دوشنبه ۲۰ شهريور ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۸۱ - Sep 11, 2006
يك ماجراي خواندني
نسخه جعلي، پزشك قلابي را لو داد
از آنجايي كه احتمال مي دادم خانواده همسرم با اين ازدواج مخالفت كنند، به دروغ خودم را پزشك متخصص معرفي كردم
گروه حوادث - جواد عزيزي: راز مرد ديپلمه كه با معرفي خود به عنوان پزشك متخصص توانسته بود با دختر مورد علاقه اش ازدواج كند، دو سال پس از ازدواج برملا شد.
راز اين پزشك قلابي زماني فاش شد كه يكي از اقوام همسرش براي درمان نزد او رفت. اين مرد كه از دل درد رنج مي برد مشكلش را با پزشك قلابي در ميان گذاشت و او نيز نسخه اي به مرد بيمار داد تا داروهاي مورد نياز خود را از داروخانه تهيه كند. مرد بيمار بلافاصله خود را به داروخانه رساند تا داروهاي خود را بگيرد، اما پزشك داروخانه وقتي نسخه را ديد از مرد جوان درباره بيماري اش پرسيد و اين مرد ماجراي دل دردش را به او گفت. پزشك كه از نسخه نوشته شده براي بيماري دل درد تعجب كرده بود به او گفت كه اين داروها نه تنها براي درمان اين بيماري موثر نيست بلكه باعث عوارض غير قابل جبراني نيز خواهد شد.
مرد بيمار پس از اطلاع از اين ماجرا به خانه پزشك قلابي رفت و همسر او را در جريان نسخه عجيب او قرار داد.
اين زن وقتي پي به ماجراي نسخه عجيب برد به ادعاي همسرش كه پيش از ازدواج گفته بود پزشك متخصص است مشكوك شد و تصميم گرفت هرطوري شده پرده از اين راز بردارد.
صبح روز بعد، او همسرش را هنگام رفتن به مطب تعقيب كرد و متوجه شد او به جاي رفتن به مطب به يك شركت خصوصي رفت و ساعتها در آنجا ماند. زن جوان كه احتمال مي داد همسرش درباره شغل خود به او دروغ گفته است به خانه برگشت و به جست و جو در ميان مدارك تحصيلي او پرداخت اما از اين جست جو به جايي نرسيد بنابراين تصميم گرفت در انتظار همسرش بماند تا شايد بتواند حقيقت را از زبان او بشنود. ساعاتي بعد وقتي پزشك قلابي به خانه برگشت و ادعا كرد روز سختي را در مطبش گذرانده است همسر او تصميم گرفت ماجرا را به پليس اطلاع دهد و از دادگاه براي كشف اين راز كمك بخواهد.
به اين ترتيب زن جوان به شعبه 6 بازپرسي در دادسراي ناحيه 10 مراجعه كرد و به بازپرس دادسرا گفت: دو سال پيش با همسرم كه ادعا مي كرد پزشك متخصص است و علاوه بر اين در مقطع كارشناسي مهندسي كامپيوتر نيز تحصيل كرده است آشنا شدم. در آن زمان او توانست با حرف ها و رفتارش اعتماد مرا به خود جلب كند و رفته رفته من نيز به او علاقه مند شدم. مدتي بعد ما با هم ازدواج كرديم و زندگي مشتركمان آغاز شد. صبح ها همسرم براي رفتن به مطب از خانه خارج مي شد و شب به خانه برمي گشت، بعضي وقتها هنگامي كه يكي از اقواممان مريض مي شد براي درمان به خانه ما مراجعه مي كرد. همسرم نيز براي او نسخه مي نوشت، در اين مدت افراد زيادي با نسخه هاي او درمان شدند تا اينكه مدتي پيش من به رفتار او مشكوك شدم و وقتي براي يكي از اقوام من نسخه اشتباهي نوشت شك من بيشتر شد. براي همين تصميم گرفتم از او شكايت كنم تا مجبور شود مدارك تحصيلي خود را به من نشان دهد.
پس از اظهارات زن جوان بازپرس نوروزي همسر اين زن را به دادسرا احضار و تحت بازجويي قرار داد. اين مرد وقتي ديد راهي جز اعتراف ندارد پرده از راز دوساله خود برداشت و گفت: من پيش از ازدواج يك جوان ديپلمه بودم. وي ادامه داد: وقتي با همسرم آشنا شدم تصميم گرفتم هر طوري شده با او ازدواج كنم به همين دليل از آنجايي كه احتمال مي دادم خانواده همسرم با اين ازدواج مخالفت كنند، به دروغ خودم را پزشك متخصص معرفي كردم و با سرقت مهر يكي از اقوام پدرم كه پزشك عمومي است براي خودم مهر و شماره نظام نامه پزشكي و دفترچه جعل كردم. در اين مدت گاهي اوقات براي اقوام همسرم كه براي درمان نزد من مي آمدند نسخه مي نوشتم و هميشه يك نوع دارو كه مدتها نوشتن آن را تمرين كرده بودم تجويز مي كردم، تا اينكه آخرين بار پزشك داروخانه متوجه شد.
پس از اظهارات پزشك قلابي بازپرس پرونده دستورات قضايي درباره اين پرونده را صادر كرد و تحقيقات در اين خصوص ادامه دارد.

با تلاش پليس كرج
دالتون ها بازداشت شدند
گروه حوادث- باند سرقت از مغازه ها و منازل شهر كرج معروف به دالتون ها دستگير شدند.
به گزارش همشهري، چندي پيش مردي به آگاهي كرج مراجعه كرد و از سرقت لوازم ساختماني اش توسط اعضاي يك باند گزارش كرد.
با اعلام اين شكايت پليس جهت شناسايي عاملان سرقت تحقيقات خود را آغاز كرد. در اولين اقدام عملياتي، مأموران پليس كرج فردي به نام مجيد را كه اموال مسروقه را از عاملان اين سرقت خريداري كرده بود شناسايي و دستگير كرد. تحقيقات از مجيد سرنخ مناسبي براي شناسايي اعضاي باند دالتون ها بود.
سرهنگ پاسدار مجيد بزمون رئيس پليس شهرستان كرج ضمن اعلام اين خبر گفت: پس از بازجويي فني و پليسي از مجيد معلوم شد وي به همراه چند نفر از دوستانش يك باند سرقت از مغازه ها و منازل را تشكيل داده و تاكنون اقدام به 18 فقره سرقت از منازل و مغازه ها كرده است. اعضاي اين باند در زمينه توزيع مواد مخدر نيز در سطح شهر كرج فعاليت داشتند.
سرهنگ بزمون با اشاره به تحقيقات گسترده پليسي درخصوص سرقت هاي صورت گرفته گفت: بررسي هاي پليسي نشان مي دهد سارقان علاوه بر سرقت از منازل و مغازه ها از يك سايت مخابراتي در شمال جهانشهر نيز سرقت كرده اند. با افشاي ابعاد مجرمانه اعضاء اين باند، تحقيقات اطلاعاتي گسترده اي براي شناسايي مخفيگاه اين متهمان آغاز شد كه در نهايت به دستگيري ساير اعضاي اين باند طي يك عمليات غافلگيرانه منتهي شد.
متهمان كه رضا، خسرو و بهنام نام داشتند در بازجويي ها به كليه جرائم خود اعتراف كردند. تحقيقات پيرامون شناسايي ساير اعضاي اين باند و ساير تخلفات صورت گرفته توسط آنان ادامه دارد.

تصادف رانندگي
و افشاي بسته هاي هروئين
016179.jpg
گروه حوادث- تصادف موتورسيكلت سوار و راننده پرايد راز بسته هاي هروئين را فاش كرد.
عصر روز شنبه مرد موتورسيكلت سوار با سرعت زياد در خيابان 400 دستگاه نازي آباد در حال حركت بود كه ناگهان با ديدن خودرو پرايدي كه از مقابل به او نزديك مي شد، غافلگير شد. راننده پرايد با سرعت عادي به مسير خود ادامه مي داد ولي مرد موتورسوار كه قادر به كنترل وسيله نقليه خود نبود، با همان سرعت سرسام آور با خودرو پرايد برخورد كرد و به شدت مجروح شد.
محمد تورنگ رئيس مركز اطلاع رساني پليس تهران بزرگ ضمن اعلام اين خبر به همشهري گفت:  مرد موتورسوار بعد از برخورد با زمين در اثر شدت جراحت بيهوش شد، پليس بعد از حضور در صحنه تصادف اقدامات لازم براي انتقال مجروح به بيمارستان را انجام داد اما در طول مسير ناگهان مرد مجروح دچار حالت تهوع شده و آن زمان بود كه ماموران متوجه خروج بسته هاي كوچك سفيد رنگي از داخل دهان وي شدند. به اين ترتيب 11 بسته كوچك حاوي هروئين كه با يك نخ به هم متصل شده بودند از داخل معده مرد موتورسوار خارج شد. بر پايه اين گزارش، مرد موتورسوار در اثر تصادف شديد در حالت كما به سر مي برد و به اين ترتيب تحقيقات پليس در خصوص حمل مواد مخدر از وي به بعد موكول شده است.

پرونده همسركشي در دادگاه كيفري استان تهران
جابه جايي موزاييك ها، راز جنايت را فاش كرد
گروه حوادث مهديه مصطفايي: پرونده جنايت وحشتناك كه در آن زن جواني درپي اختلافات خانوادگي همسرش را به قتل رسانده بود، براي رسيدگي در اختيار قضات شعبه 71 دادگاه كيفري استان قرار گرفت.
به گزارش همشهري، رسيدگي به اين پرونده زماني در دستور كار ويژه پليس جنايي كرج قرار گرفت كه عصر روز 30 خرداد 83، زن ميانسالي با مراجعه به كلانتري محمدشهر مدعي شد پسرش به نام احمد براي مدت طولاني است كه ناپديد شده و اين درحالي است كه همسرش ادعا مي كند احمد براي انجام كار به تركيه رفته است.با شكايت مادر مرد جوان، همسر وي تحت بازجويي قرار گرفت. اما زن جوان به نام زهرا در جريان بازجويي هاي مقدماتي منكر هرگونه جنايتي شد و از اينكه هم اكنون همسرش چه سرنوشتي دارد اظهار بي اطلاعي كرد.
ماموران پليس آگاهي كرج در ادامه تحقيقات متوجه تناقض گويي زهرا شدند به اين ترتيب وي را تحت كنترل نامحسوس قرار دادند و دريافتند كه وي با مردي به نام هوشنگ در ارتباط است. به اين ترتيب كارآگاهان به بازرسي از خانه اين زن پرداختند اما با مورد مشكوكي در باغچه و يا حياط خانه روبه رو نشدند تا اينكه آنها زماني كه در داخل اتاق خواب درحال جست وجو بودند متوجه شدند كه جاي چند موزاييك عوض شده است. اما زهرا در توضيح اين موضوع گفت: چندي قبل قصد داشتيم در اين مكان ستوني بزنيم اما پس از مدتي منصرف شديم. باوجود ادعاهاي زن، كارآگاهان كه به موضوع مشكوك شده بودند، به بازجويي هاي فني و تخصصي از زن جوان دست زدند كه اين بار زن جوان لب به اعتراف گشود و به قتل همسرش اعتراف كرد. وي مدعي شد، از مدت ها قبل با همسرم اختلاف داشتم. روز حادثه وي دندان درد داشت. از من خواست تا برايش آمپول تزريق كنم. وقتي درحال آمپول زدن بودم وي دردش گرفت و شروع به جيغ و داد كرد. او دائما فرياد مي كشيد تو از من تنفر داري و شروع به كتك زدن من كرد.
عصباني شدم و با سنگي كه روي ديوار بود به سرش كوبيدم. او بي جان و خونين بر روي تخت افتاده بود. از ترس اينكه فرزندانم اين صحنه را ببينند سريع در اتاق را بستم و آنها را به خانه مادرم بردم. سپس يك كارگر گرفتم و از او خواستم زمين را بكند. سپس جسد شوهرم را درآنجا خاك كردم كه در جريان آن جاي موزاييكها عوض شد. بعد هم به همه گفتم او براي كار به تركيه رفته است.
بر پايه اين گزارش، پس از تكميل تحقيقات و صدور كيفرخواست پرونده اين جنايت، به شعبه 71 دادگاه كيفري استان فرستاده شد و به زودي اين زن براي محاكمه مقابل پنج قاضي قرار خواهد گرفت.

ماجراي عجيب در بيرمنگهام انگليس
راننده نابينا دستگير شد
016176.jpg
گروه حوادث- جوان نابيناي عراقي در حالي كه با سرعت 65 كيلومتر در ساعت در حال رانندگي بر خلاف جهت حركت ساير خودروها بود توسط پليس انگليس دستگير شده و به جرم رانندگي خطرناك راهي زندان شد.
به گزارش بي بي سي اين جوان نابيناي 31 ساله كه اميد عزيز نام دارد و چشمهايش را در جريان انفجار بمب در عراق از دست داده است، ساعت 11 شب بيست و سوم آ وريل هنگامي كه در جاده اولد بوري به همراه دوستش كه در صندلي طرف شاگرد نشسته بود و وي را راهنمايي مي كرد ،در حال رانندگي بود،از سوي پليس تحت تعقيب قرار گرفت. تعقيب و گريز براي دستگيري وي هنگامي آغاز شد كه ماموران گشت پليس هنگام گشتزني در بزرگراه اولدبوري متوجه خودرويي شدند كه در خلاف جهت در حال حركت بود و كنترل مناسبي بر روي خودرو نداشت ، به اين ترتيب ماموران گشت پليس با اين تصور كه با يك راننده مست روبرو هستند به سرعت اقدام به تعقيب خودروكردند و از راننده خواستند توقف كند، اما او بدون توجه به اين درخواست با سرعت به راه خود ادامه داد ، در اين زمان پليس اقدام به مسدود كردن جاده هاي منطقه كرد و به اين ترتيب بود كه راننده جوان مجبور به توقف شد ، اما هنگامي كه راننده جوان از خودرو پياده شد كارآگاهان متوجه نكته عجيب و باور نكردني اي شدند ، راننده جوان نابينا بود!
با مشخص شدن اين موضوع كارآگاهان وي را كه گواهينامه رانندگي و بيمه نداشت دستگير و وي به اتهام رانندگي خطرناك راهي زندان شد . پنجشنبه گذشته نخستين جلسه تفهيم اتهام به راننده نابينا در دادگاه اولد بوري در وست ميدلند برگزار شد ، در اين جلسه اميد عزيز 31 ساله در حالي كه عينك آفتابي تيره اي به چشم داشت به همراه دو مامور محافظ وارد دادگاه شد.
در جريان جلسه دادگاه پس از آنكه دادستان به بيان كيفرخواست پرداخت، اميد عزيز در جايگاه قرار گرفت و از طريق يك مترجم به پاسخگويي به سئوالات پرداخت ، وي در ابتدا مدعي شد كه اتهام رانندگي خطرناك را قبول ندارد ، اما هنگامي كه قاضي به وي گفت كه افسران پليس بر عليه او شهادت داده اند گفت كه او از طريق راهنمايي دوستش مي توانسته به خوبي خودرو را كنترل كند، او درباره انگيزه خود از اين كار گفت: بعد از آنكه چشمهايم را از دست دادم به شدت دچار افسردگي شدم، فكر مي كردم ديگر هيچ كاري نمي توانم بكنم، تا اينكه بعد از مدتها تنهايي و افسردگي تصميم گرفتم تا با رانندگي كردن اعتماد به نفس خودم را بار ديگر به دست بياورم و براي همين پشت فرمان نشستم .
بنا به اين گزارش ، در ادامه دادگاه قاضي خطاب به متهم و وكيل او گفت: دادگاه موضوع افسردگي و انگيزه متهم براي رانندگي را از جهت احساسي درك مي كند اما متهم حق نداشته است براي بدست  آوردن اعتماد به نفس جان ديگران را به خطر بيندازد و در حالي كه نابينا و كم شنوا بوده و از رعشه پا رنج مي برد بدون داشتن گواهينامه و بيمه اقدام به رانندگي كند.

حوادث
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
شهر تماشا
سلامت
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |