دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۶۵ - Aug 21, 2006
شباهت ها و تفاوت هاي دو فيلم؛ كافه ستاره و كوچه ميداك
همه چيز به نفع نسخه ايراني
محدثه واعظي پور
012552.jpg
زمان زيادي لازم نبود كه منتقدان و اهالي سينما بفهمند كافه ستاره نسخه ايراني فيلمي است مكزيكي به نام كوچه ميداك . بعضي ها كه فيلم را ديده و فراموش كرده بودند، پس از نمايش كافه ستاره در جشنواره بيست و چهارم فيلم فجر به دنبال شباهت هاي زياد فيلم سامان مقدم با كوچه ميداك ؛ آن فيلم نه چندان مشهور مكزيكي را به ياد آوردند. اما ارزش هاي فيلم مقدم، ارتباط زيادي به كوچه ميداك ندارد. اگرچه طرح اصلي داستان و فرم روايت عينا از كوچه ميداك به فيلمنامه پيمان معادي آمده اما حاصل كار او و اجراي خوب و حرفه اي مقدم، كافه ستاره را يك سر و گردن از منبع اقتباسش بالاتر نگه داشته است. اگر معادي، اعتماد به نفس بيشتري داشت و همان ابتدا، موضوع را به كارگردان مي گفت، شايد جو منفي درباره كافه ستاره به وجود نمي آمد. گاهي آدم ها براي جبران بعضي اشتباههايشان مجبور به دادن تاوان زيادي مي شوند. اميدواريم پنهان كاري پيمان معادي، ارزش هاي فيلم خوش ساخت سامان مقدم را كمرنگ نكند.
* * *
داستان و شخصيت ها
داستان كوچه ميداك برگرفته از رمان كوچه مدق نوشته نجيب محفوظ مصري است. خورخه فونس (كارگردان) توانسته به خوبي قصه را بومي  كند. شخصيت هاي اصلي فيلم كه 3 ايپزود نام آنها را بر پيشاني دارد، يك مرد، دختري جوان و زني ميانسال هستند. اين ترتيب در كافه ستاره به شكلي ديگر حفظ شده. پيمان معادي، اپيزود روتيليو را حذف كرده و فيلمنامه را با اپيزود فريبا شروع كرده؛ شخصيتي كه به نوعي شبيه همسر روتيليو است. در كوچه ميداك اپيزود اول داستان مرد مسن اما منحرفي است كه با وجود داشتن همسر و فرزند، دست به خلاف هاي اخلاقي مي زند. معادي اين شخصيت را تبديل به فريدون(شاهرخ فروتنيان)  همسر فريبا(افسانه بايگان) كرده. مردي كه سابقه زندان دارد، خوشگذران است و زندگي فريبا را تباه كرده. اين جابه جايي كاملاً منطقي و پذيرفتني است. در ضمن، كمك كرده فيلم مقدم منسجم تر شود، چون شخصيت هاي اصلي 3 زن هستند كه هر كدام در زندگي مشكلات و مسائلي دارند.
اپيزود دوم كافه ستاره سالومه نام دارد و شخصيت اصلي اين اپيزود يكي ديگر از ساكنان محله است. دختري جوان كه قرار است با ابي(پژمان بازغي) ازدواج كند. سالومه به نوعي آلميتاي كوچه ميداك است كه نقشش را سلما هايك بازي كرده. او هم رابطه اي عاطفي با ابل شاگرد آرايشگاه دارد. ابل در كافه ستاره تبديل شده به ابي. جوان محجوبي كه شاگرد ميكانيك است و مي خواهد زندگي خوبي براي سالومه (هانيه توسلي) فراهم كند. معادي اين رابطه عاطفي را عيناً از كوچه ميداك به كافه ستاره آورده. حتي جزيياتي مثل ملاقات آلميتا و ابل روي پشت بام تبديل شده به ديدار سالومه و ابي. در هر دو فيلم، اين زوج از هم جدا مي شوند، البته در كافه ستاره آينده در ابهام مي ماند. ابي زنداني مي شود و سالومه براي كار به دبي مي رود. اما كارگردان كوچه ميداك در ايپزود چهارم كه بازگشت نام دارد، به طور واضح سرنوشت آلميتا و ابل را به تصوير مي كشد. اپيزود سالومه برگرفته از ايپزود آلما در فيلم مكزيكي است.
ايپزود سوم كوچه ميداك ، سوزانتيا نام دارد و در كافه ستاره اين اپيزود كه بخش پاياني فيلم است ملوك نام دارد. ملوك (رويا تيموريان) زن ميانسالي است كه نسبت به ديگر شخصيت هاي فيلم، وضعيت مالي بهتري دارد، شباهت او به سوزانتياي كوچه ميداك اين است كه هر دو تنها هستند و در روياهايشان به دنبال مردي مي گردند كه با اسب سفيد بيايد و آنها را خوشبخت كند!
در كوچه ميداك مادر آلميتا، فالگير است و براي سوزانتيا فال مي گيرد و او را به آينده اميدوار مي كند. پيمان معادي شخصيت مادر را حذف كرده و به جايش سالومه با پدرش زندگي مي كند كه معلم نابيناي بازنشسته است. سكانس فال گرفتن در كافه ستاره طور ديگري نوشته شده، اگر چه ايده اصلي از فيلم مكزيكي آمده، اما ملوك براي گرفتن فال حافظ پيش پدر سالومه(مسعود رايگان) مي آيد و با شنيدن غزل حافظ به اين نتيجه مي رسد كه مرد روياهايش به زودي سر مي رسد! دلبستگي ملوك به خسرو (حامد بهداد) در كوچه ميداك هم هست. چاوا پسر روتيليو، دوست ابل معادل شخصيت خسرو است. البته در كوچه ميداك ، چاوا در ايپزود چهارم به همراه ابل از آمريكا برمي گردد. در حالي كه ازدواج كرده و يك پسر دارد. اما در كافه ستاره خسرو موقع خروج غيرقانوني از مرز كشته مي شود.
در كوچه ميداك شخصيت هايي مثل فيدل، مرد كتابفروش و... كه اغلب آنها را در كافه روتيليو مي بينيم، وجود دارند كه در كافه ستاره حذف يا كم رنگ شده اند. به عنوان مثال مي شود گفت نقش كوتاهي كه مهدي صباغي بازي مي كند، معادل ايراني كتابفروشي است كه پاتوقش كافه روتيليو است و در سكانسي همسر روتيليو با او درد دل مي كند. معادي اين سكانس را در كافه ستاره تبديل كرده به سكانس گفت وگوي مادر فريبا(نيكو خردمند) با دستفروشي كه كنار كوچه كتاب مي فروشد.
در كافه ستاره يك شخصيت جذاب و سمپاتيك به نام كتي(نگار فروزنده) داريم كه با وجود حضور كوتاه در فيلم، دوست داشتني و به ياد ماندني است. در كوچه ميداك هم آلميتا دوستي دارد كه چند سكانس او را مي بينيم. شخصيتي كه ايرج نوذري بازي كرده به نوعي تلفيقي از فيدل (پيرمرد ثروتمندي كه قصد ازدواج با آلميتا را دارد) و مرد ثروتمندي كه دختر جوان را به دام مي اندازد، است. شاگرد روتيليو كه با سوزانتيا ازدواج مي كند هم تبديل شده به جوان يكه بزني كه در كافه با ايرج نوذري درگير مي شود و دل ملوك را به دست مي آورد.
همان طور كه كارگردان مكزيكي در تبديل داستان مصري به فيلمي كه نشان دهنده فضا، مناسبات و روابط مردم در محله اي فقيرنشين در مكزيك است، موفق بوده، پيمان معادي در ساخت فضايي ايراني و قابل باور موفق بوده است. فيلمنامه كافه ستاره نسبت به كوچه ميداك امتيازهاي بيشتري دارد، موجز است و ريتم بهتري دارد، ذهن تماشاگر را به تكاپو مي اندازد تا درباره سرنوشت كاراكترها فكر كند. اما كوچه ميداك جايي براي خلاقيت  باقي نمي گذارد و همه چيز را كامل و آماده در اختيار مخاطب قرار مي دهد. ايپزود بازگشت در كوچه ميداك كاملاً زايد است و خوشبختانه اين فصل در كافه ستاره وجود ندارد.
كارگرداني
كارگرداني سامان مقدم در كافه ستاره نسبت به فيلم هاي قبلي اش رشد محسوسي داشته. او، فيلم به فيلم بهتر شده و در كافه ستاره توانسته از تجربيات گذشته به خوبي استفاده كند. كافه ستاره فيلمنامه اي با شخصيت هاي متعدد داشته. مقدم در انتخاب بازيگر براي بعضي از نقش ها دقت و وسواس زيادي به خرج داده. هدايت بازيگرها و يكدست كردن بازي ها امتيازي است كه بايد به مقدم داد. در حالي كه در كوچه ميداك بازي ها يك دست نيست. حركات بازيگر نقش ابل، تصنعي و با اغراق زيادي همراه است. مخصوصاً در صحنه هايي كه قرار است محبت و علاقه اش را به آلميتا نشان بدهد. در عوض، سامان مقدم سكانس هاي عاشقانه فيلمش را خيلي خوب كارگرداني كرده. سكانس ملاقات ابي و سالومه در شب باراني، يا گفت و گوي آنها زماني كه هر كدام در اتاق هايشان هستند و حتي عجله ابي براي ديدار كوتاه سالومه در خيابان، خيلي خوب از كار درآمده؛ اين سكانس ها، هم تأثيرگذار هستند، هم بازي هاي خوبي دارند. اما در كوچه ميداك بازي احساساتي اغراق آميزي ديده مي شود. در سكانس وداع ابل و آلميتا يا سكانس مرگ ابل، كارگردان به دنبال اين بوده كه اشك مخاطب را دربياورد. اما مقدم، تلاشي براي اين نكرده كه مخاطب كافه ستاره را احساساتي كند و اين امتياز بزرگي است.
در كوچه ميداك سكانس درگيري روتيليو و همسرش، ميزان توانايي هاي كارگردان مكزيكي در خلق يك صحنه درگيري را نشان مي دهد كه به شدت ضعيف و پر ايراد است. اما كافه ستاره از اين گاف ها ندارد. مقدم همان قدر كه در كار با بازيگران جوان موفق بوده، در هدايت بازيگران با سابقه و حرفه اي خلاقيت نشان داده. او خيلي راحت مي توانست نقش ملوك را به افسانه بايگان بسپارد و براي نقش فريبا به سراغ رويا تيموريان برود. اما در انتخاب اين دو بازيگر، كاملاً ضد كليشه اي عمل كرده و اين ريسك را كرده كه نقشي دشوار و دروني مثل فريبا را به بايگان بدهد. حضور تيموريان و مهارتش در اجراي نقشي طنزآلود، به فيلم كمك زيادي كرده است.
پژمان بازغي، نگار فروزنده، حامد بهداد، هانيه توسلي و شاهرخ فروتنيان هم عملكرد قابل توجهي دارند و انرژي قابل ملاحظه اي براي اجراي نقش ها صرف كرده اند. بازي هاي كافه ستاره   در ياد ماندني است.
مقدم در فضاسازي هم موفق بوده، فضاي كافه اي در محله اي نه چندان مرفه، فضاسازي مجلس ختم، عروسي ملوك، خانه ملوك و... كم ايراد و تقريباً واقعي است. تلخي كافه ستاره و سرنوشت شوم آدم هايش به دليل كارگرداني خوب مقدم، تأثير مضاعف پيدا كرده است.
هر دو فيلم به مفهوم معصوميت از دست رفته و عشق تباه شده مي پردازند، اما واقعيت اين است كه در كافه ستاره اين مفهوم، بيشتر و به شكلي بهتر و عميق تر نشان داده مي شود. فيلم با تصويري از روياي ملوك تمام مي شود. در مجلس عروسي او، همه آنهايي كه روزي بودند و ديگر نيستند را سرحال و آراسته در كنار هم مي  بينيم و اين، اندوهي خاص براي تماشاگر به همراه دارد، چون مي داند كه آن روزها گذشته است.
رفت و آمدهاي زماني در روايت داستان كه برگ برنده كوچه ميداك است، در كافه ستاره شكل پخته تري دارد. در اپيزود دوم، نماي درشتي از گريه  ابي در اتومبيل مي  بينيم. تماشاگر احساس مي كند، ابي به خاطر سالومه اشك مي ريزد. در اپيزود سوم، روايت طوري پيش مي رود كه متوجه مي شويم ابي به دليل مرگ خسرو اين طور گريه مي كند. سكانسي كه فريبا اتومبيلش را به تعميرگاه ابي برده در هر سه اپيزود هست، اما هر بار بخشي از اين اتفاق را مي بينيم كه جذابيت خاصي دارد.
حضور در جشنواره
كوچه ميداك از جشنواره  هاي فيلم مكزيك، جوايز متعددي به دست آورده. اما در جشنواره فجر سال گذشته نسبت به كافه ستاره به شدت بي مهري شد. فيلم مي توانست در بخش هاي كارگرداني، فيلمبرداري، طراحي صحنه و لباس، بازيگري و موسيقي سيمرغ بگيرد. ناديده گرفتن بازي هاي بازيگران اين فيلم در جشنواره فيلم فجر جاي تامل دارد.

بازي
I n f e c t e d
سيستم:PSP
سبك: اكشن
012555.jpg
بعد از بازي زيباي Resident Evil تب حضور زامبي ها و موجودات آدمخوار در بازي ها به شدت بالا گرفت. Infected ساخته شركت Majesco است و باز هم سناريوي
بي سر و تهي از موجودات آدمخوار را روايت مي كند. اين بازي بيشتر شبيه بازي هاي آركيه (دستگاه هاي Arcade كه در شهر بازي ها يافت مي شود!) طراحي شده تا بازي هاي كنسولي چون سبك بازي فقط بزن برو جلو است. در هر مأموريت وظيفه شما فقط كشتن تعداد مشخصي زامبي آن هم به شيوه اي كاملاً تكراري و
خسته كننده است.قهرمان ما دو سلاح در دست دارد. با سلاح معمولي آنقدر به زامبي تير مي زنيم تا قرمز رنگ شود بعد با شليك سلاح ديگر (كه احتمالاً ليزري است!) زامبي را نابود مي كنيم. فرمول تمام مبارزات و زامبي كشي ها همان است كه ديديد! گرافيك بازي هم بسيار ساده ولي رنگارنگ است كه باز هم ما را ياد بازي ها و دستگاه هاي آركيه مي اندازد.

P r o Ev o l u t I o n S o c e e r
سيستم:PSP
سبك: ورزشي
012558.jpg
يكـــــــــــي از بهترين فوتبال هايي كه براي كنسول PSP عرضه شده، نسخه PSP بازي
PES 5 است. در اين بازي تمام آنچه در PES 5 نسخه PS2 ديده بوديم دو مرتبه تكرار شده، تنها نكته اي كه نسخه PSP اين بازي از آن بي بهره است، حركات انفرادي زيادي است كه در نسخه PS2 شاهد آن بوديم. به دليل آنكه PSP تنها دو كليد L و R دارد، حركات انفرادي از بازي حذف شده و شما تنها يك فوتبال ساده را شاهد خواهيد بود اما طراحي بازيكنان باز هم خوب انجام شده و شباهت هاي بازيكنان با هم رعايت شده اند. حركات بازيكنان در حد قابل قبولي نرم كار شده اما اسامي بازيكنان همچنان عجيب و غريب است (البته در قياس سري فوتبال فيفا و WE يا همان PES هميشه اين تفاوت ديده شده است) جالب ترين حالت بازي قابليت بازي از طريق شبكه بي سيم wi-fi كنسول است. بدون كمترين افت فريم بازي بصورت دو نفره قابل اجرا است. PES 5 بهترين فوتبال ساخته شده براي PSP است.

شهر تماشا
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
سلامت
شهري
علمي فرهنگي
ورزش
يادداشت
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   ورزش   |   يادداشت   |  
|  صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |