اعظم ايماني پارسا
ايران به عنوان كشوري در حال توسعه نيازمند توجه و سياستگذاري هاي هدفمند در امر پس انداز و سرمايه گذاري است. اين امر مهم تنها در سايه ايجاد فرهنگ و الگوي صحيح پس انداز و سرمايه گذاري در كشور فراهم مي شود.
آشنايي با وضعيت و سير تاريخي بازار اوراق بهادار به عنوان يكي از اجزاي مهم نظام مالي، شناخت نقاط ضعف اين بازار و استفاده صحيح از ظرفيت هاي بالقوه اين بازار را در جهت جذب سرمايه و توسعه بازار سرمايه فراهم مي كند.
تحولات بازار بورس اوراق بهادار پس از انقلاب
سال هاي پس از انقلاب اسلامي و تا پيش از نخستين برنامه پنج ساله توسعه، دگرگوني هاي چشمگيري در اقتصاد ملي پديد آمد كه بازار بورس اوراق بهادار تهران را نيز در بر گرفت.
نخستين رويداد، تصويب لايحه قانون اداره امور بانك ها در سال ۱۳۵۸ توسط شوراي انقلاب بود. چندي بعد و در پي آن شركت هاي بيمه نيز در يكديگر ادغام شدند و تحت تملك دولت درآمدند. تصويب قانون حفاظت و توسعه صنايع ايران در سال ۱۳۵۸ باعث شد تعداد زيادي از بنگاه هاي اقتصادي پذيرفته شده در بورس از آن خارج شوند. بدين ترتيب، طي اين سالها بازار بورس اوراق بهادار تهران دوران فترت خود را آغاز كرد كه به دليل تقارن اين دوران با پيامدهاي پس از جنگ تحميلي، فضاي مناسب جهت تداوم فعاليت هاي بازار بورس تحقق نيافت و اين روند تا پايان سال ۶۷ وجود داشت.
از سال ،۱۳۶۸ در چارچوب برنامه پنج ساله اول توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي تجديد فعاليت بورس اوراق بهادار تهران به عنوان زمينه اي براي اجراي سياست خصوصي سازي مورد توجه قرار گرفت.
در پي شروع مجدد فعاليت بازار بورس اوراق بهادار تهران، در سال ۱۳۷۰ در مقايسه با سال قبل از آن، افزايش چشمگيري هم به لحاظ مبلغ و هم به لحاظ تعداد سهام در فعاليت هاي بازار پديد آمد. اين افزايش به ترتيب از نظر مبلغ ۷۳۷ درصد و از نظر تعداد سهام ۳۶۹ درصد بوده است.
در سال ۱۳۷۰ سهام ۹۸ شركت در دفعات مختلف مورد معامله قرار گرفت. در سال ،۱۳۷۱ به علت ركود نسبي كه در اقتصاد كشور وجود داشت، بازار بورس اوراق بهادار تهران از رونق مورد انتظار برخوردار نبود. سال ۱۳۷۱ سال دشواري براي بازار بورس اوراق بهادار تهران بود و اين امر نه از جهت كاهش آمار معاملات نسبت به سال قبل بلكه به علت نامشخص بودن عامل محيطي و عوامل خاص ديگري كه از اختيار بورس، خارج است بود.
فعاليت هاي بورس اوراق بهادار تهران تا نيمه اول سال ۱۳۷۲ متأثر از ركود ممتد يك سال و نيم پيش آن بود. از نيمه دوم سال مذكور با كاهش انگيزه سرمايه گذاري در ساير بخش هاي اقتصادي كشور و همچنين تعديل قيمت سهام، زمينه اي فراهم شد تا جريان منابع مالي به سوي بورس دوباره آغاز شد.
بازتاب طبيعي عدم عرضه سهام و جريان بيشتر منابع مالي به سوي بورس موجب شد تا شاخص قيمت سهام از اواسط سال ۱۳۷۲ رو به افزايش گذارد.
برنامه ريزي ها و تمهيداتي كه از اواسط سال ۱۳۷۲ در جهت تعديل قيمت ها و افزايش بازده سهام به عمل آمد اثرات مطلوبي در عملكرد بورس طي سال ۱۳۷۳ گذاشت به طوري كه خريد سهام اعم از جزيي و كلي با استقبال روبه رو شد.
در سال ۱۳۷۴ بازار سرمايه از رويدادهاي مثبتي برخوردار شد كه از جمله مي توان به تشديد روند تأسيس شركت هاي سرمايه گذاري سهام عام در سراسر كشور اشاره كرد.
اما در ادامه اين روند، بازار بورس تهران به دليل تأثيرپذيري از شرايط حاكم بر اقتصاد ملي در سال ۱۳۷۵ با وضعيتي دوگانه روبه رو بود. در نيمه نخست، روندهاي حركتي سال پيش از آن همچنان ادامه يافت و شاخص هاي مختلف فعاليت در بازار بورس از روندي افزايشي برخوردار بود، در نيمه دوم سال، شتاب يك سويه نوسان هاي قيمتي در بازار بورس تهران كند شد.
از آغاز سال ،۱۳۷۶ به منظور دستيابي به بازار باثبات و پايدار و جلوگيري از نوسان هاي قيمتي بي رويه ناشي از عوامل اختلال زا در بازار، سازمان بورس اوراق بهادار برنامه تثبيت بازار را اجرا كرد. به طور كلي مي توان گفت كه بازار بورس اوراق بهادار تهران در سال ۷۶ بر اثر برنامه هاي اجرا شده نقطه عطفي در سال هاي تجديد فعاليت خود تجربه كرده است.
در سال ،۱۳۷۷ به ويژه پس از برگزاري مجمع عمومي سالانه شركت ها، بازار بورس اوراق بهادار تهران نقطه عطفي را در فعاليت هاي دو سال اخير خود تجربه كرد و داد و ستد اوراق بهادار با رونق دوباره همراه شد.
به دنبال نشانه هاي مثبت حاكي از بازگشت رونق به بازار بورس اوراق بهادار تهران در سال ۱۳۷۷ در سال ۱۳۷۸ نيز كم و بيش در تمام سطوح فعاليت بازار مذكور رشد خيره كننده اي ديده شد.در سال ،۱۳۷۸ برآيند فعاليت بازار سهام در ايران به يك بازدهي ۶/۵۳ درصدي انجاميد كه در سنجش با ساير فرصت هاي سرمايه گذاري در اقتصاد ملي، بسيار درخور توجه بوده است.
در سال ،۱۳۷۹ برآيند فعاليت بازار سهام در ايران به يك بازدهي ۸۶/۵۹ درصدي انجاميد كه در سنجش با ساير فرصت هاي سرمايه گذاري در اقتصاد ملي و تورم ۶/۱۲ درصدي سال ،۷۹ بسيار درخور توجه بوده است.
در سال ۱۳۸۰ كم و بيش نماگرهاي سنجش فعاليت بازار بورس تهران نسبت به سال پيش از آن در سطح بالاتري قرار گرفت كه با توجه به روند افزايشي سال هاي پيش از آن، روند حركت رو به توسعه بازار سرمايه در اقتصاد ايران تداوم داشته است.
بازار بورس اوراق بهادار تهران در سال ۱۳۸۱ شاهد فراز و نشيب هاي زيادي بوده است، در اين سال بازار بورس فعاليت خود را با رونق آغاز كرد، اين رونق برخلاف روند سال هاي گذشته تا اواسط شهريور ماه ادامه يافت.
در سال ۱۳۸۲ با افتتاح تالارهاي منطقه اي تبريز و اصفهان تعداد تالارهاي منطقه اي فعال به ۳ تالار و كل تالارهاي بورس با احتساب تهران به ۵ تالار افزايش يافت.
اين تاريخچه مختصري از وضعيت بورس تهران تا قبل از سال ۱۳۸۲ بود كه توسط كارشناس دفتر برنامه ريزي و مديريت اقتصاد كلان، سازمان مديريت و برنامه ريزي (اميرعباس ربيعي) تهيه شده است و در ادامه نيز دكتر حسن علايي مشاور وزير اقتصاد و دارايي، وضعيت بورس اوراق بهادار تهران را در سال هاي ۸۳- ۸۲ اين گونه ارزيابي مي كند:
برخي از مهم ترين مشخصه هاي بورس تهران
در خلال سال هاي ۸۳-۸۲
۱- شاخص كل بورس تهران به بيش از ۱۳ هزار واحد افزايش پيدا كرد، اين در حالي است كه اين شاخص در سال ۱۳۸۱ حدود ۱۰ هزار واحد بود.
۲- جمع ارزش كل معاملات بورس تهران از ۱۵ ميليارد دلار در ابتداي سال ۱۳۸۱ به بيش از ۴۵ ميليارد دلار در سال ۱۳۸۳ رسيد.
۳- تعداد سهامداران بورس افزايش قابل توجهي يافت.
۴- بورس تهران در سال ۱۳۸۲ در رديف پربازده ترين بورس هاي منطقه اي طبقه بندي گرديد.
- اما افزايش غيرمتعارف و سريع شاخص هاي بورس اوراق بهادار به دلايل مختلفي بود كه برخي از مهم ترين آنها به شرح زير است:
۱- ورود تعداد قابل توجهي سهامدار جديد به بازار سرمايه كشور (چه از داخل و چه خارج از كشور)
از دلايل اين امر...
الف- به دليل ركود يا تثبيت نرخ بازدهي ساير بخش هاي اقتصادي مشمول سفته بازي نظير مسكن، بازار ارز و طلا، بازار خودرو و بازار برخي محصولات، تعداد قابل توجهي از فعالان اين بخش وارد بازار سرمايه شدند و به دليل شكل گرفتن انتظارات خوش بينانه در بازار و تشديد روند آن اين موضوع هر روز دامنه گسترده تري به خود گرفت.
ب- تعداد قابل توجهي از ايرانيان خارج از كشور كه قبلاً ارقام قابل توجهي از درآمدهاي خود (و حتي تعدادي با اخذ وام ارزي با نرخ هاي بهره بين المللي) را به صورت ارزي وارد كشور مي نمودند و در بخش هايي نظير مسكن سرمايه گذاري مي كردند، به دليل ركود اين بخش و كاهش نرخ بازدهي سرمايه ترغيب شدند تا سرمايه خود را وارد بورس و فرآيند سفته بازي آن كنند.
ج- به دليل سياست هاي توسعه منطقه اي بورس و ترويج فرهنگ سهامداري در اقصي نقاط كشور، تعداد قابل توجهي از افراد متوسط و بالاي متوسط جامعه به ورود به بازار سرمايه ترغيب شدند و بخش قابل توجهي از پس انداز خود را به اين بازار وارد نمودند.
۲- شركت هاي سرمايه گذاري و بازارسازان اصلي بورس تهران به دليل كمرنگ شدن اهرم هاي نظارتي بورس، شروع به يك سري عمليات بازارسازي كاذب نمودند و در اين فرآيند قيمت سهام شركت هاي زيرمجموعه خود را به گونه اي بازگرداني كردند كه باعث ايجاد انتظارات رواني افزايشي در قيمت ها گردد.
۳- وجود اطلاعات پنهان و نهان از صورت هاي مالي برخي شركت ها و دسترسي برخي از شركت ها و افراد به آنها باعث ايجاد هيجان افزايشي در بازار و هجوم براي خريد برخي سهام ها گرديد.
۴- ضعف سيستم اطلاعات رساني صورت مالي و عملكرد واقعي شركت ها (عدم نظارت بر تطبيق صورت هاي مالي با عملكرد واقعي محقق شده) باعث دنباله روي كوركورانه تعداد قابل توجهي از سهامداران جزء از جوّ و هيجانات كاذب بازار براي خريد تعداد قابل توجهي از سهام ها گرديد.
۵- شرايط شبه انحصاري شركت هاي سرمايه گذاري بانك ها در بازار و ورود حقوقي اين مؤسسات در هيأت مديره شركت ها و در نهايت بازي شركت هاي سرمايه گذاري بانك ها در بالا يا پايين رفتن قيمت يك سهم (در حدود ۴۵ تا ۵۰ درصد بازار در اختيار شركت هاي سرمايه گذاري بانك هاست).
۶- عوامل بالا به همراه برخي عوامل ديگر نظير شرايط مساعد درآمدهاي ارزي و موفقيت نسبي سياست هاي اقتصادي دولت به همراه عواملي نظير نحوه ساماندهي موضوع خصوصي سازي و ايجاد ساختاري خاص در عرضه و ارايه سهام (نگاه صرفاً درآمدي و فروش به بالاترين قيمت) باعث ايجاد و بعضاً تشديد جو رواني خاص (عمدتاً مثبت) براي هجوم مردم در خريد سهام مي گرديد.
- اما چه شد كه از ابتداي سال ۱۳۸۳ موضوع توسعه شتاب آلود بازار و افزايش شاخص در ابتدا كم رنگ و سپس محو گرديد.
برخي از مهم ترين دلايل كاهش شاخص و توقف آن از ابتداي سال ۱۳۸۳ به شرح زير است:
۱- شيوه مديريت اجرايي بورس اين زنگ خطر در اين خصوص بود چرا كه دو بعد اساسي در اركان اجرايي سازمان بورس اوراق بهادار تهران كه عبارتند از:
الف- نظام پذيرش شركت ها در بورس، ب- نظام نظارت بر معاملات بورس در زمان مديريت دكتر عبدو با اشكالات و چالش هاي اساسي روبه رو گرديد.
مواردي نظير، اعطاي مجوز خريد و فروش سهام به كاركنان بورس و سهيم نمودن آنها در بازار، اعطاي مجوزهاي كارگزاري به مديران بورس و اجازه خروج آنها از اركان اجرايي و ضعيف شدن بدن مديريتي سازمان، عدم دخالت دبيركل در برخي معاملات مشكوك خصوصاً معاملات چرخشي شركت هاي بزرگ و تخلفاتي كه در اين گونه معاملات وجود داشت.
۲- اشكالات اساسي ساختار بورس در مواردي نظير اركان سياست گذاري يعني شوراي بورس و تركيب آن، هيات مديره سازمان بورس (وجود بانك ها هم به عنوان ناظر و هم به عنوان ذي نفع بازار)
۳- به تأخير افتادن تصويب لايحه اصلاح قانون بازار سرمايه در جهت رفع اشكالات و ابهام ها و سكوت قانون فعلي در برخي جنبه هاي اجرايي بورس
۴- تحت پوشش قرار گرفتن بازار سرمايه توسط بازار پول كه اين اشكال در ظاهر از ابتداي سال ۱۳۸۴ با اجراي قانون برنامه چهارم تا حدودي رفع گرديد. اما به دليل آن كه هنوز دبيرخانه شوراي بورس، هيأت پذيرش و تمامي موارد مرتبط در بانك مركزي مستقر مي باشد و عملاً از شمول بازار پول خارج گرديده و تحت الشعاع آن است.
۵- عدم هماهنگي سياست هاي كلان بازار سرمايه يا سياست هايي نظير خصوصي سازي در وزارت اقتصاد و بانك مركزي (سال ۱۳۸۳ شورا هنوز به وزارت اقتصاد منتقل نشده بود) خصوصاً در هنگام عرضه سهام.
۶- به روز نبودن شيوه و روش ها و فرآيندهاي اجرايي در ساختار بورس از قبيل اتوماسيون سيستم، نظام جامع اطلاع رساني بورس، بانك اطلاعاتي شركت ها و سهامداران و...
۷- باقي ماندن بورس بر روي ابزارهاي اوليه بازارهاي مالي و عدم استفاده از ابزارهاي متعارف در بازارهاي سرمايه
۸- دخالت نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي و اعمال نظر غيركارشناسي و غيرتخصصي آنها در ساختار بازار سواي ملاحظات اقتصادي و مالي
۹- افزايش درجه ريسك اقتصادي و سياسي كشور به دليل طرح موضوع انرژي هسته اي و اطلاع تمامي سرمايه گذاران بازار از آن و تشديد انتظارات بدبينانه ناشي از موضوع.
۱۰- توأم شدن فصل برگزاري مجامع اكثر شركت هاي بورس با فضاي ناشي از تشديد انتظارات بدبينانه در بازار و تشديد اين حالت به دليل باز شدن نماد شركت ها.
۱۱- كاركرد منفي برخي شركت هاي بزرگ نظير سرمايه گذاري غدير و سرمايه گذاري ساختمان ايران به دليل خلأهاي قانوني در اعمال روش هايي نظير پذيره نويسي عام (براي افزايش سرمايه) و ايجاد انتظارات خاص و در مرحله بعد عدم حمايت از قيمت در سبد بازگرداني و تشديد انتظارات بدبينانه در بازار.
۱۲- عرضه سهام توسط سازمان خصوصي سازي به قيمت هاي غيرواقعي و بالاتر از قيمت واقعي به دليل نوع نگاه غلط دولت در موضوع خصوصي سازي
۱۳- بدبيني ناشي از عدم عرضه سهام مرغوب و سودده توسط دولت و استنكاف دستگاه ها از عرضه سهام شركت هاي خوب و مطرح و ايجاد جو منفي نسبت به سهام ارايه شده توسط سازمان خصوصي سازي
۱۴- وجود موانع ساختاري متعدد و ورود سرمايه گذاران داراي نگاه بلندمدت در بازار سرمايه براي جذب بخشي از اضافه عرضه سهام