وي را بررسي كند ولي در فاصله بين ضبط شدن كارت عابربانك از سوي دستگاه و بررسي موجودي حساب زن كه ۵ دقيقه بيشتر طول نكشيد موجودي حساب فريبا به ۱۶۰ هزار تومان تنزل پيدا كرد. كارمند بانك كه متوجه آشفتگي زن شده بود به وي گفت: شخصي با كارت شما از يكي از شعبات بانك در خيابان خواجه عبدالله وجه نقد برداشت كرده است.
با كمك كارمندان بانك يك برگه فرم توسط فريبا به قصد مسدودشدن حساب وي پر شده و سريعا به بانك اصلي اطلاع رساني لازم انجام گرفت.
فريبا خود را به بانك مذكور در خيابان خواجه عبدالله رساند. كارمندان آن بانك تاييد كردند كه با استفاده از كارت وي ۴ دقيقه بعد از ضبط كارت عابربانك فريبا در بانك اوليه از بانك دوم مبلغ ۲۸۱ هزار تومان برداشت شده است و سپس مبلغ ۱۲۰ هزار تومان از آن وجه نقد به حسابي ديگر واريز شده است.
فريبا بار ديگر موجودي حساب خود را از بانك دوم درخواست كرد و در آن زمان بود كه متوجه تخليه كامل حساب بانكي اش شد.زن سراسيمه خود را به خانه رساند و موضوع را براي همسرش تعريف كرد.زوج جوان در اقدام بعدي خود مراتب را به اطلاع مركز فوريت هاي پليسي ۱۱۰ رساندند و با راهنمايي اين مركز به دادسراي ارگ مراجعه كردند. ولي مسئولان آن دادسرا عنوان كردند كه موضوع به آنها مربوط نشده و بايد به دادسراي فلسطين مراجعه كنند. زوج مذكور بعد از حضور در دادسراي فلسطين متوجه شدند بار ديگر به آنان راهنمايي نادرست شده است، مسئولان آن دادسرا آنان را به دادسراي خيابان سپهبد قرني ارجاع دادند ولي مقصد نهايي آنجا نيز نبود. در نهايت بعد از طي دادسراي نارمك به دادسراي ونك معرفي شدند. بازپرس دادسراي ونك بعد از بررسي شكايت آنان دستورات لازم براي بررسي پليسي تا دستگيري عامل اين سرقت حرفه اي را صادر كرد.
به دستور مومني بازپرس ششم دادسراي ونك نامه استعلام از بانك هاي ذكرشده صادر شد. بعد از بررسي اوليه معلوم شد اين سارق حرفه اي بعد از برداشت وجوهات نقدي حساب فريبا تمام موجودي او را به حسابي در بانكي در مجيديه واريز كرده است.
در تحقيقات تكميلي با دستور قضايي از بانك خيابان خواجه عبدالله خواسته شد پرينت مربوط به برداشت و واريز حساب هاي روز حادثه را صادر كند كه در آن مرحله معلوم شد وجه نقد از حسابي به حساب ديگر واريز شده است و با ترفند پليسي فردي كه اين عمل را انجام داده بود شناسايي شد. ولي مشخصات مكاني اين فرد در بانك اصلي اش جعلي بوده و بدين ترتيب پليس جست وجوي خود براي كشف مخفيگاه وي را آغاز كرد.
به دستور بازپرس پرونده حساب بانكي اين فرد تحت كنترل قرارگرفت. به صورتي كه او قادر به واريز وجه نقد بود ولي نمي توانست مبلغي از حساب بانكي خود برداشت كند، همين مسئله موجب شد متهم كه فكر نمي كرد روش وي توسط پليس آگاهي تهران فاش شده باشد به خيال اينكه كارت عابر بانكش مشكل پيدا كرده است به بانك صادركننده كارت عابر بانك خود مراجعه كرد. كارمندان به محض شناسايي وي پليس را در جريان قرار دادند و در مدت زمان كوتاهي پليس در صحنه حاضر شده و اين سارق حرفه اي بازداشت شد.
متهم كه محمدعلي _ الف نام دارد در جريان بازجويي هاي پليس منكر هرگونه ارتكاب جرمي شد، ولي اسناد و مدارك و شواهد مندرج در پرونده حاكي بر متهم بودن وي است.
محمدعلي در حالي منكر ارتكاب اين جرم است كه در پرينت ارائه شده از بانك در خصوص استفاده وي از عابر بانكش دوبار عمل انتقال وجه در مدت چند روز انجام شده است كه اين موارد ادعاي وي در خصوص اينكه روز حادثه مردي ناآشنا از وي خواسته بود عمل انتقال وجه را با استفاده از كارت خودش انجام دهد رد مي كند.اين درحاليست كه يكي از مسئولان بانك ملي كشور در اين مورد بيان داشته است محمدعلي و يك فرد ديگر كه هنوز فراري است تنها افرادي هستند كه در كشور قادر به انجام سرقت با اين روش هستند.تحقيقات بيشتر در اين خصوص زيرنظر بازپرس مومني در اداره آگاهي ادامه خواهد يافت.

قرباني باند تعرض به زنان:
به همسرم چه بگويم؟
گروه حوادث: زني ديگر كه قرباني باند تعرض به زنان تهران است از كابوس هاي شبانه  اش مي گويد؛ كابوس هايي كه تحمل آن براي وي راحت تر از حضور در دادسرا و مراجع انتظامي است، زيرا به گفته خودش نمي خواهد كانون زندگيش از هم بپاشد.
به گزارش همشهري روز بيست و ششم آبان ماه، زن خسته از كار روزانه ساختمان شركت را ترك كرد تا به سوي منزل مادرش برود. از زماني كه ازدواج كرده بود هميشه همسرش، او را به هر جا كه مي خواست مي رساند و مدت ها بود كه در شهر تهران، تنها مسيري را طي نكرده بود، ولي آن روز وضعيت فرق مي كرد، مادرش بيمار بود و مهر او به مادر سبب شد نتواند ساعت ها را تا زمان پايان كار همسر تحمل كند. دل نگراني  او را از ساختمان شركت به بيرون كشاند. كنار خيابان آزادي براي سوار شدن به يك خودروي سواري به مقصد خيابان هنگام به انتظار ايستاد.
هوا كمي سرد شده بود و او در دل آرزو مي كرد هر چه زودتر يك خودروي مسافربر از راه برسد و او را از آن نسيم سرد نجات دهد، در همين حين متوجه خودروي پيكان سفيد رنگي  شد كه به وي نزديك مي شد. خودرو كنار پاي زن بوق زد و زن جوان با تصور اين كه خودرو مسافركش است، مسير خود را گفت و چند ثانيه بعد بر روي صندلي خودرو جاي گرفت.
سه ماه پس از آن روز سرد زنگ تلفن سرويس حوادث روزنامه همشهري به صدا درآمد. در آن سوي خط زني با صدايي لرزان گفت: «من نيز قرباني شده ام. وقتي داستان زندگي زني را كه توسط باند روح سرگردان در تهران دزديده شده بود در صفحه حوادث خواندم تصميم گرفتم رازي را كه سه ماه تمام روحم را آزار مي دهد براي شما بگويم، قادر نيستم به اداره آگاهي يا دادسرا مراجعه كنم. اگر همسرم بفهمد ديوانه خواهد شد، او مرد متعصبي است و هضم اين واقعه تلخ برايش غيرممكن است.
صداي لرزان زن، كم كم به بغض مبدل شد. ادامه داد:« آن روز وقتي سوار خودرو شدم در ابتدا تنها دو مرد سرنشين آن بودند، يكي راننده و ديگري مردي قوي هيكل كه در صندلي عقب با فاصله با من نشسته بود، در حال طي مسير بوديم كه يك مرد ديگر نيز به عنوان مسافر سوار خودرو شد و در صندلي جلو، كنار راننده جاي گرفت. و چند دقيقه بعد مردي ديگر كه او نيز در ابتدا تظاهر مي كرد مسافر است، كنار من قرار گرفت و بدين ترتيب من در ميان دو مرد غريبه تمام سعي خود را مي كردم كه حريم و فاصله مناسب را با آنان حفظ كنم.
بعد از تكميل مسافران خودرو ، راننده رو به من پرسيد: «شما متأهل هستيد؟»
من تصور كردم شايد قصد خريد چيزي را دارد كه فكر مي كند يك زن متأهل بيشتر مي تواند به او كمك كند. براي همين به او جواب داده و گفتم كه داراي همسر هستم. ولي سئوال بعدي راننده كه بعداً فهميدم حسين نام دارد مرا متعجب كرد. براي اين كه به سئوالات وي خاتمه بدهم گفتم: «مسيرتان را برويد، شما پول مي گيريد كه مرا به مقصد برسانيد» در همين لحظه مردي كه كنارم نشسته بود با دستان قوي اش از پشت سر با يك عكس العمل سريع سر مرا گرفت و محكم به زير خودرو كشاند. فرياد كشيدم تا شايد كسي صدايم را بشنود و نجاتم دهد ولي آنان براي ساكت كردنم چاقويي روي پهلويم گذاشتند تا مجبور به سكوت باشم. پس از آن از تكان هاي شديد خودرو فهميدم كه در يك جاده خاكي در حال حركت هستيم، در ابتدا فكر كردم قصد ربودن طلاهايم را دارند. به آنها گفتم: «هر چه مي خواهيد از داخل كيفم برداريد، طلاهايم متعلق به شما. آنان با صداي بلند مي خنديدند، من نمي دانستم چه نقشه  شومي در ذهنشان است. مرا به داخل يك باغ خرمالو بردند.»
در حالي كه گريه مي كرد گفت: «مرا كشان كشان از داخل خودرو بيرون آوردند. در آن باغ شش نفر بودند كه يكي از آنان نمي دانم چه مواد مخدري استفاده كرده بود كه در حالت عادي به سر نمي برد. كمي دورتر ايستاد و تنها نظاره گر حمله پنج همدست ديگرش بود كه وحشيانه مرا مورد آزار و اذيت قرار دادند.
آنها بعد از پايان نقشه شوم خود تمام طلاجات، تلفن همراه و هر چه پول همراه داشتم را ربودند و بدن نيمه جانم را در گوشه خيابان رها كردند. »
ديگر به سختي مي شد حرف هاي زن را شنيد، صدايش مي لرزيد و گريه امانش را بريده بود. او ادامه داد:« بدنم زخمي شده بود، با آن وضعيت قادر نبودم. به خانه خودم بازگردم، خود را به هر زحمتي بود به منزل مادرم رساندم و يك هفته به بهانه مريضي مادر در خانه او ماندم تا زخم هايي كه حتي با از بين رفتن اثرشان، آنها را فراموش نخواهم كرد، از بدنم پاك شود. به همسرم چه مي توانستم بگويم. اصلاً به چه كسي مي توانستم بگويم كه چه اتفاق تلخي برايم رخ داده است. حتي زماني كه شنيدم اين باند وحشي را گرفته اند، نتوانستم به اداره آگاهي بروم و شكايت كنم. اگر همسرم بفهمد چه كنم! آن روز تلخ ترين اتفاق زندگي من رقم خورده بود. »
اين زن كه تنها با تماس تلفني اي كه با افسر پرونده در اداره پنجم اداره آگاهي تهران بزرگ گرفته بود ماجراي تعرض و ربوده شدنش را تعريف كرده است، مي گفت:«مي ترسم، از ديدن چهره كريه آنان مي ترسم، آنان بسيار پست هستند، چگونه به اداره آگاهي مراجعه كنم، به همسرم بگويم براي چه به آنجا ميروم، كانون خانواده ام به هم مي ريزد، من همسرم را دوست دارم دو فرزند دارم كه دوري از آنان برايم همچون مرگ است. »اين زن نيز قادر نيست بعد از وقوع اين حادثه تلخ، حتي بعد از اطمينان از اين كه متهمان در حصار پليس هستند با آنان روبه رو شود. مي گويد مي ترسد ولي ترس او از چهره اين ۸ مرد نيست.
***
بازپرس حسين اصغرزاده رئيس شعبه دوم دادسراي امور جنايي و افسر تحقيق پرونده اين باند در اداره پنجم آگاهي تهران بزرگ تحقيقات خود از اين متهمان را ادامه مي دهد و با حضور تمام شاكيان اين پرونده كه تاكنون سكوت اختيار كرده از ثبت شكايت آنان به حتم قرار مجرميتي مناسب با ارتكاب جرايم اين باند تعرض از سوي بازپرس پرونده صادر خواهد شد.

شليك مرگبار در شهرك دقايقي
گروه حوادث: سربازي به دلايل نامعلوم در شهرك دقايقي، اقدام به خودكشي كرد. به گزارش همشهري، اين حادثه ساعت ۳۰/۱۳ ظهر ديروز اتفاق افتاد، ساكنان بلوك يكم شهرك دقايقي در همان ساعت متوجه صداي شليك گلوله اي شدند. آنها زماني كه از خانه هايشان بيرون آمدند با پيكر خونين سرباز وظيفه محمد.ع روبه رو شدند كه با شليك گلوله جان باخته بود.
با اعلام خبر بلافاصله شهرك دقايقي تحت مراقبت قرار گرفت. اين درحالي است كه دو ساعت پس از وقوع حادثه، پيكر خونين سرباز جوان همچنان در شهرك قرار داشته است.
بر پايه اين گزارش، حسيني _ بازپرس ويژه قتل _ بيان داشت: به علت اين كه منطقه نظامي بوده است، اجازه ورود به مسئولان قضائي و انتظامي داده نشده است. تحقيقات در اين زمينه ادامه دارد .

جاعلان عنوان مأمور نيروي انتظامي بازداشت شدند
گروه حوادث: جستجوي پليس بين الملل براي دستگيري يك متهم با تلاش كارآگاهان دايره پنجم آگاهي تهران بزرگ به نتيجه رسيد.
به گزارش همشهري سوم بهمن مأموران پليس حين عمليات جمع آوري معتادان، در مجتمع بهاران فردي را به نام لطيف بازداشت كردند. در بازرسي بدني مقداري ارز و مواد مخدر توسط مأموران كشف شد.
به همين دليل لطيف به اداره آگاهي انتقال يافت. تحقيقات از وي آغاز شد. لطيف تحت بازجويي قرار داشت كه مأموران پليس در يك عمليات ديگر فردي به نام نظام را نيز در حوالي ميدان آزادي بازداشت كردند.
تحقيقات پليس از اين دو نفر در نهايت به آنجا ختم شد، كارآگاهان آگاهي متوجه شدند لطيف و نظام با همدستي فرد ديگري به نام رشيد كه همگي از اعضاي باند فيوج هستند مدتي است در شهر تهران تحت عنوان جعلي مأمور انتظامي اقدام به اخاذي از شهروندان بخصوص اتباع خارجي كه به عنوان مسافر در تهران حضور داشتند، كرده اند.در بررسي بعدي پليس رشيد را نيز بازداشت كرد و وي نيز به بزه انتسابي خود اعتراف كرد.كارآگاهان اداره پنجم در تحقيقات تكميلي خود بر روي پرونده اين سه متهم متوجه شدند لطيف از چند سال قبل در كشورهاي آسيايي و بيشتر در كشور تركيه اقدام به زورگيري و اخاذي كرده كه به همين اتهام تحت تعقيب پليس بين الملل نيز بود.بازداشت شدگان تاكنون به ۱۰۰ فقره سرقت اعتراف كرده اند.

بگذاريد فراموش كند
سميه افشين فر
حدود دو هفته پيش مصاحبه يكي از قربانيان باغ خرمالو را در روزنامه خوانده ايد يا نه؟ دختر ۲۷ ساله اي كه توسط اين جنايتكاران مورد تعرض قرار گرفته بود، مي گفت: هنوز نتوانسته ام با اين كابوس كنار بيايم. هر شب تصوير مردي با موها و ريش بلند را در خواب مي بينم و با فرياد از خواب بيدار مي شوم. تصور مي كنم اگر هر كس ديگري هم جاي اين قرباني بود، دلش مي خواست هرچه زودتر اين حادثه را فراموش كند و بتواند به جريان عادي زندگي بازگردد اما اين قرباني در بخش ديگري از صحبتهايش از بازجويي هاي مكرر و مواجه شدن هاي پي در پي با جنايتكاران گله مي كند. به راستي شناسايي رودررو و مواجهه كردن قربانيان با متهمان در اينگونه حوادث چقدر ضروري است.
مواجهه رودررو، ابتدايي ترين روش جمع آوري مدرك
دكتر نجفي توانا، حقوقدان و عضو هيات مديره كانون وكلا در خصوص روشهاي شناسايي مرتكبين جرايم جنسي و جسمي معتقد است: يكي از معمول ترين روشهاي شناسايي، مواجهه قربانيان يا شهود با متهم يا متهمان پرونده است. در اين مواجهه كه براي شناسايي و تطبيق مشخصات بزه ديده با چهره و ظاهر متهم است در اكثر كشورها روشهاي تقريبا يكسان و مشابهي مورد استفاده قرار مي گيرد. يك مورد مشاهده متهم در ميان افراد ديگر است كه قرباني بايد شخص را شناسايي كند. معمولا اين نوع شناسايي بدون برخورد مستقيم از پشت (جدار شيشه اي) است، در واقع اين روش براي حمايت از قرباني است. در روش دوم كه در ايران استفاده مي شود قرباني در مقابل متهم قرار مي گيرد. بازجويي در اين مرحله هم در رابطه با بزهكاران و هم براي قربانيان اين جرايم بايد بسيار دقيق انجام شود. حتي فضا و محل بازجويي نبايد با محلهاي بازجويي جرايم معمولي يكسان باشد. فضا بايد به فرد احساس امنيت بدهد تا آسيب هاي منفي كه به فرد وارد شده تخليه شود. سئوالات نبايد چكشي باشد، سئوالها بايد تخصصي باشند و همزمان با بازجويي يك روانشناس و در مورد زنان قرباني يك پليس زن حضور داشته باشد. ما بايد اعتماد به نفس فردي را كه قصد همكاري با پليس دارد افزايش دهيم و ضمن تحقيق، روانكاوي نيز انجام دهيم تا فرد حس كند ما با او همدرديم.
اما عسگري راد، وكيل پايه يك دادگستري مواجهه حضوري براي شناسايي متهمين را ضروري مي داند و مي گويد: اطلاعاتي كه قربانيان در اختيار پليس مي گذارند معمولا به دليل هيجانات قرباني كلي است و ممكن است با اطلاعاتي كه پليس بعدا به دست مي آورد هماهنگ نباشد و اين مواجهه حضوري مي تواند به پليس كمك كند. مخصوصا در حوادثي از قبيل حادثه باغ خرمالو كه تعداد شاكيان نيز كم است، شايد اين راه بهترين راه براي جمع آوري مدرك باشد.
خشونت ديدگان امروز، خشونت گرايان فردا
حتما بيجه را به خاطر مي آوريد، جنايتكاري كه بعد از تعرض به ۲۵ كودك پاكدشتي آنها را به قتل رساند. بيجه در اعترافاتش، گفته بود كه در كودكي مورد تعرض قرار گرفته و كارشناسان اين حادثه را عاملي براي ارتكاب جرايم توسط بيجه ارزيابي كردند. البته بهتر است فراموش نكنيد كه سركرده باند باغ خرمالو نيز مدعي شده كه چون زنش توسط فردي مورد تعرض قرار گرفته او قصد داشته كه به اين ترتيب از زنان و دختران انتقام بگيرد. به طور كلي تجربه اين قبيل حوادث نشان مي دهد كه معمولا جانيان اين حوادث به نوعي در گذشته خود يا خانواده شان قرباني بوده اند و قريب به اتفاق روانشناسان معتقدند كه در صورت وقوع جرايم جنسي و جسمي بايد به قرباني كمك كرد تا هرچه زودتر آن حادثه تلخ را فراموش كند، اما به راستي در جامعه ما براي كم شدن آسيب هاي روحي قربانيان اين جنايات چه اقدامي صورت مي گيرد؟
نجفي توانا، عضو هيات مديره كانون وكلا در پاسخ به اين سئوال مي گويد: بايد دو بحث را تحليل كنيم. اول بايد اين موضوع را از ديد حقوقي دنبال كنيم و بعد بحث روانشناسي را مورد ارزيابي قرار دهيم. در بحث حقوقي و در انطباق با قوانين متاسفانه در برخي كشورها از جمله ايران قانون كافي براي حمايت از شاهدان وجود ندارد و بسياري از قربانيان از جمله زنان بعد از تجاوز يا قربانيان در حوادث همراه با خشونت يا صدمات جسمي، معمولا جسارت لازم براي پيگيري جرم را از دست مي دهند. در جرايم جسمي قرباني مرعوب مي شود و جرات پيگيري پيدا نمي كند و در جرايم جنسي كه در جوامع سنتي اتفاق مي افتند نيز به دليل بزه پوشي و پوشش جرم و حفظ آبرو افراد شكايت را مطرح نمي كنند و معمولا نتايج منفي اين نوع صدمات پنهان باقي مي مانند. در اين موارد ما همانند بسياري از كشورها نيازمند قانوني هستيم كه از اين قربانيان حمايت كند. زماني كه اين افراد قصد دارند با نيروهاي پليس همكاري كنند دولت بايد از آنها حمايت كند. متاسفانه ما قوانين حمايتي را نداريم، به همين دليل مردم وقتي جنايات بزرگ را مي بينند به دليل مشكلات بعدي به پليس اطلاع نمي دهند. جامعه بايد از لحاظ فرهنگ سازي غني شود و نيروهاي قضايي با تنظيم برنامه هايي به مردم اعلام كنند كه خدمت به همنوع، خدمت به جامعه است و نبايد در صورت وقوع حادثه اي نگران واكنش هاي جانبي اش باشند. اگر زني مورد تعرض قرار مي گيرد هم براي مجازات شخص مرتكب و هم براي جلوگيري از جرايم جنسي همكاري كنند و احساس شرم و خجالت نداشته باشند. جامعه بايد آگاه شود اين زن هيچ گناهي ندارد، مقصر اصلي جامعه است كه براي اين فرد شغل ايجاد نكرده است يا امكان ازدواج آنها را فراهم ننموده است، ما بايد سعه صدر به خرج دهيم و تقصير را به گردن قرباني نياندازيم.
اين حقوقدان در مورد آسيب هايي كه از لحاظ رواني متوجه اين نوع قربانيان است، مي گويد: متاسفانه زنان و دختراني كه مورد تعرض قرار مي گيرند به شدت احساس حقارت، كينه، پوچي و مظلوميت مي كنند و دچار نوعي افسردگي مزمن و در واقع حادثه مي شوند و گاهي دست به خودكشي مي زنند. متاسفانه از اين موارد كه بگذريم نتايج منفي ديگري در روابط اين شخص با خانواده به وجود مي آيد و فرد به دليل احساس گناهي كه دارد تصور مي كند پاكي و قداست خودش را از دست داده، بنابراين آمادگي براي ارتباط عاطفي را از دست مي دهد، دخترها مردگريز مي شوند و زنان از همسرانشان دوري مي كنند و همه اين عوامل برنامه هاي روزمره فرد را مختل مي كند و قرباني دقت در كارها را از دست مي دهد و در حقيقت اكثر اين قربانيان عمدتا دچار حالت روان نژندي مي شوند كه تا مدتها در آنها باقي مي ماند. متاسفانه خودداري، بزه پوشي و توداري براي اين زنان باعث تشديد اين حالات مي شود اما اگر بتوانند با كسي موضوع را در ميان بگذارند كمي آرام خواهند شد. مقامات قضايي بايد آموزش ببينند تا بتوانند اعتماد اين افراد را جلب كنند. اگر قرباني بتواند با روانكاو، روانشناس و جرم شناس صحبت كند حالات رواني مختل او به مرور زمان ترميم مي شود و فرد به زندگي برمي گردد.اين استاد دانشگاه پيشنهاد مي دهد: بحث آموزش خانواده ها، جوانها و اطفال را جدي بگيريم. بسياري از بزه ديدگان به دليل ناآگاهي خودشان در ارتكاب جرم مشاركت دارند و ما بايد سهم بزه ديده را در اين حوادث به حداقل برسانيم و توجه داشته باشيم خشونت، خشونت آفرين است و اگر زمينه را براي حل اين مشكلات فراهم نكنيم خشونت ديدگان امروز خشونت گرايان فردا خواهند شد.

متهمان اتهامات را نپذيرفتند
سايت جنايي: سه نوجواني كه توسط پليس ايالت فلوريدا به اتهام ضرب و شتم شديد چندين بي خانمان دستگير شده بودند؛ روز گذشته در دادگاه حضور يافته و با وجود فوت يكي از مضروبان ادعا كردند كه به هيچ وجه اتهامات وارده را نمي پذيرند.
به گزارش دادستان پرونده؛ يكي از بي خانمانهايي كه توسط اين سه نوجوان مورد ضرب و شتم شديد قرار گرفته بود نيز به دنبال شدت جراحات وارده در بيمارستان و در بخش سي سي يو به سر مي برد.سه نوجوان فوق در روز حادثه مرد بي خانماني را گرفته و در حالي كه به وي دشنام مي دادند او را با چوب بيسبال به شدت مجروح كردند.دوربيني كه در نزديكي محل حادثه نصب شده بود تمامي اين حوادث را ضبط كرده و قرار است در جلسات دادگاه كه به اتهامات متهمان رسيدگي مي شود، به عنوان اولين مدرك جرم عليه آنها استفاده شود.در حمله ديگري كه توسط همين افراد انجام گرفته بود، مرد بي خانماني كه در حال حاضر در شرايط بحراني به سر مي برد، مورد حمله قرار گرفته و ضاربان با اسلحه و چماق و چوب هاي قطور وي را به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده بودند.بريان و ويليلم كه هر دو ۱۸ سال سن دارند روز گذشته به همراه توماس ۱۷ ساله در حالي كه لباس هاي زندان را بر تن داشتند در دادگاه حضور يافته و زمان پاسخگويي به سؤالات قاضي؛ تمامي اتهامات خود را رد كرده و مدعي شدند كه در هيچ كدام از اين حوادث مقصر نبوده اند. دادستان پرونده تاكنون متهمان را با يك مورد اتهام قتل عمد و يك مورد تلاش براي قتل روبرو كرده است.در حالي كه متهمان در ابتداي دادگاه منكر هرگونه دخالت در حوادث فوق شده بودند، با گذشت زمان و نشان دادن مدارك مستدل؛ وكلاي مدافع متهمان در جايگاه دفاع حاضر شده و ادعا كردند كه موكلانشان از انجام اتهامات خود بسيار پشيمان هستند.موكل توماس ۱۷ ساله در دادگاه ادعا كرد كه وي زمان ضرب و شتم بي خانماني كه بر اثر شدت جراحات وارده فوت كرده بود به همراه دو متهم ديگر نبوده و تنها اتهام تلاش براي قتل بر وي وارد است.در حالي كه دو متهم ۱۸ ساله به دليل سنشان بايد مانند فرد بالغي در دادگاه محاكمه شده و با امكان اعدام نيز روبه رو هستند. توماس كه در زمان وقوع اين حوادث تنها ۱۷ سال سن داشته است بايد منتظر تصميم دادگاه شود. دادستان پرونده تاكنون براي توماس درخواست اعدام نكرده است. بنابر قوانين قضايي قاضي مي تواند وي را به حبس ابد محكوم كند.

حمله نوجوان به مدرسه
آسوشيتدپرس: پسر نوجواني كه با بردن اسلحه به مدرسه ابتدا يكي از همكلاسي هاي خود را به شدت مجروح كرده بود، زماني كه توسط پليس در يكي از كافه هاي نزديك مدرسه محاصره شده بود با گذاشتن اسلحه بر روي سر خود قصد خودكشي داشت كه پليس مانع از اين اقدام وي شد.پليس متهم را كه نوجواني ۱۴ ساله بود، بلافاصله پس از محاصره بازداشت كرد.قرباني وي نيز كه تنها ۱۶ سال سن داشت از ناحيه قفسه سينه و دست مورد اصابت گلوله قرار گرفته است. پزشكان وضعيت عمومي بيمار را موفقيت آميز اعلام كردند.پليس از افشاي نام متهم خودداري كرده و اين در حالي است كه بنا بر تحقيقات انجام گرفته، وي قرباني خود را به خوبي مي شناخته است.پليس در حال حاضر وي را به اتهام تلاش براي قتل در بازداشتگاه مخصوص نوجوانان نگاه داشته است.تحقيقات بيشتر در خصوص اين حادثه همچنان ادامه دارد.

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
دانش فناوري
انديشه
بـورس
خارجي
سياسي
داخلي
شهر
شهرستان ها
شهري
علمي فرهنگي
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   انديشه   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |  
|  داخلي   |   شهر   |   شهرستان ها   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |