نگذاريم مسجد فهرج بيش از اين تَرَك بردارد
احياي كهنسال ترين مسجد
آزاده صبوري - آوا بابازاده
|
|
|
|
|
|
اينجا فهرج يزد است. روستايي كه مسجد 1400 ساله فهرج را در خود جاي داده است. يزد، خود قدمتي پنج هزار ساله دارد و در طول تاريخ همواره مردمي مذهبي را در خود جاي داده است. از اينرو منطقي است كه قدمت مسجد بيش از 14 قرن و به پيش از ورود اسلام باز گردد.
در آن هنگام و در عهد ساسانيان، آتشكده فهرج، نيايشگاه مردم يكتاپرست زرتشتي اين ديار بود و پس از اسلام نيز همچنان نياشگاه اين مردمان، اما در كسوت مسجد، باقي ماند.
مسجد فهرج در دل بافت سنتي روستايي به همين نام قرار دارد، جايي كه زرق و برق تمدن مدرن به آن راه نبرده است. در گذر از پس كوچه هاي تنگ روستا حس گذر از وراي زمان به انسان دست مي دهد و با رسيدن به مسجد بوي هزاران سال فرهنگ و تمدن ايراني در مشام آدمي مي پيچد. آنگاه، مسجد با همه صميميت و تواضع در برابر ديدگان ظاهر مي شود.
در نخستين نگاه، مسجد هيچ شباهتي به مساجد ديگر ندارد. نه گنبدي، نه كاشيكاري اي، نه كتيبه اي و نه محرابي. اما چيزي فراتر از اينها در اوست. روح. همان نفخه اي كه در گل آدمي دميده شد و خلقت آدم را رقم زد.
تك مناره خشت و گلي مسجد بعدها به بناي اصلي ملحق شده است.
درهاي چوبي سرخ رنگ آن ديدگانمان را به سوي خود كشيد، درهايي كه گويي دروازه ورود به معنويت اند.
طايفه هاي كوچروي عهد پيشداديان در مسير خود از بلخ به پارس، يزد را يزدان نام داده بودند، نامي برازنده شهر كه معناي آن عبادت است. مسجد فهرج با آن دروازه هاي معنوي اش بخشي از يزد، همين عبادتگاه باستاني است.
روستاي باستاني فهرج در 60 كيلومتري شرق استان يزد، در مسير يزد-كرمان و در دل كوير آرام گرفته است. اين شهر يكي از مراكز اسكان اوليه ايرانيان بوده و پهره نام داشته است.
كوه چلته در شمال شرقي بر آستانه فهرج ايستاده است. قلعه اي باستاني و آب انباري قديمي نيز ديگر مشخصه هاي روستاي فهرج است.
در ايران نيز همچون بسياري از كشورهاي كهن و متمدن، ظهور اسلام تاثير بسزايي بر سرنوشت فرهنگي و هنري اين ملل، داشته است. و بدين ترتيب شالوده هنرهاي اسلامي از نفوذ تركيب هنرهاي ممالك مغلوب بوجود آمد.
با آن كه در يك روز تعطيل وارد روستا شديم، اما احدي را در مسجد نيافتيم. يعني در اين ساعت، هيچ كس نيامده بود تا سوار بر سفينه مسجد دل زمان را بشكافد و دقايقي را به سفري هيجان انگيز در تاريخ سپري كند؟ شك دارم كه چنين باشد. علت را از راهنماي مسجد پرسيديم. پاسخي نداشت. اما در كشوري با اين همه جاذبه تاريخي و فرهنگي كه در هر گوشه دورافتاده اش ردپاي تمدن كهن بشري را مي توان ديد چگونه چنين چيزي ممكن است. مگر نه اين است كه ايران از لحاظ جاذبه هاي تاريخي يكي از ده كشور نخست
دنياست.
چنان كه در تصاوير مي بينيد چهره زيبا و اصيل مسجد را عوارض ناساز بي فرهنگي آلوده است. عجيب است در بنايي اين چنين كهن پنكه به سقف آويخته اند. مگر در طول هزاران سال، براي خنك كردن مسجد از پنكه استفاده مي شده است! پس آن همه فخر و مباهات به معماري هوشمندانه ايراني چه مي شود!
حال زار ديوارها و سقف و مسجد خود حكايت ديگري از بي توجهي متوليان مسجد دارد. بر ديوارها در كمال بي سليقگي ميخ كوبيده اند و فضا را با پارچه هاي بدتركيب تقسيم كرده اند. سيم هاي برق به زشتي بر ديوارها آويخته شده اند و در آستانه در ورودي مسجد براي خوشامد به همان اندك بازديدكنندگان پيت حلبي زنگ زده 17 كيلويي در نقش سطل آشغال ايفاي نقش مي كند!
|