نقش روش هاي نوين فيزيوتراپي در بهبود بيماران
حذف روش هاي غلط درماني
صدف كوه كن
عكس: جواد گلزار
|
|
فيزيوتراپي رشته اي است كه در حوزه تشخيص، پيشگيري اوليه، ثانويه، درمان و بازتواني بيماران نقش كليدي و حساسي را به عهده دارد. در يكي از تعاريف ساده اين رشته به اين نكته اشاره مي شود كه به طور معمول درمان بيماري به عهده پزشك معالج است در صورتي كه درمان ناتواني هاي حاصل از بيماري به عهده گروه فيزيوتراپي و توانبخشي است. از آنجايي كه حذف مفاهيم غلط از ذهن بيمار بسيار حائز اهميت است، گفت وگويي با دكتر رضا قلمقاش- فيزيوتراپيست- انجام داده ايم كه از نظرتان مي گذرد:
***
*آيا بيماران در تمام مدت درمان بايد در مراكز درماني حضور داشته باشند؟
- خير! در الگوهاي جديد توانبخشي كه در دنيا مطرح است، صرفاً بيماران براي بهبود و حصول نتايج اوليه به مراكز درماني مراجعه مي كنند و سپس بيماران شخصاً تمرينات و دستورات را ادامه مي دهند و با گروه درمان در تماس هستند تا نتيجه كامل به دست آيد، شايد در اين بين نياز به چند بار مراجعه به مركز را هم داشته باشند. براي مثال مراجعين غير ايراني كه از ساير كشورها مراجعه مي نمايند فقط چند جلسه اول را به منظور ارزيابي و اجراي قسمتهاي اصلي درمان، در مراكز درماني حضور خواهند داشت و پس از انجام تمرينات و مراقبت ها به كشور خود بازمي گردند و از طريق اينترنت، با گروه درماني خود در ارتباط هستند و دستورات و پروتكل هاي جديد درماني را دريافت مي كنند.
*خود بيمار در روند درمان چقدر نقش دارد؟
- يكي از رويكردهاي نوين فيزيوتراپي نقش فعال بيماران در درمان است. به طور كلي ديگر درمان هاي فعال جاي خود را به درمانهاي غيرفعال مي دهند. در طي يك درمان غير فعال، بيمار روي تخت خوابيده است و پس از اتمام هر جلسه فيزيوتراپي، مركز را به اميد بهتر شدن ترك مي كند و بعد از 48 ساعت مجدداً مراجعه كرده، تا پايان 10 جلسه كه به اميد جواب مثبت پزشك معالج به او مراجعه مي كند، اما در اين گونه درمان ها، روند بهبود، بسيار ضعيف خواهد بود.
اما در يك روند درمان فعال بيمار خود جزء فعالي از برنامه درماني است. در ابتداي درمان، ارزيابي هاي لازمه به دقت انجام گرفته و درمانگر از جزئيات مشكلات بيمار در وجوه مختلف جسمي، روحي و اجتماعي مطلع شده است، آموزشها و مشاورات لازمه انجام شده است و پيشبرد نتايج حاصله در هر جلسه، اجراي ورزش درماني به طور روزانه چند نوبت (كه البته اين تمرينات هم با پيشرفت بيمار تغيير خواهند كرد و از يك سطح ساده تا مراحل عملكردي و پيشرفته توسعه مي يابند)، مراقبت و حفظ نتايج به دست آمده كاملاً مطلع است.
*آيا روش هاي نوين فيزيوتراپي نتيجه بخش تر است؟
- استفاده از كاربردهايي نظير Surface EMG و EMG Biofeedback در تشخيص ميزان تأثير بيماري بر افت توان عضلاني بيماران، خصوصاً ايجاد اشكال در حركات دقيق بيمار از جمله در ضايعات دست و يا فلج عصب صورتي، باعث بهبود و كسب نتايج معجزه آسا خواهد شد. و يا در برنامه تجويز ورزش، فيزيوتراپيست با كمك دستگاه آناليز گازهاي تنفسي، توانايي عملكردي افراد و بيماران را اندازه گيري كرده و سپس برنامه ورزشي مناسب را تجويز مي كند.
*اين مورد اخير تنها در رابطه با بيماران است؟
- نه لزوماً! مثلاً در ورزشكاران حرفه اي تمامي رشته ها، خصوصاً رشته هايي مانند فوتبال، واليبال، كشتي و رشته هاي رزمي كه نياز مربي به دانستن آستانه خستگي بازيكنان و ميزان توانايي عملكردي بدن بازيكنان از اهميت فوق العاده اي برخوردار است، اين نوع اندازه گيري به مربي آگاهي مي دهد كه هر بازيكن را تا چه زمان مي تواند در زمين نگه دارد و از چه زماني بازيكن وارد آستانه خستگي مي شود. احتمال وقوع صدمات شديد در بازيكنان، انجام خطاهاي خطرناك و يا حمله و درگيري هاي عصبي همانند بازيكنان مطرح در جام جهاني گذشته، بعد از گذشت از آستانه خستگي چندين برابر مي شود.
* شما در مقدمه به نقش پيشگيرانه فيزيوتراپي اشاره كرديد، منظور از پيشگيري چيست؟
در حقيقت پيشگيري دو سطح دارد؛ اوليه و ثانويه. در زمينه پيشگيري اوليه (در افراد سالم) فيزيوتراپيست سعي دارد تا با آموزش افراد جامعه در استفاده صحيح، نگهداري و مراقبت از ستون فقرات، اين افراد را از ابتلا به مشكلات جدي ستون فقرات حفظ كند، كه باعث ارتقاي سطح سلامت عمومي جامعه و كاهش هزينه هاي سنگين درمان اين بيماري مي شود . در مورد پيشگيري ثانويه (بعد از بروز بيماري) سعي ما بر آن است تا از بروز مجدد بيماري، پيشرفت و توسعه بيماري، نياز به بستري شدن و جراحي هاي مجدد و ناتواني هاي معلول كننده پيشگيري نماييم. مثلاً در مورد بيماران اسكوليوز با آموزش صحيح و جامع ورزش درماني، از پيشرفت بيماري و نياز فرد به جراحي جلوگيري خواهد شد.
*در رابطه با بيماران بستري در بيمارستان چطور؟
- در مورد درمان زخم هاي بستر و ديابتيك نقش درماني روشهاي فيزيوتراپي در بيمارستانها بلا رقيب است. استفاده به موقع از ليزر و يا اشعه ماوراء بنفش و تحريك الكتريكي باعث درمان قطعي زخم خواهد شد.
* فيزيوتراپي در مورد توانبخشي بيماران چه نقشي را ايفا مي كنند؟
- در بحث توانبخشي، فيزيوتراپي داراي سابقه مؤثر و ديرينه اي است ولي به ندرت به ظرافتهاي آن توجه مي شود. براي مثال در برخي مواقع تصور مي شد كه اگر يك بيمار سكته مغزي كه دچار فلج اندام ها شده است درمان دقيق نشود و يا توسط همكاران ساير رشته ها درمان شود تفاوتي نمي كند. شايد تنها در برخي موارد بيمار خودش هم قادر باشد با تلاش بسيار، روزي راه برود، ولي هنر فيزيوتراپي در برگرداندن سريع، كم هزينه و جامع به زندگي روزمره است. متأسفانه تعداد زيادي از اين بيماران به علت نقص در برنامه توانبخشي دچار زمين خوردگي و شكستن سر استخوان ران مي شوند كه به ندرت ديگر يك زندگي عادي را تجربه خواهند كرد. اما به اعتقاد من، تعداد زيادي از بيماران سكته مغزي، در صورت استفاده صحيح و به موقع از اثرات يك برنامه جامع فيزيوتراپي، توانايي هاي عملكردي اندام هاي خود را به راحتي به دست خواهند آورد.
* منظور از رويكرد جسمي، روحي و اجتماعي چيست؟
- در سال هاي اخير رويكرد جامع جسمي، روحي و اجتماعي در كليه رشته هاي علم پزشكي مطرح و در حال اجراست. بيماري فرد در اين رويكرد به عنوان تعامل مشكلات جسمي و روحي و شغلي و اجتماعي او بررسي مي شود. همه اجزا و حتي موقعيت معنوي افراد در پيشرفت بيماري و يا بهبودي معجزه آساي او نقش دارند.
* منظور از زندگي با كيفيت چيست؟
- نتيجه كلي از دنبال كردن جلسات متعدد فيزيوتراپي و درمان هاي توانبخشي، رسيدن به يك زندگي با كيفيت براي بيماران است. اين كيفيت به معني امكان انجام زندگي روزمره با حداقل محدوديت در توانايي هاي روحي و فيزيكي است. هر چند معناي اين كيفيت زندگي، بسته به فرهنگ، محيط و اجتماعي كه فرد در آن زندگي مي كند تغيير پذير است، ولي به طور عمده عوامل مؤثر بر كيفيت زندگي بيماران شامل مواردي چون: سطح سلامت عمومي بيمار، وضعيت جسماني و ظرفيت توانايي عملكردي افراد، توانايي هاي فردي در انجام امور روزمره، رضايتمندي شغلي، منظور قابليتهاي شغلي و رضايتمندي بيمار از حضور و انجام كار است، وضعيت اجتماعي بيمار مانند تأهل، ارتباط با اقوام و نحوه صرف اوقات فراغت، وضعيتهاي ذهني، عاطفي و اقتصادي بيمار، ميزان رضايتمندي از زندگي، شادابي و نشاط، ميزان تسلط بر امور روزمره، تكرار بيماري و نياز به بستري شدن مجدد، درد، مشكلات تنفسي و خستگي مزمن، نياز به تكرار درمانهاي جدي و مجدد و عوارض جانبي بيماري مي شود.
* تمهيدات لازم براي اجرايي شدن چنين برنامه اي را چه مي دانيد؟
- صحبت از نوعي عرضه و تقاضا است. از يك طرف، ايجاد آگاهي در بيماران و بالا رفتن دانش تخصصي در همكاران پزشك جهت چنين طرح درماني لازم است. چون فيزيوتراپي يك درمان ارجاعي است و بايستي بيماران از طرف اطبا ارجاع داده شوند، ايجاد كنگره هاي چند جانبه و بين گروهي كمك به تبادل دانش روز بين گروه ها كرده و پزشكان از يك برنامه جامع با خبر شده و آنها را از نحوه صحيح عملكرد يك فيزيوتراپي استاندارد مطلع مي كند.
|