متهم به قتل مامور يگان ويژه در دادگاه :
نفهميدم چگونه به پليس شليك كردم
جوان متهم پس از وقوع حادثه، پيكر نيمه جان مامور انتظامي را به داخل خودرو كشاند و پس از انتقال به بيمارستان، به همراه همسرش به رشت فرار كرد
|
|
گروه حوادث - مهديه مصطفايي: جوان جنايتكاري كه هنگام فرار، يكي از افسران پليس را به شهادت رسانده بود، صبح ديروز در جلسه محاكمه مدعي شد متوجه شليك مرگباربه افسر پليس نشده است.
به گزارش همشهري، رسيدگي به اين پرونده شامگاه 29 ارديبهشت 84 در پي گزارش شهادت يك مامور يگان ويژه به نام غلامرضا سبزواري در كيلومتر 8 جاده مخصوص كرج در دستور كار پليس جنايي تهران قرار گرفت. كارآگاهان پليس در بازجويي اوليه از شاهدان حادثه دريافتند بعد از توقف يك خودرو پرايد مشكي رنگ كه چند سرنشين جوان داشت ، از داخل آن قمه و چاقو و يك اسلحه پلاستيكي كشف شد اما هنگامي كه ماموران قصد بازرسي بدني از سرنشينان خودرو را داشته اند، يك نفر از آنها كه جوان قوي هيكلي بود اقدام به فرار كرد و در يك تعقيب و گريز كوتاه پس از برداشتن اسلحه يكي از ماموران ، اقدام شليك كرد و مأمور پليس را به شهادت رساند.
با آغاز بررسي هاي پليسي درباره اين جنايت، مشخص شد جوان متهم پس از وقوع حادثه، پيكر نيمه جان مامور انتظامي را به داخل خودرو كشاند و پس از انتقال به بيمارستان، به همراه همسرش به رشت فرار كرد .
تسليم بعد از 2 ماه فرار
با فرار آرش، كارآگاهان پليس بررسي هاي گسترده اي را براي دستگيري وي آغاز كردند اما در حاليكه با گذشت دوماه تحقيقات پليسي براي دستگيري وي بي نتيجه مانده بود، وي بيست و نه تيرماه با مراجعه به پليس خودش را تسليم كرد. با اعترافات متهم به ارتكاب جنايت و صدور كيفرخواست ،روز گذشته قضات شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران به بررسي پرونده اين متهم براي صدور راي نهايي پرداختند .
در اين جلسه كه به رياست قاضي عزيز محمدي و چهار قاضي مستشار دادگاه ( رحيمي، شهرابي فراهاني ، عبداللهي و سليماني ) برگزار شد، پس از بيان كيفرخواست از سوي قاضي دلداري بعنوان نماينده دادستان ، اولياي دم از دادگاه درخواست قصاص كردند. متهم هنگاميكه در جايگاه دفاع قرار گرفت ، خطاب به قضات دادگاه گفت: من قصد كشتن مامور پليس را نداشتم، اما وقايع به نحوي رخ داد كه حادثه تلخ به وقوع پيوست.
وي در پاسخ به سئوال قاضي مبني بر اينكه چطور با مامور نيروي انتظامي درگير شدي گفت: هنگامي كه من و دوستانم را دستگير كردند، من از وجود اسلحه قلابي و قمه در داخل خودرو بي اطلاع بودم. براي همين چون نمي خواستم بي دليل مقصر شناخته شوم فرار كردم. يكي از افسران پليس به دنبال من آمد و در هنگام تعقيب من شروع به فحاشي كرد. بعد از چند دقيقه دويدن ايستادم و رو به سمت وي كردم. او اسلحه اش را به سمت من گرفت تا مرا بزند. آرام آرام به سمت او رفتم. او در حاليكه عقب عقب مي رفت، داخل جوي آب افتاد و سرش به لبه جوي خورد كه در اين هنگام من اسلحه اش را برداشتم و به سمت خودرو رفتم.
وي در ادامه اظهاراتش گفت: در حال رفتن به سمت ماشين بودم كه ديدم خودروي پرايد با سرعت و دنده عقب به سمت من مي آيد. فكر كردم دوستانم هستند اما ناگهان افسر پليس از خودرو پياده شد و به سمت من آمد. اسلحه اش را سمت من گرفت. من هم اسلحه ام را به سمت او گرفتم. او يك ضربه محكم با اسلحه به سرم كوبيد، من كاملا گيج شدم. در آن لحظه نفهميدم چگونه او تير خورد. از من خواست او را به بيمارستان ببرم. وي را سوار ماشين كردم و تا نزديكي هاي بيمارستان رساندم و از ترسم فرار كردم.
متهم در پاسخ به اين سئوال كه اگر در گير نمي شدي اين اتفاقات نمي افتاد گفت: نمي دانم چرا اين حادثه اتفاق افتاد شايد شرايط بر من غالب بود.
من شاهد شليك ها بودم
در ادامه جلسه دادگاه، يك افسر راهنمايي و رانندگي نيز به عنوان شاهد در جايگاه قرار گرفته و در توضيح ماجرا گفت: در جاده مخصوص كرج در حال حركت بودم كه ناگهان ديدم خودروي پرايدي با سرعت دنده عقب مي آيد. در فاصله 50 متر از او ايستادم. مقتول با اسلحه پياده شد. آرش نيز از پياده رو با اسلحه به سمت او آمد. روبه روي هم ايستادند. مقتول از آرش خواست تا اسلحه اش را بياندازدكه بعد از لحظاتي درگيري، آرش يك تير به سمت مقتول شليك كرد؛ به نحوي كه او به حالت نيم خيز نشست. در همان لحظه متهم بار ديگر شليك كرد.
متهم سپس مقتول را بلند كرد و به داخل ماشين برد. مقتول در خودرو را قفل كرد و آرش براي وارد شدن به خودرو مجبور شد شيشه سمت راست را بشكند. ما سعي كرديم مانع فرار او شويم اما او تير هوايي شليك كرد و ما نتوانستيم او را دستگير كنيم.
|