|
|
|
|
|
|
دستگيري متهم پس از ۷۰ روز تلاش كارآگاهان اداره يكم آگاهي تهران
شليك به دوست صميمي
|
|
تكه كاغذي از محل حادثه كشف شد كه بر روي آن نوشته شده بود: «عشق در رها كردن است»
بررسي هاي روانشناسانه پليس اين احتمال را مطرح مي كرد كه جنايت با انگيزه انتقام جويانه صورت گرفته است
متهم در داسراي جنايي
گروه حوادث- آزاده مختاري: مرد جواني كه به قصد انتقام جويي دوست خود را هدف شليك مرگبار قرار داده بود با تلاش كارآگاهان اداره يكم آگاهي بعد از گذشت ۷۰ روز از زمان وقوع حادثه دستگير شد.
شليك گلوله هاي مرگبار در خيابان مقتدري
عصر روز پانزدهم ارديبهشت يكي از اهالي بن بست شمس با مركز فوريتهاي پليس ۱۱۰ تماس گرفت و گفت: وسايل منزل همسايه روبرو به طرز مشكوكي به هم ريخته است و من احتمال مي دهم كه حادثه ناگواري در آنجا رخ داده است.
با تماس تلفني اين مرد ماموران كلانتري از پشت بام راهي به داخل خانه پيدا كردند. ملحفه هاي خونين در گوشه اتاق خواب افتاده بود. سنگ فرش خانه خون آلود بود و مسير خون به كمد ديواري منزل ختم مي شد. با گشوده شدن در كمد، بدن نيمه جان مرد صاحبخانه كه گلوله اي به سر وي شليك شده بود، مشاهده شد. پليس بلافاصله اقدامات لازم براي انتقال مجروح را كه هنوز نبضش مي تپيد آغاز كرد. كاظم را به بيمارستان انتقال دادند ولي بررسي هاي تيم پزشكي نشان داد كه در صورت خارج كردن گلوله از مغز مرد مجروح، وي دچار وضعيت وخيمي خواهد شد. با حضور كارآگاهان اداره يكم آگاهي تهران بزرگ و با بررسي هاي صورت گرفته از صحنه جرم، سه پوكه فشنگ، دكمه پيراهن ضارب و چند سرنخ ديگر كشف شد كه مسير مناسبي را در روند پيگيري هاي پليس بازكرد. در ادامه بررسي ها تكه كاغذي از محل حادثه كشف شد كه بر روي آن نوشته شده بود: «عشق در رها كردن است».
بررسي هاي روانشناسانه پليس اين احتمال را مطرح مي كرد كه جنايت با انگيزه انتقام جويانه صورت گرفته است. به اين ترتيب پليس تمام افرادي را كه احتمال مي داد اختلافاتي با مرد مجروح داشته باشند، بعنوان مظنون تحت بازجويي قرار داد.
مرحله بعدي تحقيقات معلوم ساخت كاظم از مدتي قبل به تنهايي در محل حادثه زندگي مي كرده است، بدين ترتيب تمام افرادي كه به منزل مجردي وي رفت و آمد داشتند، تحت بازجويي قرار گرفتند ولي تحقيقات از آنان پليس را به نتيجه مطلوب نرساند تا اينكه در بررسي ها مشخص شد مرد جواني به نام حامد و همسرش به عنوان دوستان كاظم به آن خانه رفت و آمد داشتند، ولي از زمان وقوع حادثه ديگر در آن محل مشاهده نشده اند. كارآگاهان محل زندگي حامد را شناسايي كردند ولي در زمان حضور پليس در صحنه حامد متواري شده بود و تنها همسر جوانش در محل حضور داشت كه تحت بازجويي قرار گرفت. او در خصوص آشنايي اش با حامد به كارآگاهان اداره يكم گفت: يكسال قبل در پي فرار از منزل پدرم، با كاظم آشنا شدم، او مرا به خانه حامد برد تا بعد از چند روز تصميمي در مورد زندگي من بگيرد. هنگامي كه مدت اقامتم در خانه حامد كه دوست كاظم بود، طولاني شد و ما به هم علاقمند شديم. حامد از من خواستگاري كرد و بدين ترتيب با يكديگر ازدواج كرديم. اما بعد از ازدواج كاظم دائما از من مي خواست تا از حامد جدا شوم. حامد از ماجرا مطلع شد و براي گفت و گو با كاظم به خانه او رفت...
كارآگاهان با شنيدن اظهارات زن جوان جستجوي خود را براي دستگيري حامد كه مظنون اصلي ارتكاب شليك هاي مرگبار بود را قوت بخشيدند. بررسي پيامهاي اينترنتي كاظم نيز معلوم مي ساخت كه اختلاف شديد بين زن جوان و كاظم وجود داشته است كه مي تواند انگيزه انتقام جويانه حامد باشد. حامد از سارقان سابقه دار بود. پليس با استخراج عكس وي از رايانه پليس از تمام يگان هاي ناجا در دستگيري وي كمك طلبيد. كارآگاهان تمركز تحقيقاتي خود را بر روي دستگيري حامد به عنوان مظنون اصلي ادامه دادند تا اينكه با تلاش پليس آگاهي، مخفيگاه وي در حوالي خيابان غفاري شناسايي و وي طي يك عمليات تعقيب و گريز دستگير شد.
اعترافات حامد در دادسراي جنايي تهران
حامد كه ۲۳ سال سن دارد روز گذشته بعد از حضور در شعبه هفتم دادسراي امور جنايي تهران ضمن اعتراف به مجروح كردن كاظم به بازپرس ولي الله حسيني گفت: ۷ سال پيش با كاظم آشنا شدم. با يكديگر در يك شركت كار مي كرديم. بعد از مدتي از محل كارم بيرون آمدم. كاظم وضعيت مالي خوبي داشت. او برايم يك خانه مجردي گرفت. مدتي قبل دختر جواني را به خانه من آورد و گفت او سرپناهي ندارد. مدتي از اقامت آن دختر در منزلم نگذشته بود كه در پي علاقه ايجادشده با يكديگر ازدواج كرديم. پس از چند ماه از آغاز زندگي مشتركمان همسرم به من گفت كه كاظم اصرار دارد كه از من جدا شود، در حاليكه عصباني شده بودم، به خانه وي رفتم، در آن روز تا صبح با همديگر صحبت كرديم ولي كاظم در نهايت به من گفت تو لياقت اين دختر را نداري. بايد او را طلاق بدهي.
از حرف كاظم عصباني شده و با اسلحه اي كه مدتي قبل خريداري كرده بودم، به سر وي شليك كردم. سپس با قنداق اسلحه چند ضربه محكم به سر او زدم كه با هر ضربه يك تير شليك شد. بنا به اين گزارش بررسي هاي تكميلي بر روي اين پرونده توسط كارآگاهان اداره يكم تهران ادامه خواهد داشت و كارآگاهان براي بررسي صحت و سقم ادعاهاي متهم درصدد هستند تا مشخص شود كه آيا مرد جوان درمورد انگيزه خود حقيقت را بيان مي كند يا قصد پنهان كردن انگيزه واقعي خود را دارد.
|
|
|
زوج سارق دستگير شدند
|
|
گروه حوادث - زوج جواني كه ۱۰ ماه پيش اقدام به سرقت مسلحانه از منزل يك مرد مهندس كرده بودند توسط پليس غافلگير شدند.
به گزارش همشهري، يكم شهريور مرد ۶۰ ساله اي كه مورد حمله خدمتكار جوانش و مرد همراه او قرار گرفته بود با مركز فوريت هاي پليس ۱۱۰ تماس گرفت و از پليس كمك خواست.
پليس بعد از حضور در صحنه حادثه تحقيقات خود را آغاز كرد. شاكي در توضيح به ماموران گفت: «چندي پيش زن جواني را به عنوان خدمتكار در خانه ام استخدام كردم. چند روزي از شروع به كار اين زن در منزلم نگذشته بود كه وي ساعتي پس از ترك خانه من با منزلم تماس گرفت و بيان داشت كه با مادرش دعوايش شده و از منزل فرار كرده است. چون هوا تاريك بود نگرانش شدم، از او خواستم به خانه من بيايد تا در امنيت بيشتري باشد او قبول كرد. يك ساعت بعد زنگ خانه به صدا درآمد زن جوان كه فاطمه نام داشت بعد از اينكه در را به رويش گشودم وارد خانه شد.او بعد از ورود در را پشت سرش نبست وقتي علت را جويا شدم گفت: «دوستم همراهم است اگر امكان دارد برايش آژانس تهيه كنم تا به منزلشان برود.»
قبول كردم. او به سمت تلفن رفت ولي در همان لحظه مرد جواني از در نيمه باز وارد خانه شد و سريع نقابي را بر روي صورتش كشيد، قبل از آنكه قادر باشم عكس العملي از خود نشان دهم با اسلحه اي كه همراه داشت تهديدم كرد. زن جوان بدون درنگ جست وجو را شروع كرد و آنها بعد از جمع آوري اجناس باارزش خانه كه تمامي آن را داخل چهار ساك جمع كرده بودند متواري شدند.
كارآگاهان بعد از اطلاع از اين موضوع جست وجو خود را براي يافتن متهمان فراري آغاز كردند و درنهايت، بعد از گذشت ۱۰ ماه تحقيق مخفيگاه متهمان را در نازي آباد شناسايي و روز سه شنبه آنها بازداشت شدند.
|
|
|
سرباز گروگانگير، تسليم رئيس پليس پايتخت شد
گروه حوادث- سرباز وظيفه نيروي انتظامي كه دچار فشارهاي رواني شده بود، صبح ديروز در پي محكوميتش در يك پرونده اقدام به تهديد سرباز مافوق خود كرد، اما با دخالت سردار طلايي خود را تسليم كرد.
به گزارش همشهري، اين حادثه ساعت ۹ و ۴۵ دقيقه ديروز و در حالي به وقوع پيوست كه سرباز يكي از پادگانهاي پليس در خيابان آزادي، پس از آنكه چند روز قبل به دليل اختلاف بر سر ۲۵ هزار تومان با سرباز مافوقش به دادگاه رفته بود،در اعتراض به حكم صادره از سوي دادسراي نظامي، اقدام به گروگانگيري سرباز مافوق خود كرد.
سرباز جوان كه با مشكلات روحي و رواني روبرو بود روز گذشته هنگاميكه در جلوي در يگان در حال نگهباني بود ناگهان اقدام به متوقف كردن ميني بوسي كرد كه قصد خروج از پادگان را داشت. وي سپس اقدام به گروگان گرفتن سرباز مافوقش كه با او بر سر ۲۵ هزار تومان اختلاف داشت كرده و وي را با تهديد اسلحه به داخل ميني بوس كشاند و از راننده خواست كه به راه بيفتد. سرباز جوان به نام «رستم» با شليك سه تير هوايي به راننده اخطار داد كه هر چه سريعتر او را به محل دادسراي نظامي كه حكم در آنجا صادر شده بود، ببرد. با گزارش موضوع به گشت هاي پليس ميني بوس در سه راه نارمك توسط خودرو يگان ويژه متوقف شد.
«رستم» كه خود را در محاصره ماموران پليس مي ديد از راننده درخواست كرد تا مسير را دور زده و به سمت خيابان شريعتي به راه افتد. به گفته تورنگ مسئول مركز اطلاع رساني پليس تهران بزرگ در حالي كه خودروهاي پليس براي متوقف كردن ميني بوسي اقدام به تعقيب آن كرده بودند،سردار طلايي رييس پليس پايتخت، سرپرستي عمليات را با حضور در مقابل دادسراي نظامي در خيابان شريعتي بر عهده گرفت. سرانجام پس از مشاوره و مذاكره سردار طلايي با گروگانگير مسلح، وي پذيرفت گروگان خود را آزاد كند.
به گفته تورنگ، اين سرباز جوان كه با مشكلات روحي و رواني رو به رو بوده است، در حال حاضر تحت نظر روانشناسان ناجا قرار دارد.
|
|
|
قول جوان شلوار دزد به قاضي
|
|
گروه حوادث- پسر جواني كه دو عدد شلوار صاحبخانه را دزديده بود، پس از محاكمه به قاضي شعبه ۱۱۵۷ قول داد تا هفته اي يكبار به ديدن او برود .
به گزارش همشهري، ظهر روز ۱۹ فروردين ماه، صاحب خانه اي در شهرري زماني كه براي جمع كردن لباسهاي خود به حياط خانه رفت با كمال تعجب متوجه شد كه دو عدد شلواري را كه به همراه بقيه لباسها شسته بود ناپديد شده است،صاحبخانه وقتي به دقت حياط را گشت مطمئن شد كه شلوارها توسط فردي سرقت شده است .بنابراين موضوع را به اعضاي خانواده اش گفت و همگي براي يافتن سارق دست به كار شدند ، اما در حالي كه اعضاي خانواده درصدد يافتن سارق و پيداكردن شلوارهاي سرقت شده بودند، دو روز بعد صاحبخانه متوجه شد شلوارها توسط جوان مستأجر به نام رضا سرقت شده است.صاحبخانه پس از اطمينان از ماجرا، موضوع را به كلانتري محل اطلاع داد و رضا به دام افتاد. وي پس از دستگيري به سرقت دو عدد شلوار اعتراف كرد.
مرد جوان در بازجويي ها درباره انگيزه خود از سرقت شلوارها گفت: مدتي قبل پسر همسايه اين شلوارها را خريد، خيلي از آنها خوشم آمده بود، اما چون توانايي خريد اين شلوارها را نداشتم، دائم در حسرت داشتن آنها بودم.روز حادثه متوجه شدم شلوارها شسته شده و روي طناب پهن شده است، در آن موقع بود كه تصميم به سرقت آنها گرفتم، دلم مي خواست حتي براي يك مرتبه هم كه شده آنها را بپوشم.بازپرس پرونده با توجه به اعتراف رضا،وي را روانه زندان كرد تا اينكه وي صبح ديروز در شعبه۱۱۵۷ به اتهام سرقت شلوارها محاكمه شد.
قاضي پرونده با تفهيم اتهام وارده از رضا خواست تا به دفاع از خود بپردازد. وي در اظهاراتش نزد قاضي سميعي گفت:آقاي قاضي من براي يك لحظه فريب خوردم، روز حادثه در خانه باز بود و من به يكباره وسوسه شدم تا شلوارها را بردارم ،اكنون هم تقاضاي بخشش دارم. قاضي پرونده نيز با شنيدن اظهارات متهم اقدام به صدور رأي كرد. قاضي دادگاه متهم را به اتهام سرقت دو عدد شلوار به تحمل ۳ ماه زندان با احتساب ايام بازداشت محكوم كرد كه با توجه به آنكه متهم از سه ماه قبل در بازداشت به سر مي برد به زودي آزاد مي شود. با ختم دادگاه، قاضي سميعي از متهم جوان قول گرفت تا وي به سراغ كسب و كار برود و هفته اي يكبار براي ملاقات پيش قاضي صادركننده حكمش بيايد.
گفت وگو با مرد جوان
شغلت چيست؟
بيكار بودم.
سابقه داري؟
خير
چطور اقدام به سرقت تنها دو شلوار كردي ؟
همه چيز يكدفعه اتفاق افتاد
خانواده ات مي دانند كه اين كار را انجام داده اي ؟
پدرم چند سال قبل در اثر تصادف جان باخت و مادرم هم وضعيت مالي خوبي ندارد،مي دانستم هيچ وقت نمي توانم چنين شلواري بخرم.
|
|
|
مرد ضد ضربه ايران:
جاي من در ركوردهاي گينس خالي است
|
|
|
|
گروه حوادث- افسر پليس ايراني كه مي تواند دو و نيم تن بتن را بر روي بدن خود نگه دارد تا آنها را با پتك بشكنند، خود را مستحق ثبت در كتاب ركوردهاي گينس مي داند.
در بسياري از برنامه هاي يگان ويژه نيروي انتظامي او را ديده ايم، نزديك به سي نفر دو به دو چوب قطوري را محكم نگهداشته اند و او با گفتن (يا فاطمه) و (يا علي مدد) شروع به دويدن كرده و با ضربات پا چوبها را مي شكند.
استوار سيدنجم الدين شاه نشاني را دوستانش «سيد» صدا مي زنند، او لرستاني و متولد خرم آباد است،مي گويد:«هر روز و هر شب تمرينات مداومي دارم».
او در بسياري از برنامه هاي عمومي نيروي انتظامي اسلحه كشي با سلاح كلت و مسلسل، رهايي گروگان، مبارزه با آدم ربايي، عمليات ضد اغتشاش و آمادگي جسماني حضور دارد. در اين برنامه ها استوار شاه نشاني در گروه آخر قرار دارد، ابتدا حدود ۱۵ چوب با قطري حدود
۶سانتي متر را با ساق پا مي شكند، سپس بيش از اين تعداد را به شكم، سينه و پشت او مي كوبند.
استوار سيدنجم الدين شاه نشاني را كه مي بينيم به ياد كتك، چوب و يا شايد فلك مي افتيم، مي گويد: در روز يك ساعت و شبها نيز به همين اندازه و شايد بيشتر تمرين مي كنم. او مي گويد:۱۰ سال است كه در ناجا استخدام شده و در تربيت بدني يگان ويژه نيروي انتظامي مشغول به كار هستم. او قبل از اين كه به شكستن اجسام روي بياورد در انواع ورزش هاي رزمي در ناجا مقام كسب كرده است؛ تكواندو، جودو، پرتاب و...
يكي ديگر از برنامه هاي وي در اين گونه مراسم اين است كه سه رديف بتون كه وزن آن دو و نيم تن مي باشد را روي سينه و شكم او گذاشته و با پتك مي شكنند.
شاه نشاني ادامه مي دهد: شنيده ام كه فقط يك ژاپني توانسته است يك و نيم تن بتن را بر روي خود تحمل كند ولي من دو و نيم تن را تحمل مي كنم تا دهها قطعه بتن را تك تك با پتك بكوبند و بشكنند و با توجه به اين كه توانسته ام ۲۳۰ چوب را نيز يك ضرب بشكنم جاي اسم من در كتاب ركوردهاي گينس خالي است.
|
|
|