يكشنبه ۲۱ آبان ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۱۳۰ - Nov 12, 2006
نگذاريم مسجد فهرج بيش از اين تَرَك بردارد
احياي كهنسال ترين مسجد
آزاده صبوري - آوا بابازاده
001032.jpg
001035.jpg
001038.jpg
اينجا فهرج يزد است. روستايي كه مسجد 1400 ساله فهرج را در خود جاي داده است. يزد، خود قدمتي پنج هزار ساله دارد و در طول تاريخ همواره مردمي مذهبي را در خود جاي داده است. از اينرو منطقي است كه قدمت مسجد بيش از 14 قرن و به پيش از ورود اسلام باز گردد.
در آن هنگام و در عهد ساسانيان، آتشكده فهرج، نيايشگاه مردم يكتاپرست زرتشتي اين ديار بود و پس از اسلام نيز همچنان نياشگاه اين مردمان، اما در كسوت مسجد، باقي ماند.
مسجد فهرج در دل بافت سنتي روستايي به همين نام قرار دارد، جايي كه زرق و برق تمدن مدرن به آن راه نبرده است. در گذر از پس كوچه هاي تنگ روستا حس گذر از وراي زمان به انسان دست مي دهد و با رسيدن به مسجد بوي هزاران سال فرهنگ و تمدن ايراني در مشام آدمي مي پيچد. آنگاه، مسجد با همه صميميت و تواضع در برابر ديدگان ظاهر مي شود.
در نخستين نگاه، مسجد هيچ شباهتي به مساجد ديگر ندارد. نه گنبدي، نه كاشيكاري اي، نه كتيبه اي و نه محرابي. اما چيزي فراتر از اينها در اوست. روح. همان نفخه اي كه در گل آدمي دميده شد و خلقت آدم را رقم زد.
تك مناره خشت و گلي مسجد بعدها به بناي اصلي ملحق شده است.
درهاي چوبي سرخ رنگ آن ديدگانمان را به سوي خود كشيد، درهايي كه گويي دروازه ورود به معنويت اند.
طايفه هاي كوچروي عهد پيشداديان در مسير خود از بلخ به پارس، يزد را يزدان نام داده بودند، نامي برازنده شهر كه معناي آن عبادت است. مسجد فهرج با آن دروازه هاي معنوي اش بخشي از يزد، همين عبادتگاه باستاني است.
روستاي باستاني فهرج در 60 كيلومتري شرق استان يزد، در مسير يزد-كرمان و در دل كوير آرام گرفته است. اين شهر يكي از مراكز اسكان اوليه ايرانيان بوده و پهره نام داشته است.
كوه چلته در شمال شرقي بر آستانه فهرج ايستاده است. قلعه اي باستاني و آب انباري قديمي نيز ديگر مشخصه هاي روستاي فهرج است.
در ايران نيز همچون بسياري از كشورهاي كهن و متمدن، ظهور اسلام تاثير بسزايي بر سرنوشت فرهنگي و هنري اين ملل، داشته است. و بدين ترتيب شالوده هنرهاي اسلامي از نفوذ تركيب هنرهاي ممالك مغلوب بوجود آمد.
با آن كه در يك روز تعطيل وارد روستا شديم، اما احدي را در مسجد نيافتيم. يعني در اين ساعت، هيچ كس نيامده بود تا سوار بر سفينه مسجد دل زمان را بشكافد و دقايقي را به سفري هيجان انگيز در تاريخ سپري كند؟ شك دارم كه چنين باشد. علت را از راهنماي مسجد پرسيديم. پاسخي نداشت. اما در كشوري با اين همه جاذبه تاريخي و فرهنگي كه در هر گوشه دورافتاده اش ردپاي تمدن كهن بشري را مي توان ديد چگونه چنين چيزي ممكن است. مگر نه اين است كه ايران از لحاظ جاذبه هاي تاريخي يكي از ده كشور نخست
دنياست.
چنان كه در تصاوير مي بينيد چهره زيبا و اصيل مسجد را عوارض ناساز بي فرهنگي آلوده است. عجيب است در بنايي اين چنين كهن پنكه به سقف آويخته اند. مگر در طول هزاران سال، براي خنك كردن مسجد از پنكه استفاده مي شده است! پس آن همه فخر و مباهات به معماري هوشمندانه ايراني چه مي شود!
حال زار ديوارها و سقف و مسجد خود حكايت ديگري از بي توجهي متوليان مسجد دارد. بر ديوارها در كمال بي سليقگي ميخ كوبيده اند و فضا را با پارچه هاي بدتركيب تقسيم كرده اند. سيم هاي برق به زشتي بر ديوارها آويخته شده اند و در آستانه در ورودي مسجد براي خوشامد به همان اندك بازديدكنندگان پيت حلبي زنگ زده 17 كيلويي در نقش سطل آشغال ايفاي نقش مي كند!

چشم انداز
001044.jpg
مسجد فهرج زيباست. روح انسان از ديدن تناسب هاي فوق العاده و فرم هاي كهن معماري در زواياي گوناگون پيكر مسجد، شاد مي شود. اما زخم هاي بي فرهنگي و بي توجهي بر اين پيكر زيبا، خار بر ديدگان انسان مي نشاند.
چنان كه در تصاوير مي بينيد چهره زيبا و اصيل مسجد را عوارض ناساز بي فرهنگي آلوده است. عجيب است در بنايي اين چنين كهن پنكه به سقف آويخته اند. مگر در طول هزاران سال، براي خنك كردن مسجد از پنكه استفاده مي شده است! پس آن همه فخر و مباهات به معماري هوشمندانه ايراني چه مي شود!

بازتاب
پاسخ سازمان حفاظت محيط زيست
احتراماً، عطف به درج خبري مبني بر ممنوعيت شكار پرنده به بهانه آنفلوآنزاي مرغي و به دليل عزل و نصب هاي متعدد و... از سوي آقاي محمدحسين سدهي نيا در روزنامه همشهري مورخ 26/7/85 جوابيه زير جهت درج در آن روزنامه به منظور اطلاع عمومي اعلام مي گردد. اعمال ممنوعيت شكار و صيد پرندگان وحشي به موجب نامه مورخ 1/6/84 رئيس وقت سازمان دامپزشكي كشور به عنوان سركار خانم دكتر ابتكار رياست وقت سازمان حفاظت محيط زيست و در پي اعلام شيوع بيماري فوق حاد آنفلوآنزاي پرندگان در شمال درياي خزر و در كشورهاي روسيه و قزاقستان مطرح و به  منظور پيشگيري و جلوگيري از گسترش بيماري به كشورهاي مسير مهاجرت پرندگان وحشي كه ناقل بيماري فوق مي باشند، اين تصميم اخذ و با توجه به همزماني آن با فصل مهاجرت پرندگان به مورد اجرا درآمد. بنابراين تصميم گيري از زمان تصدي مديران و مسئولان قبلي اتخاذ و نظر به حساسيت موضوع مورد پيگيري ستاد آنفلوآنزاي فوق حاد پرندگان و مسئولان فعلي سازمان حفاظت محيط زيست قرار گرفت. و اما در مورد بندهاي چهارگانه اشاره شده در گزارش لازم به ذكر است كه:
۱ همان گونه كه نويسنده گزارش اشاره نموده اند بسياري از پرندگان مهاجر به عنوان مخزن و ناقل ژن بيماري بوده و علي رغم دارا بودن ويروس بيماري، فاقد علائم ظاهري (به ويژه در مرغابي ها و غازها) مي باشند. لذا وجود بيماري خللي در توانايي پرواز و مهاجرت پرندگان ايجاد نمي نمايد.
۲ - با توجه به وجود ارتباط زيستگاهي براي پرندگان آبزي، كنارآبزي و خشك زي به طوري  كه بسياري از پرندگان مهاجر را مي توان در حاشيه رودخانه ها و بركه هاي كوچك واقع در مناطق كوهستاني نيز مشاهده نمود و يا انتشار آلودگي در مسيرهاي پروازي، لذا احتمال سرايت بيماري در وضعيت شيوع گسترده به پرندگان خشكي زي به راحتي امكان پذير بوده و مناسب ترين شيوه براي پيشگيري، ممنوعيت كليه پرندگان وحشي مي باشد. 3 - عدم صدور پروانه هاي شكار و صيد، وظايف محوله به سازمان حفاظت محيط زيست در برنامه كنترل و پايش تالاب ها وظيفه نظارتي و كنترل برقراري ممنوعيت شكار و صيد را دوچندان نموده است و ضمن كنترل در برقراري ممنوعيت و جلوگيري از وقوع شكار و صيد غيرقانوني، برنامه پايش تالاب ها و مرگ و مير پرندگان و نمونه گيري از پرندگان وحشي، به منظور آگاهي از وضعيت بيماري در تالاب ها به وظايف نظارتي افزوده شده است. 4 - اين عمل اقدامي در جهت حفظ سلامتي محيط زيست و گذر از بحراني مي باشد كه مجامع جهاني احتمال شيوع آن  را داده اند. در وضعيتي كه وجود اين بيماري در كشورهاي همسايه ايران (تركيه، روسيه، قزاقستان، عراق و...) مورد تأييد مجامع علمي جهاني قرار گرفته و مرگ و مير تعداد قابل توجهي قوي وحشي در تالاب هاي شمال كشور در بهمن ماه 84 صورت گرفته است، لذا اصرار بر انجام شكار و صيد پرندگان وحشي را هيچ انسان منصف و دورانديشي پيشنهاد نمي نمايد. بنابراين انتظار مي رود در اين شرايط پيش آمده، جامعه شكارچيان نيز كمي صبر و حوصله در پيش گيرند و در موقعيتي كه حتي اجازه پرورش طيور اهلي به ويژه اردك و غاز در مزارع كشاورزي به افراد محلي به منظور تأمين بخشي از معيشت شان و نيز عرضه و زنده فروشي مرغ خانگي ممنوع مي گردد. جا دارد شكارچيان نيز كه عموماً براي سرگرمي و تفريح به اخذ پروانه شكار پرندگان وحشي اقدام مي نمايند، فرصت را غنيمت شمرده و با رعايت ممنوعيت شكار و صيد ضمن همكاري در برنامه پيشگيري از بيماري مذكور، امكان استراحت و تجديد نسل را با پرهيز از كشتار پرندگاني كه نقش و اهميت آنها در طبيعت هزاران بار بيشتر از ارزش شكار مي باشد فراهم كنند.

زادبوم
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
حوادث
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
شهر تماشا
سلامت
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |