۹ دليل براي تنها 2 فرزند داشتن
لطفاً دست نگه داريد
رزيتا شاهرخ
|
|
من و همسرم از استقبال اقوام براي آوردن بچه سوم بسيار متعجب شديم. در حقيقت به جاي اين كه از صحبت اطرافيان و تبريك آنها خوشحال شويم، سخت به فكر فرو رفتيم.
با همه تفاسير ما بايد چشمانمان را باز مي كرديم، ما خود مي دانيم كه در زندگي چه مشكلاتي وجود دارد كه با وجود داشتن 2 پسر 3 ساله و 18 ماهه، تصميم گيري كمي مشكل مي شود. تمام جوانب را در نظر گرفتيم و متوجه شديم كه هيچ دليلي براي تضعيف روحيه مان وجود ندارد. با داشتن دلايل محكمه پسند از داشتن فرزند سوم صرف نظر كرديم و در اين راه قاطعانه گام برداشتيم كه با نگاهي به موارد زير مي توانيد تا حدودي از آنها با خبر شويد:
۱ - كنترل و مراقبت از سه كودك بسيار مشكل است. به طور يقين، يك فرزند مشكلاتي در حمام رفتن دارد و دومي هنگام خوردن شكلات آن را روي لباسش مي ريزد و خدا مي داند كه فرزند سوم چه مشكلاتي دارد. چگونه مي توان تمام اين زحمات و دردسرها را تحمل كرد؟ بله هر چه تعداد فرزندان بيشتر شود زحمات و مراقبت از آنها نيز بيشتر مي شود. در حال حاضر هم با وجود داشتن دو كودك همه چيز را نمي توان به راحتي كنترل كرد. چه برسد كه با وجود فرزند بعدي همه زحمات سه برابر مي شود. وقت بيشتري براي متمركز كردن بر روي فعاليت هاي اجتماعي و تربيت آنها نياز داريم و همچنين بايد به آنها ياد دهيم كه چگونه مشكلات خود را حل كنند.
۲ - بايد 3 سال بيشتر صرف تر و خشك كردن آنها كنيم. والدين بيشترين وقت خود را صرف تر و خشك كردن كودكان خود مي كنند. ولي مي دانيم كه از 3 سالگي به بعد لااقل از شر پوشك كردن فرزندشان راحت شده اند. حال با وجود بچه سوم ممكن است سه دوره از اين سه سال را پشت سر بگذارند و اين واقعاً دردناك است.
۳ - وجود بچه سوم رقابت و هم چشمي را بين فرزندان بيشتر مي كند. سومين بچه ، دردسرهاي خاص خود را دارد. آيا كودكان دوم و سومي با اولي درگير نمي شوند؟ آيا فرزند دوم مورد خشونت فرزند اول قرار نمي گيرد و آن را روي بچه سوم تلافي نمي كند؟ آيا فرزند كوچكتر طرفدار حزب باد و به اصطلاح جاسوس دوجانبه نمي شود و درگيري هاي خاص خود را به وجود نمي آورد؟
البته آرزو و هدف اين است كه فرزند سوم در كنار آنها آموزش ببيند و بزرگترها به او چيزهاي خوب ياد دهند. دقيقاً نمي دانم كه آنها متقابلاً از هم چه تأثيراتي مي گيرند ولي يقين دارم كه يك سري اطلاعات مفيد را براي مخفي كردن بعضي از كارها از يكديگر ياد مي گيرند.
۴ - شايد فرزند سوم حتماً دختر نباشد. ما دو پسر داريم و در زندگي مان نيز احساس آرامش مي كنيم، ولي با اين وجود دوست داريم كه صاحب دختر شويم، اما شانس دختردار شدن ما چقدر است؟ مادربزرگ من يكي از پنج خواهري است كه والدينشان به اميد پسردار شدن، دست به اين ريسك خطرناك زدند.
داشتن 3 پسر بسيار جالب است. علايق آنها درست شبيه هم و همكاري هايشان تا زماني كه شيشه پنجره اي نشكسته و لباسي پاره نشده مثل يكديگر است. با وجود تمام شيريني هايي كه دارند ولي وقتي كه به ياد هزينه تحصيل و مخارج ازدواجشان مي افتيم، احساس ترس و نگراني مي كنيم.
با وجود تمام مشكلات، مسئله انتخاب نام هم مسئله بزرگي است. نام گذاري 2 فرزند خيلي راحت تر از 3 تا است!
۵ - آيا مي توان به اندازه كافي براي همه فرزندان وقت گذاشت. وقت گذاشتن براي دو فرزند خيلي راحت تر است و به علاوه در هزينه هاي زندگي نيز بسيار صرفه جويي مي شود. بنابر اين قبل از به دنيا آمدن بچه سوم بايد تمام جوانب كار را در نظر داشت چون تجربه والدين نسبت به فرزند اول خيلي بيشتر است و جوانب بيشتري را بايد در نظر بگيرند.
۶ - فضاي كافي در منزل براي رشد فرزندان نداريم. اگرچه به نظر مي رسد فضاي كافي براي پر كردن خانه از جمله مبلمان و چيزهاي ديگر داريم ولي باز اين روزها جا كم مي آوريم. حال چگونه مي توانيم مكاني مناسب براي فرزند سوم داشته باشيم؟ مهران و بهروز هر دو يك اتاق دارند. وقتي كه شيطنت و بازي گوشي آنها به طور تصاعدي افزايش مي يابد آنها جا كم مي آورند و دنبال يكديگر در هال مي دوند. البته گاهي اوقات فضاي كم مزاياي جنبي دارد اين كه ريخت و پاش آنها به فضاي كوچك اتاقشان محدود مي شود. همچنين وقتي شيطنت آنها به طور قابل ملاحظه اي زياد مي شود، ياد مي گيرند كه چگونه از توانايي هايشان در همين فضاي محدود استفاده كنند.
۷ - درآمد كافي براي هزينه هاي فرزندانمان نداريم. فراهم كردن امكانات تحصيلي خوب براي فرزند سوم در كنار ديگران به راستي دلهره آور است و اين تنها يكي از هزينه هاي فرزندان است.دو كودك ما در روز 6 وعده غذا مي خورند، اسباب بازي آنها، لباس و برخي هزينه هاي جانبي دو برابر آنچه كه فكر مي كنيم هزينه بردار است و اينها نه تنها كل درآمد را مي بلعد بلكه كمي از پس انداز نيز صرف تغيير دكوراسيون آنها مي شود. علاوه بر اينها، با آمدن فرزند سوم، بايد تخت نوزاد، صندلي ماشين، كالسكه و ميليون ها چيز ديگري كه يك نوزاد لازم دارد، تهيه كرد. كودك جديد نيز به نوبه خود تمام مسيري را كه خواهر و برادرش طي كرده اند را بايد بپيمايد.
متأسفانه، اگر فرزند كوچكتر، از وسايل و لباس هاي كوچك و قديمي خواهر و برادر بزرگترش استفاده كند و به اصطلاح ته مانده خور ديگران شود از لحاظ روحي صدمه بسياري خواهد ديد.
۸ - مانند سابق نمي توانيم در يك رستوران كوچك غذا بخوريم. حتي با وجود دو فرزند، اغلب براي رفتن به رستوران مخالفت مي كنيم. تا زماني كه بچه ها، كوچكتر بودند، امكان اين كار وجود داشت با بزرگ شدن آنها و نافرماني كودكان، مجبور بوديم غذا را در رستوران هاي آن چناني و گران قيمت صرف كنيم.
البته راه هاي ديگري نيز براي لذت بردن از غذا كنار يكديگر وجود دارد، ممكن است پرتاب ماكاروني به اطراف كاري خنده دار به نظر برسد كه گاهي اوقات پدر نيز خود اين كار را انجام مي دهد، ولي در حقيقت بارها شده كه به آرامي كنار يكديگر نشسته و در مورد آن چه كه در روز اتفاق افتاده، صحبت كرديم.
۹ - خسته و دلزده شده ايم. آيا لبخند فرزند سوم به اندازه فرزند اول دلنشين است؟ آيا خستگي زياد فرصت مي دهد كه از رشد و پيشرفت فرزند سوم لذت ببريم؟ همچنين، دوران بارداري فرزند سوم نيز بسيار طاقت فرسا است. ديگر حوصله كتاب هاي بچه داري يا چيدن اتاق كودك را نداريم.
شايد با تجربه بودن بهترين تجربه است. به عنوان مثال، مي دانم كه ما با همين دو فرزند مي توانيم به اندازه كافي به خود بباليم. به همان نسبتي كه در اولين بار ديدن فرزند سوم شگفت زده مي شويم، به همان نسبت نيز آنها را دوست داشته باشيم و احساس مسئوليت كنيم و رفتار ساده لوحانه نداشته باشيم.
هم اكنون، من و همسرم تمام جوانب و درگيري ها و مشكلات بچه سوم را بررسي كرديم و مي دانيم كه ذوق و شوقي را كه هنگام ديدن نوزاد سوم داريم خيلي زود فروكش كرده و خواب و گريه غيرقابل پيش بيني او تمام لحظات و موقعيت هاي اجتماعي ما را محدود مي كند.
|